ایجاد تعامل پویا در بخشهای کلیدی جامعه یکی از مسئولیتهای اصلی سیاستگزاران فرهنگی برای توسعه ی همه -جانبه است و لذا رسیدگی به وضعیت اقتصادی فرهنگ و هنر و چگونگی به گشت آن نیز در زمره ی وظایف آنان است.
از دهه ی پایانی قرن بیست به کارگیری شیوه ها و رهیافت های کارآفرینی در حوزه ی فرهنگی و هنری از موضوعات عمده ی محافل علمی به شمار میرود .
توسعه اقتصادی هنر عبارت است از رشد همراه با افزایش ظرفیتهاى تولیدى اعم از ظرفیتهاى فیزیکی، انسانى و اجتماعی.
در مقاله حاضر ابتدا مفاهیم کارآفرینی و کارآفرین در هنر ،کارآفرینی هنر در جهان و ایران و نقش آن در توسعه اقتصادی و ایجاد اشتغال بررسی شده و سپس پیشنهاداتی در زمینه ارتقای فعالیت اقتصادی هنر ارائه می نماییم.
توسعه کارآفرینی در بخش هنر به عنوان یکی از راهکارهای اجرایی برای دستیابی به توسعه اقتصادی که نتیجه آن کاهش بیکاری در این بخش خواهد بود.
مفهوم کارآفرینی با نوآوری گره خورده است.
تجدید راهبردها و خلق و ارائه محصول نو به بازار، اصلیترین هدف کارآفرینی در عصر معاصر است.
مفهومی که از دیرباز در ماهیت هنر موجود بوده و حتی پیش از صنعتی شدن، خلاقیت،تنها و تنها حاصل تفکر هنر و هنرمندان بوده است]کیانی، 1331 [.
مهمترین مشکلى که در این سال ها هنر با آن دست و پنجه نرم مى کند، مشکل اقتصادى است که در حقیقت به مشکل زیربنایى تبدیل شده است گرچه از نیمه قرن بیستم تاکنون بسیارى از دولت ها به دلیل اتخاذ تدابیر مدیریتى بر حوزه هنر و اجراى طرح هایى جامع به منظور رونق بخشیدن به اقتصاد آن موفق به کسب درآمد هاى چشمگیرى از فروش خدمات شاخه های مختلف هنرى شده اند.
اما در ایران اقتصاد هنر همچنان تا رسیدن به سطح جهانى فاصله زیادى دارد.
این در حالى است که به گفته کارشناسان اقتصادى نقش تعیین کننده ی اقتصاد هنر در رشد اقتصاد کلان کشور انکار ناپذیر بوده و در بحث درآمدزایى مى تواند بسیار موثر عمل کند .
به هر روی توجه به وضعیت موجود و تأکید مدیریت کلان کشور بر کارآفرینی و نوآوری میتوان با شناخت و بررسی راهکارهای کارآفرینی اجتماعی در فعالیتهای هنری تأثیر فعالیتهای اقتصاد هنر را بر پیکره ی اقتصادی کشور سرعت بخشید .
تاریخچه و اهمیت موضوع
کارآفرینی هنر یا هنر کارآفرینی بگذارید قبل از پرداختن به مسئله کارآفرینی هنر، به مقوله هنر کارآفرینی و نقش آن در عرصه اقتصاد بپردازیم.
