دوران کودکی :
هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت و دهمین ستاره از 14 معصوم حضرت امام علی بن موسی الرضا ( ع ) در روز جمعه سوم ذیقعده سال یکصد و چهل و هشت هجری قمری در مدینه منوره به دنیا آمد .
کنیه امام را اباالحسن ، ابوالقاسم ، ابوعلی ذکر نموده اند پدر بزرگ وارش امام موسی کاظم و مادرش ام البنین که از زنان متقی و پرهیزگار بوده و در فضیلت اخلاقی و خدا پرستی شهرت داشته است .
یکی از صحابه امام موسی کاظم از ایشان روایتی را نقل نمود که روزی امام موسی کاظم کنیزی را خریداری نمود و فرمود : به فرمان پروردگار او را خریده ام تا از فرزندی به وجود آید .
که به بهترین مردمان خواهد بود .
و نام وی را علی خواهم گذاشت درباره ی مادر آن حضرت درکات منتهی الامام علامه مجلسی آمده است که یک روز امام به یکی از نزدیکانش فرمود که به دیدن یکی از تجاری که از اروپا تعداد کنیز باخود آورده است برویم بعد از آنکه به نزد او رفتیم از وی خواستیم تا کنیزکان خویش را به ما نشان دهد او کنیز های خود را آورد اما امام آنها را نپذیرفت و فرمود آیا کنیز دیگری نداری ؟
تاجر برده فروش گفت : یک کنیز دیگری هم دارم ولی وی بیمار است اگر او را می خواهید باید فردا برای خرید او بیایید امام فردا مرا به آنجا فرستاد تا او را هر قیمتی که پیشنهاد نمود خریداری کنم تاجر برده از من پرسید آن شخصی که دیروز همراه تو بود که بود ؟
من گفتم : او امام موسی بن جعفر ( ع ) و از سلاله پاک هاشمی بود تاجر برده فروش گفت : حقا که این کنیز متعلق به او است چون که صاحب آن در اروپا گفت : او نصیب عالمی از مشرق زمین خواهد شد .
و از بطن وی فرزندی که به وجود خواهد آمد که در دنیا نظیرش یافت نخواهد شد بعد از آنگه دختر از امام یار دار شد در کمال شگفتی مشاهده نمود که از درون شکمش صدای خواندن قرآن و تسبیح و تقدیس و تلاوت حمد به گوش می رسد دخترک را هول و ترس برداشت تا اینکه امام به دنیا آمد و بعد از تولد دست ها را بر زمین نهاد و سرش را به آسمان بلند نمود و شروع به مناجات کرد .
صفات امام رضا ( ع ) : یکی از برکاتی که خداوند نصیب ایرانیان نموده وجود بارگاه پرفیض و ملکوتی آن امام همام در مشهد مقدس می باشد ازکسانی که چون نویسنده سعادت سالهای همجواری با آن امام را داشته و مجاور آستان قدس رضوی بوده اند آن حضرت را بیش از پیش درک و لمس نموده اند .
از صفات و خصوصیات ظاهری آن حضرت متوسط القامه بودن ایشان و صورتی گندم گون و با جمال و نورانی و چشمانی جذاب بوده است امام هیچ گاه چون اکنون هیچ حاجتمندی را از درگاه خود دست خالی رخنمی کرده و او را شادان و خندان به دیار خویش می فرستد .
هنوز هم که هنوز است بارگاه مقدس و نورانی آن حضرت نیازمندان را رفع نیاز نموده و دردمندان را شفای عاجل می دهد چه بسیارند از بیمارانی که از اقصانقاط ایران و جهان به حرم امام می آیند و بعد از بهبودی به زادگاه خویش باز می گردند .
صفات کلی امامان در وجود هشتمین ایشان تجلی نموده بود صبر و شکیبایی و بردباری وکم گویی واینکه جز لبخندی بر لب با صدای بلند نمی خندید از خصوصیات بارز ایشان بود دادن صدقات به نیازمندان و به خانه تهیدستان رفتن و بر سر سفره ایشان نشستند و با ادب سخن گفتن شبها عبادت گذرانیدن و روزها را روزه داشتن از دیگر صفات امام هشتم بود .
دبیرستانی که نویسنده در آن درس می خواند در مجاورت حرم رضوی قرار داشت از این رو با توجه به دور بودن منزل بود و سفت بودن کلاسهای درس در مدارس نظام قدیم سالهای سال ظهر ها سعادت آنراداشت که ساعتی را در بارگار مطهر اما به نیایش و راز و نیاز بپردازند.
