دانلود مقاله شیطان یا ابلیس

Word 94 KB 15508 25
مشخص نشده مشخص نشده الهیات - معارف اسلامی - اندیشه اسلامی
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع

  • شیطان یا ابلیس .

    این بحث مد نظر ما برای گرد آوری یک مقاله در مورد تفاوتهای بین شیطان و ابلیس است که در آخر متوجه تفاوت این دو اسم می شویم .


    شیطان از بدو وجود به دنبال گمراه کردن انسان و به بیراهه کشاندن او بوده است .

    هیچ انسانی نیست که از حیله شیطان در امان باشد مگر امامان و پیامبران الهی که از گناه مصون هستند .

    شیطان هیچگاه از تلاش خود برای گمراه کردن انسان ها دست نمی کشد .
    در عالم خلقت موضوع ابلیس یکی از موضوعات مهم و شگفت انگیز است .

    قرآن کریم ضمن اشاره به (نار) منشاء پیدایش شیطان به اختصار به خط فکری و موضوع گری ها و نصبت وی با خداوند و آدمیزاد به این موضوع می پردازد .
















    ارباب اندیشه بر این عقیده‏اند که «جسم وى انبوه و متراکم نبوده جسمى است هوایى و مجرد.

    هیات ظاهرى و شیوه رفت و آمدش نیز با دیگر موجودات تفاوت دارد.

    داراى شعور و خرد است.

    به صورتهاى گوناگون تغییر شکل مى‏یابد و از عهده انجام کارهاى سنگین و خارق‏العاده برمى‏آید، نه جایى را فرا مى‏گیرد و نه در جایى نیز فرود مى‏آید».

    در فرهنگ اسلامى وى مبدا غوا، شر و وسوسه معرفى شده و آدمى را در مسیر خلاف انسانیت و کمال مى‏کشاند.

    نیرویى است که حق را باطل و باطل را حق و شر را خیر و خیر را شر مى‏نماید.

    هوى و شهوت از وسوسه‏هاى اوست.

    «و صورت انسانى در حکم عقبه و گردنه‏اى است میان قرارگاه فرشتگان و جایگاه شیاطین.

    هر کس که راه گمراهى را پیمود پیرو شیاطین است و آن که راه هدایت را برگزید از اهل الله است‏».

    با یادآورى گوشه‏اى از خصوصیات ابلیس و حضور فعال او در میان آدمیزاد مى‏توان نتیجه گرفت که: «ابلیس اگر چه فرشته یا اجنه‏اى است که به عالم ملکوت تعلق دارد و از موجودات طبیعت نیست; ولى آثار وجودى او مى‏تواند در دنیا ظاهر شود»
    علاوه بر این نسبت ابلیس با آدم، از فریب و اغواى وى در بهشت آغاز و به دنیا کشیده مى‏شود و بدین‏گونه بین ملک و ملکوت پیوستگى به وجود مى‏آید.

    منشهاى پست ابلیسى و انگیزه‏هاى هوى و هوس که اسباب تاریکى و تشویش محیط درونى آدمیان را فراهم مى‏سازند همه به دنیا و عالم ملک مربوط است و «نقش ابلیس، در نسبتى که با آدم دارد، ترسیم شده است.

    چون ابلیس رویى به آدم و رویى به خداوند - نظر به این که مخلوق خداست - دارد، به «ابلیس دوروى‏» معروف است‏» پس وقتى سخن از ابلیس به میان مى‏آید وى را مصداق معانى نفرت‏انگیزى مى‏یابیم که به دشمنى با فرزندان آدم برخاسته است و «نقش او در نسبتى که با آدم دارد مورد توجه قرار مى‏گیرد، ولى عرفا بجز دو عالم ملک و ملکوت به عالم دیگرى نیز اعتقاد دارند و آن جبروت است.

    در این عالم دشمنى بکلى منتفى است چنان که عزیزالدین نسفى مى‏گوید: «شهد و حنظل یک طعم دارند، نور و ظلمت، روز و شب یک رنگ دارند...