این موضوع بسیار مبرهن است که کارآفرینی خود یک نوع هنر است و اقتصادی کردن آن نیز هنری بارزتر، هنر کارآفرینی از بدو خلقت انسان همواره با انسان همراه بوده است به طوری که از زمان انسان غارنشین یعنی از زمانی که انسان به وسیله ابزار اولیه سنگی به شکار می پرداخته و نیاز به ابزار و کاربرد آن موجب می شد که به ساخت ابزار و صهولت در به کارگیری آن بیندیشد و از زمانی که انسان تنها بوده و یا در جامعه های بسیار کوچک زندگی می کرد و ابزار خود را خودش می ساخت چون جامعه آن مقدار وسعت و جمعیت نداشت که همه نیازهای فردی او را برآورده سازد و یک نفر مجبور می شد براساس نیاز چند نوع شغل داشته باشد یعنی چند نو ابزار بسازد و زمان کافی نیز در اختیار داشته است و در مراحل بعدی زندگی یعنی دامداری و کوچ نشینی و سپس کشاورزی یکجا نشینی نیاز به ابزار و وسایل بیشتری داشت و با ایجاد رفاه نسبی و سکونت در یک مکان مشخص نوع ابزار نیز تغییر می کرد و دیگر نیاز به این نبود که ابزار سبک باشد تا انسانی که همیشه در حال جابجایی و کوچ است برای حمل آن دچار مشکل شود و سبک بودن و قابل حمل بودن ابزار و مایحتاج زندگی کارآفرین را برآن م یداشت تا برحسب نیاز جامعه نوع و شکل ابزار را تغییر دهد و بر کیفیت و زیبایی آن بیفزاید چون خودبه خود دو ابزار با کاربری مساوی مطمئناً آنکه زیباتر و با کیفیت تر است مورد توجه.] مصرف کننده قرار می گیرد]دهقان، 1332 [ و ]مرزبان، 1331__ بنابراین با افزایش جمعیت و یکجا نشینی انسان و نرفتن انسان دنبال نیازها، خود به خود لازمه زندگی اجتماعی به تناسب تعداد افراد جامعه و بالا رفتن تعداد نیاز افراد، انسان را برآن داشت تا کارها و ساخت ابزار و مایحتاج را تقسیم نماید و بعد از آن مسئله زمان مطرح گردید و کارها باید در زمان کمتری انجام می شد و انسان باید می اندیشید که ساخت لوازم زندگی و ابزار مورد نیاز او باید بعلت بالا رفتن تقاضا در مدت زمان کمتری ساخته شود و به تعداد بیشتر، و این امر رقابت را به دنبال داشت و برای تاختن در عرصه رقابت کیفیت و کمیّت و زیبایی ابزار و وسایل مطرح می شد و این جا بود که هنر، توانمندی خود را همچون یک قهرمان در همه این مراحل به نمایش می گذارد در نتیجه هنرمند با ذوق و ابزار ساز در قبل بر طرف نمودن نیاز جامعه بوسیله ابزار و خدمات با گرفتن دستمزد از طریق مبادله کالا به کالا در مراحل اولیه و بعد از آن به وسیله پول نیاز اقتصادی خود را تامین می نمود.
بنابراین یک هنرمند با کارآفرین کاری را خلق می کرد که نیاز جامعه بود در واقع نیاز جامعه او را مجاب به آفرینش کار می کرد و در اصل هنر او کاملاً کاربردی بود که این جریان رشد و ارتفاع فرد و اجتماع را در پی داشت و در این میان نه تنها هنرمند بی کار نمی ماند بلکه بعلت حجم کار نیاز داشت که کار خود را وسعت ببخشد و این مسئله خود به خود اشتغال زایی را در پی داشت و همین طور الی آخر ...
و اصطلاحاً هر چه قدر بقول کسبه ها، دست زیاد باشد کار خوب، مشتری خود را دارد.
کارآفرینی هنر یا هنر کارآفرینی بگذارید قبل از پرداختن به مسئله کارآفرینی هنر، به مقوله هنر کارآفرینی و نقش آن در عرصه اقتصاد بپردازیم.
و اصطلاحاً هر چه قدر بقول کسبه ها، دست زیاد باشد کار خوب، مشتری خود را دارد.
کارآفرینی و کارآفرین مفهوم کارآفرینی با نوآوری گره خورده است.
تعریف کارآفرینی روند شکل گیری تفکرات تولید ارزش افزوده از طریق تولید، خدمات و یا هرگونه خروجی اقتصادی که به همراه خود ایده سازی و خلاقیت های ذهنی، فرصت شناسی )فرصت طلبی(، ابتکار عمل، پشتکار و سخت کوشی رابه همراه داشته باشد کارآفرینی می گویند.
