دانلود مقاله گناه

Word 373 KB 14184 130
مشخص نشده مشخص نشده الهیات - معارف اسلامی - اندیشه اسلامی
قیمت قدیم:۳۰,۰۰۰ تومان
قیمت: ۲۴,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • محضرهایى که از احترام ویژه‏اى برخوردارند
    همان طور که گفته شد:محترم بودن محضر حاضر و لزوم احترام آن منوط به‏چیزى نیست، بلکه نفس حضور او-هر کس که باشد-چنین اقتضایى دارد.


    اکنون سخن ما این است که اگر فردى که در محضر او هستیم شخص خاصى‏باشد، مثلا داراى پست و مقامى، یا وصفى از اوصاف کمالى باشد، حکم مزبورتشدید مى‏شود و به اقتضاى فطرت، احترام آن محضر، لازم‏تر و واجب‏تر است.در این جا براى روشن‏تر شدن مطلب به برخى موارد اشاره مى‏شود:
    الف)محضر فرد کامل
    از جمله مواردى که محضر از احترام فوق العاده‏اى برخوردار است و هتک‏حرمت آن قباحت‏بیشترى دارد، محضر فرد کامل است;بدین معنا که محضرشخص کامل نزد شخص ناقص، محترم‏تر و هتک حرمت آن قبیح‏تر است;مثلااگر شما در یکى از فنون، حظ و بهره‏اى داشته باشید و اتفاق بیفتد که در محضرشخصى حاضر شوید که ورود وى و تخصصش در آن فن از شما بیشتر بوده بلکه‏سر آمد همه باشد، آیا محضر او را محترم نمى‏شمارید؟آیا به خود اجازه مى‏دهیدکه در حضور او عملى یا سخنى که موجب هتک حرمت آن محضر است انجام‏دهید؟


    بى‏شک محضر او را محترم شمرده و از هتک حرمت ایشان پرهیز مى‏کنید.فطرت شما به شما حکم مى‏کند که اى ناقص!حرمت محضر کامل را هتک مکن‏و آن را محترم بشمار.


    بنابر این، باید از کسى که مى‏گوید:من نمى‏توانم گناه نکنم.پرسید:آیاخداوند را کامل مى‏دانى یا خیر؟اگر بگوید:خیر، سخنى را که تمام خدا پرستان‏در بطلان آن متفقند بر زبان آورده است، و اگر بگوید:آرى، باید از او پرسید:این‏خداوندى که به اعتراف خودت کامل است، آیا بر جمیع احوال و کردار و گفتار تومطلع و ناظر و حاضر است‏یا خیر؟اگر بگوید:خیر، باز بر خلاف همه الهیون‏سخن گفته است، و اگر بگوید:آرى، باید از وى پرسید:آیا خود را در مقابل‏خداوند کامل، ناقص مى‏دانى یا خیر؟اگر بگوید:نه، من نیز مانند او کامل‏هستم، باز هم بر خلاف ضرورت سخن رانده است و اگر بگوید:آرى، خود راناقص مى‏دانم، باید بدو گفت:اى آن که به نقص خود و کمال خداوند معترفى واو را بر خود ناظر و خود را در محضر او مى‏دانى و به حکم فطرتت محضر کامل‏را براى ناقص محترم مى‏شمارى، چرا ادب محضر کامل را مراعات نمى‏کنى واز ارتکاب امور خلاف شؤون او پروایى ندارى؟چرا با فطرت خویش در افتاده وبر خلاف اقتضاى آن عمل مى‏کنى؟


    ب)محضر عالم یکى دیگر از مواردى که محضر از احترام بیشترى برخوردار است، محضرعالم است.محضر عالم براى شخص جاهل محترم‏تر و هتک حرمت آن قبیح‏تراست;اگر عالم و جاهل هر دو در یک محضر اجتماع کنند، جاهل در حضورعالم دست از پا خطا نمى‏کند و جانب رضایت او را رعایت مى‏کند.حال با توجه به این مطلب، باید از کسى که به گناه تن مى‏دهد، پرسید:آیاخداوند را عالم نمى‏دانى که محضرش را حرمت نمى‏نهى؟یا این که او را اصلاحاضر محسوب نمى‏کنى که بى‏حساب و کتاب، به هر عملى دست مى‏زنى؟و یااین که محضر عالم و حاضر را محترم نمى‏دانى که از ارتکاب هر گناهى فروگذارى‏نمى‏کنى؟

