کار و کوشش در اسلام
(1176 کلمه مجموعاً در این متن موجود است)
(942 بار خوانده شده است)
کار و کوشش در اسلام
گردآوری و نگارش: سوسن مسچی
86/4/28
در اسلام به مسئله کار و کوشش اهمیت بسیار داده شده و یکی از ارکان بزرگ سعادت بشر، در این جهان و جهان آینده بشمار آمده است.
قرآن کریم در متجاوز از هشتاد آیه، شرط سعادت و نیکبختی انسان و دست یافتن او به بهشت را دو چیز میداند:
1 ایمان.
2 کار شایسته ((عمل صالح)).
دانشمندان در تعریف کار سخنانی گفته اند ولی عرف مردم کار را چنین تعریف میکنند؛
کار عبارت از هر چیزی است که احتیاج بصرف وقت و تحمّل زحمت برای نیل بمقصد و هدفی داشته باشد.
بنابراین هر عملی که برای رسیدن به هدفی از انسان سر زند عرف آنرا کار می نامد.
مهندسی که برای تهیه نقشه ساختمانی خطوطی روی کاغذ ترسیم میکند، او هم کار می کند.
نقّاشی که با صرف وقت و استمداد از فکر خود، مناظری از طبیعت در روی تابلوئی منعکس می کند او هم کاری انجام می دهد، نگهبانی که کنار خیابان برابر ساختمانی ایستاده و فقط نگاه و مراقبت میکند، او نیز بکاری مشغول است.
این قبیل افراد را جامعه بیکار نمی خواند و همه این اعمال را کار می داند اما کسی را که بدون داشتن هدف و مقصدی در پیاده رو خیابان قدم میزند یا کسی را که قلم بدست گرفته و بدون هدف، کاغذی را خط خط می کند، بیکار می نامد، و این قدم زدنهای تفریحی و خط کشی های تفنّنی را کار نمی شناسد.
با توجه به مثالهای بالا، دانسته میشود که جامعه، کار را منحصر به فعالیت های جسمی و تلاشهای مادی نمی داند.
مثلا کسیکه در دادگاه به یک واقعیّتی اعتراف کند که به خودش زبان وارد شود ولی حقّی به صاحبش برسد، جامعه می گوید کار بزرگی کرده است.
استادی که برای دانشجویان تدریس می کند
کار و کوشش در اسلام گردآوری و نگارش: سوسن مسچی 86/4/28 در اسلام به مسئله کار و کوشش اهمیت بسیار داده شده و یکی از ارکان بزرگ سعادت بشر، در این جهان و جهان آینده بشمار آمده است.
قرآن کریم در متجاوز از هشتاد آیه، شرط سعادت و نیکبختی انسان و دست یافتن او به بهشت را دو چیز میداند: 1ـ ایمان.
2ـ کار شایسته ((عمل صالح)).
دانشمندان در تعریف کار سخنانی گفته اند ولی عرف مردم کار را چنین تعریف میکنند؛ کار عبارت از هر چیزی است که احتیاج بصرف وقت و تحمّل زحمت برای نیل بمقصد و هدفی داشته باشد.
بنابراین هر عملی که برای رسیدن به هدفی از انسان سر زند عرف آنرا کار می نامد.
مهندسی که برای تهیه نقشه ساختمانی خطوطی روی کاغذ ترسیم میکند، او هم کار می کند.
این قبیل افراد را جامعه بیکار نمی خواند و همه این اعمال را کار می داند اما کسی را که بدون داشتن هدف و مقصدی در پیاده رو خیابان قدم میزند یا کسی را که قلم بدست گرفته و بدون هدف، کاغذی را خط خط می کند، بیکار می نامد، و این قدم زدنهای تفریحی و خط کشی های تفنّنی را کار نمی شناسد.
با توجه به مثالهای بالا، دانسته میشود که جامعه، کار را منحصر به فعالیت های جسمی و تلاشهای مادی نمی داند.
استادی که برای دانشجویان تدریس می کند، یا خطیب و واعظی که برای ارشاد مردم سخنرانی میکند، فقط حرف می زند، اما جامعه او را بیکار نمی داند بلکه این تدریس و سخنرانی را کاری ارزنده به حساب می آورد.
در سخنان رهبران عالیقدر اسلام آنقدر بکار و کوشش توصیه و تاکید شده است که بالاتر از آن ممکن نیست.
علی بن موسی الرضا هشتمین پیشوای اسلام کار را از جهاد در راه خدا بالاتر میداند و مىگوید: پاداش و اجر کسی که برای تامین مخارج زندگی خود و عائله اش تلاش و کوشش می کند و روزی خود را از فضل خداوند، در پرتو کار و کوشش می جوید، از پاداش کسی که در راه خدا جهاد می کند، بیشتر است.1 اسلام، با سستی و تنبلی و بیکاری، جداً مبارزه کرده و بیکاری را عامل بدبختی و سیه روزی می داند.
