فیزیک فیزیک از واژه یونانی physikos به معنی « طبیعی» و physis به معنی « طبیعت» گرفته شده است.
پس فیزیک علم طبیعت است، به عبارتی در عرصه علم پدیدههای طبیعی را بررسی میکند.
علم فیزیک علم فیزیک رفتار و اثر متقابل ماده و نیرو را مطالعه میکند.
مفاهیم بنیادی پدیدههای طبیعی تحت عنوان قوانین فیزیک مطرح میشوند.
این قوانین به توسط علوم ریاضی فرمول بندی میشوند، بطوری که قوانین فیزیک و روابط ریاضی باهم در توافق بوده و مکمل هم هستند و دوتایی قادرند کلیه پدیدههای فیزیکی را توصیف نمایند.
تاریخچه علم فیزیک از روزگاران باستان مردم سعی میکردند رفتار ماده را بفهمند.
و بدانند که: چرا مواد مختلف خواص متفاوت دارند؟
، چرا برخی مواد سنگینترند؟
و ...
همچنین جهان ، تشکیل زمین و رفتار اجرام آسمانی مانند ماه و خورشید برای همه معما بود.
قبل از ارسطو تحقیقاتی که مربوط به فیزیک میشد ، بیشتر در زمینه نجوم صورت میگرفت.
علت آن در این بود که لااقل بعضی از مسائل نجوم معین و محدود بود و به آسانی امکان داشت که آنها را از مسائل فیزیک جدا کنند.
در برابر سؤالاتی که پیش میآمد گاه خرافاتی درست میکردند، گاه تئوریهایی پیشنهاد میشد که بیشتر آنها نادرست بود.
این تئوریها اغلب برگرفته از عبارتهای فلسفی بودند و هرگز بوسیله تجربه و آزمایش تحقیق نمیشدند و بعضی مواقع نیز جوابهایی داده میشد که لااقل بصورت اجمالی و با تقریب کافی به نظر میرسید.
جهان به دو قسمت تقسیم میشد: جهان تحت فلک قمر و مابقی جهان.
مسائل فیزیکی اغلب مربوط به جهان زیر ماه بود و مسائل نجومی مربوط به ماه و آن طرف ماه نیز «فیزیک ارسطو» یا بطور صحیحتر «فیزیک مشائی» بود که در چند کتاب مانند «فیزیک» ، « آسمان» ، « آثار جوی» ، « مکانیک» ، « کون و فساد» و حتی«مابعدالطبیعه» دیده میشد.
تا اینکه در قرن 17 ، گالیله برای اولین بار به منظور قانونی کردن تئوریهای فیزیک ، از آزمایش استفاده کرد.
او تئوریها را فرمولبندی کرد و چندین نتیجه از دینامیک و اینرسی را با موفقیت آزمایش کرد.
پس از گالیله ، اسحاق نیوتن ، قوانین معروف خود (قوانین حرکت نیوتن) را ارائه کرد که به خوبی با تجربه سازگار بودند.
بدین ترتیب فیزیک جایگاه علمی و عملی خود را یافت و روز به روز پیشرفت کرد، مباحث آن گستردهتر شد، تا آنجا که قوانین آن از ریزترین ابعاد اتمی تا وسیعترین ابعاد نجومی را شامل میشود.
اکنون فیزیک مانند زنجیری محکم با بقیه علوم مرتبط است و هنوز هم به سرعت در حال گسترش و پیشرفت میباشد.
نقش فیزیک در زندگی هر فرد بزرگ یا کوچک ، درس خوانده یا بیسواد ، شاغل یا بیکار خواه ناخواه با فیزیک زندگی میکند.
عمل دیدن و شنیدن ، عکس العمل در برابر اتفاقات ، حفظ تعادل در راه رفتن و ...
نمونههایی از امور عادی ولی در عین حال وابسته به فیزیک میباشند.
پدیدههای جالب طبیعی نظیر رنگین کمان ، سراب ، رعد و برق ، گرفتگی ماه و خورشید و ...
همه با فیزیک توجیه میشوند.
برنامههای رادیو ، تلویزیون ، ماهواره ، اینترنت ، تلفن و ...
با کمک فیزیک مخابره میشوند.
