دانلود مقاله خوارج

Word 243 KB 15283 40
مشخص نشده مشخص نشده تاریخ
قیمت قدیم:۲۴,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • خوارج

    یکى دیگر از فرقه‏هاى کلامى که در روزگار امام على (ع) به وجود آمد «خوارج» است.

    برخى از محققان، خوارج را فرقه‏اى اسلامى ذکر کرده‏اند تا جایى که در کتاب‏هایى که در خصوص تاریخ علم کلام نوشته‏اند به طور مفصل درباره این فرقه وعقاید آنان سخن گفته‏اند.

    ما هر چند خوارج را اساساً مسلمان نمى‏دانیم اما پرداختن به طرز تفکر واندیشه‏هاى کلامى آنان را از این جهت ضرورى مى‏دانیم که این فرقه در زمان حکومت امام على (ع) با تمسک به قرآن و تظاهر به اسلام براى آن حضرت، مشکلاتى را پدید آوردند واز خود عقایدى فاسد وخلاف قرآن به جاى گذاشتند.

    وچون بحث ما در این جا «على (ع) وفرقه‏هاى کلامى» است ناگزیریمکهعقایداینگروهراهمبهطورخلاصهبهبحثوبررسىبگذاریم.
    آنان به طرز گمراه‏کننده‏اى کردارهاى خود را با قرآن توجیه مى‏کردند وبر روش‏هاى خویش، استدلال عقیدتى مى‏آوردند.

    از همین روست که امام على (ع) به اصحاب خویش فرمود: در هنگام بحث ومناظره با آنان از قرآن استدلال نیاورید بلکه با سنت پیامبر بحث کنید، چون این گروهقرآنرابهنفعخویشتأویلمى‏کنند.
    خوارج به خاطر همین استدلال‏هاى سست وبى‏پایه، عمرى کوتاه داشتند وچندان در تاریخ نپاییدندوبهجزچندفرقهمعدود،سایرفرقه‏هایشانازبینرفته‏اند،اماعقایدوافکارشاندرقالب‏هاىمختلفبهحیاتخویشادامهدادهاست.
    در نهج البلاغه هم آمده است هنگامى که خوارج کشته شدند به امام على (ع) گفتند: اى امیر مؤمنان،همگىآنانکشتهشدند.امامفرمود:
    «کلاَّواللَّهِاِنَّهُمْنُطَفٌفِىأصْلابِالرِّجالِوَقراراتِالنِّساءِ،کُلَّمانَجَمَمِنهُمْقَرْنٌقُطِعَحتّى
    یکونَآخِرُهُملُصُوصاًسَلّابینَ؛نه به خدا قسم، آنها نطفه‏هایى در پشت مردان ورحم زنان خواهند بود که هر زمان، شاخى از آنها سر بر آورد، بریده مى‏شود تا این که آخرشان دزدان وراهزنانخواهندشد.»(1)
    از این سخن امام (ع) به خوبى استفاده مى‏شود که عقاید باطل این گروه وافرادى که با این مرام باطل هستند باقى خواهند ماند.
    یکونَآخِرُهُملُصُوصاًسَلّابینَ؛نه به خدا قسم، آنها نطفه‏هایى در پشت مردان ورحم زنان خواهند بود که هر زمان، شاخى از آنها سر بر آورد، بریده مى‏شود تا این که آخرشان دزدان وراهزنانخواهندشد.»(1) از این سخن امام (ع) به خوبى استفاده مى‏شود که عقاید باطل این گروه وافرادى که با این مرام باطل هستند باقى خواهند ماند.

