نسیم نوازشگر حضر ت باری تعالی، از بوستان پر طراوت مصطفوی بر چهره عفیف خدیجه کبری لغزید تا از عطر عصمت کبری، صحن و سرای نورانی نبوت را معطر و مشام جان ولایت را می سازد و تموج کوثرش در طلوع خجسته انقلاب علی علمدار گرداند.
رواق منظر هادی سبل و سرخیل رسل به « مصباح المنیر» وجود صدیقه طاهره (ع) منور است.
زهرا (س) که به منزلت والای «ام ابیها» دست یافته و سیادت زنان دنیا و آخرت را از آن خود ساخته می تواند در عصر غربت انسان و کادی بازار ایمان راهنما و آموزگار انسانهای گریز پا و سرگردان باشد.
دیر زمانی است که تیغ تهاجم فرهنگی رگ انسانیت زن را می برد و از طرفی حصار پولادین تحجر و تنگ نظری شخصیت والا و استعداد های توانای زن در زندان مخوف ترس و بی اعتمادی محبوس می کند.
 برای حفظ منزلت و شأن والای زن ، اسلام قواعدی از قبیل التزام به حجاب و مرتعات عفت و ...
دفع کرده است تا زن، موجب فساد جامعه نگردد و اساس آن را ویران نسازد و این چنین است که زن در اسلام جایگاه ویژه ای دارد.
تاریخ، دستاوردهایی بزرگ و نقش هایی مهم در دفاع از حق و یاری ستمدیدگان و مبارزه با سرکشان را از زنان به ثبت رسانده است.
این است که اسلام زن را – پیوسته و تا ابد – به شناخت قدر و درک ارزش خود فرا می خواند و از او می خواهد که خود را کوچک نشمارد و توانایی های خود را نادیده نگیرد.
آفرینش زن در قرآن و ادیان الهی
زن در آفرینش در بعد روحی و جسمی از همان گوهری آفریده شده که مرد آفریده شده ات و هر دو جنس در جوهر و ماهیت یکسان و یگانه اند و تمایز و فرقی در حقیقت و ماهیت میان زن و مرد نیست.
قرآن به صراحت از این حقیقت پرده بر می دارد: یا ایها الناس اتقو ا ربکم الذی خلقکم من نفس واحده و خلق منها زوجها...
ای مردم از پروردگارتان که شما را از نفس واحدی آفرید و جفتش را از او آفرید و از آن دو زنان و مردان بسیاری پراکنده کرد، پروا دارید (نساء 1) هوالذی خلقکم من نفس واحده و جعل منها زوجها لیکن الیها – او است آنکه شما را از نفس واحدی آفرید و جفت وی را از آن پدید آورد تا بدان آرام گیرد (اعراف 189) 
 بنابراین زن در آفرینش از همان جوهر و گوهر مرد است و اندیشه یکسانی و یگانگی ماهوی زن و مرد، اندیشه قرآنی است که از آیات الهی به روشنی بدست می آید.
تنها در این زمینه نظر دیگری است که خلقت زن را از زائده خلقت مرد تصور می کند، لیکن در حدیثی از امام صادق (ع ) مردود شده است.
از امام صادق (ع) از آفرینش حوا سوال شد که برخی می گویند: خدا حوا را از دنده پائین و چپ آدم آفرید.
امام (ع) فرمود: خدا منزه و برتر است از این نسبت آن کس که چنین می گوید می پندارد که خداوند قدرت نداشت برای آدم همسری از غیر دنده اش بیافریند.
آنچه محقق است و قرآن به آن اشاره دارد زن و مرد برای زندگی دنیا و نیز برای بقاء نسل بشر مکمل یکدیگر هستند، بدین صورت که ماده اولیه این محصول یا مصنوع از مرد است و اراده سازندگی آن از خداوند توانا ولی کارخانه آن یعنی دستگاه ازندگی انسان و زحمات بار آوردن آن در اختیار زن قرار دارد و جا دارد که برای حفظ و سلامت این کارخانه از دستبرد نامحرمان، مقررات و دستورات لازمی را هم صادر گردد.
آفرینش زن در ادیان الهی: در تمام مذاهب و ادیان الهی آمده است که زن و مرد از «نفس واحده» آفریده شده اند در عهد قدیم آمده است: « پس خدا موجودات را آفرید، لیکن برای آدم معاونی موافق وی یافت نشد و خداوند خوابی گران بر آدم مستولی گرداند تا بخفت پس یکی از نده هایش را گرفت و گونش در جایش پر کرد و خدا آن دنده را زنی بنا کرد و او را نزد آدم آورد.
زن در تاریخ و ملل گوناگون: زن را یک موجود ضعیف و ناچیز به شمار می آورند به دختران ارث نمی دادند و بعضی او را از افراد بشر و انسانیت به شمار نمی آورند.
