دانلود مقاله انسان از دیدگاه اسلام

Word 81 KB 14803 23
مشخص نشده مشخص نشده الهیات - معارف اسلامی - اندیشه اسلامی
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • در عصر ما انسان از نظر دستیابی به ساز و برگ زندگی به مرحله پرشکوهی رسیده است.

    اکتشافات و اعترافات بی‌شمار برایش امکاناتی فراهم کرده تا پیش از این در نظرش افسانه‌ای بیش نبود.
    دستگاههای برقی خودکار و ابراز الکترونیک، بسیاری از ناشدنیهای جهان را برای انسان عصر ناشدنی کرده است.
    با فشار بر یک دکمه، آب و هوا، گرما و سرما، خوراک و پوشاک و هر چه بخواهد برایش آماده است.
    اما همین انسانی که دارای دانسته‌های زیادی است، در مورد خویشتن خیلی چیزها را نمی‌داند، در مورد آن نظرهای متفاوتی است، هر کسی تعریفی از آن دارد، بر این اساس فرقه‌ها و گروههای مختلفی تشکیل شده‌اند، در واقع، انسان خود را به صورت کاملاً جزئی می‌شناسدو نتوانسته است به طور کامل ماهیت خویش را بشناسد!!
    در این تحقیق درباره وجود انسان، اینکه انسان از کجا آمده و چه مسیری را طی خواهد کرد و به کجا خواهید رسید بحث خواهم کرد.

    موقعیت انسان در جهان غرب قبل از رنسانس
    در آن زمان فلسفه اسکولاستیک این‌گونه بیان می‌شد که، خدای پرداخته کلیسای قرون وسطی را با آمیزه‌ای از اساطیر مذهبی به جای «انسان» نشاند.

    همان خدایانی که با انسان رابطه خصمانه داشتند و از دست یافتن انسان به آتش مقدس و معرفت و قدرت هراس داشتند.

    انسان راند زمان رقیب خود می‌دانستند که باید به هر ترتیب او را مهارش کنند.
    رب‌النوع‌ها که سوئ‌مداران قوای طبیعت تصور می‌شدند.

    از اینکه انسان بتواند بر این نیروها فائق آید و طبیعت را تسخیر کند بیم داشتند.

    داستان بهشت آدم هم تلاشی از طرف خدا معرفی شد برای نادان نگه داشتن انسان و شجره مصنوعه که آدم نبایستی از آن بخورد، درخت معرفت وانمود شد که انسان از دست یافتن به آن مصنوع شد که مبادا با خدا به رقابت برخیزد!
    و بالاخره، عصیان آدم را موجب طرد و گناه ابدی انسان دانستند، که سرانجام خدا برای نجات انسان توسط روح‌القدس در کالبد عیسی می‌رود و این روحانیت، مخصوص جانشینان عسی و ارباب کلیسا می‌شود.

    و از این دید، انسان ذاتاً گناهکار و منفور و مطرود به حساب می‌آید و این فقط کارگردانان مذهبی هستند که با روج و ریحان الهی سر و کار دارند و کلیه خزانه‌های غیب در دستشان است.

    انسان باید برای نجات خویش به دامان آنان متوسل شود.


    علم و آگاهی در اسارت جزمیات کلام مسیحی، و اندیشه‌ها در خدمت بحث و تفسیر متون راه کمال در وابستگی به سازمان‌های کلیسایی قرار گرفت.

    بدین ترتیب، انسان رانده شده، دو در روی خدای پشیمان و برآشفته!

    در اسارت متولیان حریم این خدا، همه‌چیز خود را از دست داد و دست بسته وادار به تسلیم شد و از آنچه در این بین اثری نماند «خودی انسان» بود.

    ظهور امانیسم جدید عکس‌العمل این وضع روشن است.

    نهضت رنسانس علیه این خدا شورش کرد و به احیاء انسان روی آورد و اومانیسم که انسان مداری و انسان‌گرایی در شکل جدیدش پاگرفت.

    اومانیسم جدید تلاش کرد تا انسان را از اسارت آسمان یعنی همان خدایی که بر او تحمیل کرده بودند نجات دهد.