    1-1- چگونگى پیدایش خوارج عموم مورخانى که به بحث وبررسى درباره خوارج وچگونگى پیدایش آنان پرداخته‏اند به وجود آمدن این فرقه را از جنگ صفین وقضیه «حکمیّت» مى‏دانند، امّا به نظر ما براى ریشه‏یابى عمیق‏تر باید کمى به عقب برگشت، زیرا نمى‏توان پذیرفت که یک حزب وگروه سازمانیافتهومنسجمباموضعگیرى‏هاىسیاسىوعقیدتى،بهیکبارهودرمدتکمترازچندساعتویاچندروز،ایجادشود؟

    آیا باور کردنى است که در نبرد صفین، عده‏اى با اصرار و پافشارى بسیار از امیر مؤمنان على (ع) بخواهند که جنگ را خاتمه دهد وحکمیّت را بپذیرد وحتى او را براى پذیرفتن این امر به قتل تهدید کنند، امّا پس از قبول حکمیّت از طرف على (ع) فوراً موضع خود را تغییر دهند وپذیرشحکمیّتراکفربدانند؟این،مسلماًبرنامهوطرحىازپیشتنظیمشدهبودهاستکهریشهدرپیشازنبردصفینومسألهحکمیّتدارد.

    بنابر این بر یک محقق، لازم است که براى تحلیل وبررسى چگونگى پیدایش این گروه به عقب برگرددوقضیهراازریشهدنبالکندودراینریشه‏یابىبهعاملمهمتعصباتقبیله‏اى،توجهبیشترىبکند.

    بسیارى از رهبران خوارج وکسانى که در میان ساده لوحان سپاه على (ع) در جنگ صفین، پس از پذیرش حکمیّت، بذر شورش پاشیدند از قبیله «بنى تمیم» و «بنى ربیعه» بودند (بنى ربیعه، خود تیره‏اى از بنى تمیم است).

    کسانى مانند شبث بن ربعى وحرقوص ابن زهیر (ذو الثدیه) ومسعر بن فدکى وعروه بن ادیه ومرداس بن ادیه که در نظر خوارج بعدى از سلف صالح هستند، همه از قبیله بنى تمیم بودند.

    البته از قبایل دیگر نیز کم وبیش شرکت داشتندامابیشتررهبرانخوارجازاینقبیلهبودندوازقریشهیچکسدرمیانخوارجنبود.

    بنى تمیم در زمان جاهلیت با قبیله مضر وبخصوص تیره قریش دشمنى وجنگ داشتند وحتى پس از اسلام نیز، که به ظاهر مسلمان شده بودند، گاه وبیگاه دشمنى دیرینه خود با قریش را آشکار مى‏کردند واز این که پیامبر از قریش ا ست ناراحت بودند وحسد مى‏ورزیدند.

    در این بارهبهدوسندتاریخىزیرتوجهفرمایید: 1) جمعى از قبیله بنى تمیم وارد مسجد پیامبر شدند وبى آن که ادب واحترام پیامبر را رعایت کنند از پشت حجره‏ها ندا در دادند که «اُخرج إلینا یا محمّد، جِئناک لِنُفاخِرُک؛ اى محمد، بیرون آى که آمده‏ایم با تو مفاخره کنیم» یعنى امتیازات ومفاخر وبرترى‏هاى قبیله خود را بر تو ثابت کنیم.

    آن گاه آنان به مال وثروت وکثرت جمعیت وچیزهایى از این قبیل فخرفروشى کردند واین آیه شریفه درباره آنها نازل شد: (اِنَّ الّذینَ یُنادُونَکَ مِن وَراءِ الحُجُراتِ أکثَرُهُمْ لا یَعْقِلُون؛(2)ﻜﺴﺍﻨﯼکهتوراازپشتحجره‏هاندامى‏دهندبسیارىازآنهانمى‏فهمند.)(3) 2) در یکى از جنگ‏ها هنگامى که پیامبر خدا غنایم جنگى را تقسیم مى‏کرد، مردى از بنى تمیم به نام ذو الخویصره، که همان «حرقوص بن زهیر» بود، سر رسید وگفت: یا محمّد، عدالت را رعایت کن!

    پیامبر فرمود: واى بر تو، اگر من عدالت را رعایت نکنم پس چه کسى این کار را خواهد کرد؟

    بعضى از اصحاب خواستند او را بکشند.

    پیامبر فرمود: رهایش کنید، همانا براى او یارانى خواهد بود که نماز شما در مقابل نماز آنها وروزه شما در برابر روزه آنها کوچک شمرده مى‏شود وآنها قرآن را تلاوت مى‏کنند اما از گلوهایشان تجاوز نمى‏کند، آنها از دین خارج مى‏شوند همان گونه که تیر از کمان رها مى‏شود.

