دانلود مقاله بررسی نقش عدل در اسلام

Word 89 KB 14877 27
مشخص نشده مشخص نشده حقوق - فقه
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • دومین اصل از اصول دین مبین اسلام، « عدل» است.
    برای عدل، چندین معنی ذکر شده است که در ذیل، فهرست وار، بیان می شود .
    موزون بودن اگر مجموعه ای را در نظر بگیریم که در آن، از حیث کمیت، مقدار لازم هر جزء و از لحاظ کیفیت، ارتباط اجزاء با یکدیگر رعایت شود، مثلاً یک اجتماع اگر بخواهد باقی بماند و اثر مطلوب خود را بدهد و نقش منظور را محقق نماید باید متعادل باشد، یعنی هر چیزی در آن باید به قدر لازم وجود داشته باشد.
    یک اجتماع متعادل به کارهای فراوانی از قبیل امور اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، قضایی، تربیتی و ...

    احتیاج دارد .

    این کارها باید میان افراد تقسیم شود و برای هرکدام از آن کارها به اندازه ای که لازم و ضروری است، افرادی گماشته شود.
    معنی دیگر عدل تساوی و نفی هر گونه تبعیض است
    گاهی می گویند: فلانی عادل است .

    منظور این است که هیچگونه تفاوتی میان افراد قائل نمی شود.


    بنابراین، عدل یعنی مساوات .

    اگر مقصود از این معنی، این باشد که عدالت ایجاب می کند که هیچگونه استحقاقی رعایت نگردد و با همه چیز و همه کس به یک چشم نظر شود، این عدالت، عین ظلم است.
    اما اگر مقصود این باشد که عدالت یعنی رعایت تساوی در زمینه استحقاقها است البته این معنی درست است.


    عدل، چنین مساواتی را ایجاب می کند، و چنین مساواتی از لوازم عدل است.

    به این معنی که هرکس هر اندازه که لیاقت و استحقاقی که دارد، امتیاز می گیرد.


    معنای دیگر عدل، رعایت حقوق افراد و عطا کردن به هر صاحب حق، حق او را.

    و ظلم عبارت از پامال کردن حقوق و تجاوز و تصرف در حقوق دیگران می باشد .

    معنی حقیقی عدالت بشری، یعنی عدالتی که در قانون بشری باید رعایت شود و افراد بشر باید آن را محترم بشمارند.

    این عدالت متکّی به دو چیز است: الف ـ حقوق و اولویت ها یعنی افراد بشر، نسبت به یکدیگر و در مقایسه با یکدیگر نوعی حقوق و اولویت پیدا می کنند .

    مثلاً کسی که با کار خود، محصولی تولید می کند، طبعاً نوعی اولویت نسبت به آن محصول پیدا می کند و منشاء این اولویت، کار و فعالیت اوست.

    ب ـ امر دیگر، خصوصیت ذاتی بشر است که طوری آفریده شده است که در کارهای خود الزاماً نوعی اندیشه هایی را که به « اعتباری» معروف هستند، استخدام می کند و با استفاده از آن اندیشه ها به مقاصد طبیعی خود نائل می آید .

    آن اندیشه ها، یک سلسله اندیشه های «انشائی» یا امری است که با « باید» ها مشخص می شود.

    از آن جمله، این است که برای اینکه افراد جامعه بهتر به سعادت خود برسند باید حقوق و اولویت ها، رعایت شود.

    رعایت استحقاقها در افاضه وجود معنی این سخن این است که موجودات در نظام هستی از نظر قابلیت ها و امکان فیض گیری از مبدأ هستی، با یکدیگر متفاوتند.

    هر موجودی در هر مرتبه ای که هست، از نظر قابلیت فیض گرفتن استحقاقی خاص به خود دارد .

    ذات مقدس حق که کمال مطلق و خیر مطلق و فیاض علی الاطلاق است، به هر موجودی، آنچه را که برای آن موجود ممکن است، از وجود و کمال، اعطا می کند و هیچگاه از دادن فیض و کمال به مخلوقات خودداری نمی کند.

    عدل الهی در نظام تکوین، یعنی هر موجودی، هر درجه از وجود و کمال که استحقاق و امکان آن را دارد، دریافت کند و ظلم یعنی، منع فیض و خودداری از جود و بخشش به وجودی که استحقاق آن را دارد .

    میانه روی و اجتناب از افراد و تفریط به عبارت دیگر، هر چیزی را به جای خود نهادن.

