دانلود مقاله آشنایی با دکارت

Word 118 KB 19490 44
مشخص نشده مشخص نشده مشاهیر و بزرگان
قیمت قدیم:۲۴,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • در پایان قرن شانزدهم میلادی فلسفه از حرکت بازمانده بود و این دکارت بود که دوباره آن را به حرکت واداشت.
    فلسفه اولین بار درقرن ششم پیش از میلاد آغاز شد.

    دو قرن بعد با ظهور مردانی چون سقراط، و پس او وی افلاطون، و ارسطو، فلسفه به عصر طلایی خود رسید.

    پس از آن، تا دو هزار سال اتفاق مهمی دراین عرصه رخ نداد.

    به عبارت دیگر، در این دوره طولانی کار اصیلی انجام نشد.
    البته در این دوره فلاسفه بر جسته ای پا به میدان گذاشتند.

    در قرن سوم میلادی فلوطین از اهالی اسکندریه، در فلسفه ‌ افلاطون تغییراتی داد و دراین روند فلسفه نوافلاطونی زاده شد .

    سپسس نوبت به سنت اگوستین از اهالی هیپو رسید که فلسفه نوافلاطونی ر ابا معیارهای مورد قبول الهیات مسیحی سازگار کند.

    ابن رشد، متفکر مسلمان، نیز اصلاحاتی در فلسفه ارسطو وارد و توماس آکوئیناس نیز به نوبه خود این فلسفه را الهیات مسیحی هماهنگ کرد.

    این چهار شخصیت مستقل، هر یک به نحوی بر پیشرفت جریان فلسفه اثر گذاشتند،‌اما هیچ یک از آنها فلسفه ‌ جدیدی ابداع نکرد.

    کار آنها عمدتاً حاشیه نویسی، شرح و تفصیل فلسفه ‌ افلاطون و ارسطو بود.

    بدین سان، فلسفه این دو فیلسوف دوران شرک و بت پرستی سنگ بنای فلسفه مذهبی کلیسای مسیحی شد.

    همین تغییر ماهیت فلسفه ‌ افلاطون و ارسطو مبنای اصلی شکل گیری فلسفه مدرسی (اسکولاستیک) قرار گرفت و این نامی است که به فعالیت‌های فلسفی قرون وسطی داده شده است.

    فلسفه ‌ مدرسی همان فلسفه کلیسا بود که به عدم خلاقیت و نوآوری خود می بالید.

    در این دوران، ابراز هرگونه عقاید جدید فلسفی منجر به تکفیر، تفتیش عقاید و نهایتاً‌سوختن در آتش به حکم کلیسا می شد.به تدریج افکار افلاطون و ارسطو در زیر لایه‌های متعدد تفاسیر شارحان مسیحی و مورد تأیید کلیسا مدفون شد وبدین ترتیب ریشه ‌ اندیشه فلسفی خشکید.
    در اواسط قرن پانزدهم، این وضعیت اسف‌بار تقریباً در تمامی حوزه‌های فعالیت فکری حاکم بود.

    در سرتاسر اروپای قرون وسطی حاکمیت مطلق و بی چون وچرا از آن کلیسا بود.

    اما از همان زمان، اولین شکاف‌ها در بنای عظیم قطعیت فلسفی پدیدار شد.
    جالب آن است که مبدأ اصلی پیدایش این شکاف‌ها همان دنیای کلاسیک ]یونان و روم[ بود که افلاطون و ارسطو در آن پا به عرصه وجود گذاشته بودند.

    بسیاری از آموخته هایی که در قرون وسطی از دست رفته یا فراموش شده بود.

    دوباره احیا و الهام بخش رنسانس( نوزایی)‌دانش بشری شد.
    رنسانس نگرش انسان مدارانه‌ای را با خود به همراه آورد.

    پی آمد این نگرش جنبش دین پیرایی بود که به استیلای کلیسا پایان داد.

