در هنر و صنعت فرشبافی نقشه یک بخش مهم و به تعبیری اساسی ترین بخش کار به شمار می رود.
در کنار مسائل و عوامل مهم که تشکیل دهنده اعتبار و ارزش فرش به حساب می آیند اصلت و هویت ملی یک فرش از روی نقشه آن شناخته می شود.
بطور کلی هر قوم یا ملتی دارای فرهنگ خاص خود هستند که با مطالعه بررسی و پرداختن به آن می توان آن قوم را از اقوام دیگر تمیز داد.
نقشه فرش نیز یک کتاب فرهنگ یا قوم را بر سادگی و زیبایی هر چه تمام تر برای ما بیان کرده و روشن می سازد.
هر گاه در یابیم که ریشه این نقوش نشأت گرفته در کجا و در چه تاریخی است در واقع به ریشه عمیق این نقوش و عجین بودن آن با فرهنگ آن قوم پی برده ایم.
حال با توجه به گستردگی و ریشه دار بودن هنر فرش بافی این سؤال را مطرح می کنیم که: کدام قوم یا ملتی و در چه زمان و تاریخی توانسته است اولین قالی را بافته است؟
پاسخ دادن به این سؤال بسیار مشکل ویا شاید غیر ممکن باشد.
زیرا هیچ سند دقیق و روشنی در مورد اینکه قالی در چه زمان و در چه مکانی بافته شده است در دسترس بشر نیست.
مسلمأ به وجود آمدن فرش به شکل امروزی نیاز به یک سیر تکاملی بلند مدت دارد، زیرا نمی توان قبول کرد که انسان به یکباره به این تکنیک رسیده باشد که میتواند آثار ارزشمندی را خلق نماید.
بنابراین باید در این خصوص به بافته هایی که از نظر تکنیکی ضعیف تر هستند توجه کرد و آنها را مورد ملاحضه قرار داد، شاید اولین زیر انداز بافت دست بشر جنوب خراسان را بتوان نمد دانست زیرا نمد از درهم فرو رفتن پشمها بوسیله فشار به وجود می آید.
همچنین با توجه به شواهد و قوانین موجود و آثار بر جای مانده از زندگی انسانهای جنوب خراسان ابتدایی ترین نوع بافت به شکل امروزی شال و گلیم دانست با تحولی که این دست بافته ها در طول تاریخ داشته اند،فرش پرداز متجلی می شود فرش نیز سیر تکاملی خاصی را در طول تاریخ گذرانده تا به شکل امروزی در امده است.
هنر قالیبافی بعنوان هنری تکامل یافته و پیشرفته متأثر از هنرهایی همچون گچبری، سفال گری، فلز کاری وحجاری است.
می دانیم که هنرمندان این رشته ها از زمانهای گذشته با نقش کردن نشانه ها و هنر فرهنگی قوم خویش بر روی آثار خود اسناد تاریخی با ارزش را برای آینده باقی گذاشته اند هنرمندان قالی باف نیز تحت تأثیر همین نقوش و با الهام گیری از آنها قالی های خود را آذین می بخشیدند.
پشم و الیاف مویی: پشم از دسته الیاف حیوانی(الیاف شبیه مو) است.
الیاف پشم در بسیاری از نقاط جهان اهمیت اقتصادی بسزایی پدا کرده است و اصطلاح پشم در بسیاری از نقاط جهان منحصراً برای الیاف مویی پوشش گوسفند اطلاق شده و بهترین نوع پشم ایرانی پشمهای گوسفندان مناطق کرمانشاه،خوزستان، خراسان،آذربایجان و پشمهای گوسفندان نژاد بلوچی هستند که پشمهای مناطق کرمانشاه و خوزستان دارای الیاف قطور و بلند بوده و مورد مصرف فرشهای درشت بافت و پشمهای آذربایجان، خراسان و بلوچ از نوع پشمهای ظریف و نرم و دارای الیاف متوسط و معمولی و مناسب فرشهای ریز بافت می باشند.
