دانلود مقاله رابطه عقل و ایمان

Word 128 KB 13768 39
مشخص نشده مشخص نشده الهیات - معارف اسلامی - اندیشه اسلامی
قیمت قدیم:۲۴,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع

  • قولات عقل و ایمان، غالبا در متقابل با یکدیگر قلمداد مى‏شوند.

    زمانى که عقل به بن‏بست مى‏رسد، به ما مى‏گویند که باید به ایمان تکیه کنیم.

    چنین سفارشهایى، بویژه، در قلمرو دین ارائه مى‏شود.

    براى نمونه، زمانى که با تراژدى‏اى شخصى، که ممکن است کاملا غیرقابل توجیه بنماید، روبه‏رو مى‏شویم، به ما مى‏گویند ایمان مى‏تواند براى گذر از آن ما را یارى دهد.

    همیشه در خلا به ایمان ارجاعمان مى‏دهند.

    مى‏توان گفت که معمولا ایمان به خدا مورد نظر است، ولى در بیشتر موارد خدا از صحنه کنار زده مى‏شود و به نظر مى‏رسد که همه آنچه نیاز داریم ایمان است، نه ایمان به چیزى یا به کسى، بلکه تنها ایمان.

    بنابراین ما را تشویق مى‏کنند چیزى را که به نظر مى‏رسد عنصرى است جادویى و مى‏تواند هر چیزى را دگرگون کند چاشنى زندگى کنیم.

    شاید وراى چنین تفکرى نوعى مفهوم کالوینیستى، (Calvinistic) از طبیعت فاسد عقل بشر قرار داشته باشد.

    در نتیجه، ممکن است‏به نظر آید که ما نمى‏توانیم به داوریمان، که فرآورده ماهیت هبوط کرده و گناهکار انسان است، تکیه کنیم.

    به جاى آن باید به «ایمان‏»، که ممکن است لطف الهى آن را به ما ارزانى داشته باشد یا نداشته باشد، متکى باشیم.


    در چنین حال و هوایى است که ایستادگى رنفورد بمبرو، (Bambrough Renford) در برابر دوگانگى قاطع بین ایمان و عقل، بویژه، داراى اهمیت است.

    او مى‏گوید: «آن راى ساده این است که ایمان، خود یک نحوه عقل است.

    این بدان معناست که تمایز قاطعى بین ایمان و عقل در کار نیست.» (1) این باید درست‏باشد; زیرا ایمان بدون متعلق اصلا ایمان نیست.

    اگر ایمان دارم، منطقا باید ایمان به کسى یا به چیزى داشته باشم.

    مفهوم اعتماد نیز، همین‏گونه است‏یعنى بدون این که متعلق مشخصى در نظر داشته باشم، اعتماد ممکن نیست.

    باید به کسى یا به چیزى اعتماد کنم.

    یکى از مثالهاى بمبرو را نقل کنم: ممکن است‏به فلان پل اعتماد داشته باشم.

    چنین اعتمادى ممکن است نابجا باشد.

    اگر خرابکارها، پیش از این، آن پل را منفجر کرده باشند و دیگر وجود نداشته باشد، اعتماد من به آن مرا به جایى نخواهد رساند.

    به همین ترتیب، حتى اگر هنوز وجود داشته باشد، ممکن است‏به لحاظ ساختمانى ست‏باشد و باز، اعتمادم به آن معقول نیست.

    با این همه، تا جایى که به آن اعتماد دارم، بر این باورم که آن پل براى گذر کردن، در آنجا وجود دارد و مرا قادر مى‏سازد که به سلامت‏بگذرم.

    ایمان ویژگیهاى مشابهى دارد; هر آنچه به آن ایمان دارم باید وجود داشته باشد تا ایمانم موجه باشد.

    داشتن آن طرز تلقى مرا از پلى که پیش از این فروریخته گذر نخواهد داد; و به همین ترتیب، ایمانم به پزشکم به وجود وى بستگى قاطع دارد.