امام ششم، حضرت صادق علیه السلام، از حال عمر بن مسلم پرسش فرمود.
بعرض رساندند که او کمر به عبادت بسته و دست از کار و تجارت کشیده و تمام ساعات خود را به عبادت می گذراند.
امام علیه اسلام از این خبر، ناراحت شد و فرمود: وای بر او آیا نمی داند که هر کس دنبال کار نرود دعایش در پیشگاه خداوند مستجاب نمی شود؟!
سپس امام اینطور به سخن خود ادامه داد: جمعی از اصحاب رسول خدا (ص) وقتی این آیه را شنیدند که: و من یتق الله یجعل له محرجا و یرزقه مِن حیث لا یحتسب ((سوره طلاق آیه دوم)) کسی که تقوی و پرهیزکاری پیشه کند خدا دری بروی او می گشاید و روزی او را از جائیکه گمان نداشته می رساند.
دست از کار و کوشش برداشتند و در بروی خود بستند و به عبادت پرداختند و با خود گفتند دیگر احتیاجی به کسب و کار نداریم.2 رسول خدا از عمل آنها اطلاع یافت و باحضار آنان فرمان داد چون حاضر شدند فرمود چرا از کار و کوشش دست کشیده اید و تنها به عبادت اکتفا کرده اید؟!
گفتند خداوند ضامن شده روزی ما را بدهد ما هم از کار صرف نظر کردیم و به عبادت پرداختیم.
رسول اکرم (ص) آنها را توبیخ و سرزنش کرد و فرمود: هر کس چنین روشی در پیش گیرد و از فعالیت و کار، شانه خالی کند دعایش مستجاب نخواهد شد.
بر شما لازم است کار کنید و روزی خود را در سایه تلاش و کوشش با استمداد از ذات لایزال خداوند بدست آورید.
در بیانی دیگر پیامبر اسلام فرمود: ان اطیب ما اکل الرجل من کسبه ((الراعی و الرعیه)) پاکیزه ترین غذائی که انسان می خورد غذائی است که با کار و کوشش خودش بدست آورده باشد.
با اینکه اسلام عبادت و توجه به خداوند و عرض عبودیّت در پیشگاه او را جزء وظایف قطعی و اجتناب ناپذیر هر فردی می داند، با این روش که کسی تمام وقت خود را صرف عبادت کند و از کوشش های لازم امتناع ورزد سخت مخالف است.
علاء بن زیاد حارثی یکی از سرداران متمکّن علی علیه السلام بیمار بود روزی آن حضرت به عبادتش رفت خانه او مجلل و وسیع بود.
علی(ع) به او فرمود: چه خوب بود چنین خانهای در سرای آخرت میداشتی که ابدی و جاودان در اختیار تو بود.
حالا هم اگر در این خانه، مستمندان و بیچارگان را مهمان کنی و خویشان خود را پذیرائی و اکرام نمائی و حقوق واجب خداوندی را به صاحبانش برسانی، خداوند چنین خانه ای در سرای آخرت هم به تو ارزانی خواهد داشت.
علاء بن زیاد در حالیکه قیافه ی شخصی مطیع به خود گرفته و نسبت به دستورات امام علیه السلام اظهار انقیاد می کرد گفت: یا امیرالمومنین!
از روش برادرم عاصم بن زیاد به شما شکوه می کنم.
امام پرسید: مگر او چه کرده است؟!
گفت: او جامه ای کهنه و ژنده پوشیده و دست از کار و فعالیت و امور زندگی کشیده و به عبادت پرداخته است.
امام فرمود: او را نزد من آورید.
وقتی عاصم بن زیاد حاضر شد، به او فرمود: ای دشمن جان خویش!
شیطان، ترا به حیرت و سرگردانی کشانیده است.
چرا به زن و فرزندت رحم نکردی و این راه غلط را در پیش گرفتی؟!
آیا تو فکر میکنی که خداوند، نعمتهای پاکیزه خود را بر تو حلال کرده ولی دوست ندارد که تو از آن استفاده کنی!
عاصم گفت یا امیرالمومنین!
من در پوشیدن لباس زبر و خشن و استفاده از خوراکی های سخت، از شما پیروی کرده ام.
امام فرمود: وای بر تو!
من مانند تو نیستم و تو وظیفه ای همچون وظیفه من نداری.
خداوند بر پیشوایان و امامان بر حق، واجب کرده که زندگی خود را با زندگی طبقات ضعیف و فقیر، مساوی قرار دهند، تا فقر و تهی دستی، فقیران را ناراحت و پریشان حال نسازد.1 با توجه به داستان فوق، بر ما روشن میشود که هر مسلمانی، در هر شرایطی باشد، اگر چه از نظر مادی، متمکن و بی نیاز باشد، حق ندارد از کار و کوشش دست بکشد و وجودش در جامعه بی اثر گردد.
