شب 13 آبان 1343، صدها کماندو و چترباز مسلح خانه امام را در قم، محاصره کردند.
و پس از دستگیری ایشان را مستقیماً به فرودگاه مهرآباد تهران منتقل کردند و پیش از طلوع آفتاب روز 13 آبان با هواپیمایی که از قبل آماده کرده بودند، به ترکیه تبعید کردند.
تبعید حضرت امام، موج وسیعی از اعتراضات و اعتصابات را به دنبال داشت...
دستگیری امام خمینی و قیام 15 خرداد
با فرا رسیدن محرم 1383 قمری، اعلامیه ای از سوی امام، خطاب به وعاظ و سران هیأتهای عزاداری در سراسر ایران توزیع گردید.
در چنین شرایطی، امام خمینی روز عاشورا را جهت اوج نهضت و ایجاد شور حسینی، روز مناسبی دیدند.
لذا به علمای قم پیشنهاد کردند که در روز عاشورا برای مردم که از شهرهای مختلف به قم می آیند، سخنرانی نمایند و حقایق را به گوش آنها برسانند.
این پیشنهاد مورد موافقت آنان قرار گرفت.
انعکاس این خبر، موجب وحشت رژیم گردید.
عوامل رژیم از یک طرف آماده باش ارتش را برای حمله به فیضیه هنگام سخنرانی، شایع کردند و از طرف دیگر، سعی کردند از طرق مختلف علما (خصوصاً امام) را از انجام سخنرانی منصرف کنند.
اما تهدیدات و وساطت اشخاص مختلف، قادر به انصراف ایشان نبود و نهایتاً ایشان در جمع پرشور مردم، برای سخنرانی حاضر شدند.
در جریان نطق انقلابی و حماسه آفرین عصر عاشورای (1383 قمری)[10] و حمله به شاه، امام خمینی رسماً مقابل شاه قرار گرفتند.
و مسیر مبارزه را در جهت سرنگونی رژیم سلطنتی هدایت کردند و با در هم شکستن ابهت کاذب رژیم روح تازه ای در حرکت و نهضت مردم مسلمان ایران دمیدند.
در شامگاه 11 محرم 1383 قمری (شب 12 محرم مطابق 15 خرداد 1342 شمسی) ساعت 3 بعد از نیمه شب، عوامل ساواک مرکز به قم آمدند و به دستگیری امام مبادرت ورزیدند.
اضطراب و شتاب زدگی مأموران ساواک به حدی بود که حاضر نشدند در حد اقامه نماز صبح، در مسیر راه توقف نمایند.
و فقط با اصرار امام و با توقف کوتاهی، اجازه دادند که ایشان کنار جاده تیمم کنند، در نتیجه ایشان نماز صبح را در ماشین که به سرعت در حرکت بود، به جا آوردند.
پیش از ساعت 5 صبح به تهران رسیدند و یکسره امام را به باشگاه افسران بردند و در غروب روز خونین 15 خرداد ایشان را به پادگان قصر منتقل کردند.
و 19 روز تمام، یعنی تا تاریخ 4 تیر 1342 در این زندان به سر بردند آنگاه به پادگان عشرت آباد منتقل و در یک سلول انفرادی حبس کردند.
 با انعکاس خبر دستگیری امام خمینی، بیانیه ای از سوی علمای قم صادر شد که ضمن تقبیح این عمل آزادی فوری و بی قید و شرط ایشان را درخواست کردند و مردم را به پایداری و استقامت و ادامه مبارزات دعوت نمودند.
موجی از تأثر تمام قم را فرا گرفته بود و مردم غیور و مسلمان با شعار «یا مرگ یا خمینی» شهر را به لرزه درآوردند و در صحن حرم مطهر اجتماع کردند.
جمعیت با حرکت و تظاهرات در خیابانها با مأموران مواجه شدند که آنها را به گلوله بستند و عده زیادی را به شهادت رساندند.
قیام مشابه مردم مسلمان و انقلابی در تهران و ورامین و شیراز نیز توسط مأموران رژیم شاه به خاک و خون کشیده شد.
