بنام خداوند بخشنده مهربان
فصل اول
 قانون شگفتانگیز روابط انسانی
هنگامی که از سر خلوص و ایمان دست به دعا بر میداریم، آرزویی در دل داریم که بر ضمیر باطنی مدهیم تا بر ایمان محقق شود اگر واقعاً به چنین امرزی معتقد باشیم، از دعا میتوان بعنوان یکی از اعجازاننگیزترین نیروها در حیات بشر نام برد که در هر زمان و مکان به یاری درماندگان میشتابد مشکلات و مسائل هر قدر دشوار و پیچیده باشند دعا میتواند به صورت یک راهحل، راهگشا باشد.
تاریخ فرهنگ و تمدن بشر مشحون از سرگذشتهایی است که با دعا در آنها تحولات و تغییرات فاحشی روی داد دست خدایی که این نداها را میشنود، ب’اعتنا به رنگ و پوست و نژاد و حتی اعتقاد و باور کسانی که او را به یاری خواستهاند دعایشان را مستجاب میکند که این نیز یکی دیگر از عجایب روح جهانی و روح بشری است.
 اعجاز روح
 حقیقت این است که عشق خداوند فراتر از فهم دادراک ماست اوست که راه تاریک زندگی را بر ما روشن میسازد و با پرتو گرم خود یخهای سرد هستی را ذوب میکند نعمتها و مواهب حیات را پایانی نیست این ما هستیم که بر اساس عقل و احساس خویش به داوری مینشینیم و بیشتر اوقات قضاوتهای غلط و ناصواب میکنیم و رای نادرست درباره خود و دیگر و رخدادهای زندگی صادر میکنیم اگر گذشته خود را ببخشیم و دست از محکوم ساختن خویش برداریم، طبعاً روح و جانمان از هر شائبهای پاک خواهد شد و به آرامش و اعتدال خواهیم رسید گناهکار شمردن خویش موجب میشود تا همواره احساس کنیم بر وجدان و ضمیرمان بار گرانی سنگینی میکند و داریم کناره گناهان خود را پس میدهیم 
خواستی را که از سوی اعتقاد به ضمیر باطن میدهیم باید با اراده همراه باشد تا بتوانیم نتیجه دلخواه را بدست آوریم وگرنه از عواقب منفی و مخرب چنین بازیهای ذهنی در امان نخواهیم ماند.
خلاصه مطالب
1 خواست یا دعای ما همواره راهحل مشکلات را به ما نشان میدهد.
2 با ایمان به قدرت نهفته در ذات میتوان، در خوشبختی و شادکامی زیست.
3 قلب خود را بر روی عشق و امید میگشائید تا اثرات شگفتانگیز آنرا در زندگی خود شاهد گردید.
 
 فصل دوم ـ اصل ایمان در زندگی ایمان داشتن خود به نوعی اندیشیدن است و حالتی از روح است که در آن میتوان به برخی نتایج دست یافت گفتهاند که ایمان، اعتقادی است که بر پایه اصل جاودان و قوانین ابدی و تغیرناپذیر به وجود میاید.
ایمان شخص ترکیبی است از اندیشه و احساس و جوشش روح و قلب و چنین ایمانی به دژی مستحکم میماند که هیچ عاملی قادر نیست در آن رسوخ کند و بر آن تاثیر بگذارد و هیچکس را نمیتوان یافت که فاقد ایمان باشد هر کس بنحوی به موضوعی یا چیزی ایمان میآورد بعضی از مردم وقتی به آنچه منفی است ایمان میاورند مثلاً بیماری وئ شکست و حوادث ناگوار و ..
و اینها قبله آمالشان میشود و یا خود را قربانی قضا و قدر و تقدیر میانگارند و از تلاش دست کشیده و خویشتن را به امواج بلایا و مصایب روزگار میسپارند.
آنها نیروی خرد و هوش خود را دست کم گرفته و واقعا مقام عمر را در نگونبختی و فقر و استیصال سپری میسازند در اینگونه موارد فرا خواندن اینان به داشتن ایمان کافی نیست بلکه باید به ایشان تذکر داد که چگونه ایمان میتوان داشت و این ایمان را به چه نحو ببه کار گرفت، ایمان ما بایستی در جهت اصلاح و بهبودی و پیشرفت و نیکروزی به کار گرفته شود نه در راستای تخریب و انهدام زندگیمان.
ـ هرکس زائیده پندارهها و افکار خویش است.
گرچه شاید این بحث شک و شبههای را برانگیزد با این حال واقعیت این است که ما تا حدودی قادر به دیدن اصل ذات و شخصیت خود نیستیم مقصود این است که آیا ما واقعات میتوانیم محرکها و انگیزهها و اعتقادات و باورهای خود را مشاهده کنیم و یا قادریم احساسات و امیال آرزوها و سوداها و امیدهای درون خود را بنگریم؟
پس ملاحظه میشود که ما از این حیث نامرئی به شمار میآئیم و.
در نتیجه موجودی هستیم آسیبپذیر و شکستناپذیر و تا اندازهای دست نیافتنی.
