تفاوت خواص باطنی یا معنوی انسان با دیگر حیوانات چیست ؟
جواب : حیا و خجالت دو عامل خاص انسانست که در حالات معین و اماکن خاصه به پیش آمدهای دوست دارترین خود از حیا نمی بیند و می پرهیزد، که در این مختصر، حقیقت این کیفیت به خوبی نشاید قابل فهم باشد.
٢ - سوال : انسان کیست ؟
جواب : انسان موجودی که دارای صفاییت ظاهری و باطنی عالی است و از جمله خجالت و حیا نیز یکی از خواص معنوی عالی انسان بوده و در حال اقدام به کدام کار ممنوع از قوانین مدنی یا شرعی یا فامیلی، هرگاه تحت غرایز جنسی و نفس قرار گیرد و کسیکه بر امتناع آن قانون وارد باشد، بروی رسد و او را ببیند از خجالت، بدون مخالفت، خود را باطناً به نا آرامی شدید مواجه می بیند.
٣ - سوا ل : انسان کیست ؟
جواب : انسان موجودی که اگر از نگاه نفس یا روح تکامل کرده باشد باطناً بیست تا سی تا صد یا بالاتر مثل خود بزرگتر معلوم می شود (اما به دیدهء نیکان بشر، فرشتگان و شیاطین) – مولانا بلخی گوید: تن ز جان و جان ز تن مستور نیست
لیک کس را دید جان دستور نیست
٤ - سوال : انسان کیست ؟
جواب : یگانه موجودی که قسمتی از دید و وادیدهای نظری و معنوی خود را در خواب عیناً به کیف و شان کامل می بیند بعداً همه و یا پارهء از آن را پس از بیداری در بین موجوات روی زمین بازگو کرده می تواند، چرا و این چه کیفیت است که رخ میدهد چرا غور نمی نماید؟
آری!
ثابت کنندهء حقیقت ماهیت روح نامکمل شده بشریت باشد.
٥ - سوال : اساساً انسان داری چه نیروی نامرئی است ؟
جواب : انسان موجودی است بین دو دستگاه نشراتی خیر و شر، که بی اراده و با اراده همواره مشغول خود و ماحول خویش است، تا کدامین غالب آید و وی را بدانسو کشد.
٦ - سوال : پس به چه صورت انسان به مقام اعلی رسیده و به چه کوایف پست می شود؟
جواب : هرگاه به پیروی از نفس، به حضیض ذلت و انتهای دنائت گراید، ظاهراً انسان اما باطناً حیوان درنده، بسیار نیرنگ باز و دغل پیشه است که به استفاده از مقام انسانیت بهره کشی های سوء می نماید، زیرا قوای روحانیش به مرتبهء روح حیوانی رسیده باشد.
اما اینقدر تفاوت دارد که به همچو اشخاص بازهم با همین حالت، بازگشت به سوی خدا جل جلاله میسر است که اگر بکوشد دارای مقام و یا رتبهء کامل حقیقت انسانی گردد و نیز برعکس تا زمانیکه روح او مستشعر مقام جان نشود و نفسش به مطمئنه مبدل نگردد احتمال فیصد (٢٥ تا ٣٠) لغزش او ممکن باشد.
جواب : هرگاه به پیروی از نفس، به حضیض ذلت و انتهای دنائت گراید، ظاهراً انسان اما باطناً حیوان درنده، بسیار نیرنگ باز و دغل پیشه است که به استفاده از مقام انسانیت بهره کشی های سوء می نماید، زیرا قوای روحانیش به مرتبهء روح حیوانی رسیده باشد.
اما اینقدر تفاوت دارد که به همچو اشخاص بازهم با همین حالت، بازگشت به سوی خدا جل جلاله میسر است که اگر بکوشد دارای مقام و یا رتبهء کامل حقیقت انسانی گردد و نیز برعکس تا زمانیکه روح او مستشعر مقام جان نشود و نفسش به مطمئنه مبدل نگردد احتمال فیصد (٢٥ تا ٣٠) لغزش او ممکن باشد.
٧ - سوال : انسان کیست ؟
جواب : انسان موجودی که کلانی باطنی او را اکثراً نه او بیند و نه دیگران، خواه از نگاه نفس باشد یا از صفائیت روح، اما کلانی ظاهری او را به کدام تصرفی که یافت از قبیل علم، ثروت یا قدرت یا شهرت های صادق و کاذب که بی بقاست، هر کس دیده تواند.
٨ - سوال : دیگر از صفات معنوی عالی انسانی چیست ؟
جواب : اکثراً در حال حمله به دفاع قوای بالمثل، مانند دیگر حیوانات بنابر عقل سلیم پاسخ نمی دهد و می سنجد مگر که قدرت جانب بر او از کدام نگاه فزونی داشته و حیاتش به خطر باشد در صورتیکه خود را در مقابلش لاشی و بی قدرت بیند اینجاست که به الحاح یا وسیلهء دیگر دفاع معنوی پرداخته بدین ترتیب رقت قلب او را به خود متوجه می سازد.