    منظور از عادل بودن خداوند سبحان، این است که استحقاق شایستگی هیچ موجودی را معطّل نمی گذارد و به هرکس، هرچه استحقاق دارد می دهد.

    عدل در موارد زیر کاربرد دارد: الف ـ عدل در آفرینش: به این معنی که خداوند سبحان، هر موجودی را چنان که باید و شاید، آفریده و آنچه شایسته اش بوده است، به او داده است .

    مقدری که به گِل، نکهت و به گُل جان داد به هر که هر چه سزا دید حکمتش، آن داد ب ـ عدل در قانون گذاری: یعنی قوانین الهی، نسبت به تمام طبقات، بر اساس حکمت و مصلحت، به طوری که از حدود قدرت بشر خارج نباشد، وضع شده و آنچه که برای زندگی و سعادت و رشد جسمانی و روحانی افراد و اجتماعات بشری، لازم بوده رعایت شده است.

    ج ـ عدل در پاداش و کیفر: به این معنی که خداوند سبحان، در مقام مجازات، به هیچ وجه به کسی ستم روا نمی دارد، بلکه اعمال هرکس را با ترازوی عدالت، سنجیده، مجازاتی در خور آن مقرر می دارد.

    عدل الهى مقدمه: عدل الهى یکى از مباحث مهم در اسلام است.

    در این مقاله عدل در خلقت و عدل در قانونگذارى (تشریع) و رابطه عدل با حسن و قبح عقلى مورد بحث قرار گرفته است.

    یکى از مسائلى که درعلم کلام مورد بحث واقع شد مساله عدل الهى بود، که آیا خداوند عادل‏است‏یا نه؟این مساله خیلى اهمیت پیدا کرد و شاخه‏ها و متفرعات زیاد پیداکرد، دامنه‏اش قهرا به مساله اصل عدالت اجتماعى که مورد بحث ماست نیز کشیده شد.این مساله از مساله حادث بودن و قدیم بودن کلام‏الله هم با آنکه آن مساله فتنه‏ها بپا کرد و خونها برایش ریخته شد بیشتر اهمیت پیدا کرد به طورى که به واسطه نفى‏و اثبات در این مساله - یعنى مساله عدل - متکلمین دو نحله شدند: عدلیه و غیر عدلیه.عدلیه یعنى طرفداران‏اصل عدل الهى، و غیر عدلیه یعنى منکرین اصل عدل الهى.

    متکلمین شیعه عمومااز عدلیه هستند، و به همین جهت از همان زمان قدیم معمول شد که‏شیعه بگوید اصول دین اسلام پنج تاست: توحید، عدل، نبوت، امامت،معاد، یعنى از نظر اسلام‏شناسى‏شیعى اصول اسلام پنج تاست.

    در مساله عدل الهى در دو قسمت بحث‏شد: یکى اینکه‏آیا خلقت و تکوین عالم از آسمان و زمین، از جماد و نبات و حیوان، از دنیا و آخرت، بر موازین عدالت و موافق عدالت است ودر خلقت و آفرینش به هیچ موجودى ظلم نمى‏شود و این عالم به عدل برپاست؟آیا «بالعدل قامت السموات و الارض‏» (1) ؟یااینکه خداوند چون اراده و مشیتش مطلق است و هیچ چیز نمى‏تواند اراده او رامحدود کند، فعال ما یشاء است، یفعل ما یشاء (2) و یحکم مایرید (3) ، خلقتش تابع هیچ میزان و هیچ قاعده و قانونى نمى‏تواند باشد،هر چه او بکند عدل است نه اینکه هر چه مقتضاى عدل است او مى‏کند.

    لهذا در جواب این سؤال که آیا خداوند در قیامت‏بر وفق موازینى که موازین عدل است رفتار مى‏کند و طبق حساب و قاعده‏اى یکى را به بهشت مى‏برد و دیگرى را به جهنم،یا اینطور نیست؟آنها گفتند اینطور نیست، هیچ قانون و ناموسى نمى‏تواند حاکم بر فعل حق باشد، هر قانون و ناموسى‏تابع فعل او و امر اوست، عدل و ظلم هم تابع فعل اوست.اگر او مطیع را به جهنم ببرد و عاصى را به بهشت، باز هم چون اوکرده عدل است.اراده او و فعل او تابع میزانى و خاضع در برابر قانونى نیست، همه قوانین و موازین تابع اراده او هستند.

