دانلود مقاله قلب از نظر دینی

Word 101 KB 15661 28
مشخص نشده مشخص نشده علوم پزشکی - پیراپزشکی
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • قلب چیست؟


    کلمه «قلب» در فیزیولوژى و نیز در عرف عام معناى روشنى دارد و در فارسى به «دل» تعبیر مى‏شود و در سایر زبانها نیز مرادفات این واژه به همین عضو نامبرده اطلاق مى‏شود؛ ولى، در هنگامى که همین واژه «قلب» یا «فؤاد» و یا در فارسى «دل» را در محدوده اخلاق و علم اخلاق به کار مى‏گیرند؛ قطعا، چنین مفهومى منظور نظر گوینده نیست.

    و منظور ما نیز از طرح پرسش فوق روشن شدن همین معناى پیچده و اخلاقى آن و نیز اصطلاح قرآنى و روایى این واژه خواهد بود.


    البته، مفسرین و فقهاء الحدیث، در مقام تبیین آیات و روایات و توضیح این واژه در زمینه اینکه در اصل براى چه معنایى وضع شده و به چه مناسبت در معنى دوم به کار مى‏رود مطالبى اظهار داشته‏اند و لغت شناسان نیز در بیان تناسب دو مفهوم قلب و رابطه آن دو گفته‏اند که کلمه «قلب» با تقلب و قلب و انقلاب که به معنى تغییر و تحول و زیر رو شدن است هم خانواده بوده و وجه مشترک بین معناى لغوى و اصطلاح اخلاقى آن نیز همین است زیرا در قلب به معنى اندام بدنى که دائما در آن، خون در حال زیر و رو شدن است و قلب به معناى اخلاقى و قرآنیش هم داراى حالات متغیر و دگرگون شونده است پس این واژه در این دو مورد به مناسبت همان نکته انقلاب و تقلب و تحول به کار رفته است.


    این گونه بحثها در ارتباط با پاسخ پرسش فوق نمى‏تواند چندان مفید باشد.

    و ناگزیر لازم است براى روشن شدن مفهوم قلب در علم اخلاق و اصطلاح قرآنى و روایى آن فکر دیگرى بکنیم.

    قطعا اکنون که کلمه قلب در این دو مفهوم مختلف فیزیکى و اخلاقى به کار مى‏رود حکم مشترک لفظى را دارد و در هر یک از دو معناى فوق، بدون توجه بمعنى دیگرش و بدون آنکه رابطه میان آن دو در نظر گرفته شود، به کار خواهد رفت.

    یک علم طبیعى هنگامى که کلمه قلب را به کار مى‏برد منظورش به روشنى همان اندام خاص است و کمترین توجهى به معنى اخلاقى آن ندارد؛ چنانکه، یک عالم و دانشمند اخلاقى نیز از به کار گرفتن این کلمه جز همان مفهوم اصطلاحى ویژه اخلاق چیزى دیگرى در نظر ندارد و توجهى به مفهوم فیزیکى آن نمى‏کند.

    بنابراین، کلمه قلب به صورت مشترک لفظى در این دو معنا به کار مى‏رود و لازم نیست در بیان رابطه میان این دو معنا یا تشخیص مفهوم اصلى از فرعى از میان این دو مفهوم و توضیح آنکه در کدام نخست وضع و سپس به دیگرى نقل گردیده است، فکر خویش را به کار اندازیم؛ چرا که، این گونه مطالب هیچ تاثیرى در زمینه درک مفهوم اخلاقى کلمه قلب که مورد نظر ماست نخواهد داشت گرچه براى لغت شناسان بحثهایى شیرین به حساب آیند و گرچه در حد خودش از ارزشهایى نیز برخوردار باشند؛ چنانکه در تفسیر شریف المیزان نیز بحثى مستقل زیر عنوان «قلب در قرآن» عنوان شده و وجهى در بیان ارتباط این دو مفهوم قلب ارائه گردیده است به این صورت که حیات و زندگى انسان در نخستین مرحله‏اش به قلب تعلق مى‏گیرد و در آخرین مراحل نیز از قلب جدا مى‏شود یعنى آخرین عضوى که مى‏میرد و یا زندگى و حیات از آن جدا مى‏شود «قلب» است و در این زمینه به کلماتى از اطباء قدیم چون ابن سینا و تجربیات و اکتشافاتى از طب جدید که مؤید سخن ایشان در تناسب دو معناى قلب است استشهاد کرده‏اند.

