بسم الله الرحمن الرحیم
و ضرب الله مثلا قریه کانت آمنه مطمئنه یاتیها رزقها رغدا من کل مکان فکفرت بانعم الله فاذاقها الله لباس الجوع و الخوف بما
کانوا یصنعون (1)
معرفتسیاسى مجموعهاى از باورهاى ذهنى است که پنجحوزه قابل تفکیک دارد.
مىخواهیم ببینیم حضرت امام (ره) در
کدامیک از این حوزهها تبلور بیشترى دارند.
این پنجحوزه عبارتند از:
1.
حوزه علم سیاست
2.
حوزه علم به حوادث سیاسى
3.
حوزه تحلیل سیاسى
4.
حوزه آراى سیاسى
5.
حوزهاندیشه سیاسى
اگر سوال شود: فرضیهها و کشفیات علمى حضرت امام (ره) در موضوعات علم سیاست چیست؟
پاسخ روشن آن این است که در
حال حاضر هیچ.
چرا که معظم له به این معنا عالم علم سیاست نبودند.
یعنى اگر از ایشان دعوت مىشد که تئوریهاى علم سیاست
را براى دورههاى دکترا و کارشناسى ارشد و کارشناسى تدریس کنند، حتى اگر فرصت داشتند نمىپذیرفتند و مىفرمودند که در
این رشته تخصصى ندارم، همچنان که اگر قرار بود فیزیک و شیمى یا اقتصاد تدریس کنند، باز هم همین را مىفرمودند.
اگر به
کتابهایى که درباره تئوریهاى روابط بینالملل نگاشته شده توجه کنیم، در آنها نظریههایى ارائه شده که زبان تخصصى است و حتى
اگر بسیارى از سیاستمداران موفق دنیا آنها را بخوانند، شاید بخوبى متوجه نشوند.
البته این بدان معنا نیست که علم سیاست علم
عجیب و غریبى است و استعداد فوقالعاده مىخواهد; بىگمان چنین نیست.
برعکس علم سیاستبا وجود قدمتى بهاندازه عمر
علمى بشر، همچنان دانش لاغرى است و تعداد تئوریها و فرضیههاى اثبات شده آن، براحتى قابل شمارش است.
آنچه کتابهاى این
دانش را حجیم و متنوع ساخته، تعدد و کثرت موضوعات مصداقى است و نه تعدد و کثرت تئوریها و نظریههاى آن.
در همین جا دو نکته قابل توجه است: اولین نکته اینکه حضرت امام (ره) به این معنا عالم علم سیاست نبودند، ولى نمىتوان گفت
که از تئوریهاى این علم هم آگاهى نداشتند.
چرا کهاندیشمندان سیاسى به نحو کلى از شماى تئوریها مطلعاند.
مثلا مورگانتا،
نظریهپرداز روابط بینالملل، قدرت سیاسى را در ظرف سیاستخارجى به شش عامل تقسیم کرده و در دانشگاهها، این شش
عامل به نام او تدریس مىشود.
نظریهپردازان دقیقتر از او نیز عوامل متشکله قدرت را به سه، چهار و پنج عامل دیگر تقسیمبندى
کردهاند که نظرات آنها نیز در نقد نظریه مورگانتا مورد توجه قرار مىگیرد و دانشجو باید اسامى این نظریهپردازان را به خاطر
بسپارد تا نمره دریافت دارد.
ولى یک اندیشمند سیاسى لازم نیستبه طور دقیق اسامى نظریهپردازان و تاریخ دقیق این
نظریهپردازى را به خاطر داشته باشد.
کافى است که بداند چنین نظریاتى نیز موجود است.
بنابراین اگر از یکاندیشمند بپرسیم
نظریات مورگانتا در باب عوامل متشکله قدرت چیست؟
ممکن استبگوید، اول بار است که نام او را مىشنوم، ولى اگر بگوییم
در همین جا دو نکته قابل توجه است: اولین نکته اینکه حضرت امام (ره) به این معنا عالم علم سیاست نبودند، ولى نمىتوان گفت که از تئوریهاى این علم هم آگاهى نداشتند.
مثلا مورگانتا، نظریهپرداز روابط بینالملل، قدرت سیاسى را در ظرف سیاستخارجى به شش عامل تقسیم کرده و در دانشگاهها، این شش عامل به نام او تدریس مىشود.
