چکیده فرد در خانواده متولد می شود و والدین یا دیگر اعضای خانواده از او مواظبت می کنند .
خانواده بر شکل گیری شخصیت فرد به عنوان عضوی از اجتماع ، موجودی متفکر و دارای شناخت تأثیر زیادی دارد .
نوع رفتار والدین در اعمال ، اندیشه ها و احساسات فرزندان تأثیرات عمده أی دارد .
اگر فرد در خانواده أی رشد پیدا کند که به مسائل تربیتی و روانشناسی آگاهی داشته باشند بدون شک بسیاری از نیازهای روانی و عاطفی فرزند در حین رشد جسمانی او برآورده شده و چنین فردی در آینده در زندگی اجتماعی خود راحت تر و خیلی بهتر می تواند با دیگران ارتباط خوبی بر قرار کند .
مسائل تربیتی زیادی در رابطه با فرزندان وجود دارد که والدین باید به آنها توجه داشته و در تربیت فرزند خود آنها را به کار گیرند در اینجا به اختصار تعدادی از آنها را مورد توجه قرار داده ایم که عبارتند از : توجه والدین به استعداد فرزندان خود زیرا خداوند انسان ها را با قابلیت های متفاوتی آفریده است ، نیازهای روانی جسمانی و عاطفی فرزندان ،تشویق و تنبیه هات بجای آنان ، مشارکت آنان در تصمیمات و کارهای گروهی برای اینکه در آینده فردی با اراده باشند و زیر بار مشکلات زندگی کمر خم نکنند و بسیاری از مسائل دیگر البته نباید فراموش کرد که ارتباط والدین با مدرسه برای تربیت و پرورش بهتر فرزندان امری مهم به شمار می آید که والدین گرامی باید به آن توجه کافی داشته باشند.
مقدمه آموزش و پرورش صحیح کودکان و نوجوانان مستلزم هماهنگی ، کوشش و تلاش متقابل بین سه ضلع خانواده ، دانش آموز و مدرسه است .
عوامل تربیتی متعددی بر شخصیت کودک و نوجوان تأثیر می گذارد .
خانه و مدرسه دو نماد تربیتی مهم به شمار می آیند که در صدر عوامل تأثیر گذار بر روند رشد و تکامل رفتار و منش افراد قرار دارند.
چنانچه پدر و مادری مسئولیت آموزش و تربیت فرزند خود را به کلی به مدرسه واگذار کند و از نیازها و رسالتهای تربیتی فرزند خویش که در چارچوب تربیت عمومی و رسمی نمی گنجد غافل شود بدون شک نمی تواند امیدوار باشد که فرزندش هیچ گونه مشکل یا کمبودی نخواهد داشت .
در مقابل با توجه به ازدیاد جمعیت دانش آموزان و کلاسها اگر معلمان نیز فکر کنند که می توانند بدون یاری و هماهنگی با خانواده ها در آموزش و تربیت دانش آموزان و شکوفا سازی درست استعدادهای آنها موفق شوند سخت در اشتباه خواهند بود.
به هر میزان که پدران و مادران نسبت به مسئولیت ها و نقشهای خود در مقابل یکدیگر ، کودکان و مدرسه و معلمان و مربیان و مدیران مدارس نیز نسبت به نقشها و مسئولیت های خود در مقابل همدیگر ، دانش آموزان و اولیاء آگاهی بیشتری داشته باشند در کار خود عملاً موفق تر خواهند بود.
شباهت و تفاوت بین نقش اولیاء و معلمان شباهتهای بسیاری در نقش اولیاء و معلمان وجود دارد.
این وظایف و کارکردهای مشترک عبارتند از : فراهم ساختن مراقبت و ایمنی فیزیکی از کودک ، رشد مهارتهای اجتماعی ، ایجاد تحریک و انگیزش ، تشویق نگرشهای مثبت نسبت به یادگیری و اکتشاف ، اعمال کنترل منطقی و آموزش نظم و استقامت .
با این حال رابطه والدین با دانش آموزان از رابطه معلم با دانش آموزان نزدیکتر و عمیق تر است.
والدین با کودک تجربه پیوسته ای از صمیمیت ، محبت و پذیرش را فراهم می آورند در حالی که معلمان باید عطوفت کمتر و عینیت بیشتری به خرج دهند .
نقش عمده آموزشی والدین ایجاد یک شرایط و جو خانوادگی پایدار و مراقبت گونه است تا در آن کودک محرک های مناسب را دریافت کرده و برای علاقه ای که به آموزش و موفقیت خود نشان می دهد مورد تشویق قرار گیرد .
پیوند عاطفی بین والدین و کودک در حالی که موجب یادگیری ضمنی و غیر رسمی می شود ممکن است اختلال در یادگیری را در موقعیت های رسمی در پی داشته باشد.
