مقدمه وقتی کلمه استثنایی به گوش می رسد هر کسی به اندازه توان ذهنی و معلومات خویش از آن برداشتی دارد.
انسانهای اهل علم و بصیرت با این کلام برخوردی منطقی و عاقلانه دارند.
اما افرادی هم هستند که متاسفانه برخوردی غیرمنطقی و غیرانسانی با این کلام دارند و کودک استثنایی را برای خود چنان تعبیر می کنند که گویی نعوذ با .
.
این کودک بنده خدا نیست.
برایش همان تعبیری را می کنند که برای بندیان تیمارستان اطلاق می شود و این دور از انصاف است.
طبیعت با همه زیبایی اش هزاران پدیده را در خود جای داده است، پستی ها، بلندی ها، زیبایی ها، زشتی ها، گل ها، خارها، که اگر عاقلانه تعمق شود همه زیبایی است.
پس چگونه می توان انتظار داشت که در یک جامعه انسانی تفاوتی به چشم نخورد، بله تفاوت ها وجود دارد اگر با این تفاوت ها که منظور تفاوت های فردی – ذهنی – جسمی است برخوردی انسانی و خداپسندانه کرد و به آن ارزش داد آنگاه باید گفت که اجتماع، اجتماع انسانی است.
بله کودک، کودک است اما با تفاوتها، خالق او همان است که دیگران مخلوقش هستند ولی خوب بنابر دلایلی خاص که شاید خود او هیچ تقصیری هم نداشته و مقدر خالقش هم چنین نبوده باعث شده او یک انسان نرمال نباشد.
همانگونه که برای یک کودک تیزهوش و نابغه سنگ افتخار به سینه زده می شود در حالیکه او هم به دنبال خود کلمه استثنایی را یدک می کشد پس منصفانه نیست که برای هم نوعش که دارای معلولیتی هست این کلام را خودخواهانه تعبیر کنیم.
معلم خوب، پدر مهربان، مادر گرامی، مسئول محترم، هموطن عزیز بیائیم ابتداء با این کلمه و کودک برخوردمان را اصلاح و با این درد صادقانه تر برخورد کنیم و از هر طریق ممکن، آن افکار غلط را از بعضی اذهان پاک کرده و بر این باور باشیم که اگر بخواهیم و دست خلوص نیت به هم بدهیم در چند سال آینده شاید بسیار از تابلوهای مدارس استثنائی از سر دیوارها کنده شود و به جایش تابلو مدارس عادی کوبیده شود.
و اما بر ماست که در درجه اول این طفلان معصوم را از حقوق اجتماعی و انسانی خویش محروم نکنیم و تا آنجا که در توان است و بیش از این به وضعیت رفاهی – آموزشی و غیره این عزیزان برسیم و دوم آنکه آگاهی های اجتماعی را بالا ببریم و به مردمان بقبولایم که اگر درست و صحیح عمل شود هرگز کودکی با این خصوصیات پا به عرصه هستی نمی گذارد که پیشگیری بهترین راه درمان است.
آری هم وطن عزیز بیا و شناختی کلی تر از این مسئله پیدا کن تا شاید با اجرای صحیح آن در زندگی شخصی هرگز نوگلی پژمرده نگردد.
همواره یکی از دلایل اینکه ما نمی توانیم اطلاعات کاملاً مربوط و جامعی در مورد کودکان و دانش آموزان استثنائی بدست بیاوریم این است که معمولاً وقتی با کودک استثنائی مواجه می شویم ذهن ما بخاطر انباشته شدن از غیرعادی بودن ذهنی یا جسمی کودک پیشداوری می نماید و غالباً ویژگی خاصی که کودکان استثنائی (از قبیل نابینائی، ناشنوائی، عقب ماندگی .
) دارند مشخصه اصلی در زندگی آنها می گردد و متاسفانه علیرغم آنچه که مطرح شد فقط بواسطه این ویژگی ها است که این کودکان شناخته می شوند و والدین، مربیان با این پیشداوری و مشاهدات ظاهری به امر قضاوت می نشینند.
تعریف کودکان استثنائی کودک استثنائی اول یک کودک است ( انسان است با همه خصوصیات و صفاتی که دیگر انسانها دارند) و بعد کودکی است با خصوصیات، تفاوتها، و ویژگیهای انسانی نسبت به همه کودکان دیگر در حقیقت همه افراد از نقطه نظر خصوصیات مختلف جسمانی (بیولوژیکی) ذهنی، روانی، عاطفی، سازگاری اجتماعی و غیره یکسان نبوده نسبت به همدیگر تفاوتهای خاصی را دارا می باشند.