    با این حال، پس از گذشت حدود یکصد سال از این تحولات در اروپا، فلسفه هنوز در بند مدرسیگری گرفتار مانده بود.

    این وضعیت تنها با ظهور دکارت به پایان رسید که فلسفه‌ای مناسب برای عصر جدید ابداع کرد.

    طولی نکشید که این نظام فلسفی در سراسر اروپا گسترش یافت و حتی به احترام او«دکارت‌گرایی» نامیده شد.

    دکارت در یک نگاه
    دکارت در طول زندگی هرگز حرفه ‌ ثابتی را پیشه خود نساخت.

    او به مناسب‌های مختلف خود را سرباز، ریاضیدان،‌متفکر،‌و نجیب‌زاده معرفی می کرد.

    البته آخری بیش از همه با روش زندگی و موقعیت اجتماعی وی مناسبت داشت.

    تمایل وی به زندگی راحت آسوده در دوران جوانی به زودی تبدیل به یک عادت شد.

    او از محل درآمد خصوصی خود زندگی را می گذراند، هنگام ظهر از خواب بیدار میشد، و هر گاه میل داشت به سفر می رفت.

    و تمام زندگی او در همین خلاصه می شد- نه ماجرای مهمی، نه همسری، و نه موفقیت( یا شکست) اجتماعی بزرگی.

    با این حال، بدون شک دکارت خلاق‌ترین فیلسوفی است که تا پانزده قرن پس از مرگ ارسطو پا به عرصه وجود گذاشت.

    شروع زندگی دکارت
    رنه دکارت در 31 مارس 1596 میلادی در شهر کوچک لاهه، سی مایلی جنوب شهر تور متولد شد.

    این محل امروزه به اسم دکارت نامیده می شود و اگر به آنجا سفر کنید می توانید خانه ای را که دکارت در آن بدنیا آمد ببینید.

    همچنین کلیسا سنت جرج متعلق به قرن دوازدهم نیز که دکارت پس از تولد در آن غسل تعمید داده شد در این شهر همچنان پا برجاست.
    رنه چهارمین فرزند خانواده بود، مادرش یک سال بعد از تولد او به هنگام بدنیا آوردن پنجمین فرزند از دنیا رفت.

    پدرش ژواکیم در دیوان عالی بریتانی قاضی بود.

    محل دادگاه در شهر رن در 140 کیلومتری زادگاه دکارت قرار داشت و بدین ترتیب ژواکیم کمتر از نیمی از سال را در منزل می گذارند.

    ژواکیم مدتی پس از مرگ همسرش دوباره ازدواج کرد و رنه در منزل مادر بزرگ خود پرورش یافت.

    در این دوران، او بیش از همه به پرستار خود علاقه داشت و این محبت را به بهترین وجه حفظ کرد و تا روزی که او از دنیا رفت، دکارت هزینه زندگی او را می پرداخت.


    کودکی دکارت در انزوا سپری شد، مزاج ضعیف وی نیز این انزوا را تشدید کرد، و بدین ترتیب او به زودی آموخت که چگونه در تنهایی زندگی کند.

    به نظر می رسد که او در سال‌های اولیه زندگی درونگرا و کم حرف بوده است.
    کودکی رنگ پریده با موهای سیاه مجعد و چشمانی درشت و گود رفته که با کت مشکی و شلوارک و کلاه لبه دار پهنی بر سر و شال گردن بلند پشمی به دور گردن در باغ‌ها پرسه می زد.
    دکارت در هشت سالگی به مدرسه شبانه روزی یسوعی‌ها فرستاده شد که به تازگی در لافلش افتتاح شده بود.

    هدف از تأسیس این مدرسه تعلیم فرزندان اشراف محلی بود که تا پیش از آن شکار و نگهداری باز و سرگرمی‌هایی را که در خانه با بی حوصلگی انجام می دادند بر آموزش و تحصیل ترجیح می دادند.

