چکیده:
قرآن کتابی است آسمانی، که دستورات زندگی، چگونه زیستن برای سعادت دنیا و آخرت در آن نهفته است و عدالت که یکی از مفاهیم با ارزش این کتاب میباشد از آغاز خلقت تا ابد جایگاه ارزشی خود را نزد بشر حفظ کرده است ودقیقاً به خاطر ذات عدالتخواهانه آدمی که ریشه در صفات پروردگار دارد انبیاء الهی مبعوث شدند تا آدم سرگشته را به راه حق و برقراری عدل که یکی از اصول اعتقادی و اصلیترین اهداف پیامبران بود بازگردانند.
به سبب اهمیت عدالت و بررسی آن در جهت پیبردن به توازن، و تعادل و تناسب خلقت جهان و نیز پیبردن به صفت حق تعالی، جهت شناخت هر چه بیشتر ذات پاکش، بارها به این مطلب تأکید شده است.
برای بیان مفهوم عدالت از دو واژه مهم عدل و قسط استفاده شده است که با بررسی انجام شده در تعدادی آیه مطالب آمده است.
علاوه بر آن مشتقات این دو واژه نیز، در برخی آیات آمده است.
که با تدبیر و تأمل دقیقی میتوان به اهمیت و ارزش آن پی برد.
آنچه که در این تحقیق و بررسی از منظر شما میگذرد خلاصه بسیار مختصری است از مفهوم عدالت و بررسی آن در آیات قرآن و روایات.
تا راهگشایی باشد برای انسانهایی که جویای درک واقعی این مهم هستند برای رسیدن به جامعه عدلی تلاش مینمایند.
 آنچه که در این تحقیق و بررسی از منظر شما میگذرد خلاصه بسیار مختصری است از مفهوم عدالت و بررسی آن در آیات قرآن و روایات.
تا راهگشایی باشد برای انسانهایی که جویای درک واقعی این مهم هستند برای رسیدن به جامعه عدلی تلاش مینمایند.
ان شاء ا...
آفرینش جهان هستی بر اساس عدالت: و خلق الله السموات و الارض بالحق: و خداوند آسمانها و زمین را بازیچه خلق نکرده بلکه به حق آفریده است[1].
عدل الهی چون صفت حق تعالی است در عین واقعی بودن و کامل بودن، یکی از اصول آفرینش نیز میباشد.
باید دانست که علاوه بر اینکه خلقت جهان هستی بر اساس عدل است ایجاد قوانین و سنن و کلمات جهان هستی نیز بر پایه عدل و داد تحقق یافته است چنانچه در آیه 115 سوره انعام میخوانیم که: و تمت کلمت ربک صدقاً و عدلاً لامبدل لکلماته و هو السمیع العلیم: عدالت به حد کمال رسید و هیچ کس تبدیل و تغییر آن کلمات نتواند کرد و او خدای شنوا و دانا ( به گفتار و کردار خلق) است.
در این آیه سخن از اتمام کلمه حق براساس صدق (راستی) و عدل ( اعتدال و برابری) است و در آن تردیدی و تبدیلی نیست.
و نیز در فرمایشی از پیامبر (ص) آمده است که.
بالعدل و قامت السموات و الارض: یعنی آسمانها و زمین (یا به طور کلی هستی) بر اساس عدالت استوار شده است.
در این نگاه نیز عدل اساس خلقت و آفرینش است و آفرینش بدون آن معنا ندارد.
قرآن کتاب عدل: در سیری که در قرآن میکنیم روش عادلانه آن را در همه موضوعات مشاهده میکنیم و انصاف و عدالت و بیطرفی و در واقع داوری منصفانه در تمام برنامههای آن به چشم میخورد به طور کلی در نمونه، این نوشتار میتوان گفت که: وقتی میخواهد مشروبات الکلی و خمر را تحریم کند قبلاً به منافع ( اقتصادی که از راه شراب سازی و امثال آن بدست میآید و یا منافع طبی) آن اشاره میکند و سپس میفرماید: یسئلونک عن الخمر و المیسر قل فیهما اثم کبیر و منافع للناس و اثمهما اکبر من نفعهما و ...
[2] ای پیغمبر از تو از حکم شراب و قمار میپرسند.
بگو در این دو کار گناه بزرگی است و سودهایی، ولی زیان گناه آن بیش از منفعت آن است.
و یا در جایی دیگر با توجه تمام به امتیازاتی که مکتب اسلام دارد یک سره، کتابهای آسمانی قبل از خود را نادیده نمیگیرد و میفرماید: و مصدقاً لمابین یدیه[3]: کتابهای نشده تورات و انجیل که قبل از من بوده مورد قبول من است و این خود دلیل دیگری از انصاف است.
عدالت ریشه در فطرت انسان دارد: از منظر قرآن، عدل به مثابه صفت وملکه انسانی واجتماعی ریشه در فطرت انسانها دارد.
بدین معنا که در نهاد آدمی و در اساس خلقت او گرایش به عدالت و عدالتخواهی، تنفر از ظلم و ستم، بیعدالتی و تبعیض وجود دارد.
