دانلود مقاله مسیحیت

Word 72 KB 15718 12
مشخص نشده مشخص نشده الهیات - معارف اسلامی - اندیشه اسلامی
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۷,۶۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • بردباری برای مسیحیان مسئله ای بسیار دشوارتر بود.

    از نظر ایشان، یهودیت مقدمه یا طلیعه دین خودشان و مسیحیت تحقق وعده هایی است که خداوند به یهودیان داده است.

    یهودیان این عقیده را رد می کردند و این امر مخالفت آنان با بعضی از اصول محوری آیین مسیحی تلقی می شد.

    بردباری در بین شاخه های مختلف مسیحیت مآلاً مشکلی حتی بزرگ تر از آب درآمد.

    بدیهی است که عنصر خارجی آسان تر تحمل می شود تا دگراندیش داخلی.

    مرتد به مراتب خطرناک تر از ملحد است.

    اثر معروف فیلسوف انگلیسی جان لاک زیر عنوان «نامه ای درباره بردباری» که در اواخر سده هفدهم نوشته شد، درخواستی است برای بردباری دینی که در آن زمان هنوز فکری نسبتاً جدید بود.

    او نوشت: «نه مشرک، نه مسلمان، نه یهودی هیچ یک نباید به علت دین خود از حقوق مدنی کشور محروم شود.» ولی اگر دقت کنیم، یکی در این میان از فهرست حذف شده و آن، کاتولیک است.



    تفاوت روشن است.

    در نظر لاک و هم روزگارانش، مشرک و مسلمان و یهودی برای مذهب رسمی انگلستان خطری ایجاد نمی کردند _ اما کاتولیک خطرناک بود.

    کاتولیک می خواست مذهب پروتستان را براندازد و انگلستان را کاتولیک کند و، به قول ردیه نویسان پروتستان در آن روزگار، یوغ اطاعت از فرمانروایی بیگانه _ یعنی البته پاپ در رم _ را برگردن آن کشور بنهد.

    مسلمانان عموماً در جوامع خویش نسبت به تنوع و تعدد بردبارتر بودند و حتی حدیثی قدیمی را شاهد می آوردند که اختلاف، رحمت خداوند است.

    مفهوم ارتداد _ به تعبیر مسیحی عقیده نادرستی که مراجع رسمی مذهبی آن را به این عنوان بشناسند و محکوم کنند _ در اسلام کلاسیک جایی نداشت.

    انحراف و اختلاف به جز در موارد نادر، فقط هنگامی هدف تعقیب و آزار قرار می گرفت که نظم موجود را با خطر جدی مواجه کند.

    اصولاً خود این تصور که مرجعی رسمی دارای این اختیار وجود داشته باشد که درباره مسائل ایمانی قضاوت کند و حکم دهد، با اندیشه و عمل اسلام سنتی بیگانه بود _ ولی اکنون دیگر آن چنان بیگانه نیست.
    یکی از پیامدهای همانندی سابقه و نگرش بین مسیحیت و اسلام، تعارض دراز میان دو تمدنی بوده است که هویت خود را از آنها گرفته اند.

    وقتی آن دو دین در حوزه مدیترانه به یکدیگر رسیدند، چون هر دو مدعی بودند که واپسین وحی الاهی به آنها رسیده است، معارضه پرهیزناپذیر بود _ معارضه ای کمابیش مداوم که طی آن، نخستین هجوم عربان دامنه اسلام را با کشورگشایی به سوریه و فلسطین و مصر و شمال آفریقا و لااقل تا مدتی به جنوب اروپا رسانید که همه در آن عصر جزء سرزمین های مسیحی بودند؛ بعد تاتارها اسلام را به روسیه و اروپای شرقی بردند و سپس ترک ها به بالکان.

    به هر یک از این پیشروی ها، مسیحیت پاسخی شدید داد: بیرون راندن عرب ها از اسپانیا، جنگ های صلیبی در نواحی شرق مدیترانه، شکستن آنچه روس ها در تاریخ خود آن را یوغ تاتار می نامند، و سرانجام حمله متقابل عظیم اروپا به سرزمین های اسلامی که معمولاً امپریالیسم خوانده می شود.
    یکی از پیامدهای همانندی سابقه و نگرش بین مسیحیت و اسلام، تعارض دراز میان دو تمدنی بوده است که هویت خود را از آنها گرفته اند.

