دانلود مقاله دا نش حضرت علی علیه السلام

Word 130 KB 15287 48
مشخص نشده مشخص نشده مشاهیر و بزرگان
قیمت قدیم:۲۴,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • پس از درگذشت پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم گروههایى از دانشمندان یهود ونصارا براى تضعیف روحیه‏مسلمانان به مرکز اسلام روى مى‏آوردند وسؤالاتى رامطرح مى‏کردند.

    از جمله، گروهى از احبار یهود وارد مدینه شدند وبه خلیفه اول گفتند:در تورات چنین مى‏خوانیم که جانشینان پیامبران، دانشمندترین امت آنها هستند.

    اکنون که شما خلیفه پیامبر خود هستید پاسخ دهید که خدا در کجاست.آیا در آسمانهاست‏یا در زمین؟


    ابوبکر پاسخى گفت که آن گروه را قانع نساخت; او براى خدا مکانى در عرش قائل شد که با انتقاد دانشمند یهودى روبرو گردید وگفت:در این صورت باید زمین خالى از خدا باشد!


    در این لحظه حساس بود که على علیه السلام به داد اسلام رسید وآبروى جامعه اسلامى را صیانت کرد.

    امام با منطق استوار خود چنین پاسخ گفت:
    «ان الله این الاین فلا این له ; جل ان یحویه مکان فهو فی کل مکان بغیر مماسه و لامجاوره.یحیط علما بما فیها و لا یخلو شی‏ء من تدبیره » (1)
    مکانها را خداوند آفرید واو بالاتر از آن است که مکانها بتوانند اورا فرا گیرند.

    او در همه جا هست، ولى هرگز با موجودى تماس ومجاورتى ندارد.

    او بر همه چیز احاطه علمى دارد وچیزى از قلمرو تدبیر او بیرون نیست.


    حضرت على علیه السلام در این پاسخ، به روشنترین برهان، بر پیراستگى خدا از محاط بودن در مکان، استدلال کرد ودانشمند یهودى را آنچنان غرق تعجب فرمود که وى بى اختیار به حقانیت گفتار على علیه السلام وشایستگى او براى مقام خلافت اعتراف کرد.


    امام علیه السلام در عبارت نخست‏خود (مکانها را خداوند آفرید...) از برهان توحید استفاده کرد وبه حکم اینکه در جهان قدیم بالذاتى جز خدا نیست وغیر از او هرچه هست مخلوق اوست، هر نوع مکانى را براى خدا نفى کرد.

    زیرا اگر خدا مکان داشته باشد باید از نخست‏با وجود او همراه باشد، در صورتى که هرجه در جهان هست مخلوق اوست واز جمله تمام مکانها واز این رو، چیزى نمى‏تواند با ذات او همراه باشد.

    به عبارت روشنتر، اگر براى خدا مکانى فرض شود، این مکان باید مانند ذات خدا قدیم باشد ویا مخلوق او شمرده شود.

    فرض اول با برهان توحید واینکه در عرصه هستى قدیمى جز خدا نیست‏سازگار نیست وفرض دوم، به حکم اینکه مکانى فرضى مخلوق خداست، گواه بر این است که او نیازى به مکان ندارد، زیرا خداوند بود واین مکان وجود نداشت وسپس آن را آفرید.


    حضرت على علیه السلام در عبارت دوم کلام خود (او در همه جا هست‏بدون اینکه با چیزى مماس ومجاور باشد) بر یکى از صفات خدا تکیه کرد وآن این است که او وجود نامتناهى است ولازمه نامتناهى بودن این است که در همه جا باشد وبر همه چیز احاطه علمى داشته باشد، وبه حکم اینکه جسم نیست تماس سطحى با موجودى ندارد ودر مجاورت چیزى قرار نمى‏گیرد.

