این تحقیق به بررسی نحوه حسابداری سرمایهگذاریها در شرکتهای سرمایهگذاری پرداخته است که برای انجام این بررسی فصل اول تحقیق به سه بخش کلیات تحقیق، استانداردهای حسابداری سرمایهگذاریها در ایران و استانداردهای بینالمللی حسابداری تقسیم گردیده است.
بخش اول به ارائه تعاریف سرمایهگذاریها، نحوه تشکیل و طبقهبندی سرمایهگذاری و بیان هر آنچه که در زمینه حسابداری سرمایهگذاری لازم است پرداخته شده است.
بخش دوم شامل استاندارهای حسابداری ایران و نحوه ثبت و حسابداری این شرکتها است که با اجرای الزامات این استاندارد، مفاد استاندارد بینالمللی حسابداری شماره 25 با عنوان حسابداری سرمایهگذاریها نیز رعایت میشود.
در بخش سوم استاندارهای بینالمللی حسابداری و چگونگی حسابداری آنها و تفاوت اندکی که با استاندارد حسابداری ایران دارد بیان گردیده است.
استانداردهای حسابداری علاوه بر آنکه چگونگی حسابداری معاملات و رویدادهای مختلف را تعیین میکنند، موجب آثار اقتصادی نیز میشوند.
استانداردهای حسابداری باید به نحوی تدوین و تنظیم شوند که هدفهای گزارشگری مالی را تأمین کنند.
سرمایهگذاریها، داراییهایی هستند که عمدتاً بهمنظور کسب سود حاصل از نگهداری تحصیل میشود.
در تحقیق حاضر سعی گردیده هر جا که لازم است مسئلهای به عنوان یک مثال ذکر شود تا درک مطلب سادهتر و آسانتر گردد.
در تحقیق حاضر سعی گردیده هر جا که لازم است مسئلهای به عنوان یک مثال ذکر شود تا درک مطلب سادهتر و آسانتر گردد.
مقدمه: امروزه اقتصاد و بازار سرمایه کشورها بدون حضور شرکتهای سرمایهگذاری که ابزار توسعه هستند مفهومی ندارد.
شرکتهای سرمایهگذاری یکی از ابزارهای مهم و مفید در بازار سرمایه هستند، که نقش عمدهای در کارائی بازار سرمایه میتوانند ایفا نمایند.
اینگونه شرکتها با جمعآوری پساندازهای کوچک مردم اقدام به تشکیل سرمایه در حجم بالا مینمایند و سپس اقدام به سرمایهگذاری در سهام شرکتهای گوناگون مینمایند و با این عمل خود ریسک سرمایهگذاری را برای سهامداران خود به حداقل میرسانند.
از جمله تحولات اساسی در بخشهای ایران، ظهور شرکتهای سرمایهگذاری در عرصه اقتصادی ملی بوده است.
این شرکتها به واسطه اثرگذاریهای بیشائبه خود رفتهرفته جایگاه مناسبی در بازار سرمایه پیدا کرده و نقش مثبتی در تجهیز منابع و تأمین مالی بنگاههای اقتصادی داشتهاند.
هر چند بر اساس پارهای عوامل برونزا و تعاریف مربوط به اساسنامه آنها انحراف عملکردی از اصول موضوعه و سازگاریهای منطقی به واسطه پرداختن به سرمایهگذاریهای مستقیم مشاهده شده است، ولی اثر مصارف سرمایهگذاری این شرکتها معطوف به سرمایهگذاریهای مالی و در مجموعه بازار اوراق بهادار متمرکز شده است.
این شرکتها در بخش تأمین مالی نهادهای اقتصادی نیز رفتهرفته سهم خود را افزایش دادهاند و از این رو در پارامترهای کلان اقتصادی از جمله اشتغال و تولید ملی نیز سهمهای شایستهای بدست آوردهاند.
شرکتهای سرمایهگذاری از چند جهت میتوانند باعث افزایش کارائی بورس اوراق بهادار گردند.
اول اینکه سرمایهگذاری شرکتهای سرمایهگذاری در سهام شرکتهای دیگر بهمنظور اداره و کنترل آنها باعث افزایش بازدهی و قیمت سهام آنها گردیده است و در نهایت باعث افزایش کارایی واحدهای فوق شده است.
دوم اینکه، شرکتهای سرمایهگذاری در بورس با توجه به حجم مالی زیاد و سهام شرکتهای مختلفی که در اختیار دارند، میتوانند باعث ایجاد تعادل در عرضه و تقاضای سهام گردیده و مانع از نوسان کوتاهمدت قیمت سهام گردند.
