مقدمه: امروزه جوامع گسترده به دلیل پیچیدگیهای خاصی که در این نوع جوامع وجود دارد ، با مشکلات و مسائل فراوانی در زمینه های مختلف فرهنگی و اجتماعی روبرو هستند و همیشه همراه با پیشرفت با انواع آسیب های اجتماعی روبرو بوده اند .
از جمله این آسیب ها می توان از ترک ناگهانی دختران از خانه یاد کرد ، که این مسئله در جامعه ما به دلیل وجود معیارها و هنجارهای دینی و خانوادگی ، یک نوع اسیب اجتماعی محسوب می شود که بایستی به دنبال ریشه یابی این مسئله باشیم .
و به جای پاک کردن صورت مسئله به دنبال یافتن راه حلی مفید باشیم .
مسئله شناسی فرار از خانه تعریف فرار : فرار از خانه و اقدام به دوری و عدم بازگشت به منزل و ترک اعضای خانواده ، بدون اجازه از والدین یا وصی قانونی خود ، در واقع نوعی واکنش نسبت به شرایطی است که از نظر فرد نامساعد ، غیر قابل تحمل و بعضا تغییر ناپذیر است.
این عمل معمولا به عنوان مکانیسم دفاعی به منظور کاهش ناخوشایندی و خلاصی از محرکهای آزار دهنده و مضر و دستیابی به خواسته های مورد نظر و عموما آرزوهای دور و دراز انجام می شود .
امروزه در اکثر کشورهای جهان فرار از خانه به یک معضل جدی اجتماعی تبدیل شده است .
در جامعه ما نیز، مسئله فرار دختران به عنوان یک معضل مطرح می باشد .
اما در مورد مسئله فرار از خانه ، می توان اینگونه بیان کرد که اقدام به فرار هم از سوی پسران و (مردان متاهل ) و هم از سوی دختران (و زنان متاهل ) انجام می شود .
البته دلایل چنین اقدامی توسط مردان متاهل و پسران با یکدیگر متفاوت است .
زنان متاهل نیز اغلب به خشونت و مفاسد اخلاقی همسر یا اغفال و مفاسد اخلاقی خود از خانه متواری می شوند ..
در شرایطی ممکن است که اقدام به فرار به همراه فردی از جنس مخالف با زمینه دوستی و قرار ملاقات انجام شود .
اخیرا مواردی از فرارهای گروهی در بین دختران مشاهده شده است .
اما اغلب دختران به تنهایی فرار می کنند .
اغلب فرارها از شهرستانها به مرکزو یا شهرهای بزرگ انجام می شود هر چند که مبدا و مقصد معدودی از فرارها نیز بالعکس می باشد و گاهی نیز از شهرهای کوچک و بزرگ به قصد عزیمت به کشورهای دیگر اتفاق می افتد.
برخی از دختران برای نخستین بار اقدام به فرار می کنند و دسته ای دیگر علیرغم تلاشهای مددکاران جهت بازگشت به محیط خانه و خانواده مجددا از محیط خانه می گریزند.
تبیین عوامل موثر در فرار دختران آسیبهای اجتماعی نظیر فرار از خانه دارای زمینه ها و ابعاد مختلفی هستند و عوامل گوناگونی از جمله عوامل فردی، خانوادگی و اجتماعی در شکل گیری آن مؤثر است .
1- عوامل فردی : این دسته از عوامل معطوف به عدم تعادل شخصیتی و اختلال در سلوک و رفتار است که به برخی از آنها اشاره می شود: 1-1 : شخصیهای ضد اجتماعی ویژگی های این نوع شخصیت ، بهم ریختگی ارتباط میان انسان و جامعه و ارتکاب رفتارهای نا بهنجار است که مورد قبول جامعه نمی باشد .
ولی معمولا نزد عامل آن در اصل و یا در مواقعی خاص ، نا پسند شمرده نمی شود .
افراد روان رنجور نسبت به هنجارها و مقررات اجتماعی بی تفاوت بوده و کمتر آنها را رعایت می کنند .
اعمال این افراد نظام اجتماعی را متزلزل می کند و رعایت ارزشهای اخلاقی را به پایین ترین سطح آن تنزل می دهد، و در پند گرفتن از تجربیات ، بسیار ضعیف بوده و در قضاوتهای خود یکسویه می باشند .
این نوع شخصیتها عمدتا از محیط خانه و مدرسه فرار می کنند.
1-2 : شخصیتهای خود شیفته این شخصیت ها تمایل شدیدی به خود محوری دارند و پیوسته به تمجدید و توجه دیگران نیازمندند .
این افراد اغلب با رویاهایی در مورد موفقیت نامحدود و درخشان ، قدرت ، زیبایی و روابط عشقی آرمانی مشغول هستند.
اغلب این افراد والدینی داشته اند که نسبت به آنها محبت با ثباتی نداشته یا سرد و طرد کننده بوده اند یا بیش از حد به آنها ارج نهاده اند .
نوجوانان خود شیفته ، به علت سر کوب خواسته ها و فقدان ارضای تمایلات درونی از کانون خانواده بیزار شده و به رفتارهای نابهنجار نظیر فرار از خانه گرایش نشان می دهند.