    آیا این عبارات کوتاه وپر مغز گواه بر علم گسترده حضرت على -علیه السلام وبهره گیرى او از علم الهى نیست؟

    البته این تنها مورد نبوده است که امام علیه السلام در برابر احبار و دانشمندان یهود در باره صفات خدا سخن گفته، بلکه در عهد دو خلیفه دیگر ودر دوران خلافت‏خویش نیز بارها با آنان سخن گفته است.

    ابونعیم اصفهانى صورت مذاکره امام علیه السلام را با چهل تن از احبار یهود نقل کرده است که شرح سخنان آن حضرت در این مناظره نیاز به تالیف رساله اى مستقل دارد ودر این مختصر نمى‏گنجد.

    (2) شیوه بحث امام على علیه السلام با افراد بستگى به میزان معلومات وآگاهى آنان داشت.

    گاهى به دقیقترین برهان تکیه مى‏کرد واحیانا با تشبیه وتمثیلى مطلب را روشن مى‏ساخت.

    پاسخ قانع کننده به دانشمند مسیحى سلمان مى‏گوید: پس از درگذشت پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم، گروهى از مسیحیان به سرپرستى یک اسقف وارد مدینه شدند ودر حضور خلیفه سؤالاتى مطرح کردند.خلیفه آنان را به حضور على علیه السلام فرستاد.

    یکى از سؤالات آنان از امام این بود که خدا کجاست.

    امام آتشى برافروخت وسپس پرسید: روى این آتش کجاست؟دانشمند مسیحى گفت: همه اطراف آن، روى آن محسوب است وآتش هرگز پشت ورو ندارد.

    امام فرمود: اگر براى آتشى که مصنوع خداست طرف خاصى نیست، خالق آن، که هرگز شبیه آن نیست، بالاتر از آن است که پشت ورو داشته باشد; مشرق ومغرب از آن خداست وبه هر طرف رو کنى آن طرف وجه وروى خداست وچیزى بر او مخفى واز او پنهان نیست.

    (3) امام علیه السلام نه تنها در مسائل فکرى وعقیدتى، اسلام ومسلمانان ودر نتیجه خلیفه را کمک مى‏کرد، بلکه گاهى نیز که خلیفه در تفسیر مفردات وواژه‏هاى قرآن عاجز مى‏ماند به داد او مى‏رسید.

    چنان که وقتى شخصى از ابوبکر معنى لفظ «اب‏» را در آیه وفاکهه وابا متاعا لکم و لانعامکم (4) سؤال کرد، وى با کمال تحیر مى‏گفت:به کجا بروم اگر بدون آگاهى کلام خدا را تفسیر کنم.

    چون خبر به على علیه السلام رسید فرمود: مقصود از اب، همان علف وگیاه است.

    (5) اینکه لفظ اب در زبان عربى به معنى گیاه وعلف است در خود آیه گواه روشن بر آن وجود دارد، زیرا پس از آیه وفاکهه وابا بلافاصله مى‏فرماید: متاعا لکم ولانعامکم .

    یعنى: این دو، مایه تمتع شما وحیوانات شماست.آنچه مى‏تواند براى انسان مایه تمتع باشد همان «فاکهه‏» است وآنچه مایه لذت وحیات حیوان است «اب » است که قطعا گیاه وعلف صحرا خواهد بود.

    داورى حضرت على (ع)در باره یک مرد شرابخوار خلیفه اول نه تنها در کسب آگاهى از مفاهیم قرآن از امام على علیه السلام استمداد مى‏جست، بلکه در احکام وفروع دین نیز دست نیاز به سوى آن حضرت دراز مى‏کرد.

    مردى را که شراب خورده ماموران به نزد خلیفه آوردند تا حد شرابخوارى براى او جارى سازد.

    وى ادعا کرد که از تحریم شراب آگاه نبوده ودر میان گروهى پرورش یافته که تا آن هنگام شراب را حلال مى‏دانسته‏اند.

    خلیفه در تکلیف خود متحیر ماند.

