دانلود مقاله ابوالقاسم عارف قزوینی

Word 162 KB 15906 23
مشخص نشده مشخص نشده مشاهیر و بزرگان
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • ابوالقاسم‌ عارف قزوینی (۱۲۵۹ - ۱ بهمن ۱۳۱۲)، شاعر و تصنیف ساز ایران.
    عارف در حدود سال ۱۳۰۰ ه.

    ق در قزوین متولد شد.

    پدرش ملاهادی وکیل بود.

    عارف صرف و نحو عربی و فارسی را در قزوین فرا گرفت.

    خط شکسته و نستعلیق را بسیار خوب می نوشت.

    موسیقی را نزد حاج صادق خوارزمی فرا گرفت.

    مدتی به اصرار پدر در پای منبر میرزا حسین واعظ، یکی از وعاظ قزوین، به نوحه خوانی پرداخت و عمامه می‌بست ولی پس از مرگ پدر عمامه را برداشت و ترک روضه خوانی کرد.
    عارف در ۱۷ سالگی به دختری عشق و علاقه پیدا کرد و با او در پنهان ازدواج کرد.

    فشارهای خانواده دختر پس از اینکه مطلع گردیدند زیاد شد و عارف به ناچار به رشت رفت و پس از بازگشت با وجود عشق بسیار آن دختر را طلاق داد و تا آخر عمر ازدواج نکرد.


    عارف در سال ۱۳۱۶ به تهران آمد و چون صدای خوشی داشت با شاهزادگان قاجار آشنا شد و مظفرالدین شاه خواست او را در ردیف فراش خلوتها درآورد اما عارف به به قزوین بازگشت.


    در سال ۱۳۲۳ ه.

    ش در زمان آغاز 23 سالگی عارف زمزمه مشروطیت بلند گشته بود، عارف نیز با غزلهای خود به موفقیت مشروطیت کمک کرد.
    در سال ۱۳۳۵ یکی از دوستان عارف به نام «عبدالرحیم خان» خودکشی کرد و عارف بر اثر این به جنون مبتلا شد و نظام السلطنه مافی او را برای مداوا به بغداد برد.

    پس از چندی همراه نظام السلطنه به استانبول رفت.
    او تا اواخر عمر تصنیف‌ها و شعرهای ملی سرود.

    تصنیف‌های او از دوران مشروطیت و جنگ‌جهانی اول تا امروز نیز برسرزبان‌ها است.
    در اواخر عمر به افسردگی دچار شد و در روز ۲ بهمن ۱۳۱۶ خورشیدی در همدان درگذشت.


    آثار
    • دیوان اشعار عارف قزوینی
    تصنیف‌ها
    1.

    دیدم صنمی، سرو قدی، روی چو ماهی – آواز افشاری – ۱۲۶۵
    2.

    ای امان از فراقت امان – دستگاه شور – ۱۲۷۵ (همزمان با ورود مشروطه خواهان به تهران)
    3.

    نمی دانم چه در پیمانه کردی – آواز افشاری
    4.

    نکنم چاره اگر دل هر جایی را – آواز افشاری – ۱۲۷۶
    5.

    افتخار همه آفاقی و منظور منی – دستگاه سه‌گاه - (برای افتخارالسلطنه - دختر ناصرالدین شاه، که عارف را عشقی بود)
    6.

    تو‌ای تاج، تاج سر خسروانی – آواز افشاری – ۱۲۷۷
    7.

    هنگام می فصل گل و گشت چمن شد – آواز دشتی - (به مناسبت افتتاح دوره‌ی دوم مجلس‌شورای‌ملی‌ایران)
    8.

    دل هوس سبزه و صحرا ندارد – آواز ابوعطا
    9.

    نه قدرت که با وی نشینم، نا طاقت که جز وی ببینم – آواز افشاری
    10.

    ننگ آن خانه که مهمان ز سر خوان برود – آواز دشتی – ۱۲۸۸ - (به مناسبت اخراج مورگان شوستر امریکایی از ایران)
    11.

    باد فرح بخش بهاری وزید – آواز بیات‌زند
    12.

    بلبل شوریده فغان می‌کند – دستگاه ماهور – ۱۲۸۹
    13.

    گریه را به مستی بهانه کردم – آواز دشتی – ۱۲۸۷
    14.

    از کفم رها شد مهار دل –آواز افشاری – ۱۲۸۸
    15.