روش جدا کردن پشم از پوست گوسفند: چیدن پشم از بدن میش زنده که این عمل بوسیله قیچی و یا کارد و معمولاً سالی دو باردر بهار و پاییز صورت می گیرد و به نام پشم بهاره و پاییزه مشهور است و در بعضی مناطق پشم را سالی یکبار و یا دو سالی یکبار می چینند.
چیدن پشم از پوست بدن حیوان ذبح شده: این هم بوسیله قیچی دستی صورت می گیرد.
بهترین راه برای تهیه پشم چیدن آن قبل از ذبح می باشد.
پشم به طور طبیعی به رنگهای سفید، سفید تیره،زرد، خاکستری، قهوه ای و سیاه دیده می شود که بهترین و با ارزش ترین آنها پشم سفید است زیرا به سهولت می توان آن را به هر رنگی در آورد.
مراحل تبدیل پشم به خامه قالی بافی(نخ پشمی) سرت کردن حلاجی و شستشو مرحله ریسندگی مرحله رنگ ریزی مرحله سرت کردن: مشخصات پشم به محل پرورش، نژاد و طرز تغذیه گوسفند بستگی دارد و همچنین پشمهای قسمتهای مختلف بدن گوسفند از لحاظ کیفیت و ظرافتیکسان نیست و آنجه در جنوب خراسان متداول می باشد به شرح ذیل می باشد: الف) پشم سفید درجه یک: این نوع پشم شامل کل پشمهای سفید بدن گوسفند و بدون در نظر گرفتن پشمهای دست و پای حیوان می شود.
ب) پشم سفید درجه دو: این نوع پشم شامل پشمهای سفید دست و پای حیوان و پشمهای سفید الیاف کوتاه می باشد.
ج) پشم الوان: مخلوطی از پشم های سیاه و قهوه ای شتری و خاکستری و سایر رنگها می باشد.
د) پشم شکری «کبود»: پشمهایی که کمی تیره از پشمهای سفید باشند در این رده قرار می گیرند.
ه) پشم مشکی:چنانچه درصدبیشترپشمهای موردسرت مشکی باشندآنهارا در این طبقه قرار میدهند.
مرحله حلاجی و شستشو: پس از طبقه بندی پشم هر قسمت از پشم تفکیک شده و با دست و یا ماشین حلاجی می شود.
و بعد شسته می شوند و بعد خشک می کنند و شستشوی پشم در روی بدن حیوان به صورت ابتدایی با آب ساده و یا با آب و صابون در داخل رودخانه و یا حوضچه های معمولی صورت می گیرد و به اصطلاح به آن گرده شور می گویند.
مرحله ریسندگی: بعد از اینگکه پشم تمیز شد و برای اینکه الیاف حلاجی شده به صورت های محکمی تابیده و جهت مصرف در قالیبافی و یا جاجیم و گلیم و غیره در آید نیاز به رسیدن دارد و در قدیم و حالا کمتر ریسندگی به وسیله دست صورت می گرفت.
بدین صورت بود که پشم آماده شده را بوسیله ابزار چوبی به نام دوک می ریسیدند و نحوه عمل بدین ترتیب بوده است که پشم به صورت کلافهای روی مچ دست قرار داده در این حالت شخص ریسنده پشم را به تدریج از مچ دست به سمت دوک به مقدار زیاد باز نموده و به صورت نخ نیم تاب در آورده و با چرخ دادن دوک و با شیوه خاصی به تدریج پشم نیم تاب را به سر دوک هدایت کرده و در اثر گردش دوک پشم تاب لازم را یافته و به نخ تبدیل شده و به دور دوک پیچانده می شود.