و این حقیقتی است که انسان آن را در ذات خود یافته و فطرتش را بدان حکم میکند.
هر چند که سرگرم شدن به اسباب ظاهری و امور دنیوی او را غافل ساخته باشد.
لذا قرآن انسان را به چیزی بیرون از وجود انسانی خود و عقل و فطرت او فرا نمیخواند و اگر به عدل فرا میخواند، عدلی است که ریشه در وجوداو دارد.
چنانچه در آیه 90 از سوره مبارکه نحل میخوانیم: ان الله یامر بالعدل والاحسان: همانا خداوند فرمان به عدل و احسان میدهد.
و نیز در ادامه مطلب در جایی دیگر آمده است.
فالهمها فجورها و تقویها: [4]که ما آشنایی با خوبیها و بدیها را به طور فطری در انسان قرار دادیم.
بنابراین عدالت از جمله مواردی است که نه تنها در وجود آدمی قرار دارد بلکه انسان آن را فطرتاً دوست دارد و دلیل آن، این است که حتی ستمگران برای ظلم خود دست به توجیه میزنند و سعی میکنند آن را عادلانه جلوه دهند.
ونیز در آیات 7 و 8 سوره مبارکه انفطار که در آن سخن از تحقق عدل واعتدال در وجود آدمی است آمده است: الذی خلقت فسواک فعدلک فی ای صوره ماشاء رکبک: پروردگاری که تو را آفریده پس تو را در سواء و تسویه قرار داد و آنگاه اعتدال و عدالت را در وجود تو محقق ساخت و در هر صورتی که خواست ترکیبت داد.
یعنی تو را در آفرینش و خلقت اساساً و ذاتاً در سواء و اعتدال قرار داد.
بنابراین چون عدالت ریشه در فطرت انسانی دارد باعث ثبات و آرامش و درواقع تغییر ناپذیر است و از آنجایی که آدمی همواره به دنبال آرامش (عدم تغییر) میباشد پس عدالت آرامش بخش است.
استقرار عدالت یکی از مهمترین اهداف انبیاء الهی: لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط و...[5] همانا ما پیغمبران خود را با ادله و معجزات ( به حق) فرستادیم و برایشان کتاب و میزان (عدل) نازل کردیم تا مردم به عدالت قیام کنند.
و چون وجود جامعهای عادل هم نیاز به قدرت معنوی دارد و هم قدرت مادی، در آیه فوق به هر دو قدرت اشاره شده « بینات و کتاب و میزان» هر یک قدرت و پشتوانه معنویی است برای استقرار عدل.
و جمله « و انزلنا الحدید» که در دنباله آیه است اشاره به قدرت مادی میکند که متخلفان بدانند که هرگاه لجاجت و کارشکنی کنند با قدرت سرکوب میشوند.
بنابراین هدف انبیاء آن است که چنان ایمان به خدا و معاد را در مردم زنده کنند و چنانچه اخلاق و طرز تفکر الهی را در تاروپود فرد و جامعه بوجود آورند که، خود مردم، به عدالت بر خیزند و جامعه عدلی تشکیل دهند.
بنابراین استقرار عدالت اجتماعی یکی از مهمترین اهداف انبیاء است.
اهمیت عدالت در اسلام و جامعه اسلامی: اسلام مکتب عدل و اعتدال است.
راه مستقیم است و امت اسلام که امت میانه و وسط است نظام آن عادلانه است.
اگر نماز دارد.
زکوه هم دارد.
اگر تولی و دوستی با اولیاء خدا را دارد، تبری و دوری از دشمنان را هم دارد.
اگر از علم طرفداری میکند از عمل هم پیشتیبانی میکند و اگر فرمان به توکل به خدا را میدهد، دستور فعالیت و تلاش هم میدهد اگر دستور بخشش را میدهد در اجراء حدود، فرمان به قاطعیت و اینکه رخم در شما اثر نکند را نیز دارد و...
بنابراین در جامعهای که بر اساس دستورات اسلامی بنا شده است میبینیم که تمام پستهای حساس برعهده افراد عادل است.
و از رهبر انقلاب و مرجع تقلید گرفته تا قاضی و شاهد و منشی همه و همه باید در هر مرحلهای عادلانه بگویند و بنویسند.
اسلام اهمیت خاصی به عدالت داده و آن را در تاروپود جامعه و در مسائل حقوقی و اجتماعی و خانوادگی و اقتصادی شرط اساسی دانسته است.
از دید پیشوایان معصوم ما نیز عدالت ضرورتی است که بقای جامعه منوط به آن است و بدون تحقق آن جامعه باقی نخواهد ماند.
امام صادق (ع) از عدالت به عنوان یکی از مواردی که مردم واقعاً به آن محتاج هستند یاد میکند: ثلاثه اشیاء یحتاج الناس طراً الیها: الأ من و العدل و الخصب[6]: یعنی سه چیز است که مردم واقعاً به آن نیاز دارند و برای آنها ضروری است: 1- امنیت 2- عدالت 3- وسعت و فراوانی و نیز جرج جردقان علت اصلی پذیرش خلافت از سوی حضرت علی(ع) را در خطر بودن عدالت اجتماعی مینویسد[7].