فجیع ترین صحنه کشتار رژیم شاه، در «پل باقرآباد» اتفاق افتاد، که طی آن صدها دهقان ورامینی به خاک و خون کشیده شدند.
 در جریان نطق انقلابی و حماسه آفرین عصر عاشورای (1383 قمری)[10] و حمله به شاه، امام خمینی رسماً مقابل شاه قرار گرفتند.
در شامگاه 11 محرم 1383 قمری (شب 12 محرم مطابق 15 خرداد 1342 شمسی) ساعت 3 بعد از نیمه شب، عوامل ساواک مرکز به قم آمدند و به دستگیری امام مبادرت ورزیدند.
با انعکاس خبر دستگیری امام خمینی، بیانیه ای از سوی علمای قم صادر شد که ضمن تقبیح این عمل آزادی فوری و بی قید و شرط ایشان را درخواست کردند و مردم را به پایداری و استقامت و ادامه مبارزات دعوت نمودند.
موجی از تأثر تمام قم را فرا گرفته بود و مردم غیور و مسلمان با شعار «یا مرگ یا خمینی» شهر را به لرزه درآوردند و در صحن حرم مطهر اجتماع کردند.
فجیع ترین صحنه کشتار رژیم شاه، در «پل باقرآباد» اتفاق افتاد، که طی آن صدها دهقان ورامینی به خاک و خون کشیده شدند.
با توجه به گستردگی قیام مردمی 15 خرداد در تهران، روز بعد در این شهر، حکومت نظامی برقرار شد و علیرغم کشتار روز قبل و اعلام حکومت نظامی، مردم معترض مجدداً به خیابانها ریختند.
مزدوران شاه که دستور اکید برای تیراندازی مستقیم داشتند، در این روز تعداد بیشتری از مردم تظاهرکننده تهرانی را به شهادت رساندند.
آمار شهدای قیام مردم ایران در15 خرداد را حدود 15 هزار نفر تخمین زده اند.
تبعید به ترکیه شب 13 آبان 1343، صدها کماندو و چترباز مسلح خانه امام را در قم، محاصره کردند.
تبعید حضرت امام، موج وسیعی از اعتراضات و اعتصابات را به دنبال داشت.
صبح روز تبعید امام، فرزند ایشان، حاج آقا مصطفی خمینی (ره) را نیز دستگیر و در زندان قزل قلعه زندانی کردند و پس از 57 روز در تاریخ سه شنبه 24 شعبان مطابق 8 دی ماه، حاج آقا مصطفی را از زندان آزاد کردند.
و چند روز با یورش عامل ساواک به منزل ایشان در قم، مجدداً ایشان را دستگیر و به ترکیه نزد امام تبعید نمودند.
امام خمینی و استمرار مبارزه (1350 – 1356) از سال 1350 بهای نفت افزایش یافت و در اثر افزایش درآمدهای نفتی ناشی از افزایش تولید و گرانی نفت، احساس قدرت بیشتری می کرد.
از این رو بیش از پیش به قلع و قمع مخالفین پرداخت.
و علاوه بر آن روابط تجاری و نظامی خود را با آمریکا و اسرائیل گسترش داد.
در پرتو شرایط مذکور، شاه برای نمایش قدرت و ثبات، با صرف هزینه های بسیار سنگین، جشن هایی را به عنوان دو هزار و پانصد سال سلطنت شاهان در ایران، برگزار کرد.
امام خمینی از طریق پیامهای متعددی، ضمن محکوم کردن جشن های فرمایشی مذکور، عقب ماندگی های ایران و واقعیت های تلخ حاکم بر این کشور را افشا کردند.
به موازات مبارزه با رژیم شاه، تجاوزات اسرائیل نسبت به کشورهای اسلامی و نیز حمایت مبارزین مسلمان و مظلوم فلسطینی از نظر امام خمینی پنهان نماند.
از این رو در 16 آبان 1352 حضرت امام طی پیامی، با تأکید بر لزوم مقابله با تجاوزات رژیم صهیونیستی، حمایت مادی و معنوی ملل اسلامی از مبارزین فلسطینی و ارسال خون، دارو، اسلحه و آذوقه برای مجاهدین مسلمان را واجب دانستند.