پشم ریسی ماشینی: پشم شسته و خشک شده را که ابتدا به نسبتهای لازم مخلوط آب و روغن روی آن پاشیده اند پس از حدو 12 ساعت توسط دستگاه حلاجی زده شده و در دستگاه کاردنیک(کرمیل) که کار به نظم کشیدن الیاف پشم و تبدیل پشم طی مراحل به صورت اتوماتیک به نخ تبدیل می شود.
نمره پشم با یکی از عوامل درجه بندی، نمره پشم است.
نمره پشم به ظرافت و طول الیاف آن بستگی دارد.
پشم یا کرک بره: ظریف ترین پشم از برهجوان هشت ماهچیده می شود که کیفیت بسیار لطیف و عالی دارد و شش ماه بعد در 14 ماهگی پشم گوسفند قویتر و ضخیم تر می شود و بدین ترتیب هرچه گوسفند مسن تر شود کیفیت پشم آن نا مرغوب تر خواهدشد.
پشم قوچ: پشمی است که ضخامت و کلفتی آن از حد معمولی بیشتر است.
پشم میش: پشمی که در آن تارها یا یکدست یا مخلوط است.
خصوصیات فیزیکی پشم: استحکام کشش تا حد پارگی پشم در شرایط خشک 7/1-1 گرم بر دینر و این استحکام در حالت خیس6/1-8/0 گرم دینر می باشد.
استحکام کشش تا حد پارگی پشم در شرایط خشک 7/1-1 گرم بر دینر و این استحکام در حالت خیس6/1-8/0 گرم دینر می باشد.
تأثیر حرارت: اگر پشم برای مدت زیادی در صد درجه سانتی گراد حرارت داده شود از استحکام آن کاسته شده و حالت نرمی و لطافت خود را از دست می دهد و.
در حرارت 130 درجه سانتی گراد تجزیه شده و به زردی می گراید.و در 300 درجه سانتی گراد سوخته و کز می کند.
پشم در مجاورت با شعله سوخته و از خود بوی پر یا موی سوخته می دهد و در اثر دور کردن شعله سوختن پشم متوقف می گردد.
تأثیر نور آفتاب: کراتین پشم تحت تأثیر نور آفتاب تجزیه شده و گوگرد پشم نیز به اسید سولفوریک تبدیل گردیده و سبب تغییر رنگ پشم و خشن شدن آن در زیر دست شده و از استحکام آن کاسته می شود.
تأثیر اسیدها: پشم در اسید سولفوریک داغ به طور کامل تجزیه می گردد، در اسید نیتریک نیز پشم را اکسید کرده و به آن صدمه می زند ولی پشم در مقابل سایر اسیدها مقاوم است.
تأثیر قلیایی ها: کراتین پشم در مقابل مواد قلیایی حسا بوده و در سود سوز آور حل می شود.
شستشو و عملیات تحمیکی پشم در محیط قلیایی باید ملایم و با دقت انجام گیرد و حتی اگر سود غلیظ و داغ باشد باعث صدمه دیدن پشم و زردی ان می شود.
مواد قلیایی ضعیف مثل آمونیاک، بوراکس و فسفات سدیم تأثیر سوء زیادی روی پشم ندارند.
تأثیر مواد احیاء کننده: مواد احیاءکننده باندهای دی سولفید موجود در لیف پشم را می شکنند.
تأثیر رطوبت: پشم بیش از هر چیز دیگری به آسانی رطوبت را جذب نموده و به راحتی نیز آن داغ و بخار در مدت کوتاهتری روی لیف پشم اثر گذاشته و تز استحکام آن می کاهد.
الیاف پشم دارای شفافیت و درخشش طبیعی است که با توجه به نوع و خصوصیات آن متفاوت می باشد.
شفافیت لیف بستگی به فرم و طبیعت لیف و میزان انعکاس نور از سطح لیف دارد به طور مثال پشم گوسفندان نژاد انگلیسی لینکن ولیستر به نسبت منعکس نمودن نور حالت شفافیت و باقی ابریشم را دارد و رنگ پشم گوسفندانی که معمولاً برای تولید پشم پرورش داده می شوند سفید می باشد.
