دانلود مقاله رذایل اخلاقی

Word 501 KB 14127 103
مشخص نشده مشخص نشده فلسفه - اخلاق
قیمت قدیم:۳۰,۰۰۰ تومان
قیمت: ۲۴,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • آرزو و آمال طولانی
    طول امل(آرزو) عبارت است از: امیدهاى بسیار در دنیا، و آرزوهاى دراز، و توقّع زندگانى دنیا، و بقاى در آن.


    بیا که قصر امل سخت سست بنیاد است به فکر باش که بنیاد عمر بر باد است
    مجو درستى عهد از جهان سست نهاد که این عجوزه، عروس هزار داماد است
    و سبب این صفت پلید دو چیز است:
    یکى جهل و نادانى است، چون جاهل، اعتماد مى‏کند بر جوانی خود و با وجود دوران جوانی، مرگ خود را دور می پندا‏رد.

    و بیچاره مسکین ملاحظه نمى‏نماید که اگر اهل شهرش را بشمارند صد یک آن پیر نیستند و پیش از آمدن زمان پیرى به چنگ گرگ أجل گرفتار گشته‏اند.

    تا یک نفر پیر می ‏میرد هزار کودک و جوان مرده.

    و یا تکیه بر صحت حال عمومی خود می نماید و بعید می داند که مرگ ناگهانی، گریبان او را بگیرد.

    و غافل می ‏شود از اینکه مرگ ناگهانی چه بعدی دارد.

    چه بسیار صاحبان بدن قوی که به مرگ ناگهانی از دنیا رفتند.

    اگر بر فرض مرگ ناگهانی بعید باشد امّا بیماری ناگهانی که بعید نیست، و هر مرضى ناگهانی عارض مى‏شود.

    و چون مرض بر بدن رسید، مرگ استبعاد ندارد.


    پیوند عمر بسته به موئیست هوش دار غمخوار خویش باش، غم روزگار چیست مرگ، پیرى و جوانى نمى‏شناسد.

    شب و روز نمى‏داند.

    و سفر و غیر سفر نزد او یکسان است.

    بهار و خزان و زمستان و تابستان، برای او تفاوت نمى‏کند.

    نه آن را وقتى است خاص، و نه زمانى است مخصوص.


    ناگهان بانگى برآمد خواجه مرد.

    و جاهل از این‏ها غافل.

    هر روز چندین تابوت طفل و جوان را مى‏برند و به تشییع جنازه دوستان و آشنایان مى‏روند و جنازه خود را هیچ به یاد نمی آورند.‏ و سبب دوّم براى آرزوهای طولانی، محبّت دنیاى پست و أنس به لذتهای گذرا است، زیرا انسان چون انس به شهوات و لذّات گرفت و در دل او دوستى مال و منال و أولاد و عیال و خانه و مسکن و املاک و مرکبها(وسایل نقلیه) و غیر این‏ها جای گیر شد، و جدایی از آنها بر او دشوار گردید دل او به زیر بار فکر مردن نمى‏رود.

    و از تصوّر مرگ خود، نفرت مى‏کند.

    و اگر گاهى به خاطر او خطور کند خود را به فکر دیگر مى‏اندازد.

    و از مشاهده کفن و کافور کراهت مى‏دارد.

    بلکه دل خود را پیوسته به فکر زندگانى دنیا مى‏اندازد.

    و خود را به امید و آرزو تسلّى مى‏دهد.

    و از یاد مرگ غفلت مى‏ورزد.

    و تصوّر نزدیک رسیدن آن را نمى‏کند.

    و اگر احیانا یاد آخرت و اعمال خود افتاد و مردن خود را تصوّر نمود، نفس أمّاره و شیطان او را به وعده فریب مى‏دهد.

    پس مى‏گوید که: امر پروردگار دراز است و هنوز تو در اوّل عمرى، حال چندى به کامرانى و خوشگذرانی و جمع اسباب دنیوى مشغول باش تا بزرگ شوى در آن وقت توبه کن و مهیّاى کار آخرت شو.

    چون بزرگ شد گوید: حال جوانى، هنوز کجاست تا وقت پیرى، چون پیر شوى توبه خواهى کرد و به اعمال صالحه خواهى پرداخت.

    و اگر به مرتبه پیرى رسید با خود گوید: ان شاء اللّه این خانه را تمام کنم، یا این مزرعه را آباد نمایم، یا این پسر را داماد کنم، یا آن دختر را برایش بگیرم بعد از آن دست از دنیا مى‏کشم و در گوشه‏اى به عبادت مشغول مى‏شوم.