نظریهپردازان دقیقتر از او نیز عوامل متشکله قدرت را به سه، چهار و پنج عامل دیگر تقسیمبندى کردهاند که نظرات آنها نیز در نقد نظریه مورگانتا مورد توجه قرار مىگیرد و دانشجو باید اسامى این نظریهپردازان را به خاطر بسپارد تا نمره دریافت دارد.
ولى یک اندیشمند سیاسى لازم نیستبه طور دقیق اسامى نظریهپردازان و تاریخ دقیق این نظریهپردازى را به خاطر داشته باشد.
بنابراین اگر از یکاندیشمند بپرسیم نظریات مورگانتا در باب عوامل متشکله قدرت چیست؟
ممکن استبگوید، اول بار است که نام او را مىشنوم، ولى اگر بگوییم عوامل متشکله قدرت چیست؟
یکاندیشمند سیاسى، کلیاتى را به خاطر دارد و بدون استناد به اسامى تئورىپردازان آنها، مىتواند جسته گریخته، عواملى را ذکر کند که همین مقدار آگاهى از تئوریهاى عرضه شده براىاندیشهسازى کفایت مىکند.
شواهد نشان مىدهد که حضرت امام (ره) از سن نوزده سالگى، از وقتى به حوزه علمیه اراک رفتند و کودتاى سوم اسفند رخ داد تا قبل از انقلاب، به مقالات و کتابهایى که به دانش خالص سیاست مىپرداخت، عنایتخاصى داشتند و این توجه تا چندى قبل از انقلاب ادامه داشته است.
مثلا (مرحوم) حاج احمد آقا گفتند: "حضرت امام (ره) کتاب شهریار ماکیاول را خوانده بودند و فرموده بودند مثل اینکه اروپاییها آن زمان وضعشان از وضع این زمان ما بدتر بوده که چنین آدمى قانون جنگل را به جامعه تعمیم داده است".
بازسازىاندیشههاى فلسفى نکته دیگر اینکه در تاریخ بشر گاه کسانى یافت مىشوند که به اصول کلى قوانین و سنتهاى خلقت دست مىیابند و چنین کسانى لازم نیست همه چیز را بخوانند و به طور دقیق نسبتبه ریزهکارى آن اصول آگاهى روشن و قابل بیان داشته باشند; چنانکه پیامبران چنین بودند; البته در بیان نیز توانمند بودند، حکماى بزرگ چنیناند.
بوعلىسینا چنین بود.
سقراط این چنین بود.
شاید بتوان گفت، عارف کسى است که از طریق دیگر به چنین قواعدى نیز دست مىیابد.
نقل شده که علامه طباطبایى (ره) با مختصر آگاهى به فلسفه دکارت و کانت، براساس اصولى که در دست داشت تماماندیشههاى فلسفى آنان را بازسازى مىکرد و مىگفت مثلا کسى که در فلان مسئله اینگونهاندیشیده است، نمىتواند نسبتبه فلان مسئله اینگونه نیندیشیده باشد.
یک زیستشناس فرانسوى به نام "کوویه" - همعصر داروین - چنان به اصول کلى زیستشناسى دستیافته بود که یک تکه از استخوان حیوانى را به او نشان مىدادند و او مىتوانست از روى همان تکه استخوان شکل حیوان را به طور نسبتا دقیق رسم کند.
بدشانسى داروین این بود که چنین حریفى را در مقابل نظریه تطور انواع داشت.
البته عالمان هر رشته از معرفت تا حدود زیادى نسبتبه چنین افرادى هم مدیوناند و هم گلهمند; از این حیث مدیوناند که معمولا چنین افرادى که در دانشى غیر حرفهاىاند، با دستیابى به اصول و قواعد کلى آن، موجب تحول در دانش مىشوند.
زیرا تخصص علمى، از سویى آگاهى مىدهد و دانش را فربه و چاق مىکند و از سوى دیگر حجاب تحول مىشود.
و از این جهت گلهمندند که هرکس به کلیات یک دانش آگاهى مىیابد، در اظهارنظر شجاع مىشود ولى به این دلیل که از ریزهکاریهاى آن دانش آگاهى ندارد، گاه واقعا و گاه ظاهرا، به آن دانش لطمه جدى مىزند.
به هرحال این که آیا حضرت امام (ره) به اصول کلى دانش سیاست آگاهى داشتند یا نه؟
معتقدم آرى، و اگر کسى گفت نه، شواهدى قابل عرضه دارم، و اگر نپذیرفت مشاجره نمىکنم.
