وصیّت یکى از سنت هاى پسندیده است که میان انسان ها در پهنه تاریخ رایج بوده است.
اسلام نیز بر این سنّت تأکید دارد و پیروان خود را از سویى به نگارش وصیت نامه و یادآورى حقوق، بدهکارى ها، بستانکارى ها مشخص کردن هزینه اموال متعلق به خود (تا حد یک سوم دارایى) و توصیه هایى به فرزندان و خویشاوندان در جهت پیمودن راه درست و از سوى دیگر مخاطبان و شنوندگان وصیت را به حفظ و عمل به وصیت و پرهیز از کتمان آن فرا مى خواند.
بزرگان دین و سیاست و پیشوایان امت اسلامى افزودن بر وصیت حقوقى شخصى توصیه ها و رهنمودهاى کلى و اساسى را براى حفظ کیان دین و وحدت امت، خطاب به مسلمانان داشته اند.
تأکید پیامبر عظیم الشأن اسلام بر حفظ کتاب خدا و اهل بیت پیامبر به عنوان مفسران و مجریان احکام الهى و پرهیز از مهجورى و جدایى انداختن میان آن ها و وصیت امام على(علیه السلام) به تقوا و نظم در امور، برقرارى صلح و آشتى میان امت، مبارزه با ظالم، حفظ سنت امر به معروف، جهاد در راه خدا، حفظ حرمت کعبه، رسیدگى به وضع یتیمان و درماندگان و...را مى توان از نوع وصایاى اجتماعى و سیاسى دانست که اگر امت پیامبر به راستى و دقت به این وصایا عمل کرده و این توصیه هاى خردمندانه و از سر خیرخواهى را نصب العین خود قرار مى داد، به یقین امروز با چنین مشکلاتى دست در گریبان نبود.
امام خمینى(قدس سره) رهبر فقیدى که پیروزى اسلامى ایران مرهون هدایت و راهبرى اوست پس از برقرارى نظام اسلامى در ایران به پیروى از امامان و پیشوایان خود، مجموعه راهنمایى هایى را براى بقا و استوارى ارکان نظام دینى، در قالب وصیت نامه اى سیاسى اجتماعى و منشورى براى آیندگان از خود به یادگار گذاشت.
به جهت ارزش و جایگاه ویژه این وصیت نامه که مجموعه مدوّنى از اصول عقیدتى، سیاسى، اجتماعى و فرهنگى نظام اسلامى مى باشد، دانشگاه آزاد اسلامى تدریس آن را براى دانشجویان در قالب یک واحد درسى در نظر گرفته است، تا معماران فرداى این سرزمین با دیدگاه و ارشادهاى بنیان گذار نظام، بیشتر آشنا شده، با عمل به مفاد آن پیکر انقلاب اسلامى را از گزند حوادث و آفت هاى موجود در پیش روى آن مصون و محفوظ نگاه دارند
مقدمه
ساعت 25/10 دقیقه شب 13 خرداد 1368 ه .
ش.
برابر با شوال 1409 ه .
ق.
جهان شاهد عروج روح بلند مردى آسمانى به ملکوت اعلا بود; چنان که در بیستم جمادى الاولى سال 1320 ه .
ق مصادف با میلاد حضرت فاطمه زهرا(علیها السلام) نیز، شاهد طلوع این «امام نور» بود.
و سلامٌ علیه یوم وُلِدَ و یَوْمَ ماتَ و یَومَ یُبْعَثُ حَیّاً.
مردى از عالم خاک به سراى ابدى پیوست که در جهان شور آفرید، شرق را متحیّر ساخت و غرب را به زانو در آورد.
این نادره زمان البتّه براى مردان الهى از ده ها سال پیش شناخته شده بود: آیت اللّه کاشانى، سیاستمدار معروف، درباره ایشان گفته است: «تنها کسى که بعد از من امید است به درد این ملت بخورد، آقاى خمینى است».
حضرت آیت اللّه بروجردى بارها در جمع اصحاب به امام اشاره کرده و گفته بود: «در موقعیّتى مناسب قصد دارم زیر بازوى جوانى را بگیرم که براى اسلام و مسلمین مثمر ثمر باشد».