    و هر شغلى که تمام مى‏شود باز شغلى دیگر روى مى‏دهد.

    و همچنین هر روز را امروز و فردا مى‏کند تا ناگاه مرگ، گلوى او را بى‏گمان مى‏گیرد و وقت کار مى‏گذرد.

    روزگارت رفت زینگون حالها همچو «تیه» [1]و قوم موسى سالها سال بى‏گه گشت و وقتت گشت طى جز سیه روئى و فعل زشت نى هین مگو فردا که فرداها گذشت تا به کلّى نگذرد ایام کشت هین و هین اى راه رو بى‏گاه شد آفتاب عمرت اندر چاه شد این قدر عمرى که ماندستت بتاز تا بزاید زین دو دم عمر دراز تا نمرده‏ست این چراغ با گهر هین فتیله‏اش ساز و روغن زودتر و این بیچاره که هر روز به خود وعده فردا مى‏دهد و به تأخیر مى‏گذراند غافل است از اینکه: آنکه او را وعده مى‏دهد فردا هم با او است.

    و دست فریب او دراز است.

    بلکه هر روز قوّت او بیشتر مى‏شود و امید این، افزون مى‏گردد، زیرا اهل دنیا را هرگز فراغت از شغل حاصل نمى‏شود.

    و فارغ از دنیا کسى است که به یکبارگى دست از آن بردارد و آستین بر او افشاند.

    و چون دانستى که منشأ آرزوهای طولانی، محبّت دنیا و جهل و نادانى است مى‏دانى که خلاصى از این مرض ممکن نیست مگر به دفع این دو سبب به آنچه گذشت در معالجه حبّ دنیا، و به ملاحظه احوال این منزل موقت، و گوش دادن موعظه ها و نصیحتها از صاحبان نفوس مقدّسه طاهره و تفکّر در احوال خود، و تدبّر در روزگار خود.

    پس باید گاهى سرى بر زانو نهد و آینده خود را به نظر در آورد و ببیند که یقینی ‏تر از مرگ از براى او چه چیز است.

    و فکر کند که البّته روزى جنازه او را بر دوش خواهند کشید.

    و فرزندان و برادرانش گریبان در مرگش خواهند درید.

    و زن و عیالش گیسو پریشان خواهند نمود.

    و او را در قبر تنها خواهند گذاشت و به میان مال و اسباب اندوخته او خواهند افتاد.

    این سیل متّفق بکند روزى این درخت وین باد مختلف بکشد روزى این چراغ و تأمّل کند که شاید تخته تابوت او امروز در دست نجّار باشد.

    یا کفن او از دست گازر (رختشوى‏) بر آمده باشد.

    و خشت لحد او از قالب در آمده باشد.

    پس چاره در کار خود کند و با خود گوید: کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش کى روى ره، ز که پرسى، چه کنى، چون باشى‏ معالجه آرزوهای طولانی بدان که: معالجه مرض آرزوهای طولانی، یاد مرگ و خیال مردن است، زیرا یاد مرگ، آدمى را از دنیا دلگیر و دل را از دنیا سیر مى‏سازد.

    و از این جهت حضرت پیغمبر - صلّى اللّه علیه و آله - فرمود: «بسیار یاد آورید شکننده لذّتها را.

    عرض کردند: یا رسول اللّه آن چیست؟

    فرمود: مرگ است، و هیچ بنده‏اى نیست که حقیقت آن را یاد کند مگر اینکه وسعت دنیا بر او تنگ مى‏شود.

    و اگر سختی و دردی دارد و دل او به سبب کاری از دنیا تنگ شده است گشاده مى‏گردد».

    و به آن حضرت عرض کردند که: «آیا کسى با شهداى أحد محشور خواهد شد؟

    فرمود: بلى کسى که شبانه روزى بیست مرتبه مرگ را یاد کند».

    و فرمود: «کسى که شایسته عنایت و دوستى حقّ - سبحانه و تعالى - شود، و سزاوار سعادت گردد، أجل پیش چشم او آید، و همیشه در برابر او باشد، و آرزو و أمید دنیا به پشت سر وى رود - یعنى همیشه در فکر مرگ باشد و هیچ در یاد أمور دنیوى و اسباب زندگانى نباشد -.

    و چون کسى مستحقّ شقاوت و دوستى شیطان شود و شایسته آن باشد که: شیطان متولّى امور و صاحب اختیار او باشد بر عکس آن مى‏شود.

    یعنى آرزو به پیش چشم وى آید و أجل به پشت سر او رود».

    روزى از آن سرور پرسیدند که: «بزرگترین و کریمترین مردم کیست؟

    فرمود: هر که بیشتر در فکر مردن باشد.

