دانلود مقاله ارزش ادبی نهج البلاغه

Word 75 KB 15939 22
مشخص نشده مشخص نشده الهیات - معارف اسلامی - اندیشه اسلامی
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • ارزش ادبی نهج البلاغه
    این مجموعه نفیس و زیبا به نام نهج البلاغه که اکنون در دست ما است و روزگار از کهنه کردن آن ناتوان است و گذشت زمان و ظهور افکار و اندیشه‏های نوتر و روشن‏تر مرتبا بر ارزش آن افزوده است ، منتخبی از خطابه‏ها و دعاها و وصایا و نامه‏ها و جمله‏های‏ کوتاه مولای متقیان علی ( ع ) است که بوسیله سید شریف بزرگوار رضی‏ رضوان الله علیه در حدود هزار سال پیش گردآوری شده است .

    آنچه تردید ناپذیر است اینست که علی ( ع ) چون مرد سخن بوده است ،
    خطابه‏های فراوان انشاء کرده ، و همچنین به تناسبهای مختلف جمله‏های‏ حکیمانه کوتاه فراوان از او شنیده شده است ، همچنانکه نامه‏های فراوان‏ مخصوصا در زمان خلافت نوشته است ، و مردم مسلمان علاقه و عنایت خاصی به‏ حفظ و ضبط آنها داشته‏اند .

    مسعودی که تقریبا صد سال پیش از سید رضی می‏زیسته است( اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم هجری ) در جلد دوم مروج الذهب تحت عنوان
    فی ذکر لمع من کلامه و اخباره و زهده می‏گوید : آنچه مردم از خطابه‏های علی در مقامات مختلف حفظ کرده‏اند ( 1 ) بالغ بر چهارصد و هشتاد و اندی می‏شود ، علی ( ع ) آن خطابه‏ها را بالبدیهه‏ و بدون یادداشت و پیشنویس انشاء می‏کرد ، و مردم هم الفاظ آنرا می‏گرفتند و هم عملا از آن بهره‏مند می‏شدند .


    گواهی دانشمند خبیر و متتبعی مانند مسعودی می‏رساند که خطابه‏های علی چه‏ قدر فراوان بوده است ، در نهج البلاغه تنها 239 قسمت به نام خطبه نقل‏ شده است ، در صورتیکه مسعودی چهارصد و هشتاد و اندی آمار می‏دهد و به‏ علاوه اهتمام و شیفتگی طبقات مختلف را بر حفظ و ضبط سخنان مولی می‏رساند
    سید رضی و نهج البلاغه
    سید رضی شخصا شیفته سخنان علی ( ع ) بوده است ، او مردی ادیب و شاعر و سخن شناس بود ، ثعالبی که معاصر وی بوده درباره‏اش گفته است : او امروز شگفت‏ترین مردم عصر و شریفترین سادات عراق است و گذشته‏ از اصالت نسب و حسب به ادب روشن و فضل کامل آراسته شده است .

    .

    او از همه شعرای آل ابی الب برتر است با اینکه آل ابی طالب شاعر برجسته فراوان دارند ، اگر بگویم در همه قریش‏ شاعری به این پایه نرسیده است دور از صواب نگفته‏ام ( 1 ) .

    سید رضی به خاطر همین شیفتگی که به ادب عموما و به کلمات علی ( ع ) خصوصا ، داشته است بیشتر از زاویه فصاحت و بلاغت و ادب به سخنان مولی‏ می‏نگریسته است ، و به همین جهت در انتخاب آنها این خصوصیت را در نظر گرفته است ، یعنی آن قسمت‏ها بیشتر نظرش را جلب می‏کرده است که از جنبه بلاغت برجستگی خاص داشته است ، و از این رو نام مجموعه منتخب‏ خویش را نهج البلاغه نهاده است ، و به همین جهت نیز اهمیتی به‏ ذکر ماخذ و مدارک نداده است ، فقط در موارد معدودی به تناسب خاصی نام‏ کتابی را می‏برد که آن خطبه یا نامه در آنجا آمده است .


    سید رضی شخصا شیفته سخنان علی ( ع ) بوده است ، او مردی ادیب و شاعر و سخن شناس بود ، ثعالبی که معاصر وی بوده درباره‏اش گفته است : " او امروز شگفت‏ترین مردم عصر و شریفترین سادات عراق است و گذشته‏ از اصالت نسب و حسب به ادب روشن و فضل کامل آراسته شده است .

    او از همه شعرای آل ابی الب برتر است با اینکه آل ابی طالب شاعر برجسته فراوان دارند ، اگر بگویم در همه قریش‏ شاعری به این پایه نرسیده است دور از صواب نگفته‏ام " ( 1 ) .

    سید رضی به خاطر همین شیفتگی که به ادب عموما و به کلمات علی ( ع ) خصوصا ، داشته است بیشتر از زاویه فصاحت و بلاغت و ادب به سخنان مولی‏ می‏نگریسته است ، و به همین جهت در انتخاب آنها این خصوصیت را در نظر گرفته است ، یعنی آن قسمت‏ها بیشتر نظرش را جلب می‏کرده است که از جنبه بلاغت برجستگی خاص داشته است ، و از این رو نام مجموعه منتخب‏ خویش را " نهج البلاغه " نهاده است ، و به همین جهت نیز اهمیتی به‏ ذکر ماخذ و مدارک نداده است ، فقط در موارد معدودی به تناسب خاصی نام‏ کتابی را می‏برد که آن خطبه یا نامه در آنجا آمده است .

    در یک مجموعه تاریخی و یا حدیثی در درجه اول باید سند و مدرک مشخص‏ باشد وگرنه اعتبار ندارد ، ولی ارزش یک اثر ادبی در لطف و زیبایی و حلاوت و شیوائی آن است .