    اما افسوس که انسان از بند رها شده را به چنگ خداوندگاران خاکی تازه و اسارت‌های نوپدیدی سپرد، «ما شنیدیم» افزایش و تنوع مصرف، سابقه در سودجویی و بهره‌وری و ..

    اندیشه از جزئیات قرون وسطی آزاد شد و علم رونق گرفت، اما همین علم از یک طرف برده قدرت‌ها شد، از طرف دیگر در خدمت تولید و بهره‌برداری بیشتر برای مصرف بیشتر درآمد.

    اگر هم برگسستن همه بندها و رسیدن به آزادی مطلق تایید شد.

    انسان به دست بی‌بند و باری، بی‌پناهی و سردرگمی و بی‌هدفی سپرده شد.

    باز هم «انسان» فراموش شد و این سوال همچنان باقی ماند که: انسان چیست؟

    چه باید باشد؟

    چه کند تا انسان بماند و به کمال انسانی برسد؟

    انسان از دیدگاه قرآن ماجرای آفرینش آدم در قرآن چنین ترسیم شده است که آدمی در جریان تحول مادی و دگرگونی‌های فیزیولوژیک به مرحله‌ای رسید که «نفخه روح‌الهی» آفرینش دیگری یافت و در مسیر عادی طبیعی خود به یک جهش الهی و ملکوتی دست یافت و موجودی برتر شد.

    بدانگونه که حتی فرشتگان مأمور شدند در پیشگاه او خضوع کنند و نیروهای معنوی جهان هم رام او باشند.

    در این دیدگاه شجره ممنوعه بهشت، نه آن شجره معرفتی است که نباید بدان دست یافت، بلکه وسیله‌ای برای سودجویی و کامجویی است که باید مهار شود و بدین وسیله، انسان نیروی اراده و خودداری خویش را بیازماید، حتی عصیان او، نشان اراده آزادی است که به او داده شده است.

    دست یافتن به «معرفت» نه تنها برایش ممنوع نیست، بلکه بدین موهبت مخصوص شده است که «خدایش به او آنچه را که نمی‌داند تعلیم می‌کند» و اصولاً یکی از عوامل شرفش بر فرشتگان، آگاهی‌هایی است که پیدا می‌کند، همان چیزی که فرشتگان بر آنها دست نیافتند.

    حتی اخراج از بهشت، مقدمه نوعی خودکفائی و بروز استعدادها و تکاپوی خلاق است و حرکتی است از مرحله پیش‌ساختگی به مرحله خودسازی.

    «هبوط» گرچه بدنبال عصیان است اما به طرد و نفرت دائم نمی‌انجامد و با استغفار و خودآگاهی مورد مرحمت قرار می‌گیرد.

    رابطه خدا با انسان، نه موضع‌گیری خصمانه است و نه رقابت، چون خدا غنی با لذات و قادر مطلق است که اگر همه انسان‌ها از فرمانش سرپیچی کنند، به او زیانی نمی‌رسد و در او کمبودی حاصل نمی‌شود.

    لذا از نگرانی و حسد بدور است.

    وانگی عصیان انسان نه با قدرت حاکمانه‌ایست که دست خدا را ببندد، بلکه با همان قدرت انتخاب و نیروی اراده‌ایست که خدا به او عطا کرده است.

    خدا انسان را روی زمین خلیفه قرار داده است.

    یعنی حاکمیت و سلطه زمین برای اوست، که بر آن حکم راند و در آن تصرف کند که این نیرو نه تنها در زمین بلکه در آسمان نیز وجود دارد.

    خداوند نه تنها از افزایش سلطه انسان بر طبیعت واهمه‌ای ندارد بلکه او را بر این امر تشویق نیز می‌نماید و از او می‌خواهد تا زمین را آباد کند.

    و از نیروی نهفته کوه‌ها و دشت‌ها بهره بگیرد.

    و از لوازم کرامت انسان این حاکمیت و قدرت تصرف و تسلط بر خشکی و دریاست.

    انسان در بینش قرآن نه موجودی پیش‌ساخته و محکوم طرح جبری تقدیر است، و نه موجودی تهی و رها و بر خود واگذاشته.

