دانلود مقاله خلافت انسان در قرآن

Word 67 KB 15249 12
مشخص نشده مشخص نشده علوم سیاسی
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۷,۶۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • اگر آدمی بخواهد دقیقاً بفهمد که انسان چگونه موجودی است واز کجا آمده و برای چه در این دنیا و در این زمین قرار داده شده و به سوی چه هدفی باید حرکت کند لازم و ضروری است که داستان حضرت آدم(ع)را از منظر قرآن و عترت علیهم السلام بررسی نماید چرا که آدم(ع)اولین نماینده از نسل بزرگ بشریت است و نظام رفتاری خداوند با او که از برنامه خداوندی نشأت می گیرد به نوعی بیانگر نظام رفتاری خداوند با همه بشریت است و در خلال این برنامه و رفتارها می توان دریافت که انسان چگونه موجودی است و از کجا آمده؟

    و برای چه دراین دنیا و در این زمین قرار داده شده؟

    و به سوی چه هدفی باید در حرکت باشد؟
    در بین همه مقوله ها و موضوعات مرتبط با حضرت آدم(ع)یکی از موضوعاتی که شاید نسبت به بقیه از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است و با فهم صحیح آن می توان به بسیاری از سوالات کلیدی انسانها پاسخ داد موضوع خلیفه است.که در داستان آدم (ع)بسیار پررنگ است و بسیار جلب توجه می کند.اینکه خداوند آدم(ع)را به عنوان خلیفه خود معرفی می کند این خلیفه به چه معنا است؟و این خلیفه چه وظایفی را دارد؟
    قبل از پرداختن به تعریف لغوی خلیفه ابتدا باید ببینیم که خداوند این موضوع را برای اولین بار در چه سوره و چه آیه ای طرح نموده سپس با توجه به آیه مورد نظر و نیز آیات مرتبط در قبل و بعد آن مفهوم خلیفه را استخراج نموده و بر اساس این مفهوم ترجمه لغوی مناسبی برای خلیفه ارائه دهیم.
    اولین باری که خداوند واژه خلیفه را برای آدم مطرح می نماید در سوره بقره آیه 30 می باشد با کمی بررسی و دقت در می یابیم که آیات 29 الی 38 سوره بقره درباره مفهوم خلیفه سخن بسیار دارد و با توجه و تدبر در این آیات می توانیم مفهوم خلیفه را بهتر بدست آوریم لذا مفهوم خلیفه را با توجه به آیات 29 الی 38 سوره بقره تحت عناوین زیر مطرح می نماییم.
    1- جمیع آنچه را که خداوند در زمین خلق نموده برای خلیفه و خلیفه شدن آفریده است.
    خداوند در آیات 29 سوره بقره می فرماید:هوَ الّذی خَلَقََ لَکُم ما فِی الاَرضِ جَمیعا:او کسی است که آفریده برای شما آنچه را که در زمین است - سوالی می کنیم منظور خداوند از شما (کُم)که همه چیز در زمین برای آنها آفریده شده چه کسانی هستند؟خداوند پس از این بیان بلافاصله در آیه بعدی موضوع خلیفه را مطرح می نماید.
    خداوند در آیات 29 سوره بقره می فرماید:هوَ الّذی خَلَقََ لَکُم ما فِی الاَرضِ جَمیعا:او کسی است که آفریده برای شما آنچه را که در زمین است - سوالی می کنیم منظور خداوند از شما (کُم)که همه چیز در زمین برای آنها آفریده شده چه کسانی هستند؟خداوند پس از این بیان بلافاصله در آیه بعدی موضوع خلیفه را مطرح می نماید.

    وَاِذ قالَ رَبُّکَ لِلملائِکَه اِنّی جاعِلٌ فی الاَرض خلیفه: و زمانی که پروردگارت به ملائک گفت همانا من می خواهم در زمین خلیفه قرار دهم و نیز با توجه به واو عطف در ابتدای آیه 30 که ارتباط مفهومی با آیه 29 رابیان می کند همچنین واژه مشترک فِی اَلاَرض در دو آیه می توان دریافت منظور خداوند از (کُم)در آیه 29 همان خلیفه در آیه 30 است و چون ضمیر جمع(کُم)آمده این مفهوم نیز برداشت می‌شود که خداوند هر آنچه را که در زمین آفریده برای کسانی است که در جهت خلیفه شدن گام بر می دارند.سپس خداوند آنها را بعنوان خلیفه خود در زمین قرار می دهد.

    2- خداوند،خلیفه را بر می گزیند و به خلافت منصوب می نماید.