    به هر یک از این پیشروی ها، مسیحیت پاسخی شدید داد: بیرون راندن عرب ها از اسپانیا، جنگ های صلیبی در نواحی شرق مدیترانه، شکستن آنچه روس ها در تاریخ خود آن را یوغ تاتار می نامند، و سرانجام حمله متقابل عظیم اروپا به سرزمین های اسلامی که معمولاً امپریالیسم خوانده می شود.

    با این همه، در طول این دوره دراز معارضه و جهاد و جنگ صلیبی و تسخیر و بازپس گیری، مسیحیت و اسلام همواره رشته ارتباط را نگه داشتند، زیرا هر دو در اساس ادیانی از نوع واحد بودند.

    می توانستند با یکدیگر بحث کنند، مناقشه کنند، مناظره کنند.

    حتی فریاد خشم یکدیگر را درک می کردند.

    وقتی هر یک می گفت: «تو کافری و در آتش جهنم خواهی سوخت»، دیگری دقیقاً می فهمید که او چه می گوید، زیرا مقصود هر دو یکی بود.

    (بهشتشان ویژگی های متفاوت دارد، ولی دوزخشان عمدتاً یکی است.) ولی به گوش یک هندو یا بودایی یا کنفوسیوسی چنین ادعاها و اتهام ها تقریباً یا کلاً بی معناست.نحوه ای که مسیحیان و مسلمانان به یکدیگر می نگریستند و یکدیگر را مطالعه می کردند، در مورد هر یک با دیگری تفاوت فاحش داشت.

    این امر دست کم از جهاتی معلول اوضاع و احوال متفاوت هر یک بود.

    مسیحیان اروپایی برای اینکه بتوانند کتاب آسمانی و ادبیات کلاسیک خود را بخوانند و با یکدیگر ارتباط برقرار کنند، از آغاز مجبور به آموختن زبان های خارجی بودند.

    از سده هفتم [میلادی] به بعد، حتی انگیزه بیشتری پیدا کردند که نگاه خویش را به بیرون معطوف کنند، زیرا مکان های مقدسشان در زادگاه دین مسیح، در حیطه حکمرانی مسلمانان بود، و زیارت آنها تنها با اذن مسلمانان امکان پذیر می شد.

    مسلمانان چنین مشکلاتی نداشتند.

    اماکن مقدسشان در عربستان و در قلمرو فرمانروایی عرب ها بود، کتاب مقدسشان به عربی بود که در سراسر تمدن اسلامی همچنین زبان ادب و علم و تحقیق و حکومت و تجارت به شمار می رفت.

    پس از تسخیر کشورهای جنوب غربی آسیا و شمال آفریقا که مردم آن سرزمین ها نیز عرب مآب شدند و زبان و خط اجدادی خویش را فراموش کردند، عربی به طور روزافزون حتی زبان مراودات یومیه شد.

    در روزگاران بعد، زبان های اسلامی دیگری، به ویژه فارسی و ترکی، پای به صحنه گذاشتند، اما در نخستین سده های شکل گیری، عربی فرمانروای یکتا بود.این تفاوت تجربه ها و نیازهای هر یک از دو تمدن، در نگرش آنها به یکدیگر منعکس است.

    از قدیم ترین ایامی که ثبت در تاریخ است، اروپائیان می کوشیدند زبان های رایج در کشورهای اسلامی _ و در راس آنها عربی را که زبان پیشرفته ترین تمدن آن روزگار بود _ یاد بگیرند.

    بعدها و بیشتر به جهت فایده عملی، بعضی فارسی و به ویژه ترکی را نیز آموختند.

    اهمیت ترکی عمدتاً از این نشأت می گرفت که عربی را در قلمرو عثمانی برانداخته و زبان حکومت و دیپلماسی شده بود.

    از قرن شانزدهم به بعد کرسی های استادی عربی در دانشگاه های فرانسه و هلند تاسیس شد.

    دانشگاه کیمبریج در ۱۶۳۲ و دانشگاه آکسفورد در ۱۶۳۶ صاحب نخستین کرسی عربی شدند.

    اروپائیان از آن پس دیگر برای دست یافتن به علوم عالی به عربی نیاز نداشتند، ولی به انگیزه کنجکاوی فکری و عقلی و شوق به شناخت تمدنی دیگر و راه و رسم آن به آموختن عربی همت می گماشتند.

    هنگامی که سده هجدهم فرارسید، اروپا می توانست بنازد که صاحب مجموعه ای شایان توجه از کتب و مکتوبات عالمانه درباره جهان اسلام است، شامل چاپ ها و ترجمه های آثار تاریخی و ادبی و دینی و نیز تاریخ های ادبیات و مذاهب و حتی تاریخ های عمومی کشورها و مردمان مسلمان و آداب و رسوم آنان.