    فورا کسى را روانه حضور على علیه السلام کرد وحل‏مشکل را از او خواست.

    امام فرمود: باید دو نفر از افراد موثق دست این فرد شرابخوار را بگیرند وبه مجالس مهاجرین وانصار ببرند واز آنان بپرسند که آیا تاکنون آیه تحریم شراب را براى این مرد تلاوت کرده‏اند یا نه.

    اگر آنان شهادت دادند که آیه تحریم شراب را بر این مرد تلاوت کرده‏اند باید حدالهى را براو جارى کرد واگر نه، باید او را توبه داد که در آینده لب به شراب نزند وسپس رها ساخت.

    خلیفه از دستور امام علیه السلام پیروى کرد وسرانجام آن مرد آزاد شد.

    (6) درست است که امام علیه السلام در دوران خلافت‏خلفا سکوت کرد ومسئولیتى نپذیرفت، ولى هیچ گاه در باره‏اسلام ودفاع از حریم دین شانه خالى نکرد.

    در تاریخ آمده است که راس الجالوت (پیشواى یهودیان) مطالبى را به شرح زیر از ابوبکر پرسیدونظر قرآن را از او جویا شد: 1- ریشه‏حیات وموجود زنده چیست؟

    2- جمادى که به گونه‏اى سخن گفته است چیست؟

    3- چیزى که پیوسته در حال کم وزیاد شدن است چیست؟

    چون خبر به امام علیه السلام رسید فرمود: ریشه حیات از نظر قرآن، آب است.

    (7) جمادى که به سخن در آمده، زمین وآسمان است که اطاعت‏خود را از فرمان خدا ابراز کردند.

    (8) وچیزى که پیوسته در حال کم وزیاد شدن است‏شب وروز است.

    (9) چنان که از این سخنان على علیه السلام آشکار است امام معمولا براى اثبات سخن خود به آیاتى از قرآن استناد مى‏کرد واین بر استوارى سخن او مى‏افزود.

    (10) حضرت على (ع) یگانه مرجع فتوا در عصر خلیفه دوم گسترش اسلام، پس از درگذشت پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم، در میان اقوام وملل گوناگون سبب شد که مسلمانان با یک رشته حوادث نوظهور رو به رو شوند که حکم آنها در کتاب خدا و احادیث پیامبر گرامى وارد نشده بود.زیرا آیات مربوط به احکام وفروع محدود است واحادیثى که از پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم در باره واجبات ومحرمات در اختیار امت‏بود از چهار صد حدیث تجاوز نمى‏کرد.

    (11) از این جهت، مسلمانان در حل بسیارى از مسائل که نص قرآنى وحدیث نبوى در باره‏آنها وارد نشده است‏با مشکلاتى مواجه مى‏شدند.

    این مشکلات، گروهى را بر آن داشت که در این رشته از مسائل به عقل وراى خویش عمل کنند وبا استفاده از معیارهاى ناصحیح، حکم حادثه را تعیین کنند.

    این گروه را «اصحاب راى‏» مى‏نامیدند.

    آنان، به جاى استناد به دلیل شرعى قطعى از کتاب وسنت، موضوعات را از نظر مصالح ومفاسد ارزیابى مى‏کردند وبا ظن وگمان حکم خدا را تعیین مى‏کردند وفتوا مى‏دادند.

    خلیفه دوم با اینکه خود در برخى از موارد، در برابر نصوص، به راى خویش عمل مى‏کرد وموارد آن در تاریخ ضبط شده است، اما نسبت‏به اصحاب راى بى مهر بود ودر باره آنان چنین مى‏گفت: صاحبان راى، دشمنان سنتهاى پیامبرند.

    آنان نتوانستند احادیث پیامبر را حفظ کنند واز این جهت‏به راى خود فتوا داده‏اند.

    گمراه شدند وگمراه کردند.آگاه باشید که ما پیروى مى‏کنیم واز خود شروع نمى‏کنیم ; تابع مى‏گردیم وبدعت نمى‏گذاریم.