بنابراین کلمه "استثنائی" بطور اعم و به معنای دقیق علمی خود نمی تواند فقط به گروههای خاصی از افراد جامعه اطلاق شود و به تمام افراد بشر می توان گفت هر کدام برای خود یک استثناء می باشند.
و به عقیده ساموئل کرک (( دانش آموز X بخوبی با همکلاسهای خود فرق دارد از اوعقب مانده تر یا پیشرفته تر است )) ممکن است کودک استثنائی دارای هوش برتر و یا پائین تر از دیگران باشد و به خوبی دیگران نشنود و یا نبیند، بخوبی دیگران تحرک نداشته باشد، در تکلم به اندازه دیگران رشد نکند و یا بالاخره نسبت به همسالان خود رفتاری متفاوت داشته باشد کرک این گونه تفاوتها را تفاوتهای بین فردی می داند به این معنی که کودک به نحوی با دیگران فرق دارد.
عامل دیگری که کودکان استثنائی را از کودکان دیگر مشخص می نماید تفاوتهای درون فردی است و بعضی را عقیده بر این است که کودک استثنائی مثل کودک عادی است فقط در بعضی جنبه ها انحراف دارد بهرحال این تفاوتها یا انحرافات را با توجه به مشکلاتی که برای کودکان فراهم می کند به 5 دسته طبقه بندی می کنند.
1 – اعمال هوشی : اشخاص ممکن است براساس کیفیت اعمال هوشی یعنی وقتی نتوانند تکالیفی را که جامعه بعنوان نشانه هایی از پیشرفت هوش تعیین کرده است انجام دهد در این گروه قرار دارد.
2 – اعمال حرکتی: وقتی شخصی در فعالیت های حرکتی (( فعالیت عضلانی که بنوعی حرکت منجر می شود)) ممکن است بعنوان استثنائی و این امر بستگی به انحراف از یک فرد عادی دارد.
3 – اعمال حسی: وقتی شخصی در یکی از اعمال یا زمینه های حسی (بینایی.
شنوایی.
لامسه.
چشایی و یا بویایی) نواقص داشته باشد.
4 – اعمال شخصیتی: شخصی که رفتارش فرمهای اجتماعی را نقض می نماید.
5 – اعمال اجتماعی : وقتی فردی در سازگار و تطبیق خویش در موقعیتهای اجتماعی با مشکلاتی روبر می شود طبقه بندی فوق به میزان بسیار زیادی تحت تاثیر اجتماعی که فرد در آن زندگی می کند قرار می گیرد و جنبه اجتماعی شرایط استثنائی دو عامل را در بر می گیرد.
1 – عامل شدت 2 – عامل گسترش (مجموعه اثری که شرایط استثنائی بر دیگر افراد می گذارد) که کودکان تیزهوش را در بر می گیرد.
B = تیز هوش بهر حال عده ای استثنائی را در مورد کودکان تیزهوش و سرآمد بکار می برند و برخی دیگر این واژه را برای کودکانی که غیرعادی بوده و نوعی انحراف دارند.
و وان می گوید: 1 – وقتیکه انحراف جسمی یا صفات رفتاری او چنان ماهیتی داشته باشد که باعث پیشرفت یا ناتوانی زیاد در یادگیری شود.
2 – وقتیکه از طریق برنامه های آموزشی خاص بتوان تطبیق و سازگاری اجتماعی و پیشرفت آموزشی بسیار بیشتری در برنامه های آموزشی خاص نسبت به برنامه های آموزش معمولی داشته باشد.
شناسایی و درصد کودکان استثنائی تاخیر در راه رفتن، تاخیر در حرف زدن، عدم استقرار و سکون، عدم توانائی در انجام امور در حد سن خود و مانند آن زنگهای خطری هستند که وجود کودک غیرطبیعی را اعلام می دارند.
خانواده در آغاز مسئله را غیرجدی تلقی نموده و سعی می کنند با توجیهاتی هر چند سطحی خود را راضی کنند ولی بعد از مدتی اختلالات بارزتر می شود و خانواده دیگر قدرت توجیه را از دست می دهد و کندی رشد ذهنی کودکش یا دیگر اختلال را حدس می زند، پدر و مادر از داشتن چنین کودکی بشدت رنج می برد.
گاه خود را سرزنش می کند و یا با نهایت ملاطفت حداکثر کوشش خود را بطور مادی و معنوی به پای کودک می ریزد، گاه خود را مقصر می داند و یا آنکه هر طرف دیگری را مقصر می داند و خانواده از هم می پاشد و یا آنکه از اطرافیان و دوستان کم کم جدا می شوند و خود را با کودک زندانی خانه می کنند، و گاه علت را عقوبت الهی و یا آنکه شانس به خود می دانند و چه بسیارند خانواده های که از هر مکانیسمی برای توجیه خود استفاده می کنند جز آنکه علت را ریشه یابی و حل مشکل کنند!