سوم اینکه شرکتهای سرمایهگذاری موجب مبانی مالکیت در بورس گردیده و میتوانند مردم را با هدایت در امر سرمایهگذاری بهینه، جذب بورس اوراق بهادار نمایند.
چهارم اینکه شرکتهای سرمایهگذاری با توجه به تعداد اندک آنها در بورس، تأثیر زیادی بر پارامترهای عمده بورس از قبیل ارزش جاری سهام، حجم معاملات و شاخص قیمت سهام دارند.
عملکرد شرکتهای سرمایهگذاری در بورس در چند ساله اخیر نشان میدهد که این شرکتها با توجه به توانائیهای بالقوهای که دارند در صورت فراهم شدن یک سری شرایط میتوانند نقش بهمراتب بالاتری در کارایی بورس اوراق بهادار ایفا نمایند.
تعاریف سرمایهگذاری: نوعی دارایی است که واحد سرمایهگذار برای افزایش منافع اقتصادی از طریق توزیع منافع (به شکل سود سهام، سود تضمین شده و اجاره)، افزایش ارزش یا سایر مزایا (مانند مزایای ناشی از مناسبات تجاری) نگهداری میکند.
سرمایهگذاری بلندمدت: به طبقهای از سرمایهگذاریها گفته میشود که به قصد استفاده مستمر در فعالیتهای واحد تجاری نگهداری شود.
یک سرمایهگذاری هنگامی به عنوان دارایی غیرجاری طبقهبندی میشود که قصد نگهداری آن برای مدت طولانی به وضوح قابل اثبات باشد یا توانایی واگذاری آن توسط سرمایهگذار مشمول محدودیتهایی باشد.
سرمایهگذاری جاری: به طبقهای از سرمایهگذاریها گفته میشود که سرمایهگذاری بلندمدت نباشد.
سرمایهگذاری سریعالمعامله در بازار: نوعی سرمایهگذاری است که برای آن بازار فعالی که آزاد و در دسترس است وجود دارد، بهطوری که از طریق آن بتوان به ارزش بازار یا شاخصی قابل اتکا که محاسبه ارزش بازار را امکانپذیر سازد، دست یافت.
سود سهمی (یا سهام جایزه): عبارت است از توزیع سود به شکل سهم بین صاحبان سهام یک واحد تجاری از محل سود تقسیم نشده یا اندوختهها که با توجه به اصلاحیه قانون تجارت موکول به تصویب مجمع عمومی فوقالعاده است.
حق تقدم: به موجب ماده 166 اصلاحیه قانون تجارت، حقی است قابل نقل و انتقال که در زمان خرید سهام جدید توسط صاحبان سهام واحد تجاری به نسبت سهامی که مالکند به ایشان تعلق میگیرد.
سرمایهگذاری در املاک: عبارت از سرمایهگذاری در زمین یا ساختمانی است که عملیات ساخت و توسعه آن به اتمام رسیده و به جهت ارزش بالقوهای که از نظر سرمایهگذاری دارد و نه به قصد استفاده توسط واحد تجاری سرمایهگذار یا شرکتهای همگروه آن، نگهداری میشود.
اگرچه ویژگی زیربنایی سرمایهگذاری این است که با قصد کسب منافع اقتصادی آتی انجام میپذیرد، اما این ویژگی در مورد کلیه داراییها مصداق دارد.
این امر مشکلاتی را در تعریف سرمایهگذاری از نظر مقاصد این استاندارد ایجاد میکند.
زیرا این استاندارد قصد ندارد سایر داراییهای مورد استفاده واحد تجاری از قبیل داراییهای ثابت مشهود و موجودی مواد و کالا را در برگیرد.
این مشکل در مواردی که سرمایهگذاری خصوصیاتی مشابه با دیگر داراییها دارد، مضاعف میشود.
مثلاً در مواردی که عملیات خرید و فروش سرمایهگذاری بخش عمده فعالیت روزمره یک واحد تجاری را تشکیل میدهد، پرتفوی سرمایهگذاریها، مشابه موجودی مواد و کالا در سایر واحدهای تجاری است.
به هر صورت، در تدوین استاندارد حسابداری برای سرمایهگذاریها، این فرض تلویحی وجود دارد که دارایی طبقهبندیشده بهعنوان سرمایهگذاری، مستلزم نحوه حسابداری متفاوتی از سایر داراییهاست.
این امر به نوبه خود حاکی از این است که در ماهیت سرمایهگذاری خصوصیتی وجود دارد که آن را از سایر داراییها متمایز میسازد.
ویژگی متمایزکننده سرمایهگذاری به عنوان طبقهای از داراییها، طریقه خاص کسب منافع اقتصادی آن است.