آیت اللّه العظمى میلانى نیز در تلگرافى به ترکیه به محضر امام (ره) چنین نوشت: «همگى براى تأیید شما که لسان ناطق همه جوامع روحانى و دینى هستید و گفته شما کلام حق و حقیقت است، دعا مى نمایند».
هم چنین علاّمه امینى، صاحب کتاب پر ارج الغدیر، گفته بود «الخمینى ذخیره اللّه للشیعه».
اندیشمند و فیلسوف معاصر علامه شهید مطهرى در کتاب نهضت هاى اسلامى در صد ساله اخیر مى نگارد:
نور چشم و عزیز روح ملت ایران، استاد عالى قدر و بزرگوار ما حضرت آیت اللّه العظمى خمینى ادام اللّه ظلّه حَسَنَه اى است که خداوند به قرن و روزگار ما عنایت فرموده و مصداق بارز و روشن «انّ للّه فى کلّ خلف عدولا ینفون عنه تحریف المبطلین» مى باشد.
نور چشم و عزیز روح ملت ایران، استاد عالى قدر و بزرگوار ما حضرت آیت اللّه العظمى خمینى ـ ادام اللّه ظلّه ـ حَسَنَه اى است که خداوند به قرن و روزگار ما عنایت فرموده و مصداق بارز و روشن «انّ للّه فى کلّ خلف عدولا ینفون عنه تحریف المبطلین» مى باشد.
گفته اند: «معرِّف باید از معرَّف اَجْلى باشد»; بنابراین نمى توان در پرتو نور فانوس، جویاى آفتاب شد.
چه بهتر که به توصیف جمال خورشید تابان امام(قدس سره) نپردازیم و تنها میراث مکتوب او، وصیّت نامه سیاسى ـ الهى اش را ورق بزنیم; وصیّت نامه اى که داراى ابعاد مختلف و حاوى مسائل گوناگون عقیدتى، سیاسى، اجتماعى و فرهنگى است; مکتوبى که نشان دهنده بى همتایى آن حضرت در تاریخ معاصر و نسل هاى آینده است.
همواره به این حقیقت اذعان دارم که طلبه ضعیفى چون مرا توان شرح و بسط و تفسیر گفتار بلند امام امت(قدس سره) نیست; ولى گفته اند: آب دریا را اگر نتوان کشید***هم به قدر تشنگى باید چشید من نیز به همین نیّت به اندازه توان ناچیز خود در این صحیفه نورانى سیرى کرده ام که شرح مضامین آن اینک در جلوه مجموعه حاضر به تشنگان زلال حقیقت تقدیم مى شود.
امیدوارم این کوشش ناقابل مورد قبول درگاه حق تعالى قرار گیرد.
قابل ذکر است که چون سال 1378 سالى است که از سوى رهبر معظم، حضرت آیت اللّه خامنه اى مدّظله العالى سال امام خمینى(قدس سره) نام گرفت.
مجموعه حاضر به عنوان متن درسى دانشگاه تنظیم گشته است ب.
مخاطبان وصیّت نامه امام خمینى(قدس سره) امام(قدس سره) در سرآغاز وصیّت نامه خود تصریح فرموده اند که این وصیّت نامه به گروهى خاص اختصاص ندارد، ایشان این نکته را چنین خاطر نشان کرده اند: آنچه لازم است تذکّر دهم آن است که وصیّت سیاسى ـ الهى این جانب اختصاص به ملّت عظیم الشأن ایران ندارد، بلکه توصیه به جمیع ملل اسلامى و مظلومان جهان از هر ملّت و مذهب مى باشد.
به این مسأله در جاىْ جاى وصیّت نامه حضرت امام(قدس سره) اشاره شده است.
ج.
پیش گفتار وصیّت نامه وصیّت نامه سیاسى ـ الهى حضرت امام(قدس سره) که «منشور انقلاب»، «صحیفه استقلال»، «زبور حکومت اسلامى» و «صحیفه انقلاب» لقب یافت، کتاب جامعى است که نکته اى را در باب ارشاد انسان انقلابى فروگذار نکرده است و از آنجا که «حکمت عملى» همیشه براساس «حکمت نظرى» شکل مى گیرد و اساس احکام عملى و فرعى اسلامى بر پایه احکام عقیدتى آن استوار است، حضرت امام پیش گفتارى را به عنوان زیربناى فکرى دستورهاى عملى و ارشادهاى تاریخ ساز خویش نوشته اند.
