دانلود مقاله امکان‌ دیدار و لقاء خداوند برای‌ مؤمنین‌ خوش‌ کردار

Word 45 KB 14793 24
مشخص نشده مشخص نشده الهیات - معارف اسلامی - اندیشه اسلامی
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • تفسیر آیه‌ مبارکه‌: فَمَن‌ کَانَ یَرْجُوا لِقَآءَ رَبِّهِ
    قالَ اللَهُ الْحَکیمُ فی‌ کِتابِهِ الْکَریم‌:
    قُلْ إِنَّمَآ أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحَی‌'´ إِلَیَّ أَنَّمَآ إِلَ'هُکُمْ إِلَ'هٌ وَ ' حِدٌ فَمَن‌ کَانَ یَرْجُوا لِقَآءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صَ'لِحًا وَ لاَ یُشْرِکْ بِعِبَادَهِ رَبِّهِ أَحَدًا .


    (آیه‌ یکصد و دهمین‌ ، از سوره‌ کهف‌: هجدهمین‌ سوره‌ از قرآن‌ کریم‌)
    «بگو ای‌ پیغمبر که‌ اینست‌ و غیر از این‌ نیست‌ که‌ من‌ بشری‌ می‌باشم‌ همانند شما که‌ به‌ من‌ وحی‌ کرده‌ می‌شود که‌: فقط‌ معبود شما معبود واحد است‌!

    پس‌ هر کس‌ امید دیدار و لقای‌ پروردگارش‌ را داشته‌ باشد ، باید حتماً کارنیکو انجام‌ دهد و هیچ‌ کس‌ را با پروردگارش‌ انباز و همتا قرار ندهد!»
    بازگشت به فهرست
    تفسیر «المیزان‌» درباره‌ آیه‌: فَمَن‌ کَانَ یَرْجُوا لِقَآءَ رَبِّهِ
    حضرت‌ اُستادنا الاکرم‌ آیه‌ الحقّ و العرفان‌ و سند العلم‌ و الاءیقان‌: آیه‌ الله‌ علاّمه‌ طباطبائی‌ تغمَّده‌ اللهُ بأعلَی‌ رضوانِه‌ ، و رفَع‌ درجتَه‌ بما لا یُدرِک‌ به‌ عقلُ بشرٍ و لا مَلَکٍ و لا جِنٍّ و لا أحدٍ سِوی‌ ذاتِه‌ الاقدسِ ، در تفسیر آیه‌ فرموده‌اند:
    » این‌ آیه‌ خاتمه‌ سوره‌ (سوره‌ کهف‌) است‌ و ملخّص‌ غرض‌ از بیان‌ سوره‌ را ارائه‌ می‌دهد؛ و اصول‌ سه‌گانه‌ دین‌ را در خود گردآوری‌ نموده‌ است‌ که‌ عبارت‌ باشد از توحید و نبوّت‌ و معاد .

    توحید عبارت‌ است‌ از گفتارش‌: أَنَّمَآ إِلَ'هُکُمْ إِلَ'هٌ وَ ' حِدٌ .

    و نبوّت‌ عبارت‌ است‌ از گفتارش‌: إِنَّمَآ أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحَی‌'´ إِلَیَّ و گفتارش‌: فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صَ'لِحًا تا آخر.

    و معاد عبارت‌ است‌ از گفتارش‌: فَمَن‌ کَانَ یَرْجُوا لِقَآءَ رَبِّهِ .


    در این‌ گفتار خداوند تعالی‌: قُلْ إِنَّمَآ أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحَی‌'´ إِلَیَّ أَنَّمَآ إِلَ'هُکُمْ إلَ'هٌ وَ 'حِدٌ ، حصر اوّل‌ ، حصر رسول‌ الله‌ است‌ در بشریّت‌ که‌ مماثل‌ می‌باشد با بشریّت‌ مردم‌ ؛ که‌ زیاده‌ از آن‌ چیزی‌ را دارا نیست‌، و در قبال‌ آنچه‌ را که‌ گمان‌ می‌کنند که‌ ادّعای‌ نبوّت‌ مستلزم‌ ادّعای‌ کینونت‌ الهی‌ و قدرت‌ غیبیّه‌ است‌، رسول‌ خدا برای‌ خود چیزی‌ را ادّعا نمی‌نماید.