    ممکن است احمقانه به نظر آید، ولى اگر او به طور ناگهانى، امروز صبح مرده باشد، ادامه ایمانم به وى، به عنوان مرجعى براى مشاوره و راهنمایى، در آینده، معقول نیست.

    ایمان متضمن چیزى بیش از این است.

    باید متعلق ایمانم را موثق و قابل اعتماد بدانم.

    پلى سست‏یا پزشکى که در واقع، یک شیاد است، متعلقهاى مناسب چنین ایمانى نیستند.

    در نتیجه، عقل کاملا مى‏تواند براى سست کردن ایمان انسان به کار آید.

    همین که شما را از مرگ پزشکتان مطلع کنم یا فهرستى از خلافکاریهاى وى را به شما نشان دهم، اگر نابخرد نباشید، بى‏درنگ ایمانتان را به وى از دست‏خواهید داد.

    ایمان، در این جهت، با بعضى از دیگر مقولاتى که غالبا در تقابل با عقل قلمداد مى‏شوند متفاوت نیست.

    براى نمونه، عواطف عموما بدون متعلق نیستند، بلکه نوعا به متعلقى نیازمندند.

    من هرگز بى‏جهت نمى‏ترسم.

    باید از چیزى (یا کسى) بترسم.

    به همین ترتیب، بدون این که از چیزى به خشم آیم، هرگز خشمگین نمى‏شوم; وگرنه چگونه حال درونى‏ام را حال خشم مى‏دانم و نه چیز دیگر؟

    عواطف مستلزم اندیشه‏هایى درباره متعلق عواطف است و نوع نگرشى که به متعلق عواطف داریم آنها را معین مى‏کند.

    عواطف، درست زمانى روان رنجورانه و غیرمعقول مى‏شوند که به‏رغم این که مى‏دانیم متعلق آنها وجود خارجى ندارد، یا این که تلقى ما از آن نابجا بوده، باقى بمانند.

    ممکن است من به‏رغم این که کسى در خانه نیست، از انسانى که در آن است‏بترسم.

    اگر ترس من، حتى زمانى که آگاه شوم کسى در خانه نیست‏باقى بماند، عیب و ایرادى در خود من هست.

    هراس از یک موش، حتى از یک موش واقعى، ممکن است‏به سرعت نامعقول شود.

    عقل ما، به ناچار، در تمام باورهاى ما درباره جهان و واکنشهاى ما نسبت‏به آن دخیل است.

    وگرنه، اگر نتوانیم واکنشها، حتى واکنشهاى عاطفى‏مان را، چنان سر و سامان دهیم که درخور اوضاع و احوالى شوند که در آنیم، چگونه مى‏توان زندگى در عالم را ادامه داد و با واقعیت کنار آمد؟

    در امور کوچک، همانند موضوعات بزرگ، باید آنچه را که مى‏توانیم اعتمادمان را بدان استمرار بخشیم، بشناسیم.

    به محض این که پى بردیم باورهایمان خطاست، باید آمادگى تغییر تلقى و دید و، در نتیجه، رفتارمان را داشته باشیم.

    چیزى که به آن اعتماد مى‏ورزیم یا بدان ایمان داریم، نمى‏تواند امرى دلبخواهى و سرسرى باشد.

    مردمى که به پلهاى خطرناک ایمان دارند، در معرض خیس شدن هستند.

    به همین ترتیب، ایمان به کسى که به ما نیرنگ خواهد زد، اندیشه خوبى نیست.

    ایمان مستلزم متعلقى است که باید، در صورت امکان، با باورهاى ما درباره آن، واقعا تطبیق کند.

    با این همه، هماره این احتمال هست که به چیزى ایمان داشته باشیم که حقیقتا، یک توهم است.

    اولا زمانى که هیچ‏کس وجود ندارد تا به او اعتماد ورزیم، ممکن است‏بر این باور باشیم که کسى هست که قابل اعتماد باشد.

    به زبان فلسفى، چیزهایى که متعلق التفات مایند (چیزهایى که اندیشه‏هاى ما متوجه آنهاست) لزومى ندارد که موجود باشند.