    در عین حال نمی‏توان گفت که سید رضی از ارزش‏ تاریخی و سایر ارزشهای این اثر شریف غافل و تنها متوجه ارزش ادبی آن‏ بوده است .

    خوشبختانه در عهدها و عصرهای متاخرتر افراد دیگری در پی گرد آوری اسناد و مدارک نهج البلاغه برآمده‏اند ، و شاید از همه مشروحتر و جامعتر کتابی است به نام نهج‏ السعاده فی مستدرک نهج البلاغه " که در حال حاضر بوسیله یکی از فضلای‏ متتبع و ارزشمند شیعه عراق به نام محمد باقر محمودی در حال تکوین است ، در این کتاب ذی قیمت مجموعه سخنان علی ( ع ) اعم از خطب ، اوامر ، کتب و رسائل ، وصایا ، ادعیه ، کلمات قصار جمع آوری شده است این کتاب‏ شامل نهج البلاغه فعلی و قسمت‏های علاوه‏ای است که سید رضی آنها را انتخاب‏ نکرده و یا در اختیارش نبوده است و ظاهرا جز قسمتی از کلمات قصار ، مدارک و ماخذ همه بدست آمده است .

    تاکنون چهار جلد از این کتاب چاپ‏ و منتشر شده است .

    این نکته نیز ناگفته نماند که کار گردآوری مجموعه‏ای از سخنان علی ( ع ) منحصر به سید رضی نبوده است ، افراد دیگری نیز کتابهایی با نام‏های‏ مختلف در این زمینه تالیف کرده‏اند .

    معروف ترین آنها " غرر و درر آمدی " است که محقق جمال الدین خوانساری آن را به فارسی شرح کرده است‏ و اخیرا به همت فاضل متتبع عالیقدر آقای میر جلال الدین محدث ارموی ، از طرف دانشگاه تهران چاپ شده است .

    " علی الجندی " رئیس دانشکده علوم در دانشگاه قاهره در مقدمه‏ای که‏ بر کتاب " علی بن ابی طالب ، شعره و حکمه " نوشته است ، چند کتاب و نسخه از این مجموعه‏ها نام می‏برد که برخی از آنها به صورت خطی مانده است‏ و هنوز چاپ نشده است ، از این قرار : 1 - دستور معالم الحکم ، از قضاعی صاحب الخطط .

    " نثراللئالی " این کتاب به وسیله یک مستشرق روسی در یک جلد ضخیم ترجمه و منتشر شده است .3 - " حکم سیدنا علی ( ع " نسخه خطی در دارالکتب المصریه .

    دو امتیاز کلمات امیرالمومنین ( ع ) از قدیم‏ترین ایام با دو امتیاز همراه بوده‏است و با این دو امتیاز شناخته می‏شده است : یکی فصاحت و بلاغت ، و دیگر چند جانبه بودن و به اصطلاح امروز چند بعدی بودن .

    هر یک از این دو امتیاز به تنهایی کافی است که به کلمات علی ( ع ) ارزش فراوان بدهد ، ولی توام شدن این دو با یکدیگر یعنی اینکه سخنی در مسیرها و میدانهای‏ مختلف و احیانا متضاد رفته و در عین حال کمال فصاحت و بلاغت خود را در همه آنها حفظ کرده باشد ، سخن علی ( ع ) را قریب به حد اعجاز قرار داده‏ است و به همین جهت سخن علی در حد وسط کلام مخلوق و کلام خالق قرار گرفته‏ است و درباره‏اش گفته‏اند : " فوق کلام المخلوق و دون کلام الخالق " !

    زیبایی این امتیاز نهج البلاغه برای فردی که سخن شناس باشد و زیبایی سخن را درک کند نیاز به توضیح و توصیف ندارد ، اساسا زیبایی درک کردنی است‏ نه وصف کردنی .

    نهج البلاغه پس از نزدیک چهارده قرن برای شنونده امروز همان لطف و حلاوت و گیرندگی و جذابیت را دارد که برای مردم آنروز داشته‏ است ، ما نمی‏خواهیم در مقام اثبات این مطلب برآئیم ، به تناسب‏ بحث و گفتگویی درباره تاثیر و نفوذ سخن علی در دلها و در برانگیختن‏ اعجابها که از زمان خود آنحضرت تا امروز با این همه تحولات و تغییراتی‏ که در فکرها و ذوقها پیدا شده ، ادامه دارد ، انجام می‏دهیم و از زمان خود آنحضرت آغاز می‏کنیم : یاران علی ( ع ) خصوصا آنان که از سخنوری بهره‏ای داشتند شیفته سخنانش‏ بودند ، ابن عباس یکی از آنهاست .

    ابن عباس آنچنانکه " جاحظ " در " البیان و التبیین " نقل می‏کند خود خطیبی زبردست بوده است ( 1 ) .

    وی اشتیاق خود را به شنیدن سخنان علی ( ع ) و لذت بردن خویش را از سخنان نغز آن حضرت کتمان نمی‏کرده است ، چنان که هنگامی که علی ( ع ) خطبه معروف شقشقیه را انشاء فرمود ابن عباس حضور داشت ، در این بین ، مردی از اهل سواد کوفه نامه‏ای که مشتمل بر مسائلی بود به دست آن حضرت‏ داد و سخن قطع شد .

    علی علیه السلام پس از قرائت آن نامه با آنکه ابن‏ عباس تقاضا کرد سخن را ادامه دهد ادامه نداد ، ابن عباس گفت هرگز در عمر خود از سخنی متاسف نشدم آنچنانکه بر قطع این سخن متاسف شدم .

    ابن عباس در مورد یکی از نامه‏های کوتاه علی که به عنوان خودش صادرشده می‏گوید : " بعد از سخن پیامبر اکرم ( ص ) از هیچ سخنی به اندازه‏ این سخن سود نبردم " ( 2 ) .