    و از همین‌ جهت‌ بوده‌ است‌ که‌ مطالب‌ و اموری‌ را بر رسول‌ الله‌ اقتراح‌ و پیشنهاد می‌کرده‌اند که‌ غیر از خدا کسی‌ را بر آن‌ علم‌ نبوده‌ است‌ و غیر از خدا احدی‌ قدرت‌ و توانائی‌ آنرا نداشته‌ است‌، ولیکن‌ آنحضرت‌ صلّی‌ الله‌ علیه‌ و آله‌ جمیع‌ آنها را به‌ امر خدا از خود نفی‌ می‌نموده‌ است‌ ، و برای‌ خود چیزی‌ را اثبات‌ نمی‌نمود مگر آنکه‌ فقط‌ به‌ وی‌ وحی‌ می‌شده‌ است‌ را.


    و حصر دوّم‌ ، حصر الوهیّت‌ می‌باشد در الهی‌ که‌ واحد است‌ ، و آلهه‌ ایشان‌ وجود و اثری‌ ندارند ؛ و این‌ توحید است‌ که‌ ناطق‌ است‌ به‌ آنکه‌ اله‌ و معبود همه‌ ، اله‌ و معبود واحد است‌.


    و گفتار خداوند: فَمَن‌ کَانَ یَرْجُوا لِقَآءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ تا آخر آیه‌ ، مشتمل‌ است‌ بر اجمال‌ دعوت‌ دینیّه‌ که‌ آن‌ عمل‌ صالح‌ می‌باشد برای‌ خداوند وحدَه‌ لا شریکَ لَه‌.

    و این‌ را خداوند متفرّع‌ نموده‌ است‌ بر امید و رجای‌ دیدار و لقای‌ حضرت‌ ربّ تعالی‌ که‌ بازگشتِ بسوی‌ اوست‌.

    چرا که‌ اگر حساب‌ و جزاء در میانه‌ نبوده‌ باشد، موجبی‌ برای‌ اخذ به‌ دین‌ و تلبّس‌ به‌ اعتقاد و عمل‌ وجود ندارد تا که‌ دعوت‌ بسوی‌ آن‌ کند ؛ همانطور که‌ خدای‌ تعالی‌ فرموده‌ است‌:
    إِنَّ الَّذِینَ یَضِلُّونَ عَن‌ سَبِیلِ اللَهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدُ بِمَا نَسُوا یَوْمَالْحِسَابِ .1
    و خداوند مترتّب‌ گردانیده‌ است‌ عدم‌ شرک‌ به‌ پروردگار و عمل‌ صالح‌ را بر اعتقاد به‌ معاد.

    بجهت‌ آنکه‌ اعتقاد به‌ یگانگی‌ و وحدانیّت‌ خدا با شرک‌ در عمل‌، متناقض‌ بوده‌ و با یکدگر جمع‌ نمی‌شوند.

    پس‌ معبود تعالی‌ اگر واحد باشد، باید واحد باشد در جمیع‌ صفاتش‌ ؛ و از جمله‌ وحدانیّت‌ در معبودیّت‌ است‌ که‌ در آن‌ شریک‌ ندارد.


    و نیز مترتّب‌ گردانیده‌ است‌ اخذ به‌ دین‌ را بر امید و رجاء به‌ معاد، نه‌ بر علم‌ قطعی‌ به‌ معاد.

    زیرا احتمال‌ معاد و بازگشت‌ به‌ سوی‌ او کافی‌ می‌باشد در وجوب‌ تحذّر و اجتناب‌ از آن‌ به‌ قاعده‌ وجوب‌ دفع‌ ضرر محتمل‌.