درصد و آمار افراد با داشتن اختلالات خاص (استثنائی) مطابق آمار تائید شده یونسکو در هر جامعه 10 الی 15 درصد افراد استثنائی تشکیل می دهند.
براساس آمارهای موجود حدود 5/2 تا 4 درصد کل جمعیت را عقب ماندگان ذهنی تشکیل می دهند و اگر جمعیت ایران حدود 50 میلیون نفر باشد در حدود 1 میلیون و دویست هزار نفر عقب مانده ذهنی داریم و از این گروه حدود 75 تا 80% آنها عقب ماندگان سطحی با هوشبر (50 تا 70) که قادرند تا حدی با برنامه های خاص آموزش و پرورش نیازهای اولیه خود را برآورده سازند.
و بقیه که حدود 20 تا 25% معلولین ذهنی که براساس آمار ما دویست و پنجاه هزار نفر می باشند عقب ماندگان ذهنی شدید که هوشبر (50 به پائین) دارند که منحصراً پناهگاهی و عموماً بستری هستند و بطور کلی طبق نظر کارشناسان استثنائی بطور متوسط حدود 12 درصد از کودکان و دانش آموزان سنین مدرسه رو (7 الی 18 سال و یا 6 الی 17 سال) بشرح زیر نیاز به بهره گیری از برنامه های آموزش استثنائی دارند.
1 – گروه ناسازگاران اجتماعی و هیجانی حدود 2 درصد 2 – گروه عقب ماندگان ذهنی حدود 5/2 درصد 3 – گروه کودکان سرآمد و تیزهوش حدود 2 درصد 4 – گروه نابینایان (نیمه بینا و نابینا) حدود 2 درصد 5 – گروه معلولین جسمی حدود 5/1 درصد 5 – گروه معلولین جسمی حدود 5/1 درصد 6 – گروه ناشنوایان و سخت شنوایان حدود 5/1 درصد 7 – کسانی که دارای ناتوانی های تکلمی هستند حدود 2 درصد 8 – دانش آموزانی که دارای اختلالات خاص یادگیری هستند.
حدود 1 درصد 9 – گروهی که دارای بیماری های ویژه ای هستند چون صرع .
قند حدود 5/1 درصد عوامل موثر (علل به دنیا آمدن) در پیدایش فردی همراه با معلولیت بطور کلی این عوامل به سه دسته مهم طبقه بندی می شوند.
1 – علل قبل از تولد 2 – علل هنگام تولد 3 – بعد از تولد (بیماریها) = وراثت و محیط 1 – عوامل قبل از تولد 1 – اختلال ژنتیکی: گروهی از کودکان بدلیل اختلالات ژنتیکی حاصل از وراثت پدر مادر با نقصی به دنیا می آیند که می توان اشاره به ازدواجهای فامیلی نمود و گروه کودکانی که دارای اختلال ژنتیکی می باشند می توان اشاره به سندرم دان (منگول) و یا بیماری فنیل کتوناریا یا P.k.a (نارسایی در سوخت و ساز بدن) و بیشتر اختلالات ژنتیکی به علت وجود ژن های مغلوب می باشد تا ژن های غالب.
2 – عامل همخونی ار هاش Rh این عامل در ایجاد ناهنجاری های هوشی تاثیر فراوان که بیشتر در ازدواجهای فامیلی به چشم می خورد و چنانچه Mendel بیان کرده: بیماری های مستعد که در نسلهای گذشته ظاهر نشده اند در اثر پیوند دو هم خون به احتمال قوی ظاهر و بارز می شود.
و از طرف دیگر حدود 85 درصد از مردم دارای ار هاش مثبت هستند و عده کمی حدود 15 درصد دارای عامل ار هاش منفی هستند.
اگر زن و شوهری هر دو دارای عامل Rh + یا هر دو دارای Rh – باشند و یا اگر زن دارای عامل Rh + باشد و عامل Rh مرد منفی باشد هیچ اشکالی پیش نمی آید.
و زمانی که عامل ار هاش مرد مثبت و عامل Rh زن منفی باشد مشکل و ایجاد اشکال برای جنین پیش می آید و عامل خونی معمولاً بیماری یرقان شدید که بر مغز جنین اثر می گذارد مسمومیت برای مادر و فرزند بعدی بوجود می آورد که امروزه خوشبختانه با مشاوره ژنتیکی این مشکل قابل حل و درمان است.