    معاویه بن ابی سفیان که سرسخت ترین دشمنان وی بود به زیبایی و فصاحت‏ خارق العاده سخن او معترف بود .

    محقن بن ابی محقن به علی ( ع ) پشت می‏کند و به معاویه رو می‏آورد و برای این که دل معاویه را که از کینه علی ( ع ) می‏جوشد خرسند سازد گفت : از نزد بی زبانترین مردم به نزد تو آمدم .

    آنچنان این چاپلوسی مشمئز کننده بود که خود معاویه او را ادب کرد .

    گفت : وای بر تو !

    علی بی زبانترین افراد است ؟

    !

    قریش پیش از علی از فصاحت آگاهی نداشت ، علی به قریش درس فصاحت آموخت .

    تاثیر و نفوذ آنان که پای منبر او می‏نشستند سخت تحت تاثیر قرار می‏گرفتند ، مواعظ وی دلها را می‏لرزانید و اشکها را جاری می‏ساخت ، هنوز هم کدام دل است که‏خطبه‏های موعظه‏ای علی ( ع ) را بخواند و یا گوش کند و بلرزه در نیاید ، سید رضی پس از نقل خطبه معروف " الغراء " ( 1 ) می‏گوید : وقتی که علی‏ ( ع ) این خطابه را القا کرد بدنها لرزید ، اشکها جاری شد ، دلها به طپش‏ افتاد !

    همام بن شریح از یاران وی است ، دلی از عشق خدا سرشار و روحی از آتش‏ معنی شعله‏ور داشت ، با اصرار و ابرام، از علی علیه السلام می‏خواهد سیمای‏ کاملی از پارسایان ترسیم کند علی از طرفی نمی‏خواهد جواب یاس بدهد و از طرفی می‏ترسد همام تاب شنیدن نداشته باشد لذا با چند جمله مختصر سخن را کوتاه می‏کند ، اما همام راضی نمی‏شود بلکه آتش شوقش تیزتر می‏گردد ، بیشتر اصرار می‏کند و او را سوگند می‏دهد .

    علی شروع به سخن کرد ، در حدود 1 .

    5 صفت ( 1 ) در این ترسیم گنجانیده و هنوز ادامه داشت اما هر چه سخن علی‏ ادامه می‏یافت و اوج می‏گرفت ضربان قلب همام بیشتر می‏شد و روح متلاطمش‏ متلاطمتر می‏گشت و مانند مرغ محبوسی می‏خواست قفس تن را بشکند ، ناگهان‏ فریاد هولناکی جمع شنوندگان را متوجه خود کرد ، فریاد کننده کسی جز همام‏ نبود ، وقتی که بر بالینش رسیدند قالب تهی کرده و جان به جان آفرین‏ تسلیم کرده بود .

    علی فرمود : " من از همین می‏ترسیدم ، عجب !

    مواعظ بلیغ با دلهای‏ مستعد چنین می‏کند ؟

    " این بود عکس العمل معاصران علی در برابر سخنانش .

    اعترافات علی ( ع ) یگانه کسی است بعد از رسول خدا که مردم به حفظ و ضبط سخنانش اهتمام داشتند .

    ابن ابی الحدید از " عبدالحمید کاتب " که در فن نویسندگی ضرب المثل‏ است .

    ( 1 ) و در اوایل قرن دوم هجری می‏زیسته است نقل می‏کند که گفت‏ هفتاد خطبه از خطبه‏های علی ( ع ) را حفظ کردم و پس از آن ذهنم جوشید که‏ جوشید .

    " علی الجندی " نیز نقل می‏کند که از " عبدالحمید " پرسیدند : چه‏ چیز تو را به این پایه از بلاغت رساند ؟

    گفت : حفظ کلام الاصلع ( 2 ) = " ازبر کردن سخنان علی " .

    عبدالرحیم بن نباته ضرب المثل خطبای عرب است در دوره اسلامی ، وی‏ اعتراف می‏کند که سرمایه فکری و ذوقی خود را از علی ( ع ) گرفته است .

    وی به نقل ابن ابی الحدید در مقدمه شرح نهج البلاغه می‏گوید : " صد فصل از سخنان علی را حفظ کردم و به خاطر سپردم و همانها برای من‏ گنجی پایان ناپذیر بود " .

    جاحظ ، ادیب سخندان و سخن شناس معروف که از نوابغ ادب است و در اوایل قرن سوم هجری می‏زیسته است و کتاب " البیان و التبیین " وی یکی‏ از ارکان چهارگانه ادب بشمار آمده است ( 1 ) مکرر در کتاب خویش‏ ستایش و اعجاب فوق العاده خود را نسبت به سخنان علی ( ع ) اظهار می‏دارد .

    از گفته‏های وی بر می‏آید که در همانوقت سخنان فراوانی از علی ( ع ) در میان مردم پخش بوده است .

    در جلد اول " البیان و التبیین " ( 2 ) رای و عقیده کسانی را نقل‏ می‏کند که صحت و سکوت را ستایش ، و سخن زیاد را ، نکوهش کرده‏اند ، جاحظ می‏گوید : " سخن زیاد که نکوهش شده است سخن بیهوده است ، نه سخن مفید و سودمند وگرنه علی بن ابی طالب و عبدالله بن عباس نیز سخن‏ فراوان داشته‏اند " .

    جاحظ در همان جلد اول ( 1 ) این جمله معروف را از علی ( ع ) نقل می‏کند : « قیمه کل امرء ما یحسنه » " ( 2 ) .

