-1مقدمه : ارتباط غیر کلامی ابتدایی ترین وسیله پیوند میان انسانها بوده و انسان اولیه به کمک آن با همنوع خود و حتی با حیوانات رابطه برقرار می کرد و نیازهای خود را با ترسیم آن برآورده می ساخت با پیدایش زبان گفتاری ، اختراع خط، صنعت چاپ ، پیشرفت جوامع، تغییرات ، تحولات شدید صنعتی و … نیاز انسان را به ارتباط پیچیده و مؤثر بیشتر کرده است.
خود باوری توانایی است که فرد از طریق ابراز آن می تواند به طور موثری نیازهای خود را براورد کند.
در حالیکه به حقوق سایرافراد نیز احترام بگذارد.
( تامسون , باندی ، 1999) مهارتهای اجتماعی اغلب به عنوان مجموعه پیچیده ای از مهارتها تعریف می شوند که شامل ارتباطات ، حل مساله تصمیم گیری ، قدرت نمایی ،تعامل با گروه ودوستان (همسالان ) وخود رهبری است (هاگر و واون 1999،) این مهارتها ، شایستگی های ضروری برایدانش آموزان هستند که از طریق آنها تقلید می کنند وروابط اجتماعی مثبتی را با همسالان ،معلمان ،خانواده وسایر افراد جامعه بر قرار میکنند (جانسون رادرفورد (2001) مهارتهای ارتباطی جرئی از رفتار اجتماعی انسان هستند که خود زیر مجموعه مهارتهای اجتماعی به حساب می آیند.
مهارتهایی همانند، همدلی، همکاری، دلسوزی، درخواست کمک از دیگران، گوش دادن فعال، تشویق دیگران و رعایت حقوق دیگران و … جزء مهارتهای اجتماعی مثبت به حساب می آیند که محققان و دانشمندان در صدد افزایش این مهارتها در انسانها هستند تا به کمک آنها بتوانند ناهنجاریهایی مانند خودخواهی، خشونت ، دزدی و تقلب را در جامعه کاهش دهند.
اخیراً تحقیقات و پژوهشهایی در مورد رفتارهای اجتماعی و بخصوص مهارتهای اجتماعی که پایه و اساس ارتباطات هستند و در تمام جهان مورد توجه روانشناسان ، محققان علوم اجتماعی و علوم تربیتی قرار گرفته است.
به نظر آنان جوامعی که به کمک ارتباطات کارساز در عرصه حساسیت، تجارت علم و عمل مطلوب واقع شده اند،به سرعت پیشرفت کرده اند و به جایگاه بالاترین دست یافته اند (فرهنگی، 1375).
افراد سرآمد هر جامعه به عنوان رهبران، دانشمندان، مدیران و مسئولان آینده جامعه باید از مهارتهای ارتباطی و اجتماعی بالایی برخودار باشند.
تا بتوانند به راحتی با دیگران ارتباط برقرار کنند و به اهداف خود نزدیکتر شوند، ما نیز قصد داریم مهارتهای اجتماعی دانش آموزان فرهنگی و غیر فرهنگی را با یکدیگر مقایسه نموده و مورد بررسی قرار دهیم.
1-2بیان مسئله و اهمیت موضوع: انسان اصولاً موجودی اجتماعی است و به همین دلیل از لحظه تولد تا آخر عمر در اجتماع بسر می برد و دائماً در تعامل با انسانهای دیگر می باشد.
او در یافته است که در جمع بودن می تواند مشکلات او را مرتفع سازد.
و به همین منظور همواره یاد می گیرد که چگونه بایستی در جمع زندگی کند و نیازهای خود را ارضا نماید بنابراین لزوم آموزش مهارتهای اجتماعی در زندگی فرد مطرح می شود.
در تحقیقی که صورت گرفت در زمینه مهارتهای اجتماعی؛ تاثیر والدین بر میزان مهارت دانش آموزان مورد بررسی قرار گرفت ومشخص گردید،هر چه مهارتها اجتماعی والدین بیشتر باشد مهارت اجتماعی فرزندان نیز افزایش می یابد.( دنِیز لین کولن (1999) ).
اینکه چگونه و با چه کیفیتی در جمع حضور یابد و رفتارهای متناسب و مقبول گروهی را از خود بروز دهد مطرح می گردد.