    زمانى که وجود ندارند، ترس یا خشم، یا حتى ایمان ما، مى‏توانند به قدر کافى حقیقى بمانند.

    اما چون یکسره در مجراى غلط افتاده‏اند، بى‏پایه و اساسند.

    براى هرکس که بخواهد منطقى باشد و در جهان آنچنان که هست، نه آنچنان که ما مى‏پنداریم هست، زندگى کند، این امر اهمیت‏حیاتى دارد که دریابیم حقیقت کجاست.

    آیا حق داریم خشم آوریم یا بترسیم؟

    آیا ایمانى که آشکار مى‏سازیم توجیه‏پذیر است؟

    پاسخ این پرسشها، به طور قاطع، به وجود و ماهیت متعلقهاى مربوط بستگى دارد.

    در هر مورد، باید بین فاعل ایمان و متعلق آن، یعنى بین شخصى که داراى ایمان است و متعلق ایمان او فرق بگذاریم.

    در مورد ایمان دینى، ایمان ایمان به خداست; به طورى که این ایمان تنها اگر خدایى وجود داشته باشد که داراى‏سرشتى است که به او نسبت مى‏دهند، موجه تواند بود.

    ایمان متضمن این باور است که متعلق‏مناسبى براى ایمان وجود دارد.

    در هر تعهدى یک عنصر اخبارى گریزناپذیر وجود دارد.

    مرزبندی میان عقل و ایمان /رحمان افشاری / پاره دوم :نظر لاک به قدر کافی روشن است.

    نه تنها در همه چیز مانند شناخت جهان و اداره‌ی آن باید به عقل رجوع کرد ، بلکه حتی در دین نیز ، که امری ایمانی است ، بی‌نیاز از عقل نیستیم.

    از همین روست که باید مرز میان عقل و ایمان را معین کرد و حرمت عقل را حتی در امور ایمانی پاس داشت.

    در غیر این صورت بشر به بی‌تفکرترین موجودات و حتی بیشعور‌تر از حیوانات تبدیل خواهد شد که انسان اندیشمند از حماقت‌هایش انگشت به دهان خواهد ماند.

    اکنون بعد از تأملات لاک در باب نسبت عقل و ایمان می‌توان پرسش‌های زیر را مطرح کرد: آیا عقلانی بودن یک قضیه ، لزوماً به معنای درستی آن و ایمانی بودن آن لزوماً دلالت بر نادرستی آن قضیه است؟

    ٢- چنانچه ملاحظه می‌شود ، منظور لاک از عقل ، همان عقل استدلالی (ratio) است.

    آیا می‌توان در کنار این عقلِ استدلالی ، به عقل دیگری ، که از آن با نام‌های انتلکت (intellect) ، عقل کلی ، چشم جان ، چشم دل ، عقل شهودی و مانند آن تعبیر می‌شود ، قائل شد.

    و اگر آری ، چه نسبت و رابطه‌ای میان این دو عقل هست؟

    آیا باید یکی را نافی وجود دیگری دانست ، یا آن که آن‌ها را همچون دو بال پرنده فرض گرفت ، که فقدان هر یک ، یا کار را به خرد گریزی و خرد ستیزی و نفی عقلانیت (در نبودِ عقل استدلالی) و یا ابزاری شدن خرد و نفی معنویت (در فقدان عقل شهودی) می‌کشاند؟

    ٣- آیا پدید آمدن آن عقل استدلالی ، مشروط به حضور عوامل و اموری بیرون از عقل نیست؟

    به زبان دیگر ، شرط امکان چنین عقلی چیست؟

    ٤- چه نسبتی میان عقل ایرانی با آن عقل استدلالی مورد نظر لاک وجود دارد؟

    آیا عقل ایرانی ، بیشتر عقلی اخلاقی و آیینی و شهودی نیست که بیشتر نگران نیکی و بدی کارها ، یا به زبان فیلسوفان اسلامی ، حُسن و قُبح افعال است ، و کمتر به درستی و نادرستی قضایا توجه دارد؟