    آنگاه بیش از نیم صفحه این جمله را ستایش می‏کند و می‏گوید : " در همه کتاب ما ، اگر جز این یک جمله نبود کافی ، بلکه کفایت بود ، بهترین سخن آن است که کم آن ، تو را از بسیارش ، بی نیاز کند ، و معنی در لفظ پنهان نشده باشد بلکه ظاهر و نمودار باشد " .

    آنگاه می‏گوید : " و کان الله عز و جل قد البسه من الجلاله و غشاه من نورالحکمه علی‏ حسب نیه صاحبه و تقوا قائله " .

    " گویا خداوند جامه‏ای از جلالت و پرده‏ای از نور حکمت متناسب با نیت‏ پاک و تقوای گوینده‏اش ، بر این جمله کوتاه پوشانیده است " .

    جاحظ در همین کتاب ، آنجا که می‏خواهد درباره سخنوری صعصعه بن صوحان ( 1 بحث کند می‏گوید : " از هر دلیلی بالاتر بر سخنوری او اینست که علی گاهی می‏نشست و از او می‏خواست سخنرانی کند " .

    سید رضی جمله معروفی در ستایش و توصیف سخنان مولی ( ع ) دارد : می‏گوید : " کان امیرالمومنین علیه السلام مشرع الفصاحه و موردها و عنه اخذت‏ قوانینها و علی امثلته حذا کل قائل خطیب و بکلامه استعان کل واعظ بلیغ و مع ذلک فقد سبق و قصروا ، و تقدم و تاخروا ، لان کلامه علیه السلام ، الکلام‏ الذی علیه مسحه من العلم الالهی و فیه عبقه من الکلام النبوی " .

    امیرالمؤمنین آبشخور فصاحت و ریشه و زادگاه بلاغت است .

    اسرار مستور بلاغت از وجود او ظاهر گشت و قوانین آن از او اقتباس شد .

    هر گوینده‏ سخنور از او دنباله روی کرد و هر واعظ سخندانی از سخن او مدد گرفت ، در عین حال به او نرسیدند و از او عقب ماندند .

    بدان جهت که بر کلام او نشانه‏ای از دانش خدایی و بوئی‏ از سخن نبوی موجود است .

    ابن ابی الحدید از علماء معتزلی قرن هفتم هجری است ، او ادیبی ماهر و شاعری چیره دست است و چنانکه می‏دانیم سخت شیفته کلام مولی است و مکرر در خلال کتاب خود شیفتگی خویش را ابراز می‏دارد .

    در مقدمه کتاب خویش می‏گوید : " به حق ، سخن علی را از سخن خالق فروتر و از سخن مخلوق فراتر خوانده‏اند ، مردم همه دو فن خطابه و نویسندگی را از او فرا گرفته‏اند .

    همین کافی است که یک دهم بلکه یک بیستم آنچه مردم از سخنان علی گرد آورده و نگهداری کرده‏اند از سخنان هیچکدام از صحابه رسول اکرم با آنکه‏ فصحایی در میان آنها بوده است ، نقل نکرده‏اند ، و باز کافی است که مردی‏ مانند جاحظ در البیان و التبیین و سایر کتب خویش ستایشگر او است " .

    ابن ابی الحدید در جلد چهارم کتاب خود در شرح نامه امام به عبدالله بن‏ عباس پس از فتح مصر به دست سپاهیان معاویه و شهادت محمد بن ابی بکر که امام ، خبر در آئینه این عصر از چهارده قرن پیش تاکنون .

    جهان هزاران رنگ به خود گرفته ، فرهنگ‏ها تغییر و تحول یافته و ذائقه‏ها دگرگون شده است ، ممکن است کسی بپندارد که فرهنگ قدیم و ذوق قدیم سخن علی را می‏پسندید و در برابرش خاضع بود ، فکر و ذوق جدید بنحو دیگری قضاوت می‏کند ، اما باید بدانیم که سخن علی ( ع ) چه از نظر صورت و چه از نظر معنی محدود به هیچ زمان و هیچ مکانی‏ نیست ، انسانی و جهانی است ، ما بعد در این باره بحث خواهیم کرد فعلا به موازات اظهار نظرهایی که در قدیم در این زمینه شده است اظهار نظرهای‏ صاحب نظران عصر خود را اندکی منعکس می‏کنیم .

    مرحوم " شیخ محمد عبده " مفتی اسبق مصر از افرادی است که تصادف و دوری از وطن او را با نهج البلاغه آشنا می‏کند و این آشنایی به شیفتگی‏ می‏کشد و شیفتگی به شرح این صحیفه مقدس و تبلیغ آن در میان نسل جوان عرب‏ ، منجر می‏گردد .

    وی در مقدمه شرح خود می‏گوید : " در همه مردم عرب زبان ، یک نفر نیست مگر آنکه معتقد است سخن علی ( ع ) بعد از قرآن و کلام نبوی ، شریفترین و بلیغ‏ترین و پرمعنی‏ترین و جامعترین سخنان است " .

    علی الجندی رئیس دانشکده علوم در دانشگاه قاهره در مقدمه کتاب " علی‏ بن ابی طالب ، شعره و حکمه " درباره نثر علی ( ع ) می‏گوید : " نوعی خاص از آهنگ موسیقی که بر اعماق احساسات پنجه می‏افکند در این سخنان هست ، از نظر سجع ، چنان منظوم است که می‏توان آنرا " شعر منثور " نامید " .

    وی از قدامه بن جعفر نقل می‏کند که گفته است : " برخی در سخنان کوتاه ، توانایند و برخی در خطبه‏های طولانی ، و علی در هر دو قسمت بر همه پیشی گرفته است ، همچنانکه در سایر فضیلتها " .

