دانلود مقاله خلاصه ای از داستان های زندگی مادر سیاوش و زندگی سودابه

Word 143 KB 16113 38
مشخص نشده مشخص نشده ادبیات - زبان فارسی
قیمت قدیم:۲۴,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • داستان سیاوش : آغاز داستان


    ز گفتار دهقان کنون داستان بپیوندم از گفته باستان
    کهن گشته این داستانها ز من همی نوشود بر سر انجمن
    اگر زندگانی بود دیرباز 1 بدین وین2 خرم بمانم دراز
    چه گفت ابذرین موید3 پیشرو که هرگز نگردد کهن گشته نو
    تو چندان که باشی سه نگوی باش خردمند باش و جهانجوی باش
    چو رفتی سروکار با ایزدست اگر نیک با شدت کار ار بدست
    نگرتا چه کاری همان بدروی سخن هر چه گویی همان بشنوی
    درشتی ز کس نشود نرمگوی سخن تا توانی به آزرم4 گوی5
    به گفتار دهقان کون بازگرد نگر تا چه گوید سراینده مرد

    1- دیرباز: طولانی، دراز 2- وین: باغ (در اصل دین متن تصحیح قیاسی است)
    3- موبد: دانشمند ایران 4- آزرم: شرم ، حیا
    5- از بیت 3 تا اینجا فردوسی به زندگی خود اندرزگونه اشاره دارد.



    - پیشگفتار
    در شاهنامه انگیزه جنگ عمیق تر و انسانی تر است.

    در سراسر کتاب فردوسی بر سرزنی پیش نمی آمد مگر یک بار و آن زمانی است که چند تن از پهلوانان ایران در شکارگاه دختر سرگردانی را می بینند و هر یک از آنها می خواهد او را تصاحب کند.

    چون کار کشمکش بالا می گیرد سرانجام توافق می کنند که او را به نزد کاووس شاه ببرند این دختر همان کسی است که بعد مادر سیاوش می شود.


    به طور کلی جهانبینی شاهنامه دفاع خوبی در برابر بدی است.

    این دفاع با دادن قربانی های بی شمار صورت می گیرد و از این رو پهلوانان شاهنامه که سلسله جنبان این نبرد هستند و به 3 دسته می شوند:
    1- پهلوانان نیکوکار که عمر و سعادت خود را در خدمت خوبی می گذارند بعضی از آنان نمونه عالی انسانی و مبری از هر عیب هستند چون فریدون سیاوش و کیخسرو و بعضی دیگر خالی از ضعف و عیب نیستند.

    مثل رستم، گودرز، طوس و غیره...
    2- پهلوانان بدکار، که وجود آنان سراپا از خبث و شرارت سرشته شده چون ضاک و سلم و تور و گرسیوز و در حد کمتری (افراسیاب و در بین زنان سودابه را می توان نام برد.)
    3- پهلوانانی که آمیخته ای از خوبی و بدی اند.

    گاهی به جانب این گرایش دارند و گاهی به جانب آن چون کاووس در ایران و پیران در توران
    آنچه بین این پهلوانان مشترک است وحدت و قدرت و قاطعیت است.

    همه زندگی خروشان و گرانبار دارند، چرا آنان که به راه نیکی می روند و چه آنان که به راه بدی همه با استواری، آگاهی این راه را می سپارند حتی در پستی قهرمانان نابکار استحکام مردانه است.

    همه زندگی را دوست دارند و از قوای خود بهر‌ه کامل می گیرند مرگ را بزرگترین دشمن می شناسند اگر چه زندگی خود را در هر لحظه در معرض خطر روبرو شدن با آن قرار می دهند.

    نکته قابل توجه اینست که در دوران اساطیری و پهلوانی شاهنامه اکثر زنان نام آور خارجی هستند همسران پسران فریدون یمنی هستند سیندخت و رودابه کابلی هستند فرنگیس و منیژه و جریره و تهمینه و مادر سیاوش تورانی اند .