    این یک قسمت درباره اصل عدل که راجع به اساس خلقت‏موجودات و نظام عالم بود که آیا موافق با میزان عدل است‏یا نه؟

    قسمت دیگرى مربوط به نظام تشریع است، مربوط‏به دستورهاى دینى است، مربوط به این است که دستورهاى الهى که به وسیله پیغمبراکرم(ص)رسیده و به نام شریعت و قانون اسلامى خوانده مى‏شود چطور؟

    آیا نظام تشریع تابع میزان عدل است‏یا نه؟آیا عادلانه‏وضع شده و هر حکمى تابع یک حقیقت و یک مصلحت و مفسده واقعى است، یا اینطور نیست؟

    وقتى که به قوانین شریعت اسلام نگاه مى‏کنیم مى‏بینیم‏یک سلسله چیزها تحلیل و تجویز و بلکه واجب شده و یک عده امور دیگر بر عکس تحریم شده و ممنوع شناخته عدل تکوینى در این قسم از عدالت، سخن در پیرامون وظایف و تکالیف الهى بر بندگان و پاداش روز جزا نیست، بلکه محور بحث در این قسم نظام آفرینش و اینکه این نظام بر اساس عدل و داد استوار است مى‏باشد.

    معنى عدل در آفرینش این است که در جهان آفرینش تعادل حکومت مى‏کند و سراپاى جهان موزون و متعادل بوده و در ترکیب اجزا آن، تناسب و تعادل کاملا رعایت‏شده است.

    اثبات این نوع عدالت بر عهده بررسى نظم جهان است و بشر با بررسیهاى علمى تا آنجا که دست‏یافته غیر از نظم و حساب و تناسب و اینکه هر چیزى بجاى خویش نیکو است چیزى نیافته است.

    و اینکه در روایت آمده:«بالعدل قامت السموات و الارض‏» (1) زمین و آسمانها بر عدل استوار است مطلب بسیار متینى مى‏باشد زیرا اگر فاصله کرات و وضع و حرکتهاى آنها با حساب معین و متعادلى انجام نمى‏گرفت هر آن محکوم به نیستى و زوال بودند.

    عدل چیست؟

    اولین مساله‏اى که باید روشن شود این است که عدل چیست؟

    ظلم چیست؟

    تا مفهوم اصلى و دقیق عدل روشن نشود هر کوششى بیهوده است و از اشتباهات مصون نخواهیم ماند مجموعا چهار معنى و یا چهار مورد استعمال براى این کلمه هست: الف- موزون بودن: اگر مجموعه‏اى را در نظر بگیریم که در آن اجزا و ابعاد مختلف بکار رفته است و هدف خاصى از آن منظور است‏باید شرایط معین در آن از حیث مقدار لازم هر جزء از لحاظ کیفیت ارتباط اجزا با یکدیگر رعایت‏شود و تنها در این صورت است که آن مجموعه مى‏تواند باقى بماند و اثر مطلوب خود را بدهد و نقش منظور را ایفا نماید مثلا یک اجتماع اگر بخواهد باقى و برقرار بماند باید متعادل باشد یعنى هر چیزى در آن به قدر لازم (نه به قدر مساوى) وجود داشته باشد شک اجتماع متعادل به کارهاى فروان اقتصادى سیاسى فرهنگى قضائى تربیتى احتیاج دارد و این کارها باید میان افراد تقسیم شود وبراى هر کدام از آن کارها به آن اندازه که لازم و ضرورى است افراد گماشته شوند.

    ازجهت تعادل اجتماعى آنچه ضرورى است این است که میزان احتیاجات در نظر گرفته شود و متناسب با آن احتیاجات بودجه و نیرو مصرف گردد اینجاست که پاى «مصلحت‏» به میان مى‏آید یعنى مصلحت کل مصلحتى که در آن بقاء و دوام کل و هدفهایى که از کل منظور است در نظر گرفته مى‏شود از این نظر «جزء» فقط وسیله است‏حسابى مستقل و براى خود ندارد.

    همچنین است تعادل فیزیکى یعنى مثلا یک ماشین که براى منظورى ساخته مى‏شود و انواع نیازمندیها براى ساختمان این ماشین هست اگر بخواهد یک مصنوع متعادل باشد باید از ماده‏اى به قدرى که لازم و ضرورى است و احتیاج ایجاب مى‏کند در آن به کار برده‏باشد.

    تعادل شیمیایى نیز چنین است هر مرکب شیمیایى فرمول خاصى دارد نسبت‏خاصى میان عناصر ترکیب کننده آن هست تنها با رعایت آن فرمول و آن نسبتها که متفاوت است تعادل برقرار مى‏شود و آن مرکب بوجود مى‏آید.