کم شایع نیست که والدین در هنگام تلاش برای آموزش رسمی و مستقیم به فرزندان خود خشمگین و حتی شدیداً پرخاشگر شوند ، چرا که با کندی فهم یا تأخیر در پاسخ فرزندان خود مواجه می شوند در حالی که معلمان بیشتر می توانند در مقابل نارساییها و شکستهای دانش آموزان در تکالیف یادگیری با بردباری و تحمل رفتار نمایند.
علاوه بر این آموزش حرفه ای معلمان به آنها در کمک به دانش آموزان برای کسب مهارتهای تخصصی و فنی اطمینان بیشتری می بخشد.
خانواده و تربیت فرزند رسالت پدر و مادر تربیت فرزند به خصوص در زمینه دینی است که برای دستیابی به این آرمان و آرزو باید مراحل تربیت دینی که در 5 بخش خلاصه می شود ، طی کنند : 1 انس دینی 2 عادت دینی 3 معرفت دینی 4 شاکله دینی 5 خودجوشی دینی بسیار دیده شده است که وقتی مادر می خواهد نماز بخواند ، بچه ها را تهدید می کند سر و صدا نکنند از آن طرف هم وقتی پدر می خواهد قرآن بخواند باز بچه ها را وادار به سکوت می کند اینها همه موج منفی نسبت به دین است .
گرایش به دین زمانی اتفاق می افتد که برای شخصیت کودک ارزش قائل شد و این هنگامی است که کودک به محض آنکه به محیط مسجد قدم می گذارد همه برای او حریم باز کنند و دست محبت بر سرش بکشند.
دومین مرحله عادت دینی است .
بچه ها قبل از بلوغ در دورانی هستند که دارای دو ویژگی است : 1 دارای آرامش است 2 دوران تاثیر پذیری است .
این دوره اهمیت بسیار دارد زیرا عادت در این دوره به وجود می آید .
همیشه این تصور وجود داشته که تحمیل کردن درست نیست اما تحمیل بعضی چیزها به بچه ها خوب است و آن زمانی است که بچه اعتماد دارد اما تنبلی و سهل انگاری مانع می شود .
اگر کودک دین را پذیرفت و نسبت به آن گرایش قلبی داشت آن وقت تحمیل ملایم اعمال و برنامه های دینی برای او مفید خواهد بود .
مرحله سوم معرفت دینی است .
در مرحله معرفت دینی است که باید تلفیق دین و دانش را برای بچه ها مطرح کرد تا بچه ها فکر نکنند که دین راه خود و دانش هم راه خود را می رود در حالیکه این دو در کنار هم و باهمند .
در مرحله انس دینی حالت تلقین ، در مرحله عادت دینی حالت تقلید و در مرحله معرفت دینی حالت الگو پذیری حکمفرماست.
مرحله چهارم ، شاکله دینی است ، اگر کسی معرفت دینی پیدا کرد ، دین وارد زندگی او شد موجب می گردد که بینشش نیز بینش دینی گردد.
در نتیجه به همه چیز با عینک دین نگاه کرده و تلاش می کند در تمامی ابعاد زندگی اش دین را عملی سازد.
مرحله پنجم مرحله خود جوشی است .
در این مرحله فرد دیگر تاب و قرار ندارد و نمی خواهد لحظه ای از وقتش را به بطالت و بیهودگی بگذراند.
پدر و مادر باید به استعداد و توانایی فرزند در فراگیری دروس توجه کنند ظرفیت کودکان و نوجوانان برای یادگیری دروس یکسان نیست .
بین بچه ها تفاوتهای فردی و تنوع در گرایش ها و علاقه ها یافت می شود.
از فرزندان خود باید متناسب با استعداد و گرایش و علاقه آنان انتظار داشت و با راهنمایی و تشویق و کمک در جهت افزایش سطح معلومات آنان اقدام کرد.
برخی از اولیاء تصور می کنند فرزندان آنان همیشه باید نمره بیست و مدارج عالی بدست آورند و اگر گاهی نمره مطلوب را کسب نکردند آنان را ملامت و سرزنش می کنند و موجبات اضطراب و رنجش خاطر آنان را فراهم می کنند .
اگر کودکان را به خاطر نیاوردن نمره عالی توبیخ کنیم آنان برای آنکه خود را با سطح توقع بالای ما تطبیق دهند با ترس و نگرانی سعی می کنند این نمره را کسب کنند و اگر موفق نشدند از پنهان کاری استفاده می کنند و واقعیت را از والدین می پوشانند .
در عین حال نوعی آرمان خواهی کاذب در آنان ایجاد می شود و عادت می کنند همیشه خود را در قله و اوج موفقیت بجویند و لذا قادر به حرکت طبیعی در فراز و نشیب های زندگی نمی باشند و وضعیت روانی و تعادل آنان دچار اختلال می گردد.
پدر و مادر باید برای تعلیم و تربیت فرزندان خود طرح و برنامه داشته باشند خانواده نهادی است که برای انجام هدفهای معینی به وجود می آید یکی از هدفهای مهم این نهاد فرزند آوری و فرزند پروری است .