    و زیادتر آماده و مهیّاى مرگ شده باشد.

    ایشان‏اند زیرکان که دریافتند شرف و بزرگى دنیا و کرامت و نعمت آخرت را».

    و از آن جناب روایت شده است که فرمود: «چاره‏اى از مردن نیست، مرگ آمد با آنچه در آن هست.

    و آورد روح راحت و رو آوردن مبارک را به بهشت برین براى کسانى که اهل سراى جاویدند که سعیشان براى آنجا، و شوقشان به سوى آن بود».

    و فرمود که: «مرگ تحفه و هدیه مؤمن است».

    بلى: چون از اینجا وارهد آنجا رود در شکر خانه ابد ساکن شود گوید آنجا خاک را «مى‏بیختم» زین جهان پاک مى‏بگریختم اى دریغا پیش از این بودى أجل تا عذابم کم بدى اندر «وحل» از حضرت امام جعفر صادق - علیه السّلام - روایت شده است که: «چون جنازه کسى را بردارى فکر کن که گویا تو خود آن کس هستى که در تابوت است و آن را برداشته‏اند.

    و خود را چنان فرض کن که: به عالم آخرت رفته‏اى و از پروردگار خود درخواست نموده‏اى که تو را به دنیا برگرداند.

    و سؤال تو را پذیرفته و تو را دوباره به دنیا فرستاده است.

    ببین که چه خواهى کرد و چه عمل از سر خواهى گرفت».

    پس فرمود: «اى عجب از قومى که از اوّل تا به آخر ایشان را گرفته‏اند و محبوس ساخته‏اند و نداى کوچ رحیل ایشان بلند شده و ایشان مشغول بازى هستند».

    ابو بصیر به خدمت آن حضرت شکایت کرد از وسواسى، که او را در امر دنیا عارض مى‏شد.

    حضرت فرمود: «اى أبو محمد یاد آور زمانى را که بندهاى اعضاى تو در قبر از یکدیگر جدا خواهد شد و دوستان تو، تو را در قبر خواهند گذاشت و سر آن را خواهند پوشید و تو را تنها در آنجا خواهند گذاشت و به خانه‏هاى خود برخواهند گشت و کرم از سوراخهاى بینى تو بیرون خواهد آمد و مار و مور زمین گوشت بدن تو را خواهند خورد.

    و هرگاه این معنى را متذکّر شوى امور دنیا بر تو سهل و آسان خواهد شد.

    أبو بصیر مى‏گوید: به خدا قسم که هر وقت غم و اندوهى از امر دنیا به من مى‏رسید چون به فکر این‏ها مى‏افتادم از آن فارغ مى‏شدم و دیگر از براى من غصه از امر دنیا باقى نمى‏ماند».

    و فرمود که: «یاد مرگ، خواهش‏هاى باطل را از دل زایل مى‏کند.

    و گیاههاى غفلت را مى‏کند.

    و دل را به وعده‏هاى إلهى قوى و مطمئن مى‏گرداند.

    و طبع را رقیق و نازک مى‏سازد.

    و هوا و هوس را مى‏شکند.

    و آتش حرص را فرو مى‏نشاند.

    و دنیا را حقیر و بى‏مقدار مى‏سازد.

    و بعد از آن فرمود: این معنى سخنى است که پیغمبر - صلّى اللّه علیه و آله - فرمود: «تفکّر ساعه خیر من عباده سنه».

    یعنى: «فکر کردن یک ساعت، بهتر است از عبادت یک سال».

    و این در وقتى است که آدمى طنابهاى خیمه خود را از دنیا بکند و در زمین آخرت محکم ببندد.

    و شکّ نداشته باشد که کسى که این چنین، مرگ را یاد کند رحمت بر او نازل مى‏شود.

    و بعد از آن فرمود که: «مرگ، اول منزلى است از منازل آخرت و آخر منزلى است از منازل دنیا، پس خوشا به حال کسى که در منزل اوّل او را اکرام کنند».

    بلى اى برادر عجب و هزار عجب از کسانى که مرگ را فراموش کرده‏اند و از آن غافل گشته‏اند و حال اینکه از براى بنى آدم امرى از آن یقینى‏تر نیست.

    و هیچ چیز از آن به او نزدیکتر و شتابان‏تر نیست.

    « ایْنَما تَکُونُوا یُدْرِکْکُمُ الْمَوْتُ وَ لَوْ کُنْتُمْ فی‏ بُروُجٍ مُشَیَّدَه 4: 78».

    یعنى: «هر جا که بوده باشید مرگ شما را در خواهد یافت اگر چه در برجهاى محکم داخل شده باشید».