و پیامبر عظیم الشان اسلام نیز در خصوص اهمیت عدالت میفرمایند[8]: عدل لساعه خیر من عباده سبعین سنه قیام لیلها و صیام نهارها: یک ساعت عدالت از هفتاد سال عبادتی که روزهای آن روزه و شبهای آن احیا داشته باشید بهتر است.
اینکه با درک اهمیت عدالت در اسلام، به طور مختصر بررسی خواهیم کرد، اهمیت و ضرورت عدالت را از منظر آیات و روایات در عبادت، رفتارهای اجتماعی، اقتصادی و ...
1- عدالت در عبادت: در روایات بسیار سفارش است هر گاه آمادگی روحی برای یک سری عبادتهای غیر واجب ندارید آن را به خود تحمیل نکنید[9]، و سعی کنید عبادت را با نشاط و هماهنگ با آمادگی قبلی انجام دهید.
امام صادق (ع) میفرمایند: لاتکرهوا الی انفسکم العباده: عبادت را برخود تحمیل نکنید و در حدیث دیگر چنین میخوانیم: لاتکرهواعباده الله الی عبادالله: عبادت را بر بندگان خدا هم تحمیل نکنید.
2- عدالت در نگاه: حضرت علی (ع) به محمد بن ابی بکر که نماینده امام در مصر بود چنین مینویسد: در تمام ملاحظات و نگاهای خود مساوات را مراعات کن[10].
این دقت و عدالت به خاطر آن است که افراد ضعیف در جامعه از لطف تو مأیوس نشوند و افراد مستکبر طمعی به ظلم و بیعدالتی تو نداشته باشند.
و نیز در حدیثی آمده که: پیامبر که با مردم سخن میگفت نگاههای خود را عادلانه میان اصحاب تقسیم میکرد[11].
3- عدالت در سخنگویی: و اذا قلتم فاعدلوا و لو کان ذاقربی[12]...
« و هرگاه سخنی گویید به عدالت گرایید و هر چند درباره خویشاوندان باشد و...» یعنی بر اساس عدل سخن گویید و به آن نیز وفادار باشید و پیامد سخن شما نیز کنش عادلانه باشد.
و نیز در روایات واخلاق اسلامی سفارش شده است که در گفتگوهای علمی اگر بحث از مدار عدالت و جستجوی حق خارج و به جدال و کرسی نشاندن حرف خود کشید فوراً از بحث کناره گیر میشود هرچند حق به جانب ما باشد.
4- عدالت در رفتار با کفار و دشمنان: در اسلام اجرای عدالت نه تنها درباره دوست و در حال طبیعی که درباره دشمن و در حال جنگ نیز مورد سفارش است: 1- ولا یجرمنکم شنان قوم علی الا تعدلوا.
اعدلوا هوالقرب للتقوی[13].
در این آیه اصرار دارد که دشمنی شما با قوم یا گروهی باعث نشود که به عدالت رفتار نکنید و تاکید میکند عدالت را پیشه خود سازید که آن به تقوی نزدیکتر است.
فان قاتلوکم فاقتلوهم کذلک جزاء الکافرین[14].
عدالت در اینجا کشتن است و غیر از ترس و زبونی است اما در هر صورت حمله از طرف شما نباشد بلکه اگر آنان حمله کردند شما مقابله به مثل کنید.
3- فمن اعتدی علیکم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدی علیکم و اتقوالله[15]: پس هر کس به شما تجاوز کرد به مانند او بر او تجاوز کنید.
4- لا ینها کم الله عن الذی لم یقاتلوکم فی الدین و لم یخرجوکم من دیارکم ان تبروهم و تقسطوا الیهم ان الله یحب المقسطین[16].
و خداوند شما را نهی کرده است که از کسانی که در مورد دین با شما نجنگیده و شما را از خانههاتان خارج نکردهاند اینکه به آنها نیکی و با آنها به عدالت رفتار کنید به درستی خداوند عدالت پیشگان را دوست دارد.
5- عدالت در مدح و انتقاد: حضرت علی (ع) میفرماید[17]: اگر بیش از اندازه لیاقت مدح کردید اهل تملق و چاپلوس خواهید بود و اگر شهامت و آزادی مدح کردن را حتی به مقدار لازم نداشتید معلوم میشود یا عاجز هستید یا حسود که روحتان تحمل مدح دیگران را ندارد.
بنابراین باید در مدح دیگران مراعات عدالت وانصاف را بکنیم و گرنه به یکی از دو عیب گرفتاریم.
6- عدالت در محبت و انتقاد: امام علی (ع) میفرمایند: زیاد روی در سرزنش سبب میشود که ما اثر معکوس بگیریم زیرا آتش لجاجت شعلهور میشود طرف شعلهور میشود و حالت انفجار به او دست میدهد.
محبت بیش از اندازه به فرزند نیز موجب لوس شدن او میشود و پیامبر فرمود: وای بر پدران و مادران آخرالزمان که علاقه زیاد آنها به فرزند باعث خود خواهیهائی در آنها میشود.
7- عدالت در محیط خانه یا ( عدالت در رفتار