    و کتایون زن گشتاسب رومی است.
    زنی که موجب بدنامی زنان شاهنامه شده سودابه است دربار‌ه اوست که رستم به کاووس می گوید:
    کسی کاو بود مهتر انجمن کف بهتر او را ز فرمان زن
    سیاوش ز گفتار زن شد به باد خجسته زنی کاو ز مادر نزاد
    و باز در اشاره به مثال سودابه است که راجع به زن گفته می شود:
    زبان دیگر و دلش جای دیگر از او پای یابی که جوئی تو سر
    زبان دیگر و دلش جای دیگر از او پای یابی که جوئی تو سر و اما زن خوب در شاهنامه زیبایی بدن را با زیبایی روح و رعنائی را با آهستگی و شرم را با خواهش جمع دارد توصیف چنین زنی را از زبان شیرین بشنویم: به سه چیز باشد زنان را بهی که باشد زیبایی تحت مهمی یکی آنکه با شرم و با خواستست که جفتش بدوخانه آراستست دگر آنکه فرخ پسر زاید اوی ز شوی خجسته بیفزاید اوی سوم آنکه بالاورویش بود به پوشیدگی نیز مویش بود داستان مادر سیاوش یکی بیشه پیش اندر آمد ز دور به نزدیک مرز سواران تور همی راند در پیش با طوس گیو پس اندر پرستنده ای چند نیو1 بدان بیشه رفتند هر دو سوار بگشتند در گرد آن مرغزار به بیشه یکی خو برخ یافتند پر از خنده لب هر دو بشتافتند به دیدار او در زمانه نبود ز خوبی برو بر بهانه نبود به بالا چو سرو و به دیدار ماه نشایست کردن بدو در نگاه بدو گفت طوس ای فریبنده ماه ترای سوی بیشه که بنموده راه چنین پاسخ داد که ما را پدر بزد دوش و بگذاشتم بوم و بر شب تیره مست آمد از بزم سور2 همان چون مرا دید جوشان ز دور یکی تیغ زهر آبگون بر کشید همی خواست از تن سرم را برید گریزان درین بیشه خجستم پناه رسید ستم این لحظه ایدر3 ز راه بپرسید پس پهلوان از نژاد4 بدو سروبن5 یک به یک کرد یاد بدو گفت من خویش گرسیوزم6 به شاه آفریدون کشد پروزم7 پیاده بدو گفت چون آمدی که می باره8 و رهنمون آمدی چنین داد پاسخ که دسپم بماند ز مستی مرا بر زمین برنشاند بی اندازه زر و گهر داشتم به سر بر یکی تاج زر داشتم بدان روی بالا زمن بستدند نیام9 یکی تیغ بر من زدند بجستم10 من از بیم از پیششان بدین بیشه ام خون ز دیده فشان دل پهلوانان بدو گرم گشت سر طوس زذر بی آزرم گشت بدو گفت گیو ای سپهدار شاه نه با من برابر بدی بی سپاه همان طوس نوذر در آن بستهید11 کجا پیش اسب من اینجا رسید سخنشان ز تندی به جایی رسید که این ماه را سر بباید برید میانشان همی داوری12 شد دراز میانجی بیامد یکی سرفراز که این را بر شاه ایران برید بر آن کوه نهد هر دو فرمان برید لغات: 1- شجاع : دلیر 2- سور: مهمانی 3- ایدر: اینجا 4- نژاد: اصل و نسب تبار 5- سروبن: درخت سرو، کنایه است از زن زیبا و بلند قامت 6- گرسیوز: نام برادر افراسیاب است.

    7- پروز: اصل و نسب، تبار 8- باره: اسب 9- غلاف و جلد شمشیر: نیام 10- جستن: خود را رهاندن و گریختن 11- ستیهیدن: لجاج کردن 12- داوری: خضومت ، نزاع،مشاجره معنی: در زمان پادشاهی کاووس در دورانی که جنگ و کشتار بین ایرانیان و تورانیان فروکش کرده و ایران زمین در آرامش و رفاه بود روزی طوس پهلوان نامدار به اتفاق گیو و گودرز و چند پهلوان دیگر به قصد شکار صبح زود بر اسبان خودسوار شده و از شهر خارج شدند.

    این سواران تاختند و تاختند و پیش رفتند تا به مرغزار با صفایی رسیدند و پس از مختصری استراحت چون باز هم هوای گردش داشتند اسبها را تاختند و مسافتی طولانی از آن مرغزار دور شدند و آنقدر پیش رفتند تا به حوالی مرز توران زمین رسیدند در آن حوالی بیشه ای باصفا و زیبا یافتند طوس به دیگران گفت: حتما در این بیشه دور افتاده نیز شکار فراوان است پس بهتر است درون آن گردش کنیم.

