زندگی و رفتارهای اجتماعی انسانها تابع فرهنگی است که در آن زاده و پروریده شده است, این فرهنگ حاصل جغرافیای انسانی و طبیعی می باشد.
این جغرافیا, انسان ساختها را به صورت چشم اندازهای خاصی که نیازهای زمان را برطرف کند, جلوه گر می سازد.
یکی از این انسان ساختها و یا از مهمترین آنها, مساکن و معماری مساکن است.
در هر فرهنگی این مساکن با توجه به جغرافیای همان فرهنگ ساخته می شود از جمله؛ دین, ادبیات, آب و هوا, ارتفاع و...
این جغرافیا در کشور ایران نمودهای ویژه ای را در ساخت و سازها از خود بر جای گذاشته است.
درون گرایی مفهومی است که به صورت یک اصل در معماری ایران وجود داشته و با حضوری آشکار, به صورتهای متنوع, قابل درک و مشاهده است.
اصولا در سازماندهی اندام های گوناگون ساختمان به ویژه خانه های سنتی, باورهای مردم, بسیار کارساز بوده است.
یکی از باورهای مردم ایران ارزش نهادن به زندگی شخصس و حرمت آن و نیز عزت نفس ایرانیان بوده که این امر به گونه ای معماری ایران را درون گرا ساخته است.
معماران ایرانی با ساماندهی اندامهای ساختمان در گرداگرد یک یا چند میانسرا, ساختمان را از جهان بیرون جدا می کردند و تنها یک هشتی این دو را به هم پیوند میداد.
خانه های درونگرا در اقلیم گرم و خشک, همچون بهشتی در دل کویر هستند, فضای درونگرا مانند آغوش گرم بسته است و از هر سو رو به درون دارد.
با یک ارزیابی ساده می توان دریافت که در فرهنگ این نوع معماری, ارزش واقعی به جوهر و هسته باطنی آن داده شده است و پوسته ظاهری, صرفا پوششی مجازی است که از حقیقتی محافظت می کند و غنای درونی و سربسته آن تعیین کننده جوهر و هستی راستین بنا است و قابل قیاس با وجوهات و فضای بیرونی نیست.
درون گرایی در جستجوی حفظ حریم محیطی است که در آن شرایط کالبدی با پشتوانه تفکر, تعمق و عبادت به منظور رسیدن به اصل خویش و یافتن طمانینه ی خاطر و آرامش اصیل در درون, به نظمی موزون و متعالی رسیده است.
به طور اعم و بر اساس تفکر شرقی و در سرزمینهای اسلامی؛ جوهر فضا در باطن است و حیاط درونی, به وجود آورنده اساس فضا است.
تاریخ فرهنگی معماری بسیاری از رویکردها در علوم انسانی, ازجمله تاریخ, در طی زمان شکل گرفته است و رفته رفته به آنها نامی داده اند.
چنین رویکردهایی مبانی نظری یا روش واحدی ندارد.
با این حال, همین که مجموعه ای از رویکردها را با اسمی واحد می خوانند, گواه این است که مسمایی واحد در پس همه ی آن کثرت ها و اختلافهاست.
بهترین راه برای شناخت این گونه رویکردها ، جستجوی آن مسمای واحد در خلال صورت های متکثر آن است ؛تاریخ فرهنگی چنین رویکردی است.
معماری بیش از آنکه محصول تصمیم یک یا چند نفر باشد, محصول فرهنگ جامعه است.
بسنده کردن به شناخت کالبد و جسم معماری و غفلت از پیوندهای آن با فرهنگ به سطحی نگری در تاریخ معماری می انجامد.
تاریخ فرهنگی رویکردی در تاریخ و تاریخ معماری است که اگر به مطالعات تاریخ معماری ایران وارد شود, می تواند آن را ژرف تر و برخی از زوایای تاریک آن را روشن کند.
یکی از حوزه های مهم تاریخ فرهنگی معماری ، ذهنیت یا طرز نگرش انسان ها، به ویژه عموم مردم، دربار ه ی معماری و شهر است.
انسان ها، تصورات و باورها و احساساتی دربار ه ی آثار معماری دارند ؛ این طرز نگرش ها یا ذهن یت ها خود بر چند دسته است : یک، ذهنیت هایی است که مردم از بنایی ساخته، دارند .
این ذهنیت در داستان هایی بروز می کند که دربار ه ی بنا می گویند، نام خاصی که برای آن انتخاب می کنند و احساسی که به آن دارند .
دسته ی دیگر ، ذهنیت هایی است که باعث ساخته شدن و شکل گیری بنا یا مجموعه ای می شود.
دسته ی سوم ، ذهنیت هایی است که باعث ایجاد تغییرات در بنایی موجود م ی شود.
ذهنیت های دسته ی اول را معمولاً درنوشته هایی می توان یافت که کسانی دربار ه ی شهر و دیارشان نوشته اند.