    کتاب های دستور زبان و فرهنگ های عربی و فارسی و ترکی از قرن شانزدهم به بعد در دسترس دانشوران اروپایی بود.

    از نکات پرمعنا اینکه توجه بسیار بیشتری می شد به عربی، یعنی زبان کلاسیک و کتاب آسمانی اسلام، از فارسی و ترکی، یعنی زبان های فرمانروایان جهان در آن روزگار.

    در طول سده نوزدهم دانشوران اروپایی و چندی بعد همچنین محققان آمریکایی، به این مهم روی آوردند که نوشته ها و زبان های مدفون و فراموش شده عهد باستان را از زیر خاک بیرون بیاورند و بخوانند و ترجمه کنند و از این راه یکی از فصل های درخشان تاریخ را بازیابند.

    اما کسانی که از اینگونه کنجکاوی بهره ای نداشتند و بنابراین، از درک آن ناتوان بودند، از این فعالیت ها سر درنمی آوردند و در آنها به دیده بدگمانی می نگریستند.

    جهان اسلام به علت فقدان انگیزه ای مشابه، به هیچ وجه کوچک ترین علاقه و توجهی به تمدن مسیحی نشان نمی داد.

    تحقیر و خوار داشت مردمان وحشی آن سوی مرزها در آغاز ممکن بود توجیهی داشته باشد، ولی پس از اینکه آن صفت دیگر صدق نمی کرد و حتی در روزگاری که اطلاق آن کمترین وجه عقلی نداشت، باز هم به کار می رفت.

    گاهی استدلال شده که توجه اروپائیان به عربی و زبان های دیگر شرق ملازم و مددکار _ یا اگر فاصله زمانی را در نظر بگیریم _ طلیعه و مقدمه امپریالیسم بوده است.

    اگر چنین باشد، باید عربان و ترکان را از این گونه نیات تجاوزگرانه مبرا بدانیم.

    عرب ها هشتصد سال در اسپانیا بودند بی آنکه علاقه ای به آموختن اسپانیایی یا لاتین بروز دهند.

    عثمانی ها پانصد سال بر بخش بزرگی از جنوب اروپا فرمان می راندند، ولی در اغلب آن مدت هرگز زحمت یادگرفتن یونانی یا هیچ یک از زبان های رایج در بالکان یا اروپا را به خود ندادند که به خوبی امکان داشت به کارشان بخورد و سودمند بیفتد.

    وقتی به مترجم نیازمند می شدند، از افراد جدید الاسلام یا دیگران از کشورهای مختلف استفاده می کردند.

    تا هنگامی که غرب به زور توجه بقیه دنیا را به خود جلب کرد، هیچ گونه «غرب شناسی» وجود نداشت.

    امروز نیز در آمریکا می توان نگرش هایی مشابه مشاهده کرد.در حال حاضر در غرب ما با چیزی دست به گریبانیم که به نظر خودمان جنگ با تروریسم است و به عقیده تروریست ها جنگ با کفر.

    همچنین هستند کسانی در هر دو طرف که ا ین جنگ را پیکار بین تمدن ها یا بین ادیان می دانند.

    اگر آنان درست بگویند _ و بسیاری چیزها موید آن نظر است _ باید تصدیق کرد که برخورد این دو تمدن دارای هویت دینی نه تنها ناشی از اختلافات، بلکه همچنین برخاسته از تشابهات آنها با یکدیگر است _ که در این صورت، ممکن است امیدی به تفاهم بهتر در آینده وجود داشته باشد.

    امید مهرگان: ۱- ما راست قامتان.

    دست های ما به نحو مناسبی کوتاه تر از پاهای ماست که این خود نشانه متمدن بودن ماست.

    راست قامتی ای که در مسیر دیالکتیکی تاریخ ساخته دست راست قامتان، قامت بسیاری را خم کرده است.به زعم مارکس، تعیین کننده ترین گام در گذار از میمون به انسان این بود که شیوه زندگی میمون ها به صورت حرکتی روی زمین درآمد و آنها عادت استفاده از دست ها برای رفتن روی زمین را از دست دادند و راست قامت شدند.

    مارکس، تحلیلی شدیداً ماتریالیستی از گذار از میمون به انسان و نقش کار در شکل گیری فرآیند تولید از ساده ترین تا پیچیده ترین شکل آن به دست می دهد و تمام تحلیل خود را مبتنی می کند بر تعامل توانایی ها و محدودیت های جسمانی انسان با شرایط عینی واقعیت پیش رو.