3 – سیفلیس ارثی ابتلاء والدین یا یکی از آنها به بیماری سیفلیس موجب ابتلا جنین به این بیماری می شود که برای جنین بسیار خطرناک است که سرایت این بیماری به جنین علاوه بر نارسائی های هوشی در کودک: ناهنجاری های حسی و حرکتی بالاخص کوری و فلج و صرع را سبب می گردد و گاه سبب می گردد و گاه سبب سقط جنین و یا مرگ طفل در رحم می شود.
4 – تاثیر الکل و مواد مخدر اعتیاد والدین به مشروبات الکلی موجب مسمومیت شده و بوسیله ژن مسموم تولید نقص هوشی و ضعف عمومی در رشد طبیعی و ناهنجاری های حسی و حرکتی می شود.
مصرف مواد مخدر و حتی استعمال دخانیات توسط والدین بخصوص مادر از جمله عوامل موثر در رکود هوشی کودک می باشد و تاثیر نیکوتین حاصل از استعمال سیگار باعث بوجود آمدن کودک ضعیف یا نارس می شود.
5 – داروها و مواد شیمیایی داروها، مواد صنعتی، هورمونی و عوامل شیمیایی دیگر در دوران بارداری که بوسیله مادر مصرف شود تاثیر سو بر جنین می گذارد.
6 – مسمومیت ها مسمومیت مادر در دوران بارداری که بخصوص سبب بیهوشی مادر شود باعث اشکال در جنین می شود.
7 – سوء تغذیه و اختلالات خود داخلی کمبود ویتامین ها و نرسیدن مواد لازم و کافی بر روی جنین اثر نامطلوب خواهد گذاشت و نارسایی در فعالیت غده تیروئید بر روی رشد طبیعی جنین اثر دارد.
8 – ضربه ها ضربه و هرگونه فشار و زمین خوردگی مادر در دوران بارداری برای جنین مضر خواهد بود.
9 – اشعه X و پرتوهای رادیو اکتیو قرار گرفتن مادر در دوران بارداری بخصوص ماه های اول در معرض اشعه X باعث اختلال شدید در جنین خواهد شد و کودکان میکروسفال (سرکوچک) یا اشکال و نقض اندامی را باعث خواهد شد.
10 – سرخچه و بیماری های عفونی سرخچه و دیگر بیماری های عفونی مادر چنانچه همراه با تب و وخامت شدید، در دوران بارداری مادر بخصوص در سه ماهه اول باعث عوارض ناگوار و شدید بر جنین است که معمولاً مادر باردار مبتلا به سرخچه باید سریعاً سقط جنین نماید.
11 – عوامل هیجانی و روانی اضطرابها، عصبانیت ها و هیجانات شدید و ناگهانی و مستمر مادر در دوران بارداری موجب ایجاد تحولات و تغییرات و احتمالاً اختلالاتی در غدد داخلی مادر می نماید و اثر نامطلوب بر جنین خواهد گذاشت.
2 – عوامل مربوط به هنگام تولد بسیاری از اختلالات حسی و حرکتی و هوشی کودکان حاصل شرایط نامطلوب زایمان و یا بر اثر اشتباهات پزشکی بهنگام تولد است.
زایمان های سخت و پیچیده ، بیهوشی طولانی مادر، خونریزی شدید داخلی، پیچیدگی ناف به دور گردن دشواری استنشاق، استفاده از وسایل جراحی، مشکلات تنفسی نوزاد، تولد زودرس و مشکلات دیگر باعث مختل ساختن سیستم مرکز عصبی عقب ماندگانی ذهنی و یا نقیصه ها و ضایعات دیگر می گردد.
عوامل موثر در ایجاد اختلال بعد از تولد ابتلا کودک به بعضی از بیماری ها در بدو ولد و یا در سنین اولیه و در دوره های مختلف رشد باعث بروز مشکلاتی برای رشد کودک خواهد شد از جمله: 1 – انواع مننژیت 2 – مسمومیت ها 3 – ضربه های وارده بر مغز کودک 4 – اختلالات غدد داخلی کودک 5 – کمبود غذا و سوء تغذیه 6 – خستگی های جسمی و روانی و اختلالات عاطفی 7 – عوامل محیطی و عدم امکانات طبقه بندی عقب ماندگان ذهنی علمای تعلیم و تربیت با دیدگاه آموزش و پرورش افراد عقب مانده ذهنی را معمولاً به چهار گروه تفکیک می کنند .