    ابلیس را با آدم دشمنى نیست...» اما ابلیس در نسبتى که با آدم دارد، بنابر تصریح قرآن سوگند یاد مى‏کند که آدمیان را، بجز مخلصین، گمراه مى‏کنم.

    وى سایه وسوسه و اوهام را در مسیر آنان که از ایمان تهى هستند مى‏نماید و آنها را سایه به سایه و گام به گام به دنبال خود مى‏کشاند تا از مقصد بازمى‏مانند; ولى در مورد آنان که راههاى نفوذ و وسوسه‏هاى شورانگیز را مى‏بندند تلاش وى به جایى نمى‏رسد.

    نمونه‏هاى زیر بیانگر دسیسه‏هاى اوست:
    علاوه بر این نسبت ابلیس با آدم، از فریب و اغواى وى در بهشت آغاز و به دنیا کشیده مى‏شود و بدین‏گونه بین ملک و ملکوت پیوستگى به وجود مى‏آید.

    منشهاى پست ابلیسى و انگیزه‏هاى هوى و هوس که اسباب تاریکى و تشویش محیط درونى آدمیان را فراهم مى‏سازند همه به دنیا و عالم ملک مربوط است و «نقش ابلیس، در نسبتى که با آدم دارد، ترسیم شده است.

    چون ابلیس رویى به آدم و رویى به خداوند - نظر به این که مخلوق خداست - دارد، به «ابلیس دوروى‏» معروف است‏» پس وقتى سخن از ابلیس به میان مى‏آید وى را مصداق معانى نفرت‏انگیزى مى‏یابیم که به دشمنى با فرزندان آدم برخاسته است و «نقش او در نسبتى که با آدم دارد مورد توجه قرار مى‏گیرد، ولى عرفا بجز دو عالم ملک و ملکوت به عالم دیگرى نیز اعتقاد دارند و آن جبروت است.

    در این عالم دشمنى بکلى منتفى است چنان که عزیزالدین نسفى مى‏گوید: «شهد و حنظل یک طعم دارند، نور و ظلمت، روز و شب یک رنگ دارند...

    ابلیس را با آدم دشمنى نیست...» اما ابلیس در نسبتى که با آدم دارد، بنابر تصریح قرآن سوگند یاد مى‏کند که آدمیان را، بجز مخلصین، گمراه مى‏کنم.

    نمونه‏هاى زیر بیانگر دسیسه‏هاى اوست: ابراهیم خلیل‏علیه‏السلام در عالم خواب به ذبح اسماعیل مامور مى‏شود.

    ابلیس این بار نیز مانند قصه آدم‏علیه‏السلام به پیروزى خود بر ابراهیم امیدوار است و همان شیوه را به کار مى‏برد.

    خود را به مادر اسماعیل مى‏رساند و خبر کشتن فرزند را به وى مى‏دهد.

    وقتى مادر متوجه مى‏شود که ذبح اسماعیل فرمانى است که از جانب حضرت خداوندى صادر شده چنین مى‏گوید: «اگر خداى فرموده باشد...

    ما رضا دادیم و تسلیم کردیم.» ابلیس برخلاف انتظار از فریب مادر مایوس مى‏شود رو به اسماعیل مى‏آورد، وى نیز بمحض اطلاع از فرمان الله چنین پاسخ مى‏دهد: «فرمان خداى راست «رضینا بحکم الله و سلمنا لامره‏» ابلیس چون نتیجه‏اى نمى‏گیرد خود را به ابراهیم نزدیک مى‏سازد و فرمانى را که وى در خواب یافته است، به القاءات شیطان نسبت مى‏دهد و وى را از کشتن فرزند برحذر مى‏دارد; اما ابراهیم خوب مى‏داند که القاکننده این اباطیل کسى جز ابلیس نیست لذا او را به خوارى از خود مى‏راند» و بدین‏گونه نیرنگهاى وى خنثى مى‏گردد و در اراده ابراهیم‏علیه‏السلام خللى وارد نمى‏آید.

    ابلیس مترصد است که شکست ‏خود را جبران کند به تصور وى لحظه به آتش افکندن ابراهیم فرصت مناسبى است.