کارآفرینی شامل : ارائه کالایی جدید ، ارائه روشی جدید در فرایند تولید ، گشایش بازاری تازه ، یافتن منابع جدید، ایجاد هرگونه تشکیلات در صنعت و کارآفرینی فرایند پویای ایجاد ثروت بیشتر است.
معاونت مطالعات و تحقیقات، 1331 تعریف کارآفرین کار آفرین کسی است که با شناخت فرصتهای محیطی و با بهره گیری مناسب از منابع بتواند در شرایط پر ابهام و خطرآمیز به ابتکارات و نوآوریها و ایجاد کسب و کارهای جدید دست بزند]معاونت مطالعات و تحقیقات،1331.
کارآفرینی هنر با توجه به نیاز جامعه مطمئن هستیم از اینکه یک اثر هنری اگر بازار فروش ندارد به این خاطر است که آن اثر بر اساس نیاز فرد یا جامعه خلق نشده است.
بنابراین کسی حاضر نیست هزینه بابت چیزی که به درد نیاز روحی یا جسمی او نمی خورد بپردازد در واقع اصلاً این کار عاقلانه به نظر نم یرسد و هنرمند باید نیاز روحی و اجتماعی جامعه خود را مطالعه کند و شناخت کامل و یا لااقل شناخت نسبی نسبت به جامعه خود و یا جامعه ای که در آن زندگی می کند و یا می خواهد در آن جامعه کار ارائه بدهد داشته باشد تا محصولات او براساس نیاز اجتماع باشد وگرنه مورد استقبال قرار نخواهد گرفت.
مثلاً جوامع بسیار بزرگ پرداختن به مسائل جزئی و کم اهمیت برای آنها مطمئناً مورد استقبال قرار نخواهد گرفت حتی اگر افراد دارای تمکن مالی بالایی هم باشند برای آثاری که به مسائل پیش پا افتاده پرداخته باشد هزینه نخواهد کرد و برعکس اگر در جوامع کوچک و یا روستایی اگر آثار فوق العاده ای را ارائه دهد اگر برای مردم آن دیار نیز خوشآیند باشد افراد توان پرداختن هزینه و ارزش واقعی اثر را ندارند.
کارآفرینی هنر در جهان به نظر نینا مونتمان هنرمند با اتکا به امنیت اقتصادى پله هاى رشد و ترقى را طى کرده و هم سو با شکوفایى اقتصاد کلان کشور گام برمى دارد.
در حقیقت اشاره به انگیزهها، ارزشها و نهادهای جامعه در تعیین ماهیت و سرعت توسعه ی اقتصاد هنر و توسعه به طور کلی حداقل به اندازه ی سایر عوامل اقتصادی مهم است .
برونو فرای تاکید می کند احساس ناامنی اقتصادی درسطح جامعه و ناامنی روانی موجب رکود فروش در آثارهنری شده است و بیشتر مردم با مواجه شدن با بحرانهای اقتصادی براین عقیده اند که پولهای نقد را باید صرف خریدچیزهای ضروری دیگر کنند.
این امر نشان می دهد که فعالیتهای فرهنگی و هنری منوط به داشتن اقتصادی سالم و مخاطبی بی دغدغه است.
در این صورت اگر اقتصاد اجتماع تهی از درآمد در زمینه هنر باشد، نمیتوان انتظار داشت که چارچوب های هنرهای تجسمی سالم باشد و به رشدی مناسب در سطوح بین المللی دست یابد [Marc,1995] گودوین در تحقیقاتش می نویسد اقتصاد هنر نیز چون دیگر شاخه هاى اقتصاد در خلال عرضه و تقاضا شکل مى گیرد و تحقق این امر، نیازمند سرمایه گذارى، تولید، توزیع و مصرف کالاهاى هنرى است.
هم اکنون چنین نگاهى در بسیارى از کشور ها وجود دارد و تکنولوژى مدیریت بر این فضا به طور مناسب سایه افکنده است.