    سواران به گردش و جستجو پرداختند، طوس و گیو پهلوان در کنار هم اسب می راندند، همینطور که اطراف را می گشتند ناگهان چشم آنها به درختی تناور و پرسایه افتاد که در زیر آن دختری جوان و بسیار زیبا نشسته بود!

    دو پهلوان از اسب پیاده شده نزد او رفتند طوس با ملایمت و متبسم رو به او کرده و با لحنی خودمانی گفت: دختر جان تو اینجا چیکار می کنی؟

    کی هست از کجا آمده ای؟

    دخترک ابتدا چیزی نگفت سرش را از خجالت به زیر انداخت بعد سربلند کرده و با آهنگی شیرین چنین گفت: دیشب نصب شب پدرم مست از مهمانی به خانه آمد، آنقدر مست بود که به طرف من حمله کرد و خواست با شمشیر سر از تنم جدا کند منهم از دستش فرار کردم اسبی سوار شدم و به جنگل گریختم در راه راهزنان بمن رسیدند اسبم را گرفتند خواستند به طرف من حمله کنند که از دست آنها هم فرار کردم و خودم را به اینجا رساندم حالا منتظرم که مستی از سر پدرم بپرد حالش خوب شود و به دنبالم بیاید طوس که از دختر خیلی خوشش آمده بود گفت: یک چنین پدری لیاقت ترا ندارد من طوس پهلوان نامدار ایرانیم همراه من بیا تا در شهر خودمان من ترا به زنی بگیرم وقتی گیو این حرف را شنید سخت به هیجان آمد و ناراحت شد چون او هم از این دختر خوشش آمده بود مختصر آنکه بین طوس و گیو گفتگو درگرفت و کم کم صدای آنها بلند شد سایر پهلوانان که بحث این دو را شنیدند نزدیک شدند و پرسیدند موضوع چیست؟

    طوس و گیو جریان را تعریف کردند و باز هم طوس گفت: این دختر را من پیدا کردم و حق من است.

    گیو گفت: بهتر است این دختر را بکشیم تا به هیچ کس نرسد یکی از پهلوانان گفت این کار صحیح نیست بهتر است نزد پادشاه برویم و هر چه او گفت بدان عمل کنیم و آنها هم پذیرفتند و به همراه دختر راهی پایتخت شدند.

    چو کاووس روی کنیزک بدید دلش مهر و پیوند1 او برگزید به هر دو سپهبد چنین گفت شاه که کوتاه شد بر شمار رنج راه گوزنست اگر2 آهوی دلبرست شکاری چنین در خور3 مهتر است بدو گفت خسرو: نژاد تو چیست؟

    که چهرت بمانند چهر پریست بگفتا که از مام خاتونیم4 به سوی پدر آفریدونیم ز دخت سپهدار گرسیوزم بدانسو کشد رشته و پروزم5 که اویست هم خویش افراسیاب وی از تخمه تور با جاه و آب بدو گفت کاین روی و موی و نژاد همی خواستمی داد هر سه به باد به مشکوی زرین کنم شایدت7 سر ماهرویان کنم، بایدت چنین داد پاسخ چو دیدم ترا ز گردنکشان برگزیدم ترا ده اسپ گرانمایه با تاج و گاه8 به هر دو سپهبد فرستاد شاه بت اندر شبستان9 فرستاد شاه بفرمود تا بر نشیند به گاه نهادند زیر اندرش تخت عاج11 به سر برز یاقوت و پیروز تاج بیاراستندش به دیبای زرد به یاقوت و پیروزه و لاجورد دگر ایزدی هر چه بایست بود یکی سرخ یاقوت بد نابسود12 لغات: 1- پیوند : پیوستگی، خویشی 2- اگر: یا3- درخور: شایسته، سزاوار 4- خاتونی: منسوب به خاتون نام عمومی ملکه ترکستان: یعنی از سوی مادر دختر شهربانو و ملکه ترکستانم 5- پروز: اصل و نسب تبار نژاد 6- مشکوی: حرمسرا 7- شایدت: شایسته است ترا 8- گاه: تخت 9- شبستان: حرمسرا، اندرون پادشاهان 10- گاه: تخت 11- عاج: دندان فیل 12- نابسود: نسفته، دست نخورده، بکر، دوشیزه معنی: هنگامی که پهلوانان جریان را به شاه گفتند دختر را به او نشان دادند کاووس خوب سراپای دختر را برانداز کرد و با همان نگاه اول از او خوشش آمد پس لبخندی به لب آورده و گفت: عجب!