    بر اساس آیه 30 سوره بقره این خداوند است که موضوع خلیفه را مطرح و او را برمی گزیند آنجا که به ملائک می فرماید: وَاِذ قالَ رَبُّکَ لِلملائِکَه اِنّی جاعِلٌ فی الاَرض خلیفه:و زمانی که پروردگارت به ملائک گفت همانا من در زمین خلیفه قرار می دهم.

    3- خلیفه باید ربوبیّت خدا را خلافت کند یعنی خلیفه ربّ باشد و چون محصول ربوبیت تربیت است پس وظیفه خلیفه تربیت است.

    خداوند از اسماء و صفات بسیاری بر خوردار است و هر زمان که بخواهد کاری انجام دهد از طریق یکی از اسماء یا صفاتش آنرا انجام می دهد.باتوجه به آیه 30 سوره بقره درمی یابیم که خداوند با ربوبیتش می خواهد خلافت را ایجاد کند چرا که می فرماید: وَاِذ قالَ رَبُّکَ و زمانی که گفت ربِّ تو وچون خداوند از باب ربوبیت خود سخن گفته و بعد موضوع خلیفه را مطرح می نماید و می توان فهمید که ارتباطی بین واژه رب و خلیفه وجود دارد و این خلیفه باید خلیفه ربوبیت خداوند باشد.و چون محصول ربوبیت،تربیت است پس اسن خلیفه باید مربی باشدو به تربیت بپردازد.

    4- خلیفه از جنس انسان است و انسان ظرف مناسبی برای خلافت است.

    پر واضح است که موضوع خلیفه در این آیات درباره آدم(ع)است و چون آدم(ع)از جنس انسان است پس خلیفه باید از جنس انسان باشد همچنین این موضوع با خطاب به ملائکه مطرح می شود و آنان عکس العمل نشان می دهند و خود را سزاوار خلافت می دانند که می گویند:وَ نَحنُ نُسَبِّحُ بِحَمدِک وَ نُقَدِسُ لَک :و ما تو را تسبیح و تقدیس و تحمید می کنیم و خداوند در پاسخ به آنها می فرماید:اِنّی اَعلَمُ ما لا تَعلَموُن یعنی من چیزی را می دانم که شما نمی دانید سپس وَعَلََّمَ آدَمَ الاَسماءَ کُلَّها مطرح می شود در نتیجه این انسان است که می تواند ظرف مناسبی برای خلافت ربوبیت باشد.

    5- شأن انسانی که خلیفه است از شأن همه ملائک نزد خدا برتر و بالاتر است.

    چون خداوند موضوع خلیفه را با خطاب به ملائک مطرح می کند و به آنها می فرماید که شما خلیفه من نیستید و خلیفه من از جنس انسان است و این خلیفه ویژگی هایی دارد که شما ندارید و نیز ظرف مناسبی برای خلافت من است که شمای ملائک اینگونه نیستید و در آیات بعدی با طرح موضوع انباء آدم(ع)به ملائک و در نهایت سجده ملائک به آدم(ع)در می یابیم که این انسانی که قرار است خلیفه رب باشد و شأن و جایگاهش نزد خدا از همه ملائک برتر و بالاتر است.

    6- خلیفه در زمین خلافت می کند و به بیانی دقیق تر مرکز فرماندهی خلیفه در زمین است.

    خداوند اصرار دارد که با کلمات جاعِلٌ فی الاَرض در آیه 30 بفهماند که خلیفه در زمین خلافت می کند چرا که قیدجعل به زمین(فِی اَلارض) برمیگردد نه به خلیفه وجالب است که با طرح موضوع خلیفه در بین ملائک و انباءآدم(ع)به ملائک و سجده ملائک به آدم(ع)به این مفهوم جلب توجه‌ می‌کندکه محدوده خلافت خلیفه فقط زمین نیست و این خلافت در عوالم دیگر نیز جاری است چون ملائکه از جنس عالم برزخ هستند پس حداقل این خلافت محدوده عالم برزخ به پایین است درنتیجه زمین می شود مرکز خلافت خلیفه و مرکز فرماندهی خلیفه.

    7- خلیفه اهل فساد و خونریزی نیست.