بررسی ساختار کار در نظام اسلامی نقش دولت در ایجاد شغل دولتها و حکومت هایی که در طول تاریخ در ایران به وجود آمده اند متناسب با قدرت و وسعت حکومت دارای تشکیلات بوده و از وجود افراد مشخص و معینی جهت انجام امور گوناگون استفاده نموده اند به نحوی که در سیر تاریخ به طبقه بندی خام و کلی نظیر موبدان، کشاورزان، بازرگانان و جنگجویان روبرو می شویم .
شغل و کار در تشکیلات نظام اداری از مهمترین مباحثی است که همواره با دیگر ابعاد نظام اداری همچون: آموزش، انتصاب، ارزشیابی و پرداخت حقوق و دستمزد در ارتباط بوده و می تواند نقش اساسی و مؤثری در پیشبرد طرحها و برنامه های نظام اداری ایفا نماید.
از طرف دیگر با توجه به پیوستگی بین شغل و شاغل در سازمانهای دولتی و غیردولتی می توان گفت: شغل عبارت است از مجموعه اعمال و فعالیت هایی که هر فرد در زندگی به منظور تأمین یک رشته اهداف مادی و معنوی به طور مداوم در پیش می گیرد که این تعریف در مشاغل دولتی هم صادق است زیرا شغل دولتی در واقع مجموعه اعمال و رفتاری است که از طرف دولت به عهده شاغل واگذار می گردد.
بیان معنی و مفهوم شغل شغل در لغت به معنی به کار و داشتن، کسب و کار، حرفه و کاری که شخص در زندگی برای خود انتخاب کرده است.
شغل در دو معنی عام و خاص به کار می رود: معنی عام: عبارت است از آن چیزی که مایه مشغولیت انسان می شود خواه در اعمال دنیوی باشد یا اخروی.
معنی خاص: عبارت است از نوع کار و حرفه ای که انسان در زندگی برای خود انتخاب کرده است اعم از یدی، فکری، احساسی و عاطفی.
ارزش و جایگاه کار در اسلام: در مکتب حیات بخش اسلام کار و شغل دارای ارزش و اهمیت ویژه ای بوده و از هر فردی به اندازه وسع و توانایی اش خواسته شده که به منظور رفع نیازهای زندگانی و همچنین نیازمندی های جامعه اش در جهت کسب و کار سودمند که شارع مقدس اسلام آنرا پذیرفته باشد تلاش کند.
نقش دولت در ایجاد کار و شغل: بشر موجودی است اجتماعی و نیازمند، پس بناچار می بایست جهت رفع نیازمندی اعم مادی و معنوی از شغل و حرفه ای برخوردار باشد تا هم بتواند نیازمندی زندگی خود را برطرف سازد و هم در رشد و خودکفایی جامعه مثمر ثمر واقع شود و در این راستا دولت وظیفه دارد وسایل و امکانات لازم کار را در اختیار صاحبان حرفه و مشاغل قرار دهد تا هر کسی به میزان توانایی و نوع استعدادش کار و شغل مورد علاقه خود را انتخاب نماید خواه ایجاد این برنامه ها در ارتباط با مشاغل دولتی و یا غیردولتی باشد.
بهر صورت بر دولت است در ارتباط با این امر مهم و حیاتی چاره اندیشی کند تا از بین رفتن نیروی خلاق و فعال جامعه ممانعت به عمل آید زیرا کار و شغل می تواند در به حرکت درآوردن چرخهای اقتصادی و دیگر ابعاد مانند بعد فرهنگی و اجتماعی و اخلاقی و تحکیم پایه های اساسی جامعه نقش بسزایی را ایفا نماید.
در اصل چهل و سوم قانون اساسی بند دوم آمده است: تأمین شرایط و امکانات کار به منظور رسیدن به اشتغال کامل و قرار دادن وسایل کار در اختیار همه کسانی که قادر به کارند ولی وسایل کار در اختیار ندارند «در شکل شرکت تعاونی، از راه وام بدون بهره یا هر راه مشروع دیگر» که نه به تمرکز و تداول ثروت در دست افراد و گروه خاصی منتهی شود و نه دولت را به صورت یک کارفرمای بزرگ مطلق درآورد ، وظیفه دولت است .
این اقدام باید با رعایت ضرورت های حاکم بر برنامه ریزی عمومی اقتصاد کشور در هر یک از مراحل رشد صورت گیرد و در بند نهم همین اصل بر افزایش تولیدات کشاورزی، دامی و صنعتی که نیازهای عمومی را تأمین کند و کشور را به مرحله خودکفایی برساند و از وابستگی برهاند تاکید نموده است.