    مدیر مدرسه از دوستان خانواده دکارت بود، و به همین اجازه داشت هر وقت که مایل باشد از خواب بیدار شود.

    مانند همه کسانی که چنین امتیازی دارند، بدیهی بود که دکارت حوالی ظهر از خواب بیدار می شود- عادتی که تا پایان عمراکیداً به آن وفادار ماند!

    در حالی که شاگردان دیگر به دست یسوعی‌های بدطینت و مغرور که در پیچیدگی ‌های فلسفه ‌ مدرسی متبحر بودند، به شدت تنبیه می شدند، دکارت با هوش و جوان توانست در فضای آسوده‌ای به تحصیل بپردازد، هنگام ناهار از خواب بیدار شود و بعداظهر خود را به اسب سواری، شمشیر بازی و نواختن فلوت بگذارند.

    هنگامی که زمان ترک مدرسه فرا رسید، روشن بود که دکارت بیش از هر شاگرد دیگری در آن مدرسه معلومات کسب کرده است و حتی وضعیت مزاجی وی نیز کاملاً بهبود یافته بود ( گرچه هنوز اندکی دچار خود بیمارانگاری بود که در طول زندگی سرشار از سلامت خود در سال‌های آینده، آن را حفظ کرد).
    دکارت در هشت سالگی به مدرسه شبانه روزی یسوعی‌ها فرستاده شد که به تازگی در لافلش افتتاح شده بود.

    در حالی که شاگردان دیگر به دست یسوعی‌های بدطینت و مغرور که در پیچیدگی ‌های فلسفه‌ مدرسی متبحر بودند، به شدت تنبیه می شدند، دکارت با هوش و جوان توانست در فضای آسوده‌ای به تحصیل بپردازد، هنگام ناهار از خواب بیدار شود و بعداظهر خود را به اسب سواری، شمشیر بازی و نواختن فلوت بگذارند.

    هنگامی که زمان ترک مدرسه فرا رسید، روشن بود که دکارت بیش از هر شاگرد دیگری در آن مدرسه معلومات کسب کرده است و حتی وضعیت مزاجی وی نیز کاملاً بهبود یافته بود ( گرچه هنوز اندکی دچار خود بیمارانگاری بود که در طول زندگی سرشار از سلامت خود در سال‌های آینده، آن را حفظ کرد).

    اگرچه دکارت در دوران مدرسه شاگرد ممتازی بود، اما به نظر می رسد همواره از تحصیلات خود ناراضی بوده است.

    آموخته ای دوران مدرسه در نظرش عمدتاً بی ارزش جلوه می کرد: تعلیمات ارسطو که حجم صدها سال تفسیر مفسران گوناگون نیز بدان اضافه شده بود و الهیات آگوئیناس که بوی کهنگی می داد و برای هر سؤالی پاسخ داشت اما به هیچ سؤالی هم پاسخ نمی داد- به عبارت دیگر، با تلاقی از متافیزیک.

    ازدیدگاه دکارت، هیچ یک از آموخته‌های وی،‌ به غیر از ریاضیات، از یقین برخوردار نبود و دکارت در طول زندگی خود که خالی از تعلقات قطعی همچون خانه، خانواده، و روابط اجتماعی معنادار بود، کوشید قطعیت و یقین را در تنها زمینه ای که با آن خو گرفته بود، یعنی در دنیای ذهن، جست‌وجو کند.

    مدرسه را با نارضایتی ترک گفت.

    همچون سقراط، به این نتیجه رسید که هیچ نمیداند.

    حتی ریاضیات نیز فقط می تواند یقینی جدای از وجود انسان فراهم آورد.

    تنها چیزی که به غیر از قضایای ریاضی به آن یقین دادشت، وجود خداوند بود.

    هنگامی که دکارت در شانزده سالگی مدرسه لافلش را ترک کرد پدرش وی را برای تحصیل حقوق به دانشگاه پوانیه فرستاد.