یک گونه از این مکتوبات، تاریخ نامه های محلی است ، که کم وبیش دیدگاه ها و احساسات و خاطرات نویسنده و مردم هم روزگار او را دربار ه ی بناهای مختلف اصفهان نشان می دهد؛ مانند تاریخ اصفهان از جلال الدین همایی.
در خصوص دست ه ی دوم، یعنی ذهنیت هایی که بناهایی را شکل داده است، نمونه های بسیاری در ایران در دست است .
همه بناهایی که به واسط ه ی رؤیایی برپا شده و همه ی قدمگاه ها در این دسته قرار می گیرد.
گاهی هم ذهنیت انسان ها موجب تصمیم های مهم در معماری بنا می شود؛ چندان که قرائت و فهم بنا بدون توجه به آن ، ناممکن است .
در اینجا به آوردن نمونه ای بسنده می کنیم: بقعه ی پیر بکران، در نزدیکی اصفهان، که طرحی عجیب دارد.
از شگفتی های این بنا، تخته سنگی است که نیمی از آن از زیر جرز جنو بشرقی ایوان بیرون زده است .
روی این تخته سنگ سوراخی است، که مسلمانان اهل محل آن را جای پای اسب حضرت محمد (ص) و یهودیان آن را جای پای اسب حضرت الیاس (ع) و معراج گاه او می دانند.
جرز را به عمد بر روی بخشی از این تخته سنگ قرار داده اند؛ شاید به این منظور که هم سنگ را تثبیت و هم بنا را متبرک کنند.
رویکرد تاریخ فرهنگی بیش از یک ونیم سده سابقه دارد؛ با این حال، همچنان در حال تحول است .
هرچند برخی از ویژگی های اصلی تاریخ فرهنگی در این سیر تحول پایدار مانده است، نه تنها به انداز ه ی تنوع معنای فرهنگ ، تاریخ فرهنگی داریم؛ بلکه این رویکرد در هر سرزمینی که آن را به کار بسته اند، به تدریج سنتی خاص یافته است؛ چندان که در کتاب های تاریخ فرهنگی، از سنت های آلمانی ، فرانسوی، انگلیسی و امریکایی نام می برند.تاریخ فرهنگی نه فقط بنابر موضوعش می تواند ایرانی بشود؛ بلکه این استعداد را دارد که در نظریه ها و روش ها و منابع نیز بومی باشد .
البته هنگامی می توان با اطمینان بیشتر درباره ی قابلیت این رویکرد در تاریخ معم اری ایران سخن گفت ، که در عمل آزموده شود .
صورت و قوام امروزی تاریخ فرهنگی در مغرب زمین نیز حاصل نقد مداوم پژوهش هایی است که با این رویکرد صورت گرفته است.تجربه ی جهانی تاریخ فرهنگی نشان می دهد که بالیدن این میان رشته، سخت وابسته به بالیدن رشته های پیرامون و رونق گرفتن و اصالت کار در آنهاست .
از سوی دیگر، وابستگی تاریخ فرهنگی به اسناد متکثر و متنوع نیز اهمیت پرداختن به گردآوری، سامان دهی و گویاسازی اسناد تاریخی را نشان می دهد.
کثیری از این اسناد در ایران، هنوز شناسایی نشده یا در دسترس محققان قرار نگرفته است .
این قضیه ، به ویژه در مورد اسناد شخصی و خانوادگی صدق می کند.
اسناد و متونی چون نامه ها، دفترچه های یادداشت شخصی یا یادداشت های پراکنده، آلبوم های عکس ، حتی اشیای مربوط به زندگی گذشته و اسنادی چون قباله نامه ها، بیع نامه ها، اسناد مربوط به سفارش ساخت بنا، وصی ت نامه و وقف نامه از جمله اسنادی است که اغلب جزو یادگارهای خانوادگی نگهداری شده است.
گردآوری این نوع منابع ، کمک بسیار بزرگ ی در جهت نزدیک شدن به زندگی و نگاه گذشتگان است و امکان پژوهش با رویکرد تاریخ فرهنگی را فراهم می کند.رویکرد تاریخ فرهنگی دو جنب ه ی برج سته و به ظاهر متناقض دارد : کل نگری و توجه به جزئیات .
کل نگری، ما را از نگاه م نقطّع و پاره پاره ی رایج در رویکردهای تاریخی گرانه محفوظ می دارد و توجه به جزئیات ، به ما امکان می دهد که در جنبه های مغفول معماری ایران نظر کنیم؛ و نیز از بند کلی گویی هایی که سال هاست گرفتار آنیم رها شویم.