اما نبود مدیریت هنری مناسب اقتصادی در کشورهاى توسعه نیافته و یا در حال توسعه به عنوان یک خلاء جدى وجود دارد.
وی معتقد است حتی در فقیرترین کشورها هم منابع بالقوه ای برای سرمایه گذاری و سرمایه گذاری مجدد در مسائل هنری وجود دارد، توسعه پایدار در امور هنری بدون ایجاد کارآفرینی هنری محقق نمیشود هرکجا که کارآفرینی رواج بیشتری دارد اقتصادی رقابتیتر و پویاتری در بازار هنر نیز وجود دارد و هرقدر که نرخ فعالیتهای کارآفرینانه بالاتر باشد؛ انباشت سرمایه، تولید ناخالص ملی، و کیفیت زندگی اجتماعی بالاتری وجود دارد.
کارآفرینی هنر در ایران همانگونه که قبلاً به صورت اجمالی اشاره کردیم برای کارآفرینی در زمینه هنر در ایران باید به الگوهای کارآفرینی مناسب و به نیازهای فردی و اجتماعی مردم ایران بپردازیم و این که ایرانیان در درجه اول مردمانی متمدن یعنی با پیشینه فرهنگی بسیار کهن و در عین حال بسیار نجیب و مذهبی هستند و خلق آثار خرافاتی شرقی و برهنگی های شرم آلود و خشونت بار آثار غربی عرصه ای برای جولان ندارد و از طرفی هم می بینیم اثری همچون تابلو عصر عاشورای استاد فرشجیان چه غوغایی در ایران برپا می کند و چرا که هنر مینیاتور که یک هنر اصیل ایرانی است را با چاشنی عشق به مردم، با حماسه عظیم عاشورای امام حسین)ع( که با سرشت این مردم ممزوج گردیده، در آمیخت و اثری فراموش ناشدنی خلق نمود که برای همیشه تاریخ به نام این استاد و هنرمند بزرگ باقی خواهد ماند، که هم جنبه اقتصادی آن قابل اهمیت است چرا که قیمت آن بسیار قابل توجه است و هم خود استاد را در زمرۀ حماسه سازان کربلا قرارداد و او را در ثواب غیرقابل وصف آنها شریک گردانید و خود استاد را در حد یک هنرمند جهانی در جامعه امروز دنیا معرفی ساخته است.
بین هنر خارجی و هنر داخلی تفاوتی که قابل ذکر است تمایز فرهنگی هنر دینی و اسلامی در کشور ایران و متولیان و سیاستگذاران فرهنگی در این کشور است که سنجه ها و مقیاسهای مخصوص به خود دارد.
استفاده از این مبانی میتواند در جهت بومی سازی دانش مدرن به ما کمک کند .
آری اگر ما این چنین الگوهایی را در فضای کارآفرینی هنر داشته باشیم و گام در مسیر آنها و امثال ایشان قرار دهیم مطمئناً کارآفرینی هنر روند بسیار مطلوبی را طی خواهد نمود و در این راه موفقیتهای عظیمی کسب خواهد کرد.
پیوند هنر با کارآفرین آیا این تصادفی است که این کارآفرینان راه حلهایی عملی را برای مشکلات کاری خود از طریق درس هایی که از فعالی تهای هنری خود آموخته اند به کار م یگیرند یا آیا پیوندی گسترده تر میان فرآیند خلق هنر و ذهنی کارآفرینانه__ وجود دارد؟
مسلماً، پیوند هنر با کارآفرین محدود به کریستینا و اسکات نیست.
وقتی شرایط کارآفرینی موفق را ارزیابی می نماییم، می توانیم برخی اصول موازی با دنیای هنر را ببینیم]شش جوانی1333 [ هنرمندان زندگی خود را صرف یافتن دیدگاه های فردی و منحصر به فرد در مورد تجارت انسانی می نمایند؛ آنها جهان را به شکلی متفاوت می بینند و رفتارهایی نامرسوم را بروز