    و نیز گفته‌ شده‌ است‌: مراد به‌ لقاء، لقاء کرامت‌ است‌ و آن‌ مورد امید و رجاء می‌باشد بدون‌ آنکه‌ امری‌ قطعی‌ بوده‌ باشد.

    و رجای‌ لقای‌ خدا را متفرّع‌ کرده‌ است‌ بر قول‌ خود: أَنَّمَآ إِلَـ'هُکُمْ إِلَـ'هٌ وَ ' حِدٌ .

    چون‌ رجوع‌ مردم‌ به‌ سوی‌ الله‌ سبحانه‌ از تمامیّت‌ معنی‌ الوهیّت‌ است‌.

    خداوند واجد منحصر به‌ فرد تمام‌ کمال‌ مطلوب‌ و تمام‌ اوصاف‌ جمیله‌ است‌ ، و از آن‌ جمله‌ می‌باشد فعل‌ حقّ و حکم‌ به‌ عدل‌ ؛ و این‌ دو امر اقتضا دارند رجوع‌ بندگانش‌ را به‌ سوی‌ او و حکم‌ و قضاوت‌ میانشان‌.

    وَ مَا خَلَقْنَا السَّمَآءَ وَ الاْرْضَ وَ مَا بَیْنَهُمَا بَـ'طِلاً ذَ ' لِکَ ظَنُّ الَّذِینَ کَفَرُوا فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ کَفَرُوا مِنَ النَّارِ * أَمْ نَجْعَلُ الَّذِینَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّـ'لِحَـ'تِ کَالْمُفْسِدِینَ فِی‌ الاْرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِینَ کَالْفُجَّارِ .

    2 «و ما آسمان‌ و زمین‌ و آنچه‌ در بین‌ آنها می‌باشد را باطل‌ نیافریده‌ایم‌.

    این‌ پندار کسانی‌ است‌ که‌ کفر ورزیده‌اند، پس‌ وای‌ بر حال‌ آن‌ کسانیکه‌ کفر ورزیده‌اند از آتش‌ !

    بلکه‌ آیا ما قرار می‌دهیم‌ آنان‌ را که‌ ایمان‌ آورده‌اند و اعمال‌ صالحه‌ انجام‌ می‌دهند ، مانند آنان‌ که‌ در زمین‌ فساد کنندگانند؟!

    بلکه‌ آیا ما قرار می‌دهیم‌ مردمان‌ با تقوی‌ را بمانند مردم‌ اهل‌ فسق‌ و فجور؟!» « بحث‌ روائی‌ » در تفسیر «الدُّرّ المنثور» آورده‌ است‌ که‌ ابن‌ مَنْدَه‌ و أبو نُعَیم‌ در کتاب‌ «صحابه‌» و ابن‌ عَساکر از طریق‌ سُدّی‌ صغیر، از کَلْبی‌، از أبو صالح‌، از ابن‌ عبّاس‌ تخریج‌ حدیث‌ کرده‌اند که‌ گفت‌: عادت‌ جُندَب‌ بن‌ زُهَیر این‌ بود که‌ چون‌ نماز می‌گزارد یا روزه‌ می‌گرفت‌ یا صدقه‌ می‌داد و آوازه‌اش‌ به‌ نیکی‌ برمی‌خاست‌، خوشحال‌ می‌شد و نشاطی‌ به‌ وی‌ دست‌ می‌داد؛ و لهذا روی‌ گفتار مردم‌ در این‌کارها می‌افزود.

    خداوند او را مورد سرزنش‌ قرار داد که‌: فَمَن‌ کَانَ یَرْجُوا لِقَآءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صَـ'لِحاً وَ لاَ یُشْرِکْ بِعِبَادَهِ رَبِّهِ أَحَدًا .