    هر یک از امور مزبور مستلزم محذورى است;زیرا امر اول و دوم مستلزم‏امرى هستند که همه خدا پرستان آن را انکار مى‏کنند و امر سوم هم طبق آنچه ذکرشد، اقدام علیه فطرت است.

    ج)محضر معلم از جمله مواردى که محضر حاضر به حکم فطرت از احترام بالاترى برخوردارمى‏باشد، محضر معلم است.محضر معلم براى متعلم، محترم‏تر و بدین جهت‏که محترم‏تر است هتک حرمتش قبیح‏تر است.متعلم به اقتضاى فطرتش در مقابل‏معلم خویش کرنش و خضوع دارد و هیچ گاه به خود اجازه نمى‏دهد که در حضوراو عملى بر خلاف شان یا رضاى او مرتکب گردد.

    حضرت استاد آیه الله حسن حسن زاده آملى-حفظه الله تعالى-بارهامى‏فرمودند:بنده حریم اساتیدم را بسیار حفظ مى‏کردم در حضور آنها به دیوار تکیه نمى‏دادم، چهار زانو نمى‏نشستم، هنگام سؤال حرف‏ها را زیاد تکرار نمى‏کردم، با آنها به‏چون و چرا نمى‏پرداختم، این همه به خاطر آن بود که مبادا سبب رنجش آنها فراهم‏آید و دلگیر شوند.

    معظم له بار دیگرى ابراز فرمودند:من یک وقتى در محضر حضرت استاد الهى قمشه‏اى-رضوان الله تعالى علیه-بودم، ایشان چهار زانو نشسته بود و پاى راستشان از زیر عبا بیرون بود من که‏پهلوى ایشان نشسته بودم خم شدم و کف پاى ایشان را بوسیدم.ایشان به من‏فرمودند:چرا این کار را کردى؟بنده عرض کردم:من لیاقت ندارم که دست‏شمارا ببوسم، همین که پاى شما را ببوسم براى بنده خیلى مایه مباهات است.

    غرض از این نقل آن که دانسته شود، متعلم در حضور معلم خویش تا چه‏اندازه خاضع است و محضر وى را محترم شمرده و از ارتکاب اعمال ناپسنداجتناب مى‏کند.

    بنابر این، باید گفت:اى آن که مى‏گویى:من به گناه مبتلا هستم و نمى‏توانم‏گناه نکنم، تو باید یک از امور ذیل را بپذیرى:یا باید خداوند را معلم خود ندانى‏و یا باید خود را در محضر خدا ندانسته و او را بر خود و اعمال و احوالت ناظرحساب نکنى و یا باید محضر استاد و معلم خود را محترم نشمارى.کدام یک ازامور مزبور را مى‏پذیرى؟آیا مى‏توانى خداوند را معلم خویش ندانى؟

    بى‏شک پاسخت منفى است، چرا که تو خود را مسلمان مى‏دانى و به قرآن‏اعتقاد دارى و در قرآن مجید چنین مى‏خوانى: «بسم الله الرحمن الرحیم اقرا باسم ربک الذى خلق خلق الانسان من علق اقرا و ربک الاکرم الذى علم بالقلم علم الانسان ما لم یعلم (1) ; به نام‏خداوندى که رحمت رحمانى‏اش عام و فراگیر و رحمت رحیمى او خاص مؤمنان‏است.بخوان به نام پروردگارت که آفرید.آفرید انسان را از خون بسته.بخوان که‏پروردگارت گرامى‏تر است.همانى که به وسیله قلم آموخت.آموخت انسان راآنچه نمى‏دانست.» در آیات فوق خداوند خود را معلم و آموزگار انسان معرفى فرموده است.پس‏نمى‏توانى معلم بودن خدا را منکر شوى.بدیهى است‏بر سر سفره علمى هر کس که بنشینى، در حقیقت‏بر سر سفره خدا نشسته‏اى.همان طور که اگر بر سفره طعام‏هر کس بنشینى، در حقیقت‏بر سر سفره خدا نشسته‏اى و از رزق او ارتزاق‏کرده‏اى;زیرا: ان الله هو الرزاق ذو القوه المتین (2) .