برای آنکه پدر و مادر توفیق پرورش فرزندانی صالح با آینده ای روشن را داشته باشند باید : با موازین تعلیم و تربیت اسلامی و علوم تربیتی آشنا شوند.
حتی المقدور از کتابها و مجلات تربیتی استفاده کنند.
در کلاس آموزش خانواده شرکت کنند و شناخت تربیتی بدست آورند.
از تجربیات مادران و پدرانی که توانسته اند فرزندان شایسته به جامعه تحویل دهند بهره بگیرند .
وقتی قرار است والدین اهداف تربیتی مشخصی داشته باشند و بدانند که فرزندان خود را می خواهند برای چه امری تربیت کنند و برای رسیدن به این اهداف چه ابزار و روشهایی را باید به کار گیرند ، مجموعه این تدابیر طرح و برنامه ای است که از آن به عنوان منشور تربیتی می توان یاد کرد .
پدر و مادری که به بهانه های مختلف به پرورش فرزندان نمی اندیشند و از خواندن کتاب تربیتی یا مراجعه به مشاور و افراد آگاه و بهره گیری از تجارب دیگران سرباز می زنند نباید از آینده فرزندانشان انتظار معجزه داشته باشند.
توجه پدر و مادر به نیازهای روانی فرزندان خود کودکان و نوجوانان نیازهای روانی متعددی دارند ، امنیت خاطر ، فراغت از ترس و دغدغه خاطر ، نیاز به محبت ، نیاز به تعلق خاطر و پیوستن به یک جمع ، نیاز به برخورداری از یک جایگاه مناسب اقتصادی و اجتماعی و نیاز به موفقیت و پیروزی و نیاز به خوش نامی و سربلندی ، نیاز به پذیرش و مقبولیت و احساس ارزشمندی در جامعه و نیاز به سلامت بدن و روان از جمله نیازهای مشترک همگان به حساب می آیند و طبعاً فرزندان این نیازها را دارند و باید در محیط خانه در جهت تأمین آنها برنامه ریزی شود .
افزون بر این موارد ، نوجوانان به اقتضای خصوصیات جسمی و روانی این سنین نیازهای متنوعی دارند که عنایت به آنها باید در برنامه کار اولیاء باشد.
برخی از این نیازها عبارتند از : 1 شناخت و کسب مهارت در بعضی از آنها.
2 درک ارزش های خویش 3 حرکت به سوی استقلال شخصیتی و اقتصادی 4 شناخت دین ، تاریخ ، فرهنگ و افتخارات ملی 5 دستیابی به صفات عالیه اخلاقی ، عبادت و ارتباط با خدا 6 گسترش مناسبات و پیوندهای اجتماعی ، مهارتهای اجتماعی و روش زندگی با جمع روش دوست یابی ، مسئولیت پذیری و ایفای نقش های اجتماعی 7 روش داد و ستد با دیگران و ایفای نقش های اجتماعی اینها همه نیازهای روانی فرزندان نیستند بلکه مهمترین و اساسی ترین آنها می باشد.
والدین وظیفه دارند بطور مستمر و با نهایت دقت و مراقبت تدابیر لازم را برای ارضای نیازهای سالم و دارای اولویت فرزندان خود اتخاذ کنند و با هدایت و تربیت صحیح از انحراف این نیازها در ارضاء و پیدایش مشکلات روانی ، شخصیتی و اخلاقی آنان جلوگیری نمایند.
روابط افراد خانواده با یکدیگر در خانه ای که بین پدر و مادر اختلاف نظر و خشونت رواج دارد فرزندان سالم پرورش نمی یابند .
کودکان روش زندگی را از رفتار والدین یاد می گیرند و از فقدان تفاهم در خانه رنج می برند.
در صورتی که فضای خانه سرشار از حسن رفتار و احترام متقابل باشد آنان لذت می برند و با آسودگی خاطر و ایمنی رشد می کنند و برای زندگی پر پیچ و خم فردا مهیا می گردند.
پدران و مادران باید آرامش خود را در نزد فرزندان حفظ کنند و عصبانیت را در کانون خانواده راه ندهند در خانه هایی که پدران و مادران فرزندان خود را با دید محبت و احترام می نگرند کانون بحران و تزلزل یافت نمی شود.
پدران و مادرانی که نادانسته فرزندان خود را تحقیر و عزت نفس آنان را ضایع می کنند نباید انتظار آینده درخشانی برای پرورش یافتگان خود داشته باشند .
والدین در تکریم فرزندان نباید دچار افراط و تفریط شوند بلکه باید به گونه ای رفتار کنند تا کودکان مستقل و برخوردار از اعتماد به نفس و سلامت و اعتدال پرورش یابند .
یکی دیگر از مسائلی که در روابط افراد خانواده با هم بسیار مهم می باشد روحیه انتقاد و بررسی مشکلات می باشد .
نیازها ، روحیات