    ترک چشمش ار فتنه کرد راست – گوشه حجاز – ۱۲۹۴
    16.

    چه شورها که من به پا ز شاهناز می‌کنم – دستگاه شور – ۱۲۹۵
    17.

    بماندیم ما، مستقل شد ارمنستان – دستگاه سه‌گاه –۱۲۹۷
    18.

    جان برخی آذربایجان باد – آواز دشتی – ۱۲۹۷ (برای آذربایجان - در جواب تفرقه افکنان)
    19.

    شانه بر زلف پریشان زده‌ای، به‌به و به – آواز دشتی –۱۲۹۷
    20.

    رحم‌ای خدای دادگر کردی نکردی – آواز بیات‌زند – ۱۲۹۷
    21.

    امروز‌ای فرشته‌ی رحمت بلا شدی – آواز افشاری – ۱۲۹۹
    22.

    گریه کن که گر سیل خون گری ثمر ندارد – آواز دشتی – ۱۳۰۰ (به مناسبت مرگ کلنل محمد تقی‌خان پسیان)
    23.

    تا رخت مقید نقاب است – آواز بیات‌اصفهان – ۱۳۰۱
    24.

    ای دست حق پشت و پناهت بازآ – دستگاه شور – ۱۳۰۰(برای سید ضیا)
    25.

    بهار دلکش رسید و دل به جا نباشد – آواز ابو عطا
    26.

    گو به ساقی کز ایاغی ترکی و ماغی
    27.

    باد صبا بر گل گذر کن – آواز شوشتری
    28.

    چه آذرها به جان از عشق آذربایجان دارم – ۱۳۰۳(به یاد ستارخان و باقر خان)
    29.

    باد خزانی زد ناگهانی، کرد آنچه دانی – دستگاه شور - ۱۳۰۳(برای آذربایجان)
    خوانندگان تصنیف‌ها به دلیل سادگی و نداشتن اوج در تصنیف‌های عارف و اینکه غالب تصنیف‌ها قابل اجرا روی یک یا دو گوشه است، تصنیف‌های عارف را به سادگی مردم می‌توانستند بخوانند، از زمان سروده شدن تصنیف‌ها تا به امروز به وسیله خوانندگان غیرحرفه‌ای و حرفه‌ای بارها این تصنیف‌ها خوانده شده، از جمله خوانندگان پرآوازه که برخی تصنیف‌های عارف را اجرا کرده‌اند: قمرالملوک وزیری، عبدالله دوامی، محمدرضا شجریان، صدیق تعریف، محسن کرامتی.

    عارف قزوینی و مشروطه عارف پسر ملاهادی متخلص به عارف در شهر قزوین تولد یافت، تحصیلات خود را در هفده‌سالگی بپایان رسانید، غزلیات واشعار دیگرش شورانگیز وحاوی مضامین ملی ووطن‌پرستی بود، در اواخر عمر گوشه‌گیری کرد به تصنیف شکلی نوداد.

    کلیات دیوان عارف چاپ شده است مشتمل بر 97 غزل، 89 تصنیف و12 شعر هجویه میباشد.

    با اینکه تعداد اشعار این شاعر کم است، با اینحال مسأئل اجتماعی وسیاسی یک ربع قرن رادربردارد.

    عارف درآغازکارادبی خود ازدرک اهمیت وقایع سیاسی بسیاردور بود،نخست بشیوه متقدمان با همان مضمون ومحتوی وقالی، شعرمیسرود.