    ملائکه پس از بیان خداوند دربارۀ خلیفه قرار دادن انسان در زمین عکس العمل نشان داده و بعنوان اولین بیان می گویند:اَتَجعَلُ فیها مَن یُفسِدُ فیها وَ یَسفِکُ الدِِّماء:آیا در زمین کسی را قرار می دهی که فساد می کند و خونریزی می نماید.چون خداوند این بیان ملائکه را رد نمی نماید می فهمیم که بعضی از انسانها در زمین فساد و خونریزی بپا می کنند ولی خلیفه رب که از جانب خداوند انتخاب شده اهل فساد و خونریزی نسیت و در انتهای آیه خداوند نیز به آنها گوشزد می کند کهاِنّی اَعلَمُ ما لا تَعلَمون همانا من چیزی را می دانم که شما نمی دانید همچنین از این آیه می توان فهمید که همه انسانها در مسیر خلیفه شدن گام بر نمی دارند و بعضی اهل فساد و بعضی به جنگ و خونریزی می پردازند.

    8- خلیفه کاری فراتر از تسبیح و تحمید و تقدیس خداوند را انجام می دهد.

    ملائک به خدا عرضه می دارند که وَ نَحنُ نُسَبِّحُ بِحَمدِک وَ نُقَدِسُ لَک:خدایا خلیفه می خواهی چه کار ما که تو را تسبیح و تحمید و تقدیس می کنیم از این بیان ملائکه فهمیده می شود که خلیفه علاوه بر تسبیح و تحمید و تقدیس خداوند بر اموری بالاتر از این امور باید بپردازدچرا که ملائکه نیز می‌توانند خدا را تسبیح و تحمید و تقدیس نمایند.اوج کار ملائک این است در صورتی که خلیفه رب به اموری فراتر نیز می پردازد.

    9- معلم خلیفه خود خدا ست.خداوندمعلّم خلیفه است.

    بر اساس آیه وَ عَلَّمَ آدَمَ الاَسماءَ کُلََّها برداشت می شود که معلم آدم(ع) که بعنوان خلیفه قرار است در زمین قرار گیرد خداوند است.

    10- خلیفه علم همه اسماءرا از خداوند می آموزد و علم همه اسماءرامی داند.

    وَ عَلَّمَ آدَمَ الاَسماءَ کُلََّها:و آموخت به آدم همه اسماء را.

    11- خلیفه توان فراگیری و انباء(خبر دادن)همه اسماء را دارد.

    خداوند علم همه اسماء را به آدم(ع)تعلیم می دهد(وَ عَلَّمَ آدَمَ الاَسماءَ کُلََّها)در صورتی که ملائکه نتوانستند از آن اسماءخبر دهند و انباء کنند (ثُمَّ عَرَضَهُم عَلَی المَلائِکَه فَقالَ اَنبِئونی بِاَسماءِهؤُلاءِ اِن کُنتُم صادِقین- قالوُ سُبحانَک لا عِلمَ لَنا اِلاّ عَلَّمتَنا اِنَّکَ اَنتَ العَلیمُ الحَکیم)سپس آدم(ع) به دستور خداوند بعد از فراگیری همه اسماءشروع به انباء آن به ملائک می کند.و نبوت آدم(ع)با انباء به ملائک آغاز می شود.ولی ملائکه نه توان فراگیری انباء اسماء راداشتند و نه توان انباء اسماء را.چرا که اگر ظرفیت آن را می داشتند خداوند حتماً آنها را آگاه می ساخت.

    12- خلیفه به اذن الهی انباء می کند.

    قالَ یا آدَمُ اَنِبهُم بِاَسمائِهِم:گفت ای آدم به اسماء آنها ملائکه را خبر کن.

    13-خلیفه عالم به غیب و شهود است.

    موضوع اسماء موضوعی است که به عالم غیب ارتباط دارد و ملائکه به عالم شهود احاطه داشتند و آدم(ع)به موضوعی انباء می کند که مربوط به فراتر از عالم شهود یعنی عالم غیب است زیرا خداوند پس از انباء آدم(ع)به ملائکه می فرماید:اَلَم اَقُل لَکُم اِنّی اَعلَمُ غَیبَ السَّمَواتِ وَ الاَرض:آیا به شما نگفتم که من دانای به غیب آسمانها و زمین هستم و خلیفه باید عالم به غیب باشد تا عالم به اسماءباشد.

    14- خلیفه کسی است که باوجه اسمائی اهل بیت(ع)آشناست و آن وجوه رانبوّت می کند.