    کدام باد بهارى وزید در آفاق که باز در عقبش نکبت خزانى نیست مر وى است که: «هیچ خانواده‏اى نیست مگر اینکه ملک الموت شبانه روزى پنج مرتبه ایشان را بازدید مى‏نماید».

    و عجب است که: آدمى خیره سر، یقین به مرگ دارد و مى‏داند که چنین روزى به او خواهد رسید و باز از خواب غفلت بیدار نمى‏شود و مطلقا در فکر کار ساختن آنجا نیست.

    خانه پر گندم و یک جو نفرستاده به گور غم مرگت چو غم برگ زمستانى نیست و بالجمله مرگ، قضیّه‏اى است که: بر هر کسى وارد مى‏شود.

    و کسى را فرار از آن ممکن نیست.

    پس نمى‏دانم که این غفلت چیست بلى: کسى که داند عاقبت امر او مرگ است.

    و خاک، بستر خواب او، و کرم و مار و عقرب انیس و همنشین او، و قبر محل قرار او خواهد بود، و زیر زمین جایگاه او، و قیامت وعده‏گاه او، سزاوار آن است که: حسرت و ندامت او بسیار، و اشک چشمش پیوسته بر رخسار او جارى باشد.

    و فکر و ذکر او منحصر در همین بوده، و رنج او عظیم، و درد دل او شدید باشد.

    آرى: خواب خرگوش و سگ اندر پى خطاست خواب خود در چشم ترسنده کجاست و خود را از اهل قبر بداند و از خیل مردگان شمارد، زیرا هر چه خواهد آمد نزدیک است.

    و دور آن است که نیاید.

    این خانه که خانه وبال است پیداست که وقف چند سال است انگار که «هفت سبع» [1] خواندى یا هفت هزار سال ماندى آخر نه اسیر بایدت گشت چون هفت هزار سال بگذشت چون قامت ما براى غرق است کوتاه و دراز او چه فرق است بلى: غفلت مردم از مردن به جهت فراموشى ایشان از آن و کم یاد کردن آن است.

    و اگر کسى هم گاهى آن را یاد کند یاد آن مى‏کند به دلى که گرفتار شهوتهاى

کلمات کلیدی: رذایل اخلاقی

تحقیق دانش آموزی در مورد دانلود مقاله رذایل اخلاقی, مقاله دانشجویی با موضوع دانلود مقاله رذایل اخلاقی, پروژه دانشجویی درباره دانلود مقاله رذایل اخلاقی

رابطه تربیت و اخلاق در هم تنیدگی فرایند تربیت و اخلاق موجب شد که مرز مشخصی در گذشته میان این دو تصویر نشود و فرآیند تربیت با اخلاق همسان پنداشته شوند و اخلاقی بودن به مثابه تربیت یافتگی انگاشته شود چنان که غزالی چنین نگاشت: معنی تربیت این است که مربی، اخلاق بد را از آدمی بازستاند به دور اندازد و اخلاق نیکو جای آن بنهد. خواجه نصیرالدین طوسی نیز چنین نوشت: تدبیت صناعتی است که از ...

جامعه ای که ما امروز در آن زندگی می کنیم با رشد و شکوفایی فرهنگی و حرکت به سوی مدرنیته شده و گذار از ماهیت سنتی اش هر روز شاهد وقایعی است که انسان خلاق و اندیشمند به خلق آنها همت گماشته و نوآوری را هدف والایش ساخته و چه بسا در این راه با سیر تاریخی اش به سوی پیشرفت و نوگرایی و ظهور مدرنیسم بسیاری از خصوصیات و ویژگی های اخلاقی اش را به ناچار و ناخواسته با رذایلی جایگزین نموده که ...

تاریخ شناخته و دانسته ایم , سایه و شبحی از وجود معنوی ابعاد شخصیت نبی اکرم (ص) را هیچ انسانی قادر نیست به نحو کامل بیان کند و تصویر نزدیک به واقعی از شخصیت آن بزرگوار ارائه نماید . آنچه ما از برگزیده ی پروردگار عالم , سرور پیامبران سراسرتاریخ شناخته و دانسته ایم , سایه و شبحی از وجود معنوی و باطنی و حقیقی آن بزرگوار است , اما همین مقدار معرفت هم برای مسلمانان کافی است تا ...