ساختار نهایی شغل در ساختار نهایی شغل پاسخ به سؤالات زیر اطلاعات مورد نیاز را برای تجزیه شغل تأمین می کند: 1- چه کاری انجام می شود؟
با مشخص شدن نوع و ماهیت کار، فعالیت های مکرر جسمی لازم برای کار تعیین می شود ممکن است کارمند به طرح ریزی یا محاسبه ذهنی بپردازد و یا عملیات دیگران را رهبری، هدایت و کنترل کند یا کوشش او صورت فیزیکی داشته باشد مانند کارگری که مواد را جابجا می کند و اشیا را در محلی روی هم قرار می دهد که این کار موجب کاهش قوای بدنی و ایجاد خستگی می شود.
در بعضی موارد مستخدمان برای انجام وظایف و تکالیف سازمانی همزمان از قوای ذهنی و بدنی خود استفاده می کنند.
2- کار چطور انجام می شود؟
نحوه انجام دادن کار و شیوه استفاده از ابزار و وسایل برای انجام دادن کار مشخص می گردد 3- چرا کار انجام می گیرد؟
تعیین چگونگی و علت انجام دادن کار است و ارتباط وظایف و ترکیب آنها را معین می کند، افراد برای اینکه کار را به نحو مطلوب انجام دهند لازم است آگاهی از اشتباهات و جلوگیری از آنها و به کاربردن روشهای تازه و منطقی را مدنظر قرارداده زیرا عدم آگاهی از اشتباهات موجب تکرار و درنهایت خسارات مادی و معنوی در بر خواهدداشت.
4- انجام دادن کار نیاز به چه مهارتهایی دارد؟
دراین قسمت متوجه خواهیم شد که امر تخصص مورد نظر بوده و میزان سهولت و دشواری وظایف و مسئولیتهای مربوط به شغل از لحاظ فکری، جسمی و فیزیکی مشخص می شود.
شرایط احراز مشاغل دولتی تصدی مشاغل دولتی یا به عبارت دیگر افتخار کارگزاری در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران برای هر فردی میسر نیست بلکه متصدیان مشاغل دولتی از یک سلسله شرایط و خصوصیات باید برخوردار باشند تا بتوانند از عهده وظایف و تکالیف محوله به نحو مطلوب برآیند.
شرایط و ضوابط احراز مشاغل دولتی شرایط عام: 1- تعهد به اسلام 2- تخلق به اخلاق اسلامی 3- لیاقت و شایستگی شرایط خاص: 1- تخصص و کارایی 2- تجربه و مهارت 3- توانایی جسمی و قدرت روحی شرایط عام: 1- تعهد: یکی از برجسته ترین شرایط در احراز مشاغل دولتی تعهد و اعتقاد داشتن به نظام اسلامی است.
بنابراین شرط تعهد و اعتقاد به مبانی اسلام در همه حالات و مراحل دستیابی به مشاغل دولتی از بالاترین تا پایین ترین امری ضروری است.
2- تخلق به اخلاق اسلامی: اخلاق اسلامی در حقیقت نموداری از مراتب ایمانی و اعتقادی درونی افراد که در ارتباط با تعهد می باشد نشان می دهد پیامبر عظیم الشأن اسلام حضرت محمد(ص) می فرماید: کامل ترین مومنین، ازلحاظ ایمان نیکوترین آنها از لحاظ خلق است.
ازطرفی ایجاد شغل همانند پیاده نمودن و تحقق ارزشهای اسلامی در راستای ارائه خدمت به جامعه اسلامی می باشد.
3- لیاقت و شایستگی: ازدیگر شرایط احراز مشاغل لیاقت و شایستگی است که هر فرد شاغل به تناسب نوع شغل که به وی محول می گردد باید از این ویژگی بهره مند بوده زیرا ممکن است فردی ازلحاظ ایمان و اعتقادات و رعایت اصول و موازین اخلاقی واجد صلاحیت بوده اما از نظر لیاقت و شایستگی همچون رشد فکری و درک مسائل سیاسی و اجتماعی و نیز نحوه برخورد با مشکلات و نارساییها قدرت توان انجام کار را به طور شایسته که مدنظر می باشد نداشته باشد.
زیرا مقامات و مناسب اجتماعی فقط وفقط در گرو لیاقت و شایستگی است و هرگز سن مانع از آن نیست که در صورت شایستگی، جوان مقام و منصب اجتماعی را بدست نیاورد که نمونه بارز آن انتصاب اسامه به فرماندهی لشکر که او هم جوانی کم سن و سال بود و این امر خود گواه زنده و قابل توجهی می باشد.
شرایط خاص 1- تخصص و کارایی: تخصص و کاردانی از مهمترین و با اهمیت ترین خصوصیات است که باید هر شاغلی از آن برخوردار بوده تا بتواند از عهده انجام دادن شغلی که به وی محول شده است به نحو احسن برآید زیرا کسی که با علم و آگاهی کاری را شروع می کند نه تنها بر میزان کارایی خویشتن می افزاید بلکه از مسائل دیگری که برای خود و برای جامعه زیانبار است جلوگیری می نماید، این خود در مقوله اثربخشی که از مباحث کلیدی بهره وری سازمانهاست قابل تأمل می باشد.