    پس امر اول(انکار معلم بودن خدا)را نمى‏توانى بپذیرى و بر اساس آنچه‏پیش‏تر گفته شد به امر دوم(این که خود را در محضر خداوند ندانى)نیز نمى‏توانى‏ملتزم گردى.

    اما امر سوم:آیا مى‏توانى چنین ادعا کنى که فطرت تو احترام به معلم راضرورى نمى‏داند و محضر او را محترم نمى‏شمارد؟قطعا خیر.بنابر این، تو که‏خدا را معلم خویش مى‏دانى و او را بر خود و اعمال خود حاضر و ناظر مى‏بینى وبه حکم فطرتت، محضر معلم را محترم مى‏شمارى، چاره‏اى ندارى جز آن که‏همیشه و در همه حال، مواظب اعمالت‏باشى و از ارتکاب هر عملى که موردسخط و غضب خداوند است، پرهیز کنى.

    د)محضر مقتدر یکى دیگر از مواردى که محضر از احترام ویژه‏اى برخوردار است و هتک‏حرمت آن قباحت‏بیشترى دارد، محضر مقتدر است و براى شخص ضعیف‏محترم‏تر است.این امر حتى در عالم حیوانات که از فطرت انسانى بى‏بهره‏اند نیزمعتبر مى‏باشد چه رسد به عالم انسان.

    اینک باید از کسى که مرتکب معصیت مى‏شود پرسید:اى انسان!تو آیا خدا رامقتدر نمى‏دانى که در حضور وى دست‏به عصیان مى‏زنى؟یا این که خدا را حاضرنمى‏بینى؟و یا این که محضر مقتدر را محترم نمى‏شمارى؟

    بى‏شک به اقتضاى ایمانت نمى‏توانى اقتدار و حضور خداوند را منکر شوى، و نیز به حکم فطرتت نمى‏توانى محضر فرد مقتدر را محترم ندارى.

    بنابر این، با چه توجیهى آگاهانه مرتکب گناه مى‏شوى و حرمت محضر فردمقتدر را مى‏شکنى؟یا باید از ایمان خویش دست‏بشویى و یا از انسانیتت، و هرکدام از این دو امر برایت محذورى به دنبال دارد که گمان نمى‏رود زیر بار آن رفته‏و بدان ملتزم شوى.

    پس اى عزیز!به هوش باش و حرمت محضر خدا را به عنوان محضر، کامل، عالم، معلم و به عنوان محضر مقتدر که به حکم فطرتت همه آنها محترمند، نگاه‏دار و آن را به بهانه‏هاى واهى هتک مکن و فطرت خدا آشنا و وجدان آگاهت را زیرپاهاى امیال و خواسته‏هاى نفسانى و وسوسه‏هاى شیطانى ضایع مساز.

    این را نیز بدان که اگر به این توصیه‏ها بى‏اعتنا باشى و آنها را نادیده انگارى، علاوه بر این که در قیامت، در محکمه عدل الهى، محکومى و هیچ عذر و بهانه‏اى‏ندارى، در محکمه وجدان و فطرت خویش نیز محکوم و شرمنده‏اى و هیچ گونه‏اعتذارى از تو پذیرفته نیست.