    " طه حسین " ادیب و نویسنده معروف مصری معاصر ، در کتاب " علی و بنوه " داستان مردی را نقل می‏کند که در جریان جنگ جمل دچار تردید می‏شود ، با خود می‏گوید چطور ممکن است شخصیت‏هایی از طراز طلحه و زبیر برخطا باشند ؟

    درد دل خود را با خود علی ( ع ) در میان می‏گذارد و از خود علی‏ می‏پرسد که مگر ممکن است چنین شخصیتهای عظیم بی‏سابقه‏ای برخطا روند ؟

    علی‏ به او می‏فرماید : " « انک لملبوس علیک ، ان الحق و الباطل لا یعرفان باقدار الرجال ، اعرف الحق تعرف اهله ، و اعرف الباطل تعرف اهله » " .

    یعنی تو سخت در اشتباهی ، تو کار واژگونه کرده‏ای ، تو به جای اینکه حق و باطل را مقیاس عظمت و حقارت شخصیتها قرار دهی ، عظمتها و حقارتها را که قبلا با پندار خود فرض کرده‏ای ، مقیاس حق و باطل قرار داده‏ای ، تو می‏خواهی حق را با مقیاس افراد بشناسی‏ !

    برعکس رفتار کن !

    اول خود حق را بشناس ، آن وقت اهل حق را خواهی‏ شناخت ، خود باطل را بشناس ، آنوقت اهل باطل را خواهی شناخت ، آنوقت‏ دیگر اهمیت نمی‏دهی که چه کسی طرفدار حق است و چه کسی طرفدار باطل ، و از خطا بودن آن شخصیتها در شگفت و تردید نخواهی بود .

    " طه حسین " پس از نقل جمله‏های بالا می‏گوید : " من پس از وحی و سخن خدا ، جوابی پر جلال‏تر و شیواتر از این جواب‏ ندیده و نمی‏شناسم " .

    " شکیب ارسلان " ملقب به امیرالبیان یکی دیگر از نویسندگان زبر دست‏ عرب در عصر حاضر است .

    در جلسه‏ای که به افتخار او در مصر تشکیل شده بود ، یکی از حضار می‏رود پشت تریبون و ضمن سخنان خود می‏گوید : دو نفر در تاریخ اسلام پیدا شده‏اند که به حق شایسته‏اند " امیر سخن " نامیده شوند : یکی علی بن ابی طالب و دیگری شکیب " .

    شکیب ارسلان با ناراحتی برمی‏خیزد و پشت تریبون قرار می‏گیرد و از دوستش که چنین مقایسه‏ای به عمل آورده گله می‏کند و می‏گوید : " من کجا و علی بن ابی طالب کجا !

    من بند کفش علی هم به حساب‏ نمی‏آیم " ( 1 ) .

    " میخائیل نعیمه " نویسنده مسیحی معاصر لبنانی در مقدمه کتاب " الامام علی " تالیف جرج جورداق مسیحی لبنانی ، می‏گوید : " علی تنها در میدان جنگ قهرمان نبود ، در همه جا قهرمان بود : در صفای دل ، پاکی وجدان ، جذابیت سحر آمیز بیان ، انسانیت واقعی ، حرارت‏ ایمان ، آرامش شکوهمند ، یاری مظلومان ، تسلیم حقیقت بودن در هر نقطه و هر جا که رخ بنماید ، او در همه این میدانها قهرمان بود " .

    سخن خود را پایان می‏دهیم و بیش از این به نقل ستایش افراد و اشخاص‏ نمی‏پردازیم ستایشگر سخن علی ( ع ) ستایشگر خود است .

    مادح خورشید ، مداح خود است که دو چشمم روشن و نامرمد است .

    سخن خود را در این زمینه به سخن خود علی ( ع ) پایان می‏دهیم : روزی یکی از اصحاب علی ( ع ) خواست خطابه‏ای ایراد کند ، نتوانست و زبانش به اصطلاح بند آمد ، علی فرمود : همانا زبان ، پاره‏ای از انسان است و در اختیار ذهن او ، اگر ذهن نجوشد و واپس رود از زبان کاری ساخته نیست ، اما آنگاه که ذهن باز شود مهلت‏ به زبان نمی‏دهد .

    سپس فرمود : " « و انا لامراء الکلام و فینا تنشبت عروقه و علینا تهدلت غصونه »".

    همانا ما فرماندهان سپاه سخنیم ، ریشه درخت سخن در میان ما دویده و جا گرفته و شاخه‏هایش بر سر ما آویخته است ( 1 ) جاحظ در " البیان و التبیین " از عبدالله بن الحسن بن علی ( عبدالله‏ محض ) نقل می‏کند که علی ( ع ) فرموده است : ما به پنج خصلت از دیگران ممتازیم : " فصاحت ، زیبایی رخسار ، گذشت و اغماض ، شجاعت و دلیری ، محبوبیت در میان زنان " ( 2 ) .

    اکنون درباره خصیصه دوم سخنان علی ، یعنی چند بعدی معانی آن ، که موضوع‏ اصلی این سلسله مقالات است وارد بحث می‏شویم.

    شاهکارها هر ملتی کم و بیش در میان خود از نظر ادبی آثاری دارد که برخی از آنها شاهکار به شمار می‏رود .

    بگذریم از برخی شاهکارهای دنیای قدیم در یونان و غیر یونان و برخی شاهکارهای ادبی قرون جدید در ایتالیا و انگلستان و فرانسه و غیره ، گفتگو و قضاوت درباره آنها را بر عهده کسانی می‏گذاریم‏ که با آن ادبیات آشنا هستند و شایستگی داوری درباره آنها را دارند ، سخن‏ خود را محدود می‏کنیم به شاهکارهایی که در زبان عربی و فارسی وجود دارد و کم و بیش می‏توانیم آنها را درک کنیم .

