دانلود مقاله مخالفت حضرت علی ع با بیگاری و کار اجباری

Word 207 KB 14192 52
مشخص نشده مشخص نشده مشاهیر و بزرگان
قیمت قدیم:۲۴,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • در زمان خلافت امیر المؤمنین علیه السلام مردم کی از اقالیم نزد آن حضرت آمدند و چنین معروض داشتند : در سرزمین ما آثار نهری هست که گذشت زمان و حوادث روزگار مجرای آن را انباشته و ما را از فوائد آن محروم داشته است و هرگاه حفر آن نهر تجدید شود ، در آبادی اقلیم و رونق زندگی ما تأثیری به سزا خواهد داشت .

    سپس تقاضا کردند که امیرالمؤمنین علیه السلام به حاکم آن اقلیم فرمان دهد تا ایشان را به بیگاری وا دارد و به حفر آن نهر بگمارد.


    حضرت علی علیه السلام چون سخن ایشان را شنید ، نسبت به تجدید حفر نهر ابراز علاقه کرد ، ولی با موضوع بیگاری و کار اجباری با آن که مورد رضا و موضوع تقاضای خودشان بود ، موافقت نکرد و نامه ای به این مضمون برای « قرظهْْ بن کعب » حاکم آن اقلیم انشاء فرمود : گروهی از حوزه ی مأموریت تو نزد من آمدند و گفتند که ایشان را نهری است که متروک و مطموس شده و اگر ایشان آن را حفر و استخراج نمایند ، سرزمین هایشان آباد خواهد شد و به پرداخت همه ی خراج خود قدرت خواهند یافت و درآمد مسلمین از جانب ایشان فزونی خواهد گرفت .

    ایشان از من خواهش کردند که نامه ای برای تو بنگارم تا ایشان را به کاری بگماری و به کندن نهر و تأمین هزینه ی آن مجبور سازی .

    لیکن من عقیده ندارم که کسی را به کاری که دوست ندارد ، وادارم و به بیگاری و کار اجباری بگمارم .

    بنابر این ، هرکدام از ایشان را که به طیب خاطر مایل به کار باشد ، به کار بگمار .

    ولی چون نهر ساخته و پرداخته شود ، متعلق به کسانی خواهد بود که در تجدید آن کار کرده و زحمت کشیده اند ، نه آن کسانی که از کار خودداری کرده اند .


    دقت در این فرمان نشان می دهد که امیرالمؤمنین علیه السلام که مفسر قرآن و مبیّن حقایق اسلام است ، در این فرمان ، دو اصل مهم از اصول مربوط به کار و پاداش را پایه گذاری کرده که یکی حق آزادی کار و خودمختاری کارگر است و دیگری تخصیص درآمد و منفعت کار به طبقه ی زحمتکش و مولّد ثروت است.

    و این دو اصل از اصول مهم عدالت اقتصادی است که قرن ها پیش از آن که فلاسفه اجتماع و نوابغ اقتصاد به آن توجه کنند از طرف امیرالمؤمنین علیه السلام تأسیس شده است .


    عزل قاضی تحقیق و تتبّع در تاریخ قضایی اسلام نشان می دهد ، که بازرسی در امور قضاء با دقت کامل به عمل می آمده و حتی کوچکترین تخلفی از موازین عدالت مورد مؤاخذه قرار می گرفته است.

    چنان که امیرالمؤمنین علیه السلام ابوالاسود دوئلی را در همان نخستین روز که به منصب قضاء گماشته بود ، معزول کرد و ابوالاسود ، چون فرمان عزل خود را دریافت داشت ، حیران و سراسیمه شد و نزد امیرالمؤمنین علیه السلام شتافت و گفت : یا امیرالمؤمنین !

    علت عزل من چیست ؟

    در صورتی که من ، به خدا قسم ، نه خیانت کرده ام و نه متهم به خیانت شده ام !

    امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود : تو در دعوی خود صادقی و در انجام وظیفه شرط امانت را رعایت کرده ای .

    لکن بازرسان به من اطلاع داده اند که چون متداعیین نزد تو به محاکمه می آیند ، تو بلندتر از ایشان سخن می گویی !