- "درآمدی بر تاریخ ذهنیت عامه در معماری ایران" مهرداد قیومی بیدهندی و امید شمس- دو فصلنامه مطالعات معماری ایران - گنجینه آثار تاریخی اصفهان: آثار باستانی و الواح و کتیبه های تاریخی در استان اصفهان لطف الله هنرفر - مطالعات تاریخ فرهنگی؛ پزوهش نامه ی انجمن ایرانی تاریخ سال پنجم شماره 17 معماری ایرانی معماری ایرانی در هر عصری بیان کننده فرهنگ و تمدن, سنت و هویت دوران شکل یابی خود و فرآیندی از ازل معنی تا نهایت هندسه و ریاضیات بوده است.
این معماری سرشار از مباحث معنوی, عرفانی, هنر, علوم و فنون مختلف می باشد و توجه مخصوصی به جنبه هایی از قبیل: اقلیم و موقعیت جغرافیایی, مسائل فنی و علمی بنا, استفاده از مصالح بوم آورد, منطق, مقیاس انسانی و مسایل درونی و باطنی همچون حرمت, درونگرایی و امنیت داشته است.
معماری ایرانی نماد جامعه ای درون پذیر و میزبان است که بارزترین نماد آن وجود فضاهای باز درونی مانند حیاط مرکزی و بیشتر بافت آنها از فضاهای مسکونی گرفته تا مذهبی و ...
به صورت درونگرا طراحی شده و دارای حیاط مرکزی هستند.
- رجبی, آزیتا و افشین سفاهن, " بازارهای ایرانی تجسم اندیشه های پایدار " فصلنامه علمی پژوهشی جغرافیا ( 113- 27) معماری دوره قاجار قاجار یکی از طوایف ترک زبان است که در قرن هفتم هجری قمری نام آن در تاریخ ذکر شده است.
در زمان صفویه, قبیله قاجار یکی از هفت قزلباش شاه اسماعیل صفوی بودند که در زمان شاه عباس قبیله قاجار به سه قسمت تقسیم شد: یک قسمت در مرو, قسمت دوم در گرجستان و قسمت سوم که بخش عمده ای از آنها را در بر می گرفت در ولایت گرگان و برای دفع ترکتازی های ترکمنی ها مقیم شدند و در آنجا به دو شعبه " یوخاری باش" ( بالای سر) و "اشاقه باش" ( پایین سر) تقسیم شدند.
یوخاری باشها در قسمت بالای رودخانه گرگان و اشاقه باشها در قسمت پایین رودخانه گرگان مستقر شدند.
حکومت قاجار را آغا محمد خان پسر دوم محمد حسن خان و برادر حسینقلی خان جهانسوز بنیاد نهاد.
آغا محمد خان مردی بی رحم بود, عده ای بی رحمی و قساوت قلب اورا منسوب به به زمانی که آغا محمد خان به دست عادلشاه, برادرزاده نادرشاه, در سن 5 سالگی اسیر و مقطوع النسل گردید می دانند و آغا محمد خان پس از کشته شدن پدر خود در سال 1758 م / 1173 ه.ق.
رییس ایل قاجار شد و دوران جوانی خود را در دربار کریم خان زند در شیراز گذرانید.
پس از مرگ کریم خان در سال 1779 م./ 1193 ه.ق.
به استر اباد گریخت و با اولاد کریم خان وارد کشمکش طولانی شد و در سال 1794 م./ 1210 ه.ق.
لطفعلی خان زند را دستگیر کرد و به قتل رسانید و در سال 1796 م./ 1211 ه.ق.
تاج شاهی را بر سر نهاد و در آن سال تهران را به سبب موقعیت مرکزی و نزدیکی به مناطق ایل قاجار (گرگان) پایتخت قرار داد, آغا محمد خان یکسال بعد ینی, در سال 1797م./ 1212 ه.ق.
به قتل رسید و جسد اورا به نجف بردند و در آنجا به خاک سپردند.
قاجار یکی از طوایف ترک زبان است که در قرن هفتم هجری قمری نام آن در تاریخ ذکر شده است.
تاریخ دوره قاجار تاریخ این دوره را از نظر سیاسی می توان به سه دوره تقسیم کرد که مختصری راجع به آن در زیر آورده شده است.
دوره اول سلطنت قاجاریه این دوره قریب به چهل سال به طول انجامید, آغا محمد خان (1210-1211 ه.ق) و فتحعلی شاه ( 1212- 1250 ه.ق.) به ترتیب زمام سلطنت را در دست داشتند.
در این دوره در غرب وقایعی مثل انقلاب کبیر فرانسه, ظهور ناپلئون اول و توجه خاص بعضی از دولت های اروپایی به ایران مصادف می شود و یکی از شدیدترین و طولانی ترین جنگ های ایران ( جنگ روسیه ) در این زمان اتفاق می افتد.
در این زمان دولت قاجاریه با دو عهدنامه گلستان و ترکمانچای قسمت زیادی از سرزمین خود را به روسیه واگذار می کند.