1 – گروه دیرآموز (فردی) I.Q = 74 - 88 2 – گروه افراد عقب مانده ذنی آموزش پذیر I.Q = 55 - 89 3 – گروه افراد عقب مانده تربیت پذیر معمولاً بهره هوشی I.Q = 40 - 55 4 – گروه افراد عقب مانده پناهگاهی و کاملاً متکی I.Qحداکثر 25 تذکری پیرامون مسائل ذکر شده قبلی که معمولاً افرادی که دچار این معلولیت های اشاره شده باشند نیاز به توان بخشی دارند یا بازتوانی که عبارت است از بکارگیری و حداکثر استفاده فرد معلول از توانایی های خود در جهت کاهش ناتوانی ناشی از معلولیت.
معلولیت بیماری نیست بلکه عموماً آثار بعد از بروز عارضه روی موجود زنده است.
بیماری باید درمان شود یا در غیر این صورت به گونه ای پیش رونده موجب آزار و اذیت و نهایتاً هلاکت بیمار می شود در صورتیکه معلولیت این طور نیست.
معلولیت در شخص باقی می ماند و فرد معلول می داند که باید به همان وضعیت به زندگیش ادامه دهد و بنابراین ناچار است بنحوی با وضعیت موجود خود کنار بیاید.
همین کنار آمدن با معلولیت و به زندگی ادامه دادن خود اولین اقدام در جهت بازتوانی است که توسط خود معلول انجام می گیرد و ریشه آن را در انگیزه (( صیانت ذات)) یا میل زیست که خصیصه اصلی ادامه بقاء هر موجود زنده است می توان یافت و ذکر این نکته لازم است که در گروه کودکان استثنائی گروه کودکان تیزهوش و سرآمد هم مدنظر می باشند که این کودکان معمولاً از نظر بهره هوشی به بالا I.Q = 120 دارند و گاه این کودکان ناشناخته می مانند در صورتی که کودکی دارای اختلال است زودتر به چشم می آیند و کودکان تیزهوش و سرآمد هم نیاز به آموزش و پرورش ویژه دارند و بایستی امکانات لازم جهت پیشرفت و شکوفایی استعداد آنها فراهم شود.
و بطور اجمالی می توان اشاره نمود که کودکانی که دارای بهره هوشی 120 به بالا هستند و دارای یک یا چند جنبه زیر باشند: 1 – با استعداد از نظر اجتماعی 2 – با استعداد از نظر مکانیکی 3 – با استعداد از نظر هنری 4 – با استعداد از نظر فعالیت های بدنی 5 – با استعداد از نظر علوم زبانی 6 – با استعداد از نظر پیشرفت های تحصیلی و علوم که در این تحقیق فقط اشاره ای اجمالی به این گروه شده است و برای هدف تحقیق یکی از موضوعات کودکان استثنائی را انتخاب نمودم و مفصلاً توضیح دادم و به بقیه مسائل بطور نکته ای پرداختم.
تا از زیاد پردازی خودداری کنم.
لذا یک موضوع را انتخاب نمودم و تشریح خواهم نمود.
موضوع: سندرم دان (منگولیسم) (( این بیماری ناشی از اختلال ژنتیکی می باشد.)) رشد و نمو کودک از لحظه ترکیب سلول دو ماده (اسپرماتوزوئید و اوول) با بسته شدن نطفه آغاز می گردد.
این سلول جدید که تقریباً به در ازای اینچ است با سرعتی عجیب و در عین حال منظم مراحل گوناگون رشد را طی می کند.
رحم مادر اولین و مناسب ترین محیط رشد جنین است و پس از 9 ماه جنین به نوزادی که بطور متوسط در حدود 3 کیلو وزن و 50 سانتی متر قد دارد تبدیل می شود.
و اساسی ترین و حیاتی ترین تجزیه و ترکیبات برای تبدیل سلول بسیار کوچک به نوزاد انسان درون رحم مادر صورت می گیرد باید در نظر داشت که در اکثر موارد این فعل و انفعالات متحیر کننده که دانشمندان را به تعجب واداشته بطور طبیعی و نظم خاصی صورت می گیرد اما گاهی برخی از عوامل باعث غیر طبیعی شدن نوزاد می گردد که مهمترین این عوامل عبارتند از : 1 – عوامل مربوط به پیش از تولد 2 – عوامل مربوط به لحظه تولد 3 – عوامل مربوط به بعد از تولد 4 – عوامل ناشناخته از عوامل پیش از تولد یکی از اختلالات ژنها می باشد همان گونه که گفته شد حیات هر انسان با ترکیب سلول نو و ماده آغاز می شود.
ترکیب سلول را تخم بارور شده یا زیگوت می نامند.
تخم بارور شده در هسته خود 46 رشته کوچک و بزرگ دارد که به کروموزوم موسوم است.
که این کروموزومها 23 جفت را تشکیل می دهند و 23 کروموزوم از مادر و 23 کروموزوم از پدر با هم جفت می شوند و تشکیل سلول تخم یا موجودی جدید را می دهند و سلول تخم بوجود آورند که دارای 23 جفت کروموزوم باشد.