    قاتلی و مقتولی رئیس شرطه ی مدینه اجازه گرفت و با گروهی انبوه از مردم که در پی او بودند ، همگی به محضر قضاء امیرالمؤمنین علیه السلام وارد شدند و متهمی را که در قبضه ی چهار نفر از افراد شرطه بود ، به حضور آوردند .

    هر دو دست متهم آلوده به خون بود و خنجری خون فشان در دست راست داشت و کشته ی به خون آغشته ای به دنبال او روی دوش مردم حمل می شد و جمعیت انبوه که هر لحظه رو به فزونی می رفت ، با بانگ و هیاهویی مانند رعد تقاضای قصاص داشتند .

    متهم در میان این غوغا و در چنگ رجال شرطه ، رنگ چهره را باخته و قوّه ضبط حرکات خود را از دست داده بود و مانند برگ بید در برابر تندباد می لرزید .

    گزارش رئیس شرطه : رئیس شرطه در محضر قضاء گزارش خود را این گونه آغاز کرد : « ما این مرد مجرم را در نزدیکی این جسد خون آلود در حالی دستگیر کردیم که خنجر خون فشان را در دست داشت و این پیکر بی جان ، هنوز در میان خاک و خون دست و پا می زد و جز این مجرم کسی در نزدیکی آن صحنه نبود.

    از این رو تردید به خود راه ندادیم که همین مجرم بندی که او را به حضور آورده ایم قاتل است و تحقیقات نیز ثابت ساخته است که مقتول از طبقه ی متوسط جمعیت بوده و هیچ کس با او سابقه ی خونخواهی و خصومتی نداشته و او به طرف منزل خود رهسپار بوده است و ممکن است که در طول راه ، میان او و این مرد بندی مشاجره ای در گرفته و کار ایشان به این صورت فجیع پایان یافته باشد .

    متهم به جرم خود اعتراف می کند : امیرالمؤمنین علیه السلام به بازپرسی از متهم پرداخت و فرمود: « آیا تو این مرد را کشته ای ؟

    » مرد بینوا گفت : « آری » و آن گاه دم از سخن فرو بست و از توضیح بیشتری درباره ی علت و ظروف جرم و کیفیات و حالات نفسانی که در ارتکاب جرم مؤثر بوده خودداری کرد .

    حکم اعدام بدیهی است دستگاه قضاء در چنین شرایط و اوضاع ، جز صادر کردن حکم اعدام چاره ای نداشت .

    زیرا از یک طرف دستهای خون آلود و خنجر خون فشان متهم و از طرفی پیکر آغشته به خون مقتول و از طرف دیگر گزارش رئیس شرطه و مهم تر از همه اعتراف صریح متهم کلیه طرق و ابواب احتمال برائت را بر روی او مسدود ساخته بود.

    از این رو امیرالمؤمنین علیه السلام با آن که آثار بی گناهی را در چین و شکن های جبین متهم می خواند ، راهی جز صادر کردن آن حکم نمی دید .

    خاصه آن که سیل خروشان جمعیت زوایای مجلس را از فریاد تقاضای قصاص به اهتزار آورده بود.

    باری ، امیرالمؤمنین علیه السلام با صادر کردن حکم قصاص ، هیاهوی جمعیت انبوه را فرو نشاند .

    ولی اجرای حکم را به بعد از نماز عصر موکول کرد و فرمود تا متهم را به زندان بردند.

    یک پیشامد ناگهانی و برخلاف انتظار : در این میان که پاسبانان متهم را به طرف زندان می بردند ، مردی از میان جمعیت به ایشان شتافت و فریاد زد که لحظه ای در بردن زندانی درنگ کنید.

    آن گاه فریادکنان نزد امیرالمؤمنین علیه السلام رفت و گفت : « یا امیرالمؤمنین !

    مرتکب جرم ، این مرد متهم نیست .

    او بی گناه است و قاتل منم !

    » این پیشامد ناگهانی جمعیت را به اهتزاز درآورد و بانگ تکبیر از هر سو بلند شد و چون اندکی غریو مردم فرو نشست ، امیرالمؤمنین علیه السلام آن مرد را نزد خود خواند و از داستان او پرسید.