با این نمونههای ساده میتوان تصور کرد که اگر فیزیک نبود و اگر روزی قوانین فیزیک بر جهان حاکم نباشند، زندگی و ارتباطات مردم شدیدا دچار مشکل میشود.
فیزیک و سایر علوم فیزیک، دینامیک و ساختار درونی اتم ها را توصیف میکند و از آنجا که همه مواد شامل اتم هستند، پس هر علمی که در ارتباط با ماده باشد، با فیزیک نیز مرتبط خواهد بود.
علومی نظیر: شیمی ، زیست شناسی ، زمین شناسی ، پزشکی ، دندانپزشکی ، داروسازی ، دامپزشکی ، فیزیولوژی ، رادیولوژی ، مهندسی مکانیک ، برق ، الکترونیک ، مهندسی معدن ، معماری ، کشاورزی و ...
.
فیزیک در صنعت ، معدن ، دریانوردی ، هوانوردی و ...
نیز کاربرد فراوان دارد.
اینکه ابزار کار هر شغلی و هر علمی مبتنی براستفاده ازقوانین و مواد فیزیکی است، نقش اساسی فیزیک در سایر علوم و رشتهها را نمایان میکند.
علاوه برآن استفاده روز افزون از اشعه لیزر در جراحیها و |دندانپزشکی ، رادیوگرافی با اشعه ایکس در رادیولوژی ، جوشکاری صنعتی و ...
نمونههایی از کاربردهای بیشمار فیزیک در علوم دیگر میباشند.
فیزیک و آینده با این روند رو به رشدی که علم فیزیک در کنار سایر علوم دارد، میتوان امیدوار بود که در آینده به چراها و چگونگیهای عالم طبیعت پاسخ داده شود و این دنیای فیزیک سکوی پرتاب به عالم متا فیزیک باشد.
در آینده شاید فیزیک بتواند: رسیدن به سرعت نور و فراتر از آن را مقدور سازد.
مثالهای عجیب نسبیت را عملی کند.
معمای مثلث برمودا را حل کند.
واقعیت یوفوها(بشقاب پرندهها) را مشخص کند.
به راز وجود یا عدم وجود هوش فرازمینی واقف شود.
تاریخ علم فیزیک سرچشمه اصلی علم فیزیک رسیدن به منبع و سرچشمه اصلی علم فیزیک به اندازه رسیدن به سرچشمه بسیاری از رودهای بزرگ دشوار است.
همانگونه که یک رود بزرگ از چندین چشمه کوچک حاصل میگردد، چشمههایی که رود عظیم علم فیزیک را بوجود آوردهاند، در سراسر زمین پراکنده بودند که انسان اولیه ، یعنی انسان متفکر بر آن سکونت داشته است.
اما به نظر میرسد که بیشتر این مردم در دامنه جنوبی شبه جزیره بالکان (یونان باستان) بودهاند.
جالب توجه است که ملل قدیمی دیگر مانند بابلیان و مصریان که در توسعه ریاضیات و نجوم سهیم بودهاند، در پیشرفت فیزیک هیچ سهمی نداشتهاند.
چون خدایان بابلیان و مصریان دور از مردم و در میان ستارگان میزیستند، حال آنکه خدایان یونانیان در ارتفاعی تنها در حدود 3000 متر بر قله کوه اولمپ زندگی میکردند.
و اصطلاح مانیتیسم (مغناطیس) از نام چوپانی به نام (σηυγαm) سرچشمه میگیرد.
تشخیص تقدم یا تأخر زمانی این کشفیات افسانهای دشوار است.
نقش دانشمندان در پیدایش فیزیک کشف فیثاغورث کاملاً مستند است.
وی با اطمینان از اینکه اعداد بر جهان حکومت میکنند، به تحقیق درمورد رابطه میان طول تارها در آلات موسیقی پرداخت که ترکیبات هماهنگی از اصوات تولید میکنند.
این کشفیات او شاید نخستین بیان ریاضی یک قانون فیزیکی باشد و بتواند نخستین گام در پیدایش فیزیک نظری باشد.
یکی دیگر از افرادی که در پیدایش فیزیک سهم داشته است، ارسطو میباشد.