٩ - سوال : اگر روشنی بیشتر اندازند ؟
جواب : بلی انسان های سلیم علاوه از احساس آلام جسم یا روح دیگران حمله را بر مال و شرف نیز بد می بینند که در چنین موارد پختگان شان به تأمل و عاجل طبیعتان شان بدون درنگ پاسخ داده دفاع می کنند.
١٠ - سوال : انسان کیست ؟
حواب :انسان موجودی که به حکم استیلای حب ریاست، بر جانداران دیگر که از خود ضعیف تر بیند و یا در مقام تصرف، خود را بر او غالب یابد بر وی حمله نکند و آزار ندهد و اگر برعکس او را رقیب خود یافت می کوشد تا به هر نوع شود وی را از پا بیاندازد و به مقام تسلیم آرد.
١١ - سوال : انسان کیست ؟
جواب : انسان موجودی دارای استعداد خدا داد که به هر پیمانه بخواهد می تواند در کار های نیک و بد به شکل نهائی از آن بهره گیری کرده و کارروائی کند.
١٢ - سوال : انسان کیست ؟
جواب : انسان موجودی است که به وضاحت تمام خورسندی خود را به خنده و غم و اندوه خویش را به گریه تمثیل می کند.
١٣ - سوال : این مهارت و تصرفش چه امتیازی را به وی ثابت می کند ؟
جواب : فقط نموداری و تثبیت لیاقت و کفایت عالی خدا داد خود را که از همه موجودات اضافه تر وکاملتر دارد نشان داده روشن می نماید.
١٤ - سوال : چرا همه موجودات را غیر انسان افقی خلق کردند؟
جواب : برای اینکه تا هرچه زودتر سر شان جانب زمین برای اکل و نوش برابر باشد لذا از عروج معنوی بی بهره گردیده اند.
٥ - سوال : چرا انسان را برعکس عمودی در بین همه جانداران روی زمین آفریدند ؟
جواب : برای درک این راز، اگر قوای روحانی او اوج گرفت مستقیماً به اعلی علیین و اگر نفس برعکس بر او چیره گشت به اسفل السافلین فرو رود.
١٦ - سوال : این عروج و نزول زادهء چه کیفیت است ؟
جواب : چون روح از حضور ذات کبریا جل جلاله بوده و مظهرش حیات در بدن، وعلم که نمایندهء آن عقل در جسم است این هر دو را از عالم قدس به ودیعت در بادی انسان گذاشته اند و هکذا نفس که جوهر عالم خبث یا جهان سفلی یا ارض ماست نیز در آن مستقر گردیده است ازینرو هر واحد می کوشد تا به جانب اصل خود متوصل گردد یعنی اگر روح قوی شد شخص مستقیماً به اعلی علیین عروج نماید واگر نفس غالب گشت انسان را به اسفل السافلین فرو برد.
١٧ - سوال : اگر حالت روح و نفس در انسان مساوی شد پس جایگاه همچو اشخاص در کجا خواهد بود ؟
جواب : اصل مطلب در همه این صحنه ها، امتحان دادن و در نتیجه معرفت به او تعالی جل جلاله یافتن ودرک عظمت، جلال و کمال خالق زمین و آسمان را کردن و دیگر اشیا عیان و نهان را به ایمان کامل دال بر کمال و جمال یکتای او جل جلاله دانستن و بی ضد و بی مانند شمردن، قسمتی از طرق ارتباط به وی جل شانه بوده، علامتش اینست که مالکان این دولت در هر جا و هر وقت برای خوشنودی او تعالی جل جلاله بدون کدام نظرداشت به خلق الله خوبی و نیکوییها کنند.
به روی این معیار چون خدای متعال جل جلاله همه اکرام، احسان، انعام، لطف و مهربانی که از ابتداء خلقت به ما روا داشته و او جلت عظمته به داشتن ذره یی ایمان شخص نافرمان (عاصی) را اگر به شفاعت کدام صالخ از بندگان او نجات نیافت در دوزخ عذاب را تا مدت معین چشیده، سپس بروی اصل ایمان که با او بوده از آنجا کشیده به جایگاه وی به یکی از جنت ها یا برزخ قرارش دهند.
١٨ - سوال : آیا این شفاعت تنها از نیکان بشر در باره عاصیان پذیرفته می شود؟
جواب : نه خیر، اگر دل کدام بنده یا غیره جانداران را در حالیکه به کدام مصیبت گرفتار بوده به جای آورده و حاجتش را شخص روا کرد، به واسطه دعای نیک آن موجود نیز نجات یابد و هکذا اگر کدام حیوان یا جاندار کوچک مثل مور و غیره که مضر نباشد اگر به کدام احسان یا نیکی که به نجات او نموده بود درین صورت نیز به شفاعت چنین جاندار ضعیف مورد عفو خدای عظیم و رحیم جل جلاله قرار گیرد.