    در محیطی تاریک و بی‌هدف.

    بلکه انسان سرشار از استعدادها و تمایلات و انگیزه‌ها و سائقه‌ها است، همراه نوعی رهبری درونی و هدایت فطری که اگر آلوده نگردد به سوی حق فراخوانده می‌شود و همراه با استعداد یافتن آگاهی و مهارت‌های خلاق.

    هم در مرحله کشف مجهولات تازه با استناد به تجارب و پیش یافته‌های قبلی، هم در زمینه ابزارسازی برای بسط سلطه خود بر طبیعت و گسترش توانایی و کارآیی خویش در مبارزه با موانع.

    در عین‌حال این انسان حامل بار «امانت الهیاست که همان شعور و اراده نافذ و انتخابگر است که مسئولیت‌زا و رمز انسانیت انسان است.

    و این موهبت بزرگ همان است که آسمان‌ها و زمین و کوهها یارای پذیرش آن را نداشتند و پردازنده آن نبودند چون واجد استعداد و لیاقت حمل آن نبودند، آری انسان توانست «نیروی انتخاب آگاهانه و اراده آزاد، را بپذیرد.

    انسان از دیدگاه اگزیستاسینالیزم: از آنجا که این مکتب معروف‌ترین فلسفه معاصر است که قسمت عمده بحث خود را درباره انسان اختصاص داده است، برای آشنایی بیشتر با نظریاتی که درباره انسان وجود دارد باید بیشتر این مکتب را بررسی کرد.

    وجود انسان مقدم بر ذات (ماهیت و طبیعت) اوست، و از اینرو اولاً هیچگونه نقشه یا عقیده‌ای بیش از پدیدار شدن شخصیت یا وجود انسان درباره او وجود ندارد.

    ثانیاً ما خود ذات خویش را با انتخاب آزادانه خود و با متحول شدن به حکم اراده خود می‌سازیم.

    تنها از زیر آب سر در می‌آورم، در برابر اضطراب‌ها و نگرانیهای جلو و عقب می‌روم و همان است که وجودم را تشکیل می‌دهد و من هستم که تمام موانع را واژگون می‌سازم و برای وجود خود ارزش فراهم می‌کنم و هیچ‌چیز غیر از خودم نمی‌تواند به من اطمینان دهد، با دنیا قطع رابطه کرده‌ام، با اصل خود، با این نیستی که خودم هستم نبر می‌کنم.

    وظیفه‌ام آن است که معنای دنیا و ماهیت خودم را لباس حقیقت بپوشانم، من تنها خودم تصمیم می‌گیرم.

    اما در مورد «یاس» آن این است که ما خود را در اتکاء به آنچه درون اراده ماست یا درون مجموع احتمالاتی است که عمل ما را ممکن می‌سازد، محدود سازیم و از هر چیز دیگر علاقه خود را قطع کنیم و ناامید باشیم.

    نه، هنگامیکه دکارت گفت: «خود را تسخیر کن نه جهان را» منظور او در واقع همان بود که: ما باید بدون امید عمل کنیم.

    مفهوم انسان با اضطراب و تشویق مرادف است، هنگامی که انسان خود را به چیزی ملزم می‌کند و کاملاً تشخیص می‌دهد که این عمل خود نه تنها راجع به خود تصمیم می‌گیرد و اختیار می‌کند که خود چه خواهد شد، بلکه برای همه افراد نبی نوع انسان تشریع حکم می‌کند.

    در یک چنین لحظه‌ای انسان نمی‌تواند از احساس مسئولیت کامل و عمیق تبری جوید ...

    تلقی را که ما با آن سر و کار داریم، آن‌گونه کسانی که مسئولیت‌هایی بعهده داشته‌اند خوب می‌شناسند، مانند یک فرمانده نظامی هنگامی که مسئولیت یک حمله بعهده گیرد ...

    و در مورد «سوء نیست» و «اغفال نفس» که باید از آن پرهیز کرده توضیح می‌دهد که چون موجودات انسانی موجوداتی آزاد و مختار و موجد غایات اخلاقی خویش هستند، تنها چیزی که می‌توان از آنها خواست، این است که نسبت به موازین و ارزشهای خودشان وفادار باشند ..