    مرد با کمال صراحت و با لحنی که از اطمینان شخص واثق و آرامش خاطر فرد مؤمن حکایت می کند ، اعتراف نخستین را تأیید و تأکید نمود و مسئولیت قتل را بر عهده گرفت .

    داستان این دو مرد که هر دو اعتراف به قتل کرده و خود را در چنان دادگاهی مهیب در معرض حکم قصاص و شستن دست از جان و جهان قرار داده بودند ، بهت و حیرتی سخت در تماشاچیان صحنه ی قضاء به وجود آورده و فکر این که کدام یک از آن دو صادق در دعوی و قاتل حقیقی است ، بر ابهام و حیرت جمعیت افزود .

    قرار گرفتن در برابر امر واقع : در این هنگام امیرالمؤمنین علیه السلام متهم نخستین را فراخواند و از علت اعتراف کاذب خود به قتل باز پرسید.

    مرد گفت : من مردی قصابم و در سرای خود گوسفندی می کشتم و کارد آلوده به خون گوسفند در دست من بود ، در این هنگام آواز حزینی از خرابه ی نزدیک خانه خود شنیدم و با همین کارد که در دست داشتم ، به تعجیل بیرون دویدم .

    چون این مرد که قاتل حقیقی است ، صدای پای مرا شنید ، از بالای دیوار پرد و ناپدید شد و من خویش را در کنار این کشته یافتم .

    از این کشته یافتم .

    از این رو سخت ترسیدم و از آن جا بیرون دویدم و در همین احوال پاسبانان رسیدند و مرا گرفتند و مردم به صدای بلند مرا قاتل و جانی خواندند و هنگامی که مرا به محضر قضاء آوردند ، قرائن و امارات بر اثبات مجرمیت من چنان فراهم شده بود ، که فرصت انکار در اختیار من نگذاشت و به ناچار اعتراف کردم و کار خود را به خدای چاره ساز تفویض نمودم .

    امیرالمؤمنین علیه السلام به دیده ی استفهام به جانب معترف نگریست و او نیز همه ی این داستان را تأیید کرد و هنگام آن فرا رسید که حکم حق و فرمان عدالت درباره ی قضیه صادر گردد .

    قضیه بار دیگر در جریان حکم واقع می شود: چون کار به اینجا پیوست ، امیرالمؤمنین علیه السلام به جانب شیوخ قوم که در مجلس قضاء حاضر بودند ، نگریست و فرمود : به عقیده ی شما در این قضیه چه باید کرد؟

    ایشان به اتفاق گفتند : مرد اول را باید رها کرد و این دوم را به دست کیفر سپرد .

    امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود : این فتوی بر خلاف راستی است .

    آن گاه روی از طرف ایشان به سبط اکبر ، حسن بن علی علیه السلام بگردانید و فرمود: رأی تو درباره ی این قضیه چیست؟

    حضرت حسن بن علی علیه السلام عرضه داشت ، به عقیده ی من این دو را باید آزاد کرد .

    زیرا متهم نخستین هیچ گونه گناهی ندارد و آن مرد دیگر اگر چه نفسی را کشته است ، ولی ب اعتراف صریح خود نفسی دیگر را از هلاک نجات داد و خدای تعالی در این باره فرموده است : « وَ مَنْ أَحْیا النّاسَ جَمیعاً » یعنی هرکه یک نفس را احیا کند ، چنان است که همگس مردم را احیا کرده باشد .

    بنابراین رأی من آن است که باید هر دو را آزاد ساخت و خونبهای مقتول را از بیت المال پرداخت.

    امیرالمؤمنین علیه السلام از شنیدن احتجاج و شم و استنباط فرزند برومند شادمان شد و دیدگان حق بین او را بوسه داد و خدای را در برابر این موهبت سپاس گفت و آن گاه فرمود تا حکم حسن بن علی علیه السلام را اجرا کردند.

    یک طفل و دو مادر !