هر چند زیارت بارگاه امام از عادات مجاوران آن حضرت می باشد ولی دیدار هر روزه در آن سالهای شباب برای جوانی این چشمه سرشار می توانست قدری بنوشد و رفع عطش نماید غنیمت بس بزرگ بود.
آن روزهای خاطره انگیز هم چون تخیلاتی شاعرانی در مخیله نویسنده که اکنون سالهای مشاب را پشت سر گذاشت.
و از حرم رضوی به دور مانده هزار گاهی یا رفتن به زادگانی خویش و زیارت حرم مظهر با خداوند خویش و پرداخته باز می گرداند و از سه چشمه ی پر فیض و نورانی آستان قدس رضوی دوباره جرعه ای نوشیده و از اینکه سعادت مجدد یار را داشته است خدا را شکر می گوید.
به قول حافظه: قبر امام هشتم سلطان امین رضا از جان ببوس بر در آن بارگاه باش سر حیات امام (ع) زندگی امام رضا (ع) را می توان به سه بخش نمود سالهای اولیه عمر ایشان را که قریب به بیست و پنج سال و کودکی و جوانی و شباب را شامل می شده است .
در این سالها همواره و همراه و در رکاب پدر بزرگوارش امام موسی کاظم (ع) بوده و از تجربیات و علم الوحی استفاده می نموده است امام دومی دوره حیات آن امام بزرگ دوران امامت ایشان بود که به تعلیم و پرورش شیعیان خویش مشغول بود و از علومی که خواند به وی مرحمت داشته آنها را سیراب می نمود این دوران که قبل از ولایتعهدی ایشان بود قریب به شانزده سال به طور انجامید در این روزگار درب خانه امام بر روی مشتاقان ایشان باز بود و آنها برای پاسخ به سوالات خویش از اطراف و اکناف به مدینه روی می آوردند و از فیوضات امام بهره مند می شدند.
روایات فراوانی از حضرت امام رضا(ع) نقل شده است که حاکی از پشت کار و کوشش ایشان بای تدوین احادیث صحیح و معتبر می باشد .در دوران شانزده ساله امامت ایشان دانشمندان بسیاری از اطراف و اکناف سرزمین های اسلامی به درگاه او می آمدند تا از جلسات درس ایشان کسب بهره و فیض نمایند .
ولیعهدی امام رضا ( ع) : حسادت ترین حیات امام رضا ( ع ) چند سال آخر عمر ایشان بود که به ولیعهدی در آمده و می باشد بعد از وی خلیفه ی مسلمین شود هنگامی که امین در جنگ با برادرش مامون مقتول گردید و خلافت مامون مسجل گردید شورشهایی در نقاط مختلف کشورهای اسلامی به وقوف پیوست .
مردم سرزمینهای اسلامی بر علیه خلیفه شورش نمودند و بعضی از آنها را از شهرهای خود بیرون راندند .
فضل بن سهل که او را ذوالریاستین نامیده و وزارت مامون را بر عهده داشت از کسانی بود که او را بر علیه برادرش امین به نبرد وادار کرد و باعث پیروزی اش گردید از شیعیان امام ( ع ) بود .
فضل که از نفوذ امام در میان مسلمانان به خوبی آگاه بود ازمامون خواست تا او را به خراسان دعوت نماید و به ولیعهدی خویش انتخاب کند بدین وسیله جلب قلوب مسلمانان را بنماید .
این فکر بکر با تایید مامون که ارکان خلافت خویش را در دست می دید روبرو شد آنها امام را از مدینه به مرو دعوت نمودند فرستاده های مامون که رجاء بن ضحاک نام داشت و یکی از ماموران و فرستادگان زیرک و باهوش او بود به نزد امام رفت و از ایشان خواست تا همراه او به مرو برود .
ضحاک خاطر نشان ساخت که در این برهه حساس خلافت نیازمند تدبیر رأی و نظر ایشان می باشد در غیر این صورت ممکن است ارکان مسلمین به خاطر افتاده و دشمنان از فرصت استفاده نموده و با ممالک اسلامی حمله نمایند امام که از رفع اشکال از مسلمین را تکلیف می دانست دعوت مأمون را پذیرفت و به خراسان رفت در آنجا امام با استقبال کم نظیری روبرو شد بطوری که مأمون و فضل بن سهل به اتفاق سایر بزرگان دربار خلیفه تا چند متری مرو به پیشواز امام رفته و از استقبال نمودن و وی را با احترام بسیار به شهر وارد نمودند .
بعد از آنکه امام به شهر مرو رسید خلیفه از او خواست تا خلافت را بر عهده گیرد و خلیفه ی مسلمین شود .
