نعمت زبان و نقش آن در زندگی انسان 
پیشگفتار 
زندگی واقعیتی است که انسان باید در راستای آن راه کمال را بپیماید تا بتواند به هدف نهایی اش برسد.
هدف نهایی در حرکت انسان، رسیدن به مقام والای انسانی، قرب الی الله و تخلق به اخلاق الهی است.
برای حرکت صحیح دراین مسیر و نیل به این هدف، برنامه و دستورالعمل صحیح لازم است تا رهرو بتواند، بی آنکه سرگردان شود در مسیر صحیح و رشد به تعالی قدم بردارد.این راه را باید در مرحله اول با ایمان به خدا شروع کرد، به کسی جز او دل نبست، و در راه اطاعت و عبادتش با اخلاص و کوشش گام برداشت؛ بدیهی است با تکرار عمل صالح و ادامه اطاعت و عبادت، روح آدمی صفا می یابد و برای ادامه مسیر آمادگی بیشتر پیدا می کند.در مرحله دوم انسان باید نفس خود را به تقوا زینت دهد و از محرمات اجتناب کند، و با کسب تقوا و پرهیز از گناهان، به مدارجی از کمال روحی و تهذیب نفس دست یابد.در مرحله سوم باید از تمامی گناهانی که توسط اعضا و جوارح انسان سر می زند، و در این مسیر مزاحم او می باشد اجتناب کند و یکی ز آن گناهان که خیلی خطرناک است بوسیله زبان انجام می شود.
زبان از جوارح بسیار ارزشمند و مفید است، که فرد می تواند با سخنان عالمانه و مقالات حکیمان، جامعه را با کمال بسازد و از فرهنگ و دانش برخوردار نماید زبان می تواند با مواعظ حسنه و اندرزهای مشفقانه مردم را تربیت کند و به راه سعادت و رستگاری رهنمون سازد؛ همچون زبان از جوارح بسیار خطرناک و مضر نیز هست و آفتش از آفت سایر اعضا و جوارح بیشتر است.
زبان گویا خصیصه بزرگی است که آفریدگار حکیم به بشر عطا فرمود ه است، سرمایه کران قدری که مایه پیشرفت علم و گسترش دانش در جهان است و می تواند انسان را در شئون مختلف به تکامل سوق دهد.
 زبان در قرآن 
آیا برای انسان دوچشم قرار ندادیم؟
و یک زبان و دو لب ( سوره بلد، آیات9-8)خداوند متعال در این آیات به مهمترین نعمتهایی که به انسان عطا فرموده اشاره می نماید، تا او را وادار به تفکر در خالق این نعمتها نماید، و با تحریک حسس شکرگزاری در درون جانش او را به سوی معرفت خالق سوق دهد.
 نعمت زبان و نقش آن در زندگی انسان 
مهمترین وسیله ارتباط انسان با افراد بشر، و انتقال شفاهی اطلاعات از قومی به قوم دیگر و از نسلی به نسل دیگر به وسیله زبان انجام می شود، و اگر این وسیله ارتباطی نبود هرگز انسان نمی توانست تا این حد در علم و دانش و در مسائل معنوی پیشرفت کند.
زبان که از اندامهای حسی است، یگانه وسیله سخن گفتن و فروبردن غذا است.
ولی در قرآن در میان وظایف مختلف آن، روی نقش بیانگری آن تکیه می کند و از این زاویه به آن می نگرد، و این قسمت از هنرنمایی زبان آنچنان اهمیت دارد که دیگر وظایف آن را تحت الشعاع خود قرار داده است.انسان از طریق محاوره، مذاکره گفت و شنود و پرسش و پاسخ، می تواند 
 مهمترین وسیله ارتباط انسان با افراد بشر، و انتقال شفاهی اطلاعات از قومی به قوم دیگر و از نسلی به نسل دیگر به وسیله زبان انجام می شود، و اگر این وسیله ارتباطی نبود هرگز انسان نمی توانست تا این حد در علم و دانش و در مسائل معنوی پیشرفت کند.
ولی در قرآن در میان وظایف مختلف آن، روی نقش بیانگری آن تکیه می کند و از این زاویه به آن می نگرد، و این قسمت از هنرنمایی زبان آنچنان اهمیت دارد که دیگر وظایف آن را تحت الشعاع خود قرار داده است.انسان از طریق محاوره، مذاکره گفت و شنود و پرسش و پاسخ، می تواند با دیگران به گفتگ، مباحثه و مجادله بپردازد.
تعلیم و تربیت که زمینه رشد و تکامل انسان ها را فراهم می سازد، از طریق آموزش انجام می شود که مهمترین وسیله برقراری ارتباط، زبان است.
قوه های مغزی انسان مانند فکرکردن و استدلال کردن از جمله قابلیتهایی هستند که امکان شناخت و کسب دانش، را فراهم می سازد و انسان به کمک زبان می تواند دیگران را از این گنجینه آگاه سازد.