    به امید کامیابى «تدارک پرتاب وى را فراهم مى‏آورد و با منجنیق حضرت را درون توده عظیم آتش مى‏افکنند» ; اما این بار هم بنابر صریح آیه یا نار کونى بردا و سلاما» (انبیا /۶۹) اى آتش بر ابراهیم خنک و سالم باش به لطف پروردگار ابراهیم محفوظ مى‏ماند و ابلیس به آرزویش نمى‏رسد.

    ابلیس پیوسته در کار فریب و برهم زدن آرامش آدمیزاد است از هر فرصتى سود مى‏جوید تا روزنه‏اى براى وسوسه‏انگیزى بیابد.

    مردم عادى و ناآگاه بسادگى به دام ابلیس گرفتار مى‏شوند; اما فریب بندگان خاصى مانند عیسى‏علیه‏السلام که جز رضاى حق به چیز دیگرى دلبستگى ندارد، ممکن نیست.

    ابلیس براى به دام انداختن وى بدین گونه زمینه‏سازى مى‏کند: «به هنگام استراحت‏خود را به وى نزدیک کرده در مورد سنگى که زیر سر نهاده است، چنین مى‏گوید: (سنگ فرا زیر سر نهادى، تنعم کردى، نه ترک دنیا بگفته بودى؟) شاید هدف وى این بوده است که حضرت را به برخوردارى بیشترى از دنیا برانگیزد.

    اما وى که از نیت ابلیس آگاه است از آن جزء ناچیز دنیا نیز چشم مى‏پوشد و چنین مى‏گوید: «این و همه دنیا را به تو واگذاشتم.» امورى که به وسیله ابلیس پى‏ریزى شد: ابلیس در آن هنگام که به همراه فرشتگان مامور مى‏شود تا به نشانه تعظیم، در برابر آدم به خاک بیفتد و سجده کند.

    به مقایسه نار و خاک مى‏پردازد.

    سرانجام خود را شریفتر از آدم مى‏پندارد و از امر پروردگار سرمى‏پیچد.

    و براى نخستین بار اساس قیاس را پى مى‏ریزد «اول من قاس ابلیس‏» خود را بزرگ مى‏بیند.

    و با تکبر و تجبر ایمانش را بر باد مى‏دهد.

    و کفربالله نیز اولین کفر است که در نتیجه نافرمانى وى تحقق مى‏یابد که «ان اول کفر کفر بالله حیث‏خلق الله آدم کفر ابلیس حیث رد على الله امره‏» ابلیس اولین کسى است که به هنگام نزدیک شدن آدم به شجره ممنوعه، به شادى ست‏یافتن بر وى آواز مى‏خواند و هنگام هبوط وى به عالم طبیعت، به سرود خوانى مى‏پردازد: «فلما استتر على الارض ناح‏» وقتى عزت و منزلت‏خود را از دست مى‏دهد و از رحمت پروردگار ناامید مى‏شود...

    و به استقرار در روى زمین مقید مى‏گردد نوحه‏سرایى مى‏کند:» وى پایه‏گذار آموزش انواع موسیقى و خوانندگى در زمان فرزندان قابیل است و مردانى به نام «یوبل‏» و «توبلقین‏» آن را از ابلیس مى‏آموزند».

    لواط یکى دیگر از امور نفرت‏انگیزى است که ابلیس اساس آن را در میان قوم لوط ریخت.

    در قصه این قوم آمده است که ابلیس با برخى از زنان آنها آمیزش کرد و عمل خلاف اخلاق زنا را در بین آنان اشاعه داد.

    همو بود که ایشان را به نکبت‏بارترین عمل (لواط) ترغیب کرد و اعراض از زنان فرجام این عادت مذموم بود».

    ابلیس پس از اغواى مردان بنابر روایت از امام باقرعلیه‏السلام خود را به صورت زنان درآورد، به سراغشان آمد و براى برانگیختن حس حسادت زنانه، نقطه حساسى را نشانه گرفته و چنین گفت: مردان شما با هم درمى‏آمیزند؟

    گفتند: آرى.