    « علاّمه‌ می‌فرمایند: » نظیر این‌ مضمون‌ در تعدادی‌ از روایات‌ دیگر بدون‌ ذکر اسم‌ وارد شده‌ است‌؛ و سزاوار است‌ که‌ محمل‌ آنها انطباق‌ آیه‌ بر مورد بوده‌ باشد ، زیرا که‌ بعید است‌ پایان‌ سوره‌ای‌ از سور قرآن‌ ، بخصوصه‌ برای‌ سبب‌ خاصّی‌ نازل‌ شده‌ باشد .

    و نیز در «الدّرّ المنثور» از ابن‌ أبی‌ حاتِم‌ ، از سعید بن‌ جُبَیر در این‌ آیه‌ وارد است‌ که‌: رسول‌ خدا صلّی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ و سلّم‌ گفت‌: إنَّ رَبَّکُمْ یَقُولُ: أَنَا خَیْرُ شَرِیکٍ ؛ فَمَنْ أَشْرَکَ مَعِی‌ فِی‌ عَمَلِهِ أَحَدًا مِنْ خَلْقِی‌ تَرَکْتُ الْعَمَلَ کُلَّهُ لَهُ، وَ لَمْ أَقْبَلْ إلاَّ مَا کَانَ لِی‌ خَالِصًا.

    ثُمَّ قَرَأَ النَّبِیُّ صَلَّی‌ اللَهُ عَلَیْهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمَ: فَمَن‌ کَانَ یَرْجُوا لِقَآءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صَـ'لِحًا وَ لاَ یُشْرِکْ بِعِبَادَهِ رَبِّهِ أَحَدًا .

    «پروردگارتان‌ می‌گوید: من‌ شریک‌ پسندیده‌ و برگزیده‌ای‌ هستم‌؛ پس‌ کسیکه‌ در کردارش‌ احدی‌ را از خلق‌ برای‌ من‌ شریک‌ قرار دهد، من‌ تمام‌ عملی‌ را که‌ بجا آورده‌ است‌ برای‌ آن‌ شریک‌ واگذار می‌نمایم‌ ، و من‌ عمل‌ را نمی‌پذیرم‌ مگر آنکه‌ خالص‌ برای‌ من‌ بوده‌ باشد.

    سپس‌ پیامبر صلّی‌ الله‌ علیه‌ و آله‌ و سلّم‌ قرائت‌ کردند آیه‌ فَمَن‌ کَانَ یَرْجُوا را تا آخر آن‌.» و در «تفسیر عیّاشی‌» از علیّ بن‌ سالم‌ ، از حضرت‌ أبوعبدالله‌ امام‌ جعفر صادق‌ علیه‌ السّلام‌ آمده‌ است‌ که‌ خداوند تبارک‌ و تعالی‌ می‌گوید: أَنَا خَیْرُ شَرِیکٍ ؛ مَنْ أَشْرَکَ بِی‌ فِی‌ عَمَلِهِ لَمْ أَقْبَلْهُ ، إلاَّ مَا کَانَ لِی‌ خَالِصًا !

    «من‌ شریک‌ انتخاب‌ شده‌ و برگزیده‌ای‌ هستم‌؛ کسیکه‌ در کردارش‌ برای‌ من‌ شریک‌ قرار دهد من‌ آنرا قبول‌ نمی‌کنم‌، مگر عملی‌ را که‌ خالص‌ از برای‌ من‌ بوده‌ باشد!» عیّاشی‌ گوید: و در روایت‌ دیگری‌ از آن‌ حضرت‌ علیه‌ السّلام‌ وارد است‌ که‌: إنَّ اللَهَ یَقُولُ: أَنَا خَیْرُ شَرِیکٍ ؛ مَنْ عَمِلَ لِی‌ وَ لِغَیْرِی‌ فَهُوَ لِمَنْ عَمِلَ لَهُ دُونِی‌.