    قول به آزادی بشر مستلزم این است که افراد بشر ملعبه خدایان یا هر قوه دیگر ما سوای خود نیستند.

    بلکه آزادی مطلق دارند و «رها» و مستقل و «غیرمتعلق» و غیرمرتبطند و خلاصه «به حل خویشند» با استشهاد به گفتار «داستایفسکی» که نوشت: اگر خدا وجود نداشت هر چیز مجاز بود می‌گویند: این برای این مکتب نقطه آغاز است.

    واقعاً اگر خدا وجود نداشته باشد همه‌چیز مجازت نیست، در نتیجه انسان غمزده می‌شود، زیرا خواه در درون و خواه در بیرون خود تکیه‌گاهی نمی‌باید و فوراً کشف می‌کند که هیچ دستاویزی ندارد.

    انسان محکو به آزادی است، محکوم چون خود را نیافریده، با این وصف آزاد است، و از آن لحظه که به این جهان افکنده می‌شود.

    مسئول کلیه اعمال خویش است.» از مجموع آنچه که در بالا گفتم می‌توان اصول زیر را در مورد این مکتب درباره انسان متوجه شد: 1ـ برخلاف همه موجودات طبیعی که ماهیت و طبیعتی مشخص، تنظیم شده و پیش‌ساخته دارند، برای انسان ماهیت خاصی درنظر گرفته نشده است و ماهیتش همان است که خود او دست به کار ساختن آن می‌شود.

    2ـ انسان دارای آزادی و قدرت اختیار و انتخاب است.

    3ـ هیچ‌گونه مشیت، اصل، قاعده و طرحی حوزه انسان را محدود نمی‌کند.

    4ـ خود انسان است که مسئول ساختن خویش است و سرنوشت وی منحصراً در دست انتخاب شخصی او می‌باشد.

    او مسئول ساختن محیط اجتماعی و ایجاد دگرگونی در محیط طبیعی خود می‌باشد.

    5ـ بنابه دلیل‌های گفته شده همواره در انتخاب خود گرفتار هیجان و اضطراب شدیدی است، چه هیچگونه رهنمون و پشتوانه‌ای از بیرون وجود ندارد و انتخاب کار آسانی نیست.

    6ـ انسان احساس تنهایی و انقطاع از همه‌جیز و به خود وانهادگی می‌کند و گرفتار نومیدی و «یاس» است.

    7ـ اضطراب و یأسی سازنده که او را وادار به «عمل» می‌کند، چون همه‌چیز از عمل او پیدا خواهد شد.

    اما در مورد اعتقاد به خط باید گفت لازمه این فلسفه الحاد نیست.

    اگر سیتانسیالیست‌ها بر دو نوعند: از یک طرف اگر سیتانسیالیست‌های مسیحی که در میان این عده «یاسپرس» و «گامبریل مارسل» را نام می‌بریم که هر دو به کاتولیک بودن خود معترف هستند و از طرف دیگر اگر سیتانسیالیستهای خدا ناشناس هستند که «هایدگر» و خود من از آنها هستیم.

    وجه اشتراک این افراد با یکدیگر صرفاً این است که آنها عموماً معتقد به مقدم بودن وجود انسان بر ذات و ماهیت او هستند.

    الحاد در فلسفه اگر سیتانسیالیسم مفهومی که قصد انکار آفریننده را دربر گرفته باشد به خود نمی‌گیرد، بلکه می‌گوید به فرض که آفریننده وجود نمی‌داشت چیزی جابجا نمی‌شد.

    انسان باید خودش را در یابد و بداند که از هیچ جانب وسیله‌ای برای کمک او نیست.

    اما اگر ستیانسیالیست از اینکه خدا وجود نداشته باشد سخت آشفته است، زیرا در این صورت امکان یافتن «ارزش‌ها» در بهشت محسوس بکلی از بین می‌رود، دیگر هیچ نیکی بالبدیدای نمی‌تواند وجود داشته باشد.

    زیرا هیچ استشعار لاینتناهی و کاملی نیست که آن نیکی را از اندیشه خود بگذراند، هیچ جا نوشته نیست که خوب وجود و مشخص باید درستکار باشد.