    ٥- چه نسبتی میان ایمان مورد نظر لاک و ایمان دینی ایرانیان وجود دارد؟

    آیا چنین نیست که ایمان لاک ، ایمانی مبتنی بر معرفت و دانایی است ، حال آن که برعکس معرفت و دانایی انسان ایرانی ، بر ایمان و اخلاق دینی بنا شده است؟

    چه تفاوتی میان ایمان اسلامی و ایمان مسیحی وجود دارد؟

    ٦- و سرآخر این که ربط و نسبت میان عقل ایرانی با ایمان دینی چیست؟

    آیا عقل ایرانی ، عقلی است خادم وحی و در برابر شرع خضوع و خشوع دارد ، یا آن که توانسته است ، یا می‌تواند ، گریبان خود را از عقل شرعی رها کند و شرعی عقلی بنا نهد؟

    ] اصل سخن هگل چنین است: Denn die Sache ist nicht in ihrem Zwecke erschöpft ، sondern in ihrer Ausführung ، noch ist das Resultat das wirkliche Ganze ، sondern es zusammen mit seinem Werden; der Zweck für sich ist das unlebendige Allgemeine ، wie die Tendenz das bloße Treiben ، das seiner Wirklichkeit noch entbehrt ، und das nackte Resultat ist der Leichnam ، der sie hinter sich gelassen.

    [٢] راهی به رهایی: جستارهایی در عقلانیت و معنویت / مصطفی ملکیان.- تهران: نگاه معاصر ، ١٣٨٠.

    ص ٣٥ به بعد [٣] نامه‌ای در باب تساهل / جان لاک؛ ترجمه شیرزاد گلشاهی.- تهران: نشر نی ، ١٣٧٧ [٤] مشخصات کتابشناختی آن چنین است: An Essay Concerning Human Understanding / John Locke.

    Book IV ، Chapter XVIII (Of Faith and Reason ، and Their Distinct Provinces) ترجمه‌ی آلمانی آن: Versuch über den menschlichen Verstand / John Locke.- Hamburg: Felix Meiner Verlag ، ١٩٨٨.

    IV.

    Buch.

    XVIII.

    Kapitel: Über den Glauben und die Vernunft und ihre verschiedenen Gebiete.

    ترجمه‌ی فارسی آن: در باب ایمان و عقل ، و ساحت‌های متمایز آن‌ها / جان لاک ؛ ترجمه‌ی مطصفی ملکیان.

    نشر نخست در مجله‌ی نقد و نظر ، شماره‌ی.سوم و چهارم ، (تابستان و پاییز ١٣٨٠) ، سال هفتم ، صص ١٢-٢.

    سپس در مجموعه‌ی «سیری در سپهر جان: مقالات و مقولاتی در معنویت» / ترجمه‌ی مصطفی ملکیان.

    -تهراان: نشر نگاه معاصر ، ١٣٨١ ، ص ٥ تا ١٧.

    در این مقاله همه جا به ترجمه‌ی فارسی ارجاع داده شده است.

    [٥] خلاصه‌ای از کتاب لاک یکبار توسط رضا زاده شفق به فارسی برگردانده شده است.

    عنوان فصل مزبور در این ترجمه چنین است: ایمان و عقل و مناطق مشخص آن‌ها.

    از آن جا که ترجمه مزبور تلخیصی از اصل و فاقد دقت است ، در این مقاله از رجوع به آن صرفه نظر شد.

    [٦] برای اطلاعات بیشر بنگرید از جمله به کتاب مفهوم ایمان در کلام اسلامی ، تحلیلی معنا شناختی از ایمان و اسلام ، نوشته‌ی توشیهیکو ایزوتسو و یا مقاله‌ی ایمان در راهی به رهایی ، ١٥٧ [٧] معنای متن: پژوهشی در علوم قرآن / نصر حامد ابوزید؛ ترجمه‌ی مرتضی کریمی نیا.- تهران: طرح نو، ١٣٨٠.