دوره فتحعلی شاه شهرهای زیادی از جمله دولت آباد ( ملایر), اراک (سلطان آباد) و تهران ایجاد می شود.
دوره دوم سلطنت قاجاریه از سال 1250 تا 1313 ه.ق.
دوره سلطنت محمد شاه قاجار و ناصر الدین شاه است.
در دوره محمد شاه سه اتفاق بزرگ روی می دهد: 1- عزل و قتل قائم مقام فراهانی 2- طغیان آقا خان رئیس فرقه اسماعیلیه در زمان حکومت محمد شاه 3- فراهم شدن زمینه انقلاب مشروطیت, افکار انقلابی و زمزمه آزادی طلبی.
در این دوره نباید از وجود میرزا تقی خان امیر کبیر چشم پوشی کرد, وی در سال 1286 ه.ق.
در حمام فین کاشان به قتل رسید.
دوره سوم سلطنت قاجاریه در این دوران, مظفرالدین شاه از سال 1313 تا 1324 ه.ق.
و محمد علی شاه از سال 1324 تا 1327 ه.ق.
و احمد شاه قاجار از سال 1327 تا 1344 ه.ق.
بر ایران سلطنت کردند.
در سال 1324 ق.
هنگام سلطنت مظفرالدین شاه انقلابی در ایران به وجود می آید که در نتیجه این انقلاب, حکومت مشروطه سلطنتی جای استبداد او را گرفت.
معماری دوره قاجار در شکل گیری معماری دوره قاجار عوامل چندی موثرند که ما در این جا برای راحتی کار, آنها را به دو عامل داخلی و خارجی به شرح زیر تقسیم می کنیم.
عوامل داخلی: منظور عواملی است که برگرفته از معماری اصیل و سنتی ایران بخصوص دوره صفویه باشد.
این تاثیر پذیری را می توان در خانه های مسکونی, ابنیه مذهبی از جمله مساجد, تکایا, حسینیه ها, امامزاده ها و همچنین در بنای قهوه خانه ها, یخچال ها و ....
مشاهده کرد.
عوامل خارجی: عمده ترین عوامل تشکیل دهنده معماری دوران قاجار را عوامل خارجی تشکیل می دهند, منظور عواملی است که از کشورهای بیگانه, مخصوصا کشورهای غربی و روسیه گرفته شده باشد.
در اینجا لازم است مهم ترین عواملی را که باعث رواج سبک معماری غرب در معماری ایران شده است, بیاوریم.
1- آمد و شد هیات حاکمه به اروپا, حضور کنسولگری های ایران در کشورهای اروپایی و کشورهایی نظیر ترکیه و مصر و همچنین سفرهای ناصرالدین شاه به فرنگ که باعث ترغیب و توسعه شهر بر اساس اقدامات شهرسازی اروپا شد.
2- تحصیل کردن معماران ایرانی در فرنگ و حضور معلمان معماری اروپایی در دارالفنون.
- ورود کالسکه و اتومبیل در سیستم حمل و نقل شهری و بین شهری که باعث به وجود آمدن سبکی خاص در معماری دوره قاجار به نام معماری خیابانی شد.
3- حضور معماران روسی و ارمنی در ساخت و ساز ساختمان ها به سبک غربی.
با توجه به عواملی که آورده شد, می توان تاثیر معماری غرب در معماری ایران را در طول قرن 19م.
13 ه.ق.
دانست.
این تاثیر را معماری دوره قاجار از معماری کلاسیک اروپا پذیرفته است, چرا که از یک طرف تاثیر سفرهای صاحب منصبان, اعیان و تجار به خارج از کشور و از طرف دیگر به سبب ورود ایرانیانی که برای تحصیل به اروپا رفته بودند, باعث گسترش پیروی از سبک معماری غرب شد و این تاثیر گذاری غرب مصادف است با تحولاتی که در این دوره قاجار اتفاق می افتد.
این تحولات عبارتند از: افزایش جمعیت, گسترش تجارت خارجی, تورم قیمت ها, تماس افزاینده با کشورهای اروپایی, اغاز تغییرات الگوی مصرف و کاهش ارزش واحد پول ملی.
با توجه به این مسایل ایران در قرن 19 م./ 13 ه.ق.
در مقایسه با تحولات اجتماعی و اقتصادی اروپا به طور مسلم عقب افتاده تر بوده است.
خصوصیات کلی معماری ایران در دوره قاجار برای درک بهتر خصوصیات کلی معماری ایران در دوره قاجار بر اساس عناصر معماری که قبل از دوره قاجار در معماری ایران رواج نداشته و از دوره قاجار به بعد در معماری بناهای ایران دیده شده بر اساس آن ویژگی ها و نوآوری ها تقسیم بندی زیر ارایه شده است.