در پیام دیگری امام خمینی تأکید نمودند: «ملت اسلام تا این جرثومه فساد (اسرائیل) را از بن نکند، روی خوش نمی بیند.
و ایران تا گرفتار این دودمان ننگین (پهلوی) است، روی آزادی نخواهد دید.
پس از قیام 15 خرداد هرگونه اقدام انقلابی به شدت از سوی رژیم شاه سرکوب شد.
سازمانهای چریکی متلاشی و شخصیت های مبارز زندانی شدند.
علیرغم اختناق حاکم، به مناسبت سالگرد قیام خونین 15 خرداد، در سال 1354، طلاب انقلابی در مدرسه فیضیه به قیامی جدید دست زدند.
و فریادهای «درود بر خمینی» و «مرگ بر سلسله پلهوی» سر دادند.
این حرکت انقلابی، در آن شرایط برای شاه و ساواک وی بسیار گران بود.
لذا در یورشی به ضرت و شتم طلاب پرداختند و معترضین را دستگیر و زندانی کردند.
امام خمینی پیام نوید بخشی بدین مناسبت صادر فرمود.
که در ضمن آن آمده بود «با همه مصیبت ها، بیداری ملت مایه امید است.
مخالفت دانشگاه های سر تاسر ایران بر حسب اعتراف شاه، و مخالفت علمای اعلام و طبقه محصلین و طبقات مختلف ملت با همه فشارها و قلدری ها، طلیعه به دست آوردن آزادی و رهایی از قید استعمار است».
اوج گیری انقلاب اسلامی در سال 1356 و قیام مردمی در تاریخ اول آبان سال 1356 آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی، به نحو مرموزی به شهادت رسید.
مراسم با شکوهی که در ایران به مناسبت «شهادت» ایشان برگزار شد، آغاز خیزش مجدد حوزه های علمیه و قیام پیروان و علاقه مندان امام شد.
حاج آقا مصطفی عالمی برجسته و انقلابی بود.
او از شخصیت ها و چهره های امیدبخش برای آینده اسلام بود و در جریان فقدان ایشان، حضرت امام صلابت فوق العاده ای از خود نشان دادند.
این ضایعه شکننده را از «الطاف خفیه الهی» دانستند.
در چنین شرایطی، درج مقاله ای توهین آمیز در روزنامه اطلاعات، بیش از پیش عواطف مردم وفادار و انقلابی را جریحه دار کرد.
در اعتراض به این مقاله مردم قم در تاریخ 19 دی سال 1356 قیام کردند، که در جریان آن عده ای از طلاب انقلابی به شهادت رسیدند.
برگزاری مراسم سوم و هفتم و چهلم در بزرگداشت خاطره شهدا در شهرهای تبریز، جهرم، شیراز، اصفهان و تهران دامنه قیام را در سراسر کشور گستراند.
در خلال این مدت پیامهای مستمر و نوار سخنرانی های امام خمینی توسط هواداران ایشان تکثیر و در سراسر کشور توزیع می شد.
امام از این طریق، مردم را به استقامت و ادامه قیام تا سرنگونی اساس سلطنت و تشکیل حکومت اسلامی دعوت می کردند.
اقدامات سیاسی شاه از جمله، برکناری هویدا و روی کار آوردن نخست وزیران متعدد (آموزگار، شریف امامی، ازهاری و بختیار) در مدتی کوتاه کاری از پیش نبرد.
و علاوه بر این، مانورهای نظامی و کشتارهای وسیع و بی رحمانه، از جمله کشتار هزاران نفر در 17 شهریور 1357، نتوانست دامنه های انقلاب اسلامی مردم ایران را مهار کند.
ترفندهای مختلف سیاسی و نظامی شاه که از حمایت اطلاعاتی و طراحی مستشاران آمریکایی برخوردار بود، با حضور میلیونی مردم مسلمان ایران، پی در پی به شکست می انجامید.
مهم ترین عامل در پیشبرد قیام یکپارچه مردم، رهبری و هدایت هوشمندانه امام خمینی بود.