    این دختر نه به طوس می رسد و نه به گیو بلکه این دختر به عقد و ازدواج من در می آید و اختلاف شما را هم بدین وسیع مرتفع می کنم!

    بدو گفت خسرو، نژاد تو چیست که چهره ات مانند چهره پریان است؟

    دختر جواب داد من ازتبار فریدونم اما از سرزمین توران می آیم پدر بزرگم گرسیوز پهلوان است و در عین حال نسبتی هم با خود افراسیاب دارم.

    شاه از او پرسید: آیا میل داری همسر من بشوی؟

    دختر جواب داد: آری مهر تو بیشتر از آن دو پهلوان بردل من نشسته است.

    کاووس دستور داد تا فوراً او را به حرمسرا بفرستند و به عنوان همسر برگزیده شاه نهایت احترام را به وی بکنند.

    بعد هم دستور دارد به طوس و گیو هر کدام مقداری زر و گوهر به عنوان پاداش بدهند تا این پهلوانان به اصطلاح دلخور نباشند.

    زادن سیاوش از مادر بسی بر نیامد برین روزگار که رنگ1 آندر آمد به خرم بهار چو نه ماه بگذشت بر خوبچهر یکی کودک آمد چو تابنده مهر جهان گشت از آن خرد2 پرگفتگوی کز آنگونه نشیند کس روی و موی جهاندار نامش سیاوخش کرد دو چرخ گردنده را بخش کرد3 بخواندش ستاره شناس بزرگ به خود بر نهادش سپاس بزرگ از آن کو شمار سپهر بلند بدانست نیک و بد و چون و چند ستاره4 بدان کودک آشفته دید غمین گشت پلون بخت او خفته دید چنین تا بر آمد برین روزگار تهمتن بیامد بر شهریار چنین گفت کاین کودک شیرفتش مرا پرورانید باید به کش5 چو دارند گان ترا مایه نیست مرا پرورانید باید به کش بسی مهتر6 اندیشه کرد اندران نیامد همی بر دلش بر گران به رستم سپردش دل و دیده را جهانجوی گرد پسندیده را تهمتن ببردش به


تحقیق دانش آموزی در مورد دانلود مقاله خلاصه ای از داستان های زندگی مادر سیاوش و زندگی سودابه , مقاله دانشجویی با موضوع دانلود مقاله خلاصه ای از داستان های زندگی مادر سیاوش و زندگی سودابه , پروژه دانشجویی درباره دانلود مقاله خلاصه ای از داستان های زندگی مادر سیاوش و زندگی سودابه

سخن گفتن از فردوسی اگر چه گاهی آسان گرفته می شود آسان نیست چون او شخصیتی پایاب و آسان یاب نیست. این خردمند ژرف نگراین نماد و نمود فرهنگ آزادگی و ستم ستیزی این وجدان بیدار قوم ایرانی و این پاسدار ارزشهای انسانی در هر کیش و کسوت برتر از حد هر وصفی است . گروهی او را حامی توده رنجبر خوانده اند و معدودی هم بر عکس وی را همسوی ارباب زر و زور دانسته اند وضحاک وی را تطهیر فرموده اند! ...

راز های شادی و آرامش در زندگی در دنیای پراضطراب امروز آرامش وراحتی خیال نعمتی است که بسیاری آرزوی آن را دارند اما برای رسیدن به آن تنها آرزو کافی نیست بلکه باید قدم پیش نهاد و کاری کرد. آنچه در پی می آید برخی تکنیکهای روانی شناختی است که ضمن کمک به رفع تشویش ونگرانی آرامش و نشاط و شادی را در زندگی ما رونق می بخشد راز اول : با خدا ارتباط برقرار کنید حداقل نیاز انسان به روح خدایی ...

چهره زن در شاهنامه آمیزه ی مهر و خرد و وفاداری در شاهنامه ی فردوسی نزدیک به ۲۰ زن نقش آفرینی می کنند که البته بیش تر آن ها در دوری پهلوانی می زیند. به درستی می توان گفت که در هیچ کتاب دیگری در ادب کهن پارسی تا بدین پایه زنان خردمند و ستوده وجود ندارند. و هیچ سخن گویی این گونه زنان را نستوده است. (در نوشتهارهای پسین از برخی از این زنان سخن خواهم گفت.) زنان شاهنامه بسیار برتر از ...