    حرمت محضر خدا از دیدگاه قرآن در این جا مناسب است توجهى به قول خداى تبارک و تعالى در سوره فصلت‏داشته باشیم که مى‏فرماید: اعملوا ما شئتم انه بما تعملون بصیر (3) ;هر آنچه مى‏خواهید انجام دهید، بى‏گمان او به آنچه مى‏کنید بیناست.» حق تعالى در این آیه شریفه به انجام دادن آنچه خواست مخاطبان بدان تعلق‏گیرد، امر مى‏فرماید.بى‏شک این امر، امر حقیقى نیست.بلکه امرى است‏تهدیدى.پیداست هر جایى که تهدیدى در کار باشد، باید چیزى به عنوان پشتوانه تهدید وجود داشته باشد که مخاطب با توجه به آن چیز، حساب کار خود را بکند واز اعمال خلاف رضاى تهدید کننده دست‏بردارد;مثلا مادرى کودک بازى گوش‏خود را تهدید کرده و مى‏گوید:هر کارى که دلت مى‏خواهد، انجام بده، اما این‏را هم بدان وقتى که پدرت به خانه آمد تمام آنچه را انجام داده‏اى به او گزارش‏مى‏کنم.

    در این مثال، مادر به کودک خود، به گونه تهدید آمیزى دستور مى‏دهد و بدومى‏گوید:هر چه مى‏خواهى بکن، ولى در کنار این دستور، گزارش به پدر را که‏کودک از آن هراس دارد و با توجه به آن از شرارت و شیطنت دست مى‏کشد، مطرح مى‏کند.باشد که این امر موجب شود تا کودک بازى گوش شرور، ازشرارت دست کشیده و مطابق خواسته مادر رفتار کند.

    حال باید دید خداى تبارک و تعالى در آیه فوق، مخاطبان را به چه چیزى تهدیدکرده است؟آیا آنها را به عذاب‏هاى اخروى تهدید فرموده یا آن که از عقوبت‏هاى‏دنیوى ترسانده است؟و خلاصه کلام:خداوند در آیه شریفه چه چیزى را به عنوان‏پشتوانه امر تهدید آمیز خود مطرح نموده است، که اگر انسان بدان توجه کند بایدبترسد و حساب کار خویش را برسد و از اعمال ناشایسته ست‏بردارد؟

    در جواب گوییم:خداى تبارک و تعالى در آیه شریفه فقط یک نکته را به عنوان‏پشتوانه تهدید ذکر نموده است که اگر مخاطب بدان نکته توجه کند، باید دست ازپا خطا نکند و آن این که: انه بما تعملون بصیر ; (4) بى‏گمان او به آنچه انجام‏مى‏دهید بیناست.

    »نمى‏فرماید هر چه را که مى‏خواهید انجام دهید، ولى بدانید که‏عذاب دردناک ابدى در انتظار شماست، بلکه مى‏فرماید:اى انسان‏ها!هر عملى‏که دلتان مى‏خواهد، انجام دهید، ولى این را نیز بدانید که همه در محضر اوهستید و او مى‏بیند و بر همه اعمالتان مطلع است و شما اگر به انسانیت‏خویش باقى باشید، همین که بدانید در محضر او مى‏باشید کافى است که بترسید و دست‏از پا خطا نکنید و در حضور حق تعالى به هر کارى دست نزنید.خداوند در سوره‏توبه نیز مى‏فرماید: و قل اعملوا فسیرى الله عملکم و رسوله و المؤمنون (5) ;اى پیامبر!به مردم‏بگو:هر عملى که مى‏خواهید[چه خیر و چه شر]انجام دهید.پس خدا و رسول‏او و مؤمنان، عمل شما را مى‏بینند.» این آیه، از نظر این که رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم و بندگان خاص خدا را در شهود ورؤیت اعمال داخل کرده است، دلالتش از آیه سوره فصلت‏بر مطلوب بیشتراست.بدین معنا که(طبق این آیه)انسان نه تنها در محضر خداست، بلکه درمحضر رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم و محضر بندگان خاص او نیز هست.

    بنابر این، پیام آیه سوره توبه این است:اى کسانى که به خدا و رسول او اعتقاددارید!بدانید که شما در محضر و دید خدا و رسول خدا و مؤمنان خاص و بندگان‏مخلص او هستید، لذا مواظب اعمال خویش باشید و توجه کنید که چه مى‏کنید.مبادا در محضر آنان کارى کنید که موجب سرافکندگى خودتان و هتک حرمت آنان‏شود.