    ما این کار را دیدیم.

    و آن چنان با مهارت زمینه را فراهم مى‏آورد که با القاى طرح پیشنهادى، بى‏درنگ موافقت کردند و به «مساحقه‏» روى آوردند» ابلیس در فاصله بین رسالت ادریس و نوح نیز بیکار ننشست زنان زیباى شوهردار دشت را به راه منفور زنا و فاحشگى کشانید و آمیزش آنان را با مردانن زیباى کوهستان سبب گردید و سطح وسیعى را آلوده ساخت‏».

    حسد و تعصب نابجا نیز از جمله امورى معرفى شده که ابلیس آنها را پى‏ریزى کرده است.

    وى نسبت‏به آدم حسد ورزید و خلقت‏خود را برتر و شریفتر از وى انگاشت، از امر خدا سرباز زد که به هبود و سقوط وى منجر گردید».

    و بالاخره وى از اهل آتش اولین کسى است که جامه‏اى از آتش مى‏پوشد و پیشاپیش پیروان خود حرکت مى‏کند و مى‏گوید: و اثبوراه و یجیبونه و اثبورهم فیقول الملائکه‏» «لاتدعوا الیوم ثبورا واحدا و ادعوا ثبورا کثیرا» (فرقان /۱۴).

    بنابر آنچه گذشت ابلیس دشمنى ناپیداست و کارش فریب و نیرنگ است و مى‏تواند در همه شؤون آدمیزاد تصرف کند همواره در اندیشه سرازیر کردن وى از قله رفیع انسانیت است.

    چیزهایى را به او القا مى‏کند که اصلى و حقیقتى در آنها نیست.

    چون هوى و هوس منشا تسلط و استیلاى اوست لذا وى را به پیروى از آن دعوت مى‏کند.

    پس باید راه نفوذ چنین دشمن خطرناکى را بست.

    براى جلوگیرى از سلطه وى راههایى ارائه شده است.

    صدرالدین شیرازى «راه چیرگى بر ابلیس را در نیاشامیدن شراب کشنده دنیا و نپرداختن به خواهشها و شهوات مهلک آن مى‏داند.

    وى هوى و هوس را در حکم غذاى ابلیس تلقى مى‏کند وى معتقد است که دل را باید به وسیله مخالفت‏با خواهشهاى نفس، از تصرف ابلیس بیرون آورد و با ذکر الهى آن را - که جلوه‏گاه انوار حق و به عبارتى عرش رحمان است - آبادان کرد.

    پس جنگ میان ذکر خدا و وسوسه شیطان همانند کشمکش میان نور و تاریکى و یا شب و روز است و به همین جهت پیغمبر اکرم‏صلى الله علیه وآله فرموده است: «شیطان در فرزند آدم همچون خون در رگها روان است‏» پس گذرگاه او را که شهوت است‏باید به گرسنگى تنگ گردانید، زیرا گرسنگى است که شهوت را مهار مى‏کند».

    دیگر از راههاى بستن گذرگاه ابلیس تسمیه (بسمله) و ذکر بسم‏الله الرحمن الرحیم است.

    «سلاح ذکر، ذاکر را از شر وسوسه‏هاى فریبنده حفظ مى‏کند.

    ذاکر در واقع با گفتن تسمیه خود را از زیر سلطه ابلیس رها ساخته و تحت‏حمایت و سلطنت رحمن قرار مى‏دهد و به صفات او متصف مى‏گردد و از اتصاف به صفات الهى است که دل صفا مى‏یابد و بر اثر مواظبت‏بر ذکر و توجه به روح و باطن ذکر است که رهایى ممکن مى‏شود.

    این آیه نه تنها باعث آرامش ذاکر مى‏گردد، بلکه نزول آیه قبل از هر چیز، آرامش بادها، تموج دریاها...

    و هبوط شیاطین را از آسمانها...

    سبب گردید».

    وقتى آتش هولناک دوزخ از قدرت ذکر بسم‏الله گریزان گردد در فرار ابلیس که خود طعمه چنان آتشى است دیگر تردیدى برجاى نمى‏ماند.