هر چه در دنیای درون انسان میگذرد ـ دنیای درونی و یا دنیای بیرونی ـ جلوهای از ایمان و باورهای او به نادیدههاست قدرت متعادل در افکار و احساسات شخص همیشه حی و حاضر است بعنوان مثال اگر این ایده را در سر داشته باشید که من انسان نیرومند و صاحب ارادهای هستم بیگمان چنین نیز خواهد شد یعنی زائیده اندیشههای خود میگردیم و آنچه که بدان ایمان آوردهایم همان خواهیم شد که البته عکس قضیه نیز صادق است.
همانگونه که جسم بیروح مرده است ایمان بدون جلوههای عملی هم به مردهای میماند و ایدهای بیبار است به عبارت بهتر هرکس ثمرات ایمان خود را در روحش به عیان خواهد دید حتی پیرکش نیز از آن تاثیر خواهد پذیرفت.
خلاصه مطالب 1ـ ایمان حالتی از روح است که تاثیری سرنوشتساز دارد.
2ـ مسأله بر سر داشتن و نداشتن ایمان نیست بلکه در جهت صحیح عمل کردن و بمنصه ظهور در آوردن آن در راستای خلاقیت است پس ایمان را در جهت تندرستی، موفقیت، خوشبختی و آرامش درونی به کار گیرید.
3ـ ما همگی دارای ایمان هستیم ، تا به از خود پرسیدهاید که به چه ایمان دارید؟
ایمان واقعی بر اصول ابدی هستی تکیه دارد.
فصل سوم ـ هرکس میتواند بنای خوشبختی خود را بسازد هزاران سال از عمر گیتی سپری شده است ولی بر جرأت میتوان گفت که هیچ تغییری در خلقیات آدمی داده نشده است و همان که بوده باقی مانده و همچنان بر یافتن تکیهگاهی از وجود خود در این جهان ادامه میدهد.
طرفه آنکه هر قدر دنیای بیرونی وی دچار تحول شده دنیای درنیش پابرجا باقی مانده و بر همان منوال گذشته روال خود را تداوم بخشیده است با همان احساسات و ترسها و پندارها و با همان ترسها و کینه و نفرتها روزگار سپری میکند.
همچنان بر این عقیده پافشاری میکند که اتفاقات و رویدادها و قدرتهای خارج از توان آدمی بر سرنوشت انسان حکم میرانند و ما بازیچه دست تقدیریم و خوشبختی و بدبختی از ید ما خارج است تا قرنها بسیاری چنین انگاشتند که انسان کاهی است بر سر امواج زندگی و از خود ارادهای ندارد امروز هم فراوانند مردمانی که هنوز معتقدند بر پیشانی ما از قبل رقم خورده و گلیم بخت کسی را که سیاه یافته باشند کاری از دست وی ساخته نخواهد بود.
اینان هنوز هم افکار عجیب و غریبی در سر میپرورانند و به خرافات و موهومات پایبندند و طبعاً زندگیشان نیز بر همین منوال میگذرد حال آنکه اندیشه آدمی نیرویی است دینامیک و آفریننده و طرز تفکر خود شخص است که او را به سیاهروزی میکشاند و یا به جانب خوشبختی میبرد پس یکبار برای همیشه بیائیم و آگاهانه خود را از شر تهاجم مقام ایدههای نادرست و گمراهکننده خلاص کنیم و حقیقتاً مطمئن شویم که ما این قدرت را داریم تا زندگی شاد و متعادل و آرام و سرشار از خوبی و تندرستی داشته باشیم و یا بعکس قادریم از آن دوزخی از بهر خویش بسازیم.
انسان قادر است به گونهای مثبت یا منفی بر ضمیر باطن خود تاثیر بگذارد ضمیر باطن خنثی و بیطرف است و نه قضاوت میکند و نه کاری بر آنچه به آن داده میشود دارد اگر به موضوعات بد و مخرب بیندیشیم اندیشههای مادر پهنه ضمیر مثبت میگردد و در ضمن به ایدهها و افکاری که در خود جای میدهد قدرت و خلاقیت میبخشد و نتیجه را در زندگی مخدوم خود ظاهر میسازد حال اگر درباره موضوعات خوب و مثبت زندگی فکر کنیم همین نتیجه را شاهد خواهیم گشت و پاداش تفکر خویش را خواهیم گرفت به این ترتیب قانون علیت دارای ارزش جهانی است که با معیارهای فردی مغایرت پیدا میکند.
ـ تمرین برای تقویت فکر دقایقی از شبانهروز را به تمرین برای بهرهگیری درست از نیروی تفکر بپردازید ابتدا همانگونه که پیش از این نیز یادآور شدهایم جسم روح خود را آرام سازید و با ایمان کامل جملاتی را که در زیر میاوریم تکرار کنید: «تمام افکار من سرشار از نیکخواهی و آرامش درونی است و روحم پناهگاه و مامن شادی و امید و خوشبینی است اعمال و رفتار من در جهت خیر و صلاح مردم است من با نزدیکان و دوستان خویش و بیگانهها در صلح و صفا زندگی میگذارنم و به هیچکس را نمیخواهم من در کنف حمایت پروردگار هستم و همین در طول زندگی خوشبختی و آرامش و شادمانی میبخشد.