موضوع مهارتها اجتماعی کودکان بخشی از مسأله آنان شده است و اجتماعی شدن جریانی است که در آن هنجارها، مهارتها، انگیزه ها و طرز تلقی ها و رفتار فرد شکل می گیرد، تا ایفای نقش کنونی یا آتی او در جامعه مناسب و مطلوب شناخته شود.
مهمترین عوامل اجتماعی شدن را می توان فرهنگ، خانواده و نهادهای اجتماعی دانست که در قالب نقش جنسیتی ، پرخاشگری ، اخلاقیات و انگیزه پیشرفت بررسی می شوند تا پیچیدگی مسأله اجتماعی شدن و چگونگی آن آشکارتر شود.
از دهه 1970 سنجش مهارتهای اجتماعی و اقدامات مربوط به آن یکی از فعالترین عرصه های تحقیقات روان شناسان رفتاری بوده است.
اگر چه بیشتر این تحقیقات در مورد بزرگسالان بوده است ولی بطور پیوسته توجه خاص و با اهمیتی به مهارتهای اجتماعی شده است خصوصاً توجه اصلاحگران رفتار را به خود جلب نموده است.
دانش آموزانی که رفتار اجتماعی مناسب دارند و به دنبال معلم هستند و با او در باره انجام تکالیف ارتباط برقرار می کند و به سئوالات او پاسخ می دهند، یا سعی در پاسخدهی به او را دارند، به معلم لبخند می زنند و به درس توجه دارند عموماً توجه بیشتر معلم را به خود جلب می کنند و میزان توفیق تحصیلی آنها بیشتر است.
گاهی از مهارتهای آنها به عنوان مهارتهای اجتماعی خاص نام مهارتهای زندگی نیز می توان اشاره کرد که توسط آن میزان پیشرفت آنها در زمینه های مختلف تحصیلی قابل پیش بینی است) به کمک آموزش مهارت زندگی می توان میزان پیشرفت تحصیلی را نیز افزایش داد (کاذب، هاپس 1973 - Cobb- Hops ) .
با توجه به موارد فوق در خصوص نقش مهارتهای اجتماعی در زندگی فرد این موضوع گستره بیشتری از مطالعات را به خود معطوف داشته است.
در بعضی از تحقیقات مهارتهای اجتماعی تحت عوامل مختلف تأثیر گذار بر آن مورد بررسی قرار گرفته است.
عوامل مجاور، شامل متغیرهای بین خانوادگی مانند عملکرد والدین تعاملات و روابط درون و بین اعضای خانواده مثل روابط بین خواهر و برادر و والدین می باشد.اگر چه تاثیر و تایید همسالان نقش مهم و فزاینده ای در بزرگسالی دارند و تاثیرات والدین نیز نقش مهمی بر دانش آموزان دارد(کویین وهمکاران 2003).
عوامل شخصی شامل ویژگیهای جسمانی و فطری شخص والدین با کودک مانند جنسیت، ژنتیک و سطح رشد یافتگی می باشد.
با توجه به اهمیت موضوع و نقش خانواده در مهارتهای اجتماعی دانش آموزان، محقق در این تحقیق به دنبال این است که آیا بین مهارتهای اجتماعی دانش آموزان فرهنگی و غیر فرهنگی تفاوت وجود دارد؟
1-3 اهداف تحقیق : هدف اصلی : شناسایی میزان مهارتهای اجتماعی دانش آموزان فرهنگی در مقایسه با سایر دانش آموزان.
2- شناسایی تفاوت مهارتهای اجتماعی پسران و دختران و مقایسه آنها با یکدیگر .
اهداف فرعی : 1- شناخت مهارتهای اجتماعی دانش آموزان دختر از خانواده های فرهنگی .
2- شناخت مهارتهای اجتماعی دانش آموزان پسر از خانواده های فرهنگی .
3-شناخت مهارتهای اجتماعی دانش آموزان دخترخانواده های غیرفرهنگی درمقایسه با دختران خانواده های فرهنگی.
4- شناخت مهارتهای اجتماعی دانش آموزان پسر خانواده های فرهنگی با دانش آموزان پسر خانواده های غیر فرهنگی.
5- شناخت مهارتهای اجتماعی پسران در مقایسه با دختران.
6- شناخت مهارتهای اجتماعی پسران خانواده های فرهنگی در مقایسه با دختران خانواده های فرهنگی.