    بنابراین، بکار بردن واژه قلب در روح و صفات روحى به این مناسبت است که «قلب» بمعناى اندامى از بدن تجلیگاه روح است و نخستین عضوى است که روح به آن تعلق مى‏گیرد و به یک معنى، واسطه ارتباط روح با بدن است.


    البته، مطلب فوق یک مطلب تجربى است و اثبات صحت آن بر عهده علماى طبیعى خواهد بود و محتمل است که مطلب صحیحى باشد، ولى، سخن در این است که آیا به کار رفتن کلمه قلب در چنین معنا و مفهومى بدین لحاظ بوده که روح نخست به قلب تعلق مى‏گیرد و در آخر نیز از قلب خارج مى‏شود؟

    آیا این که قلب اولین عضوى است که زنده مى‏شود و آخرین عضوى است که مى‏میرد باعث‏شده تا کلمه قلب را به معناى قوه مدرکه و مرکز عواطف به کار گیرند.

    شاید مناسبتر بود که روح به این معنا به کار مى‏رفت.

    روح است که معنى حیات را تداعى مى‏کند.

    و به هر حال به نظر ما اینکه لحاظ فوق منشا اطلاق کلمه «قلب» بر قوه مدرکه و مرکز عواطف شده باشد، دور از ذهن است.

    همچنین، مى‏توان گفت: که حالات روحى و منسوب به قلب و روح نظیر شادى، اضطراب، تشویش و غیر آن بیشتر و نیز پیشتر از هر عضو دیگر در قلب و ناحیه قلب احساس مى‏شوند و انسان در بدن خویش «قلب» را به عنوان عضو مرتبط با این حالات مى‏شناسد.

    در حالت غم و اندوه این سینه است که تنگ مى‏شود و قلب است که مى‏طپد نبض است که به سختى مى‏زند و منشا حرکات نبض، قلب است.

    چنانکه در قرآن هم تعبیر «ضیق صدر» در چنین مواردى به کار رفته است که انسان احساس دلتنگى مى‏کند؛ چنانکه، در موارد احساس شادى و نشاط نیز کلمه «شرح صدر» را به کار مى‏برد.

    و اگر قرار باشد وجهى در بیان رابطه میان قلب به معناى اندام خاص با قلب به معناى قوه مدرکه و مرکز عواطف ارائه دهیم این وجه، وجیه‏تر و جالبتر به نظر مى‏رسد؛ گرچه همانطور که در بالا گفته شد هیچ یک از این گونه مباحث‏براى ما کارگشا نیست و در پاسخ به چیستى مفهوم قلب در قرآن نمى‏تواند به ما کمک کند.

    بنابراین، این سؤال طرح مى‏شود که پس راه شناخت مفهوم قلب و مصداق آن در قرآن چیست؟

    که لازم است در اینجا به پاسخ آن بپردازیم.

    راه شناخت حقیقت قلب تنها راهى که ما براى شناخت معناى «قلب» در قرآن پیدا کرده‏ایم این است که در قرآن جستجو کنیم ببینیم چه کارهایى قلب نسبت داده شده و چه آثارى دارد و از راه مطالعه آثارش قلب را بشناسیم.

    ما هنگامى که با چنین دیدى به موارد کاربرد واژه قلب در قرآن مى‏پردازیم در مى‏یابیم که حالات گوناگون و صفات مختلفى به قلب و فؤاد نسبت داده شده است که مهمترین آنها از این قرار است: یکى از آثارى که به «قلب» نسبت داده شده عبارت است از «ادارک» اعم از ادراک حصولى و ادراک حضورى که با تعابیر مختلف در قرآن مجید نشان داده مى‏شود که فهمیدن و درک کردن از شؤون «قلب» و به تعبیر دیگرى «فؤاد» است؛ از این رو است که مى بینیم قرآن با تعابیر مختلف و با استفاده از کلماتى از خانواده عقل و فهم و تدبر و ...

    کار ادراک و عم ادراک را به قلب نسبت مى‏دهد؛ یعنى، حتى در آنجا نیز که ادراک را از قلب نفى مى‏کند مى‏خواهد این حقیقت را القاء کند که قلب کار خودش را انجام نمى‏دهد و سالم نیست؛ یعنى، شان قلب این است که ادراک کند پس اگر ادراک نمى‏کند بخاطر عدم سلامت آن است که اگر سالم مى‏بود ناگزیر عمل ادراک را انجام مى‏داد.