حکیم عمر خیام در این مورد چه نیکو سرودهاند که: نیکی و بدی که در نهاد بشر است شادی و غمی که در قضا و قدر است با چرخ مکن حواله کاندر ره عقل چرخ از تو هزار بار بیچارهتر است ـ خلاصه مطالب 1ـ کلید سلامتی و خوشبختی و آرامش در اختیار همگان است میتوان انتخابی آزاد داشت پس خوشبختی را انتخاب کنید.
2ـ شهامت و اعتماد به نفس داشته باشید هر تغییری در روحیه شخص، زندگی او را نیز عوض میکند.
3ـ ما پرمایه افکار خود مجازات شده و یا پاداش میگیریم اگر افکار خوب را به سر راه دهیم آثار آنرا به چشم خواهیم دید و بداندیشی عواقب آنرا در پی خواهد داشت.
فصل چهارم ـ چگونه میتوان شریک زندگی خود را پیدا کرد؟
دختر جوانی که در یک شرکت خصوصی کار میکرد روزی نزد من (نویسنده) آمد تا زبان به شکوه و شکایت بگشاید: من اخلاقاً محجوب و کمرو و در عین حال مردد و وسواسی هستم نه دوستی دارم و نه نامزدی او به سادگی اعتراف کرد که دلش میخواهد شوهر، خانواده و فرزند داشته باشد از تنهایی خسته شده بود و بدون خجالت میگفت که اصلا دلش نمیخواهد که پیر دختر شود.
به او گفتم که تمام این آرزوها شدنی است و خواستهایی مشروع و انسانی.
اگر میخواهد به آمالش برسد بهتر است هیچ سد و مانعی در برابر ایدههای مثبتی که به سرش راه میباید به وجود نیاورد براساس تمرینهایی که به وی دادم توانست روحیه بسته و منزوی خود را عوض کند طولی نکشید که دور و برش را خواستگاران متعدد گرفتند و او به سبک سنگین کردن آنها میپرداخت تا کدامیک را که بر دیگران برترند انتخاب کند.
او قویاً مطمئن شده بود که عقل و خرد ذاتی وی راه درستی پیش میگذارد و همسر مناسبی به وی معرفی میکند شبها که به بستر میرفت همسر خود را میدید که در مراسم نامزدی حلقهای در انگشت او میکند و همه اطرافیان خوشحال و خندانند و عاقبت توانست شوهری بیابد ولی این کار به سرعت انجام نگرفت شرط عقل درین بود که با تدبیر در این انتخاب گام بردارد و چنین نیز کرد.
حال ببینم که او چه کرد توانست به آرزویش برسد.
در ابتدای امر او حالت عاطفی و یا سادهتر بگوئیم طرز فکر خود را تغییر داد او دریافته بود که باید احساس خود را از حیث مورد توجه قرار گرفتن مقبول واقع شدن عوض میکرد و به عبارتی این خود او بود که باید تغییر میکرد طبیعی بود اگر دنیای خود را تغییر میداد دیگر نفوذ در دنیای دیگران کار چندان دشواری نبود.
در واقع میتوان تصویر شوهر ایدهآل خود را به ضمیر باطن داد و به انتظار نشست و با غلبه با کمرویی و ترس و تردید خود بر آنچه که آرزوست دست یافت.
ـ انسانی دیگر شوید اگر به این موضوع ایمان آورید و از صمیم قلب آنرا بپذیرید که او اصل شادی و نشاط و دوستی و عشق و مهر مکال و دانایی و بخشندگی و قادر متعال است در ایین صورت خود نیز همواره شادمان و پیروز و دانا و خبیر و نیرومند خواهید ماند و هرگز ترس به دل راه نخواهید داد و دچار ترس و تردید و بدگمانی و حسد و کینه نخواهید شد و زندگی سراسر آرام و متعادلی را زا سر خواهید گذراند.
به عبارتی آثار و نتایج این افکار پاک و درست را در زندگیتان به چشم خواهید دید.
دیدگاه نو و تازهای پیدا میکنید که موجب گشایشهایی در هستیتان میشود و در میابید که اگر با او باشید خوشبختی واقعی به سراغتان خواهد آمد و احساس خواهید کرد که جانی تازه پیدا کرده و انسانی دیگر شدهاید که این حس فوقالعاده است.
ـ خلاصه مطالب 1ـ آدمی تبور اندیشههای خویشتن است 2ـ ایمان بیاورید که زندگی سرشار از شادی و امید و نشاط و اعتدال و پیروزی است اگر به این افکار خود، خو کنید با شگفتی خواهید یافت که زندگی واقعاً همینها بوده است.
3ـ خداوند و یا زندگی کسی را مجازات نمیکند هر بلایی به دست خود