زیرا ظاهرا حق با اوست; یعنى حضرت امام (ره) کتابى ندارند که بتواند به عنوان نظریهپردازى علم سیاست در دانشگاه تدریس شود، مگر آنکه کسى پیدا شود و تئوریهاى علمى ایشان را شناسایى کند و در یک کتاب به جامعه دانشگاهى عرضه نماید و اگر چنین همتى صورت بگیرد، تازه اول کار و اول نقد و بررسى است.
زیرا مفهوم اصطلاحى علم چنین اقتضا مىکند که هر آنچه از سوى عالمى بیان شود، جداى از شخصیت و حیثیت و تقدس عالم، همواره قابل نقد و اثبات و ابطال باشد و در دایره علم، عالم هم بیرحم است و هم بىملاحظه; یا باید با حفظ ادب چنین باشد.
حوزه علم به حوادث سیاسى 2.
دومین حوزه در معرفتسیاسى، حوزه علم به حوادث سیاسى است.
این حوزه چنان فراخ و وسیع است که کمتر کسى مىتواند حتىاندکى نسبتبه آنچه در جهان مىگذرد اطلاع کامل داشته باشد.
هر روزه هزاران روزنامه و مجله در دنیا منتشر مىشود که حاوى اخبار سیاسى است.
تلکسهاى خبرى اطلاعات آشکار و نهان را آن چنان گسترده در سطح جهان توزیع مىکنند که مطبوعات ناگزیرند گزیدههایى از آنها را منتشر کنند.
بسیار اتفاق مىافتد که مدیر یک روزنامه فرصت کافى ندارد آنچه را در روزنامهاش به چاپ مىرسد مطالعه کند.
هر جمعیت، گروه و حزب سیاسى هر لحظه در حال حادثهآفرینى سیاسى است.
تمام نیروهاى اطلاعاتى کشورها، سفارتخانهها، استانداریها و حتى بخشداریها اخبار سیاسى را پیگیرى مىکنند.
کیلومترها از اسناد بجا مانده مربوط به حوادث سیاسى گذشته در قفسههاى بایگانیها ساکت نشستهاند تا روزى کسى آنها را بررسى کند.
اکثر وقایع تاریخى، آن مقدارى که نوشته شده و آن مقدارى که بعدها نگارش خواهد یافت، ذکر حوادث سیاسى گذشته است.
حتى کسى نمىتواند ادعا کند که همه تاریخ را خوانده است.
سازمان ملل متحد یکى از سازمانهاى سیاسى بینالمللى است که هر ساله هزاران سند منتشر مىکند که کمتر عضوى از اعضا قادر است همه سندها را مطالعه کند.
ناتو نیز سازمان سیاسى - نظامى بزرگى است که اطلاعات خود را در سطح قابل دسترس منتشر نمىکند.
اخبار آشکارى که به دست مردم مىرسد، بسیار کمتر از اخبار سرى سیاسى است که بخش اعظم آن در سازمانهاى اطلاعاتى موجود مىباشد.
ادعاى اشراف بر تمام حوادث سیاسى هیچکس جز معصوم نمىتواند ادعا کند که بر کل اخبار و حوادث سیاسى اشراف دارد.
بنابراین، علم به کل حوادث سیاسى براى هر کس، فقط یک علم اجمالى است که البته در یک یا چند حادثه مىتواند علم تفصیلى باشد.
طبیعى است که با چنین حجمى از اطلاعات موجود، هیچکس نمىتواند ادعا کند که کل حوادث جارى جهان را مىداند; مگر آنکه جهلش مرکب باشد.
بدیهى ستحضرت امام (ره) نیز نمىتوانستند به شیوههاى مرسوم در این بخش از معرفتسیاسى، اطلاعات جامعى داشته باشند.
اما مسئله حایز اهمیت آن است که عالم بتواند گزینشهایى داشته باشد و پیرامون آن گزینشها، حوادث سیاسى را تعقیب کند.
مردم نیز به طور غریزى چنین گزینشهایى را دارند و به تمام اخبار و حوادث سیاسى حساسیت نشان نمىدهند.
کسانى که روشهاى گزینشى مناسب دارند عمر را تباه نمىکنند، ولى کسانى که بىگزینش، بر حجم انبوهى از حوادث سیاسى آگاهى مىیابند، معمولا آدمهاى خوش حافظه اما کمثمرى هستند.
این که حضرت امام (ره) به چه نوع حوادثى توجه داشتند و آنها را چگونه تعقیب مىکردند; تا آن جا که تحقیق کردهام، ایشان از سنین حدود هفتسالگى، اخبار مشروطیت و پس از آن رویدادهاى جنگ جهانى اول و سپس نهضت جنگل، کمیته مجازات، نهضت دلیران تنگستان، اخبار حکومت قاجار، شاهزادگان، شخصیتهاى محلى خمین و اطراف را تعقیب مىکردند.