    خداوند در آیه 31 پس از تعلیم همه اسماء به آدم(ع)آن اسماء را به ملائک عرضه می کندو از آنها می خواهد که به اسماء اینان(هؤُلاءِ)او را خبر دهند اگر در کلام خود صادقند- (وَعَلََّمَ آدَمَ الاَسماءَ کُلَّهاثُمَّ عَرَضَهُم عَلَی المَلائِکَه فَقالَ اَنبِئونی بِاَسماءِهؤُلاءِ اِن کُنتُم صادِقین)خداوند در ابتدا جهت تعلیم آدم(ع)واژه اسماء را بکار می برد ولی در ادامه موضوع اسماء را با واژه هؤلاءِ (اینان)تکمیل می کند و منظور خدا را از اسماء بیان می نماید.واز ملائکه می خواهد اسماء هؤلاءِ(اینان) را بیان کنند ودر آیه 33 بعد از اقرار ملائکه به عدم توانایی در انباءِ اسماء به آدم(ع)می فرماید که ملائکه را به اسماء آنها (اسمائِهِم)آگاه کند حال سؤال می کنیم که منظور از هؤلاءِ(اینان)در آیه 31 و هِم(آنها- ایشان)که به هؤلاءِ برمی گردد در آیه 33 چه کسانی هستند؟

    در روایات به صراحت بیان شده که ملائکه با انوار اهل بیت(ع)که حول عرش در گردش بودند آشنا بودند حتی تسبیح و تحمید و تقدیس خداوند را از آنها فراگرفته بودند ولی با وجوه بالاتر اهل بیت(ع)یعنی وجه اسمائی آنها آشنا نبودند بلکه توان فهم و انباء آنرا نیز نداشتند و آدم(ع)آنها را با این وجوه برتر اهل بیت(ع)آشنا می سازد از مطالب ذکر شده می توان دریافت که یکی از مهم ترین وظایف خلیفه این است که همه انسانها را بلکه ملائکه را با وجوه مختلف اهل بیت(ع)آشنا می سازند و از آن وجوه به مردم خبر دهند.

    15- خلیفه کسی است که بتواند موضوعاتی را از عالم غیب در یابد و در عالم شهود انباء کند و خلیفه نبی نیز هست.

    چون موضوع اسماء مربوط به عالم غیب است و این موضوع در آیه33 به صراحت بیان شده پس معلوم می شود که خلیفه عالم به غیب بوده و می تواند آنرا در عالم شهود انباء کند حال می توان تعریفی از نبوت را در اینجا مطرح کرد که نبی کسی است که از عالم غیب خبر می دهد و خلیفه،نبی نیز هست.

    16- خلیفه به اذن الهی آشکار و پنهان عالم را می داند.

    از آنجا که خداوند علم اسماء را که مربوط به غیب عالم است به آدم(ع)می آموزد تصریح وَ اَعلَمُ ما تُبدُونَ وَ ما کُنتُم تَکتُموُن در آیه 33 بر این نکته اشاره دارد که خداوند آشکار و پنهان عالم را نیز به خلیفه اش نشان می دهد.

    17- همه ملائک تحت فرمان خلیفه هستند.و خلیفه مربی تمام ملائک است.

    بعد از اینکه خداوند توان آدم(ع)را به رخ ملائک می کشد


تحقیق دانش آموزی در مورد دانلود مقاله خلافت انسان در قرآن, مقاله دانشجویی با موضوع دانلود مقاله خلافت انسان در قرآن, پروژه دانشجویی درباره دانلود مقاله خلافت انسان در قرآن

خداوند متعال برای پیامبران اوصاف و ویژگیهایی را بیان فرموده است که تقریباً شامل تمام پیامبران می شود، در این گفتار به بررسی اجمالی این اوصاف و ویژگیها می پردازیم امید واریم که مفید افتد . 1- رسول ، نبی و نذیر رسول و نبی و نذیر یعنی چه؟ فرق بین رسول و نبی ؟ در قرآن کریم سه صفت نبی و رسول و نذیر برای همه پیامبران ذکر شده است، البته اوصاف دیگری ذکر شده است که یا عمومیت ندارند و اگر ...

مدیریت و زمانبندی و تقسیم کار   مقدمه به طور دقیق برای مدیریت نمی توان مبدأ مشخصی را تعیین کرد و بشر در طول تاریخ جهت ادامه ی زندگی خود به نحوی از مدیریت استمداد جسته است. جهش علمی و شکل پذیری اماکن صنعتی در اواخر قرن 19 زمینه را برای تشکیل نطفه ی مدیریت علمی مساعد ساخت. در اوایل قرن 20 فردریک تایلور که از او به نام پدر مدیریت علمی یاد می کنند با تجزیه و تحلیل مسائل و ...

آفریده ها ، همه کریم هستند ( 1 ) . کرامت هر پدیده به برخاستن از هستی و اتصال به هستی هوشمند است . (2 ) بنا بر این اتصال، هر پدیده ای آزاد است و تا وقتی از ، خدا، از آزادی خویش، غافل نمی شود، کریم است . صفت کریم که انسان جسته است، به ورود در ابتلی (3 ) و به تسلیم حکم زور نشدن است (4 ) ، به همه پدیده های هستی را کریم دانستن و کرامت هر آفریده را رعایت کردن است ( 5 ) . انسان کریم می ...