ارزش انسانى کار در مکتب اسلام نخست مقدمه مختصرى را درباره اهمیت حیاتى کار متذکر مىشویم : به طور کلى پدیده حیات بشرى به هر معنایى که در نظر بگیریم از فعالیت طبیعت آغاز مىشود و با کار انسانى در مجراى قوانین طبیعى ادامه پیدا مىکند ، و با اختلال ترکیب وجودى او که موجب خنثىشدن کار درباره او مىگردد ، رخت از سطح طبیعت برمىبندد .
این جریان عمومى پدیده حیات آدمى از بدو حرکت او در روى زمین چه در حال انفرادى و چه در قلمرو جمعى ، از آن قانون پایدار ناشى مىشود [ 49 ] که موجود برین آن را وضع و تثبیت نموده است .
احساس این اهمیت درباره کار ، یک پدیده تازه نیست .
چنانکه توجه به ضرورت حیاتى استنشاق هوا و برخوردارى از اشعه خورشید ، مساوى عمر آدمى در این کره خاکى است .
توجهات مشروح و آگاهىها و اطلاعات مفصل درباره کار و وضع قوانین فراوان درباره آن و همچنین ارزیابى و کشف اهمیتهاى اجتماعى آن از آغاز صنایع دستهجمعى ، نمىتواند تاریخ گذشته بشرى را به بىاعتنائى و چشمپوشى درباره کار متهم بهسازد .
انسانى که معناى حیات را درک کند و ضرورت تلاش را در دریاها و خشکیها ، در جنگلها و قلههاى صعب العبور کوهها دریافت کند ، اهمیت کار را هم شناخته است .
آثار تجسمیافته از کار بشرى و کتیبهها و تألیفات باستانى همه و همه شاهد گویاى درک اهمیت کار براى حیات بشرى مىباشد .
نکتهاى که قابل توجه است و به نظر ما مىتواند روشنگر علت بىارزش نمودن کار در گذشته بوده باشد ، پدیده قدرتهاى متنوع است که کار و انجام دهنده کار را مملوک یا مانند مملوک خود تلقى کرده است .
هیچ جامعه بشرى حتى در قدیمىترین دورانهاى تاریخ دیده نمىشود که کار در متن زندگى آن نبوده باشد .
آنچه که مهم است این است که قدرتهائى که غیر قابل مهار بودند ، با تسلط مطلقى که بر ناتوانان داشتهاند ، نه تنها کار آنان را بلکه حتى هستى آنان را هم در اختیار خود مىدیدند ، لذا یک اراده از آنان کافى بوده است که هر کارى که بخواهند و امکان داشته باشد به وجود بیاید .
چنانکه یک اراده جزئى براى جابجا کردن یک برگ ناچیز کفایت مىنماید .
و این قاعده کلى است که هر موضوعى که تحت سلطه مطلقه « خود طبیعى » آدمى قرار گرفت ، اهمیت و ارزش خود را از دست میدهد .
در دورانهاى متوسط یا در بعضى از جوامع پیشرفتهتر که طبقات اجتماعى تا حدودى مشخص مىگردند ، کار فکرى ، هنرى و مدیریت بجاى آنکه به اهمیت [ 50 ] و ارزش خود قناعت نماید ، سایر انواع کار را از اهمیت مىاندازد ، یعنى بااهمیت تلقى نمىگردند .
این رفتار هم دلیل آن نیست که مردم دورانهاى گذشته ضرورت حیاتى کار بطور عموم را درک نمىکردند ، بلکه چنانکه مىبینیم فرهنگ مردم را چنان مىساختند که کار عضلانى و سایر تلاشها به عنوان یک پدیده جبرى که مردم باید انجام بدهند ، تلقى مىگشت و مىبایست آنان این جریان جبرى را بهپذیرند و ضمنا زنده هم بمانند این بوده است عامل عقبماندگى جوامع از فهم اصول و ارزشهاى کار انسانى .
پس از این مقدمه ، مىپردازیم به توضیح و تفسیر ارزش انسانى کار در اسلام .
بررسى لازم و کافى در آئین اسلام این قضیه را کاملا روشن مىسازد که : کار و کوشش در این دین انسانى از نظر ارزیابى به حد نصاب رسیده ، هیچ مکتب و متفکرى نخواهد توانست فوق ارزشى را که اسلام به کار دادهاست ، مطرح نماید .
رجوع فرمائید به مبحث گذشته ( کار و کوشش از دیدگاه قرآن ) در آن مبحث دیدیم که قرآن که اساسىترین منابع دین اسلام است ، محور همه ارزشها را روى معرفت و ایمان و کار قرار داده است .