معماری خیابانی منظور از معماری خیابانی, احداث خانه ها و مغازه هایی در اطراف خیابان است که از دوره قاجار وارد معماری ایران شده است.
معماری دوره قاجار مصادف با ورود اتومبیل در فضاهای شهری است که اولین الفبای معماری خیابانی را پایه گذاری کرد و کم کم هویتی نو در این سنت را به وجود اورده است.
خیابان در این دوره جنبه عملکردی داشته, عبارت از بدنه هایی به ارتفاع 2 تا 3 طبقه و به سمت خیابان بودند, ردیف مغازه ها در طبقه همکف و ساختمان های مسکونی در طبقات بالا, حضور ویترین مغازه ها, تابلوی تبلیغاتی آنها, بالکن ها و پنجره های پیش آمده, قوس هایی که به صورت طاق نما در سراسر طول خیابان دیده می شود.
پیاده روها, جوی های کوچک و یک ردیف درخت و باغچه در حاشیه خیابان و نهایت حضور بعضی از عملکردهای عمده تر در جداره آنها, با عقب نشینی و جلوآمدگی خود باعث شکل گیری نوعی از معماری موسوم به معماری خیابانی شد.
به این ترتیب خانه ها به صورت خطی در کنار هم و در امتداد لبه خیابان ساخته شد و نور و منظر بسیاری از این گونه ساختمان ها از خیابان تامین میشد و تقریبا معماری خانه های قدیمی به خصوص شهرهای بزرگ از حالت درونگرایی به برونگرایی تمایل پیدا کرد.
خیابان ها در دوره قاجار وام گرفته از سبک معماری اروپایی (فرانسوی) است.
یکی از عناصری که خیابان به همراه خود آورد, میدان است اما نه میدانی به سبک و شیوه معماری دوره صفوی که در میدان نقش جهان اصفهان دیده می شود بلکه سوای از آن و با تغییر و تحولات عمده در آن.
از جمله این تغییر و تحولات عمده در آن.
از جمله این تغییر و تحولات به جای عناصری مانند مسجد, بازار, کاخ حکومتی و مدرسه در میدان دوره صفوی, تلگراف خانه, پست خانه, بانک و عمارت نظمیه در میدان دوره قاجار دیده می شود.
معماری مسکونی (خانه های قدیمی) به طور کلی معماری دوره قاجار را معماری خانه سازی و خانه های مسکونی نامیده اند چرا که عمده ساخت و سازها در این دوره به علت افزایش جمعیت شهر نشینی, معطوف به ایجاد سرپناه و خانه برای مردم مهاجر و تازه واردین بوده است.
بناهای مسکونی این دوره با طرحی شامل ورودی, هشتی, اتاق مرکزی, ایوان با دو ستون در جلوی آن و اتاق های کوچک تر واقع در اطراف اتاق مرکزی به صورت های ساده یا مفصل همه به شیوه معماری اصیل ایران در ادوار قدیم بوده, که در این دوره با ابتکارهای جدید تر و نفوذ عناصر معماری غربی در جزئیات و ساخت و سازها به صورت دلچسب تر تکمیل شده است.
از جمله عناصر معماری غربی موجود در بناهای مسکونی عبارتند از: ایجاد سرسرای ورودی یعنی, پلکان هایی که از وسط سرسرا شروع می شود و در قسمت پاگرد به دو شاخه در جهت مقابل یکدیگر تا بالا ادامه می یابند.
این عنصر معماری تاثیر معماری کشور روسیه است و از دوره ناصرالدین شاه به بعد معمول می شود, ایجاد پنجره به سمت خیابان با نرده های تزئینی روی آن, سقف شیبدار (شیروانی) بجای سقف های مسطح و گنبد دار و تزئینات ستون ها و سر ستون ها به سبک روکوکو, حذف عناصر سنتی و جایگزینی آنها با انواع مشابه و استفاده از الگوهای جدید تزئینی همچنین عناصری مانند کاربرد قوس نیم دایره و هلالی شکل, استفاده از ستون های هم ردیف , ایجاد عنصر تاکید کننده بر فراز فراز محور عمودی, تقارن بالای ورودی و یا روی نمای اصلی, رفیع ساختن بنا با تغییر و تناسبات که در معماری دوره های قبل ایران وجود داشته است, اما به علت اینکه استفاده از این عناصر در معماری مسکونی همزمان با نفوذ تکنیک و سبک معماری غربی شده به نام تاثیر معماری غربی رقم خورده است.
برگرفته از مقاله " بررسی باستان شناسی معماری دوران قاجار" نویسنده ساریخانی, مجید هنر و معماری: جلوه هنر 1384- شماره 25 مفاهیم و اصول سنتی در معماری ایرانی درک مفاهیم و شالوده سنتی در معماری ایران بدون شناخت و درک محیط فرهنگی و اجتماعی که این مفاهیم در آن رشد کرده و بدون آگاهی از دریافت های اساس فرهنگی که از قید زمان آزادند میسر نمی گردد و هرگونه برداشت و تأویلی که بی توجه به ریشه های این مفاهیم صورت بگیرد، لاجرم در حد سطح باقی می ماند .