    البته قضاوت صحیح درباره شاهکارهای زبان عربی و فارسی خاصه ادبا و اهل‏ فن است ، ولی این اندازه مسلم است که هر یک از این شاهکارها از جنبه‏ خاصی شاهکار است نه از همه جنبه‏ها ، و به عبارت صحیحتر : هر یک از خداوندان این شاهکارها تنها در یک زمینه خاص و محدود توانسته‏اند هنر نمائی کنند ، در واقع استعداد هنریشان در یک زمینه معین و محدود بوده‏ است.

    ارزش مطالعه در آثار و آیات با همه اینها یک نکته قابل تامل است و آن اینکه اهتمام عظیم قرآن به‏ مطالعه در مخلوقات زمینی و آسمانی ، آیا به این صورت است که هر گونه‏ راه دیگر را باطل شناخته است ؟

    یا قرآن همچنانکه مردم را به مطالعه " آیات " خدا دعوت کرده است به نوعی دیگر تفکر نیز دعوت کرده است ؟

    اساسا ارزش مطالعه در مخلوقات و آثار آفرینش از نظر کمک به معارفی که‏ مطلوب قرآن است و در این کتاب بزرگ آسمانی بدانها اشاره یا تصریح شده‏ است چقدر است ؟

    حقیقت این است که میزان کمکی که مطالعه در آثار آفرینش می‏تواند بکند نسبت به مسائلی که صریحا قرآن کریم آنها را عنوان کرده است اندک است‏ .

    قرآن مسائلی در الهیات مطرح کرده که بهیچوجه با مطالعه در طبیعت و خلقت قابل تحقیق نیست .

    ارزش مطالعه در آثار آفرینش این قدر است که به روشنی ثابت می‏کند قوه مدبر و حکیم و علیمی جهان راتدبیر می‏کند ، آئینه بودن جهان از نظر حسی و تجربی همین اندازه است که‏طبیعت ماورائی دارد و دست توانا و دانائی کارخانه جهان را می‏گرداند .

    ولی قرآن برای بشر به این اندازه قانع نیست که بداند دست توانا ودانا و حکیم و علیمی جهان را اداره می‏کند ، این مطلب درباره سایر کتب‏آسمانی شاید صدق کند ، اما درباره قرآن که آخرین پیام آسمانی است ومطالب زیادی درباره خدا و ماوراء طبیعت طرح کرده است ، بهیچوجه صدق‏ نمی‏کند .

    مقایسه و داوری اگر یک مقایسه - و لو بطور مختصر - میان منطق نهج البلاغه با منطق سایرمکتبهای فکری به عمل نیاید ارزش واقعی بحثهای توحیدی نهج البلاغه روشن‏ نمی‏شود ، آنچه در فصل پیش به عنوان نمونه ذکر شد قسمت بسیار مختصری بودو از لحاظ نمونه هم چندان کافی به نظر نمی‏رسد ولی فعلا بهمان اندازه‏ قناعت می‏کنیم و به مقایسه می‏پردازیم : درباره ذات و صفات حق قبل از نهج البلاغه و بعد از آن ، در شرق و غرب‏، در قدیم و جدید از طرف فلاسفه ، عرفا ، متکلمین ، بحثهای فراوان به عمل‏آمده است ولی با سبکها و روشهای دیگر .

    سبک و روش نهج البلاغه کاملا ابتکاری و بی‏سابقه است ، تنها زمینه اندیشه‏های نهج البلاغه ، قرآن مجید است و بس .

    از قرآن مجید که بگذریم هیچگونه زمینه دیگری برای بحثهای‏ نهج البلاغه نخواهیم یافت .

    قبلا اشاره کردیم که برخی دانشمندان برای اینکه بتوانند زمینه قبلی برای این مباحث فرض کنند اصالت انتساب آنها را به‏علی علیه السلام مورد تردید قرار داده‏اند !

    و چنین فرض کرده‏اند که این‏ بیانات در عصرهای متاخرتر پس از پدید آمدن افکار معتزله از یک طرف واندیشه‏های یونانی از طرف دیگر ، پیدا شده است ، غافل از آنکه " چه‏ نسبت خاک را با عالم پاک ؟

    " اندیشه‏های معتزلی یا یونانی کجا وافکار نهج البلاغه‏ای کجا .

    نهج البلاغه و اندیشه‏های کلامی در نهج البلاغه در عین اینکه خداوند متعال با اوصاف کمالیه توصیف شده‏است ، هر گونه صفت " مقارن " و زائد بر ذات نفی شده است .

    از طرف‏دیگر ، همچنانکه می‏دانیم اشاعره طرفدار صفات زائد بر ذاتند و معتزله هرگونه صفت را نفی می‏کنند .

    الاشعری بازدیاد قائله و قال بالنیابه المعتزله همین امر سبب شده که بعضی بپندارند آنچه در نهج البلاغه در این زمینه‏آمده است در عصرهای متاخرتر ساخته شده و تحت تاثیر افکار معتزلی بوده‏ است ، و حال آنکه اگر فردی اندیشه شناس باشد می‏فهمد در نهج البلاغه که‏صفت نفی می‏شود ، صفت محدود نفی می‏شود ( 1 ) و صفت نامحدود برای ذات‏نامحدود مستلزم عینیت ذات با صفات است نه انکار صفات آنچنانکه‏ معتزله پنداشته‏اند ، و اگر معتزله به چنین اندیشه‏ای رسیده بودند هرگز نفی‏ صفات نکرده و قائل به " نیابت " ذات از صفات نمی‏شدند .

    و همچنین است آنچه در خطبه 184 درباره حدوث کلام پروردگار آمده است‏ممکن است توهم شود که آنچیزی که در این خطبه آمده است مربوط است به‏بحث در قدم و حدوث قرآن که مدتها بازار داغی در میان متکلمین اسلامی‏داشت و آنچه در نهج البلاغه آمده است در آن عصرها یا عصرهای بعدتر الحاق‏شده است .