    در قرآن ما به آیاتى بر مى‏خوریم نظیر آیه: «ولقد ذرانا لجهنم کثیرا من الجن و الانس لهم قلوب لا یفقهون بها».

    [1] [ و حقا آفریدیم برا جهنم بسیارى از جن و انس را (که) دل داشتند ولى با آن نمى‏فهمیدند].

    که به کسانى که دل دارند ولى نمى‏فهمند اعتراض دارد و نشان مى‏دهد که دل براى فهمیدن است و نیز به آیه دیگرى که مى‏گوید: «و منهم من یستمع الیک و جعلنا عل قلوبهم اکنه ان یفقهوه».

    [2] [ و بعضى از آنان به تو گوش فرا مى‏دهند و قرار دادیم بر دلهایشان پرده‏ها و حجابهایى (که مانع مى‏شود) از اینکه آن را بفهمند].

    در این ایه نیز سخن از آن است که دلهاى اینان آیات خدا و سخن پیامبر را نمى‏فهمند؛ ولى، نفهمیدنشان را مستند مى‏کند به حجابها و موانعى که نمى‏گذارند قلب کار خود را انجام دهد؛ یعنى، به اصطلاح مقتضى درک موجود است چرا که قلب براى درک کردن و فهمیدن آفریده شده لیکن حجب و موانع نمى‏گذارند وظیفه خویش به انجام رساند.

    در بعضى از آیات از لفظ عقل استفاده شده و مى‏فرماید: «افلم یسیروا فى الارض فتکون لهم قلوب یعقلون بها».

    [3] [ پس آیا (چرا) در زمین سیر نکردند تا اینکه برایشان دلهایى باشد که با آن بیندیشند].

    از آیه فوق چنین مى‏توان فهمید که دل براى اندیشیدن و درک واقعیت است و بر انسان لازم است که از این ابزار که خداوند براى فهمیدن در اختیارش قرار داده آن طور که شایسته است استفاده کند و آن را براى درک حقایق به کار گیرد زیرا خداى متعال زمینه مساعد را برایش فراهم آورده تا به وسیله قلب بتواند بفهمد.

    و نیز در آیه دیگر از لفظ تدبر استفاده کرده و مى‏گوید: «افلا یتدبرون القرآن ام على قلوب اقفالها».

    [4] [ آیا درباره قرآن نمى‏اندیشند یا بر دلها قفلهاشان زده شده (و از درک آن مانع مى‏گردد)].

    که آیه نمبرده گرچه نه بطور صریح ولى بطور ضمنى «تدبر» را به دلها نسبت مى‏دهد و از اینکه منافقان، قرآن را نمى‏فهمند گلایه دارد که آیا دلها را به کار نمى‏اندازند و نمى‏اندیشند و تدبر نمى‏کنند و یا اینکه دلهاشان قفل شده و این مانع نمى‏گذارد بفهمند؛ یعنى، باز هم مفروض این است که دل براى فهمیدن است و اینکه اینان دل دارند و نمى‏فهمند یا بخاطر این است که دل خویش را براى فهمیدن به کار نمى‏گیرند و یا موانعى جلو درک آن را گرفته است.

    از این گذشته قرآن پیوسته دل راه خواه به لفظ «قلب» یا به لفظ «فؤاد» در ردیف دیگر ابزار ادراکى محسوسى نظیر سمع و بصر به شمار آورده است.

    نظیر آیه: «ان السمع و البصر و الفؤاد کل اولئک کان غنه مسئولا».

    [5] [ محققا، گوش و چشم و دل همه آنها مورد سؤال هستند].

    چنانکه تعابیر دیگرى در آیات بر این مسانخت تاکید مى‏کند نظیر آیه: «لهم قلوب لا یفقهون و لهم اعین لا یبصورن بها و لهم اذان یسمعون بها».

    [6] [ دل دارند و با آن نمى‏فهمند، و چشم دارند و با آن نمى‏بینند، و گوش دارند و با آن نمى‏شنوند].

    که باز هم قلب در ردیف چشم و گوش بعنوان یکى از آلات و ادوات ادراک قرار داده شده است.

    علاوه بر درک حصولى در بعضى از آیات کریمه، ادراک حضورى را به قلب نسبت داده و یا به صورت سرزنش و توبیخ از آن نفى کرده است که در مجموع دلالت‏بر این مى‏کنند که «قلب» در واقع طورى خلق شده تا بتواند ادراک حضورى داشته باشد و داشتن آن خلاف انتظار بوده دلیل بیمارى و کورى آن خواهد بود.