فقط زنان را برای خدمت به مردان و اطفای شهوت جنسی برای مردان نگاه می داشتند.
مرد می توانست زنهای متعددی بگیرد یا طلاق دهد.
اگر زن می مرد زن بگیرد ولی اگر شوهر می مرد، زن حق ازدواج نداشت.
و از معاشرت در خارج هم ممنوع بود.
در هند زن تابع شوهر بود و بعد از مردن او، دیگر حق ازدواج نداشت و باید جسد شوهر سوزانده می شد ...
و در ایام عادت ماهیانه نجس و پلید و لازم الاجتناب بود.
زن در میان ملل قبل از اسلام حد وسط بین انسان و حیوان بود از او مانند انسان ضعیفی که باید به انسانهای متوسط کمک بدهد استفاده می شد، اعراب مشرک خشن بی رحم متعصب دختران معصوم خود را زنده به گور می کردند.
تا وقتی که خورشید اسلام از پس ابرهای تاریک عربستان طلوع نمود.
پیامبر اسلام (ص) پس از ارشاد حکم توحید با اشاره پروردگار در قرآن اول کاری که کرد از این عادت شوم اعراب جلوگیری نمود، حضرتش به زنان و دختران احترام می گذاشت و با همه عظمتش به زنان پیر سلام می کرد و چنانکه شیعه و نسبی نقل کرده اند مکرر دست دخترش فاطمه سلام ا...
علیها را می بوسید و می فرمود: « فاطمه بضعه منی من آذاها فقد آذانی و من آذانی فقد آذان الله» فاطمه پاره تن من است هر کس او را اذیت کند حقیقتاً مرا اذیت کرده است و هر کس مرا اذیت کند خدا را اذیت کرده است.
مقام زن در اسلام و آئین های دیگر مشاهده و تجربه این معنا را ثابت کرده که مرد و زن دو مرد، از یک نوع و از یک جوهرند ، جوهری که نامش انسان است، چون تمامی آثاری که از انسانیت در صنف مرد مشاهده شده ، در صنف زن نیز مشاهده شده است آنهم بدون هیچ تفاوت، بطور مسسلم ظهور آثار نوع، دلیل بر تحقق خود نوع است، پس صنف زن نیز انسان است، بله این دو صنف در بعضی از آثار مشترک اند.
آثار مختصه از قبیل حامله شدن و امثال آن از نظر شدت و ضعف اختلاف دارند ولی صرف شدت و ضعف در بعضی از صفات انسانیت، باعث آن نمی شود که بگوئیم نوعیت در ضعف ضعیف باطل شده و او دیگر انسان نیست.
و با این بیان روشن می شود که رسیدن به هر درجه از کمال که برای یک صنف میسر و مقدور است برای صنف دیگر نیز میسور و ممکن است و یکی از مصادیق آن استکمالهای معنوی، کمالاتی است که از راه ایمان به خدا و اطاعت و تقرب به درگاه او حاصل می شود، با این بیان کاملا روشن می شود که در افاده این بحث، بهترین کلام و جامع ترین و در عین حال کوتاهترین کلام همین عبارت : « انی لا اضیع عمل عامل منکم من ذکر او انثی بعضکم من بعض» است و اگر خواننده محترم این کلام را با کلامی که در تورات در این باره وارد شده مقایسه کند برایش روشن می گردد که قرآن کریم در چه سطحی است و تورات در چه افقی!
در سفر جامعه تورات آمده: من و دلم بسیار گشتیم تا بدانم از نظر حکمت و عقل جرثومه شهر یعنی جهالت و حماقت و جنون چیست و کجا ات؟
دیدم از مرگ بدتر و تلخ تر زن است که خودش دام و قلبش طناب دام است و دستهایش قید و زنجیر است تا آنجا که می گوید من در میان هزار نفر مرد یک انسان پیدا می کنم، اما در میان هزار نفر زن یک انسان پیدا نمی کنم.
بیشتر امتهای قدیم نیز معتقد بودند که عبادت و عمل صالح زن در درگاه خدای تعالی پذیرفته نیست، در یونان قدیم زن را پلید و دست پرورده شیطان می دانستند و در میان و بعضی از یونانیان معتقد بودند که زن دارای نفس مجرد انسانی نیست و مرد دارای آن هست و حتی در سال 586 هم در فرانسه کنگره ای تشکیل شد تا در مورد زن و اینکه آیا زن انسان است یا خیر بحث کنند!
بعد از بگو مگو ها و جرو بحث های بسیار به این نتیجه رسیدند که بله زن نیز انسان است اما نه چون مرد انسانی مستقل، بلکه انسانی است مخصوص خدمت کردن به مردان و نیز در انگلستان تا حدود صد سال قبل زن جزء مجتمع انسانی شمرده نمی شد.