    ما به احادیث پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم چنگ مى‏زنیم وگمراه نمى‏شویم.

    با اینکه یاد آور شدیم که خلیفه دوم در مواردى در برابر نصوص، به راى خود عمل مى‏کرد ودر مواردى بر اثر نبودن دلیل، از پیش خود، راى ونظر مى‏داد، ولى در بسیارى از موارد به باب علم پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم، حضرت امیرمؤمنان -علیه السلام، مراجعه مى‏کرد.

    امیرمؤمنان، به تصریح پیامبر اکرم، گنجینه علوم نبوى بودووارث احکام الهى، وبه آنچه که امت تا روز رستاخیز به آن نیاز داشت عالم بودودر میان امت فردى داناتر ازا و نبود.

    از این رو، در دهها مورد، که تاریخ به ضبط قسمتى از آن موفق شده است، خلیفه دوم از علوم امام -علیه السلام استفاده کرد وورد زبان او این جملات یا مشابه آنها بود: «عجزت النساء ان یلدن مثل علی بن ابی طالب‏».

    زنان ناتوانند ازاینکه مانند على را بزایند.

    «اللهم لا تبقنی لمعضله لیس لها ابن ابی طالب‏».

    خداوندا، مرا در برابر مشکلى قرار مده که در آن فرزند ابوطالب نباشد.

    اکنون براى نمونه، برخى از موارد را یاد آور مى‏شویم.

    1- مردى از همسر خود به عمر شکایت‏برد که شش ماه پس از عروسى بچه آورده است.

    زن نیز مطلب را پذیرفته، اظهار مى‏داشت که قبلا با کسى رابطه‏اى نداشته است.خلیفه نظر داد که زن باید سنگسار شود.

    ولى امام علیه السلام از اجراى حد جلوگیرى کرد وگفت که زن، از نظر قرآن، مى‏تواند بر سر شش ماه بچه بیاورد، زیرا در آیه‏اى دوران باردارى وشیر خوارى سى ماه معین شده است: وحمله و فصاله ثلثون شهرا .

    (احقاف:15) در آیه‏اى دیگر، تنها دوران شیر دادن دو سال ذکر شده است: وفصاله فی عامین .(لقمان:14) اگر دو سال را از سى ماه کم کنیم براى مدت حمل شش ماه باقى مى‏ماند.

    عمر پس از شنیدن منطق امام علیه السلام گفت:«لولا علی لهلک عمر».

    (21) 2- در دادگاه خلیفه دوم ثابت‏شد که پنج نفر مرتکب عمل منافى عفت‏شده‏اند.

    خلیفه در باره‏همه آنان به یکسان قضاوت کرد، ولى امام علیه السلام نظر او را صائب ندانست وفرمود که باید از وضع آنان تحقیق شود.اگر حالات آنان مختلف باشد، طبعاحکم خدا نیز مختلف خواهد بود.

    پس از تحقیق،امام علیه السلام فرمود: یکى را باید گردن زد، دومى را باید سنگسار کرد، سومى را باید صد تازیانه زد، چهارمى را باید پنجاه تازیانه زد، پنجمى را باید ادب کرد.

    خلیفه از اختلاف حکم امام انگشت تعجب به دندان گرفت وسبب آن را پرسید امام فرمود: اولى کافر ذمى است وجان کافر تا وقتى محترم است که به احکام ذمه عمل کند، اما وقتى احکام ذمه را زیر پا نهاد سزاى او کشتن است.دومى مرتکب زناى محصن شده است وکیفر او در اسلام سنگسار کردن است.

    سومى جوان مجردى است که خود را آلوده کرده وجزاى او صد تازیانه است.

    چهارمى غلام است وکیفر اونصف کیفر فرد آزاد است.پنجمى دیوانه است.