    ملاحظه می‌شود که آنان هم که گرفتار الحاد شده‌اند، بدان تصور بوده‌اند که آزادی مطلق انسان در صورتی حاصل می‌شود که وراء او «مشیت و اراده‌ای» نباشد و حتی گاهی تصریح می‌کنند که اگر خدایی بود که همه چیز را مقدر می‌کرد، یا حتی همه چیز را می‌دانست، آینده به ضرورت چنان بود که خدا در علم

  • فهرست
    مقدمه
    موقعیت انسان در جهان قبل از رنسانس
    ظهور اومانسیم جدید
    انسان از دیدگاه اسلام
    انسان از دیدگاه اگزیستانسیالیزم
    اما در اسلام
    1 ماهیت انسان
    2 آزادی انسان و تقدیر الهی
    3 حوزه انتخاب و نقش هدایت
    4 هدفداری انسانی
    5 انسان مسئول
    6 مراقبت و اضطراب
    7 انسان بی‌پناه نیست
    8 اتکا به نفس و بیم و امید
    انسان از دیدگاه متریالسیم دیالکتیک
    دید اسلام در این مسایل
    نتیجه‌گیری
    منابع و مأخذ

کلمات کلیدی: اسلام - انسان - دیدگاه

تحقیق دانش آموزی در مورد دانلود مقاله انسان از دیدگاه اسلام, مقاله دانشجویی با موضوع دانلود مقاله انسان از دیدگاه اسلام, پروژه دانشجویی درباره دانلود مقاله انسان از دیدگاه اسلام

اهمیت پردازش الگوی انسان اقتصادی در نظریه‌پردازی‌های اقتصادی، هر اقتصاددان مسلمان را وا می‌دارد تا پیش از داخل شدن در هر گستره اقتصادی، درباره این موضوع بیندیشد. برخی از مبانی فلسفی اسلام می‌تواند ما را در پردازش انسان اقتصادی یاری دهد. در گستره خداشناسی، آموزه‌های «توحید افعالی» رابطه‌ای خاص بین خداوند و انسان برقرار می‌سازد که در آن، از انسان سلب اختیار نشده و از طرف ...

این پرسش که «آدمى چیست، کجاست، از کجا و چگونه و براى چه آمده است؟» و نیز پرسش هایى از این سنخ، هیچ گاه بشر اندیشمند و حقیقت جو را رها نکرده است. آدمى نیز، هیچ گاه این پرسش ها را وانخواهد گذاشت؛ زیرا معناى زندگى هر کس مبتنى بر پاسخى است که به این پرسش ها مى دهد. در این بخش تلاش شده تا در قالب چند پرسش و پاسخ به تبیین علت سجده ى ملائک براى حضرت آدم و نیز به چالشى درباره ...

تحقیق حاضر مشتمل بر پنج بخش با این موضوعات است : بخش اول، تکامل انسان از دیدگاه قرآن و احادیث: تکامل انسان (تکامل در قرآن، انسان از نظر قرآن، ازدواج فرزندان آدم، انسان مخلوق تکامل یافته ،تکامل انسان از دیدگاه علمای اسلامی )؛ بخش دوم، سیر تکامل انسان در عالم ذر: عالم ذریا پیمان الست (بررسی آیه‌ی اخذ میثاق در عالم ذر، بررسی آیه‌ی امانت در عالم ذر)، نقش ارواح در عالم ذر. بررسی ...

تعریف مسأله و بیان سوالها خداوند متعال نوع انسان را از دو جنس مرد و زن آفریده و تفاوت در جنسیت را مایه بقای نوع انسانی قرار داده است. تفاوتهای جسمی و روحی - روانی زن و مرد ناشی از خلقت تکوینی آنهاست حکمت ها و مصلحت های خاص خود را دارد. این تفاوتها در بعد تشریحی، مسایل فقهی و حقوقی خاص و متفاوتی را برای هر دو جنس به دنبال دارد و باعث شده که احکام آنها در برخی موارد با هم مشابهت ...