    چنان که در تاثیر آن آمده است «بنده مؤمن چون در حال نزع بسم‏الله بگوید سکرات مرگ بر او آسان شود و خاک لحد بر او روضه رضوان گردد...

    و آتش دوزخ از او گریزان بود».

    و شرط برخوردارى از این ارزشها صدق نیت است.

    در آثار حیرت‏آور تسمیه گفتار على‏علیه‏السلام که علاوه بر معانى بالا، دیگر خواسته‏ها را در برمى‏گیرد، چنین است: «بسم‏الله.

    ..

    آرام‏بخش دلها، داروى دردها، دور کننده پلیدیها، آسان کننده دشواریها و برطرف کننده غمهاست‏».

    ذکر مزبور در صورتى که از روى اخلاص و نیت‏باطنى قرائت‏شود بجز هزیمت لشکر تلبیس ابلیس، آثار بیشمارى بر آن مترتب است که برخى از آنها در قالب الفاظ بدین‏گونه آمده است: «اى نامى که به هر جایى قدم زنى و به هر کویى قدم نهى رنگ کس نگیرى و همه را به رنگ خود برآورى...

    به دیوان دیوان رسیدى لشکر تلبیس ابلیس را هزیمت کردى.

    به میدان سلطان درآمدى، سر


  • فهرست موضوعی :
    تفاوت واقعی شیطان و ابلیس در عدم پیشرفت انسان ---- 3
    تفاوت شیطان و ابلیس ---------------------------13
    گناه شیطان چه بوده است ------------------------13
    شیطان جن یا فرشته ؟ ---------------------------14
    فلسفه وجودی انسان ----------------------------15
    آیاتی از قرآن کریم در مورد شیطان و ابلیس -----------16
    دیدگاه علمای بزرگ در مورد شیطان و ابلیس ----------17
    نتیجه گیری -----------------------------------23
    فهرست منابع ----------------------------------24
کلمات کلیدی: ابلیس - شیطان

تحقیق دانش آموزی در مورد دانلود مقاله شیطان یا ابلیس, مقاله دانشجویی با موضوع دانلود مقاله شیطان یا ابلیس, پروژه دانشجویی درباره دانلود مقاله شیطان یا ابلیس

بر اساس آیات قرآن کریم،‌ ابلیس یکی از جنیان بوده که بر اثر کثرت عبادت، جزء ملائک قرار گرفت اما بعد از خلقت آدم، چون دستور خداوند‌ را عصیان کرد و بر آدم سجده نکرد، از درگاه الاهی رانده شد. اما شیطان به هر موجود طغیانگر و مخالفی گویند خواه از انسان ها باشد یا از جن و یا از حیوانات. و ابلیس را از آن جهت شیطان می نامند که طغیان نموده و دستور الاهی را مخالفت کرد. پس شیطان اسمی عام ...

سابقه خلقت جن، ابلیس، شیطان عقیده به ابلیس یا شیطان از دیرباز جزء معتقدات بشر بوده مفهوم جن شیطان و مانند مفاهیم دیگر آن جهان برای آدمی از تصورات راجع به مرگ منشأ گرفته است.1- همچنین خداوند در قرآن می‌فرماید:» و لقد الانسان من صلصال من ما مسنون، و الجان خلقناه من قبل من نار السوم« همانا ما انسان را از گل و لای ساخورده تغییر یافته بیافریدیم، و طایفه جن را پیشتر از آتش ...

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ گاهى شیطان از دست بعضى افراد گلایه مى کند. او تمام دنیا را از آن خود مى داند و مى گوید: چون مؤمنان مى دانند که دنیا از آن من است ، آن را دشمن مى دارند و دنبال آن نمى روند، اما عده اى هستند که دنیا را طالبند و به آن عشق مى ورزند. شیخ عطار، در کتاب منطق الطیر، در همین باره داستانى را به شعر در آورده و قدرى از گلایه و ناراحتى شیطان را متذکر مى ...

