توکّل یکی از منازل دین و مقامی از مقامات اهل یقین ، بلکه یکی از معانی درجات مقرّبین است .توکّل در مرحله درک ، بسی غامض و پیچیده ، و در مقام عمل مشکل است .توکّل عبارت از آن است که ؛ قلب در تمام امور به خدا اعتماد کند و از غیر او قطع و جدا گردد .
شرط توکّل آن است که ؛
انسان اثربخشی را از ذات اقدس حق تعالی بداند و به این مطلب ایمان آورد که اگر او نخواهد هیچ سببی ، مسبب خود را ، به دنبال نخواهد داشت و هیچ مؤثری ، اثر طبیعی خود را به جای نخواهد گذاشت .
اگر کسی این مطلب را در نظر داشته باشد ، می تواند برای تهیّه اسباب و وسائل معاش تلاش کند بدون اینکه در توکلّش خدشه ای وارد شود .
مجموعه حاضر شامل 6 فصل است که هر فصل دارای عناوینی است .
و در این تحقیق سعی شده است ،توکل معنی یابی شده و معنای واقعی آن مشخص گردد و توکل واقعی از توکّل ناصحیح و نادرست تمیزداده شود .
و دیگر اینکه توکل از دیدگاه ائمّه و از دیدگاه آیات قرآن و همچنین از دیدگاه نهج البللاغه به چه معنایی می باشد و نتیجه اینکه چه کسی شایسته توکل کردن است .امید است که راهنمای خوبیبرای متوکّلان باشد .
 در این قسمت ، جا دارد که از استاد عزیز و بزرگوارم که مرا در تهیّه این تحقیق یاری و راهنمایی فرمودند تشکّر و قدردانی کنم و همچنین از پدر و مادر فداکار و مهربانم که با من در تهیه و تنظیم این مجموعه همراه بودند .
 و الحمداللّه ربّ العالمین ریشه توکّل توکّل در اصل از ماده » وکالت « به معنای ؛ انتخاب وکیل کردن است .
و این را می دانیم که وکیل خوب کسی است که ، حداقل دارای 4 صفت باشد : 1 – آگاهی کافی 2 – امانت 3 – قدرت 4 - دلسوزی توکّل کردن بر خدا یعنی ؛ انسان در برابر مشکلات و حوادث زندگی ، و دشمنی ها و سرسختی های مخالفان و پیچیدگیها و احیاناً ، بن بستهائی که در مسیر خود به سوی هدف دارد ، در جائی که توانائی برگشودن آنها را ندارد ، او را وکیل خود سازد ، و به او تکیه کند ، و از تلاش و کوشش باز نایستد بلکه در آنجا هم که توانایی بر انجام کاری دارد ، باز مؤثر اصلی را خدا بداند ، زیرا از دریچه چشم یک مُوحدسرچشمه تمام قدرتها و نیروها خداست .
توکّل چیست ؟
برخی از مردم خیال می کنند توکّل آن است که ، انسان کار نکند و به کلّی دست از تدبیر امور زندگی بردارد و مانند کهنه ا ی بر زمین ، یا گوشتی در میان زنبیل قرار بگیرد ، و مسلّماً این گونه اندیشه کار جاهلان است ، و شرع مقدّس آن را حرام فرموده ، برای آنکه آدمی ، مکلّف است ، روزی خود را از راه زراعت و تجارت و امثال آنها که خدای متعال مقرّر فرموده بدست آورد.
و همچنانکه خدای متعال ، نماز و روزه و حج را ، جزء تکالیف بندگان ، و مایه قربشان قرار داده، تحصیل روزی را نیز به ایشان تکلیف کرده ، و مایه قرب آنان قرار داده است.
همانطور که می دانیم ، تحصیل روزی از همه عبارات برتر است ، در عین حال خدای بزرگ دستور داده ، به دیگری غیر از او ، وثوق و اطمینان پیدا نکنند ، و اسباب عادّی را ، علّت مستقل پیدایش آنها ندانند ، چنان که به بندگان عابد خود فرموده ، به اعمال نیکوی خود اعتماد نداشته ، بلکه به فضل او توجّه داشته باشند .
امّا ، منظور از توکّل در اسلام که شرع مقدس اسلام ، پیروان خود را به آن دعوت نموده آن است که ؛ انسان مسلمان قلباً به خدا اعتماد داشته باشد ، و همه کارهای خود را به حضرتش واگذار نماید ، و از غیر او به کلّی روگردان باشد .