این منافع اقتصادی ممکن است به یکی از اشکال زیر یا هر دوی آنها حاصل شود.
شکل اول دریافتهای ناشی از توزیع منافع، از قبیل سود تضمینشده و سود سهام است.
در مفهومی گستردهتر، این شکل دربرگیرنده شرایط مساعد تجاری است که از طریق یک سرمایهگذاری تجاری فراهم میآید.
شکل دوم، منفعت سرمایهای است که منعکسکننده افزایش در ارزش مبادلاتی یک سرمایهگذاری طی دوره نگهداشت آن توسط واحد تجاری است.
این ویژگی در تعریف سرمایهگذاری برای مقاصد این استاندارد بکار گرفته شده است.
اگرچه ارزش سایر داراییها از قبیل ساختمان و ماشینآلات نیز ممکن است طی زمان افزایش یابد، لیکن این اقلام تنها در مواردی طبق این استاندارد به عنوان سرمایهگذاری تلقی میشود که برای این هدف و نه به قصد استفاده در عملیات واحد تجاری، نگهداری شده باشد.
ممکن است ادعا شود که سرمایهگذاری نگهداریشده توسط معاملهگران سهام به عنوان موجودی که به قصد کسب سود درجریان عادی فعالیتهای تجاری آنها صورت گرفته است، در تعریف سرمایهگذاری طبق این استاندارد قرار نمیگیرد.
لیکن این اعتقاد وجود دارد که دارایی مورد معامله به شیوه مزبور، همان خصوصیات زیربنایی را داراست که درصورت نگهداشت توسط یک واحد تجاری دیگر و فروش آن به یک معاملهگر سهام و یا خریدار نهایی دیگری دارا میبود.
بنابراین نحوه حسابداری سرمایهگذاریهای نگهداریشده به منظور خرید و فروش توسط معاملهگران سهام نیز مطابق این استاندارد است.
تعریف سرمایهگذاری طبق این استاندارد تعریفی عام است.
با این حال اضافه میشود که تعریف مزبور، شامل اوراق سهام، اوراق مشارکت با حداقل سود تضمینشده، حق تقدم خرید سهام، کالاها (غیر از آنهایی که به قصد مصرف یا خرید و فروش، در جریان فعالیتهای عادی واحد تجاری نگهداری شود) و سپردههای سرمایهگذاری مدتدار بانکی میباشد.
ضمناً اقلام مزبور کلیه موارد را در بر نمیگیرد.
دامنه کاربرد این استاندارد به نحوه حسابداری سرمایهگذاریها و الزامات افشای اطلاعات مربوط میپردازد.
حسابداری سرمایهگذاری در کلیه واحدهای تجاری باید طبق الزامات این استاندارد انجام شود.
این استاندارد نحوه حسابداری سرمایهگذاری در واحدهای تجاری فرعی و وابسته در صورتهای مالی تلفیقی را تعیین نمیکند، لیکن در خصوص نحوه حسابداری سرمایهگذاریهای پیشگفته در صورتهای مالی واحد تجاری اصلی کاربرد دارد.
مگر در مواردی که در استانداردهای حسابداری مربوط به سرمایهگذاری در واحدهای تجاری فرعی و وابسته نحوه عمل دیگری تجویز شده باشد.
موارد زیر در این استاندارد مورد بحث قرار نمیگیرد: الف.
مبانی شناخت درآمدهایی که به صورت سود تضمین شده، سود سهام و غیره از سرمایهگذاریها عاید میشود.
(رجوع شود به استاندارد حسابداری شماره 3 با عنوان درآمد عملیاتی)؛ ب.
سرمایهگذاری در واحدهای تجاری فرعی و وابسته در صورتهای مالی تلفیقی؛ ج.
سرمایهگذاریهای خاص ازجمله ابزارهای مالی پیچیده؛ د.
سرمایهگذاریهایی که توسط طرحهای مزایای بازنشستگی و مؤسسات بیمه عمر انجام میشود؛ ﻫ.
سرمایهگذاری در املاک.
نظر به اینکه یکی از ویژگیهای کلیه سرمایهگذاریها، ایجاد منافع اقتصادی برای واحد سرمایهگذار است، نحوه حسابداری مندرج در این استاندارد عملکرد سرمایهگذاری یک واحد سرمایهگذار را به نحو مناسب شناسایی و اندازهگیری میکند.
لذا، این استاندارد، در مورد کلیه واحدهای تجاری سرمایهگذار، صرفنظر از ماهیت، درصد سرمایهگذاری و حجم فعالیت سرمایهگذاری آنها، ازجمله شرکتهای تخصصی سرمایهگذاری کاربرد دارد.