    ص ٩٩ اکنون بعد از تأملات لاک در باب نسبت عقل و ایمان می‌توان پرسش‌های زیر را مطرح کرد: آیا عقلانی بودن یک قضیه ، لزوماً به معنای درستی آن و ایمانی بودن آن لزوماً دلالت بر نادرستی آن قضیه است؟

    [١] اصل سخن هگل چنین است: Denn die Sache ist nicht in ihrem Zwecke erschöpft ، sondern in ihrer Ausführung ، noch ist das Resultat das wirkliche Ganze ، sondern es zusammen mit seinem Werden; der Zweck für sich ist das unlebendige Allgemeine ، wie die Tendenz das bloße Treiben ، das seiner Wirklichkeit noch entbehrt ، und das nackte Resultat ist der Leichnam ، der sie hinter sich gelassen.

    دکتر همایون همتی رایزن فرهنگی ایران در آلمان مدتی پیش پاپ بندیکت شانزدهم در دانشگاه رگنسبورگ آلمان تحت عنوان «ایمان و عقل و خاطرات دانشگاهی و برخی تأملات»1 به ایراد سخنرانی پرداخت.

    سخنرانی پاپ در مورد موضوع مهم و خطیری است که قرنها در تاریخ مسیحیت و الهیات مسیحی مورد چالش و مناقشه قرارداشته است.

    اما متأسفانه ایشان با اختصار و اجمال و به گونه ای نامستند سخن گفته و مواضع فکری خود را به وضوح تبیین نکرده و داوری صریحی در مورد بحث هایی که مطرح کرده ارائه نداده است.

    نقل قول ها بدون قضاوت صریح رها شده و لحن سخنان خطابی، مجمل، خاطره آمیز


تحقیق دانش آموزی در مورد دانلود مقاله رابطه عقل و ایمان, مقاله دانشجویی با موضوع دانلود مقاله رابطه عقل و ایمان, پروژه دانشجویی درباره دانلود مقاله رابطه عقل و ایمان

ایمان در دین اسلام، تعقل مبنای ایمان قرار گرفته است و قرآن کریم، همواره انسان رابه تفکر و تدبر و پرهیز از تقلید کورکورانه فرا میخواند. در اینکه عقل در قلمرو دینجایی دارد، شک و تردیدی وجود ندارد؛ مهم، تشخیص و تبیین دامنه‌ی جایگاه‌عقل است؛ زیرا تمام متدینان، تلاش می‌کنند تا در تعالیم نظام دینی و تبیینباورهای دینی از عقل بهره‌مند شوند. پس برای فهم ایمان، باید از عقل بهره بگیریم. در ...

سپاس خداى را که رداى عقل را بر قامت رساى انسان برافراشت و با عنصر عقل و نور وحى، او را بر سایر کاینات برترى داد. مسئله ى عقل و دین، عقل و وحى، نقل و عقل، عقل و ایمان و خرد و شریعت، از کهن ترین و پرسابقه ترین موضوعات کلامى است که تاریخ بر سابقه ى دیرین آن گواهى مى دهد. در چالش هاى بین فیلسوفان و متکلمان، حکیمان و عارفان و اهل حدیث و متکلمان و نزاع اشراقیان و مشائیان در تاریخ دین ...

مقدمه این بررسى مختصر شامل چهار قسمت است: الف - تجزیه و تحلیل معرفت‏شناسى عمومى غرب، علل وجود تضاد در آن و بررسى بعضى علل. در نتیجه این معرفت‏شناسى، نظامهاى حقوقى و قانون‏گذارى غربى به‏سوى عقل‏گرایى غیردینى و درنتیجه، ضد دینى حرکت کرد که منتهى به شناخت‏خواست فرد (لیبرالیسم حقوقى) به‏عنوان تنها منبع حقوق شد. از آنجا که مسیحیت در غرب تا حد تنها «ایمان عاطفى‏» کاهش یافته و دیگر ...