هر چند ارسطو در تمام مباحث کارهای بزرگی انجام داده است که اندیشه انسانی را مدت 2000 سال پس از مرگ خود تحت تأثیر قرار داده ، اما مهمترین سهم او در فیزیک نام گذاری این علم میباشد که از کلمهای یونانی به نام طبیعت اقتباس شده است.
ارشمیدس دانشمند نامدار دیگری است که حدود یک قرن بعد از ارسطو زندگی میکرد.
وی دانشمند علم مکانیک بوده که قوانین اهرمها را بیان نموده و مسأله یافتن مرکز ثقل هر جسم معین را مورد بحث قرار داد.
مهمترین کشف ارشمیدس قانون او درمورد اجسام غوطه ور در یک مایع میباشد.
تحولات اولیه علم فیزیک با زوال فرهنگ یونانی ، تکامل علم بطور کلی و علم فیزیک ، بخصوص به یک حالت رکود مجازی در آمد و این مدت تقریباً هزار سال طول کشید، تا اینکه سرانجام امپراطوری عربی در قرن هشتم تمام سرزمینهای جنوبی دریای مدیترانه را احاطه کردند و از تنگه جبل الطارق تا اسپانیا پیش رفتند.
اعراب کتابهای به جا مانده از کتابخانههای یونانیان را ترجمه کرده و پرچمدار علم شدند.
اما اعراب در زمینه علم فیزیک چندان کار زیادی انجام ندادند.
سرانجام در قرن 12 امپراطوری عرب با حمله چنگیزخان مغول و سیر تاریخی جنگهای صلیبی در بیت المقدس به سرعت رو به زوال رفت و در همین دوران کشورهای اروپایی به تدریج از دوران هرج و مرج و تاریکی قرون وسطی خارج شدند.
و آموزش دوباره رونق گرفت، اما این آموزش بیشتر زیر نظر کلیسا بود و لذا بیشتر مطالعات بر نوشتههای ارسطو مبتنی بود.
و چون ارسطو در زمینه علوم طبیعی چندان تبحری نداشت، لذا به تجدید حیات علم فیزیک در اروپا کمکی نکرد.
سیر تکاملی علم فیزیک درهم آمیختگی علوم طبیعی با علوم الهی را در این دوره میتوان از کتاب هیأت مردوز یوهان کپلر دریافت.
یکی از افرادی که در این دوره در علم دینامیک به پیشرفتهای خوبی نایل شد، گالیله بود که با مطالعه حرکت آونگ شروع کرد.
وی از نخستین فیزیکدانان نظری و عملی بود.
بعد از گالیله ، اسحاق نیوتن دومین دانشمند فیزیک به شمار میرود که مطالعات ثمربخشی را در زمینههای مختلف فیزیک انجام داد، بطوری که بعد از او دانشمندان زیادی مانند پاسکال (Pascal) ، برنولی (Bernoulli) ، هویگنس و غیره هر کدام در زمینه خاصی مطالعات اسحاق نیوتن را ادامه دادند.
هویگنس به ادامه مطالعات اسحاق نیوتن در زمینه نور پرداخت.
اسحاق نیوتن نور را ذره میدانست، اما هویگنس عقیده داشت که نور موج است، اما چون اسحاق نیوتن در این زمان در میان معاصرانش شخصیت برجستهای بود و نیز به دلیل ناتوانی هویگنس در تکمیل نظریههایش با دقت ریاضی ، با وجود برتری ظاهری نظریه او بر نظریه نیوتن ، نظریه هویگنس پذیرفته نشد و لذا این بحث معلق ماند.
تا اینکه در سال 1800 تامس یانگ توانست پدیده حلقههای نیوتن را بر مبنای طبیعت موجی نور توضیح دهد.
کارهای یانگ و معاصر فرانسویش فرنل (Fresnel) صحت و اعتبار نظریه موجی نور را به طرز قاطعی برقرار ساختند.
بعد از این ، تقریباً علم فیزیک به شاخههای مختلف تقسیم شد و دانشمندان مختلف در زمینههای گوناگون فیزیک مطالعات ارزندهای را انجام دادند که پایه و مبنای این مطالعات را میتوان همان کارهای اسحاق نیوتن و گالیله دانست و بدین ترتیب علم فیزیک در شاخههای مختلف توسعه یافت.
