دانلود مقاله مفهوم وحى

Word 297 KB 14440 58
مشخص نشده مشخص نشده الهیات - معارف اسلامی - اندیشه اسلامی
قیمت قدیم:۲۴,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • مفهوم «وحى‏» براى متن [ نص قرآنى]، مفهومى اساسى است; چرا که متن در بسیارى از موارد براى اشاره به خود، همین نام را به کار مى‏گیرد.

    اگرچه براى متن از نامهاى دیگرى چون «قرآن‏»، «ذکر» و «کتاب‏» نیز سخن به میان آمده، با این همه، نام «وحى‏» که در قلمرو فرهنگ چه پیش از مرحله شکل‏گیرى متن و چه پس از آن، مفهومى دال به شمار مى‏آید مى‏تواند همه نامهاى مذکور را دربر گیرد.

    گرچه سیوطى و زرکشى در شمار نامهاى قرآن مبالغه کرده‏اند (1) و افزون بر پنجاه نام را برشمرده‏اند و نامها و اوصاف [قرآن] را نیز با هم درآمیخته‏اند، با این همه، ما در بررسى مفهوم وحى، تنها به ذکر نامهایى بسنده مى‏کنیم که از شهرت بیشترى برخوردارند مانند: کتاب، قرآن، رسالت و بلاغ، تا به این وسیله مفهوم متن از نظرگاه خود متن آشکار شود.


    اگر «کتاب‏» و «قرآن‏» به منزله اسماء خاص [ علم] به شمار آیند، در مقابل، دلالت «وحى‏» بر قرآن، این گونه نیست، و معناى آن بسى گسترده‏تر است; به گونه‏اى که تمام متون دینى اسلامى و غیر اسلامى را دربر مى‏گیرد.

    بر این پایه مى‏توان گفت که در کاربرد قرآنى، مفهوم وحى، در بردارنده تمام متونى است که دال بر خطاب الهى به انسان‏اند.

    اما از جهتى دیگر، این نام در چارچوب زبان [و فرهنگ] عربى پیش از قرآن بر هر عمل ارتباطى‏اى که به گونه‏اى متضمن «اعلام‏» باشد، دلالت مى‏کند.

    در لسان [العرب] آمده است: «اصل وحى در لغت‏به معناى اعلام در خفاست.» (2) مصنف لسان [العرب] واژه‏هاى «الهام‏» «اشاره‏»، «ایهام‏»، «نوشته‏» و «گفتار» را از معانى وحى برمى‏شمرد، با این همه معناى «اعلام‏» دربر گیرنده تمام معانى مذکور است.

    هریک از این معانى به تنهایى بر یکى از شیوه‏هاى اعلام دلالت مى‏کند; زیرا «اعلام‏» مى‏تواند استوار به سخن باشد، همچنان که مى‏تواند به گونه نوشته، اشاره، ایما و یا الهام باشد.


    1.

    وحى، عملى ارتباطى است
    اگر «اعلام‏»، دلالت اساسى وحى باشد، این «اعلام‏» باید پنهانى و خفى باشد.

    به بیان دیگر، وحى، ارتباطى طرفینى است که متضمن نوعى از اعلام پیام مخفیانه و سرى است.

    (3) اگر «اعلام‏» در هر عمل ارتباطى، جز از طریق رمز [ پیام رمزى] خاصى تحقق نمى‏یابد، ضرورى است که مفهوم رمز در مفهوم وحى گنجانده شده باشد; نیز لازم است که رمز به کار رفته در عمل ارتباط و اعلام میان فرستنده و گیرنده، یعنى میان طرفین عمل ارتباطى/ وحى، مشترک باشد.[5]
    چنین برداشتى از وحى را مى‏توان در شعر و نیز در قرآن یافت.