    «خداوند می‌گوید: من‌ شریک‌ اختیار شده‌ای‌ می‌باشم‌؛ هر کس‌ برای‌ من‌ و برای‌ غیر من‌ عملی‌ را انجام‌ دهد، پس‌ آن‌ عمل‌ برای‌ غیر خواهد بود نه‌ برای‌ من‌.» و در «الدّرّ المنثور» با سند متّصل‌ خود از شدّاد بن‌ أوْس‌ روایت‌ می‌نماید که‌ شنیدم‌ از رسول‌ خدا صلّی‌ الله‌ علیه‌ و آله‌ و سلّم‌ که‌ می‌گفت‌: مَنْ صَلَّی‌ یُرَآئِی‌ فَقَدْ أَشْرَکَ، وَ مَنْ صَامَ یُرَآئِی‌ فَقَدْ أَشْرَکَ، وَ مَنْ تَصَدَّقَ یُرَآئِی‌ فَقَدْ أَشْرَکَ؛ ثُمَّ قَرَ: فَمَن‌ کَانَ یَرْجُوا لِقَآءَ رَبِّهِ ـ الآیه‌.

    «کسیکه‌ نماز از روی‌ ریا بگزارد شرک‌ آورده‌ است‌، و کسیکه‌ روزه‌ از روی‌ ریا بگزارد شرک‌ ورزیده‌ است‌، و کسیکه‌ صدقه‌ از روی‌ ریا بدهد شرک‌ آورده‌ است‌ ؛ سپس‌ قرائت‌ فرمود این‌ آیه‌ را تا آخرش‌.» و در «تفسیر عیّاشی‌» از زُراره‌ و حَمران‌ ، از حضرت‌ أبوجعفر و أبوعبدالله‌ علیهما السّلام‌ روایت‌ کرده‌ است‌ که‌ آن‌ دو امام‌ گفتند: لَوْ أَنَّ عَبْدًا عَمِلَ عَمَلاً یَطْلُبُ بِهِ رَحْمَهَ اللَهِ وَ الدَّارَ ا لاَ خِرَهَ ، ثُمَّ أَدْخَلَ فِیهِ رِضَا أَحَدٍ مِنَ النَّاسِ کَانَ مُشْرِکاً.

    «اگر بنده‌ای‌ از بندگان‌ خدا عملی‌ را بجای‌ آورد و مقصودش‌ طلب‌ رحمت‌ خداوند و دار آخرت‌ بوده‌ باشد، پس‌ از آن‌ رضای‌ احدی‌ از مردم‌ را در آن‌ دخالت‌ دهد، مشرک‌ خواهد بود.» « علاّمه‌ می‌فرمایند: » روایات‌ در این‌ باب‌ از طریق‌ شیعه‌ و اهل‌ سنّت‌ ، فوق‌ حدّ إحصاء می‌باشد.

    و مراد از شرک‌ در آنها شرک‌ خفیّ است‌ که‌ با اصل‌ ایمان‌ منافات‌ ندارد بلکه‌ منافی‌ با کمال‌ ایمانست‌.

    خداوند تعالی‌ می‌فرماید: وَ مَا یُوْمِنُ أَکْثَرُهُم‌ بِاللَهِ إِلاَّ وَ هُم‌ مُّشْرِکُونَ .3 «اکثریّت‌ مسلمانانی‌ که‌ ایمان‌ آورده‌اند، ایمان‌ به‌ خدا نیاورده‌اند مگر آنکه‌ ایشان‌ مشرک‌ هستند.» بنابراین‌، آیه‌ شامل‌ شرک‌ خفیّ می‌شود با دلالت‌ باطنی‌ خود، نه‌ با دلالت‌ تنزیلی‌ خود.

    و در «الدّرّ المنثور» آمده‌ است‌ که‌ طَبَرانی‌ و ابن‌ مردویه‌ تخریج‌ حدیث‌ کرده‌اند از أبوحکیم‌ که‌ گفت‌: رسول‌ خدا صلّی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ فرمود: لَوْ لَمْ یَنْزِلْ عَلَی‌ أُمَّتِی‌ إلاَّ خَاتِمَهُ سُورَهِ الْکَهْفِ لَکَفَتْهُمْ.