    (31) دراین هنگام خلیفه گفت: «لا عشت فی امه لست فیها یا ابا الحسن!»در میان جمعى نباشم که تو اى ابو الحسن در آن میان نباشى.

    3- غلامى در حالى که زنجیر به پا داشت راه مى‏رفت.دو نفر بر سر وزن آن اختلاف نظر پیدا کردند وهرکدام گفت اگر سخن او درست نباشد زنش سه طلاقه باشد!

    هر دو به نزد صاحب غلام آمدند واز او خواستند که زنجیر را باز کند تا وزن کنند.

    وى گفت: من از وزن آن آگاه نیستم و از طرفى نذر کرده‏ام که آن را باز نکنم مگر اینکه به وزن آن صدقه دهم.

    مساله را به نزدخلیفه آورند.وى نظر داد:اکنون که صاحب غلام از باز کردن زنجیر معذور است، باید آن دو شخص از زنان خود جدا شوند.آنان از خلیفه درخواست کردند که مرافعه را نزد على علیه السلام ببرند.

    امام علیه السلام فرمود: آگاهى از وزن زنجیر آسان است.

    آن گاه دستور داد که طشت‏بزرگى بیاورند واز غلام خواست که در وسط آن بایستد.

    سپس امام زنجیر را پایین آورد ونخى به آن


تحقیق دانش آموزی در مورد دانلود مقاله دا نش حضرت علی علیه السلام , مقاله دانشجویی با موضوع دانلود مقاله دا نش حضرت علی علیه السلام , پروژه دانشجویی درباره دانلود مقاله دا نش حضرت علی علیه السلام

رسول خدا(ص ) براى هر چه رسمى تر شدن امر جانشینى امیرمؤمنان (ع ) مراسمى را به شیوهمعمول آن روزگار اجرا کرد. این مراسم عبارت بود از گذاشتن عمامه بر سرحضرت على (ع ). اعراب در آن روزگار تاج نداشتند و عمامه به منزله تاجشان بود. پیامبر بزرگواراسلام (ص ) عمامه خود را که (سحاب ) نام داشت ,بر سر حضرت على (ع ) گذاشت وبدین ترتیب بطور رسمى وى را به عنوان جانشین تعیین کرد. روایتهاى گوناگونى ...

رسول خدا(ص ) براى هر چه رسمى تر شدن امر جانشینى امیرمؤمنان (ع ) مراسمى را به شیوهمعمول آن روزگار اجرا کرد. این مراسم عبارت بود از گذاشتن عمامه بر سرحضرت على (ع ). اعراب در آن روزگار تاج نداشتند و عمامه به منزله تاجشان بود. پیامبر بزرگواراسلام (ص ) عمامه خود را که (سحاب ) نام داشت ,بر سر حضرت على (ع ) گذاشت وبدین ترتیب بطور رسمى وى را به عنوان جانشین تعیین کرد. روایتهاى گوناگونى ...

ولادت علی (ع): رسول گرامی اسلام در سال عام الفیل در مکه معظمه دیده به جهان گشود, فاطمه دختر اسد در حالی که از ولادت پیغمبر خدا و از شنیدن آن همه معجزات و کرامات در هنگام تولدش به شدت خوشحال بود با سرعت تمام خود را به شوهرش حضرت ابوطالب (ع)رسانده و مولود جدید را به وی تبریک گفت. ابوطالب چون سخن همسرش را شنید ضمن خوشحالی و تشکر به او گفت: ((اصبری سبتاً اتشرک بمثله الا النبوه)) ...

حضرت سلیمان علیه السلام حضرت سلیمان یکی از پیامبران الهی است که از طرف پروردگار در این دنیا دارای حکومت و سلطنت بسیار وسیع و با عظمتی بود تا آنجا که چنین سلطنتی برای هیچکس بعد از او پیدا نشد. مجموعه امکانات و توانمندی حکومتی حضرت سلیمان آنچنان بی نظیر و چشمگیر بود که به فرموده امیرالمؤمنین علیه السلام ( اگر کسی راهی برای زندگانی جاویدان در این دنیا می یافت و می توانست با مرگ ...