    سپس افزود: آنها بر مسلمانان خروج مى‏کنند.نشانهآنهاایناستکهدرمیانشانمردسیاهچهره‏اىاستکهیکىاز پستان‏هاىاومانندپستانزناست.»(4) مفسران مى‏گویند: درباره همین اعتراض «حرقوص بن زهیر» به پیامبر بود که این آیه شریفه نازل شد: (وَمِنهُمْ مَن یَلْمِزُکَ فی الصَّدقات فَإنْ اُعطوا مِنها رَضَوا وإنْ لَمْ یُعْطُوا مِنها إذاهُم یَسخَطُون؛(5) واز منافقان کسانى هستند که در امر صدقات تو را طعنه مى‏زنند.

    اگر به آنها دادهشودخرسندمى‏شوندواگردادهنشودخشمگینمى‏گردند.)(6)جالب است که در این سند تاریخى - که اکثر موّرخان ومحدثان ومفسران آن را نقل کرده‏اند - منافقى که به پیامبر اعتراض مى‏کند وقرآن، او را از جمله منافقان مى‏شمارد کسى است که «ذو الخویصره» نام دارد واو همان «حرقوص بن زهیر» است که یکى از رهبران خوارج بود ودر جنگ صفین پس از جریان حکمیّت، شدیداً به على (ع) اعتراض کرد وجمعى را به دنبال خود کشانید وسرانجام در جنگ نهروان کشته شد.

    او همان «ذو الثدیه» بود که على (ع) جنازه او را جستجو کرد تا این که آن را یافت واز این که وعده پیامبر (ص) تحقق یافته است خدا را شکر کرد.(7) دقت در این دو سند تاریخى به خوبى نشان مى‏دهد که یکى از رهبران عمده خوارج چه سابقه فکرى داشته است.

    1-2-نمونه‏اى از تعصبات قبیله‏اى خوارج ودشمنى آنها با قریش 1) ابو حمزه خارجى در سال 130 به مدینه حمله کرد ومردم آن شهر را شکست داد که در تاریخبهنام«واقعهقدید»معروفاست.وقتىاسیرانراآوردندهرکسازقریشبودمى‏کشتندوهرکسازانصاربودرهامى‏کردند.(8) 2) وقتى ضحاک بن قیس شیبانى خارجى، زمان کوتاهى در عراق حکومت یافت عبداللَّه بن عمروسلیمانبنهشامبهناچاربااوبیعتکردند.شبیلبنعزره،شاعرخارجى،بامباهاتگفت:المتَرأنّاللَّهظهردِینَهُ‏وَصَلَّتْ‏قریشخَلْفَ‏بکرِبن‏وائل‏«آیا ندیدى که چگونه خداوند دین خود را پیروز کرد وقریش پشت سر بکر بن وائل نماز خواند؟»(9) با توجه به زمینه‏هاى سیاسى وعصبیت‏هاى قومى ونژادى، که نمونه‏هایى از آن را نقل کردیم، کسانى که کینه وحسد امیرالمؤمنین على (ع) را در دل داشتند ولى به ناچار در سپاه آن حضرت قرار گرفته بودند وبه ظاهر از جمله اصحاب على (ع) به حساب مى‏آمدند، همواره در پى فرصتى بودند که به آن حضرت ضربه بزنند وآنچه را که مدت‏ها پنهان مى‏کردند آشکار سازند.

    چنین فرصتى در جنگ صفین ودر مسأله حکمیّت به دست آمد وآنها توانستند از ساده‏لوحى سربازان على (ع) سوء استفاده کنند وجمعیت زیادى را به دنبال خود بکشند وتا آن جا پیش رفتند که جنگ نهروان را بر امام مسلمین امیرالمؤمنین على (ع) تحمیل کردند.

    1-3- نام‏هاى دیگر خوارج خوارجرتاریخبهنام‏هاىدیگرىهممشهورندکهاینکآنهاراذکرمى‏کنیم: 1) «شُراه»: این کلمه جمع «شارى» به معناى فروشنده است.