هجرت امام خمینی از عراق به پاریس در جریان مذاکره وزرای خارجه ایران و عراق در نیویورک، در خصوص اخراج امام خمینی از عراق تصمیم گیری شد.
و به دنبال آن حزب بعث حاکم بر عراق، محدودیت های بیشتری را برای امام ایجاد کرد.
دوم مهرماه سال 1357 منزل ایشان به محاصره بعثی ها درآمد، رئیس سازمان امنیت عراق در دیدار با امام، عنوان کرد، ادامه اقامت ایشان در عراق منوط به قطع مبارزه و عدم دخالت در سیاست خواهد بود.
امام نیز با قاطعیت پاسخ دادند، به خاطر مسئولیتی که در مقابل امت اسلام احساس می کنند، به هیچ وجه حاضر به سکوت و مصالحه نیستند.
چند روز بعد یعنی 12 مهر، امام خمینی به قصد عزیمت به کویت، نجف را ترک کردند.
اما با اشاره رژیم ایران، دولت کویت از ورود امام به آن کشور جلوگیری کرد.
با ممانعت دولت کویت، صحبت از هجرت امام به لبنان یا سوریه بود.
اما ایشان پس از مشورت با فرزند خود (مرحوم حاج سیداحمد خمینی (ره)) تصمیم به هجرت به پاریس می گیرند.
و در روز 14 مهر وارد پاریس می شوند.
ژیکاردستن رئیس جمهور وقت فرانسه نیز اقامت ایشان در آن کشور را منوط به خودداری از هرگونه فعالیت سیاسی می کند.
اما امام، واکنشی تند و صریح اظهار می دارند، این گونه محدودیت ها خلاف ادعای دموکراسی است و اگر ناگزیر شوند، تا از این فرودگاه به آن فرودگاه و از این کشور به آن کشور بروند، باز هم از هدفهایشان دست نخواهند کشید.
به دنبال برخورد قاطع امام، مقامات فرانسه قصد اخراج ایشان را از آن کشور داشتند که درخواست نمایندگان شاه از ترس واکنش تند و غیر قابل کنترل مردم ایران، موجب انصراف آنها از این تصمیم گردید.
به هر حال دوران اقامت 4 ماهه امام در فرانسه فرصتی برای انعکاس وسیع تر پیام انقلاب اسلامی و اهداف و دیدگاه های رهبری آن در زمینه حکومت اسلامی، در سطح افکار عمومی جهان بود.
همزمان با آن بحرانی ترین و حساس ترین مراحل انقلاب توسط امام از «نوفل لوشاتو» ی پاریس، هدایت و رهبری می شد.
پیام های مکرر امام خمینی مبنی بر وجوب ادامه مبارزه، طرحهای گوناگون علیه انقلاب اسلامی و مردم ایران را خنثی می کرد.
در دی ماه سال 1357 «شورای انقلاب» توسط امام خمینی تشکیل شد.
و در اواخر همین ماه شاه از ایران فرار کرد.
بازگشت امام خمینی به ایران پس از 14 سال تبعید اوایل بهمن ماه 1357 تصمیم امام خمینی بر مراجعت به ایران اعلام شد.
ایشان طی پیامهایی به مردم ایران گفته بودند، می خواهند در این روزهای سرنوشت ساز و خطیر در کنار مردم باشند.
این خبر برای مردم که پس از 14 سال انتظار دیدار امام را نزدیکمی دیدند بسیار خوشحال کننده بود.
اما در آن شرایط بحرانی و خطرناک نگرانی های زیادی از ورود امام به ایران وجود داشت.
سرانجام، علیرغم همه مخالفت های دوستان، ممانعت و تهدیدات دشمن، در میان استقبال میلیونی مردم در تاریخ 12 بهمن، امام خمینی وارد ایران شدند.
سیل جمعیت از فرودگاه به سوی بهشت زهرا روان شد، تا سخنان تاریخی امام را بر مزار شهیدان بشنوند.
در همین سخنرانی بود که امام خمینی با لحنی قاطع و