    «علقمه[بن نعمان] الفحل‏»، [شاعر دوران پیش از اسلام، متوفاى 561م] شترمرغ نرى را توصیف مى‏کند که شتابان به سراغ جفت‏خویش باز مى‏گردد...، از پس توفانى سهمگین و بارانى سیل‏آسا، نگران جفت و جوجه‏هایش; و هنگامى که آنها را سرخوش و آرام مى‏یابد آوازى سرمى‏دهد:
    یوحى الیها بانقاض و نقنقه
    کما تراطن (4) فی افدانها (5) الروم (6)
    «[شترمرغ نر] بانگ‏زنان جفت‏خویش را اشاره‏اى [وحى] مى‏فرستد، [اشاره‏اى زبانى، که مبهم و گنگ است] به سان سخن گفتن رومیان در کاخهاى خویش‏».


    شاعر در این بیت فعل «یوحی‏» را به کار مى‏برد تا عمل ارتباطى میان شترمرغ نر و جفتش (فرستنده‏گیرنده) را که از طریق رمز خاصى بانگ شترمرغ صورت گرفته است، نشان دهد.

    رمزى که شاعر نیز آن را درک نمى‏کندو به همین دلیل آن را به سخن پوشیده رومیان در کاخهایشان تشبیه مى‏کند.

    در اینجا لازم است‏به این نکته اشاره کنیم که شخص سوم [ غیر از فرستنده و گیرنده] و یا ناظر بیرونى عمل ارتباطى/وحى، رمز ارتباط را درنمى‏یابد.

    به همین سبب قادر نیست که محتواى پیام یا گوهر آن را درک کند، هرچند به گونه‏اى کلى مى‏داند که ارتباطى صورت گرفته و پیام و اعلامى رد و بدل شده است.

    در این چارچوب است که شعر علقمه را که ارتباط شترمرغ نر و جفتش به گفتگوى نامفهوم رومیان تشبیه کرده است، درمى‏یابیم; از این جهت که شخص عرب‏زبان مى‏داند که رومیان با زبان خاصى با یکدیگر صحبت مى‏کنند، اما محتواى گفتگوى آنان را درک نمى‏کند.

    چنین کاربردى را مى‏توان در قرآن بویژه در قصه زکریا و مریم یافت; هنگامى که زکریا از خداوند خواست تا فرزندى به او ببخشد، خداوند او را بشارت داد که دعاى تو مستجاب شده است.

    زکریا از خداوند نشانه‏اى خواست: «گفت پروردگارا، نشانه‏اى براى من قرار ده، فرمود: نشانه تو این است که سه شبانه‏روز [با این که سالمى] با مردم سخن نمى‏گویى [مگر اشارتى به دست‏یا به سر و زبان.] پس، از محراب بر قوم خویش درآمد و ایشان را آگاه گردانید که روز و شب به نیایش بپردازید».

    (7) بر زکریا مقرر شد که بر قوم خویش درآید و تسبیح گفتن را به آنان تعلیم دهد بدون آن که از نظام زبانى طبیعى و عادى، بهره گیرد.

    زکریا ناگزیر شد از نظام نشانه‏اى دیگرى [ زبان بدون کلام] استفاده کند.

    چنانکه در قرآن در همان داستان آمده: «گفت: پروردگارا براى من نشانه‏اى قرار ده!

    فرمود: نشانه‏ات این است که سه روز با مردم، جز به اشاره سخن نگویى، و پروردگارت را بسیار یاد کن، و شبانگاه و بامدادان [او را] تسبیح گویى‏».

    (8) سخن رمزى، گفتارى پنهانى است که جز مخاطب، کس دیگرى آن را درنمى‏یابد.

    در لسان [العرب] آمده است: «رمز، اشارت و ایمایى است‏به چشمها یا به ابروان یا به لبها و دهان، رمز در لغت، هر چیزى است که به آن اشارت کنى و به لفظ بیان شود; اشاراتى است‏به دست‏یا به چشم‏».

    (9) و این ارتباط رمزى با وحى همان ارتباطى است که میان مریم و قومش برقرار شد; آن هنگام که عیسى را بزاد و چون مریم از طعن و گزند قوم خود بیمناک شد، همان گونه که به او فرمان داده بودند نذر کرد که دامن سخن برچیند و کام فرو بندد: «پس [مریم] در حالى که او را در آغوش گرفته بود به نزد قومش آورد.