    امارفته رفته با آشنائی بیشتر بامحیط واوضاع واحوال اجتماعی وبروز وقایع انقلابی، بشاعری انقلابی، میهن‌پرست، مبارزه راه سعادت وجلوگیری ازستم ستمگران بدل میگردد وسرانجام مدافع سرسخت آزادی میشود0 انقلاب مشروطه درشکل گرفتن شخصیت حق‌طلبی وآزادیخواهی عارف نقشی عمده داشت ومبارزه بارژیم سلطنت رابشدت دنبال میکردوحکومت جمهوری رامی‌ستود وبدست آوردن آزادی ملی واجتماعی رامنوط به بدست گرفتن اسلحه وبرانداختن ریشه استبداد می‌پنداشت0 شعارانقلابی عارف درخدمت هدفها وآرمانهای آزادیخواهانه وروشنفکرانه روزگارش بود0 عارف بااستفاده ازقالب تصنیف وآمیختن اشعار خویش باامثال وحکم وضرب‌المثل‌های عادی مردم شعر خود راهر چه بیشترساده وروان ساخت وبقول د0 س کامیسلروف:“ آثار عارف قزوینی نمونه مناسبات جدید انقلابی نسبت بشعرونمودار پرهیز ازتفنن وشاخص تبدیل ادبیات بیک وسیله واقعی مبارزه درراه آرمانهای ملی است0“ نقل ازکتاب عارف شاعر مردم ترجمه غلامحسین متین عشق به میهن درتمامی دوران‌های زندگانی دشوار شاعر بچشم میخورد0 درست قبل ازمرگ نوشت: من یک ایرانی پاک که برای اوهیچ چیز گرانبهاتر ازوطنش نیست بوده وباقی خواهم ماند، بگذار که درگمنامی بمیرم وآرزوی من این است که ملتم نیرومندتر وسر‌بلند وکشورم شکوفا باشد …..

    “کلیات دیوان عارف ص457 نقل از کتاب عارف شاعرمردم تألیف گ‌گ‌گامین ترجمه غلامحسین متین در دوران انقلاب مشروط عارف بیشتر درتهران بود، مدتی کوتاه نیز درگیلان، اصفهان واراک بسر برد“ ظاهراً“ وقایع انقلابی، بقدری شاعر جوانرا تحت سیطره خود گرفته بودند که بقیه مسائل زندگی اورادردرجه دوم اهمیت قرار میداده است0 اوتمامی استعدادخویش رادر موسیقی درخوانندگی وشاعری، وقف انقلاب میکند دکتر رضازاده شفق مینویسد“ عارف ازنخستین روزهای نهضت مشروطه درایران، همراه ملت درمبارزه باآن روبروبود0“ درین احوال اشعار عارف درجراید چاپ ودرمعابر بوسیله مردم خوانده میشدوازهمین دوره بعنوان شاعر ملی، وطن‌پرست ومبارزه شهرت بسیار یافت0 پیام دوشم از پیر می‌فروش آمد بنوش باده که یک ملتی بهوش آمد هزارپرده زایران درید استبداد هزار شکر که مشروطه پرده پوش آمد زخاک پاک شهیدان راه آزادی ببین که خون سیاوش چنان بجوش آمد برای فتح جوانان جنگجو، جامی زدیم باده وفریاد نوش!

    آمد زخواب غفلت هر آن دیده‌ای که بیدار است بدین گناه اگرکور شد،سزاوار است زده است یکسره خود رابراه بدمستی قسم بچشم تو، ما، مست وخصم بدبیدارست ناله مرغ اسیر، این همه، بهروطن است مسلک مرغ گرفتار قفس، همچو من است خانه‌ای کوشودازدست اجانب آباد زاشک ویران کنش آن خانه، که بیت‌الحزن است جامه‌ای کونشود غرقه بخون بهروطن بدرآن جامه، که ننگ تن وکم ازکفن است آن کسی را که دراین ملک سلیمان کردیم ملت امروز یقین کرد که اواهر من است همه اشراف بوصلت خوش، همچوخسرو رنجبردرغم هجران توچون کوه کن است0 چه ظلم‌ها که از گردش آسمان ندیدم بعیر مشتی دزد، همره کاروان ندیدم دراسن رمه بجز گرگ دگر شبان ندیدم بپای گل بجز زحمت باغبان ندیدم همتی ای خلق اگر ایران پرستید ازچه درین مرحله، ایمن نشستید!

    ؟

    منتظر روزی، ازین بدتر هستید صبر ازاین بیش، دگر جاندارد گرمی نبری رنج، توانگر نگردی این ره عشق است، دلابرنگردی شمع صفت سوز که تاکشته گردی عارف بیدل سرپرواندارد ناله مرغ اسیر، این همه، بهروطن است مسلک مرغ گرفتار قفس همچو من است تانفس باقی است نام دوست باشد برزبانم تاکه جانی هست نقش یار باشد درضمیرم گرنکردم خدمت، این دانم خیانت هم نکردم شکر ایزدراکه عارف نی وکیلم، نی وزیرم بزرگان؟