روایات وارده در مسئله کار و ضرورت و ارزش آن مافوق تواتر است که براى جمعکردن آنها مجلد بیش از 1000 صفحهاى لازم است .
تنها چند روایت را به عنوان نمونهاى از صدها روایات در اینجا مىآوریم .
محمّد بن الحسن باسناده عن محمّد بن احمد .
.
قال مرّ شیخ مکفوف یسئل ، فقال أمیر المؤمنین علیه السّلام ما هذا ؟
قالوا یا أمیر المؤمنین نصرانىّ ، فقال امیر المؤمنین علیه السّلام : استعملتموه فاذا کبر و عجز منعتموه انفقوا علیه من بیت المال 1 ----------- ( 1 ) وسائل الشیعه جلد 11 ( کتاب الجهاد ) صفحه 49 چاپ بیروت .
[ 51 ] ( محمد بن الحسن [ شیخ طوسى ] با اسناد خود نقل مىکند که پیرمردى نابینا مىگذشت و از مردم سؤال مىکرد ، امیر المومنین فرمود .
این چیست ؟
( گدائى یعنى چه ) گفتند : یا امیر المومنین مردى است مسیحى .
آن حضرت فرمود : این مرد را در جوانى به کار وادار کردهاید ، یعنى جوانىاش را در کار سپرى کرده است ، اکنون که پیر شده ناتوان گشته است ، از معاش محرومش ساختهاید معاش او را از بیت المال بهپردازید ) .
اگر در این روایت با دقت کامل تأمل شود ، این نکات را خواهیم دید : نکته یکم در آن اجتماع عادلانهاى که امیر المومنین زمامدارى آن را به دست دارد ، سؤال و گدائى معنائى ندارد ، به همین جهت است که حضرت با کلمه « ما » استفهام فرمودند که به معناى چیز است ، نه با « من » که به معناى کس است ، یعنى سئوال و گدائى در این اجتماع چه پدیدهایست نکته دوم در برابر سئوال امیر المومنین ( ع ) از پدیده گدائى ، این پاسخ را دادند که مردى است نصرانى آن حضرت با تعجب جمله سئوال بعدى را که جنبه سرزنش سخت داشت ، فرمود : ( او در جوانیش براى شما کار کرده ، اکنون که پیر شده است ، از معاش محرومش ساختهاید ) .
نکته سوم حکم اسلامى درباره کارگران است که با ناتوانى از کار ، نباید از معیشت خود ساقط شوند ، بلکه بایستى معاش معمولى آنان پرداخت شود .
این حکم اسلامى در دورانى صادر شده است که نه از عظمت انسانى کار خبرى بود و نه از ارزش آن اثرى .
این حکم درباره ارزش و عظمت کار در اسلام قرنها پیش از سنسیمون و لوئىبلان و پردون و روبرتاون و پیروان [ 52 ] آنان صادر شده است .
روى همین ارزیابى حیاتى کار از نظر اسلام بوده است که عبد الرحمن بن خلدون چند قرن پیش از متفکران اخیر ارزش کار را به طور جدى مطرح مىکند ، چنانکه پس از این مبحث مشروحا بررسى خواهیم کرد .
بنابر حقایقى که از مجموع مباحث گذشته به دست آوردیم ، متفکران اسلامى بایستى اهمیت و ارزش کار را رسما و در آثار حقوقى و اقتصادى و سیاسى خود به طور جدى مطرح نمایند .
مسامحهاى که در این پدیده حیاتى به چشم مىخورد ، نه به جهت مقتضاى خود مکتب است ، بلکه به جهت خودخواهیها و سودجویى ادارهکنندگان جوامع اسلامى بوده است که بعضى از محققان و متفکران را وادار مىکرد که تنها به جنبه بحثى و اخلاقى کار بسنده نموده ، چهره حیاتى آن را آشکار نسازند .
خلفاى بنى امیه و امراى بنى عباس و سایر سلسلههائى که اسلام را وسیله اشباع حس مقام و ثروتپرستى خود نموده بودند ، متفکران را براى توضیح حقایق اسلام آزاد نمىگذاشتند تا آنجا که جهاد در نظر آنان چپاول ملل دیگر براى پرکردن خزانهها و عمل صالح و سعى و کار که در آیات قرآنى آمده است ، به عبادات شخصى و اعتیادى و حرفهاى تفسیر مىشود .
با این حال ، ائمه معصومین و فقهاء و محققان راستین که تنها محافظین متن حقیقى مکتب اسلام بودند ، پدیده کار و اهمیت و ارزش حیاتى آن را در اشکال حدیث و فقه و اخلاق و عمل و رفتار عینى خودشان گوشزد مىکردند .
اینکه در منطق پیشوایان عالم تشیع ، کار براى تنظیم معاش ، با اهمیت حیاتى تلقى شده حتى گاهى جهاد در راه خدا معرفى شده است ، اصلى است که هیچ گونه تردیدى ندارد .