جوامع سنتی در یک فضای معنوی زندگی می کنند که هم از لحاظ کیفی و هم از لحاظ کمی جویای همگنی و تناسب کامل است .
آفریده های معماری آن نیز؛ چون معماری از جهان بینی تام و کامل مایه می گیرد که نیروی خلاقه انسان را پدید آورده اند و آن را به سوی غایتی رهنمون می کند که جامعه را به صورت یک محل واحد در می آورد؛ در ورای این وحدت و پیوستگی یک شالوده انکارناپذیر را نمایان می کند که تفهیم آن برای درک سنت ایران ضروری است.
در راستای تعریف سنت, سید حسین نصر چنین بیان می کند: "...
سخن سنت, سخن از اصول تبدیل ناپذیری است با منشا آسمانیو سخن از کاربردشان در مقاطع مختلفی از زمان و مکان در عین حال سخن از تداوم آموزه های خاص و صوری قدسی است که محملهایی هستند برای انتقال آموزه ها به انسان و به فعلیت در آمدن تعلیم سنت درون انسان." (سید حسین نصر, 1379) تمدن اسلامی ارائه دهنده نمونه برجسته ای از یک تمدن سنتی است که بدون حضور بعضی اصول که بر آن مسلط بوده و تبدیل ناپذیرند، شکل نمی یابد .
به روشنی پیداست که در واقع هنر اسلامی را نمی توان چیزی جز تفکر و تعمقی در عالم وحی قرآنی ، عالم نفس و عالم ماده دانست .
معماری سنتی ایران نیز در واقع تصویری از کیهان یا انسان است .
در بعد کیهانی، کالبد انسان معبدی است که روح در آن سکنی گزیده است و کیهان عیناً چون انسان از همان روح جان می گیرد .
در شهرسازی نیز همچون معماری چنین درکی مصداق دارد و دارای نظامی هماهنگ می باشد که تحت تاثیر همین تفکر دارای وحدانیتی است غیرقابل اجتناب.
" اساس این نظام بر این عقیده است که سالم ترین شکل زندگی انسان در محیطی است که با خود او همساز باشد.
بدینسان چنین انگاشته اند که شهر، وضعاً، با کالبد آدمی، که خود از سوی دیگر همتای کیهان است برابری می جوید" (اردلان 1380) و با توجه به آنکه انسان و کیهان خود محصول هنر قدسی اند و وابسته به صفات الهی هستند، در واقع نوعی وحدانیت را به نمایش می گذارند که رو به سوی معبود دارد و در راه رسیدن به این خواست انسان موجب گردیده که علوم و فنون گسترده ای به وجود آید که سلسله مراتب غیرقابل اجتناب را پذیراست "انسان هم چون کیهان، اصل الهی را باز می تاباند .
پس خود انسان است که با کیهان انس و الفت دارد .
او عالم صغیر است .
هم چون عالم کبیر، بازتابنده حقیقتی ماورایی است" ( نصر, در اردلان, 1380) لذا با درک این مسأله که هنر اسلامی منشأ آسمانی دارد، حیات ادراکات انسان شکل و جهت می گیرد و آگاهی او را از فضای کلی که مظهر خارجی جهان بزرگ آفرینش بوده و همانند جهان کوچک وجودی اوست شکل می بخشد و سعی برآن دارد که در تک تک اجزاء کوچکی که در این جهان؛ که خود نیز جزیی از جهان بزرگ است؛ به وجود آورد، به گونه ای نمایشگر جلوه هایی از صفات الهی باشد و در واقع این تفکری است برای رسیدن.
" هنر دینی اصلی آسمانی و ملکوتی دارد زیرا نمونه های هنر دینی جلوه حقایق لاهوتی است .
و با تجدید و تکرار آفرینش یا صنع الهی به صورت مجمل در قالب تمثیلات نشان دهنده ذات رمزی و نمادی جهان است و بدینگونه روح انسان را از قید وابستگی به وقایع مادی خام و گذرا رهایی می بخشد" (بوکهارت, 1376) بر این اساس است که در معماری سنتی ایران؛ اصولی توسط معمار هنرمند به کار گرفته شده اند که ریشه در نگرش او به جهان هستی دارند.
"پرداختن به ریشه ها پرداختن به اصول می باشد .
فهم یک اصل فهم معنای آن چیزی است که به تمام هنر و تمدن جامعه انسانی با یک فرهنگ و اداب و عقیده مشترک جهت می بخشد." (معماریان, 1384) اصولی همانند اصل وحدت, اصل سلسله مراتب, اصل نظم، اصل تقارن ، اصل مقیاس و تناسب، اصل تباین فضایی و تضاد، و اصل محرمیت به بهترین وجه با استفاده از ابزارهای معمارانه همانند ماده و مصالح، شکل، رنگ، نور، آب و ...