    جملگی، مست غرورند خدا کسی فکر مانیست زانصاف ومروت سخت دورند خدا، کسی فکر مانیست رعیت بیسواد وگنگ وکورند خدا،کسی فکر مانیست هفده، هجده، نوزده وبیست ای خدا، کسی فکر مانیست ازخون جوانان وطن لاله دمیده، ازفاتم سروقدشان، سروخمیده درسایه‌گل، بلبل ازین غصه خزیده گل نیز چون درغمشان جامه دریده شد مسلمانی مابین وزیران تقسیم (حبیبم) هرکه تقسیمی خود کرد بدشمن تقدیم (حبیبم حزبی اندرطلبت برسراین راُی مقیم (حبیبم) کافریم اربگذاریم که ایمان برود (حبیبم پیام دوشم ازپیر می‌فروش آمد بنوش باده که یک ملتی به هوش آمد بادخزان پیرهن گل درید دامن گل شد زنظر ناپدید سروچویعقوب ازین غم خمید غصه قد سروکمان میکند خارجه درمجلس ماجا گرفت نرگس شهلا ده ایما گرفت نابود بادظلم چوضحاک ماردوش تابود وهست کاوه حداد زنده باد به هیچ مملکت وملک این نبود ونیست بدست گرگ، شبانی رها کند گله را دردایره کلام عارف، واژه‌هائی وارد میشوند که برای شعر سنتی، بیگانه وغیر معمولی ستند: انقلاب ، حزب، فراکسیون، استبداد، آزادی، اجنبی، ملی، قانون‌اساسی، سیاست ولت، هموطن، اشراف، رنجبر، پلیس، مردم، آموزش و پرورش، استقلال، خائن و0000 نقل ازکتاب عارف شاعغر مردم تاُ لیف گ ک گامین ترجمه غلامحسین متین چندزپلی تیک اجانب بخوانید؟

    تابکی زدست عدو درعذابند منتظرروزی، ازین بدتر هستید، ازچه درین مرحله، ایمن نشستید؟

    همتی ای خلق، گرایران پرستید گرنبری رنج، توانگری نگردی این ره عشق است دلا !

    برنگردی شمع صفت سوزکه، تا کشته گردی خرابه‌ای شد ایران ومرکز دزدان کنم چه چاره که این جا، پناهگاه من است اگرچه عشق وطن میکشد مرا، اما خوشم بمرگ، که این دوست، خیرخواه من است زتربت من اگر سر زندگیاه واز آن برنگ خون ، گل اربشکفد گیاه من است زراه رنج چو بمنزل نمی‌رسی، بر‌گرد براه راست که این راه شاهراه من است حقوق خویش زمردان، اگر زنان گیرند دراین میان من وصددشت زن- سپاه من است گریزد هرکه زظلمی بمأمنی، عارف شراب خانه درایران، پیاهگاه من است هروقت زآشیانهخودیاد میکنم نفرین بخانواده صیاد میکنم یادرغم اسارت ، جان میدهم بباد یاجان خویش ازقفس آزاد می کنم آتش بجان چند تن افتد، که بیگناه بی موجبی، به ملتی آتش بجان زدند از پرده کار زهد فروشان برون فتاد روزی که پا بدائره امتحان زدند ایران چنان تهی شد از هرکسی، که دست ایرانیان بدامن این ناکسان زدند از من مپرس چونی؟

    دلی چوکاسه‌خونی زاشک پرس که افشا نمود راز درونی حکومت موقتی چه کرد؟

    به که نشنوی گشود در سرای جم بروی اجنبی ای دیده خون ببار که یک ملتی زبون رفته است ومن دوبدیدهبیدارم آرزوست ایران خراب‌تر زدوچشم تو ای صنم اصلاح کار، از تو ، درین کارم آرزوست بیدارم هرکه گشت در ایران زود بدار بیدار و زندگی بی دارم آرزوست ایران فدای بلهوسی های خائنین گردیده یک قشون فداکارم آرزوست “….عارف برخلاف اغلبی از گذشتگان در قسمتی از اشعار خود ترجمان احساسات طبقه عامه وآزادیخواه ملت ایرانست.

    اگر فی‌المثل بعضی از معروفترین قصاید منوچهری قصیده شمعیه یا از بهترین قصاید انوری را در یک مجمع ایرانی بخوانید اغلب تأثیرات ادبی و بدیعی درحاضرین خواهید دید ولی اگر از غزلیات عارف خوانده شود بعضی از آنها می‌تواند حاضرین را به هیجان آورد وباعماق قلوب واحساسات آن‌هافرورود.