چکیده تأکید اسلام بر لزوم به کار گرفتن اندیشه روشنگری و آگاهی بخشی و بیان حقایق برای رسیدن به اتحاد و محبت و مهرورزی نسبت به انسان ها و توجه کرامت آنها بر کسی پوشیده نیست زیرا که فلسفه خلقت و آفرینش امید به لطف و رحمت الهی و کمال و سعادت است. قرآن برای دستیابی به سعادت است که به اموری اشاره می کند که می‌توان از آنها به عنوان عوامل بیرونی و درونی اتحاد و انسجام یاد کرد. از آنجایی ...

معیارهاى رفتار سالم از دیدگاه اسلام مقدّمه «بهنجارى و نابهنجارى» از بنیادى ترین موضوعات دانش روان شناسى است که قلمرو وسیعى از این علم را تحت تأثیر خویش دارد. فلسفه روان شناسى پایه‌اى ترین و روان درمانى کاربردى ترین موضوعى است که متأثّر از رویکردهاى خاص در بهنجارى و نابهنجارى و ملاک هاى این دو مى باشد. آنچه معمولا در نوشته ها و آثار آکادمیک مورد بحث قرار گرفته، بیشتر ...

همان طور که می دانید انقلاب شکوهمند اسلامی ما یک هدف اساسی داشت و آن این بود، که اسلام، تعالیم اسلامی، احکام اسلامی، اصول و دستورالعمل های اسلامی، حاکم بر اعمال و رفتار ما باشد و اگر بخواهیم این مطلب را به صورت آموزشی مطرح کنیم، باید بگوییم که هدف، اشاعه تربیت اسلامی در جامعه بود. یعنی از آنچه قبل از انقلاب در جامعه، تا حدی جاری و متداول بود، ما را تحت تاثیر آداب و رسوم خاص و ...

در مقدمه این مبحث مهم ، اشاره ای مختصر به تعریف توصیفی فرهنگ و تمدن می کنیم . می توان گفت فرهنگ عبارت است از شیوه انتخاب شده برای کیفیت زندگی ، که با گذشت زمان و مساعدت عوامل محیط طبیعی و پدیده های روانی و رویداد های نافذ ، در حیات یک جامعه به وجود می آید . البته می دانیم که این گونه معرفی ، بیش از یک توصیف اجمالی نیست ، و لی برای دیدگاه ما در این مبحث کافی به نظر می رسد . اما ...

مقدمه سپاس فراوان آفریدگاری را سزا است که جهان هستی را همسان و هماهنگ با احتیاجات و نیازهای بشر سامان داده و با تدبیر حکیمانه خود آنرا پرورده است. تحیات و درود نامحدود بر والاترین معلم و مربی انسان یعنی پیامبر گرامی اسلام (ص) که با مدد وحی الهی و کتاب آسمانی، بشریت را به صراط مستقیم و رهنمودهای درخشان فرهنگ و تمدن آشنا ساخته است، و همچنین بر امامان و پیشوایان  راه حق که ...

اسناد بین‌المللی حقوق بشر از دیدگاه اسلام(قسمت اول) چکیده این مقاله سه موضوع اصلی را که در اسناد بین¬المللی حقوق بشر مطرح گردیده مورد بررسی قرار داده است و آنها را از دیدگاه اسلام مورد نقد و بررسی قرار می‌دهد. موضوع‌های مذکور عبارتند از ازدواج ، مجازات اعدام، واژه‌شناسی‌ها و ویژگیهای آنها می‌باشد. تکیه من محدود به دو سند بین‌المللی است: اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاقین ۱۹۶۶ ...

نظریه اسلام در مدیریت‏ منابع انسانى‏ نظریه رشد و مدیریت رحمانى مدیریت منابع انسانى، که شرح آن رفت، جایگاه مهمى در مکاتب مدیریتى کسب کرده است. در این مدیریت، آن‏چه باید اداره شود، انسان‏ها هستند که رکن اصلى هر سازمان به شمار مى‏ روند. نظریه اسلام در این باره، «نظریه رشد» است که شامل انسان و مواد، هر دو مى‏شود؛ یعنى رشد انسانى و سازمانى را با هم در نظر مى‏گیرد. این نظریه ...

ثبت سفارش