    نمونه‏اى از اشراف ملکوتیان بر اعمال دیگران روزى حضرت استاد حسن زاده-حفظه الله تعالى-نقل فرمودند: «ما را با حضرت استاد محمد حسن قاضى طباطبایى-برادر مرحوم علامه‏طباطبایى، صاحب تفسیر قیم المیزان-قضایایى بود.گاه گاهى به من از حالات‏درونى‏ام خبر مى‏داد.ارتباطش با عالم ارواح بسیار قوى بود.آن جناب، بارى‏ابراز داشتند هر گاه که برایم مشکلى پیش بیاید و از حلش عاجز باشم به محضر شریف مرحوم آقا سید على قاضى طباطبایى-که در آن موقع سال‏ها از وفات آن‏مرحوم گذشته بود و آن جناب از نشئه دنیا رخت‏بربسته و به دیار باقى شتافته‏بودند-تشرف حاصل مى‏کنم و مشکل خود را از جناب ایشان مى‏پرسم و ایشان‏هم جواب عنایت مى‏فرمایند.

    این جانب به محضر شریف آقا سید محمد حسن-رضوان الله تعالى علیه-عرض کردم آقاى من!هر گاه که به محضر آقا سید على قاضى-رحمه الله‏علیه-مشرف شدید سلام ما را هم به محضر ایشان ابلاغ کنید و به ایشان بگویید:فلانى از شما التماس دعا دارد.

    مرحوم آقا سید محمد حسن قاضى، نیز استدعاى‏مرا پذیرفتند و وعده کردند که اگر به محضر مرحوم آقا سید على قاضى مشرف‏شدند، خواسته مرا به آن جناب عرضه کنند.آن زمان سپرى شد تا این که مرحوم‏آقا سید محمد حسن به تبریز منتقل شدند و من هم که درس و بحثم به خاطرتعطیلات تابستانى تعطیل شده بود، قم را به مقصد شهر خودمان آمل ترک

کلمات کلیدی: گناه

تحقیق دانش آموزی در مورد دانلود مقاله گناه, مقاله دانشجویی با موضوع دانلود مقاله گناه, پروژه دانشجویی درباره دانلود مقاله گناه

اینترنت همراه با رشد روزافزون خود، کاربردهای فراوانی در صنایع مختلف یافته است. امروزه اینترنت بعنوان رسانه‌ای قدرتمند در اختیار صنعت تبلیغات قرار گرفته است. بدلیل ویژگی‌ها و مزیتهای فراوانی که اینترنت در مقایسه با رسانه‌های سنتی دارد، تبلیغات اینترنتی شاهد رشد فراوانی در طی سالیان اخیر بوده است. ولی این روند در ایران از رشد قابل ملاحظه‌ای برخوردار نبوده است. این مقاله به بررسی ...

رابطه مفهوم شرعی «گناه» و مفهوم حقوقی «جرم» و نسبت «تحریم» و «تجریم» چکیده در سیاست‌ جنایی تقنینی جمهوری اسلامی ایران علاوه بر اعمال و رفتارهای جرم‌انگاری‌شده توسط قوه قانون‌گذاری، محرّمات شرعی نیز قابل تعقیب و کیفر دانسته شده‌‌اند. چنین قولی به وحدت مفهوم «جرم» و مفهوم «حرام» و در نتیجه، خلط «تحریم» و ...

رفع تنگناهای بانکی و رقابتی نمودن سیستم بانکی : 1-برای تجهیز سپرده های ارزی ، افتتاح حساب ارزی برای افراد حقیقی و حقوقی در بانکهای کشور (بامنشاء داخلی یا خارجی) مجاز است . به حسابهای یاد شده بر اساس ضوابط بین المللی سود ارزی تعلق خواهد گرفت و محدودیتی در خصوص نقل و انتقال این وجوه توسط صاحب آن اعمال نمی گردد ، همچنین وجود حسابهای ارزی برای اخذ اعتبارات ریالی یا گشایش اعتبار به ...