    خود دلیل این مدعا خوانده شدن تصانیف وغزلیات اوست در سرتاسر ایران چون اینها تعبیرات ادبی احساسات ملتند، کسانی که در کنسرت‌های عارف شرکت داشته از اشعار دلدوز او را در نغمه دلسوز ومؤثر او شنیده وهیجان ورقت وتأثر مستهمین را دیده‌اندمیتوانند پایهتاثیر این شاعر شورانگیزودلیر ایرانرا بهتر بسنجند.“ عارف تملق کسی رانگفت، زندگی سراسر باتنگرستی داشت، هرچند گاه ازخانه‌ای بخانه‌ای میکوچید،اغلب رفقای خودمیشد وازنابسامانی‌های ایران دستخوش اندوه میشد0“ نقل ازقستی ازمقاله رضازاده شفق درمقدمه کلیات دیوان عارف0 عارف شادروان دردوره ظلمانی استبداد زیست می‌نموده وباهرطبقه ازجامعه تماس داشته وبخوبی ازریاکاری وسالوس وعوام فریبی وفجایع ومظالم واجحافات وتجاوزات استبدادیان دردوره استبداد واقف بوده ودرشئون اجتماعی هم جز خواب غفلت وخستگی وجمودت چیز دیگری ملاحظه ننموده واین وضعیت رابرای نسل معاصر وآینده قابل تحمل ندانسته، لذادر صدد برآمده که بوسیله کنسرت‌ها وسرودهای هیجان‌انگیز (وگاهی تلخ‌) خود بنیان واساس موجودهزمامداران آن دوره زادرهم شکند وملت رااز خواب بیدار وازغفلت هشیار نموده، سازمان تازه ونوی بوجود آورد تاجامعه ایرانی بتواند ازچنگال مظالم استبدادآزادگرددو روی این نظریه با صراحت لهجه و بیان روشن و اشعار دلپسند سودمند وغزلیات شیوای با معنی با ذکر نظائر وامثال، منظور ومرام خود را در طی قطعات دلپذیر ونافذ وعمیق ابراز


  • فهرست مطالب



    عنوان صفحه
    زندگینامه 2
    عارف قزوینی و مشروطه 5
    عارف و روحانیت، یاور استوار 12
    منابع:
    22



تحقیق دانش آموزی در مورد دانلود مقاله ابوالقاسم عارف قزوینی , مقاله دانشجویی با موضوع دانلود مقاله ابوالقاسم عارف قزوینی , پروژه دانشجویی درباره دانلود مقاله ابوالقاسم عارف قزوینی

عارف در حدود سال ۱۳۰۰ ه. ق در قزوین متولد شد. پدرش "ملاهادی وکیل" بود. عارف صرف و نحو عربی و فارسی را در قزوین فرا گرفت. خط شکسته و نستعلیق را بسیار خوب می نوشت. موسیقی را نزد حاج صادق خوارزمی فرا گرفت. مدتی به اصرار پدر در پای منبر میرزا حسین واعظ، یکی از وعاظ قزوین، به نوحه خوانی پرداخت و عمامه می‌بست ولی پس از مرگ پدر عمامه را برداشت و ترک روضه خوانی کرد. عارف در ۱۷ سالگی به ...

صدای ناله عارف بگوش هر که رسید چو دف به سر زد و چون چنگ در خروش آمد ابوالقاسم عارف فرزند ملا هادی وکیل است که در شهر قزوین به وکالت اشتغال داشته است. مولد عارف قزوین، تاریخ تولدش در حدود سال 1259 خورشیدی و 1300 هجری قمری بوده است. عارف صرف و نحو عربی و فارسی و علوم متداوله را در قزوین فرا گرفته و در ادبیات ممارست کرده و نزد سه معلم خوش خط، تحصیل خط نمود؛ به طوری که شکسته و ...

خیلی متأسفم از اینکه دوره عمر به تأسف گذشته خود را که از شدت پریشانی و بدبختی همیشه میل داشته ام فراموش کرده باشم به اختصار هم ننوشته که پس از مرگ من چهار نفر از دوستان یا علاقمندان به این آب و خاک یا اشخاص بدبخت و بد زندگانی مانند من بدانید از دست زندگی به من چه گذشته است، خدایا وجدان خود را به شهادت می طلبم که آنچه را می نویسم عین حقیقت است. پس اگر در غزلی گفته شده است: محیط ...