امیر ا لمؤمنین علی(ع) می فرماید:« شخصیت انسان زیر زبان او نهفته است.»با این وصف ایجاب می کند که این عضو از اندامهای حسی مایه رشد انسانیت بیانگر افکار و اندیشه و روشنگر شخصیت انسان شمرده می شود.
موقعیت زبان در قرآن خداوند متعال پس از یادآوری آفرینش انسان، مسئله آموزش به کمک زبان را یادآوری می کند.
بزرگترین مظهر لطف و مهربانی خدا به انسان این است که نعمت قدرت تکلم و بیان را به او ارزانی داشته است.
خداوند رحمان، قرآن را به تعلیم فرمود، انسان را آفرید، و به او بیان را تعلیم داد.
( الرحمن، آیات 3-1)در این آیه خداوند به یکی از مهمترین نعمتها بعد از نعمت آفرینش انسان اشاره می کند و می فرماید به انسان بیان را تعلیم دادیم.
بیان از نظر مفهوم لغوی، معنی گسترده ای دارد و به هر چیزی گفته می شود که بین و آشکار کننده چیزی باشد.
بنابراین نه فقط نطق و سخن را شامل می شود و بلکه کتابت و خط و انواع استدلالات عقلی و منطقی که مبین مسائل مختلف و پیچیده است همه در مفهوم بیان جمع است، هرچند شاخص این مجموعه همان سخن گفتن است.
گرچه ما بدلیل عادت به سخن گفتن آن را مسئله ساده ای فکر می کنیم، ولی در حقیقت سخن گفتن از پیچیده ترین اعمال انسان است.
اگر نقش بیان در تکامل و پیشرفت زندگی انسانها و پیدایش و ترقی تمدنها را در نظر بگیریم، اذعان خواهیم کرد که اگر این نعمت بزرگ نبود انسان هرگز نمی توانست تجربیات وعلوم خود را به سادگی از نسلی به نسل دیگر منتقل سازد.
قدرت بیان و تکلم در ادای رسالت رسولان الهی نقش مهمی دارد بگونه ای که حضرت موسی(ع) از خداوند می خواهد هر نوع لکنت را از زبان او بردارد.و گره از زبانم بگشا، تا سخنان مرا بفهمند.( طه، آیات 27-28) حضرت موسی( ع) در این آیه تقاضای قدرت بیان کرد، چه اینکه می دانست موفقیت آن حضرت هنگامی است که قدرت ارائه و اظهار مطالب در صورت کامل وجود داشته باشد، و توانایی بازکردن گره های سخن که مانع درک و فهم شنونده می گردد به او داده شود، یعنی سخنش آن چنان فصیح و بلیغ باشد که همه مخاطبان منظور وی را درک کنند.
همچنین آن حضرت از خدا خواست، برادرش را که در سخن وری فصاحت داشت برای ادای رسالت او را یاری دهد.
اصولاً کار بزرگ پیامبر پیامبران که ابلاغ رسالت الهی است به شیوه انتقال شفاهی بوده، و برای همین جهت خداوند به پیامبر مکرم اسلام(ص) نوید می دهد که، ما پیام های خود را به زبان تو آسان کردیم تا بوسیله آن پرهیزکاران را بشارت دهی.ما قرآن را بر زبان تو آسان ساختیم تا پرهیزکاران را بوسیله آن بشارت دهی و دشمنان سرسخت را انذار کنی.( مریم، آیه 97)پس زبان یگانه وسیله ای است که نیایش خداوند و بسیاری از فرایض ماننداقامه نماز و ادای شهادت و اظهار ایمان و تحقق اسلام با آن صورت می گیرد.
آنجا که خداوند می خواهد عنایت خود را نسبت به یکی از پیامبران بگو.نه ای ابراز کند او را به مقام کلیمی مفتخر ساخته و با او سخن می گوید و او را به پاسخ وامی دارد، چنانکه می فرماید: خداوند با موسی سخن گفت.(نساء آیه 164)نزول وحی بر پیامبران مختلف است گاهی از طریق نزول فرشته وحی گاهی از طریق الهام بر قلب و گاهی از طریق شنیدن صدا، به این ترتیب که خداوند امواج صوتی را در فضا و اجسام می آفریده و از این طریق با پیامبران صحبت می کرده است.
مقام و موقعیت و عظمت این نعمت چیزی نیست که بر احدی مخفی باشد.زبان گواه ضمیر، داور میان حق و باطل بیانگر حقایق اشیاء پدیدآورنده محبت و دوستی و وسیله سپاسگزاری است.
خدمت بزرگی که زبان قرآن و لسان حضرت محمد(ص) در جامعه انسانی انجام داد، هیچ قدرتی توانایی انجام آن را ندارد.
اکنون پس از آگاهی از عظمت این عضو حساس در بدن، باید در مقابل، از مسئولیت آن نیز آگاه شویم و بدانیم که بوسیله همین عضو از اندامهای حسی بزرگترین خدمتها و عظیم ترین جنایت ها انجام می گیرد.