7- شناخت مهارتهای اجتماعی دانش آموزان پسر و دختر فرهنگی و غیر فرهنگی.
1-4سئوالات تحقیق : مهارتهای اجتماعی دانش آموزان دختر خانواده های فرهنگی چگونه است؟
2- مهارتهای اجتماعی دانش آموزان پسر خانواده های فرهنگی چگونه است؟
3-آیا بین مهارتهای اجتماعی دانش آموزان دختر خانواده های فرهنگی و غیر فرهنگی تفاوت وجود دارد؟
4-آیا بین مهارتهای اجتماعی دانش آموزان پسر خانواده های فرهنگی و خانواده های غیر فرهنگی تفاوت وجود دارد؟
5-آیا بین مهارتهای اجتماعی دانش آموزان دختر و پسر تفاوت وجود دارد؟
6-آیا بین مهارتهای اجتماعی دانش آموزان پسر و دختر خانواده های فرهنگی تفاوت وجود دارد؟
7-آیا بین مهارتهای اجتماعی دانش آموزان پسر و دختر فرهنگی و غیر فرهنگی تفاوت وجود دارد؟
1-5متغیرهای تحقیق : متغیر مستقل: شامل جنس دانش آموزان و نوع خانواده (غیر فرهنگی و فرهنگی ) است.
متغیر وابسته: مهارتهای اجتماعی دانش آموزان.
متغیر کنترل: سال تحصیلی (شامل دانش آموزان دوره دبیرستان )، شهر، عریف متغیرها: 1-5-1تعاریف نظری: مهارتهای اجتماعی: مهارتهایی است مؤثر بین دانش آموزان و دیگران که شامل مهارتهای ارتباطی و روابط بین فردی است، نوجوانان برای برخورد با معلمان، مربیان، مدیران و دوستان و همکلاسی های خود نیاز به مهارتهای اجتماعی مانند: تشریک مساعی، تسهیم ، همکاری، همدلی ،گذشت ، شوخ طبعی،عدالت خواهی،صداقت،وفاداری تحسین دیگران،درک ضعف خود ،درک قدرت دیگران،اعتماد،کنترل خشم،رازداری واحساس بودن دارد وبرعکس رفتارهایی وجود دارند که مشاهده آنها نشانه ای از مهارتهای اجتماعی مناسبی نیست وبلکه مخل روابط خوب اجتماعی وتعامل با همکلاسیها ودوستان وبطور کلی تعامل در محیط مدرسه … می باشد که شامل:خودخواهی،عدم امانت داری،تمسخر،خودمحوری،عدم درک عادلانه،دروغگویی،پرخاشگری،بی مسئولیتی،عدم همکاری وبی توجهی نسبت به دیگران است (سازمان بهداشت جهانی؛ابادی ومحمدخانی،1377).
تعاریف عملیاتی: مهارتهای اجتماعی: نمره ای است که هر فرد از آزمون مهارتهای اجتماعی1 ( Tiss )به دست می آورد.پاسخ آزمودنیها براساس مقیاس اندازه گیری 1تا 6 ارزش گذاری می شود.
فرهنگی وغیر فرهنگی: دانش آموزان فرهنگی شامل دانش آموزانی می شود که پدر یا مادر آنان، معلم،دبیر، معاون یا مدیر آموزش وپرورش هستند.
دانش آموزان غیر فرهنگی شامل کلیه دانش آموزان دیگرمی شود.
دانش آموزان: شامل دانش آموزان دختر وپسر دوره دبیرستان است.
فصل دوم ادبیات و پیشینه پژوهش 2-1مقدمه توانایی های روانی – اجتماعی در ارتقای بهداشت سلامت و روان نقش مهمی بر عهده دارند .
مستقیم ترین روش مداخله ، به منظور ارتقای تواناییهای روانی – اجتماعی ، مداخلههایی است که منابع مقابلهای اشخاص و تواناییهای شخصی و اجتماعی آنان را تقویت میکند .
در رابطه با نوجوانان و جوانان این نوع مداخله را میتوان از طریق آموزش مهارت های اجتماعی در محیط آموزشی حمایت کننده یعنی مدرسه ارائه نمود .
2-2زمینه های رشد در نوجوانان و جوانان : در اقوام بدوی و فرهنگهای ابتدائی مرحله ایی تحت عنوان بلوغ جوانی وجود نداشته و این دو مرحله ناشی از تغییرات بدنی تصور می شده است.