به عنوان نمونه از امام صادق علیه السلام روایت است که : الکادّ لعیاله کالمجاهد فی سبیل اللّه 1 ----------- ( 1 ) الفروع من الکافى محمد بن یعقوب کلینى جلد 5 صفحه 88 [ 53 ] ( کسى که براى معاش عائله خود مىکوشد ، مانند کسى است که در راه خدا جهاد مىکند ) .
الّذى یطلب من فضل اللّه عزّ و جلّ ما یکفّ به عیاله اعظم اجرا من المجاهد فی سبیل اللّه 1 ( کسى که براى کفاف معاش عائلهاش ، از فضل الهى مىجوید ، داراى پاداشى بزرگتر از پاداش مجاهد در راه خداست ) .
این روایت در منابع معتبر اسلامى مکرر نقل شده است که پیغمبر اکرم فرموده است : ما اکل احدکم طعاما قطّ خیرا من عمل یده ( هیچ کس از شما هرگز طعامى بهتر از کار دست خویش نخورده است ) .
الحسن بن علىّ بن حمزه عن ابیه رأیت ابا الحسن ( موسى بن جعفر علیه السّلام ) یعمل فى ارض له قد استنقعت قدماه فی العرق ، فقلت له جعلت فداک این الرّجال ؟
فقال یا علىّ قد عمل بالید من هو خیر منىّ فى ارضه و من ابى فقلت له : من هو ؟
فقال : رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله و سلّم و أمیر المؤمنین و آبائى علیهم السّلام کلّهم کانوا قد عملوا بأیدیهم و هو من عمل النّبیّین و المرسلین و الاوصیاء و الصّالحین 2 ( حسن بن على بن حمزه از پدرش نقل مىکند که ابو الحسن موسى بن جعفر علیه السلام را دیدم که در زمینى که داشت کار مىکرد و پاهایش عرق کرده بود .
به او عرض کردم : فدایت شوم ، کجا هستند مردانى که به شما کمک کنند ؟
فرمود : ----------- ( 1 ) مأخذ مزبور ----------- ( 2 ) مأخذ مزبور جلد 5 صفحه 75 و 76 [ 54 ] اى على ، بود کسى بهتر از من و پدرم ، که با دست خود کار مىکرد .
عرض کردم : چه کسى بود ؟
فرمود : رسول خدا ( ص ) و أمیر المومنین و پدرانم علیهم السلام ، همه آنان با دستشان کار کردهاند .
کار سیرت پیامبران و مرسلین و اوصیاء و نیکوکاران بوده است ) .
ابو عمرو الشّیبانى : قال رأیت ابا عبد اللّه و بیده مسحاه و علیه ازار غلیظ یعمل فی حایط و العرق یتصابّ عن ظهره فقلت جعلت فداک اعطنى اکفک فقال لی : انّى احبّ ان یتأذّى الرّجل بحّر الشّمس فى طلب المعیشه .
1 ( ابو عمرو شیبانى مىگوید : امام صادق ( ع ) را دیدم در حالیکه وسیله صافکننده زمین به دست و لنگ ضخیمى به کمر ، در باغى که داشت ، کار مىکرد و عرق از پشتش مىریخت ، عرض کردم : فدایت شوم ، وسیله را به من بدهید تا کار شما را انجام بهدهم .
به من فرمود : من دوست دارم مرد در گرماى آفتاب در تحصیل معاش ، به مشقت بیافتد ) .
این روایت را هم مورد دقت قرار بدهیم : ابو بصیر : قال سمعت ابا عبد اللّه علیه السّلام یقول : انّى لأعمل فی بعض ضیاعى حتّى اعرق و انّ لى من یکفینى لیعلم اللّه عزّ و جلّ انّى اطلب الرّزق الحلال 2 ( ابو بصیر مىگوید : از امام صادق علیه السلام شنیدم که مىفرمود : 1 الفروع الکافى جلد پنجم صفحه 76 2 الفروع الکافى جلد پنجم صفحه 77 [ 55 ] من در بعضى از زمینهاى خود تا حدى کار مىکنم که عرق مىکنم با اینکه کسى را دارم که کار مرا به عهده بگیرد و براى من کفایت کند ، تا خداوند عز و جل بهداند که من روزى حلال جستجو مىکنم ) .
قاطعانهترین روایات و تهدیدآمیزترین آنها درباره تحقیرکنندگان کار و کوشش ، آن روایت بسیار معروف است که از پیامبر اکرم ( ص ) نقل شده است : ملعون من القى کلّه على النّاس 1 ( ملعون است ، کسى که بار معاش خود را بر دوش مردم بنهد ) .