    گفتند: اى مریم، به راستى کار بسیار ناپسندى مرتکب شده‏اى، اى خواهر هارون پدرت مرد بدى نبود و مادرت نیز بدکاره نبود.

    [مریم] سوى [عیسى’] اشاره کرد، گفتند: چگونه با کسى که در گهواره [و] کودک است‏سخن بگوییم؟».

    (10) اشاره کردن مریم به عیساى کودک متضمن چنین پیامى است: از من مپرسید که جواب شما، عیسى دهد.

    پیامى که قومش آن را دریافتند و به همین دلیل آن را انکار کردند و به تعجب گفتند چگونه با کودکى [که در گهواره است،] سخن بگوییم.

    «اشاره‏» مریم براى قومش پیامى در خود نهفته دارد که آن را به سان وحى مى‏گرداند.

    مانند اشارت زکریا با قوم خویش که: در کار ذکر و تسبیح و نماز خود بمانید.

    در سه مثال پیشین ملاحظه کردیم که عمل ارتباطى/ وحى متضمن فرستنده و گیرنده‏اى بود که به مرتبه وجودى یکسانى تعلق دارند; شترمرغ نر و جفت او، زکریا و قومش، مریم و قومش.

    همچنین ملاحظه کردیم که رمز به کار رفته در عمل ارتباطى براى فرستنده و گیرنده، رمزى آشنا و قابل فهم بود; اشاره‏ها و آواها در مثال شترمرغ، و اشاره‏ها به تنهایى در حالت‏بشرى.

    سخن گفتن درباره وحى قرآنى، ما را به گونه پیچیده‏ترى رهنمون مى‏کند.

    نظر به این که عمل ارتباطى/وحى میان طرفینى است که به مرتبه وجودى یکسانى تعلق ندارند، با این همه این مفهوم یعنى ارتباط میان مراتب ناهمگون وجودى، نیز در فرهنگ عربى پیش از اسلام مفهومى شناخته شده بود.

    2.

    ارتباط بشر با جن عربهاى پیش از اسلام شعر و غیب‏گویى [ کهانت] را پدیده‏هایى مى‏دانستند که در عالم دیگرى، وراى عالم مدرک حسى، ریشه‏دارند که همان عالم جن است و آن را به سان جهان و جامعه خویش تصور مى‏کردند.

    جن را به شکل قبیله‏اى تصور مى‏کردند که در دره خاصى در بادیه‏اى موسوم به دره «عبقر» زندگى مى‏کنند.

    (11) این نام چنان شهرت یافته که به گونه مثل درآمده است: «آنان به سان جن عبقر هستند.» همان گونه که صاحب لسان [العرب] نقل مى‏کند.

    (12) و چون عالم جن در مجاورت عالم بشرى قرار دارد، اعراب، ارتباط میان جن و بشر را ممکن مى‏دانستند.

    اما فقط افرادى مى‏توانستند با جن ارتباط برقرار سازند که از صفاتى ویژه برخوردار باشند تا به مدد آنها بتوانند با این مرتبه وجودى متفاوت با مرتبه وجودى خود، ارتباط پیدا کنند.

    و از آنجا که جنیان موجوداتى هستند که بر سیرت و صورت آدمیان نیستند، قادرند حجابهاى میان آسمان و زمین را «خرق‏» کنند و از [عالم] غیب خبر دهند و بر امر پنهان و پوشیده واقف شوند، برخى از خاصگان [ کاهنان]، نیز از طریق ارتباط با جن، مى‏توانستند چنین دانش ویژه‏اى [ معرفت امور غیبى] را که جن با به کمین نشستن و شنیدن اخبار آسمانى از آنها آگاه مى‏شد کسب کنند.

