چکیده
داستان زندگی و تعالیم حضرت زکریا(ع) و یحیی(ع) یکی از داستانهای مشترک میان قرآن کریم و أناجیل اربعه می باشد که اگرچه بصورت مختصر و کوتاه در هر دو کتاب طرح شده، ولی نکات عبرت آموز و جنبههای تربیتی و سازنده آن در هر دو کتاب به حدی فراوان است که ضمن تقویت زمینه های صلح و همزیستی میان پیروان ادیان توحیدی می تواند چراغ پرفروغی فرا راه دیدگان پیروان اسلام و مسیحیت در جهت تحکیم بنیانهای مشترک عقیدتی قرار دهد.
انجیل لوقا، زکریا (ع) را به عنوان کاهنی یهودی و بسیار درستکار و مجری احکام الهی با جان و دل می داند که در ایام پیری توسط فرشته خدا به ولادت یحیای نبی بشارت داده شد.
قرآن کریم نیز، زکریا را به نبوت و وحی وصف نموده که علاوه بر دریافت بشارت اعجاز آمیز یحیی در کهنسالی توسط وحی، کفالت و سرپرستی مریم مقدس(س) را نیز بر عهده داشته است.
در اناجیل اربعه، وظیفه یحیی(ع)، تمهید راه برای عیسی مسیح(ع) و تبشیر نسبت به ظهور پیام آور مسیحیت بیان شده است و قرآن کریم نیز یحیی را پیامبری می داند که علاوه بر تصدیق نبوت عیسی (ع)، دارای کتاب آسمانی بوده و در سن کودکی، مقام نبوت به وی عطا شده بود.
کلید واژه ها: قرآن، اناجیل اربعه، زکریا، یحیی، مقایسه تطبیقی، داستان.
طرح مسأله:
در نیم قرن گذشته، بیشتر متألهان و متفکران ادیان بزرگ، از ضرورت گفتگوی ادیان سخن می گویند و برای بسط و گسترش آن تلاش می کنند.
طرح این گفتگو و تبادل نظر جهت ابهام زدایی، از پیامهایی اصلی ادیان و تقویت زمینه های صلح و همزیستی میان پیروان آنها، نقش حیاتی دارد از این رو موضوع نبوت و شرح داستان زندگانی و رسالت پیامبران الهی، از موضوعاتی است که در قرآن کریم و اناجیل اربعه به آن پرداخته شده است.
مسأله هدایت مردم و دعوت آنان به پرستش خدای یگانه، بار سنگینی است که بر دوش انسانهای برگزیده الهی نهاده شده و آنان از طریق اتصال به وحی، مأمور تبلیغ پیامهای الهی و مبارزه با ظلم و فساد پادشاهان و نیز حمایت از ستمدیدگان و پابرهنگان بوده اند.
در همین راستا اناجیل اربعه و قرآن کریم، گاه به تفصیل و گاه به اجمال، به بیان داستان زندگی پیامبران الهی و مبارزات سخت آنان با حاکمان و زورگویان جامعه و نیز عابدان و راهبان مقدس مآب و ریاکار معاصر خویش پرداخته و مخاطبان و پیروان خویش را با داستان زندگی و سطح تعالیم و آموزه های آنان و نیز سرگذشت امتهای پیشین آشنا نموده اند.
از میان پانزده پیامبری که نام آنها بطور مشترک در قرآن کریم و اناجیل اربعه، ذکر شده است، مقاله حاضر تنها به مقایسه تطبیقی داستان حضرت زکریا (ع) و حضرت یحیی(ع) ابتدا در اناجیل اربعه و سپس در قرآن کریم می پردازد و نقاط اشتراک و افتراق هر یک را به تفصیل مورد بررسی قرار می دهد.
لازم به ذکر است که داستان حضرت زکریا به تفصیل فقط در انجیل لوقا ذکر شده ولی داستان حضرت یحیی (ع) در اناجیل چهارگانه وارد شده است.
 از میان پانزده پیامبری که نام آنها بطور مشترک در قرآن کریم و اناجیل اربعه، ذکر شده است، مقاله حاضر تنها به مقایسه تطبیقی داستان حضرت زکریا (ع) و حضرت یحیی(ع) ابتدا در اناجیل اربعه و سپس در قرآن کریم می پردازد و نقاط اشتراک و افتراق هر یک را به تفصیل مورد بررسی قرار می دهد.
لازم به ذکر است که داستان حضرت زکریا به تفصیل فقط در انجیل لوقا ذکر شده ولی داستان حضرت یحیی (ع) در اناجیل چهارگانه وارد شده است.
1-زکریا(ع) 1-1- داستان زکریای پیامبر در انجیل لوقا: داستان حضرت زکریا(ع) در انجیل لوقا نسبتاً کوتاه و گذرا آمده و تحت الشعاع داستان حصرت یحیی(ع) قرار گرفته است از لحاظ شخصیتی زکریا، کاهنی یهودی و عضو دسته ای از خدمه خانه خدا به نام اََُبِِیّّا(1) و همسر الیصابات از نسل کاهنان یهود میباشد.