    رسمیّت دادگاه به ریاست عمربن الخطاب اعلام شد و ارباب دعاوی و اصحاب مظالم به محظر قضاء آمدند و در آن میان که عمر مشغول استماع شکایات و فصل مخاصمات بود ، پاسبانان کودکی را به محضر آوردند و به دنبال ایشان دو زن وارد شدند و از عمر خواستند تا به قضیه ی ایشان رسیدگی کند و در اختلافی که میان آن دو رخ داده ، به آئین عدالت فرمان براند.

    منظره ی آن کودک سراسیمه و مشاجره ی زنان ، توجه حضّار را به سوی ایشان جلب کرد و عمر چون آن ماجرا را دید ، رو به جانب زنان کرد و قصه ی ایشان پرسید.

    در این هنگام یکی از آن دو زن با لحنی مهیّج و بیانی مؤثّر سخن آغاز کرد و گفت : این کودک که در منظر خلیفه فارغ از همه چیز و غافل از همه جا سر گرم بازی است ، میوه ی دل و پاره ی جگر من است که نه ماه پر مشقت به زحمت حمل او گذرانده و در مجاورت قلب خود از شیره ی جان خویش به او غذا داده و همگی مشکلات را به انتظار ولادت و امید دیدار طلعت او تحمل کرده ام ، ولی اکنون که به آرزوی خود رسیده و مزد مشقتهای طاقت فرسای خود را با دریافت این عطیه ی الهی به دست آورده ام ، این زن که در کنار من نشسته از سر ظلم وتعدی ، مدعی مادری این کودک شده و با سلاح حیله و تزویر ، قصد دارد که پیوند مقدس و رابطه ی مادری و فرزندی ما را که خدا پیوسته ، بگسلد و فرزند دلبند مرا از آغوشم برباید.

    سخن آن زن چندان سوزناک و مؤثر بود که صحنه ی قضاء را


تحقیق دانش آموزی در مورد دانلود مقاله مخالفت حضرت علی ع با بیگاری و کار اجباری, مقاله دانشجویی با موضوع دانلود مقاله مخالفت حضرت علی ع با بیگاری و کار اجباری, پروژه دانشجویی درباره دانلود مقاله مخالفت حضرت علی ع با بیگاری و کار اجباری

چکیده درتحقیق حاضر سعی شده با توجه به بحث امنیت ملی که به عنوان یکی از مهمترین مسائل موجود در یک کشور می باشد به مسأله تجارت زنان پرداخته شود که با توجه به عدم دسترسی به ممتهمین از روش کتابخانه ای استفاده شده است.. در فصل دوم به بررسی پیشینه موضوع، در فصل سوم به بیان روش تحقیق پرداخته شده است. در فصل چهارم به توصیف و تحلیل یافته ها در 9 بخش (ابعاد شکل گیری باندهای فساد- ویژگی ...

تهران ،به گونه یک دیه گمنامدر شمال شهر تاریخی ری ونیز یکی از جنوبی ترین نقاط تهران،ازهمانآغازپیوند اجتماعی واقتصادی وفرهنگی وحکومتی باری باست داشته است.درآنروزگار منطقه قصران خاصه ی بخشهای جنوبی آن وشمیرانات،دارای موقعیتی مستقل بوده وروی همه منطقه خوش آب و هوای دامنه البرز را که از بخشهای حکومتی شمال ری به شمار می آمده پدید آورده است. سرزمین ری سرزمین باستانی ری و شهرنامدار آن ...

مقدمه همه می دانیم که در زمانهای قدیم کسب علم و دانش و یاد گرفتن سواد مخصوص طبقه خاص ثروتمندان زمان بوده و هر کس بسادگی قادر به کسب علم و دانش و حتی خواندن و نوشتن نبوده است. در قدیم همانطوریکه ذکر شد اکثریت مردم بیسواد بودند و بهمین علت کمتر کسی به فکر ضبط و ثبت آثار هنری و ورزشی زمان بوده است و اگر در شهر و دیاری هنرمند یا دلاوری وجود داشته بعلت عدم ثبت و ضبط یادگارهای آنان ...