آیزنک معتقد است بین ویژگی شخصیتی افراد با رفتار نابهنجار آنها رابطه وجود دارد .
فرد برونگرا به دنبال لذت جویی آنی است و دم را غنیمت می شمارد، تشنه هیجان و ماجراجویی است .
کمتر قابل اعتماد می باشد ، نمی تواند احساساتش را کنترل نماید و بدون تامل عمل می کند .
1-3 : شخصیت هیستریونیک (نمایشی ) : نزد این افراد جلب توجه دیگران اولویت خاصی دارد .
دوست دارند با جوش و خروش صحبت کنند .
مشخصه بارز آنها بیان اغراق آمیز ، هیجانی ، روابط طوفانی بین فردی ، نگرش خود مدارانه و تاثیر پذیری از دیگران است.
توجه کافی به درک موقعیت ندارند و تمایل دارند با تعمیم عاطفی پاسخ دهند .
این افراد برای آنکه خود را ثابت کنند ، هر تجربه ای را حتی اگر برای آنان گران تمام شود و مشکلاتی را ایجاد نماید انجام می دهند .
از دیگر مشکلات روحی –روانی که منجر به رفتارهای ضد اجتماعی می شود ، می توان به ضعف عزت نفس ، احساس کهتری ، فقدان اعتماد به نفس ، اختلال خلقی دوقطبی و ...
اشاره نمود .
چنین افرادی معمولا مستعد انجام کارهای سنجیده ، نظیر فرار از خانه می باشند.
به اعتقاد صاحبنظران ، خانواده در شکل دهی به زندگی و رفتار فرد تا حد زیادی موثر است .
اگر خانواده با مشکلات و آسیبهای عدیده ای مواجه باشد ، روند جامعه پذیری اعضای خانواده مختل می شود .
روابط در خانواده: در این راستا میتوان به عوامل زیر اشاره نمود: 2-1 : خشونت فرار از خانه یکی از باز تابهای خشونت خانگی است که به دلیل تاثیرات اجتماعی قابل تامل است .
اعمال خشونتهای روحی، جسمی از سوی اعضای خانواده، عامل بسیار مهمی در فرار دختران است .
بسیاری از دخترانی که قربانی این خشونتها می باشند به دلیل ترس از آزاردهندگان و آبروی خویش، جرات اظهار مشکلاتشان را ندارند، لذا از خانه فرار می کنند و در شرایطی که از سوی نیروهای امنیتی مجبور به بازگشت شوند ، تمایلی به اینکار ندارند .
زیرا از محیط ناامن خانه می هراسند .
تبعیض: بسیاری از والدین آگاهانه و یا ناآگاهانه با تبعیض بین فرزندان ، موجب اختلاف بین آنها و دلسردی آنها از زندگی می شوند .
تبعیض در مواجه با خطاها و اشتباهات فرزندان دختر و پسر و تنبیه تبعیض آمیز بر اساس برتری پسر بر دختر یا بالعکس موجب سلب اعتماد به نفس و بدبینی فرزندان نسبت به والدین می شود .
تبعیض با روحیه حساس و عزت نفس دختران منافات دارد و لطمات جبران ناپذیری را بر روح و روان آنها وارد می کند.
2-2 : محدودیت مطلق در این نوع شیوه تربیتی ، فرزندان از آزادی و اختیار لازم و متناسب با سن و شرایط خویش محرومند و باید نظر والدین را بدون آگاهی از علت آن انجام دهند و حق اظهار نظر ، دخالت یا تصمیم گیری را ندارند .
در این خانواده ها به خواسته های مادی ، معنوی فرزندان توجهی نمی شود .
لذا توانایی و مقاومت آنها درهم می شکند، و ازهر فرصتی جهت عدم پیروی از هنجارهای خانواده بهره می برند و در صدد هستند با فرار از خانه ،از این محدودیت ها رهایی یابند .
2-3 : آزادی مطلق همانطور که عدم توجه به نیازهای عاطفی فرزندان می تواند عامل فرار آنان از کانون خانواده باشد .
توجه بیش از حد متعارف و در اختیار بودن امکانات فوق حد سنی فرزند هم می تواند زمینه مسائلی چون فرار از خانه را ایجاد نماید.
وقتیکه تمایلات و خواسته های فرزندان محقق می شود ، لذا به محض ایجاد مشکلات و بحرانها و فشارها ی زندگی، که در آن امکان تحقق برخی از آرزوها سلب می شود و یا در شرایطی که خواسته های فرزند به افراط می گراید ووالدین با آن مخالفت می نمایند .
فرزند، به دلیل تربیت عاطفی (نه تربیت عقلانی ) روحیه عدم درک منطقی شرایط ، ناز پروری و کاهش دامنه استقامت، عصیان و طغیان نموده و همین امر موجب دوری او از والدین و اعضای خانواده می گردد که نهایتا می تواند زمینه فرار از خانه را فراهم نماید .
دراین شرایط مسائل بسیار کوچک به دلیل پائین بودن آستانه مقاومت درنظر فرد بزرگ و غیر قابل تحمل جلوه می کند .