    از جمله، بعضى از آیات با به کار گرفتن تعبیر «رؤیت» و نسبت دادن به دل (که البته یا تعبیر فؤاد آمده) این حقیقت را نشان مى‏دهد.

    آنجا که خداوند فرموده است: «ما کذب الفؤاد ما راى افتمارونه على ما یرى و لقد راه نزله اخرى».

    [7] [ دل خطا نکرد در آنچه دید، آیا با او درباره چیزى که مى‏بیند مى‏ستیزد؟

    تحقیقا مرتبه دیگرى (نیز) آن را دیده است‏].

    در این آیات، رؤیت را به دل نسبت داده است و رؤیت دل در واقع همان درک حضورى است.

    چنانکه در بعضى دیگر از آیات عمى و کورى را به بعضى از دلها نسبت مى‏دهد مثل آیه: «فانها لا تعمى الابصار و لکن تعمى القلوب التى فى الصدور» .

    [8] [ پس این چشمها کور نیستند بلکه دلهایى که در سینه‏ها هستند کورند].

    و بدیهى است عما و کورى عبارت است از نابینایى در موردى که شان بینایى را داشته باشد و به اصطلاح عدم البصر در اینجا عدم مطلق نیست، بلکه عدم ملکه است.

    تعبیر دیگرى که درک حضورى قلب را تایید مى‏کند آیه‏اى است که درباره کفار آمده و مى‏گوید: «بل ران على قلوبهم ما کانوا یکسبون».

    [9] [ بلکه آنچه که قبلا انجام مى‏داده‏اند بر دلهاشان زنگ زده است ].

    دلهاشان زنگار زده جلا و روشنایى ندارد تا حقایق را آن چنان که باید منعکس سازد.

    چنانکه در کنار آیات فوق آیات دیگرى نیز با تعابیرگوناگون نشانگر همین معناست و به عبارتى دلالت دارند که دل اگر سالم باشد بالضروره باید حقایق را درک کند و اگر درک نمى‏کند این خود علامت نوعى از بیماریهاى مربوط به دل خواهد بود.

    تعابیرى مثل ختم بر دل یا طبع بر دل در آیات: «و ختم على سمعه و قلبه».

    [10] [ و مهر بر گوش دل او نهاده‏].

    «و کذلک یطبع انه على قلوب الکافرین».

    [11] [ این چنین خداوند مهر خواهد زد بر دلهاى کافران‏].

    و مثل قفل زدن بر دل در آیه: «افل یتدبرون القرآن ام على قلوب اقفالها».

    [12] [

کلمات کلیدی: دینی - قلب - قلب از نظر دینی

تحقیق دانش آموزی در مورد دانلود مقاله قلب از نظر دینی, مقاله دانشجویی با موضوع دانلود مقاله قلب از نظر دینی, پروژه دانشجویی درباره دانلود مقاله قلب از نظر دینی

مسئولیتهای روشنفکران دینی در قرن بیست و یک دکتر عبدالکریم سروش جامعه شناس و فیلسوف ایرانی، اندیشمندی مشهور، چه در ایران و چه در خارج از ایران، است. نوشته های زیادی از او هم به صورت کتاب و هم از طریق اینترنت منتشر شده اند. در ایران، او را یکی از طرفداران اصلاحات عرفی و متفکر رادیکال پروژه سیاسی اسلام می شناسند. در خارج از ایران  نیز وی یکی از منابع الهام بخش بسیاری از ...

قسمت عمده ادبیات باستانی مصر ادبیات دینی است داستانهای کوتاهی که در میان بقایای ادبیات مصری به دست ما رسیده، فراوان و بسیار متنوع است. در ضمن آنها قصه های شگفت انگیز اشباح و معجزات و قصه های ساختگی جذابی به نظر می رسد که، از لحاظ سبک نگاش و شباهت به حقیقت، از داستانهای پلیسی که در زمان حاضر مایه خرسندی خاطر سیاستمداران است، کمتر به نظر نمی رسد. بیشتر آنچه از ادبیات مصری قدیم بر ...

خانواده و تربیت دینی فرزندان نظام تربیتی اسلام اسلام دینی است که برای کلیه شئون زندگی پیرامون خوئ برنامه های منظم و تدوین شده دارد و بر پیرامون آن است که با شناخت این برنامه ها و عمل به آن سعادت و کمال نهایی خود را بدست آورند اسلام دین تعلم و تربیت است، در اولین آیاتی که بر نبی اکرم (ص) نازل شده است امر به خواندن می کند، آنها به اسم کس که رب و پروردگار انسان است. اما انچه که ...