    ژواکیم دکارت مایل بود فرزندش، در حرفه قضاوت به مقامی معتبر برسد، چنانکه برادر بزرگتر رنه نیز به همین راه رفته بود.

    آن روزگار، مشاغل قضایی عمدتاً از طریق روابط خانواده گی به دست می آمد- و این نظام انتصاب قضات، به همان اندازه که امروزه شاهد آن هستیم، قضاوت نالایق تربیت می کرد!

    اما او پس از دو سال تحصیل در رشته حقوق، به این نتیجه رسید که به اندازه کافی این علم را آموخته است.

    در این زمان، چند ملک روستایی کوچک از مادر با او به ارث رسید.

    او از این اموال درآمدی بدست می آورد که برای آن گونه زندگی که او دوست داشت کافی بود.

    بنابراین، تصمیم گرفت برای « دنبال کردن افکار خود» به پاریس نقل مکان کند.

    چون خانواده دکارت جزو نجیب زادگان محسوب می شدند انتظار نمی رفت وقت خود را به تفکر سپری کنند.

    اما دیگر کاری از دست ژواکیم ساخته نبود- پسرش دیگر یک انسان آزاد به حساب می آمد.

    پس از گذشت دو سال، دکارت از زندگی مجردی و مرفه خود در پاریس خسته شد.

    علیرغم اشتغال به مطالعات وسیع و گوناگون، و نگارش چندین رساله‌ تقریباُ تفننی، تدریجاً درگیر زندگی اجتماعی درگیر زندگی اجتماعی پایتخت می‌شد که به نظرش ، بسیار کسالت آور بود .

    البته به نظر نمی رسد این عقیده وی محدود به جامعه‌ پر زرق و برق پاریس باشد بلکه چنین برمی‌آید که دکارت هرگونه زندگی اجتماعی را کسالت بار می دانسته است و لذا این کسالت صرفاً به پاریس محدود نمی شد.

    دکارت زندگی آرامی را در فوربورگ سن ژرمن در پیش گرفت، به دور از هیاهو ، جایی که کسی برای کسیمزاحمتی نداشت .

    اینجا در انزوای کامل بسر می برد و می توانست همچنان به تعقیب افکار خویش در آرامش ادامه دهد.

    احتمالاً دکارت مایل بوده این شیوه زندگی را تا پایان عمر ادامه دهد.

    ولی پس از چند ماه سکونت در آنجا، ناگهان عزم سفر کرد .

    در حقیقت زندگی دکارت تحت تأثیر دو گرایش قرار داشت : انزوا و سفر گویا در تمام مدت عمرش تعادل ظریفی میان این دو گرایش برقرار بود.

    او هرگز با دوستان خود احساس نزدیگی نمی کرد، و تمایلی هم نداشت تا در کنار آنها باشد؛ هرگز تلاش نکرد یک خانه ثابت برای خود دست و پا کند.

    او تا پایان عمر،‌بی‌قرار و تنها بود.

    پیوستن به ارتش : با توجه به این شرایط، تصمیم بعدی دکارت عجیب به نظر می رسد، چرا که عزم کرد به ارتش بپیوندد!

    در سال 1618 به هلند رفت و به عنوان افسر بدون حقوق در ارتش شاهزاده اورانژ ثبت نام کرد.

    ارتش پروتستان شاهزاده اورانژ برای دفاع از استقلال اتحادیه هلند در مقابل اسپانیای کاتولیک آماده می شد.

    که می خواست سرزمین هلند، مستعمره‌ سابق خود، را پس بگیرد و به راستی این نجیب زاده خونسرد کاتولیک که از هیچ گونه تجربه نظامی برخوردار نبود و بنا به ادعای خود تنها کمی شمشیر بازی و اسب سواری در مدرسه یاد گرفته بود،‌ به چه درد ارتش هلند می خورد؟‌ قضاوت آن دشوار است.