کسیکه گناه میکند و فرمان خداوند را به جاى نمى آورد، در حقیقت ، نعمت هایى را که خداوند به او داده است ، تباه میکند. زیرا چنین کسى ، براى آن که بتواند گناهى را مرتکب شود، ناچار باید تمام نیروهائى را که در وجودش هست ، به کار ببرد. در حالیکه خداوند، این نیروها را، براى گناه و نافرمانى کردن به او نداده است. خداوند، این نیروها را، براى گناه و نافرمانى کردن به او نداده است . فرزند ...

(( بسم الله الرحمن الرحیم )) سرآغاز (( اعملو عبادالله ان التقوی دار حصن عزیز و الفجور دار حصن ذلیل لا یمنع اهله و لا یحرز من لجا الیه )) ای بندگان خدابدانید که همانا تقوا و پرهیزازگناه حصاری محکم و جایگاهی منیع است که در آن حصار زیانی بکسی نمی رسد ، اما بی پروایی و گناه کاری حصاری است پست که نمی تواند اهل خودش را از آفات وبلائی که با آنان رو آورد نگهدارد و پناهنده خود را حفظ ...

معنای گناه گناه به معنی خلاف است و در اسلام هر کاری که برخلاف فرمان خداوند باشد گناه محسوب می شود. تقسیم بندی گناهان در روایات روایات متعددی از ائمه(ع) به ما رسیده که بیانگر تقسیم گناهان به کبیره و صغیره است و درکتاب اصول کافی یک باب تحت عنوان« باب الکبائر» به این موضوع اختصاص یافته که دارای 24 حدیث است. در روایت اول و دوم این باب تصریح شده که گناهان کبیره، گناهانی را ...

ارزیابی گناه از دیدگاه اندیشه و عمل گناه و اندیشه   در قرآن آیاتی یافت می شود که اندیشه گناه را گناه می داند مانند: «ان الذین یحبون ان تشیع الفحاشه فی الذین امنوا لهم عذاب الیم فی الدنیا و الاخره» [1]؛ کسانی که دوست دارند زشتیها در میان مردم با ایمان شیوع یابد، عذاب دردناکی برای آنها در دنیا و آخرت می باشد. قابل توجه اینکه آیه نمی گوید: کسانی که رواج زشتیها دهند، ...

هر عملى که انسان را از تکمیل و شکوفایى خود باز دارد و مانع سیر و پویایى انسانى و حرکت او به سوى خداوند شود «گناه» است. دورى از گناه هر عملى که انسان را از تکمیل و شکوفایى خود باز دارد و مانع سیر و پویایى انسانى و حرکت او به سوى خداوند شود «گناه» است. خداوند در هدایت حکیمانه خود تمامى این اعمال گناه آلود را براى ما روشن ‏ساخته است . تکالیف الهى - یعنى انجام ...

کیفرهاى دنیوى گناه در قرآن، ده‏ها آیه پیرامون آثار و کیفر گناه آمده و در اینجا به ذکر چند نمونه مى‏پردازیم: «فَاَنزلنا عَلى الّذینَ ظلموا رِجزاً مِنَ السّماءِ بِما کانوا یَفسقُون» (403) «بر ستمگران بخاطر نافرمانى عذابى از آسمان فرستادیم.» «یرید اللّه اَن یُصیبَهم بِبَعض ذُنُوبهم» (404) «خدا مى‏خواهد آنان را به پاره‏اى از گناهانشان مجازات ...

کیفرهاى دنیوى گناه در قرآن، ده‏ها آیه پیرامون آثار و کیفر گناه آمده و در اینجا به ذکر چند نمونه مى‏پردازیم: «فَاَنزلنا عَلى الّذینَ ظلموا رِجزاً مِنَ السّماءِ بِما کانوا یَفسقُون» (403) «بر ستمگران بخاطر نافرمانى عذابى از آسمان فرستادیم.» «یرید اللّه اَن یُصیبَهم بِبَعض ذُنُوبهم» (404) «خدا مى‏خواهد آنان را به پاره‏اى از گناهانشان مجازات ...

ثبت سفارش