    ارتباط میان دو پدیده «شعر و کهانت‏» و جن (13) در عقل عربى و نیز امکان حصول ارتباط میان بشر و جن، اساس فرهنگى پدیده وحى دینى را تشکیل مى‏دهد; به گونه‏اى که اگر فرهنگ عربى پیش از اسلام را عارى از این تصورات و باورها بدانیم، فهم و هضم پدیده وحى از نظرگاه فرهنگى امرى محال خواهد بود.

    نمى‏توان پذیرفت‏یک عرب بتواند پذیراى اندیشه نزول فرشته‏اى از آسمان بر همنوع خود باشد، مگر آن که بپذیریم اساس چنین مفهومى از پیش در عقل و تفکر وى ریشه داشته است.

    سخنان یاد شده بر این واقعیت صحه مى‏گذارد که وحى (قرآن) پدیده‏اى ناسازگار با واقعیت و جداى از آن نیست.

    همچنین [وحى] به منزله جهش از واقعیت و فرارفتن از قوانین آن، به شمار نمى‏آید، بلکه جزئى از مفاهیم فرهنگى و زاییده قراردادها و انگاره‏هاى آن است.

    شخص عرب‏زبان که مکالمه جن با شاعر و الهام بخشیدن به او را کاملا درک مى‏کند و نیز پیش‏بینى هاى یک فالگیر و یا غیب‏گو را با مدد جستن از جن، ممکن مى‏داند، دیگر نزول فرشته بر آدمى را امرى محال نمى‏شمارد.

    از این رو هیچ یک از اعراب معاصر با نزول وحى (قرآن) منکر خود پدیده وحى نبودند، بلکه منکر مضمون وحى و یا شخصى که وحى بر او نازل شده است، بودند.

    و باز به همین ترتیب مى‏توانیم دریابیم که چرا مکیان این همه تمایل داشتند که متن [ قرآن] نوظهور را به قلمرو متون مالوف و شناخته شده در فرهنگ خویش ارجاع دهند; و آن را همسان متون شعرى یا غیب‏گویانه به شمار آورند.

    اعشى [الاکبر (530-629م)، شاعر پرآوازه دوران پیش از اسلام] از «مسحل‏»، جنى همدم خود، سخن به میان مى‏آورد که پیوسته با اوست و در سرودن شعر از او الهام مى‏گیرد: و ما کنت‏شاحرا (14) ولکن حسبتنی (15) اذا «مسحل‏» (16) سدى لی القول انطق شریکان فیما بیننا من هواده صفیان جنی و انس موفق یقول فلا اعیا لشى‏ء اقوله کفانی لاعی و لا هو اخرق (17) [وضعیت‏شاعر بدین گونه است که از سوى «شراحیل بن طود»، خصم سرسخت وى، مورد هجو سختى قرار مى‏گیرد اعشى به ناچار در مقام پاسخ برمى‏آید; زیرا در غیر این صورت نه تنها آبروى شخصى وى از میان مى‏رود که بنا بر رسم آن دوران، قبیله وى سرافکنده مى‏شود.

    شاعر ناآرام و بى‏قرار است، با این همه حتى کلمه‏اى هم نمى‏تواند بر زبان بیاورد، عذر مى‏خواهد و به ارتباط عجیب خود با «مسحل‏»، جن همدم خود، اشاره مى‏کند; مى‏گوید: خاموشى او از سر عجز و درماندگى نیست‏بلکه تنها براى آن است که جنى به او الهام نکرده است]: (18) «من در هنر شاعرى بى‏تجربه نیستم، اما آنگاه لب به سخن خواهم گشود که «مسحل‏» گفتارى را به من الهام کند.

    ما دو شریک وفادار و صمیمى هستیم: یک جن و یک انسان شایسته و موفق.

    اگر او سخن بگوید [یعنى الهام‏بخش من شود]، دیگر از گفتن هرچه بخواهم درنمى‏مانم.

    «مسحل‏» مرا از پاسخ دادن به «شراحیل بن طود» بى‏نیاز ساخته است زیرا جنى من نه از سخن گفتن ناتوان است و نه نادان‏».