    آن زمان، دکارت اصلاً هلندی بلد نبود و همچنان به عادت همیشگی خوابیدن تا ظهر وفادار بود.

    شاید هلندی ‌ها اصلاً متوجه حضور وی نمی‌شدند و او هم در آرامش کامل در چادر خود می نشست و به نشتن رساله‌ای درباره موسیقی یا امثال آن مشغول می شد.( اگر امروز بود دکارت را متهم به جاسوسی می کردند؛‌اما به نظر می رسد که در آن روزگار، ارتش‌ها درک درستی از اهمیت جاسوس‌ها نداشته اند و آماده پذیرش هر سربازی بدون توجه به ملیت، میزان وفاداری، و حتی علاقه‌شان به شرکت در مراسم نظامی بوده اند).

    از شواهد چنین بر می آید که او از زندگی در ارتش دچار ملال شد؛‌ به نظرش زندگی در آنجا « مملو از بطالت و اتلاف وقت بود.» یعنی در ارتش افسرانی هم بودند که دیرتر از او از خواب بیدار می شدند؟

    اگر چنین بود، و ارتش اسپانیا دست به حمله ای ناگهانی علیه هلندی‌ها می زد، لابد تنها با جماعتی مست روبرو می شد که به سمت خوابگاه خود می رفتند و افسری فرانسوی که با عصانیت از آنها می خواست دست

کلمات کلیدی: دکارت

تحقیق دانش آموزی در مورد دانلود مقاله آشنایی با دکارت, مقاله دانشجویی با موضوع دانلود مقاله آشنایی با دکارت, پروژه دانشجویی درباره دانلود مقاله آشنایی با دکارت

رنه دکارت رِنه دِکارْت (Rene Descartes) (زادهٔ ۱۵۹۶ در لاهه - درگذشتهٔ ۱۶۵۰). ریاضیدان و فیلسوف فرانسوی. زندگی رنه دکارت( Rene Decartes)، فیلسوف، ریاضیدان و فیزیکدان بزرگ عصر رنسانس در روز 31 ماه مارس 1596 میلادی، در شهرک لاهه از ایالت تورنِ(Touraine) فرانسه متولد شد. مادرش در سیزده ماهگی وی درگذشت و پدرش قاضی و مستشار پارلمان انگلستان بود. دکارت در سال 1606 میلادی، هنگامیکه پسر ...

رنه دکارت در روز 31 ماه مارس 1596 متولد شد. او اهل تورن فرانسه و فرزند یکی از مشاورین پارلمان برتانی بود. در سال 1606 هنگامی که پسر ده ساله ای بود هر روز با بیم و وحشت به مدرسه «ژزوئیتها» بنام لامنش می رفت. درسهایی که می گرفت از ادبیات قدیم بود که تحت تأثیر فکر ارسطویی قرار داشت. در 1611 روز ششم ژوئن دکارت در یک جلسه سخنرانی تحت عنوان اکتشاف چند سیاره سرگردان در اطراف ...

رنه دکارت( Rene Decartes)، فیلسوف، ریاضیدان و فیزیکدان بزرگ عصر رنسانس در روز 31 ماه مارس 1596 میلادی، در شهرک لاهه از ایالت تورنِ(Touraine) فرانسه متولد شد. مادرش در سیزده ماهگی وی درگذشت و پدرش قاضی و مستشار پارلمان انگلستان بود. دکارت در سال 1606 میلادی، هنگامیکه پسر ده ساله ای بود، وارد مدرسه لافلش(La Fleche) شد. این مدرسه را فرقه ای از مسیحیان به نام ژزوئیتها یا یسوعیان ...

پس از بحث و بررسى پیرامون «برهان وجودى» نوبت به نقد و بررسى برهان سوم دکارت مى رسد. این برهان مبتنى بر چند مقدمه است که ما ابتدا این مقدمات را توضیح مى دهیم هر چند خود او این مقدمات را در کتب خود به وضوح تفکیک نکرده است(233): 1- مقدمه اول: هیچ امر حادثى بدون علت نمى تواند باشد. گفتنى است که دکارت ملاک نیاز شیئى به علت را «حدوث» دانسته است. 2- مقدمه دوم: حقیقت ...