حمد مخصوص خدایی است که تمام کارهایش از روی علم و حکمت می باشد و از اوجز خیر و صلاح سر نمی زند و بر همه موجودات کمال رأفت و رحمت را دارا می باشد و حتی قراردادن موجودی به نام شیطان جهت اغوای بنی آدم هم ، از روی مصلحت و حکمت او بوده است . کتابی که در پیش روی دارید نتیجه روزها و ساعتها تحقیق در کتب مختلف و جمع آوری مطالبی که بتواند حقیقت شیطان را بیشتر برای ما روشن نماید ، می باشد . ...

کلمه شیْطان از ماده شطن گرفته شده، و شاطن به معناى خبیث و پست آمده است، و شیطان به موجود رانده شده، سرکش و متمرد اطلاق مى شود و به معنى روح شریر و دور از حق ، نیز آمده است. شیطان اسم عام (اسم جنس) است ، در حالى که ابلیس اسم خاص (عَلَم) مى باشد، و به عبارت دیگر شیطان به هر موجود موذى و منحرف کننده و طاغى و سرکش ، خواه انسانى یا غیر انسانى مى گویند، ونام ابلیس در باورهای اسلامی ...

سلمان مى گوید: وقتى پیغمبر اسلام رحلت فرمود، على در خانه مشغول غسل دادن آن حضرت بود. من گاهى به او کمک مى کردم ، گاهى به مسجد مى آمدم و از مردم خبر مى گرفتم . وقتى از مسجد به خانه برگشتم ، على پرسید: اى سلمان ! چه خبر دارى ؟ عرض کردم : خبر تازه این که ابوبکر بر منبر پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم نشسته ، مردم نه با یک دست بلکه با دو دست با او بیعت مى کنند. حضرت على علیه ...

از آن جا که انسان موجودى است ذاتاً طالب کمال نهایى و سعادت ابدى و همیشه در اندیشه شناخت کمال ابدى و نهایى و راه هاى وصول به آن و نیز شناخت موانع نیل به آن و کیفیت برطرف کردن آن هاست و نیز از آن جا که شیطان را یکى از موانع مهم در راه نیل به کمال نهایى خود مى داند، همیشه سعى دارد تا این موجود پلید را به خوبى شناخته، راه هاى مبارزه با او را نیز بشناسد و از این رو، به لحاظ تاریخى، ...

پیش از آنکه به سابقه دفاع از ابلیس در عرفان اسلامی بپردازیم لازم ست که درباره این واژه و نام حقیقی ابلیس ، نامها وفرزندان و جنسیت وشکل و شمایل ظاهری او نیز به اختصار مطالبی را داشته باشیم . الف – معنای لغوی در قرآن کریم یازده بار نام ابلیس آمده و اسم خاص است برای موجودی که از امر خدا سر باز زده است «1 » و به همین جهت مطرود و ملعون گردیده است از این یازده بار ، نه بار ...

شیطان‌پرستی شیطان پرستی یک حرکت مکتبی، شبه مکتبی و یا فلسفی است که هواداران آن شیطان را یک طرح و الگوی اصلی و قبل از عالم هستی میپندارند. آنها شیطان را موجودی زنده و با چند وجه از طبیعت انسان مشترک می‌دانند. شیطان پرستی را در گروه «راه چپ» مخالف با «راه راست» طبقه بندی می‌کنند. دست چپی‌ها به غنی سازی روحی خود در جریان کارهای خودشان معتقدند. و بر این باورند که در نهایت باید تنها ...

شرحی متفاوت بر غزلِ « طربنامۀ عشق» حافظ کلام نخست: تحقیقاتی که در بارۀ حافظ بعمل آمده است از حدود شرح دیوان ، ایهامات ، تشبیهات ، تمثیل ، و استعارات و مختصری درباره مکتب و مَشرب و جهان بینی خاص او فراتر نمیرود . در مقایسه با مکتب و فلسفه و غزلیّات عارفانه او که به حد ایجاز رسیده است و او را برای همیشۀ تاریخ جاودانه ساخته است -اینهمه ، جز مقدّمه و الفبای حافظ شناسی چیز ...

ثبت سفارش