در همین سالها به مطالعه تاریخ صدر اسلام پرداختند و سپس کمى با تاریخ و رفتار حکام عثمانى آشنا شدند.
در همین سالها تا حدودى تاریخچه بهائیت و وهابیت را نیز مورد مطالعه و بررسى قرار دادند.
ابزار دستیابى امام به اخبار سیاسى در خلال این سالها، چند روزنامه بود که براى شخصیتهاى مخالف و موافق مشروطه به خمین مىرسید.
همچنین تعداد محدودى کتاب تاریخ که در کتابخانه پدر شهیدشان، آیهالله سیدمصطفى، باقى مانده بود.
روزگار نوجوانى امام براى دستیابى به حوادث جارى روزگار نوجوانى، مهمترین منبعى که در اختیار داشتند، وجود علمایى بود که به خانه ایشان رفت و آمد داشتند و اخبار جارى را به آن مقدارى که علما مطلع بودند، به طور شفاهى از آنان دریافت مىکردند.
مهمترین مسئله این بود که اخبار، خام نبود و غالبا با تحلیلهایى درستیا سست ارائه مىشد.
در حدود نوزده سالگى در اراک بودند که اخبار کودتاى سیدضیاء و رضاخان انتشار یافت و ایشان این اخبار را با دقت تعقیب مىکردند، پس از ورود به قم در سال 1300 هجرى شمسى چگونگى مباحث نمایندگان مجلس شوراى ملى و اخبار رفت و آمدهاى درباریان به خارج از کشور را پى مىگرفتند.
در همین سالها مطالعاتاندکى نسبتبه فراماسون و پس از آن تعقیب تاریخ عراق، ترکیه، مصر و لیبى مطمح نظرشان بود.
راجع به انقلاب روسیه و نهضت رهایى هند هم مطالعاتى داشتند و از اخبار و رویدادهاى جهانى از طریق رادیوهاى کشورهاى دیگر آگاه مىشدند.
در این سالها شهید مدرس منبع خبرى موثقى بود.
بدین سبب، حضرت امام که گاهى به تهران مىآمدند با آن مرحوم که در تحلیل حوادث سیاسى اعجوبهاى بود، خلوت مىکردند.
در خلال جنگ دوم جهانى، تا حدودى با تاریخ اروپا بویژه آلمان، فرانسه و انگلیس آشنا شدند.
در این روزها علاوه بر روزنامهها و نشریات داخلى و نیز رادیو ایران، رادیوها و مطبوعات بعضى کشورهاى عربى و مجلات اخوان المسلمین، منبع خبرى ایشان بود.
گویا در همین ایام، یک دوره تاریخ طبرى، و ترجمه عربى تاریخ ویل دورانت را خوانده باشند.
در سالهاى بین 1320 تا 1332، رفتوآمد امام با شخصیتهاى مذهبى و سیاسى از جمله آیهالله کاشانى بسیار زیاد بود و اخبار نسبتا دست اولى از اوضاع و شرایط ایران و جهان اسلام را، آنان دریافت مىداشتند.
در این سالها به تاریخ علم و فلسفه نیز علاقه نشان مىدادند و گاهى از کتابخانه مجلس کتابى را به امانت مىگرفتند.
در بین سالهاى 1340 تا شروع نهضت، منابع خبرى زیادى داشتند.
بسیارى از ارادتمندان بازارى، استادان دانشگاه، دانشجویان و قشرهاى دیگر، خدمت ایشان مىرسیدند و معظم له با طرح پرسشهاى خاصى درباره وضعیت اقتصاد، تجارت و شیوه توزیع کالا، با اوضاع سیاسى و اقتصادى کشور آشنا مىشدند.
مثلا از یک تاجر پرسیده بودند، کاغذ از کجا مىخرید؟
او گفته بود، از ایتالیا و انگلیس.
با سوالات دیگرى که پىدرپى از آن فرد شده بود، در نهایت فرموده بودند: "پس معلوم مىشود اروپاییها بیشتر دوست دارند براى نشر مجلات و ساختن جعبههاى مقوایى کاغذ بفروشند تا براى چاپ کتاب".
سالهاى تبعید از سال 1343 تا هجرت به پاریس، از جهتى منابع خبرى ایشان به علت در