    «اگر هرآینه‌ برای‌ امّت‌ من‌ هیچ‌ نازل‌ نشده‌ بود مگر خاتمه‌ سوره‌ کهف‌، البتّه‌ کفایتشان‌ می‌نمود.» « علاّمه‌ می‌فرمایند: » وجه‌ این‌ گفتار ، در بیان‌ سابق‌ ما معلوم‌ شد.

    تَمَّ والحمدُ للَّه‌ .

    « 4 بازگشت به فهرست لقاء خداوند فقط‌ با توحید بدون‌ شائبه‌ شرک‌ جلیّ و خفیّ امکان‌ پذیر است‌ و محصّل‌ کلام‌ آن‌ است‌ که‌ این‌ آیه‌ و روایات‌ وارده‌ در تفسیر این‌ آیه‌ به‌ ما می‌فهمانند لقا و زیارت‌ خدا فقط‌ امکان‌ پذیر می‌باشد برای‌ ایمان‌ آوردندگان‌ به‌ خداوند در صورتی‌ که‌ بهیچ‌ وجه‌ من‌ الوجوه‌ با وی‌ شریک‌ و همتا و انبازی‌ را به‌جای‌ ننهند، نه‌ بطور جلیّ و نه‌ بطور خفیّ، نه‌ در مقام‌ وجود و ذات‌، نه‌ در مقام‌ اسم‌ و صفت‌، نه‌ در مقام‌ فعل‌ و کردار؛ باید فقط‌ و فقط‌ خداوند را موثّر بدانند که‌: لا مُوَثِّرَ فی‌ الْوُجودِ إلاّ اللَهُ5 نه‌ به‌ منهاج‌ شرک‌ جلیّ، و نه‌ به‌ منهاج‌ شرک‌ خفیّ.

    شرک‌ به‌ معنی‌ مدخلیّت‌ دادن‌ کار غیر است‌ در کار خدا .

    مثلاً نزد طبیب‌ رفتن‌ و استعمال‌ دارو نمودن‌ و صحّت‌ یافتن‌، اگر از جنبه‌ تأثیر استقلالی‌ آنها ملاحظه‌ شود ، گر چه‌ با معیّت‌ خدا باشد شرک‌ است‌ .

    و اگر از جنبه‌ محکوم‌ بودن‌ طبیب‌ به‌ امر و اراده‌ خدا، و محکوم‌ بودن‌ دارو به‌ تأثیر و فرمان‌ خدا، و حصول‌ صحّت‌ به‌ امر و مشیّت‌ خدا ملاحظه‌ گردد، توحید است‌ و شائبه‌ شرک‌ در آن‌ موجود نمی‌باشد.

    بازگشت به فهرست معرفت‌ تفصیلی‌ لازم‌ است‌ که‌ زداینده‌ شرک‌ است‌ مومن‌ باید در سبیل‌ خدا، تمام‌ تأثیرهای‌ استقلالی‌ را که‌ تا به‌ حال‌ موثّر می‌دانسته‌ است‌ نفی‌ کند و ازصُقع‌ و ناحیه‌ درونی‌ نفس‌ خود بیرون‌ بیفکند، تا خداوند را آنطور که‌ شاید و باید زیارت‌ کند؛ و گرنه‌ ، اگر چه‌ خدا را در پشت‌ پرده‌ خیالات‌ و اوهام‌ دیده‌ است‌ ولی‌ آن‌ خدا نمی‌باشد.

    واقعاً آن‌ پیرزن‌ می‌دانست‌ که‌ خدا هست‌ یا نه‌؟!

    بله‌ می‌دانست‌؛ از همین‌ چرخه‌ ریسندگی‌ خویشتن‌.

    یقین‌ هم‌ داشت‌ که‌ خدا موجود است‌، ولی‌ از پشت‌ هزار حجاب‌.

    آن‌ دین‌ العجائز ، برای‌ خود عجوزگان‌ است‌ نه‌ برای‌ مردان‌ راه‌.

    کسی‌ نشسته‌ است‌ پشت‌ دروازه‌ و دیوار بلند شهر.