    خوارج این نام را بسیار دوست مى‏داشتند، چون مى‏پنداشتند که جان خود را به خدا فروخته‏اند ودر راه او از جان خویش گذاشته‏اند.

    این نام مأخوذ از این آیه است که در شأن على (ع) در لیله المبیت نازل شده است: (وَمِنَالنّاسِمَنْیَشرىنَفسَهُابتِغاءَمَرْضاتِاللَّهِ؛(10)ازمردمکسانىهستندکهنفس خودراجهتخشنودىخداوندمى‏فروشند.) 2) «حَرُورِیَه»: به این علت، آنها را حروریه مى‏گویند که پس از ترک صفین ومخالفت با على (ع) به روستاى «حرورا» رفتند و این روستا دو میل با کوفه فاصله داشتهاست.(11) 3) «خَوارِجْ»: خوارج جمع «خارجى» است، از ریشه خروج به معنى «بیرون شدن» و «قیام کردن» است.

    نام مشهور این فرقه، همان خوارج است.

    این نام از حدیث معروفىکهازپیامبر(ص)درمقامپیشگویىازاینگروهرسیدهاقتباسشدهاستکهفرمود:«سَیَخرُجُقَومٌیَمرَقُونَمِنَالدّینِ؛بهزودىقومىخروجمى‏کنندکهآنهاازدینبیرونرفته‏اند.» 4) «مُحَکِّمَه»: خوارج در جریان جنگ صفین ودر اعتراض به مسأله حکمیّت، شعار «لا حکم إلّا للَّه» را سر دادند و نام «مُحَکِّمَه» از همین شعار معروف آنها گرفته شده است.

    مُحَکِّم یا مُحَکِّمه، اسم فاعل از تحکیم است وبه معناى کسى است که تحکیم را قبول ندارد؛ از این رو «ابنسیده»گفتهاست:اطلاقمحکمهبرخوارج،جنبهسلبىدارد،زیراآنهانفىتحکیممى‏کردند.»(12)وشاید محکِّمه اسم فاعل از مصدر جعلى تحکیم است که به معناى گفتن جمله«لاحکمإلّاللَّه»مى‏باشدمانند«مُکِّبر»بهمعناىکسىکه«اللَّهاکبر»مى‏گوید.

    5) «مارِقِین»: مارق از ماده مرق به معناى رها شدن وبیرون رفتن ودریدن است.(13) در حدیثى از پیامبر گرامى اسلام (ص) فتنه خوارج، پیش بینى شده است که در جنگ نهروان آن حدیث را خواهیم آورد.

    نام «مارقین» بر گرفته از همان حدیث پیامبر است.

    2- فرقه‏هاى خوارج خوارج بر اثر علل وعواملى به دسته وفرقه‏هاى مختلفى تقسیم شدند.

    در تعداد فرقه‏هاى خوارج، میان نویسندگان ملل ونحل، اختلاف نظر وجود دارد؛ اشعرى بیش از سى فرقه از آنها را نام مى‏برد.(14) ملطى آنها را بیست وپنج فرقه مى‏داند.

    (15) شهرستانى آنها را به هشت فرقه اصلى، تقسیم مى‏کند.(16) ایجى آنها را هفت فرقه مى‏داند.(17) رازى آنها را به بیست ویک فرقه تقسیم مى‏کند.

    (18) اسفرائنى وبغدادى آنها را بیست فرقه مى‏دانند.(19) وابن المرتضىازآنهادرپنجفرقهاصلى،ناممى‏برد(20)دراینجامافقطمهمترینآنهاراناممى‏بریم: 1)ازارقه:پیرواننافعبنازرقحنظل‏ 2)نجدات:پیرواننجدهبنعامرحنفى‏ 3)صُفریه:پیروانزیادبناصفر 4)عجارده:پیروانعبدالکریمبنعجرد 5)شعیبیه:پیروانشعیب‏ 6)صلتیه:پیروانصلتبنعثمان‏ 7)حمزیه:پیروانحمزهبناکرکند 8)ثعالبه:پیروانثعلبهبنمشکان‏ همچنین خازمیه، معلومیه ومجهولیه، اخفسیه، معبدیه، اباضیه، بیهسیه، بدعیه، یزیدیه، رشدیه از دیگر فرقه‏هاى خوارج هستند.