با این کیفیّت لازم نیست ، اصولاً برای انجام کارهای خود به اسباب دنیوی توجّهی نداشته باشد بلکه ، حصول اسباب در صورتی که استقلال تامی برای آنها قایل نباشیم ، با توکّل منافات ندارد ، زیرا در این مورد ، توجّه کلّی ما به خدا بوده و از او میخواهیم منظور ما را از جایی که گمان نداریم برآورد ، و بلکه معتقدیم ، ذات احدیت بدون اسباب عادّی هم ممکن است ، حوائج ما را ، روا سازد و آنها را به طور کلّی از مدخلیّت بیندازد .
نتیجه آن که ، در تمام امور خود از جمله : امور منتظره ، قطعی ، ظنّی به خدا اتّکاء نموده و به حضرت حق توکّل نماید و خود نیز در طلب مقصود قدمی بردارد و آنگاه گوید : خدایا توکّل بر تو .
حکایت حکایت کرده اند : یکی از پارسایان ، از شهرها ، دوری گزیده ، و به کوهی پناهنده گردیده و می گفت : از هیچ کس سئوال نمی کنم و دست نیاز به در خانه احدی دراز نمیکنم ، جز اینکه خداوند روزی مرا ، کرامت کرامت فرماید .
هفت روز به همین کیفیّت ، گرسنه و تشنه به سر برد ، تا نزدیک بود بمیرد ، و بالاخره درِ روزی از هیچ طرف به روی او گشاده نشد .
پارسا که از گرسنگی ، بیچاره شده بود ، سر به طرف آسمان بلند کرد و عرض کرد : پروردگارا ، اگر میخواهی مرا زنده بداری ، روزیی که قسمت من فرموده ای ، برای من عنایت فرما وگرنه، روح مرا بگیر ، و از این بیچارگی رهائی ده .
خدای متعال به او ، فرمود : » سوگند به بزرگی و ارجمندی خودم ، تا وقتی که به یکی از شهرها وارد نشوی ، و با مردم نشست و برخاست نکنی و با آنان ، همآهنگی ننمایی ، روزی به تو نخواهم داد .
پارسا که از اندیشه نارسای خود بهره مند نشد ، طبق دستور ، وارد شهری شد و با مردم همکاری کرد و با آب و نان ، مقسومش اعطا گردید ، و بی اندازه خائف و شرمساربود ، خدا به او ، وحی کرد : خواستی که با زهد خود ، حکمت دنیوی مرا تغییر دهی ، مگر نمی دانی هرگاه روزیِ بنده ام را به دست بندگانم مرحمت فرمایم ، دوست تر دارم تا به دست توانای خود کرامت فرمایم .
در اسرائیلیات آمده است که ...
حضرت موسی » علیه السّلام « بیمار شد .
مردم اسرائیل بر حضرتش وارد شده ، بیماری او را شناختند .
عرض کردند : اگر به این دارو ، معالجه فرمایی، از این بیماری ، بهبودی خواهی یافت ، فرمود : هیچ دوایی به کار نمی برم ، تا خدای متعال مرا بدون استعمال دارو عافیت دهد .
تصادفاً بیماری او به طول انجامید .
خدای متعال به او وحی فرمود : » سوگند به عزّت و جلالم ، تو را شفا نمی دهم ، مگر همان دارویی که آنان برای معالجه مرضت تجویز کردند را به کار بری .
« موسی » علیه السّلام « ناگزیر شد ، بنی اسرائیل را خواند ، و فرمان داد ، همان دارویی را که گفتید ،برای معالجت من مهیّا سازید .
آنان حضرتش را ، به همان دارو مداوا کردند ، تا بهبودی یافت .
موسی » علیه السّلام « از این عمل خائف بود که چرا ، از ابتدا سرپیچی کرد .
خدا به او پیام داد : آیا خواستی تا ، با توکلّت به من حکمت مرا ناچیز سازی، چه کسی به غیر از من بهره ها را در گیاهان برقرار ساخته ؟!
معانی دیگر توکّل - انداختن بدن است در بندگی ، و تعلّق قلب است به پرورندگی و به عبادت.
2 – توکّل به خدا ، بریدن بنده از تمام آرزوهای خود است و بریدن از مخلوق و پیوستن به حق است .
انسان متوکّل ، طالب خیر و صلاح خویش است و حق تعالی را که ، فاعل خیر و صلاح داند ، وکیل کند در تحصیل خیر و صلاح .
معنی توکّل از زبان جبرئیل در حدیثی از پیامبر گرامی اسلام آمده است که، فرمود : از پیک وحی خدا جبرئیل پرسیدم : توکّل چیست ؟
گفت : » حقیقت توکّل این است که ، انسان بداند ؛ مخلوق ، نه زیان می رساند و نه نفع ، و نه عطا میکند ونه منع .