    و اجمالاً می‌داند که‌ سر و صدائی‌ که‌ در این‌ شهر است‌ ناشی‌ از وجود سکنه‌ آن‌ می‌باشد؛ ولی‌ خیلی‌ تفاوت‌ دارد با کسی‌ که‌ از دیوار بالا آید و اندرون‌ شهر را با دوربین‌های‌ قویّ ببیند!

    و یا بهتر از آن‌ دروازه‌ را بگشاید و بیاید در خیابانها و شوارع‌ و مشارع‌ و اسواق‌ و بازارها و مساجد شهر را ببیند؛ در مساجد و مدارس‌ آن‌ وارد شود، افرادش‌ را شناسائی‌ کند ، از علماء و مدرّسین‌ و طلاّب‌ آن‌ خبر گیری‌ نماید که‌ آیا چگونه‌ درسی‌ می‌خوانند؟

    معابد و مدارسش‌ چگونه‌ است‌؟

    علمای‌ عرفانی‌ آن‌ در چه‌ سطحی‌ می‌باشند؟

    مصلاّی‌ آن‌ چقدر وسعت‌ دارد؟

    آیا مردمان‌ آن‌ دستورات‌ پزشکی‌ اسلام‌ را کاملاً رعایت‌ می‌نمایند یا محتاج‌ به‌ بیمارستان‌ و درمانگاه‌ و طبیب‌ و دارو می‌باشند؟!

    آن‌ فرد پشت‌ جدار، با این‌ فرد


تحقیق دانش آموزی در مورد دانلود مقاله امکان‌ دیدار و لقاء خداوند برای‌ مؤمنین‌ خوش‌ کردار , مقاله دانشجویی با موضوع دانلود مقاله امکان‌ دیدار و لقاء خداوند برای‌ مؤمنین‌ خوش‌ کردار , پروژه دانشجویی درباره دانلود مقاله امکان‌ دیدار و لقاء خداوند برای‌ مؤمنین‌ خوش‌ کردار

بریده ای از تاریخ بیهقی معرفی کتاب تاریخ نگارش در حدود 450 460 ه . «ابوالفضل محمد بن حسین کاتب بیهقیِ نوزده سال منشی دیوان رسائل غزنویان بود و تاریخ عمومی جامعی در بازه دنیای معلوم عصر خود نوشته بود که بگفته بعضی سی مجلد بوده است و اکنون فقط آنچه راجع بعهد سلطان مسعود غزنوی می‌باشد در دست است که بتاریخ مسعودی و یا «تاریخ بیهقی» معروف است. بدون گزافگوئی میتوان گفت ...

ظهور زرتشت در فضائی که کاهنان، ساحران، آتشبانان بی شمار به بهانه وساطت صدها خدا و خدای نما مردم ساده را گوسفندوار به کنار قربانگاهها، معابد و آتشگاه ها میکشیدند و با اوراد و آداب و اعمال اسرار گونه به جلب توجه قدرتهای ساختگی مافوق بشری تظاهر می نمودند؛ در محیطی که انسانها با وحشت و هراس به هر پدیده طبیعی مینگریستند و در هر گوشه ای به انتظار برخورد با موجودات عجیب و مافوق الطبیعه ...

مقدمه سخن از خدیجه ، سخن از یک دنیا عظمت و پایدارى و استقامت درراه هدف است . به حق قلمفرسایى در باره کسى که خداوند بر اوسلام و درود فرستاد ، بسى مشکل است . اما به مصداق «مالا یدرک‏کله لا یترک کله ،» به بررسى گوشه ‏هایى از شخصیت و زندگى این‏بزرگ بانو مى‏پردازیم : ولادت و خانواده خدیجه (س) 68 سال قبل از هجرت بدنیا آمد . خانواده‏اى که‏خدیجه را پرورش داد ، از نظر ...