جوانی دوره شور و توان است دوره ایست که استعداد جسمانی و عقلانی می تواند رشد و پرورش یابد.
پیامبر اسلام (ص) آنقدر به این دوره اهمیت دادند که اسامه جوان را به فرماندهی سپاه برگزیدند.
ادبا نیز به بیان دوره جوانی و شمه ای از خصوصیات آن پرداخته و در بعضی موارد رهنمود های تربیتی ارائه داده اند.
در اوائل قرن حاضر استانلی هال 9 براساس مطالعات و مشاهدات خود با عده زیادی از نوجوانان به این نتیجه رسید که مرحله نوجوانی دوره ایست که در آن فرد، دارای جنبه های افراطی و اغراق آمیز در سلوک و رفتار خود می باشد و از مشخصات آن طوفان و فشار هیجانی است.
نوجوان در این دوره تمایلات و خواهشهای متضادی دارد و خودخواهی کودکانه با نوع پرستی خیر خواهانه را در می آمیزد.
غیر از عوامل بیولوژیکی عوامل اجتماعی نیز در تغییرات بلوغ تأثیر دارند.
در تاریخچه دوران شناسی دو جریان فکری در زمینه تحول بلوغ وجود داشته است.
جریان اول:رشد را پدیده ای مداوم و پیوسته می داند.
نماینده این طرز فکر گزل است.
براساس این نظریه ، رشد امری پیوسته است که از کودکی شروع می شود و بدون انقطاع ادامه می یابد رشد گاهی سریع و گاهی کنداست و نمی توان برای آن خصوصیات و ساختمان مشخصی را تعیین کرد و آنرا دارای مراحلی دانست .
بر طبق این نظریه دوره بلوغ دنباله رشد دوران کودکی است و پیوسته به آنست ولی آهنگی سریعتر دارد.
جریان دوم: رشد و تحول را یک پدیده مداوم و پیوسته نمی داند بلکه آن را متشکل از مراحل و دوره های مختلف می داند نماینده این طرز فکر پیاژه و والون هستند.
از نظر این گروه رشد از مراحل متعددی می گذرد.
هر مرحله ساخت ذهنی خاصی مربوط به خود دارد و به علت همین ساخت مخصوص ، هر مرحله از سایر مراحل مجزی است.
زندگی آرام و بی دغدغه کودکی با فرا رسیدن دوران بلوغ به یکباره دگرگون می شود ابتدا نوجوان تصویر ذهنی خاصی از بدن خویش پیدا می کند.
این تصویر ذهنی با تصویری که فرد از خود در آئینه می بیند متفاوت است و شامل برداشت جسمانی همراه با خصوصیات روانی می شود.
کولب [1] تصویر ذهنی را به درک بدنی و فهم بدنی تقسیم نموده است درک بدنی عبارت از ادراکات مختلفی است که فرد در باره بدن خویش دارد و فهم بدنی مربوط به درونی نمودن احساساتی است که فرد در مورد شخصیت خویش از داخل و خارج کسب می کند به عبارت دیگر درک بدنی بیشتر برداشت فیزیکی از خود است در صورتیکه فهم بدنی برداشت فیزیکی همراه با قضاوت دیگران در مورد بدن خود است و در آن ارزیابی فرد با دیگران نیز قرار دارد.
براساس نظریه اریکسون[2] 1 اگر هویت شخصی نوجوان و جوان در طی زمان و براساس تجربیات حاصل از برخورد صحیح اجتماعی بتدریج ایجاد شود و فرد بتواند خود را بشناسد و از دیگران جدا سازد تعادل روانی وی تضمین می شود ولی اگر سر خوردگی و عدم اعتماد جایگزین اعتماد گردد و بجای تماس با مردم، نوجوان گوشه گیر و منزوی شود و بجای تحرک به رکود گراید و بجای خود آگاهی و تشکیل هویت مثبت دچار ابهام در نقش خود شود، هماهنگی و تعادل روانی وی بهم می خورد و به بجران هویت دچار می شود.
در بحران هویت ، نوجوان و جوانان شدیداً دچار اضطراب و ناراحتی ذهنی است بصورتیکه نمی تواند جنبه های مختلف شخصیت خویش را در یک خویشتن قابل قبول و هماهنگ سازمان دهد.
بحران هویت جوان را