تاریخ : الف ) ریشه و معنای لغوی تاریخ : لفظ تاریخ معرب " ماه و روز " فارسی است و به معنای وقت شناسی یا شناسایی وقت است . واژه تاریخ از زبان عربی " ارِّخ ، یأرِّخ ، تأریخاً " که متضمن ذکر وقایع و حوادث است . واژه تاریخ ( History ) از زبان یونانی گرفته شده و به معنای مطالعه یا بررسی روزگاران گذشته است . ب ) تعریف اصطلاحی : تاریخ دانشی است سرچشمه گرفته از حکمت و بیانگر سرگذشت ملت ...

« ان الصلاه تنهی عن الفحشاء و المنکر» چکیده مهمترین دوره عمر انسان دوران نوجوانی و جوانی است این دوره مصادف است با بروز بیداری های متعدد که هر کدام می توانند زمینه ای باشند برای رشد و سعادت و در صورت عدم هدایت آنها موجب بدبختی و سقوط انسان می شود مانند: بیداری فطرت، بیداری مذهب، بیداری جهان بینی و بیداری وجدان در هر کدام از بیداری ها باید به تربیت صحیح، محیط مناسبی را بوجود آورد ...

ویژگیهای دین جهانی اسلام و تفاوت آن با سایر ادیان: لماى دین شناسى و نویسندگان تواریخ مذاهب معمولا تحت عنوان «ادیان » بحث مى کنند، مثلا مى گویند دین ابراهیم، دین یهود، دین مسیح و دین اسلام، هر یک از پیامبران صاحب شریعت را آورنده یک دین مى دانند.اصطلاح شایع میان مردم نیز همین است. ولى قرآن اصطلاح و طرز بیان ویژه اى دارد که از بینش خاص قرآنى سرچشمه مى گیرد.از نظر قرآن دین ...

مقدمه مرحله اول : هرگز روزی که قرار شد از یک هنرمند و آثارش برای تهیه پروژه دانشجویی استمداد بطلبم به سراغ دلسوخته ای از  بارگاه مطهر امام رضا (ع) رفتم. فکر نمی کردم با پیرمردی آشنا شوم که در اولین برخورد پدرانه اش با آن همه مشغولیات کاری این باور را در ذهنم بیشتر جای دهد که هر کسی را به در این خانه راه نیست. و ظاهراً امام رضا (ع) ما را هم طلبید و تلفن های اولیه به آستان ...

به نام خدا خلاصه تاریخ ایران         زمان میلادی زمان هجری سلسله پادشاه رویدادها پایتخت حدود ٧٢٠ تا ٥٥٠ پیش از میلاد   مادها دیا اکو دیااکو هفت قبیله آریایی را در شهر هگمتانه متحد میکند. هگمتانه فره ورتیش   هوخشتره   آژی دهاگ   ٦٧٥ تا ٣٣٠ قبل از میلاد   هخامنشیان کورش از بین بردن مادها - فتح بابل و دادن اجا ...

تربیت بدنی و ورزش ، هم از دیدگاه تاریخ و هم از دیدگاه فرهنگ، به این دلیل که با ملل مختلف جهان سروکار دارد جالب و شایان توجه است از دیدگاه تاریخ و با تحقیق در ادوار گذشته می توان فهمید که کدام ورزش در کدامین سرزمین شکل گرفته است و چگونه به کشورهای دیگر راه یافته است و سیر تحول و تعالی آن چگونه بوده است، مثلا" می‌توان فهمید که ورزش چوگان که یک ورزش باستانی است ابتدا به چین و ...

چکیده مهمترین دوره عمر انسان دوران نوجوانی و جوانی است این دوره مصادف است با بروز بیداری های متعدد که هر کدام می توانند زمینه ای باشند برای رشد و سعادت و در صورت عدم هدایت آنها موجب بدبختی و سقوط انسان می شود مانند: بیداری فطرت، بیداری مذهب، بیداری جهان بینی و بیداری وجدان در هر کدام از بیداری ها باید به تربیت صحیح، محیط مناسبی را بوجود آورد تا رشد و تعالی جوان را به همراه داشته ...

ثبت سفارش