راز نوشتن این پیش گفتار را مى توان در همین نکته جستجو کرد.
پیامبر عظیم الشأن اسلام بنیان گذار این سیره گران مایه در تاریخ مسلمانان است و حدیث معروف «ثقلین»، «سفینه»، «حدیث غدیر»، و...
گواه این مدّعا است که پیامبر(صلى الله علیه وآله) در کنار ابلاغ دستورالعمل ها از زیربنا و جهان بینى آنها نیز، سخن به میان مى آورند.
د.
ضرورت تدریس وصیّت نامه ضرورت تدریس وصیّت نامه سیاسى ـ الهى حضرت امام(قدس سره) در مراکز علمى را مى توان در فوایدى چند باز جست.
از این میان، مهم ترین فایده را مى توان در عنوان «پرورش نسل مورد نظر اسلام» سراغ گرفت که توضیحى کوتاه در این باره مى آوریم.
پرورش نسل مورد نظر اسلام در یک گروه بندى، انسان ها از حیث برخوردارى از علم و ایمان بر چند دسته اند: 1.
گروهى که بیگانه از این دو ارزشند.
2.
دسته دیگر اندوخته هاى علمى دارند و چه بسا در فنّ خود تخصّص دارند، ولى از نظر ایمان و تعهّد به اصول انسانى عقب مانده اند.
3.
دسته سوم داراى ایمانى محکم و تعهّدى سخت به اصول انسانى اند، ولى از اندوخته هاى علمى بى بهره اند.
4.
دسته اى نیز داراى ویژگى هاى و کمالات متعالى اند و از علم و ایمان برخوردارند.
به عبارت دیگر، صاحب تخصّص و تعهّدند.
از میان این گروه ها تنها گروه چهارم مورد نظر است و مراکز علمى کشور از حوزه گرفته تا دانشگاه در پى تقویت و پرورش این نسلند.
بنابراین، ضرورت تدریس وصیّت نامه سیاسى ـ الهى حضرت امام(قدس سره) در مراکز علمى کشور را نیز مى توان از همین جا دریافت; زیرا تردیدى نیست که: اولا: حضرت امام(قدس سره) فقیهى برجسته، متفکّرى بى نظیر، اسلام شناسى راستین، عارفى ربّانى و مربّیى بى بدیل است و چنین کسانى مى توانند انسان را تا اوج قله هاى رفیع سعادت و کمال رهنمون شوند.
ثانیاً: وصیّت نامه حضرت امام(قدس سره) عصاره اى از دیدگاه هاى او و خلاصه اى از معارف الهى است.
ثالثاً: این وصیّت نامه داراى ابعاد مختلف و جامعیّت ویژه اى است; بنابراین تعمّق، دقّت و توجّه به پیام هاى نورانى آن، بدون تردید در تربیت نسل مورد نظر اسلام تأثیرى شگرف دارد و تردیدى نیست که بهترین راه ایجاد انگیزه براى تعمّق و توجّه به آن، مطرح کردن آن به عنوان متن درسى دانش جویان و فرهیختگان است.
حضرت امام(قدس سره) در آغاز وصیّت نامه خود، این نکته را خاطر نشان مى کنند که به خاطر «امید به این انقلاب و بقاء دستاوردهاى آن...» به نوشتن این وصیّت نامه پرداخته اند; بنابراین چون وصیّت نامه آن حضرت به نسل حاضر اختصاص ندارد، محتواى آن باید به آینده سازان جامعه تعلیم داده شود تا از زلال هدایت آن بهره مند گردند.