    جهان موزون و متعادل است اگر موزون و متعادل نبود برپا نبود نظم و حساب و جریان معین و مشخصى نبود در قرآن کریم آمده است: و السماء رفعها و وضع المیزان (1) همانطور که مفسران گفته‏اند مقصود این است که در ساختمان جهان رعایت تعادل شده‏است در هر چیز از هر ماده‏اى به قدر لازم استفاده شده است فاصله‏ها اندازه‏گیرى شده‏است در حدیث نبوى آمده است: بالعدل قامت السموات و الارض (2) «همانا آسمان و زمین به موجب عدل برپاست.» نقطه مقابل عدل به این معنى بى تناسبى است نه ظلم لهذا عدل به این معنى از موضوع بحث ما خارج است.

    بسیارى از کسانى که خواسته‏اند به اشکالات مربوط به عدل الهى از نقش تبعیضها، تفاوتها و بدیها جواب بدهند، به جاى آنکه مساله را از نظر عدل و ظلم طرح کنند از نظر تناسب و عدم تناسب طرح کرده‏اند و به این جهت قناعت کرده‏اند که همه این تبعیضهاو تفاوتها و بدیها از نظر نظام کلى عالم لازم و ضرورى است.

    شک نیست که ازنظر نظام عالم و از نظر تناسب ضرورى در مجموعه ساختمان جهان وجود آنچه هست ضرورى است ولى این مطلب جواب شبهه ظلم را نمى‏دهد.

    بحث عدل به معنى تناسب در مقابل بى‏تناسبى از نظر کل و مجموع نظام عالم است ولى بحث عدل در مقابل ظلم از نظر هر فرد و هر جز مجزا از اجزا دیگر است در عدل به معنى تناسب در مقابل بى تناسبى از نظر کل و مجموع نظام عالم است در دل به مفهوم اول مصلحت کل مطرح است و در عدل به مفهوم دوم مساله حق فرد مطرح است لهذا اشکال کننده برمى‏گردد و مى‏گوید من منکر اصل تناسب در کل جهان نیستم ولى مى‏گویم رعایت این تناسب خواه ناخواه مستلزم برخى تبعیضها مى‏گردد آن تبعیضها از نظر کل روا است و از نظر جزء نارواست.

    عدل به معنى

کلمات کلیدی: اسلام - عدل - نقش عدل در اسلام

تحقیق دانش آموزی در مورد دانلود مقاله بررسی نقش عدل در اسلام, مقاله دانشجویی با موضوع دانلود مقاله بررسی نقش عدل در اسلام, پروژه دانشجویی درباره دانلود مقاله بررسی نقش عدل در اسلام

دومین اصل از اصول دین مبین اسلام، « عدل» است. برای عدل، چندین معنی ذکر شده است که در ذیل، فهرست وار، بیان می شود . موزون بودن اگر مجموعه ای را در نظر بگیریم که در آن، از حیث کمیت، مقدار لازم هر جزء و از لحاظ کیفیت، ارتباط اجزاء با یکدیگر رعایت شود، مثلاً یک اجتماع اگر بخواهد باقی بماند و اثر مطلوب خود را بدهد و نقش منظور را محقق نماید باید متعادل باشد، یعنی هر چیزی در ...

پیشگفتار انقلاب اسلامی ایران، تنها یک جهاد و مبارزه سیاسی برای تغییر یک حکومت یا رژیم طغیانگر و ظالم و مستبد نبود، بلکه نهضت بیداری یک ملت در برابر صف خودکامگی، استعمار و از خودبیگانگی بود. حرکت بیداری برای مقابله با استعمار و برکندن مبانی فرهنگی ، اعتقادی و آئینی یک ملت بود. حماسه‌ای برای احیاء آئین و فکر و اندیشه دینی، اعتقادی و باورهای دیرین و پا بر جای یک ملت بزرگ بود. یک ...

دیده بر هم گذارم تو را می دیدم که از درد و رنج به خود می پیچی؛ تا سحر خواب به چشمم راه نیافت، معلوم است که عاشق بی خواب جز محبوب به چیزی نمی اندیشد، تمام مدت در رختخواب به فکر تو دردانه عزیز و بی همتا بودم اگر می توانستم در کنار تو محبوب باشم، بدبختی و حوادث شوم را فراموش می کردم و نوش داروی عشق به کامت می ریختم. در بلایا باید عاشق و معشوق شریک درد هم باشند، می دانم از دست مرض ...