ولادت علی (ع) : رسول گرامی اسلام در سال عام الفیل در مکه معظمه دیده به جهان گشود, فاطمه دختر اسد در حالی که از ولادت پیغمبر خدا و از شنیدن آن همه معجزات و کرامات در هنگام تولدش به شدت خوشحال بود با سرعت تمام خود را به شوهرش حضرت ابوطالب (ع)رسانده و مولود جدید را به وی تبریک گفت. ابوطالب چون سخن همسرش را شنید ضمن خوشحالی و تشکر به او گفت: ((اصبری سبتاً اتشرک بمثله الا النبوه)) ...

مقدمه: مهمترین سطور زندگانی بشر آن است که بتواند شمع روشن راه دیگران شود و هراندازه تحولات دوران زندگی یک فرد بر روحانیت و خلوص نیت نزدیکتر باشد و مشعله‌داری و هدایت قرارگرفته است اثر آن در ارشاد و دلالت مردم عمیق‌تر است. درباره عرفان و جذبه‌ی روحی انسان به ماوراء طبیعت و باز شدن چشمها و چشمه‌هایش در درون آدمی مکاتب و فرقه‌های گوناگونی درطول مهیات بشری سخن گفته‌اند. هرکس به همان ...

حضرت اسحاق علیه السلام اسحاق (اسحق) فرزند حضرت ابراهیم خلیل الرحمن علیه السلام از انبیای بزرگ الهی بود. مادرش ساره نام داشت. حضرت ابراهیم آن دو را در سرزمین فلسطین به جا نهاد و برادر بزرگتر اسحاق، اسماعیل، را به همراه مادرش، هاجر، به سرزمین مکه برد. حضرت اسحاق نیای قوم بنی اسرائیل و یکی از پیامبران این قوم به شمار می آید. نقل است که اسحاق در هنگامی که پدرش، ابراهیم، صد سال و ...

ولادت و نام‏گذارى کودکى و نوجوانى شرکت در جنگ‏ها، نمونه‏هاى بارزى از شجاعت 1 آب رسانى در صفین 2 تقویت روحیه جنگاورى عباس علیه‏السلام 3. درخشش در جنگ صفین دوشادوش امام حسن علیه‏السلام یاور وفادار امام حسین علیه‏السلام زندگانى حکمت‏آمیز و غرور آفرین پیشوایان معصوم علیهم‏السلام و فرزندان برومندشان، سرشار از نکات عالى و آموزنده در راستاى الگوگیرى از شخصیت کامل و بارز آنان بوده و نیز ...

چکیده : در تصور مدنیت انسانی مقوله‌هایی چون مذهب بهداشت روانی و روان شناسی در مراتبی متفاوت،اهداف و عملکرد خود را متمرکز بر شناخت و اصلاح روابط اجتماعی ، هدایت تفکرات و احساسات انسانی برای زندگی سعادتمندانه معطوف داشته اند .1- کریمی ،هادی ،نشریه دانشگاه اسلامی در این بخش نظرات شوپنهاور ،ویلیامزجیمز ،دکتر شریعتی راجع به مذهب در بهداشت روان بیان شد و با توجه به گسترده بودن موضوعات ...

طلوع مهر صبح روز سوم شعبان سال چهارم هجری، شهر مدینه میزبان کودک نو رسیده‌ای بود که در خانه فاطمه (سلام الله علیها) و علی (علیه السلام) چشم به جهان گشود و بعدها به سید الشهدای اسلام ملقب شد. این طفل نو رسیده، دومین فرزند خانواده‌ای است که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و اله) پس از نزول آیه تطهیر بارها آنها را با عنوان اهل بیت نبوت مورد خطاب قرار داده و به آنها سلام گفته بود. مادر ...

ثبت سفارش