    3- عقاید کلامى خوارج هر چند خوارج در ابتدا به صورت سیاسى خود را مطرح کردند وجنگ نهروان را علیه حکومت نوپاى امیرالمؤمنین (ع) به پا کردند، اما بعدها عقاید ونظریات مختلفى از خود نشان دادند؛ از این رو در علم کلام از آنها به عنوان یکى از فرقه‏هاى کلامى، نام برده شده است که به بعضى از عقاید باطل آنها مى‏پردازیم: الف: خلافت ورهبرى از دیدگاه خوارج خوارج عقیده داشتند خلافت ورهبرى جامعه، حق مسلم هر عرب آزاد است، اما مسلمانان باید تلاش کنند شایسته‏ترین وبا ایمان‏ترین افراد را انتخاب نمایند وچون فردى به خلافت منصوب شد دیگر نمى‏تواند از آن چشم بپوشد واز زیر بار مسؤولیت شانه خالى کند.

    بعدها وقتى که مسلمانان غیر عرب هم به خوارج پیوستند به جاى عرب بودن وآزاد بودن، مسلمانى وعدالت را شرط خلافت قرار دادند، بدین معنى که هیچ تفاوتى بین عرب وغیر عرب، قریشى وغیر قریشىقائلنبودند.(21) بعضى از گروه‏هاى خوارج حتى جنسیت را براى تصدى این مقام، مدرک نمى‏دانستند ودر این مورد بین زن ومرد، فرقى قائل نبودند.

    اگر زنى از خود شایستگى ولیاقتنشانمى‏دادمى‏توانسترهبرىوامامترادردستگیرد.(22)بعضىدیگرازخوارج،حتىلزوموجودامامرادرجامعهنفىمى‏کنند.(23) به هر ترتیب، خوارج اهمیت فوق العاده دینى براى خلیفه، قائل نبودند.

    آنان همواره به خلیفه به عنوان نماینده مسلمین مى‏نگریستند که مسؤولیت سیاسى، دینى ونظامى جامعه بر عهده او بود.

    اما پس از انتخاب واتمام بیعت اگر خلاف عقاید آنها گام‏برمى‏داشت هر لحظه ودر هر زمان مى‏توانستند او را عزل کنند ودر صورت سرپیچى او از این کار با او جنگ نموده وحتى از این نیز فراتر مى‏رفتند ودر صورت ضرورت او را واجب القتل مى‏دانستند.(24) خوارج دو خلیفه نخستین، یعنى ابوبکر وعمر را قبول داشتند.

    على (ع) را هم تا زمانى که به حکمیّت راضى نشده بود خلیفه مسلمین مى‏دانستند، ولى پس از آن او را کافر مى‏خواندند.

    عثمان را هم قبول نداشته واو را کافر مى‏دانستند، چراکه معتقد بودند او پس از تصدى مقام خلافت، خویشاوندانش را مقام داد وقرآن را درید ومسلمانان را تحقیر کرد ومنکران ستم را زد وتبعیدى پیامبر خدا را پناه داد ومسلمانان را که در فضیلت تقدم داشتند زد وتبعیدکرد وغنیمتخدارابینقریشوبذله‏گویانعرب،تقسیمکرد.(25) خوارج،خلفاىاموىوعباسىراهمدشمنمى‏دانستندوهموارهدرحالمخالفتوقیامعلیهآنهابودند.گروهى از خوارج على (ع)، عثمان، طلحه، زبیر، عایشه وعبداللَّه ابن عباس را کافر ومخلد در آتش مى‏دانند.(26) ب : خوارج ومرتکبان گناه کبیره یکى از مباحث مهم وپر فراز ونشیب در میان متکلمان اسلامى، مسأله «مرتکبان گناه کبیره» است، بدین معنى که آیا مسلمانى که به خدا وپیامبر ومبانى اسلام معتقد است اگر احیاناً گناه کبیره‏اى از او سر زد چه حکمى دارد؟

    در این مورد نظریات مختلفى ابراز شده است که از همهمهمتر،چهارنظریهزیراست: 1) دیدگاه شیعه واهل سنت: مرتکب گناه کبیره، مسلمان است ولى فاسق است وخداوند طبق گناهش،اورامجازاتخواهدکرد.