    ولی اندک دقت معلوم می‏دارد که بحث نهج البلاغه درباره حدوث‏ و قدم قرآن که یک بحث بی معنی است ، نیست بلکه درباره " امر "تکوینی و اراده انشائی پروردگار است ، علی می‏فرماید امر پرودگار و اراده‏ انشائی پروردگار فعل اوست و به همین دلیل حادث و متاخر از ذات است واگر قدیم و در مرتبه ذات باشد مستلزم ثانی و شریک برای ذات است :« یقول لمن اراد کونه کن فیکون ، لا بصوت یقرع و لا بنداء یسمع و انما کلامه سبحانه فعل منه انشائه و مثله لم یکن من قبل ذلک کائنا و لو کان‏قدیما لکان الها ثانیا » .یعنی هر چه را بخواهد باشد می‏گوید " باش " پس وجود می‏یابد ، این‏گفتن ، آوازی که دروازه گوشها را بکوبد و یا فریادی که شنیده شود ، نیست‏، سخن او فعل او است ، و چون فعل او است حادث است و در مرتبه قبل‏ موجود نبوده است و اگر قدیم باشد خدای دوم خواهد بود .

    معتزله پنداشته‏اند ، و اگر معتزله به چنین اندیشه‏ای رسیده بودند هرگز نفی‏صفات نکرده و قائل به " نیابت " ذات از صفات نمی‏شدند .

    و همچنین است آنچه در خطبه 184 درباره حدوث کلام پروردگار آمده است‏ ممکن است توهم شود که آنچیزی که در این خطبه آمده است مربوط است به‏ بحث در قدم و حدوث قرآن که مدتها بازار داغی در میان متکلمین اسلامی‏ داشت و آنچه در نهج البلاغه آمده است در آن عصرها یا عصرهای بعدتر الحاق‏شده است .

    ولی اندک دقت معلوم می‏دارد که بحث نهج البلاغه درباره حدوث‏و قدم قرآن که یک بحث بی معنی است ، نیست بلکه درباره " امر "تکوینی و اراده انشائی پروردگار است ، علی می‏فرماید امر پرودگار و اراده‏انشائی پروردگار فعل اوست و به همین دلیل حادث و متاخر از ذات است واگر قدیم و در مرتبه ذات باشد مستلزم ثانی و شریک برای ذات است : « یقول لمن اراد کونه کن فیکون ، لا بصوت یقرع و لا بنداء یسمع و انماکلامه سبحانه فعل منه انشائه و مثله لم یکن من قبل ذلک کائنا و لو کان‏قدیما لکان الها ثانیا » .یعنی هر چه را بخواهد باشد می‏گوید " باش " پس وجود می‏یابد ، این‏گفتن ، آوازی که دروازه گوشها را بکوبد و یا فریادی که شنیده شود ، نیست‏، سخن او فعل او است ، و چون فعل او است حادث است و در مرتبه قبل‏موجود نبوده است و اگر قدیم باشد خدای دوم خواهد بود .

    به علاوه ، روایاتی که در این زمینه از علی علیه السلام رسیده است و فقطبرخی از آنها در نهج البلاغه جمع شده است روایاتی مسند است و به زمان‏خود آن حضرت متصل می‏شود ، بنابراین چه جای تردید است ؟

    و اگر شباهتی‏میان کلمات علی علیه السلام و برخی سخنان معتزله مشاهده شود احتمالی که‏باید داده شود اینست که معتزله از آن حضرت اقتباس کرده‏اند .متکلمین اسلامی عموما - اعم از شیعی و سنی ، اشعری یا معتزلی - محوربحثهای خود را " حسن و قبح عقلی " قرار داده‏اند .

    این اصل که جز یک‏اصل عملی اجتماعی بشری نیست از نظر متکلمین در عالم الوهیت نیز جاری‏است و بر سنن تکوین هم حکومت می‏کند .

    ولی ما در سراسر نهج البلاغه‏کوچکترین اشاره و استنادی به این اصل نمی‏بینیم ، همچنانکه در قرآن نیزاشاره‏ای بدان نیست ، و اگر افکار و عقاید متکلمین در نهج البلاغه راه‏یافته بود در درجه اول می‏بایست پای این اصل باز شده باشد .


تحقیق در مورد دانلود مقاله ارزش ادبی نهج البلاغه, مقاله در مورد دانلود مقاله ارزش ادبی نهج البلاغه, پروژه دانشجویی در مورد دانلود مقاله ارزش ادبی نهج البلاغه, پروپوزال در مورد دانلود مقاله ارزش ادبی نهج البلاغه, تز دکترا در مورد دانلود مقاله ارزش ادبی نهج البلاغه, تحقیقات دانشجویی درباره دانلود مقاله ارزش ادبی نهج البلاغه, مقالات دانشجویی درباره دانلود مقاله ارزش ادبی نهج البلاغه, پروژه درباره دانلود مقاله ارزش ادبی نهج البلاغه, گزارش سمینار در مورد دانلود مقاله ارزش ادبی نهج البلاغه, پروژه دانشجویی در مورد دانلود مقاله ارزش ادبی نهج البلاغه, تحقیق دانش آموزی در مورد دانلود مقاله ارزش ادبی نهج البلاغه, مقاله دانش آموزی در مورد دانلود مقاله ارزش ادبی نهج البلاغه, رساله دکترا در مورد دانلود مقاله ارزش ادبی نهج البلاغه

موضوع: برای شناخت و شناساندن شخصیتهای برجسته علمی، یکی از بهترین روشها بررسی آثار مکتوب آنان است که بازتاب آرا و اندیشه ها و تجلیگاه علم و دانش آنهاست از آنجائیکه شناخت دقیق افکار و اندیشه های هر یک از بزرگان می تواند چراغ روشنگری فراروی نسل جوان باشد ما را بر آن داشت تا برای تحقق این آرمان مقدس، دست به دامن آسمان پرستاره ی علم ادب ببریم تا چراغی برگیریم. لذا در این کهکشان، ...