چشم امید از خلق برداشتن و به خالق دوختن .
هنگامی که چنین شود ، انسان جز برای خدا ، کار نمی کند ، به غیر او امید ندارد ، از غیر او نمی ترسد ، و دل به کسی جز او نمی بندد ، این روح توکّل است .
« حدیث قدسی پیغمبر » صلّی اللّه علیه وآله « فرموده اند : در شب معراج از پیشگاه خداوند سئوال کردم : پروردگارا !
» ایّ الاعمال افضل « ، چه عملی از همه اعمال برتر است .
خداوند متعال فرمودند : » لیس شیء عندی افضل من التوکل علیّ والرضا « چیزی در نزد من افضل و برتر از توکّل بر من و خشنودی به آنچه قسمت کرده ام نیست .
معنی توکّل در شریعت معنی توکّلی که در شریعت به آن امر شده است : اعتماد قلبی بر خدا در همه امور ، و بریدن و انقطاع از غیر اوست .
و منافاتی با تحصیل اسباب ، وقتی آدمی به آنها اطمینان نیابد ، ندارد ، بلکه آرامش وی باید به خدای سبحان باشد ، نه به اسباب ، و در نفس خود روا بداند ، که خدا مطلوب او را ، از آنجا که گمان ندارد می رساند ، نه اسبابی که خود آنها را تحصیل کرده ، و باور داشته باشد که ممکن است خدا این اسباب را از مسبّبات آنها قطع کند .
درجه توکّل توکّل درجه ای از درجات دین و مقامی از مقامات مردم بایقین است .
بالاتر از این ، توکّل از عالیترین درجات مقرّبین است ، و هر گاه بخواهیم توکّل را از راه علم ثابت کنیم ، از جمله مسائل مشکلی است که به زودی ، دست حلّ علمی، به آن نمی رسد ، و از نظر عمل ، همه به آن متوجّه شویم ، کاری است بس دشوار و پرمشقّت .
علّت اشکال آن ، از نظر علم ، آن است که ، هرگاه بخواهیم اسباب را در آن مدخلیت دهیم و به آنهااعتماد کنیم ، مسلّماً راه شرکی برای خود ایجاد کرده ، که با توحید سازگار نیست ، و شرع از چنین معنایی کاملاً جلوگیری کرده و توجّه به اسباب چنان است که در بحر بیکران جهل فرو رفته باشیم .
چند آیه در رابطه با توکّل 1 – قال اللّه تعالی :» و علی اللّه ، فتوکّلوا اِن کنتم مؤمنین« .
( مائده / 27 ) اگر به خدا ایمان آورده اید ، بر حضرت او توکّل نمائید .
2 – قال اللّه تعالی : » و مَن یتوکّل علی اللّه فهو حسبه « .
( طلاق / 3 ) 3 – قال اللّه تعالی : » اِنّ اللّه یحبّ المتوکّلین « .
( آل عمران / 154 ) همانا خداوند متوکّلان را دوست دارد .
4 – قال اللّه تعالی : » الیس اللّه بکات عبده « .
( زمر / 38 ) خدای متعال کارهای بنده اش را درست می کند و او کافی به حال بنده است.
حدیث امام صادق ( ع ) حضرت صادق » علیه السّلام « می فرمایند : خدای متعال به حضرت داود خطاب فرمود : » ای داود هیچ بنده ای به من متوجّه نمی شود ، که از خلق روگردان شود.
جز اینکه من از عقیده او باخبر می شوم و هرگاه در این حال آسمانها و زمین دست مکر به روی او دراز کنند ، از همه طرف به او کمک می کنم و راه نجات به او نشان می دهم ، و اگر بنده ای از بندگان من به دیگری توجّه کند و من بدانم این مطلب را در نیّت او ، درهای رحمت را به روی او می بندم و زمین را بر او خشمناک می سازم وباکی ندارم در هرکجا به هللاکت رسد « .
بنابراین کسی که دیگری را ، دست اندرکارِ خود بداند ، پشت به توکّل کرده و این آیه مبارکه را تکذیب نموده : » الیس اللّه بکاف عبده « .
( زمر / 38 ) علّامه کاشانی .
ملا محسن ؛اخلاق حسنه ، پیام عدالت ، اول ، تهران ، ص255 .
درجات توکّل درجه اول توکّل در ضعف و قوّت سه درجه دارد : اوّل : آنکه حال او در حقّ خدا و اعتماد و