جایگاه اجتماعی و سیاسی زن در اسلام: در اسلام زنان چون مردان در مسائل اجتماعی پایگاه و جایگاهی مناسب دارند و از حرکتهای اجتماعی و فعالیتهای گروهی ممنوع نگردیده اند بلکه طبق مسلمات قرآنی و حدیثی مسئولیتهای اجتماعی بسیار بطور یکسان متوجه مرد و زن نگردیده اند، بلکه طبق مسلمات قرآنی و حدیثی مسئولیتهای اجتماعی بسیار بطور یکسان متوجه مرد و زن است.
البته تکلیف « جهاد» ابتدایی و جنگ تهاجمی از زنان برداشته شده است.
قرآن می فرماید : والمومنون والمومنات بعضهم اولیاء بعض یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و یعتیمون الصلوه ...
مردان مومن و زنان مومن برخی بر برخی ولایت دارند.
به معروف یکدیگر را امر می کنند و از منکر باز می دارند و نماز می گذارند و زکات می دهند راز خدا و پیامبر ش فرمان می برند، خدا اینان را رحمت خواهد کرد، خدا پیروزمند و حکیم است.
(توبه 71 ) در این فرموده خداوند ، زنان چون مردان دارای مسئولیتهای بزرگ ولایت اجتماعی می باشند از این رو به هدایتگری و امر به معروف و باز دارندگی از زشتیها و ناهنجاریها در همه زمینه های سیاسی و فرهنگی و حقوقی می پردازند.
با گستردگی مفهوم «منکر » و « معروف» در اسلام گسترده دخالتهای اجتماعی زن روشن می شود.
بنابراین در همه عرصه هایی که مردان دخالت می کنند، زنان نیز می توانند دخالت کنند مگر در موارد استثنایی.
پیامبر (ص) طبق دستور قرآن کریم با زنان مستقلا بیعت می کند و بر سه اصول و معیارهایی پیمان می بندد و بدین گونه این بدنه از جامعه اسلامی را با مسئولیتهای سیاسی اجتماعی خویش آشنا می سازد.
درباره چگونگی این بیعت گفته اند که پیامبر (ص) با زنان ، با گفتار و کلام بیعت می کرد و یا انیکه دستور می داد آبی می آوردند و خود دست در ظرف مرد می برد پس زنان دست در ظرف می نهادند و بدین گونه پیمان بزرگ رابطه فرد و دولت تحقق می یافت.
برخی گفته اند که بیعت با زنان در زمان پیامبر (ص) از روی لباس و پوشش بوده است.
در روز غدیر نیز در روایات آمده است که برای بیعت با زنان با امام علی(ع) ظرف آبی آوردند.
زنان در نهضت بزرگ اجتماعی – سیاسی هجرت نیز شرکت کردند و مهاجرت آنان چون مردان و بدون هیچ تفاوتی پذیرفته و در وحی شریف، به عنوان پدیده ای اصل مطرح شد.
آنهم در دورانی که زنان از اکثریت حقوق خویش محروم بودند و حق دخالت در کوچکترین مسائل اجتماعی را نداشتند.
در نهضتهای اجتماعی نیز زنان می توانند مشارکت داشته باشند و جریانها و حرکتهای سالمی برای هدایت جامعه پدید آوردند، مانند نهضت عاشورا و در دوران اخیر نقش زنان در نهضت تنباکو، در زمان حاضر نقش حماسی زنان در انقلاب روشن است.
در زمینه های تعلیم و تربیت از آن جهت که تعلیم و تربیت انعکاسی از وضعیت اجتماعی، اقتصادی، سیاسی نیروهای داخل اجتماع می باشد.
و بدن ترتیب سیاستهای آموزشی و اصول تربیتی تعیین می گردد و با این سیاستها و اصول و وضعیت جامعه و اصالت فرهنگی آن تائید و تأمین می گردد.
پس ساختار سیاسی اجتماعی یعنی نظام کل باز هم باید اساس کار قرار گیرد.
در حدیث آمده است: الناس با مرائهم أشبه منهم با بائهم- شباهت مرد م به هیئت حاکم خود از شباهت آنان به پدران خویش بیشتر است.
پس حفظ نقش مثبت سیاسی – اجتماعی زنان مسلمان در جامعه اسلامی از نقش اولیه اساسی، حساس و پیشتاز برخوردار هستند ضروری و موجب دوام و رشد نظام و حفظ روحیه انقلابی، الهی و تعیین کننده مسیر حرکت دیگر خرده نظام ها و ...
خواهد بود.
نقش زن در ساختن خانواده برتر: « فی بیوت اذن الله ان ترفع و یذکر فیها السمه ...
» در خانه هایی که خدا اجازه داده که قدرت و منزلت آنها والا گردد و نامش در آنها یاد شود...) خانواده های برتری که بخشی از آنان را مردان راه یافته تشکیل می دهند.
نیاز