موضوع هستی نزد دکارت به صورت سیستماتیک بررسی نشده است. دکارت همه توجه خود را صرف فعالیت " من فکر می کنم" یا cogito کرده است که منبع ذهنی هستی می باشد. متافیزیک دکارت موضوع هستی نزد دکارت به صورت سیستماتیک بررسی نشده است. درواقع چنین به نظر می رسد که متافیزیک به "خودشناسی" جابه جا شده است. بنابراین در معنای واقعی کلمه متافیزیک نزد دکارت وجود ندارد. دکارت در کتابش با عنوان "تعمق ...

پس از بحث و بررسى پیرامون «برهان وجودى» نوبت به نقد و بررسى برهان سوم دکارت مى رسد. این برهان مبتنى بر چند مقدمه است که ما ابتدا این مقدمات را توضیح مى دهیم هر چند خود او این مقدمات را در کتب خود به وضوح تفکیک نکرده است(233): 1- مقدمه اول: هیچ امر حادثى بدون علت نمى تواند باشد. گفتنى است که دکارت ملاک نیاز شیئى به علت را «حدوث» دانسته است. 2- مقدمه دوم: حقیقت علت کمتر از حقیقت ...

مطالب ارائه شده در این پروژه به اساس سیستم تاری و پودی و آشنایی با ماشین های بافندگی راپیری سولزر پرداخته است. در ابتدای این تحقیق دانشگاهی در فصل اول به تحلیل اساس سیستم تاری و پودی اعم از با ماکو (قدیمی) و بدون ماکو پرداختیم اما ساختار اصلی این پروژه در فصل های بعد در رابطه با روند پیشرفت ماشین های بافندگی راپیری سولزر می باشد، که درهمین راستا در هر فصل با دستور العمل تنظیم ...

تحقیق راجع به کالین مکلورن مقدمه عدد واژه ای است که بیشترین سهم را در علوم و دانش بشری بر عهده دارد و در آن کلمه اسرار بیشماری نهفته است و علم ریاضیات که از منطق انکار ناپذیری برخوردار است بر پایه ی همین کلمه به وجود آمده است و تکامل یافته است. امروزه عدد و شمارش از مرز گنجایش مغز بشر فراتر رفته است چنانکه در محاسبات فضایی به ناچار از توان استفاده می کند و کامپیوترها هم از همان ...

ریاضیات پایه و مقدمات آمار 1) اگر A و B دو مجموعه جدا از هم باشند، بطوری که { AUB= {a,b,c,d,e,f و {A = {a,d,e آنگاه?=(n(B 1) کوچکتر یا مساوی 3 2) بزرگتر یا مساوی 3 3) مساوی 3 4) هر سه گزینه 2) اگر AUB = A∩B و {0,1,2,3,4}=B آنگاه ? = n(A) 1) 3 2) 4 3) 5 4) 6 3) اگر مرجع اعداد صحیح باشد و{1A = { x> و {1-,0,1,2} =' B آنگاه ' (AUB) کدام است؟ 1) {1-,0,1} 2) {-1,0} 3) {0,1} ...

اجزا اصلی صفحه اتوکد : طریقه اجرای فرامین در اتوکد : - استفاده از خط فرمان - منوی کرکره ای - منوی صفحه ای نکته : در اتوکد 14 از نوار ابزارنیز می توان انتخاب نمود . نکته : درصورت نصب موس منوی کرکره ای فعال می گردد . کلیدها : کلیدهای Enter - Space وکلید راست موس یک عمل را انجام می دهند روشهای مختصات دهی : 1- مختصات دکارتی 2- مختصات قطبی نکته : هرکدام از روشهای فوق دارای دو حالت ...

ثبت سفارش