بهجت و انبساط اوّلین اثر ایمان مذهبى، از نظر بهجت زایى و انبساط آفرینى، «خوشبینى» است; خوشبینى به جهان و خلقت و هستى. ایمان مذهبى از آن جهت که تلقّى انسان را نسبت به جهانْ شکل خاص مى دهد، به این نحو که آفرینش را هدفدار و هدف را خیر و تکامل و سعادت معرّفى مى کند. طبعاً دید انسان را نسبت به نظام کلّى هستى و قوانین حاکم بر آن خوشبینانه مى سازد. حالت فرد با ایمان در کشور هستى، مانند ...

مقدمه : سیاس خدای عزوجل که انسا را افرید و به اوعقل داد تا راه حق و باطل را از هم تشخیص دهد. که ییمودن راه حق تنها با داشتن ایمان حاصل میشود,و ایمان خود دارای مراتبی میباشد که افراد بر حسب ان با یکدیکر متفاوت میباشند. موضوع تحقیق من درجات و مراتب ایمان است . که با مطاله ی جهار کتاب توانسته ام مطالب مختصری را جمع اوری کنم و به صورت تحقیق خود ارائه دهم با امید اینکه مفید واقع شده ...

بعضی از روزهای زندگی نقاط اوجی دارد که بینش ما را نسبت به خویشتن و زندگی متحول می‌سازد. یکی از این روزها، ورود به دانشگاه می‌باشد. ماه‌ها و روزهای قبل از کنکور را با تلاش و امید به موفقیت سپری کردیم تا رویاهایمان را درباره ورود به دانشگاه و گشودن دریچه‌ای تازه به سوی افق‌های روشن‌تر تحقق بخشیم. اینک تلاش‌ها به ثمر رسیده‌اند و ما در برابر آزمون خطیر دیگری قرار داریم: دانشجویی، ...

مجموعه حاضر از پویاترین سایت ادبیات فارسی تهیه و تنظیم گردیده است که در انتهای هر فصل فهرست پانویس و منابع آن و نام نویسنده مقاله ای که از آن استفاده گردیده با رسم امانت داری بیان شده است. در این تحقیق ابتدا به تعریف اسطوره و اسطوره شناسی پرداخته شده و بیان شده که نخستین بار کلمه اسطوره در زبان فارسی توسط چه کسی و در کجا بوده است. سپس فهرست اساطیر ایران را در سه هزار سال نهضت ...

طرح یک پرسش پیرامون میزگرد تعامل دین و ادبیات داستانی مقدمه میزگرد را می توان از دو منظر به داوری نشست: الف) شیوه گفتگو و تعامل بین اعضا و چگونگی پیش رفت بحث ب) محتوای مباحث مطرح شده نگارنده قصد ورود به قضاوت پیرامون بند الف و چند و چون ورود و خروج اعضای جلسه در بحث را ندارد، هر چند برای او باور کردنی نیست بزرگان عرصه معرفت در تعاملات یک جلسه نقد و بررسی،از عبارت های «تو ...

زندگینامه مارکس مارکس در پنجم ماه مه 1818 در تری یر شهری باستانی و کلیسایی در منطقه راین آلمان متولد شده پدر و ماردش از اخلاف خاخامهای یهودی بودند نام خانوادگی او مردخایی بوده است و پیش از مارکس مارکوسن پدر مارکس هاینریش در سال 1817 برای مصون ماندن از انفصال یهودیان از خدمات دولتی به کیش مسیحیت لوتری گرویده بود . منطقه راین که زیر تأثیر انقلاب فرانسه بود اگرچه در سال 1815 به ...

مقدمه ای بر هنر کاشی کاری صنعت کاشی سازی و کاشی کاری که بیش از همه در تزیین معماری سرزمین ایران، و به طوراخص بناهای مذهبی به کار گرفته شده، همانند سفالگری دارای ویژگی های خاصی است. این هنر و صنعت از گذشته ی بسیار دور در نتیجه مهارت، ذوق و سلیقه کاشی ساز در مقام شیئی ترکیبی متجلی گردیده، بدین ترتیب که هنرمند کاشیکار یا موزاییک ساز با کاربرد و ترکیب رنگ های گوناگون و یا در کنار هم ...

ثبت سفارش