وی بسیار درستکار و مجری احکام الهی با جان و دل بود.
او توسط فرشته خدا در ایام پیری به ولادت یحیای نبی بشارت داده شد.
1-1-1- بشارت ولادت یحیی: «در ایام هیردویس پادشاه یهودیه کاهنی زکریا نام از فرقه ابیا بود که زن او از دختران هارون بود و الیصابات نام داشت.
و هر دو در حضور خدا صالح و به جمیع احکام و فرایض خداوند بی عیب، سالک بودند.
و ایشان را فرزندی نبود زیرا که الیصابات نازا بود و هر دو، دیرینه سال بودند.
و واقع شد که چون به نوبت فرقه خود در حضور خدا کهانت می کرد.
حسب عادت کهانت، نوبت او شد که به قدس خداوند در آمده بخور بسوزاند و در وقت بخور، تمام جماعت قوم بیرون عبادت می کردند.
ناگاه فرشته خداوند به طرف راست مذبح بخور ایستاده بر وی ظاهر گشت.
چون زکریا او را دید در حیرت افتاده ترس بر او مستولی شد.
فرشته بدو گفت: ای زکریا ترسان مباش زیرا که دعای تو مستجاب گردیده است و زوجه ات الیصابات برای تو پسری خواهد زایید و او را یحیی خواهی نامید.
و ترا خوشی و شادی رخ خواهد نمود و بسیاری از ولادت او مسرور خواهند شد، زیرا که در حضور خداوند، بزرگ خواهد بود و شراب و مسکری نخواهد نوشید و از شکم مادر خود پر از روح القدس خواهد بود.
و بسیاری از بنی اسرائیل را به سوی خداوند خدای ایشان خواهد برگردانید.
و او به روح و قوت الیاس پیش روی وی خواهد خرامید تا دلهای پدران را به طرف پسران و نافرمانان را به حکمت عادلان برگرداند تا قومی مستعد برای خدا مهیا سازد زکریا به فرشته گفت این را چگونه بدانم و حال آنکه من پیر هستم و زوجه ام دیرینه سال است.
فرشته در جواب وی گفت من جبرائیل هستم که در حضور خدا می ایستم و فرستاده شدم تا با تو سخن گویم و از این امور ترا مژده دهم.
والحال تا این امور واقع نگردد گنگ شده یارای حرف زدن نخواهی داشت زیرا سخنهای مرا که در وقت خود به وقوع خواهد پیوست باور نکردی.
و جماعت، منتظر زکریا بودند و از طول توقف او در قدس متعجب شدند.
اما چون بیرون آمده نتوانست با ایشان حرف زند پس فهمیدند که در قدس رؤیایی دیده است.
پس به سوی ایشان اشاره می کرد و ساکت مانده و چون ایام خدمت او به اتمام رسید به خانه خود رفت و بعد از آن روزها، زن او الیصابات حامله شده، مدت پنج ماه خود را پنهان نموده و گفت به این طور خداوند به من عمل نمود در روزهایی که مرا منظور داشت تا ننگ مرا از نظر مردم بردارد.» (انجیل لوقا، باب اول، 25-5) در این قسمت از انجیل لوقا، بدینگونه به داستان زکریا(ع) پرداخته شده که در یکی از روزهایی که زکریا در معبد بوده است، فرشته خداوند بر او نازل می شود و با او صحبت میکند و او را بشارت می دهد که دعای تو مستجاب گردیده است و همسرت برای تو پسری خواهد آورد که او را یحیی نام خواهی نهاد و به او خبر داد که از این پس، شادی و سرور زائدالوصفی نصیب تو و همسرت خواهد شد و بسیاری از ولادت آن نوزاد، خوشحال خواهند شد.
زیرا که او یکی از بندگان بزرگ خداوند خواهد بود که گناه نخواهد کرد و قوت و قدرتی به مانند الیاس پیغمبر به او عطا خواهد شد.
در این حال، زکریا(ع) به فرشته گفت که این امر چگونه ممکن است با اینکه من و همسرم هر دو پیر شده ایم و در عین حال او هم، نازاست.
ولی فرشته به او چنین گفت که از طرف خدا مأموریت دارم تا این مژده را به تو بدهم.
در ادامه داستان، فرشته، او را از علامت و نشانه صحیح بودن و نیز وقوع نزدیک این بشارت خبر داد و گفت از این لحظه به بعد، توان تکلم از تو گرفته خواهد شد و نمی توانی با مردم سخن بگویی تا آنکه این امور، واقع گردد.
و البته چنین هم شد و این در حالی است که زکریا، بشارت جبرئیل را باور نکرد و عدم تکلم زکریا به عنوان تنبیه وی معرفی شده زیرا وقتی که او از معبد بیرون آمد، جماعت منتظر بیرون، متوجه عدم تکلم او شدند و فوراً به حادثه بزرگی پی بردند و سرانجام الیصابات باردار شد و ننگ بزرگ از او برداشته شد.