این بود نمونهاى از منطق پیغمبر اسلام و پیشوایان عالم تشیع و عمل عینى آنان که تردیدى در اهمیت حیاتى کار باقى نمىگذارد .
http://www.balaghah.net/nahj-htm/far/id/tarjome-sharh/jafari/4/kh0024.htm نظام مناسبات کار در اسلام ازدیـدگـاه مـولای متقیـان علـی(ع)، هیـچ گونه خدمتی ولو اندک و ناچیز نبایست نادیده گرفته شود و سزاوار آن است که مورد تشویق وسپاسگزاری واقع گردد.1 در همین راستا پیامبر اکرم(ص) نیز یادآور شده است که در مقابل کمترین عمل و کارنیک بیشترین تشکر وامتنان صورت پذیرد.2 از جمله ظرایف قابل اعتنا در این رهنمودها آن است که پاداش را به هر بهانه اثبات شده و با کمترین دلیل میتوان بذل نمود ولی در تنبیه میبایست ضوابط و شرایطی را مد نظر قرار داد.
سفارش شده است در صورتی که فردی خطا و اشتباهی را مرتکب شد در وهله نخست با گذشت و اغماض مواجه شـود، لکن در صورت اصرار بر خطا و تکرار آن تنبیهی متناسب با او اعمال گردد.3 مشخصا در خصوص کسانی که در اموری از قبیل احتکار، گرانفروشی، خیانت و امانت(و یا مسئولیت) و سایرمنکرات دیگر تنبیه توصیه شده است.
4 نکتـه قـابل توجه در مورد حد و مرز تنبیه و تشویق آنکه در تنبیه لازم و واجـب اسـت تـا حـدود رعـایت شود و در صورت تجاوز از آن حدود مقرر، مجـازات کننـده مسئـول اسـت و گـاهی خود باید قصاص گردد ولی در مورد پـاداش و تشـویـق حتـی تـاکید شده که کار نیک افراد با فراوانی پاداش روبرو شود.5 بـه لحـاظ روانشنـاسـی رویکرد کلی در مبحث تنبیه آن است که بهترین مکـانیسم تنبیهی برای افراد خاطی محروم کردن آنان از تشویق و بزرگداشت نیکـوکـار مـیبـاشـد.
امام علی(ع) در این رابطه میفرماید: 6 قطعا اثرات و پیامدهای این روش بازدارندگی مثبت به مراتب بیش از روش تنبیهی صریح و مستقیم است.
در معارف اسلامی، هم جد و جهد از سوی کارگر و گارگزار از شانیت و منزلت خاصی برخوردار است و هـم تقـدیـر و تشکـر از نـاحیـه کـارفرما و مدیرمسئول شایان توجه میباشد.
بـرکـارگـزار واجـب اسـت تـا همه تلاش خود را برای انجام وظایف محوله به احسـن وجـه مبذول دارد و کارفرما نیز موظف میباشد که از آن سپاسگزاری بعمل آورد.7 در آمـوزههای دینی برخوردهای مذمومی چون تحقیر و تمسخر ازدایره تنبیه جدا میشود و نسبت به آنها حساسیت خاصی نشان داده شده است.
فرد نباید به نحوی تنبیه شود که امکان بازگشت به خود و زمینه سازی برای ارتقا از او گرفته شود.
تخریب روحی افراد که از بدترین اشکال تخریب میباشد، راه را برای هر گونه کوششی جهت بازگشت به مسیر صحیح سد میکند.
لذا استفاده از چنین روشهایی در تنبیه و مجازات به شدت ممنوع و محدود شده است.8 از دیگـر مقـولات مهـم در منـاسبـات کـار، پـرداخـت حقـوق و دستمزد مـیبـاشـد.
این بحث همواره در طول تاریخ بشر مطرح بوده است و همیشه تلاش شده تا با وضع قوانین و با در نظر گرفتن دگرگونی در اوضاع و شرایط این ارتباط اقتصادی میان انسانها تصحیح ومتناسب شود.
در اسلام نیز حساسیت و دقت ویژهای به مساله حقوق ودستمزد گردیده است و حتی در کتب فقهی ابوابی به آن اختصاص داده شده است.
از امام صادق(ع) منقول است که قبل از انعقاد قرارداد کار – کتبی یا شفاهی — باید روشن گردد.
اولا میزان حقوق و دستمزد و ثانیا پرداخت آن به فاعل کار پس از اتمام آن.
http://www.shomanews.ir/articles/2007/02/_2.php بررسی ساختار کار در نظام اسلامی نقش دولت در ایجاد شغل دولتها و حکومت هایی که در طول تاریخ در ایران به وجود آمده اند متناسب با قدرت و وسعت حکومت دارای تشکیلات بوده و از وجود افراد مشخص و معینی جهت انجام امور گوناگون استفاده نموده اند به نحوی که در سیر تاریخ به طبقه بندی خام و کلی نظیر موبدان، کشاورزان، بازرگانان و جنگجویان روبرو می شویم .