حال اگر تخمک دارای 24 کروموزوم باشد و عمل لقاح با یک اسپرم معمولی انجام شود در نتیجه تخم بارور شده دارای 47 کروموزوم (23 دانه از سلول جنسی و 24 تا از سلول دیگر) خواهد بود یعنی یک جفت از کروموزوم ها بجای 2 کروموزوم دارای 3 کروموزوم است و به آن Ti.somy گویند.
چنانچه این اختلال در گوره هفتم در جفت 21 اتفاق افتد کودک به ناراحتی سندرم دان (منگولیسم) دچار می شود ← سلولی با 47 کروموزوم یک کروموزوم اضافی که این اختلال اولین بار در سال 1866 توسط لنان جی دان پزشک انگلیسی شرح داد و شناخت.
چگونگی تشکیل سلول تخم ذکر این مسئله لازم می باشد که به عقیده عده ای از دانشمندان و کارشناسان به تعداد هر کودک استثنائی موضوع و طبقه بندی قرار دارد.
زیرا هر فرد بشر چه عادی و چه استثنائی برای خود چه از لحاظ درونی و چه از لحاظ بیرونی با سایر افراد تفاوت دارد.
و امروزه کودکان استثنائی معمولاً با اختلالات زیرشناسایی شده و طبقه بندی شده اند.
1 – کودکان هیدروسنال (سرهای بزرگ که معمولاً عقب ماندگی شدید دارند.
2 – کودکان میکروسنال که سرهای کوچک دارند.
3 – کودکان C.
P که دچار فلج مغزی شدند.
4 – کودکانی که دارای اختلال سندرم دان هستند (منگولیسم) 5 – کودکان E.Plipey (صرع) که گاهاً عقب اندگی دارند.
6 – کودکان عقب مانده ذهنی و هوشی 7 – کودکان مرزی (بین عادی و عقب مانده با هوشبر 70 – 80 ) 8 – کودکان اسکیزوفرنی 9 – کودکان اُتیسم (عدم ارتباط و حرف زدن با دیگران پناه بردن به دنیای خیال) 10 – کودکان فنیل کتورنیا 11 – کودکان دارای اختلال جنسی که گاهاً عقب مانده هستند.
12 – کودکان ناشنوا و نیمه شنوا 13 – کودکان مانیک یا افسرده 14 – کودکان نیمه بینا و نابینا 15 – کودکان مبتلا به اختلال جسمی و فیزیکی 16 – کودکانی که دارای اختلال حسی و حرکتی هستند.
17 – کودکان با اختلال گفتاری و کودکان .
پرداخت و اشاراتی به علل و اختلال سندرم دان باید دانست در مدت 9 ماه حاملگی هیچ چیزی مانند دارو، عفونت، ضربه، اشعه X که در دیگر اختلالها دخالت دارند در بروز این بیماری (سندرم دان) دخالت ندارد و منحصراً این اختلال در موقع تشکیل تخم توسط اوول و اسپرم بوجود می آید این سندرم معلول عدم توازن ژنتیک یعنی حضور یک مجموعه ژن اضافی در کروموزوم 21 می باشد.
در هر 660 نوزاد یک نفر مبتلا به سندرم دان است.
دیسک ابتلا به سندرم دان در خانواده هایی که چنین کودکی دارند یا سن مادر بیشتر از 37 سال است بیشتر از دیگران (مادر ) است.
ذکر این نکته لازم است که این سندرم قبلاً به نام منگولیسم معروف بود بدلیل شباهت افرادی که این بیماری را داشتند به مغولها و در سالهای اخیر دولت مغولستان با اعتراض به سازمان ملل و یونسکو در این نام را تغییر دادند و به نام سندرم دان معروف شد (بنام اولین پژوهشگری که این عارضه را شناخت) در سندرم دان یک کروموزوم 21 وجود دارد که در اغلب موارد ناشی از خط در توزیع کروموزوم به هنگام تشکیل تخمک یا اسپرم است ناتوانی در جداسازی جفت کروموزومهای 21 در تشکیل تخمک یا اسپرم درست قبل از باروری اتفاق می افتد.