    2) دیدگاه مرجئه: مرتکب کبیره، مؤمن است وبا وجود ایمان قلبى، ارتکاب گناه ضررى بر ایمانشخصنمى‏زندوکاراورابایدبهخداواگذارنمود.

    3) دیدگاه معتزله: مرتکب کبیره، نه مؤمن است ونه کافر، بلکه در مرتبه‏اى میان کفر وایمان قرارداد(منزلهبینالمنزلتین).

    4) دیدگاه خوارج: مرتکب گناه کبیره، کافر است اگر چه ایمان قلبى به اسلام داشته باشد واو نمازهمبخواندوچونکافراستجانومالاواحترامندارد.

    نظریه پذیرفته شده در میان عامه مسلمانان تا زمان پیدایش خوارج، همان نظریه اوّل بود، اما پس از جریان حکمیّت وظهور خوارج، این مسأله به صورت خاصى در محافل علمى مطرح شد ومورد اختلاف قرار گرفت واهمیت ویژه‏اى یافت، زیرا عقیده خوارج در این مسأله باعث تندروى‏هاىآنانگردیدواکثرمسلمانانىراکهروشآنهاراقبولنداشتندتکفیرمى‏کردندوحتىدستبهکشتارآنانمى‏زدند.

    از این رو مى‏توان گفت همین مسأله بحث‏انگیز بود که «علم کلام» را پایه‏گذارى کرد وموجب گردید که با جدا شدن «واصل بن عطا» از «حسن بصرى» پس از بحث در این باره، مکتب معتزله به وجود آید.(27) 4- احتجاجات على (ع) با خوارج امام على (ع) سعى داشت با صحبت وموعظه، خوارج را به راه راست باز گرداند؛ از این رو در موارد مختلف با آنان احتجاج کرد که دو مورد آن را در این جا مى‏آوریم: 1) هنگامى که دوازده هزار تن از سپاهیان على (ع) از آن حضرت جدا

کلمات کلیدی: خوارج

تحقیق دانش آموزی در مورد دانلود مقاله خوارج, مقاله دانشجویی با موضوع دانلود مقاله خوارج, پروژه دانشجویی درباره دانلود مقاله خوارج

ملاحظات تاریخی عربستان احتمالا محل اولیه سامی ها بوده است, که از چهار هزار سال قبل از میلاد مسیح به بین النهرین و فلسطین مهاجرت نمودند و بعدا به آشوری ها, بابلی ها, کنعانی ها و آموری ها معروف شدند. دوران باستان – در هزار سال اول قبل از میلاد – حکومت منائیان در منطقه اثیر و در جنوب حجاز در طول ساحل دریای سرخ برقرار شده بود. در قرن اول قبل از میلاد, منائیان از مرکز تجارت خود در ...

جغرافیای جزیره‌العرب جزیره‌العرب سرزمین خشکی است که از سه سوی در حصار آب قرار گرفته است. در غرب آن دریای سرخ قرار دارد که حد فاصل جزیره‌العرب و قاره آفریقاست؛ جنوب آن به اقیانوس هند محدود می‌شود و در شرق آن دریای عمان و خلیج‌فارس قرار گرفته است که جزیره‌العرب را از ایران جدا می‌سازد. تنها در قسمت شمالی با عراق و شامات پیوند زمینی دارد. جزیره‌العرب از نظر جغرافیایی به چند بخش ...

      استان خوزستان  با مساحتی حدود 64236 کیلومتر مربع ، بین چهل و هفت درجه و چهل یک دقیقه تا پنجاه درجه و سی و نه دقیقه طول شرقی از نصف النهار گرینویچ و بیست و نه درجه و پنجاه و هشت دقیقه تا سیوسه درجه و چهار دقیقه عرض شمالی از خط استوا ، در جنوب غربی ایران واقع شده است. این استان از شمال غربی با استان ایلام، از شمال با استان لرستان، از شمال شرقی و شرق با ...