١٩ - سوال : انسان کیست ؟
جواب : انسان موجودی که دار و ندار ظاهری خود را اگر برای رضای خدا جل جلاله و صانع یکتای خویش به غرض آرامی خلق الله در پرتو خدا پرستی صرف نماید بی شک عالم بقا را کمایی نموده و در اولاد بشر هم نام نیک به دست خواهد آورد.
و این دولت زادهء تقویه بطری ایمان وقوای روحانی باشد و اگر برای ایفای هوا و هوس و فسق و فجور صرف نمود بدا به حالش که مأخوذ به حضور آن منعم این همه انعام و اولاد مظلوم انسان گردد.
1- پیشگفتار 2- ایده روح از کجا آمده است؟
3- بررسی علمی و فلسفی روح 3.1- تاریخچه مختصری از روح و تعاریف آن.
3.2- تناقضات در تعریف روح.
3.3- آیا حیات انسان به روح وابسته است؟
3.4- آیا هوشیاری انسان به روح وابسته است؟
4- پیامبر اسلام و قرآن و نظرات اسلامی پیرامون روح 5- بررسی دلایل رایج برای باور به روح 5.1- احضار روح 5.2- دژاوو 5.3- رویا دیدن در هنگام خواب 5.4- رویاهای صادقه 6- نتیجه گیری 7- توضیحات 1- پیشگفتار مسئله وجود روح از مسائل بسیار اساسی در میان باورهای دینی و همچنین از کهن ترین باورهای انسانی است که در میان بسیاری از ملل رایج بوده و هنوز هم رایج است.
بسیاری از دین خویان اعتقاد دارند حیات آنها تنها محدود به جسم آنها نمیشود و هر انسانی علاوه بر وجود مادی خود وجودی فرا مادی نیز دارد که به آن روح گفته میشود.
بر اساس باورهای اسلامی این روح در هنگامی که انسان خلق میشود به بدن او وارد میشود و بعد از مرگ او از بدن خارج میشود.
این در حالی است که انقلاب علمی که در تاریخ بشر شکل گرفت تمام مفاهیم ماوراء طبیعی را از دنیای علم بیرون انداخت و به همین دلیل چیزی به نام روح در هیچ یک از رشته های علمی امروز به رسمیت شناخته نمیشود.
از آنجا که زیر سوال رفتن روح باعث به زیر سوال رفتن بسیاری از باورهای دینی میشود و از آنجا که وجود روح باعث میشود افراد زیادی به وجود "دنیایی فراتر" (1) از دنیای حقیقی که روبروی ما است میشود و از آنجا که مسئله وجود روح همواره از خداناباوران و خردگرایان پرسش میشود، شایسته است که پیرامون آن توضیحاتی داده شود.
وجود روح توسط بسیاری از خداناباوران و خردگرایان انکار میشود.
اثبات عدم وجود پدیده ای مثل روح بسیار دشوار است.
تصور کنید عده ای به موجودی نامرئی و غیر مادی به نام "گوراگورا" اعتقاد داشته باشند و ادعا کنند گوراگورا موجودی است که در هنگام عطسه کردن نزد انسانها می آید و انسانها را میبوسد.
و بوسه او سبب عطسه انسانها میشود.
هیچ کس نمیتواند گوراگورا را ببیند و یا او را لمس کند.
حال آیا کسی میتواند اثبات کند که گوراگورا وجود ندارد؟
این باورمندان به گوراگورا ممکن است به شما بگویند هر گاه او شما را ببوسد شما عطسه کرده اید و هر گاه شما را نبوسد عطسه نخواهید کرد، و اگر شما این باور آنها را انکار کنید، آنها از شما خواهند پرسید، پس انسان برای چه عطسه میکند؟
اگر دلیلی علمی برای عطسه پیدا کنید و به آنها بگویید که عطسه کردن به این دلیل و به آن دلیل علمی است که اتفاق می افتد، ممکن است معتقدان به گوراگورا به شما بگویند "خوب ما نیز منکر این دلایل علمی نیستیم، اما گوراگورا هم همزمان با آن دلایل علمی شما را میبوسد، و اگر گوراگورا وجود نداشته باشد و شما را نبوسد شما هرگز عطسه نخواهید کرد." قضیه روح هم بسیار شباهت به مسئله گوراگورا دارد.
روح از نظر گروهی از کسانیکه به وجود آن اعتقاد دارند دلیل اصلی و جوهر حیات است یعنی حیات وقتی آغاز میشود که روح به بدن وارد میشود و وقتی پایان میگیرد که روح از بدن خارج میشود، و از آنجا که روح پدیده ای طبیعی (Natural) نیست در حوزه بررسی علمی قرار نمیگیرد، و از نظر کسانیکه به ماوراء