    «بدر بن عامر» میان اشعار آدمیان و اشعار جنیان تفاوت مى‏گذارد و توانایى خود را در گفتن شعر به این دو شیوه مى‏ستاید: ولقد نطقت قوافیا انسیه ولقد نطقت قوافی التجنین «به زبان آدمیان اشعارى سروده‏ام، همان گونه که به زبان جنیان اشعارى گفته‏ام‏».

    قرآن نیز در تصویر واقعیت فرهنگى، جداى از این تصورات و باورها نیست.

    زیرا در مواضع بسیارى از جن سخن به میان آورد و تمام سوره‏اى را به آن اختصاص داد.

    [قرآن] در آن سوره از بروز تحولى در سرشت جن و نیز از ایمان آوردن جنیان پس از آن که به قرآن گوش فرا داشتند یاد مى‏کند.

    از سویى دیگر، سوره مذکور بر این تصور راسخ در عقل عربى که ارتباط جن با آسمان و نیز حصول ارتباط برخى از آدمیان با جن را ممکن مى‏داند، صحه مى‏گذارد: «و [شگفت] آن که کم خرد ما، درباره خدا سخنانى یاوه مى‏سراید.

    و ما پنداشته بودیم که انس و جن هرگز به خدا دروغ نمى‏بندند.

    و مردانى از آدمیان به مردانى از جن پناه مى‏بردند و بر سرکشى آنها مى‏افزودند.

    و آنها [نیز] آن گونه که [شما] پنداشته‏اید گمان بردند که خدا هرگز کسى را زنده نخواهد گردانید.

    و

کلمات کلیدی: وحى

تحقیق دانش آموزی در مورد دانلود مقاله مفهوم وحى, مقاله دانشجویی با موضوع دانلود مقاله مفهوم وحى, پروژه دانشجویی درباره دانلود مقاله مفهوم وحى

تأثیر آموزش مهارتهاى ارتباطى به پرستاران بر رضایتمندى بیماران از نحوه برقرارى ارتباط نویسندگان: خانم مولود فرمهینی فراهانی ، خانم زهرا کاشانی نیا، آقای محمد علی حسینی، آقای اکبر بیگلریان نوع مقاله: روانپرستاری و پرستاری بهداشت روانی چکیده مقاله: تأثیر آموزش مهارتهاى ارتباطى به پرستاران بر رضایتمندى بیماران از نحوه برقرارى ارتباط مولود فرمهینى فراهانى ، زهرا کاشانى‌نیا ، دکتر ...

رابطه مفهوم شرعی «گناه» و مفهوم حقوقی «جرم» و نسبت «تحریم» و «تجریم» چکیده در سیاست‌ جنایی تقنینی جمهوری اسلامی ایران علاوه بر اعمال و رفتارهای جرم‌انگاری‌شده توسط قوه قانون‌گذاری، محرّمات شرعی نیز قابل تعقیب و کیفر دانسته شده‌‌اند. چنین قولی به وحدت مفهوم «جرم» و مفهوم «حرام» و در نتیجه، خلط «تحریم» و ...

حضرت على (ع) در سیزده رجب سال 30 عام الفیل در کعبه به دنیا آمد مادرش فاطمه بنت اسد و پدرش ابوطالب نام داشت. در بیست و یکم ماه رمضان سال 40 هجرى در شهر کوفه به درجه شهادت رسید. قبر مطهرش در نجف اشرف قرار دارد/ بخشهاى زندگانى على (ع) با توجه به اینکه امیرمومنان ده سال پیش از بعثت پیامبر (ص) دیده به جهان گشود و در حوادث تاریخ اسلام هموارده در کنار پیامبر اسلام (ص) قرار داشت و پس از ...

پرسشهای خبرگزاری فارس 1- درباره وحی آیا نکته جدیدی دیده می شود؟ درآغاز لازم می دانم به چند نکته اشاره کنم : الف: آنچه از ایشان دربرخی سایت ها، نقل شده، نمی دانم دقیقًا همان چیزی است که ایشان گفته وترجمه کرده اند . درصورتی که انتساب درست باشد، ازنظر اینجانب چند قسمت از این سخنان جای تأمل دارد و نیازمند بررسی است: ب: ازآنجا که اخیراً چندو چون درباره وحیانی بودن الفاظ قرآن بسیار ...