3 تریزوی 21 تشخیص داده شده است که عبارتند : 1 – تریزوی 21 ناشی از عدم انفصال کروموزوی 2 – تریزوی 21 از نوع نوزائیسم 3 – تریزوی 21 از نوع Translocation احتمالاً چسبندگی کروموزوی با افزایش سن مادر بعد از 37 سالگی بطور قابل ملاحظه ای افزایش می یابد که معمولاً سن 45 سالگی و حاملگی در این سن را مدنظر است.) در طول کروموزومها یک رشته نقاط یا واحدهائی در روی یک خط قرار گرفته اند که به نام ژن موسومند ویژگیهای ارثی یعنی خواص و صفات جسمی و روانی که از والدین و اجداد به فرزندان می رسد مانند رنگ، پوست، مو، چشم، ترکیب استخوانبندی جنبه ارثی داشته و مربوط به ژنها است هر یک از ژنها مکان ثابت و معینی از کروموزوم را اشغال می کنند که به نام مقر ژن یا Locus خوانده می شود و تقریباً به روی هر کروموزوم 20 هزار ژن قرار دارد تقسیم می شود بدین ترتیب هر سلول تقسیم شده دارای 46 کروموزوم و به همان اندازه ژن (920000 = 20000 × 46 ) می گردد در هر سلول بطور تقریب تعداد یک میلیون ژن وجود دارد.
چنانچه در ماده ژنتیکی اختلالی پدید آید 3 حالت پیش می آید.
1 – ضایعه چنان شدید است که تمام فعالیت های زندگی متوقف می شود و سلول می میرد.
2 – ضایعه آن چنان قابل ملاحظه نیست و سلول قابل ترمیم است.
3 – ضایعه باقی می ماند و جنین با نواقص مادرزادی بدنیا می آید.
اگر در زمان تقسیم سلولها کروموزوم ها بطور نامساوی توزیع شوند و فی المثل یک سلول شامل 47 و سولل دیگر شامل 45 کروموزوم گردد و این اختلال در هنگام رشد تخمک و قبل از عمل لقاح اتفاق می افتد تمام سلولهای بعدی دارای همان تعداد غیرعادی کروموزوم خواهند بود بعنوان مثال هر تخمک یا اسپرم قبل از لقاح بایستی 232 کروموزوم داشته باشند (یک دانه از هر جفت) تا بتوانند 23 کروموزوم از سلول مقابل ترکیب شود.
مشخصات افراد مبتلا به سندرم دان جمجمه سر: ناحیه پس سری پهن، دور سر از حد نرمال کوچکتر، فونتانها بزرگتر از حد معمول و دیرتر بسته می شود.
بینی: کوچک است و پل آن بعلت توسعه نیافتگی استخوان جمجمه کوتاه است و از نیمرخ چهره بنظر پهن می رسد.
چشم: چشم ها بطرف بالا اریب است و پیچ اثر چشم ( چشم ها مانند چینی ها) دهان: هر چند زبان کودک از نظر اندازه معمولی است اما دهان بطور نسبی کوچک بوده و سقف آن کوتاه و همراه با تنوس ضعیف عضله است و به خاطر این زبان کودک بطور متناوب از دهان بیرون است.
و شیارهای بر روی زبان به چشم می خورد.
لب ها ترک می خورد و کودک از دهان نفس می کشد.
دندانها: معمولاً دندانها با تاخیر در می آیند.
اندازه های نابهنجار دارند .
لثه ها معمولاً ملتهب می باشند.
دست ها: اغلب کوتاه و مربع شکل و انگشتان کوتاه است.
پنجمین انگشت بسیار کوتاه است و در روی کف دست یک خط وجود دارد به جای دو خط.
پاها : بین اولین و دومین انگشت پا فاصله زیاد است که همراه با چین خوردگی کوتاه است.
پوست: ممکن است ظاهری خشک و خال خالی به علاوه گرایش به ترک خوردگی داشته باشد.
مو: پراکنده، زیبا و راست است و زیاد و پرمو هستند این کودکان تکلم: معمولاً دیرتر صورت می گیرد و صدا بم است به سختی تکلم صورت می گیرد.
قد: کودکان مبتلا کوتاهتر از معمول و گردن دست ها نسبت به تنه کوتاهترند.
قد در موقع تولد طبیعی می باشد و رشد تا 4 سالگی در حد طبیعی است از 4 سالگی به بعد قد کوتاهتر می شود.
بطوری که در 15 سالگی قد به اندازه 5/8 سالگی کودکان عادی است.
وزن: وزن این کودکان در هنگام تولد بطور معمول در درون توزیع بهنجار ها پائین است.
بهداشت عمومی حدود 27 تا 30% نوزادان بیش از چند سال زنده نمی مانند با وجود این اگر کودک با تمام عوارضی که نام برده شد مانند سرطان خون – عوارض قلب و روده اگر کودک مبتلا به سندرم دان زنده بماند تا حدود میانسالی به زندگی ادامه می دهند.