حضرت امام(قدس سره) در آغاز وصیّت نامه خود، این نکته را خاطر نشان مى کنند که به خاطر «امید به این انقلاب و بقاء دستاوردهاى آن...» به نوشتن این وصیّت نامه پرداخته اند; بنابراین چون وصیّت نامه آن حضرت به نسل حاضر اختصاص ندارد، محتواى آن باید به آینده سازان جامعه تعلیم داده شود تا از زلال هدایت آن بهره مند گردند نتیجه قلمرو وصیّت نامه سیاسى ـ الهى حضرت امام(قدس سره)، بسى گسترده است و اختصاص به کشور، مکتب و ملّت خاصّى ندارد، جهان شمول و فراگیر است.
محتواى رهنمودهاى حضرت امام(قدس سره) در وصیّت نامه را مى توان در سه بخش زیر خلاصه کرد: 1.
رهنمودهایى که به مردم امروز ایران اختصاص دارد.
رهنمودهایى که به واحدها و اداره هاى خاص، اختصاص دارد.
رهنمودهایى که مربوط به بشر و بیرون از مدار محدودیّت هاى فوق است الف.
اهمّیّت ولایت و امامت بدون تردید حضرت امام که مؤیَّد به تأییدهاى الهى بود و نیابت عظماى حضرت بقیه اللّه الاعظم ـ رُوحى لِتُرابِ مَقْدَمِهِ الفِدا ـ را عهده دار بود بهتر مى دانست که اساس کار چیست.
او مى دانست که هیچ چیزى به قدر «ولایت» مورد عنایت پروردگار متعال نیست; «وَلَمْ یُنادِ بِشَىء کَما نُودِىَ بِالْوِلایَهِ».
و نیز مى دانست که «عبادت» بدون «ولایت» مقبول درگاه حضرت احدیّت نخواهد بود به گفته شاعر: نماز بىولاى او نماز بىوضو بوَد***به دشمن على بگو نماز خود قضا کند علاّمه امینى(قدس سره) در الغدیر مى نویسد: در بیانى از امام باقر(علیه السلام) آمده است: لو انّ رجلا قام لیله و صام نهاره و تصدّق بجمیع ماله و حجّ جمیع دهره و لم یعرف ولایه ولى اللّه فیو و یکون جمیع اعماله بدلالته الیه، ما کان له على اللّه حقّ فى ثوابه و لاکان من اهل الایمان; اگر کسى شب را در نماز و روز را روزه دار باشد، همه اموال خود را انفاق کند و همه ساله، حجّ به جاى آورد، ولى ولایت ولىّ اللّه را نشناسد (از او پیروى نکند) و همه اعمال خود را مطابق راهنمایى او انجام ندهد، او را در پیشگاه خدا ثوابى نیست و در شمار مؤمنان نخواهد بود.
آرى، عبادت باید با هدایت و امامت حجّت الهى انجام گیرد.
بر این اساس، در زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) و امامان(علیهما السلام)، ایشان هدایت گر امّت بوده اند و در دوران غیبت، هر کس یا باید در دین شناسى، متخصّص باشد و یا باید در فروع و احکام فردى از مجتهد جامع الشرایط تقلید کند.
فلسفه وجودى رساله هاى عملیّه نیز جز این نیست.
پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) در ضمن رهنمود معروف به «حدیث ثقلین» اهمّیّت و جاودانگى ولایت را به همگان خاطر نشان ساخته اند.
مهم ترین نکته هاى مربوط به «ثقلین» را در مباحث زیر پى مى گیریم.
الف.
راز توصیف به «ثقل» این پرسش قابل توجّه است که چرا پیامبر عظیم الشّأن اسلام(صلى الله علیه وآله) دو یادگار خود در میان ما را به «ثَقَل» توصیف نموده است.
در پاسخ این پرسش نظرهاى مختلفى از سوى عالمان طراز اوّل اسلام از شیعه و سنّى ارائه شده است; از جمله به چند قول اشاره مى کنیم: «ابن اثیر»، لغت دان و حدیث شناس معروف اهل سنّت مى نویسد: «سَمّا هُما ثَقَلَیِن اِعْظاماً لِقَدْرِهما و تعظیماً لشأنها; پیامبر، قرآن و اهل بیت را به خاطر عظمت قدر و بزرگداشت منزلت آنها «ثَقَلَیْن» نامید».
«ابن ابى الحدید» شارح معروف نهج البلاغه در