1-1-2- ولادت یحیی: «اما چون الیصابات را وقت وضع حمل رسید پسری بزاد و همسایگان و خویشان او چون شنیدند که خداوند رحمت عظیمی بر وی کرده با او شادی کردند و واقع شد در روز هشتم چون برای ختنه طفل آمدند که نام پدرش زکریا را بر او می نهادند.
اما مادرش ملتفت شده گفت نه بلکه به یحیی نامیده می شود.
به وی گفتند از قبیله تو هیچ کس این اسم را ندارد.
پس به پدرش اشاره کردند که او را چه نام خواهی نهاد، او تخته ای خواسته بنوشت که نام او یحیی است و همه متعجب شدند.
در ساعت دهان و زبان او بازگشته به حمد خداوند متکلم شد پس بر تمامی همسایگان ایشان خوف مستولی گشته و جمیع این وقایع در همه کوهستان یهودیه شهرت یافت.
و هرکه شنید در خاطر خود تفکر نمود گفت این چه نوع طفل خواهد بود و دست خداوند با وی می بود.
و پدرش زکریا از روح القدس پر شده نبوت نموده گفت: خداوند خدایِ اسرائیل، متبارک باد.
زیرا از قوم خود تفقد نموده برای ایشان خدایی قرار داد و شاخ نجات برای ما برافراشت در خانه بنده خود داود.»(انجیل لوقا، باب اول،67-57).
به گزارش انجیل لوقا، پس از ولادت یحیی مردم خواستند اسم آن نوزاد را همنام پدرش زکریا کنند ولی مادرش از این کار آگاه شده و گفت که نام او یحیی خواهد بود.
اطرافیان از این نام تعجب کردند زیرا که پیش از این کسی بدان اسم نامبردار نشده بود.
همسایگان و اطرافیان دوباره از زکریا پرسیدند که نام آنرا چه خواهی گذاشت.
زکریا هم، نام یحیی را، روی تخته ای نوشت و به آنان نشان داد و از این وقت بود که زبان زکریا به سخن گشوده شد و به حمد و ستایش پروردگار پرداخت و او که از روح القدس پر شده بود، پس از حمد و ستایش الهی، به بیان فلسفه ولادت یحیی و آینده بنی اسرائیل پرداخت و آنرا هدیه ای الهی و بسیار متبارک برای بنی اسرائیل خواند که مایه نجات بنی اسرائیل از دشمنان و نجات آنان از گناهان خواهد بود تا آنان را از ظلمت و جهالت و موت به سوی نور رهنمون شود.
1-1-3- شهادت زکریا: «تا انتقام خون جمیع انبیاء که از ابنای عالم ریخته شد از این طبقه گرفته شود.
از خون هابیل تا خون زکریا که در میان مذبح و هیکل(1) کشته شد.
بلی به شما می گویم که از این فرقه بازخواست خواهد شد.» (انجیل لوقا، باب یازدهم، 51 و 50) در این قسمت، عیسی مسیح، به این نکته اشاره می کند که خداوند، انتقام خون تمامی انبیا و فرستادگان خود را از دست ظالمان و سفاکان یهود خواهد گرفت از خون هابیل تا خون زکریا که خون هیچ یک به هدر نخواهد رفت و این قوم در محضر خدا، بازخواست خواهد شد.
همچنانکه این مطلب در انجیل متی نیز آمده است: «تا همه خونهای صادقان که در زمین ریخته شد بر شما وارد آید.
از خون هابیل صدیق تا خون زکریا ابن برخیا که او را در میان هیکل و مذبح کشتید.(انجیل متی، باب بیست و سوم، 35) 1-1-4- همسر زکریا: طبق گزارش انجیل لوقا، همسر زکریا، الیصابات نام داشت که از نسل هارون برادر موسی و از قبیله کاهنان یهود بود.
(لوقا، باب اول، 5) الیزابت، زنی پارسا، متعبد، مجری احکام الهی، پیر و سالخورده و نازا بود.(لوقا، باب اول، 17-5).
1-2- داستان زکریا در قرآن: در قرآن کریم داستان زندگی و نبوت حضرت زکریا(ع) در سوره های آل عمران(38-37)، انعام(85)، مریم(2و 7) و انبیا(89) بیان شده است و در هر یک به ترتیب خداوند وی را به «نبوت و وحی»، «پیامبری عظیم همانند الیاس و اسماعیل و عیسی» و «اهل عبودیت و صلاح» وصف نموده است.
از تاریخ حیات زکریا جز دعا و نیایش آن حضرت به درگاه خداوند جهت فرزند دار شدن و استجابت آن از سوی خداوند و اعطاء یحیی (ع) به وی آنهم پس از مشاهده حالات مریم مقدس(س) در عبادت و کرامت وی به نزد خداوند، چیز دیگری گزارش نشده است.
(طباطبایی، المیزان، 114/27) از این رو، مطابق بیان قرآن کریم، کفالت و سرپرستی مریم به خاطر فقدان پدرش عمران به زکریا داده می شود و پس از رشد و نمو مریم در بیت زکریا و اشتغال وی به عبادت، زکریا بر وی داخل می شود و به تفقد و تشویق مریم می پردازد:«فتقبلها ربها بقبول حسن