چنانکه میدانیم زبان رسمی و ادبی ایران در دوره ساسانی لهجه پهلوی جنوبی یا پهلوی پارسی بود. این لهجه در دربار و ادارات دولتی و حوزه روحانی زرتشتی چون یک زبان رسمی عمومی بکار میرفت و در همان حال زبان و ادب سریانی هم در کلیساهای نسطوری ایران که در اواخر عهد ساسانی تا برخی از شهرهای ماوراءالنهر گسترده شده است، مورد استعمال داشت. پیداست که با حمله عرب و بر افتادن دولت ساسانیان برسمیت ...

زندگی نامه ابو محمد فضل بن شاذان بن خلیل ازدى، فقیه صاحب نظر، متکلم متفکر، مفسر حاذق، دانشمند شهیر عالم اسلام و مؤلف گرانقدر در علوم و فنون اسلامى. از جزئیات زندگى شخصى و تاریخ دقیق تولدش و... چندان آگاه نیستیم، نجاشى او را از طایفه ازد از قبیله‏هاى معروف عرب و پدرش را از شاگردان یونس بن عبد الرحمان شمرده است. (1) با توجه به روایاتى که فضل از امام رضا علیه السلام دارد مى‏توان ...

استان خوزستان با مساحتی حدود 64236 کیلومتر مربع ، بین چهل و هفت درجه و چهل یک دقیقه تا پنجاه درجه و سی و نه دقیقه طول شرقی از نصف النهار گرینویچ و بیست و نه درجه و پنجاه و هشت دقیقه تا سیوسه درجه و چهار دقیقه عرض شمالی از خط استوا ، در جنوب غربی ایران واقع شده است. این استان از شمال غربی با استان ایلام، از شمال با استان لرستان، از شمال شرقی و شرق با استانهای چهارمحال و بختیاری و ...

ملاحظات تاریخی عربستان احتمالاً محل اولیه سامی ها بوده است، که از چهار هزار سال قبل از میلاد مسیح به بین النهرین و فلسطین مهاجرت نمودند و بعداً به آشوری ها، بابلی ها، کنعانی ها و آموری ها معروف شدند. دوران باستان – در هزار اول قبل از میلاد – حکومت منائیان در منطقه اثیر و در جنوب حجاز در طول ساحل دریای سرخ برقرار شده بود. در قرن اول قبل از میلاد، منائیان از مرکز تجارت خود در ددان ...

مقایسه زمان امام حسین و زمان امام صادق فاصله این دو عصر نزدیک یک قرن است . شهادت امام حسین در سال 61 هجرى است و وفات امام صادق در سال 148 , یعنى وفاتهاى این دو امام هشتاد و هفت سال با یکدیگر تفاوت دارد . بنابراین باید گفت عصرهاى این دو امام در همین حدود هشتاد و هفت سال با همدیگر فرق دارد . در این مدت اوضاع دنیاى اسلامى فوق العاده دگرگون شد . در زمان امام حسین یک مسئله بیشتر براى ...

وضعیت ایران پس از روی کار آمدن خاندان عباسی نقش ایرانیان در وزارت برآمدن خاندان های حکومت گر ایرانی بررسی نهاد خلافت و تغییراتی که در عصر عباسیان پیدا کرد به عنوان یک مرکز مشروعیت دهنده با تکیه بر اندیشه ایرانشهری. شعارهایی که عباسیان را به قدرت رسانید توانست یک چند گروههای مخالف آنان را نظیر علویان، خوارج و قبایل عرب مخالف خلافت بنی امیه که باهم مرتب درگیری داشتند را به خود جلب ...

- طاهریان و فرهنگ طاهر فرزند حسین بن مصعب بن رزیق است. این خاندان ایرانی، از قوالی طلحه بن عبدالله خزاعی، یکی ازچهره های برجسته قبیله عربی خزاعه بودند که زمانی حاکم سیستان بود. و این خود نوعی داخل شدن در نسب عربی بود. در این دوره 50 ساله، نشانی از اینکه آن ها به زبان فارسی توجهی کرده با زبان مزبور رشد و توسعه ای یافته باشد، وجود ندارد. در حالی که در دوره سامانی ها، آثار فراوانی ...

ثبت سفارش