در کالبد بناهای سنتی به چشم می خورند، که در بطن خود نشان از اصول هستی دارند.
"معماری مقدس از آن رو زیباست که وابسته است به مرکزی ترین کانون وظایف بشری که همانا پیوند دادن و نزدیک ساختن اسمان و زمین است." (بوکهارت, 1365) - بورکهارت تیتوس (1376) " مدخلی بر اصول و روش هنر دینی" ترجمه جلال ستاری, در میانی هنر معنوی, تهران, دفتر مطالعات دینی هنر, حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی - اردلان نادر, بختیار لاله (1380) " حس وحدت, سنت عرفانی در معماری ایرانی" ترجمه حمید شاهرخ, اصفهان, نشر خاک - معماریان, غلامحسین (1373) "آشنایی با معماری مسکونی ایران" گونه شناسی درونگرا, تهران, انتشارات دانشگاه علم و صنعت ایران.
- معماریان, غلامحسین (1384) " سیری در مبانی نظری معماری" اصل محرمیت برای ارایه تعریفی از واژه محرمیت نخست به تعریف لغوی این واژه در فرهنگ نامه ها می پردازیم .
واژه محرمیت از ریشه عربی )حرم ( در لغت نامه دهخدا به شکل زیر تعبیر شده است: محرمیت.
محرم بودن.
محرمی.
رازداری.
خویشی و در معنی محرم آمده است: محرم.
ناشایست.
حرام.
کسی که اذن دخول در حرم و خانه شخصی را دارد .
خویشاوند.
خویش.
آشنا.
اهل سِر و آنکه در نزد وی بتوان راز را به ودیعه گذاشت.
معتمد.
ندیم، مقرب.
خودی.
یگانه.
رازدار.
محرم شدن؛ رازدار شدن.
معتمد کسی گشتن در حفظ اسرار.
نامحرم؛ بیگانه.
ناموافق و نامعتمد.
حریم؛ پناهگاه.
خانه شخص و اطراف آن که از تعرض دیگران در پناه است.
در فرهنگ فارسی دکتر محمد معین، واژه محرمیت به معنای محرَم بودن تعبیر شده است و در معنای محرَم نیز آمده است: -1 ناشایست .
2- خویشاوندی نزدیک که نکاح او روا نباشد .
3- زن .
زوجه.
4- خویش .
5- آشنا .
6 واقف کار .
-7 مقرّب.
ندیم.
با توجه به آن چه بیان گشت، می توان عنوان داشت که مراد از محرمیت در فضای معماری و شهرسازی، کالبد دادن به فضا به گونه ای است که دارای حریم از دو جنبه کالبدی و معنایی باشد .
حریم داشتن در حوزه کالبد فضایی بیشتر متمرکز براصولی است که امنیت فضا را شکل خواهند داد و در حیطه معنایی ویژگی هایی است که حرمت و ارزش را برای فضای معماری به ارمغان آورد به گونه ای که فرد در آن به آرامش برسد.
برسد .
در این زمینه و برای روشن تر شدن موضوع می توان به آیه 80 از سوره مبارکه نحل اشاره کرد، در جایی که خداوند می فرماید » : وجعل لکم من بیوتکم سکنا » .« خداوند از خانه هایتان جایی را برای آرامش شما قرار داد و از پوست چارپایان، خیمه هایی برای شما مقرر کرد تا در موقع استقرار و کوچ، سبک و قابل انتقال باشد و از پشم و کرک و موی آنها اثاث زندگی و مایه تجارت قرار داد تا در حیات دینوی از آن استفاده کنید«.
)مکارم شیرازی، .(1361 اشاره آیه شریفه فوق به این مطلب که بخشی از خانه را محل آرامش معرفی کرده است، تاکید بر شکل گیری فضا و قلمروهای محرم درکالبد یک خانه مسکونی است که این مطلب با توجه به شرایط عملکردی سایر انبیه نیز قابل تعمیم است .
در هر فضا و کالبدی که انسان سکونت گزیند، خواه ناخواه نیازمند شکل گیری عرصه هایی محرم، مصون، امن و آرام است .
لذا با توجه به لغت شناسی ریشه حرم و آنچه عنوان گشت در واقع فضایی را می توان فضای محرم دانست که از نظر کالبدی برای استفاده کننده دارای حریم، مصونیت و امنیت بوده و کیفیات فضایی آن به گونه ای باشد که آرامش و آسایش فرد را تامین نماید.
پرواضح است که امنیت داشتن بصری در این فضا تنها بخشی از ویژگی های آن است و مفهوم آسایش و آرامش دامنه بسیار بزرگتری را شامل می گردد .