    آغاز تحلیل او، بررسی تکوین «دست» و رشد تدریجی مهارت های او بود.

    دست چیزی بود که هم شی را تغییر می داد، یعنی «کار انجام می داد» و هم خود از طریق «کار» تکامل می یافت، بنابراین «دست نه تنها اندام کار، که محصول کار نیز به شمار می رود.» (درباره تکامل مادی تاریخ.

    مارکس و انگلس خسرو پارسا.

    نشر دیگر.

    تمام نقل قول ها از فصل اول همین کتاب است.

    ظریف تر شدن دست ها مدیون زمختی آن شی ای بود که می بایست از خلال «کار» دگرگون اش می کرد و به خدمت خویش درمی آورد.

    اگر تاریخ را انسان می سازد، این کار را به یاری دست هایی می کند «که دست هیچ میمونی قادر به تقلید آن نیست _ دست هیچ میمونی هرگز قادر به ساختن حتی خشن ترین نوع چاقوی سنگی نشده است.» دست ها می ساختند و ساخته می شدند.

    رابطه دست با زمختی و خشنی واقعیت مادی، از همان آغاز رابطه ای دیالکتیکی بوده است: «کار، انطباق با عملیات دائماً جدیدتر، وراثت عضلات، نیام ها، و طی زمان های طولانی تر استخوان هایی که تکامل خاص یافته اند، به کار رفتن این مهارت و ظرافت در عملیات جدید و بیش از پیش پیچیده، به دست انسان چنان درجه بالایی از کمال را دارند که برای ساختن و پرداختن تصاویر رافائل و مجسمه های تور والدسن و موسیقی پاگانینی ضروری است.» دست از معدود چیز هایی است که دلالت «استعاری» آن سخت به دلالت واقعی و عینی آن نزدیک است.

    آیا ماتریالیسم تاریخی، پژوهش در باب تاریخ تحول «دست» است؟در فیلم «۲۰۰۱، یک ادیسه فضایی» استنلی کوبریک، در اوایل فیلم صحنه ای را می بینیم که در آن، یک انسانریخت تکه ای استخوان (ابزاری برای دفاع از خود) را با تمام قوا به سمت آسمان پرتاب می کند و این صحنه بلافاصله به صحنه ای برش می خورد که در آن، یک فضا پیما در قعر کهکشان در حال حرکت است.

    استخوان و فضاپیما در تصاویر کوبریک حجم و شکل واحدی دارند.

    بازنمایی فاصله چند میلیون سالی این دو ابزار در برشی چندثانیه

کلمات کلیدی: مسیحیت

تحقیق دانش آموزی در مورد دانلود مقاله مسیحیت, مقاله دانشجویی با موضوع دانلود مقاله مسیحیت, پروژه دانشجویی درباره دانلود مقاله مسیحیت

مقدمه مسیحیت ، همانند بسیاری از کیشهای خاورزمین ، دینی بود که مخصوصا ادعای نجات بشریت را داشت ، توفیق بی مانند این دین در گرواندن جمعیت های انبوه شهرهای بزرگ روم در عصر امپراتوان به خود ،توجه مقامات رومی را به آن جلب کرد . مسیحیان چون از به رسمیت شناختن دین دولتی یا کیش پرستش امپراتور سر باز می زدند ، و چون از شرکت جستن در مراسم نسبتا سهل انگارانه آن خودداری می کردند ، خرابکار ...

■ موزاییک و نقاشی همچنان که کارهای کلیسا سازی در دوره کنستانتین و جانشینانش به منظور برآوردن نیازهای فوری مسیحیان برای برگزاری مراسم دینی آغاز می شود و ناگهان جنبه ای رسمی و همگانی پیدا می کند، برنامه های گسترده تزیین کلیساها نیز ضروری می شود. برای تبلیغ تمام جنبه های متنوع دین جدید – شریعت، روایتهای نقلی و نمادهای آن و برای آموزش دادن و تهذیب کردن معتقدان، صدها متر مربع دیوار ...

مسیحیت : کریسمس جشنی است که هرساله نوید آغاز نومیلادی را به جهانیان می دهد یک جشن مذهبی برای مسیحیان است که در طول تاریخ خود دگرگونی های بسیاری را تجربه کرده است .آنگونه که از تاریخ می آید کریسمس در قرن چهارم میلادی که امپراطور روم (بیزانس) به طور رسمی آیین مسیحیت را پذیرفت در دنیای غرب رایج شد وبه مرور زمان نما گرفت .مورخان می گویند :گرچه این جشن متعلق به مسیحیان است اما در اصل ...