مدیریت و زمان بندی و تقسیم کار مقدمه به طور دقیق برای مدیریت نمی توان مبدأ مشخصی را تعیین کرد و بشر در طول تاریخ جهت ادامه ی زندگی خود به نحوی از مدیریت استمداد جسته است. جهش علمی و شکل پذیری اماکن صنعتی در اواخر قرن 19 زمینه را برای تشکیل نطفه ی مدیریت علمی مساعد ساخت. در اوایل قرن 20 فردریک تایلور که از او به نام پدر مدیریت علمی یاد می کنند با تجزیه و تحلیل مسائل و مشکلات ...

پیشگفتار سپاس بیکران خدای را که گویندگان از دستیابی به ستایش او باز می مانند و شمارگران به شمارش نعمتهای او دست نمی یابند و کوشند گان از حق گذاری او ناتوانند خدایی که همتای بلند پرواز به ادراک او راه نمی یابند و ژرفاندیش خرد تیز بین به او در نمی رسد . خداوندی که کتاب را برای هدایت بندگان خود نازل فرمود و هر آنچه که مورد نیاز بشر بود در آن بیان فرمود . رسول اکرم (ص) نیز مانند ...

با رحلت پیامبر اسلام که پیامبر خاتم نیز ‌بوده‌اند مسلماً برای هدایت و زعامت مسلمین می‌باید افرادی باشند که عهده‌دار این مسئولیت بوده به کسانی که به نیابت پیامبر رهبریت عمومی دینی و دنیایی مسلمین را از سلاله پیامیر بر عهده دارند، امام می‌گویند. امامت در لغت به معنای پیشوایی و رهبری است. در اصل بحث نیاز به امام و معنی امامت اختلافی نیست. ولی در چگونگی تعیین امام و خصوصیات آن بین ...

مقدمه مبلغان مسیحى جنگهاى صدر اسلام را دستاویز قرار داده، عامل نشر و توسعه اسلام را زور و جبر معرفى مى‏کنند. اگر در جوهر یک دعوت دینى قدرت اقناع وجدانها وجود نداشته باشد محال است که زور و جبر بتواند در مردم ایمان و علاقه و شور و احساسات به‏وجود آورد. آرى در صدر اسلام جنگهایى صورت گرفت و اسلام به حکم اینکه دینى است اجتماعى و تنها مسئولیت‏سعادت فردى بشر را بر عهده نگرفته است‏بلکه ...

درباره ی عاشورا گفتیم یک سخن ی منظومه ، یک شعر یا نثر حماسی آن است که در روح انسانی جولا ن و هیجانی در جهت ساحشوری و مقومت و ایستادگی و دفاع ار عقیده ایجاد کند، و یک شخصی حماسی آن کسی است که در روحش این موج وجود دارد ؛ یک روحیه متموجی از عظمت ، غیرت ، حمیّت ، شجاعت، حس دفاع از حقوق و حس عدالتخواهی دارد . و باز عرض کردیم که تاریچه عاشورا را تاریخچه ای است که دو صفحه دارد .یک صفحه ...

قبل از هر چیزی می‌خواهم مقدمه‌ای درباره مدیریت بیان کنم تا مطلب فوق را بهتر درک کنیم . تا قبل از انقلاب صنعتی علم مدیریت در قلمرو فلسفه قرار داشت و فلاسفه بطور غیر مستقیم روشهایی را برای حسن رفتار انسانها و روابط اجتماعی و نیز امور مربوط به آنها ارائه می‌دادند.اما بعد از انقلاب صنعتی به دلیل رشد بنیه‌های اقتصادی و توسعه مؤسسات و سازمان‌ های صنعتی ، دگرگونی قابل ملاحضه‌ای در نظام ...

بسمه تعالی امامت ورهبری درکلام امیرمؤمنان علی(ع) یکی از موضوعات بسیار عمیق،ارزشمند و گرانبهای نهج البلاغه موضوع امامت و مسائل مربوط به آنست. نهج البلاغه خود تبلور فرهنگ امامت و ولایت و تجلّی روح بلند علوی سلام ا... علیه است. در نهج البلاغه جلوه های گوناگون امامت و حاکمیت اسلامی بوضوح قابل مشاهده و درک است. امام (ع)چه بعنوان امام و ولی امر مسلمانان و چه در منصب ولایت الهی و ولَی ...

ثبت سفارش