پرسش مهر انتهای نمایش نیست آغاز جستجو است سیب سبز را به طرفش گرفتم و گفتم : می توانی این سیب را بخوری. انگار اولین باری بود که سیب می دید. آن را بر کرد. بعد به خودش جرأت داد و گاز کوچکی به آن زد. و بعد گاز بزرگ تری زد. پرسیدم : خوشمزه بود؟ تعظیم بلند بالایی به من کرد. خیلی دلم می خواست بدانم اولین باری که آدم سیب می خوره مزه اش چطوری است. برای همین پرسیدم : مزه اش چه طور بود؟ ...

درجه کارشناسی ارشد ادبیات دی ماه 1384 گزیده ی بحث:  هرچند که شعر اصیل با  بال وهم و خیال به پرواز درمی آید ولی ابزار توانمندی است که با قدرت سحرآمیزش عقلها را می شکافد و کارگر می افتد.« فقیه شاعر» یا«  شاعر فقیه» نیز در کنار استدلالهای عقلی و فقهی، سخنان رسا و شیوا را به خدمت گرفته و برای بیان مقاصد و تحقق اهداف از سلاح کارآمد شعر بهره ها ...

سخنی ازحضرت علی ( ع ) درموردقیامت علی ( ع ) به بازاربصره آمدومردم رادیدآنچنان سرگرم خریدوفروش هستندکه گویی خودراازیادبرده وازهدف انسانی به کلی غافل شده اند. بامشاهده این منظره طوری متأ ثرگردیدکه بشدت گریست . سپس فرمود: ای بندگان دنیاوای کارگذاران اهل دنیا، شماکه روزهاسرگرم معامله وسوگندخوردنیدوشبهابابیخبری دربسترخواب آرمیده ایدوبین روزوشب ، ازآخرت وحساب وکتاب آن غافلیدپس چه وقت ...

چکیده این تحقیق در سال 1381 با عنوان « بررسی محتوای کتابهای هنر از دیدگاه معلمین هنر » انجام شده است در این تحقیق سوالات زیر مد نظر بوده است . 1 آیا اکثریت معلمین هنر قادر به تدریس محتوای کتب درسی هنر می باشند . 2 آیا بی اهمیت بودن درس هنر در مدارس سبب بی تأثیر شدن این درس در روند رشد خلاقیت های هنری و علمی دانش آموزان شده است . جامعه آماری این تحقیق را معلمین هنر مدارس راهنمایی ...

مقدمه موضوع: برای شناخت و شناساندن شخصیتهای برجسته علمی، یکی از بهترین روشها بررسی آثار مکتوب آنان است که بازتاب آرا و اندیشه ها و تجلیگاه علم و دانش آنهاست از آنجائیکه شناخت دقیق افکار و اندیشه های هر یک از بزرگان می تواند چراغ روشنگری فراروی نسل جوان باشد ما را بر آن داشت تا برای تحقق این آرمان مقدس، دست به دامن آسمان پرستاره ی علم ادب ببریم تا چراغی برگیریم. لذا در این ...

پیش از بررسى تربیت در نهج البلاغه ، یادآورى یک نکته ضرورت دارد. معمولا وقتى از تربیت بحث مى‏شود، دو معنا به ذهن مى‏آید، اول معناى عام و دوم معناى خاص. تربیت در معناى خاص با پرورش انسان بطور کلى و امر تعلیم و تعلّم سر و کار دارد. تربیت بمعناى عام با امورى مانند خویشتن شناسى، رابطه انسان و خدا، رابطه انسان و طبیعت، رابطه انسان با همنوعان و رشد و تکامل انسان در رابطه با ارزشهاى ...

از منابعی که از دیر باز در مباحث انتقادی درباره « جایگاه و منزلت زن در نگرش دینی» مورد استفاده قرار گرفته است کلام امیرالمومنین (علیه السلام) در نهج البلاغه می باشد. دسته ای با تمسک به ظاهر کلام حضرت، کمال پذیری زن و وجود ارزشهای والای انسانی او را انکار کرده و آن را موجودی دون و بی پایه انگاشته اند. و دسته دیگر با تاکید بر منزلت و مقام کرامت والای زن، کلام حضرت را ...

نهج البلاغه و آثار تربیتی آن نهج البلاغه این اثر جاودانه، بر گرفته از بیانات و انوار گهربار امیرالمؤمنین حضرت على (علیه‏السلام) آن بزرگ مرد تاریخ است که هیچگاه غبار زمان پرده کهنگى و فراموشى بر سیماى پرفروغ او نیفکنده، و از جلوه و شکوه او نکاسته، و تقوا و عدالت و جهاد و دیگر صفات برجسته او را از یاد نبرده، و در برابر عظمت دانش و حکمت او سر تعظیم فرود آورده، و از مرز تعصب و ...

• اصلاحات، اصلى که ریشه در فطرت کمال جویى و کمال خواهى انسان دارد و رسالت بلند انبیاى الهى هم اصلاح مادى و معنوى زندگى بشر بوده است. اسلام دین ناظر به فطرت آدمى و مکمل ادیان آسمانى گذشته، اصلاحات واقعى را در انجام دستورهاى خالق هستى و تحقق عدالت و عبودیت حق مى‏داند که متناسب با شرایط زمان بر محور ولایت‏-اصلاحات (واژه عربى، جمع اصلاح از ریشه اصلى) در لغت به معناى درست کردن، نیکو ...

ثبت سفارش