مسیحیت و یهودیت آیین مسیحی یکی از دینهای بزرگ جهان است و پیروان این دین را مسیحی می‌نامند. دین و گرایش های مسیحی مسیحیت به‌طور کلی به سه گرایش بزرگ کاتولیک "Catholic" ارتودوکس "Orthodox" و پروتستان"Protestant" تقسیم شده‌است که گرایش‌های کوچک و زیادی نیز از آن‌ها شاخه می گیرند. مسیحیت آغازین تعدادی از مذاهب در طول سده‌های دوم و سوم میلادی در سراسر ...

مسیحیت : کریسمس جشنی است که هرساله نوید آغاز نومیلادی را به جهانیان می دهد یک جشن مذهبی برای مسیحیان است که در طول تاریخ خود دگرگونی های بسیاری را تجربه کرده است .آنگونه که از تاریخ می آید کریسمس در قرن چهارم میلادی که امپراطور روم (بیزانس) به طور رسمی آیین مسیحیت را پذیرفت در دنیای غرب رایج شد وبه مرور زمان نما گرفت .مورخان می گویند :گرچه این جشن متعلق به مسیحیان است اما در اصل ...

مسیحیت صهیونیسم تاریخچه صهیونیسم مسیحی: درمواجهه با فرایند جهانی شدن سه دین بزرگ جهان عکس العملهای متفاوتی نشان داده اند : 1-غرب مسیحی دین را ازسیاست جدا دانسته تا به آرامش وسکون دست یابد . 2- یهودیان آواره شده ودرملتها حل شده اند تا زمینه تشکیل حکومت اسرائیل به تدریج فراهم شد . 3-جهان اسلام درمسیر مبارزه، دین وسیاست را به هم پیوند زده وهویت خود را حفظ کرده است . دراین میان دو ...

دو جهان متفاوت مسیحیت، اسلام و سکولاریسم خاستگاه همه این حرکت های سکولاریستی در جهان اسلام به دو چیز ختم می شود. یکی تشویق و ترغیب استعمارگران غرب وارثان آنان اما خاستگاه دوم: این که برخی از مسلمانانی که پیشرفت اروپاییان را دیده اند و مرعوب آنان شده اند، به تقلید از آنان به سکولاریزم روی آورده اند حسن عاشوری لنگرودی کلیسا چه از نظر مفاهیم نارسایی که در الهیات عرضه داشت و چه از ...

آیین مسیحیت یکی از دین‌های بزرگ دنیای امروز است. دینی که با پیشینه‌ای 2000 ساله، در بسیاری از جوامع انسانی کنونی (عمدتاً غربی) حضوری ریشه‌دار داشته و خاستگاه تحولات فرهنگی و اجتماعی متعددی در تاریخ حیات آنها بوده است. هسته اصلی و وجودی این دین، اصل پرستش خداوندی متعال به نام «اب» می‌باشد که با تجلیات خاص الوهی‌اش مانند «عیسی مسیح» و «روح‌القدس» ...

چکیده: بهترین راه شناسایی یک پدیده، مطالعه‌ی فرانگر و بررسی در محمل‌های گوناگون است. شناخت همه‌جانبه و کشف فلسفه‌ی ازدواج نیز میسّر نمی‌باشد، مگر در پرتو تطبیق و مقایسه. یکی از ابعاد مؤثر و حایز اهمیت این تطبیق، مقایسه‌ی ازدواج در دو آیین آسمانی اسلام و مسیحیت است. از این رو نوشتار حاضر، به بررسی تطبیقی علل و چرایی، جایگاه و اهداف ازدواج در اسلام و سپس در مسیحیت می‌پردازد و در ...

آیین مسیحی یکی از دینهای بزرگ جهان است و پیروان این دین را مسیحی می‌نامند. دین و گرایش های مسیحی مسیحیت به‌طور کلی به سه گرایش بزرگ کاتولیک "Catholic" ارتودوکس "Orthodox" و پروتستان"Protestant" تقسیم شده‌است که گرایش‌های کوچک و زیادی نیز از آن‌ها شاخه می گیرند. مسیحیت آغازین تعدادی از مذاهب در طول سده‌های دوم و سوم میلادی در سراسر امپراتوری روم، پیروانی را برای خود جلب کرده‌اند. ...

ثبت سفارش