امام رضا (ع ) فرمود این کار غیر ممکن است و من تمایلی به خلافت ندارم پس از آن مأموی از وی خواست تا لاقل و لایتعدی را بپذیرد امام فرمود باید سلطان بزرگ و علمای شهر ترتیب دهید تا من در آنجا عقیده ی خود را ابراز دارم .
در آن ضیافت که همه حضور داشتند امام با ستر و دلی چند ولایت عهدی را پذیرفت گویند اولین کسی که با او بیعت نمود مأمون و بعد از او فضل بن سهل وزیرش بود سپس بزرگان و اکابر علما یکی پس از دیگری با امام بیعت نمود و خبر ولیعهدی امام تا اقص نقاط عالم اسلام پیچید .
امام بعد از اینکه ولیعهدی را پذیرفت فرمود : هر چند پذیرش این مقام برای من نفعی ندارد ولی ناگزیر هستم آنرا بپذیرم تا میان مسلمانان اختلاف ایجاد نشود هر چند پذیرش آن برای من حکم تکلیفی الهی دارد .
گویند در سفر خویش به خراسان از مدینه به بصره از آنجا به فارس و بعد به اصفهان رفت و از آن شهر به میامی و از آنجا به نیشابور عزیمت نمود در نیشابور مکانی که بعدها قدمگاه نامیده شد استراحتگاه امام گردید و از آنجا به ده حمرا رفت در حمرا بر اثر قدوم مبارک امام چشمه آبی پدیدار شد که قرنها از درون آن آبی زلال می جوشید و سپس به سناباد رفت در خانه حاکم آن دیار سکنی گزید .
امام پس از سناباد به سرخس رفت و از آنجا به شهر مرو دارالخلافه مأمون عباسی بود عزیمت فرمود در مرو علاوه بر خلیفه و وزیرش فضل بن سهل همه مردم شهر به استقبال وی می آمدند و بعد از قبول ولایتعهدی به وسیله ی امام ، مأمون فرمود تا آن را رسماً اعلام و در خطبه ها اعلان نمایند و سکه ینام ایشان ضرب زدند .
» فرمان ولایت عهدی امام (ع) مأمون قبل از این که با برادر خود امین بجنگد و بر او پیروز شود قسم یاد نموده بود که در صورت پیروزی امام را به جانشین خود انتخاب کند ، از این رو بعد از خلافت خویش امام را به خراسان دعوت کرد و او را ولیعهدی خود نمود .
او ابتدا می خواست خلافت را به امام واگذار نماید ولی بنا به عللی از پذیرش آن خودداری نمود و با این که مأمون ، فضل بن سهل وپسرانش را به خدمت امام فرستاد تا او را به قبول خلافت وا دارند اما آنها نتوانستند کاری از پیش برند فقط توانست امام را به ولیعهدی خلیفه راضی نمایند بعد از آن که ولایت عهدی امام مسجد شد مأمون تصمیم گرفت تا آن را به طور رسمی به بزرگان شهر اعلام نماید .
روز موعود که مورخان آنرا پنجشبه ذکر نموده اند مقامات دولتی و بزرگان شهر که جملگی به لباس سبز ملبس بودند در دارالخلافه جمع شدند مأمون در حالیکه بر منبر خلافت تکیه زده بود امام را در کنار خود بر روی جایگاه مخصوص ولایت عهدی نشانید اما در حالی که عمامه سیاهی که بر سر و شمیشیری بر میان بسته و جامه ای سبز بر تن نموده بود در میان آن جمع ابهت خاصی داشت بعد از آن که مأمون و پسرش عباس و وزیرش فضل بی سهل با امام بیعت نمودند سایر بزرگان و اکابر مرو با حضرت دست بیعت دادند در آن روز سکه هایی که قبلاً به نام امام رضا ( ع ) مزین نموده بودند بین حاضران توزیع نمودند و شعرا و خطبا اشعار و سخنانی در مدح ایشان قرائت نمودند بعد از آن امام رضا ( ع ) از جا برخاست و به عنوان ولایتعدی خطبه ای را ایراد نمود که شهرت فراوانی دارد .
علل پذیرش ولایتعهدی از سوی امام ( ع ) سخنان جدّی و موضعگیری های قاطع مأمون در برابر امام ( ع ) در جریان قضیّه ولایت عهدی گویای آن بود که وی سرنوشت آینده خود و حکومتش را گره خورده به این قضیه می دانست و در هیچ شرایطی حاضر نبود از این پیشنهاد سرنوشت ساز خود دست بردارد بلکه آماده بود به هر بهایی که شده و با هر پیامدی که در برداشته باشد خواسته اش به انجام