مسئولیت های زبان هیچ سخنی را انسان تلفظ نمی کند، مگر اینکه نزد آن فرشته ای مراقب و آماده برای انجام مأموریت است.( ق، آیه 18) خداوند متعال در این آیه روی خصوص الفاظ و سخنان تکیه می کند و این به دلیل اهمیت فوق العاده و نقش مؤثری است که گفتار در زندگی انسانها دارد، تا آنجا که گاهی یک جمله مسیر اجتماعی را به سوی خیر یا شر تغییر می دهد.
بسیاری از مردم سخنان خود را جزء اعمال خویش نمی دانند و خود را در سخن گفتن آزاد می پندارند در حالیکه مؤثرترین و خطرناکترین اعمال آدمی، همان سخنان اوست.
عمومیت تعبیر آیه نشان می دهد که تمامی الفاظ و گفتار آدمی ثبت می شود.امام صادق(ع) می فرماید: هنگامی که دو مؤمن کنار هم می نشینند و بحث های خصوصی می کنند، حافظان اعمال به یکدیگر می گویند ما باید کنار رویم، شاید آنها سری دارند که خداوند آن را مستور داشته.راوی می گوید: مگر خداوند نمی فرماید: امام فرمود: اگر حافظان سخنان آنها را نشوند خداوندی که از اسرار با خبر است می شنود و می بیند.
ازاین روایت استفاده می شود که خداوند برای اکرام و احترام مؤمن بعضی از سخنان او را که جنبه سری دارد از آنها مکتوم می دارد.
عظمت زبان در کلام و بیان زبان مترجمان اندرون و سجایای یک انسان است، چنانچه حضرت علی(ع) می فرماید: شخصیت مرد در زیر زبان او نهفته پنهان است وقتی که او حرف زد شخصیت وی معلوم می شود.
قرآن شریف گفتار و بیان را از مواهب خداوند به حساب می آورد و آن را از آثار رحمت و برکت خدا می داند و تعلیم بیان یعنی گفتار و سخنوری را که در ضمیر انسان است در وجود او قرار داده است.
در حقیقت سخن گفتن از شگفتی ترین اعمال انسان است، این صوتی است که از ریه و حنجره بدست می آید برخی نشانه خشم و برخی نشانه رضاست لذا نباید از این نعمت استفاده باطل نمود.
انبیای الهی با سلاح بیان مجهز شده و مأمور به تبلیغ شده اند و بارزترین خصیصه از میان خصایص و فضایل انسان، همان بیان و تبیین تعلیم و تربیت است.
قرآن وظیفه منحصر به فرد انبیا را ابلاغ معرفی کرده است.
پیامبر وظیفه ای جز ابلاغ رسالت و دستورهای الهی ندارد( مائده آیه 99)اگر نقش بیان را در تکامل و پیشرفت بشر و ترقی تمد نها در نظر بگیریم، اذعان خواهیم کرد که اگر این نعمت بزرگ نبود، انسان هرگز نمی توانست تجربیات و علوم خود را از نسلی به نسل دیگر منتقل سازد.ازامام زین العابدین(ع) سئوال شد از کلام و سخن گفتن و ساکت شدن کدام افضل است؟
امام(ع) فرمود:برای هر کدام از اینها آفاتی است وقتی از آفات سالم ماند سخن گفتن افضل است از سکوت، عرض شد چگونه می شود ای فرزند، پیامبر، امام فرمود: انبیا و اوصیا به خاموشی مبعوث نشده اند بلکه خداوند آنها را به سخنرانی فرستاده و بهشت با سکوت بدست نمی آید، و دوستی خدا را با سکوت نمی توان یافت، جلوی آتش دوزخ را با سکوت نمی توان گرفت، همه اینها با سخن گفتن بدست می آید.
من هیچوقت بین ماه و خورشید برابری نمی گذارم، ولی تو می خواهی فضیلت سکوت را توصیف کنی و در مقام این نیستی که فضیلت سخن گفتن را از راه کم ارزشی سکوت، معرفی کنی.
علی(ع) می فرماید:« اگر زبان گویا نباشد، بشر جزء هیکل و نقشی و یا چارپایی بیش نیست.» علی( ع) میفرماید:«در انسان دو خصلت وجود دارد که تنها زبان آنها را آشکار می سازد.
در مقام شهادت از باطن خبردهنده است.
در مقام حکومت حکومت حل و فصل کننده است در مقام نطق به سئوالات جواب دهنده است در برابر نیازمندان شفاعت کننده است.
در مقام توضیح مجهولات معرف انبیاء است.
در مقام امارات دستور دهنده به کارهای نیک است ، در مقام واعظ، از کارهای بد بازدارنده است، در موارد مصیبت و غصه تعزیت گوینده و تسکین دهنده است، در موارد حقد وحسد با مداحی آنها را از بین برنده است و خوش سراینده است که شنونده را به وجد می آورد.» سخن نیک به بندگانم بگو سخنی بگویند که بهترین باشد چرا که شیطان( بوسیله سخنان نا موزون) میان آنها