رشد و تحول جنسی و نوجوانی رشد و تحول جنسی ممکن است تاخیر یافته یا ناقص باشد و یا اینکه هر دو مورد اتفاق بیفتد خصوصیات جنسی ثانوی و اعضاء دستگاه تناسلی در اغلب موارد توسعه نیافته است در نوجوانی فرد با یک افزایش قد ناگهانی روبرو می شود و قاعدگی معمولاً در هفت سادگی آغاز شده و یک دوره بهنجار را طی می کند.
ازدواج: افراد مبتلا به سندرم دان بندرت ازدواج کرده و گفته می شود لیبدر آنها تخریب شده است.
تنها عده قلیلی از زنان مبتلا موفق به تولید مثل شده اند و حدود نیمی از فرزندان آنها مبتلا به سندرم دان بوده اند مردان عموماً عقیم اند.
احساسات جنسی ندارند و مشکلات جنسی ایجاد نمی کنند.
خود رای می باشند به موزیک و رقص علاقه مندند و چنانچه محیط اطرافشان خوب باشد هم بازی های خوبی هستند.
بسیاری از کودکان مبتلا به سندرم دان، نسبت به دیگر کودکان عقب مانده خوشحالتر و مهربانتر بوده و اداره آسانتر است.
هر چند که برخی موارد پرخاشگری هم در مورد آنان دیده می شود.
معمولاً به ارتباط برقرار کردن علاقمند هستند .
به همه سوالها جواب بلی می گویند برای خوشحالی دیگران و در مطالعات دیسنو.
گلداشید و کاپلان نشان داده اند بسیاری از کودکان مبتلا به سندرم دان افرادی بامحبت، خوش رو و مهربان و آرامند.
اثرات محیطی به دلیل امکان تشخیص سندرم دان در هنگام تولد متخصصان و خاصه پزشکان، زمانی فکر می کردند اگر کودک را قبل از این که به عضویت خانواده خود در آید در مرکز توانبخشی بستری کنند برای والدین و کودک مبتلا بهتر است این توقع که کودک دچار عقب ماندگی شدید یا عمیق خواهد شد تبدیل به یک پیشگیری خود و (self.fulfilling) گودیه اما در دهه 1950 ثابت شد که در موسسه این کودکان به معلولیت تجربه رشد دچار می شوند .
آشکارا کیفیت مراقبت والدین با کفایت رشد و تحول وابستگی دارد و در سال 1967 معلوم شد که بین هوشی بهر کودکی که بعد از یازده سال مراقبت در خانه، در موسسه بستری شده بود تعلیم و تربیت والدین یک ارتباط اساسی وجود دارد.
سالخوردگی aging بنظر می رسد فرآیند سالخوردگی خیلی زودرنج می دهد و مرگ معمولاً در حدود سن 40 سالگی روی می دهد و همینطور زبری پوست و فرورفتگی لثه ها همراه با از دست دادن دندانها است.
خصوصیات هوشی و اجتماعی تمام کودکان مبتلا به علت اختلال ژنتیکی سلولی عقب افتادگی مغزی بدرجات مختلف دارند.
اندازه دور سر این کودکان از حد نرمال کمتر است و در 15 سالگی به اندازه یک کودک 5/2 ساله است.
یادگیری و تقلید در این کودکان کاملاً دیرتر صورت می گیرد.
تعلیم و تربیت را دوست دارند.
راه رفتن و تکلم آنان دیرتر از کودکان دیگر است.
و با تعلیم قادر خواهند بود که کارهای چون لباس پوشیدن، مرتب کردن میز و اطاق، غذا خوردن، نظافت و بازی کردن را انجام دهند ولی قادر به رانندگی تحصیلات بالاتر از دبستان یا مواظبت از بچه دیگران نیستند.
ضریب هوشی این کودکان در سالهای اولیه زندگی بهتر و بتدریج که من بالاتر می رود ضریب هوشی ثابت می شود رفتار اجتماعی این کودکان معمولاً 3 – 2 سال بیشتر از ضریب هوشی آنهاست و بهتر می توانند با اطرافیان خود ارتباط برقرار کنند.
از تقلید کردن خوشحال می شوند.
خنده رو و عموماً شاد هستند .
علاقه به کار سخت ندارند و احساس مسئولیت نمی کنند زندگی برای آنها آسان و دور از مشکل است.
گاهاً افسرده و خشمگین و حساس می شوند اما زودگذر است.
اما حدود آن به طور کافی آزمایش نشده است.
به نظر می رسد تحریک شدید که از اوان زندگی آغاز و در طی دوره رشد ادامه می یابد.
در این مقطع مهمترین زمینه امیدبخش برای اقدامات درمانی باشد با وجود این انتظار این که چنین تلاشهایی بتواند بر اثرات انحراف کروموزومی فائق آید واقع بینانه نیست.