چنین فردی پس از فرار نیز اقدام خود را توجیه می کند و با احساس عمیق بیداد گری به متهم کردن اطرافیان می پردازد و معتقد است فراراو در جهت احقاق حق از دست رفته خود بوده است.
این وضعیت در بین طبقات مرفه و غنی جامعه بیشتر مشاهده می شود.
اگردر شبکه روابط اجتماعی این مسئله را درنظر بگیریم فرد عضویت یافته در شبکه های نابا ب، ارزشهای نادرست گروه از جمله نحوه مقابله و برخورد با امرو نهی والدین ، نحوه مخالفت و به کرسی نشاندن خواستها و تمایلات نفسانی در خانه را درونی می کند و با دسترسی به فرصتهای نامشروع ، انها را به مرحله عمل می رساند .در این گروهها رفتار کجرو و نابهنجار بسیارعادی و روال شده است و به عنوان ارزشهای مدرن اشاعه می شود.
و نگرشها و نصایح والدین به عنوان ارزشهای منسوخ محسوب می شود .
بر اساس تحقیقات حدود 79 در صد از جوانان به همانند سازی با دوستان خود می پردازند.
3- وسایل ارتباط جمعی رسانه های نوشتاری ودیداری دارای کارکردهای سه گانه از جمله اطلاع رسانی هستند .
زمانی که رسانه ها موضوع فرار دختران را با ذکر تمام جزئیات منعکس می کنند، در واقع افراد را نسبت به وضعیت افرادی که شرایطی نامساعد و بغرنج خانه را تحمل نکرده اند ، مطلع می کنند و باعث می شود که آنها نیز همین عمل را در مواجه با مسائل خانواده تکرار کنند.
ضمن آنکه قبح مسئله تا حد بسیار زیادی در اذهان شکسته شده و به عنوان یک عمل عادی جلوه می نماید.از سوی دیگر برخی از فیلمها و سریالها ی تلویزیونی مشوق فرار از خانه است .
ترویج روحیه استقلال طلبی غیر منطقی در سنین نوجوانی ، عدم رعایت احترام به بزرگترها ، حتی نمایش فرار جمعی از جوانان ، بدون نمایش صحیح پشیمانی و ندامت آنها، می تواند در شیوع این پدیده ها موثر باشد .
نقش رسانه های جمعی به ویژه ماهواره و اینترنت در رواج بی بندو باری اخلاقی ، مقابله با هنجارهای اجتماعی ، عدم پایبندی مذهبی و بلوغ زود رس نوجوانان در مسائل جنسی حائز اهمیت است .
4- شهر نشینی بافت اجتماعی شهرهای بزرگ و پیچیدگی روز افزون زندگی شهری ، فرصت ارتکاب جرائم و رفتارهای ضد اجتماعی را فراهم می کند .
جاذبه شهرهای بزرگ ، رفاه، تجملات شهری و امکانات مادی، انگیزه در اختیار داشتن آنها و زندگی در این محیط را مضاعف می کند و سیل عظیم جمعیت با هدف یافتن شغل و دستیابی به امکانات فوق مهاجرت می نمایند وشهرهای بزرگ را با خرده فرهنگهای مختلف در هم می آمیزند و بدین ترتیب پایبندی به آداب و رسوم کاهش می یابد و آزادی عمل فرد نیز بیشتر می شود.
گاهی همین سراب زندگی مرفه شهری و آزادی عمل دختران را به سوی شهرها متواری می نماید.
5- تغییر ارزشها انسانهای دنیای امروز در چهار راه سرگردانی و تضاد ارزشها گرفتار آمده اند و نمی دانند به کدامین سو حرکت کنند .
از یکسو جامعه بستر نوینی از ارزشهای اجتماعی مدرن را مقابل دیدگان افراد قرار می دهد و از سوی دیگر فرد را با بن بستهای بسیاری در دستیابی به اهداف جدید مواجه می کند .
جوان امروز در این شرایط با مشکل بحران هویت روبروست .
گاه آنچه که اجتماع بطور عملی به او می آموزد با ارزشهای خانوادگی سنخیتی ندارد و همین امر شخصیت او را دچار دوگانگی می نماید .دختران امروزدچار خود درگیری میشوند و برای فرار از این حالت به شیوه های مختلفی نظیر فرار از خانه متوسل می گردند .
6- مشکلات اقتصادی برخی از صاحبنظران مشکلات اقتصادی را علت عمده آسیبهای اجتماعی می دانند .
البته این به مفهوم نگرش تک عاملی در تبیین انحرافات نمی باشد .
به اعتقاد آنان عوامل اقتصادی درچگونگی زندگی فردی و اجتماعی تاثیر گذار است .
فقر و توزیع ناعادلانه ثروت به همراه فقر فرهنگی زمینه ساز انواع رفتارهای نابهنجار می باشد .
امروزه فشار و مشکلات اقتصادی ، احتمال دو شغله بودن و اشتغال نان آوران خانواده در مشاغل کاذب یا غیر مجاز را افزایش داده است