کلینی، در کتاب «کافی» روایت نموده که: ولادت باسعادت وجود امام زمان (ع) در سال 255 هجری روی داده است. شیخ صدوق، در «کمال الدین» نقل کرده که چون مادر امام عصر (ع) حامله گشت، حضرت امام حسن عسکری (ع) به وی فرمود: پسری می آوری که نامش محمد و پس از من، جانشین من خواهد بود. و صدوق در کمال الدین از استادش ابن ولید قمی و او از محمدبن عطار از حسین بن رزق الله از موسی ...

ابوالقاسم فردوسی :نام   فردوسی :لقب   329ه‍‍ ق :تولد   405 یا 409 ه‍‍ ق :وفات   شاهنامه :آثار           حکیم ابوالقاسم فردوسی طوسی بزرگترین حماسه سرای تاریخ ایران و یکی از برجسته ترین شاعران جهان می باشد. محل تولد این شاعر بزرگ دهکده (باژ) یا (باز) از طابران طوس است. در نسخه ای معتبر از شاهنامه سالهای عمر او 76 و نزدیک 80 یاد شده است ...

مقدمه: دردم نه زکعبه بود کز روی تو بود   مستی نه زباده ، کز بوی تو بود                   حج ، وادی سیر و سلوک عرفانی و طور سینای عارفان ربانی است . حج ، ضیافت خانه قدسی حضرت رحمان و گلشن با صفای کمال و تعالی انسان است حج ، نشانه عبودیت مطلق و مظهری از فرشته سیرتی انسان است . حج ، دریای ژرفی است از عارفان و عرفان ، ...

حکمت سلیمان u داود u بر اریکه سلطنت بنی اسرائیل تکیه داشت، و در امور جاریه آنان حکومت و تصرف می کرد، مراقب وحدت کلمه آنان و وضع اقتصادیشان بود، مخاصمان صبح نزدش حاضر شده ماجری و مرافعات خود را بعرضش می رساندند، و بر مدعای خود احتجاج می کردند، و او میان آنان بعدل و داد داوری می کرد. آن داود u بود، این هم پسرش سلیمان که هنوز بسن بلوغ نرسیده یعنی در سنین یازده سالگی از عمرش جای پدر ...

در ترجمه های مختلف از اوستا، واژه همپرسی را به معنای مشاورت، گفتمان و پند و اندرز گرفته اند. این واژه در زبان پهلوی به صورت همپرسنین همپرسیکه به کار می رود. واژه همپرسی تشکیل شده از دو جزء ham و مصدر پرس paras که به زبان هخامنشی fras گفته می شود از فرس fras در یسناهات 51 بند 11 با جزء آ،فرسا آمده که به معنای گفت و شنود، اندرز پرسیدن و مشورت کردن به کار رفته است و البته از همین ...

مساجد اسلامی درسرزمین ایران،مثل همۀ ممالک اسلامی،جلوه ای اززیباییهای بصری ونمونۀ بارزی ازتلفیق وارتباط فرم های نمادین با باور-های عمیق اعتقادی است. اشکال الگویی وارتباطات سمبولیک درتمامی جوانب ونماهایشان به وضوح دیده می شود.« اساساً هنرهای دینی،به خصوص مساجد اسلامی دریک امر مشترکند وآن جنبۀ سمبولیک آنهاست،زیرا درهمۀ این هنرها،جهان سایه ای ازحقیقت ومرتبتی متعالی-ازآن است. ازاینجا ...

مقدمه: دردم نه زکعبه بود کز روی تو بود مستی نه زباده ، کز بوی تو بود حج ، وادی سیر و سلوک عرفانی و طور سینای عارفان ربانی است . حج ، ضیافت خانه قدسی حضرت رحمان و گلشن با صفای کمال و تعالی انسان است حج ، نشانه عبودیت مطلق و مظهری از فرشته سیرتی انسان است . حج ، دریای ژرفی است از عارفان و عرفان ، معنویت ، تقدس ، روحانیت و ایمان رشید الد ین میبدی می گوید : حج عوام نوعی است وحج خواص ...

ثبت سفارش