انواع عقل در مثنوی از نظر مولانا جلال‌الدین محمد بلخی جوری ادنان وش (کارشناس ارشد زبان ادبیات فارسی، مدرس دانشگاه جامع علمی کاربردی) چکیده در مثنوی، مولانا دو نگاه کاملاً متفاوت به عقل دارد. در مواضعی آن را می ستاید و صفت اولیائش می شمارد و در مواضعی دیگر آن را نکوهش کرده و مردم را به دوری جستن از آن دعوت می کند. در این مقاله این دو نوع متفاوت عقل مورد بحث قرار می گیرد و این که ...

قصه وقصه پردازی درمثنوی مولوی ورت زیبای ظاهرهیچ نیست ای برادر سیرت زیبا بیار مثنوی ، شاهکار عرفانی قرن هفتم واز ستونهای چهارگانه ادب فارسی ، ازمعدود آثار یست که درعین دیرینگی ، ازبسیاری جوانب همچنان تازگی وطراوت خود را حفظ نموده است . زبان راوی ، سادگی وبی پیرایگی لفظی ، معنی ژرف وسهل وممتنع ، بکارگیری قصه وثمیل وبه تبع آن ، جهان شمول بودن این شاهکار جاوید ادب پارسی بدان تازگی ...

دیباچی: امیل دورکیم را به همراه ماکس وبر یکی از دو بنیانگذار اصلی تئوری جامعه شناسی نوین نامیده‌اند. دورکیم چهارچوب وسیعی برای سیستم‌های اجتماعی ایجاد کرد که در جامعه شناسی و تعدادی رشته‌های مرتبط با آن به عنوان یک اصل هنوز باقی مانده است، بویژه در انسان شناسی. حتی آنهایی که اساساً با آن موافق نبوده‌اند. آن را به عنوان یک نقطه عطفی می‌پذیرند. این چهارچوب تحلیل در جریان کار خود ...

بازتاب وقایع سیاسی از صدور فرمان مشروطیت تا پایان سلسله قاجاریه در شعر شاعران دوران پس از تلاش ها و آویز و گریزهای بسیار مجاهدان و علمای دینی و ملت ایران سرانجام در سیزدهم مرداد 1285 خورشیدی مظفرالدین شاه قاجار فرمان حکومت مشروطه را امضا و صادر کرد و سه روز پس از آن دستخط دیگری در تأیید فرمان مشروطیت صادر نمود که در آن فرمان صریح نسبت به تأسیس مجلس منتخبین ملت داده شد. از آن ...

جوری ادنان وش (کارشناس ارشد زبان ادبیات فارسی، مدرس دانشگاه جامع علمی کاربردی) چکیده در مثنوی، مولانا دو نگاه کاملاً متفاوت به عقل دارد. در مواضعی آن را می ستاید و صفت اولیائش می شمارد و در مواضعی دیگر آن را نکوهش کرده و مردم را به دوری جستن از آن دعوت می کند. در این مقاله این دو نوع متفاوت عقل مورد بحث قرار می گیرد و این که مولانا برای هر یک چه توصیفاتی قائل شده است بررسی می ...

با همه ی خرده هائی که می توان به نهضت مشروطه خواهی داشت، در این که برای جامعه استبداد زده ایران، این نهضت نماد قدمی سترگ در راستای درستی بود تردیدی نیست. ای کاش رهبران نهضت اندکی هوشمندانه تر عمل می کردند و مستبدان حاکم نیز برمنافع دراز مدت خویش ادراک گسترده تر وعمیق تری داشتند و نهال نو پای مشروطه طلبی در ایران به بار می نشست. واقعیت تاریخی این است که این گونه نشد. اگر بخشی از ...

فصل سوم: علل ترک نماز کم توجهی یا بی توجهی برخی از افراد به نماز علل فردی عدم گرایش به نماز علل مربوط به خانواده علل اجتماعی عدم گرایش به نماز   کم توجهی یا بی توجهی برخی از افراد به نماز علی رغم این همه توجه اسلام به عبادت مخصوصا نماز متاسفانه از واقعیت های موجود در جامعه بی توجهی به معنویات مخصوصا در امر عبادت و نماز است که بیشتر در نسل جوان و نوپای امروزی وجود دارد. لذا ...

ثبت سفارش