با این حال، این امر مانع تدوین رهنمودهای ویژه برای صنایع و گروههای واحدهای تجاری خاص با رعایت اصول کلی مندرج در این استاندارد نیست.
تعریف شرکت سهامی برابر ماده اول لایحه اصلاح قسمتی از قانون تجارت مصوب ٢٤ اسفندماه ١٣٤٧ که میگوید: (شرکت سهامی شرکتی است که سرمایه آن به سهام تقسیم شده و مسئولیت صاحبان سهام محدود به مبلغ اسمی آنها است) در شرکت سهامی سرمایه شرکت به سهام متساویالقیمه تقسیم شده مبلغ اسمی سهام و حتی در صورت تجزیه آن به قطعات سهام باید متساوی باشد.
تجزیه سهم بدین صورت است که هر سهم ممکن است به چند قطعه معین که (پاره سهم) نامیده میشود تجزیه گردد.
هر پاره سهم دارای ارزش معین بوده ولی فاقد حقوق مربوط به یک سهم میباشد و مجموع آنها یک سهم را تشکیل میدهد.
انواع شرکت سهامی ماده ٤ لایحه اصلاح قانون تجارت میگوید: شرکت سهامی به دو نوع تقسیم میشود: نوع اول- شرکتهای سهامی عام هستند که مؤسسین آنها قسمتی از سرمایه شرکت را از طریق فروش سهام به مردم تأمین میکنند.
نوع دوم- شرکتهای سهامی خاص هستند که تمام سرمایه آنها در موقع تأسیس منحصراً توسط مؤسسین تأمین گردیده است.
جهات افتراق شرکت سهامی عام و خاص جهات افتراق دو شرکت مذکور به شرح زیر میباشد: شرکت سهامی عام برای تأمین سرمایه اقدام به پذیرهنویسی عمومی مینماید ولی شرکت سهامی خاص حق مراجعه به عامه را ندارد.
امکان صدور اوراق قرضه برای شرکت سهامی عام وجود دارد ولی شرکت سهامی خاص چنین حقی ندارد.
نقل و انتقال سهام در شرکتهای سهامی عام مشروط به موافقت سهامداران نیست.
ولی در شرکت سهامی خاص چنین نقل و انتقالی منوط به توافق مدیران یا مجامع عمومی شرکت میتواند باشد.
سهام شرکت سهامی عام قابل عرضه در بازار بورس میباشد ولی شرکت سهامی خاص چنین اجازهای ندارد.
حداقل سرمایه برای تأسیس شرکت سهامی عام ٠٠٠/٠٠٠/٥ ریال میباشد در حالی که حداقل سرمایه برای تأسیس شرکت سهامی خاص ٠٠٠/٠٠٠/١ ریال میباشد.
مدیران و سهامداران شرکت سهامی عام حداقل ٥ نفر و شرکت سهامی خاص حداقل ٣ نفر میباشد (مواد ٣ و ١٠٧ ل.ا.ق.ت).
کلیات برای انجام پروژههای بزرگ عمرانی صنعتی کشاورزی وجود شرکتهای بزرگ لازم و ضروری است در اینگونه شرکتها سرمایههای اندک در قالب سهام به عمومی مردم واگذار میشود مؤسسین یا مدیران با اداره شرکت سرمایه حاصله را در جریان گردش صحیح اقتصادی قرار میدهند و در اثر این عمل دو منفعت حاصل میگردد.
در مرحله اول سودی از سرمایهگذاری یا انجام فعالیتهای عمرانی نصیب سهامدار میشود و در مرحله دوم رونق و آبادانی را برای کشور به ارمغان میآورد.
شرکت سهامی عام نوع بخصوص و منحصر به فرد شرکتهای بزرگ میباشد که اجازه فروش سهام به عموم مردم را دارد و مردم میتوانند در هنگام اعلام پذیرهنویسی به شعب بانک اعلام شده مراجعه و ورقه تعهد سهم را امضا و وجوه معینه را به حساب شرکت واریز نمایند.
ذیلاً توضیحات مختصری در خصوص این نوع شرکت با استفاده از مفاد لایحه اصلاحی قانون تجارت بیان میگردد.
شرکتهایی که مؤسسین آنها قسمتی از سرمایه شرکت را از طریق فروش سهام به مردم تأمین میکنند شرکت سهامی عام نامیده میشود و باید بلافاصله قبل یا بعد از نام شرکت عبارت سهامی عام در کلیه اوراق و اطلاعیهها و آگهیهای شرکت بطور روشن و خوانا قید شود (مستفاد از ماده ٤ ل.ا.ق.ت) و سرمایه در موقع تاسیس شرکتهای سهامی عام نباید از پنج میلیون ریال کمتر