در واقع هنگامی که شخصی به عنوان محرم شخص دیگر قرار می گیرد جدا از آنکه از نقطه نظر شرع اصولی میان آنان حاکم می گردد، رابطه ای خاص توام با اعتماد، اطمینان، آسایش و امنیت خاطر میانشان برقرارمی گردد که حکایت از قرابت زیاد میان آنان دارد و یا هنگامی که انسان شخصی را به عنوان محرم خویش برمی گزیند او را امین، امانتدار، رازدار و در حقیقت خودی به شمار می آورد .
می توان عنوان داشت محرمیت به همراه خود ایجاد کننده انس و الفت است .
و چنین است که می توان ابراز داشت، فضای محرم نیز فضایی است که شرایط مادی و معنوی را برای استفاده کننده به منظور حصول محرمیت در تمامی ابعاد مختلفش فراهم آورد .
محرمیت ر ا می توان یکی از اصولی دانست که گرچه از گذشته های دور در معماری ایران زمین به چشم می خورده است و در دیگر فرهنگها نیز تا حدودی قابل دسترسی است ولیکن اوج شکوفایی آن را می بایست در معماری پس از اسلام دانست.
در معماری اسلامی از " محرمیت و نداستن دید روی بنای مجاور" به عنوان یکی از معیارهای طراحی در ساخت شهرهای اسلامی نام برده می شود و شود و اهمیت حریم خصوصی و استحقاق برخورداری از آن و احترام به آن مورد توجه قرار گرفته است.
(بسیم سلیم حکیم, 1381) در معماری و شهرسازی مغرب زمین این مفهوم البته از زاویه Privacy و Security به گونه ای کمرنگ تر و البته با منظوری دیگر مطرح است .
مسأله محرمیت بیشتر در قالب امنیت و حقوق خصوصی افراد قابل پی گیری است و به خصوص تا پیش از دوره مدرن و حتی در پاره ای از بناهای دوره مدرن با عملکرد گرایی خاص خود به چشم می خورد، ولیکن در معماری معاصر غر ب و با ظهور سبکهای نو از جمله دیکانستراکشن و یا فولدینگ و غیره با حذف سلسله مراتب و با هدف شکل دهی سیالیت فضایی این مقوله تا حدود زیادی کمرنگ شده است .
همانطور که عنوان شد در معماری ایران باستان نیز مساله محرمیت مطرح بوده است .
بحث نداشتن ارتباط بصری مستقیم فضای درونی با فضای شهری از دو زاویه اقلیمی و فرهنگی قابل بررسی است " بخش بزرگی از سرزمین ایران دارای اب و هوای گرم و خشک ب بارندگی کم همراه با طوفانهای شن و افتابی سوزان است .
سازندگان بناهای این مناطق با شناخت این ویژگیهای محلی -جغرافیایی، خانه را طوری طر احی کرده اند که هر نوع ارتباط مستقیم با عوامل جغرافیایی یاد شده، قطع و محیطی امن برای اهل خانه فراهم گردد«.
(معماریان، 1373) استفاده از حیاط به مفهوم خاص حیاط مرکزی در بسیاری از بناهای معماری ایران باستان قابل استناد است.در شهرسازی بحث حریم شهر و محله بندیها از اصول اساسی به شمار می رفته است .
کهندژ، شارستان و ربض، در میان بارو به عنوان حفاظت کننده در برابر تهاجمات، از ارکان شکل گیری شهرهای ایران باستان بوده اند، ولیکن به نظر می رسد مساله درونگرایی و محرمیت بیشتر متوجه امنیت و حریم بندی های سیاسی، اجتماعی و ط بقاتی جامعه آن دوران و عوامل اقلیمی بوده است.
با نفوذ جهان بینی اسلامی به ایران در قرن هفتم میلادی که اصول مبتنی بر برابری را ارائه می داد، تغییراتی در نظام کالبدی شهرهای ایران باستان صورت پذیرفت، به گونه ای که متحمل کمترین دگرگونی های عمده کالبدی فضایی شوند.
محله بندیها برپایه شغل، ریشه نژادی و یا زبان صورت پذیرفت و خانه های اقشار مختلف در کنار یکدیگر قرار گرفت و بازسازی ربض ویا به عبارتی روشن تر اهمیت بخشیدن به آن بخش از شهر که در آن افراد خارج از طبقه ممتاز می زیستند، یکی از مهم ترین این تغییرات بوده است.
اهمیت یافتن و گسترش سریع ربض و مهجور شدن شارستان ( شهر درونی) ، حکایت از این تغییر جهان بینی دارد.
باید عنوان داشت که شیوه ساخت بناهای درونگرا و با حیاط مرکزی در دوره اسلامی نیز ادامه بافت و تعدادی از اولین مساجد