به دست آوردن رنگ مورد نیاز در رنگرزی: در روش رنگرزی سنتی با توجه به نیاز برای بدست آوردن رنگهای تازه و بدیع در هنر و صنعت مهم فرش و دیگر هنرهای وابسته و گذشتن از سد محدود سه رنگ اصلی( قرمز، زرد، آبی) می توان از مخلوط کردن مواد رنگ طبیعی استفاده کرد که البته در این امر دانش و تجربه امروزه کاربرد فراوانی دارد.
رنگهای اصلی موجود در طبیعت(قرمز، زرد، آبی) با استفاده از رنگدانه های طبیعی پدید می آیند و این سنت و دانش مربوطه با روشهای اجرایی آن از دیر باز پدید آمده و مورد استفاده اهل فن بوده است.
رنگ قرمز: در این رابطه برای بدست آوردن رنگ قرمز می توان از قرمز دانه یا روناس بهره گرفت.
رنگ زرد: این رنگ از انواع اسپرک، زعفران و برخی مواد دیگر بدست می آید.
رنگ آبی: این رنگ بیشتر از نیل حاصل می شود اما برای بدست آوردن رنگهای ترکیبی انواع سبزها، بنفشها و یا هر رنگی دیگر از روشهای ترکیبی استفاده می شود.
رنگ بنفش: برای بدست آوردن این رنگ، خامه پشم را پس از رنگ کردن با روناس یا قرمز دانه قلیایی می کنند.
رنگ سبز: در این روش خامه پشم را پس از رنگ کردن با اسپرک یا چوب زرد آن را وارد خم می کنند و با همین روشهای ترکیبی می توان نسبت به تهیه کلیه رنگها این عملکرد را انجام داد.
همچنین برای بدست آوردن روشنی و سیری رنگ می توان با کنترل عواملی همچون مدت زمان رنگرزی، غلظت رنگ و … به نتیجه دلخواه رسید.
مواد رنگزای طبیعی: همان گونه که قبلاً بیان گردید بسیاری از مواد مورد استفاده در کار رنگرزی الیاف مورد استفاده در صنعت و هنر فرشبافی مواد رنگزای طبیعی هستند.
1.
اسپرک 2.
اسکوتی 3.
انار 4.
بقم 5.تمشک 6پوست پیاز 7جفت 8.روناس 9.زعفران 10.سماق 11.شیرین بیان 12.قرمزدانه 13.نیل 14.پوست گردو 15.زرشک 16.گل زلیل 17.برگ توت 18.هلیله 19.گل رنگ 20.سرخس 21.سرساور رنگرزی با مواد طبیعی: اسپرک: این ماده رنگی قابلیت تولید رنگهای زرد، طلایی و نارنجی را دارا است.
برای به دست آوردن رنگهای مذکور لازم است که در حمام رنگ از دندانه های مختلف استفاده شود تا این تفاوت و گوناگونی رنگ پدید آید.
انار: این ماده رنگی قابلیت تولید رنگهای کرم، زرد تیره، نخودی، قهوه ای روشن بدست آورد.
بقم: این ماده رنگی بیشتر برای بدست آوردن رنگ مشکی کرومی استفاده می شود وهمچنین می توان رنگهای مختلف دیگری نظیرارغوانی روشن، بنفش، بنفش سیر،خاکستری روشن، خاکستری سیر را با اضافه کردن و یا دندانه کردن با موادی همچون زاج سفید، مس آهن و کروم بدست آورد.
تمشک: با این ماده رنگزا می توان رنگ خاکستری تیره را بدست آورد.
پوست پیازکه از این ماده رنگی می توان رنگهای مسی، نارنجی، پوست پیازی و با صورتی بدست آورد برای رسیدن به این منظور باید با استفاده از دندانه های مناسب و نسبت ترکیبات آنها عمل رنگرزی صورت گیرد.
جفت با پوست بلوط: با استفاده