تعاریف لغوی و اصطلاحی تعادل در لغتنامه دکتر محمدمعین یعنی با هم برابر شدن، راست آمدن، همتا بودن. هنگامی جسمی در حال تعادل است که نتیجه همه نیروهای وارد بر آن صفر باشد. در اجسام متکی تا وقتی که خط قائم از مرکز ثقل آن‌ها داخل سطح اتکا باشد، جسم به حال تعادل خواهد ماند. تعادل بر وزن تفاعل و ریشه‌اش عدل است. عدل عدل سبب زندگانی است. (العدل حیاه)- عدل و داد باعث افزایش انسانیت است. ...

حسد حسد، آرزوى زوال نعمت از برادر مسلمان است از نعمتهائى که صلاح او باشد.اما اگر زوال نعمت را از او نخواهد بلکه مثل آن را براى خود بخواهد «غبطه و منافسه‏» است.و اگر زوال چیزى را از کسى بخواهد که صلاح او نیست آن را «غیرت‏» خوانند. بیان تفصیلى آن این است که اگر انگیزه حسد صرفا حرص بر این باشد که آن نعمت‏به تو برسد، این از پستى و زبونى قوه شهویه است، و اگر ...

زکات درلغت به معنی پاکی است وخداوند صدقه واجبه را زکات نام نهاده است چون باعث پاک شدن وتزکیه نفس می گردد:خداوند می فرماید:( ﴿خذ من اموالهم صدقه تطهرهم وتزکیهم بها﴾)توبه/103 «ازاموال مومنان صدقه وزکات بگیر که بدینوسیله ایشان را پاک می نمائی وتزکیه می کنی»تزکیه وتطهیر مومنان به وسیله زکات ازجانب پروردگار شامل افراد جامعه ومومنان است چرا که زکات نفوس افرادرا از گناه ...

مقدمه: دریافت تربیت حقی است برای فرزندان، و طبعا جهت ما تکلیفی سنگین بهمراه دارد. آنها نیاز دارند که ساخته شوند و بعمل آیند، فردی مفید بحال خود و جامعه و پیرو مکتب اندیشیده‌ای باشند و بدیهی است که وصول بچنین مقصدی بدون یاری پدر مادر امکان‌پذیر نیست و آنها برآورده شدن این خواسته و رفع این نیاز را از پدر و مادر خود طلبکارند. بعنوان اینکه ما پدر یا مادریم تربیت فرزندان مهمترین ...

همه مذاهب و ادیان الهی، انسانها را به درستی، راستی و فلاح و رستگاری دنیوی و اخروی فرا خوانده اند. به تعبیری شاید بتوان گفت که علت انتخاب پیامبران الهی و انزال وحی و نیز دستورات دینی، نجات انسانها از رذایل اخلاقی و منع آنها از کارهای زشت و نامناسب و تشویق مردم به ایمان و نیکوکاری بوده است. تحقیقات انجام شده در جوامع مذهبی نیز این مطلب را ثابت کرده است که در ایام خاص نظیر ماه ...

توبه به خدا نگاهی به تعالیم قرآن و آموزش های رسیده از پیشوایان عظیم الشأن آسمانی این نکته را به وضوح به ثبوت می رساند که از نظر اسلام نه تنها هیچ چیز به اندازه یاد خدا از ارزش و اهمیت برخوردار نیست . بر تمام امور دیگر برای تسهیل توجه انسان به خداست و توجه به خدا ، روح همه عبادات و ارزش های اخلاقی را تشکیل می دهد از نظر اسلام سرچشمه قدرت روحی و معنوی برای انسان و یگانه عامل سعادت ...

گروه دین و اندیشه: هدف از بعثت پیامبران ایجاد اخلاق حسنه و نیکو بود، حضرت محمد (ص) نیز به عنوان خاتم پیامبران مبعوث شد تا فضایل اخلاقی و خلقیات نیکو را تحقق بخشیده و رذایل اخلاقی را یادآور شود، شک نیست یکی از مهمترین عوامل پیشرفت اسلام، اخلاق نیکو و برخورد متین و ملایم آن حضرت با مردم بود . رسول اکرم(ص) کاملترین انسان و بزرگ و سالار تمام پیامبران است. در عظمت پیامبر اسلام همین ...

- در نظام‌ها و سبک های ادبی همواره بر برتری هنرور، هنر پرور و صاحب هنر تکیه و تأیید شده است این برتری گاه از زبان حماسه سرای بزرگ ایران فردوسی نوعی گوهر فردی و در خود پادشاهان و پهلوانان و بزرگان همپایه با فرایندی ایزدی یاد شده و گاهی از زبان غزلسرایان همچون حافظ از هنر همانند گوهر نفس فضیلت و کمال سالک و رهرو یاد شده گاهی از دید منتقدانت اجتماعی همچون عبید، صائب و یا پروین ...

ثبت سفارش