سهم بکرل در تکامل علم فیزیک در سال 1896 هانری بکرل (Becquerel) که از کشف اشعه ایکس توسط رونتگن اطلاع یافته بود، بر آن شد که ببیند آیا چیز دیگری هم شبیه اشعه ایکس از مواد فلورسانس که براثر تابش نور درخشان میشوند، صادر میشود یا نه.
لذا بلورهایی از کانی (سنگ معدن) معروف به اورانیل (سولفات مضاعف اورانیوم و پتاسیم) را انتخاب کرد.
چون بکرل عقیده داشت که تابش نتیجه روشنایی خارجی است، یک بلور اورانیل را در صفحه کاغذ سیاه قرار داد و آنرا جلوی پنجره گذاشت.
وقتی که بعد از چند ساعت قرار دادن در مقابل نور خورشید فیلم عکاسی را ظاهر کرد، لکههای تیرهایی را بر روی فیلم مشاهده کرد.
او این آزمایش را چند بار تکرار کرد و هر بار با آنکه کاغذ سیاه بیشتری دور صفحه میپیچید، باز هم لکه را مشاهده میکرد.
چون هوای پاریس چندین روز بارانی بود، لذا بکرل صفحه عکاسی لفاف پوش با بلور اورانیل را در کشوی میز خود قرار داد تا هوا مساعد شود.
خورشید تا چند روز در هوا نمایان نشد و روزی هم که خورشید در آسمان ظاهر میشد، اغلب ابرهایی آنرا پوشانده بود.
با این حال بکرل بازهم صفحه عکاسی را درمعرض نور آفتاب قرار داد.
بعد از مدتی که صفحه عکاسی را ظاهر کرد، برخلاف تصور ملاحظه کرد که بجای لکه های سیاه که قبلاً در روزهای آفتابی ملاحظه می کرد، لکه سیاه قیر مانندی در زیر جایی که اورانیل قرار داشت روی صفحه ظاهر شده بود.
لذا وی دریافت که ظاهر شدن لکه های سیاه ربطی به قراردادن در مقابل نور آفتاب ندارد.
بکرل بلور اورانیل را گرم کرد، سپس آنرا سرد کرد و بصورت گردی درآورد و در اسیدها حل کرد.
خلاصه دریافت که این خاصیت تازه کشف شده ماده که نام رادیواکتیویته بر آن داده شده است، هیچ سر و کاری با راه فیزیکی یا شیمیایی که بوسیله آن اتمها به یکدیگر پیوستهاند، ندارد بلکه خاصیتی نهفته در خود اتم است.
رد پای فیزیک در زندگی دید کلی تصور شما از فیزیک چیست؟
آیا میدانید، برقی که خانه شما را روشن میکند، بوسیله قوانین فیزیکی تولید و به خانه شما میرسد ؟
هنگامی که در یک بعد ازظهر آرام پائیزی در خیابان قدم میزنید، آیا فکر کردهاید که اگر نیروهای اصطکاک که علم فیزیک آنها را به خوبی تشریح میکند ، بین زمین و پاهای شما و جود نداشت، تعادل خود را از دست داده و به زمین میخورید؟
آیا هیچ فکر کردهاید ، در اتومبیلی که سوار آن میشوید و از مسافرت با آن لذت میبرید ، چندین قانون فیزیکی بکار رفته است؟
فیزیک چیست؟
اگر به تاریخچه علم فیزیک نگاه کنیم ملاحظه می نمائیم که فیزیک کلمه یونانی است که به معنی طبیعت میباشد.
و اولین بار ارسطو این نام را برای علم فیزیک برگذید.
اما اگر اندکی دقیق شویم ، میبینیم که این نام گذاری واقعا بجا و شایسته است.
آری فیزیک علم طبیعت است و چون انسان همواره در طبیعت زندگی میکند زندگی او از طبیعت به طور کامل متاثر میگردد میتوان گفت که فیزیک با زندگی انسان کاملا عجین شده است.
از طرف دیگر چون فیزیک همواره در خدمت انسان بوده و سعی کرده است که با کشف و بیان قوانین حاکم بر طبیعت ، آن را در سیطره انسان قرار دهد و این امکان را برای انسان فراهم کند که از طبیعت در جهت بهتر زیستن خود ، استفاده کند.
و نیز با الهام