بزرگترین سرمایه ما مسلمانان قرآن مجید است معارف ، احکام ، برنامه زندگى ، سیاست اسلامى ، راه به سوى قرب خدا، همه و همه را در این کتاب بزرگ آسمانى مى یابیم . بنابراین ، وظیفه هر مسلمان این است که با این کتاب بزرگ دینى خود روزبه روز آشناتر شود این از یکسو.از سوى دیگر آوازه اسلام که بر اثر بیدارى مسلمین در عصرما، و بخصوص بعد از انقلاب اسلامى در سراسر جهان پیچیده است ، حس کنجکاوى ...

پژوهشى موردى در مدیریت پیامبر اکرم(ص) در غزوه احزاب زندگى رسول گرامى اسلام(ص) و ائمه اطهار(ع) سرشار از نکاتى است که اگر با نگاهى نو به آن توجه شود، بسیارى از خط مشى‏ها و سیاست‏هاى اصولى در حوزه‏هاى مختلف علمى، معرفتى، اجتماعى، سیاسى، دفاعى و... شناسایى خواهد شد. بررسى دقیق و همه جانبه ابعاد مختلف زندگى این بزرگان، مخصوصا با شیوه‏هاى جدید و بابهره‏گیرى از آخرین دستاوردهاى علمى، ...

ولادت امام حسین ( علیه السلام ) در روز سوم ماه شعبان سال چهارم هجرت دومین فرزند برومند حضرت على وفاطمه , که درود خدا بر ایشان باد, در خانه وحى و ولایت چشم به جهان گشود.چون خبر ولادتش به پیامبر گرامى اسلام ( ص ) رسید, به خانه حضرت على ( ع ) و فاطمه ( س ) آمد و اسما را فرمود تا کودکش را بیاورد. اسما او را در پارچه اى سپید پیچی و خدمت رسول اکرم (ص ) برد, آن گرامى به گوش راست او ...

قرآن قرآن کتاب آسمانى ما و معجزه جاوید پیامبر ماست.این کتاب در طول بیست و سه سال تدریجا بر رسول خدا نازل گشت. قرآن کریم که هم کتاب پیغمبر اکرم است و هم مظهر اعجاز او، نقشى صدها بار بزرگتر داشت از نقش عصاى موسى و دم عیسى.پیغمبر اکرم آیات قرآن را بر مردم مى‏خواند و جاذبه این آیات، افراد را به سوى اسلام مى‏کشید.تاریخچه‏هاى مربوط به این موضوع در تاریخ اسلام از حد احصاء خارج است.قرآن ...

: اصول عقاید اسلام کدامند؟ ج: اصول عقاید اسلام شامل سه اصل است(1) که اعتقاد به آنها لازمه‏اش اعتقاد به چند اصل دیگر نیز مى‏باشد. س: آن سه اصل که اصول دین هستند کدامند؟ ج: اصل اول. اعتقاد به این است که جهان خدایى دارد دانا، توانا، حکیم، شنوا و بینا. از ازل بوده است و تا ابد هم خواهد بود. همه صفات کمال را داراست، و از هر نقص و عیب مبرا است. این خداى یگانه، شریک ندارد و همانند ...

عقیده به زندگى پس از مرگ و اعتقاد به کیفر و پاداش اعمال، نقش بزرگى در آرامش روانى و امنیت اجتماعى ما دارد که آرامش روانى، اثر فردى و امنیت اثر اجتماعى آن است، اینک پیرامون آرامش روانى و آثار فردى عقیده به معاد بحث میکنیم. بشر هر چند در پرتو قدرت صنعت و تکنیک، درهاى فضا را به روى خود گشوده و انسانهائى را به ماه فرستاده و بازگردانیده است و از قلب و کلیه‏هاى مصنوعى به جاى طبیعى آن ...

ثبت سفارش