زندگی و شخصیت دهخدا استاد علی اکبر دهخدا از خبره ترین و فعال ترین استادان ادبیات فارسی در روزگار معاصر است که بزرگترین خدمت به زبان فارسی در این دوران را انجام داده. لغت نامه بزرگ دهخدا که در بیش از پنجاه جلد به چاپ رسیده است و شامل همه لغات زبان فارسی با معنای دقیق و اشعار و اطلاعاتی درباره آنهاست و کتاب امثال و حکم که شامل همه ضرب المثل ها و احادیث و حکمت ها در زبان فارسی است ...

بازتاب وقایع سیاسی از صدور فرمان مشروطیت تا پایان سلسله قاجاریه در شعر شاعران دوران پس از تلاش ها و آویز و گریزهای بسیار مجاهدان و علمای دینی و ملت ایران سرانجام در سیزدهم مرداد 1285 خورشیدی مظفرالدین شاه قاجار فرمان حکومت مشروطه را امضا و صادر کرد و سه روز پس از آن دستخط دیگری در تأیید فرمان مشروطیت صادر نمود که در آن فرمان صریح نسبت به تأسیس مجلس منتخبین ملت داده شد. از آن ...

به نام خدا خلاصه تاریخ ایران         زمان میلادی زمان هجری سلسله پادشاه رویدادها پایتخت حدود ٧٢٠ تا ٥٥٠ پیش از میلاد   مادها دیا اکو دیااکو هفت قبیله آریایی را در شهر هگمتانه متحد میکند. هگمتانه فره ورتیش   هوخشتره   آژی دهاگ   ٦٧٥ تا ٣٣٠ قبل از میلاد   هخامنشیان کورش از بین بردن مادها - فتح بابل و دادن اجا ...

- نام و لقب و زادگاه و اجداد خواجه نصیر: اسم او را محمد گذاشتند و کینه ابوجعفر و لقب نصیرالدین هم بعدها بر نام و نام پدر و جدش افزوده شد، و بدین جهت در کتب به نام ابوجعفر نصیرالدین محدبن محمدبن حسن طوسی، یا مختصراً خواجه نصیرالدین طوسی مذکور است.[1] دسته‎ای از دانشوران او را خاتم فلاسفه و گروهی او را عقل حادی عشر و گروهی دیگر او را استاد البشر نام نهاده‎اند.[2] خانواده نصیرالدین ...

زندگی و شخصیت دهخدا استاد علی اکبر دهخدا از خبره ترین و فعال ترین استادان ادبیات فارسی در روزگار معاصر است که بزرگترین خدمت به زبان فارسی در این دوران را انجام داده. لغت نامه بزرگ دهخدا که در بیش از پنجاه جلد به چاپ رسیده است و شامل همه لغات زبان فارسی با معنای دقیق و اشعار و اطلاعاتی درباره آنهاست و کتاب امثال و حکم که شامل همه ضرب المثل ها و احادیث و حکمت ها در زبان فارسی است ...

زندگی و شخصیت دهخدا استاد علی اکبر دهخدا از خبره ترین و فعال ترین استادان ادبیات فارسی در روزگار معاصر است که بزرگترین خدمت به زبان فارسی در این دوران را انجام داده. لغت نامه بزرگ دهخدا که در بیش از پنجاه جلد به چاپ رسیده است و شامل همه لغات زبان فارسی با معنای دقیق و اشعار و اطلاعاتی درباره آنهاست و کتاب امثال و حکم که شامل همه ضرب المثل ها و احادیث و حکمت ها در زبان فارسی است ...

عارف پسر ملاهادی متخلص به عارف در شهر قزوین تولد یافت، تحصیلات خود را در هفده‌سالگی بپایان رسانید، غزلیات واشعار دیگرش شورانگیز وحاوی مضامین ملی ووطن‌پرستی بود، در اواخر عمر گوشه‌گیری کرد به تصنیف شکلی نوداد. کلیات دیوان عارف چاپ شده است مشتمل بر 97 غزل، 89 تصنیف و12 شعر هجویه میباشد. با اینکه تعداد اشعار این شاعر کم است، با اینحال مسأئل اجتماعی وسیاسی یک ربع قرن رادربردارد. ...

ثبت سفارش