به نام خدا خلاصه تاریخ ایران         زمان میلادی زمان هجری سلسله پادشاه رویدادها پایتخت حدود ٧٢٠ تا ٥٥٠ پیش از میلاد   مادها دیا اکو دیااکو هفت قبیله آریایی را در شهر هگمتانه متحد میکند. هگمتانه فره ورتیش   هوخشتره   آژی دهاگ   ٦٧٥ تا ٣٣٠ قبل از میلاد   هخامنشیان کورش از بین بردن مادها - فتح بابل و دادن اجا ...

چکیده یکی از مشکلاتی که در کشور ما وجود دارد نگرانی جوانان برای به دست آوردن شغل،تشکیل زندگی و تامین مسکن است.چرا جوانان ما با آن که در کشوری زندگی می کنند که دارای بالاترین منابع ارزشمند است ،تا این حد دچار دغدغه و نگرانی هستند؟ بازارهای مادر تسخیر کالاهای بعضی از کشورها قرار گرفته و بهره وری در سطح پایینی است.در این مقاله به این موضوع پرداخته شده است که با اتفاقاتی که در عرصه ...

چکیده یکی از مشکلاتی که در کشور ما وجود دارد نگرانی جوانان برای به دست آوردن شغل،تشکیل زندگی و تامین مسکن است.چرا جوانان ما با آن که در کشوری زندگی می کنند که دارای بالاترین منابع ارزشمند است ،تا این حد دچار دغدغه و نگرانی هستند؟ بازارهای مادر تسخیر کالاهای بعضی از کشورها قرار گرفته و بهره وری در سطح پایینی است.در این مقاله به این موضوع پرداخته شده است که با اتفاقاتی که در عرصه ...

خلاصه انسان با توجه به پیچیدگی‌ها و دشواری‌های زندگی جهت رسیدن به رشد و پیشرفت در جنبه‌های گوناگون می‌‌بایست از توانایی لازم و کافی جهت مقابله با موقعیتهای دشوار زندگی و همچنین فراهم نمودن شرایط مناسب به منظور پیشرفت همه جانبه برخوردار باشد. بنابراین افراد موفق، تکامل یافته و دارای سلامت روانی کسانی هستند که توانایی و مهارت کافی را در برخورد با شرایط گوناگون زندگی دارند و همواره ...

به جای مقدمه پیشکش به اهل قبله، که با همه مذاهب گونهگونهشان به خاندان رسول خدا مهر میورزند. بیتردید وقتی ناصرخسرو لب به انتقاد میگشاید مخاطبانش برادران اهل سنت نیستند; زیرا آنها صحابه را میستایند و اهل بیت را، دستکم به عنوان صحابه، دوست دارند. مراد و مخاطب اصلی ناصر در شعرهای انتقادیاش دشمنان اهل بیتاند; دشمنانی که گاه در صفوف برادران اهل سنت پنهان میشدند و خاندان پیامبر و ...

خلاصه انسان با توجه به پیچیدگی‌ها و دشواری‌های زندگی جهت رسیدن به رشد و پیشرفت در جنبه‌های گوناگون می‌‌بایست از توانایی لازم و کافی جهت مقابله با موقعیتهای دشوار زندگی و همچنین فراهم نمودن شرایط مناسب به منظور پیشرفت همه جانبه برخوردار باشد. بنابراین افراد موفق، تکامل یافته و دارای سلامت روانی کسانی هستند که توانایی و مهارت کافی را در برخورد با شرایط گوناگون زندگی دارند و همواره ...

خلاصه انسان با توجه به پیچیدگی‌ها و دشواری‌های زندگی جهت رسیدن به رشد و پیشرفت در جنبه‌های گوناگون می‌‌بایست از توانایی لازم و کافی جهت مقابله با موقعیتهای دشوار زندگی و همچنین فراهم نمودن شرایط مناسب به منظور پیشرفت همه جانبه برخوردار باشد. بنابراین افراد موفق، تکامل یافته و دارای سلامت روانی کسانی هستند که توانایی و مهارت کافی را در برخورد با شرایط گوناگون زندگی دارند و همواره ...

ثبت سفارش