در حقوق اساسی کشورها، مجلس و قوه مقننه عموما به عنوان مظهر قدرت و حاکمیت مردم و مصداق روشن "جمهوریت" انگاشته شده است. بر این اساس ، جایگاه قوه مقننه در حاکمیت همچون جایگاه "سر" در بدن انسان تصویر شده و نقش "تدبیرگری" را برای آن قائل شده‌اند. در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز مجلس و قوه مقننه از جایگاه رفیعی برخوردار است و تبلور اراده ملت می‌باشد. با توجه به اینکه در آستانه ...

علیرغم مجاهدت و تلاشهایى که مردانى چون سید جمال الدین اسدآبادى، نائینى، نورى، مدرس، کاشانى، و فداییان اسلام به رهبرى نواب صفوى انجام داده‏اند و اگر چه در تحقق بسیارى از اهداف ملى نقش اساسى داشتند، موفق نشدند اسلام را به عنوان ایدئولوژى انقلاب در باور توده‏هاى وسیع و على الخصوص انقلابیون جوان جاى دهند.تا اینکه از سال 1341 امام خمینى رهبر انقلاب اسلامى با شناخت دقیق مشکلات مذکور ...

زکات گامی‌ عملی‌ در تکوین‌ اقتصاد اسلامی‌ چکیده‌: در این‌ مقاله‌، با استناد به‌ آیات‌ قرآن، روایات‌ و همچنین‌ با در نظر گرفتن‌ اصول‌ زیربنایی‌ نظام‌ حقوقی‌ اسلام‌، نگارنده‌ می‌کوشد تا زکات‌ را به‌ عنوان‌ یک‌ وظیفه ‌ اجتماعی‌ معرفی کند. با دقت‌ در دلایل‌ یاد شده‌ روشن‌ می‌شود که‌ زکات‌ صرفاً یک‌ وظیفه ‌ فردی‌ - اخلاقی‌ نیست‌ بلکه‌ به‌ جهت‌ تأمین‌ نیازهای‌ مالی‌ جامعه ‌ اسلامی‌ ...

تحولات نوین در اقتصاد اسلامی با توجه به نهادهای مالی اسلام، اقتصاد های نوظهور اسلامی که به دنبال تدوین ایده های اقتصاد اسلامی و اقتصاد های بازارهای مالی هستند، در چارچوب روش های جدید مورد بررسی قرار می دهد.پس از جنگ جهانی دوم و در پی استقلال ملت های مسلمان از قدرت های استعمارگر، نیاز به اقتصاد اسلامی هرچه بیشتر نمایان شد. در این برهه، کشورهای اسلامی با چالش توسعه و خودکفایی ...

تهران ، خبرگزاری جمهوری اسلامی ‪۸۴/۰۹/۰۹‬ javascript:history.back(); داخلی. سیاسی. مجلس. در حقوق اساسی کشورها، مجلس و قوه مقننه عموما به عنوان مظهر قدرت و حاکمیت مردم و مصداق روشن "جمهوریت" انگاشته شده است. بر این اساس ، جایگاه قوه مقننه در حاکمیت همچون جایگاه "سر" در بدن انسان تصویر شده و نقش "تدبیرگری" را برای آن قائل شده‌اند. در قانون اساسی ...

آشنایی با مراحل رشد و مشخصات کودکان در سنین مختلف، ابزار بسیار مهمی در مراقبت و تعلیم و تربیت کودکان است. زیرا والدین را آگاه می سازد تا در چه محدوده سنی، منتظر چه نوع تغییراتی در کودک باشند و انتظارات خود را با موقعیت سنی و مراحل رشد تنظیم کنند و در تربیت کودک، روشهایشان را با میزان ادراک و توانایی های کودک هماهنگ سازند. بدیهی است اطلاع از خصوصیات کودک در هر سن به معنی آن نیست ...

قال رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم: انى تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتى أهل بیتى فانهما لن یفترقا حتى یردا على الحوض. الحمدلله و سبحانک اللهم صل على محمد و آله مظاهر جمالک و جلالک و خزان أسرار کتابک الذى تجلى فیه الأحدیه بجمیع أسمائک حتى المستأثر منها الذى لایعلمه غیرک و اللعن على ظالمیهم أصل الشجره الخبیثه . و بعد این جانب مناسب مى دانم که شمه کوتاه و قاصر در باب ثقلین ...

ثبت سفارش