دانلود تحقیق سهراب شاعر و نقاش

Word 80 KB 19707 29
مشخص نشده مشخص نشده مشاهیر و بزرگان
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • زندگی شخصی سهراب سپهری
    سهراب سپهری سومین فرزند خانواده پنج نفری اسدا… خان سپهری و خانم فروغ سپهری است .

    سهراب در روزی آفتابی و پاییزی 15 مهرماه سال 1307 حوالی ظهر دیده به جهان گشود .کودکی را در کاشان , در باغ اجدادی, که بسیار بزرگ و پر از درختان میوه و گل و سبزه بود و در دروازه عطا قرار داشت , گذراند .
    در مورد زندگی این شاعر نامدار تنها مرجع معتبر کتاب مرغ مهاجر است که زندگینامه سهراب از زبان خواهرش است .


    سهراب در بین افراد خانواده اش از لحاظ جثه کوچکتر و لاغرتر از همه بوده ولی در چابکی و زیرکی از همه آنها پیشی گرفته است .

    بازیهای جالب , سرگرمی ها و کارهای عجیب او در میان خانواده معروف بوده است .


    سهراب به موسیقی علاقه داشت از سنتور خوشش می آمد و نواختن آنرا توسط گروه ورزنده که گاه به میهمانی های خانواده سهراب می آمدند از نزدیک دیده بود .

    از این رو سنتور مشقی کوچکی خرید و پیش خود به تمرین آهنگ های مختلف پرداخت .

    با نواختن نی نیز به همین طریق آشنا شد .

    گاهی هم تمرین آواز می کرد و به این شکل با دستگاه ها و گوشه هایی از موسیقی سنتی آشنایی یافت .

    از بچگی به آهنگ هایی که گاه و بیگاه از گرامافون شیپوری عمویش در فضای خانه طنین اندازش می شد گوش می داد .

    صفحاتی از بدیع زاده , قمر , تاج اصفهانی و …
    طفل پاورچین پاورچین دور شد در کوچه
    سنجاقک ها
    بار خود را بستم , رفتم از شهر خیالات سبک بیرون
    دلم از غربت سنجاقک پر
    سهراب پس از آن که تحصیلاتش را تا سیکل اول متوسطه به پایان برد با این فکر به تهران رفت که در محیط بازتر و بهتری دانش و بهتر بیاموزد .

    و به همین دلیل در دانشسرای مقدماتی که شبانه روزی بود ثبت نام کرد .

    سهراب در اوقات فراغت خویش همیشه به سرودن شعر و کشیدن تابلو های نقاشی می پرداخت .

    و ذوق نقاشی هم در همان دوران کودکی در نبوغ او پیدا بود .

    نقاشی او در این زمان غالبا از طبیعت الهام می گرفته است .


    سهراب در واپسین سال های تحصیل در دانشگاه در سال (1330 ) نخستین کتابش به نام مرگ رنگ را به دست چاپ سپرد .
    در مورد صفات اخلاقی سهراب نمونه های بارزی وجود دارد .

    همیشه از مصابحه با روزنامه ها و خبرنگاران دوری می جست و هرگز مصاحبت با آنها را نمی پذیرفت .

    و همیشه جمله ای که می گفت این بود که : شما صلاحیت اظهار نظر در مورد هنر ندارید .
    تواضع از خصوصیات بارز اوست .

    همیشه برای سلام گفتن بر همه پیشی می گرفت و حجب و حیای او مورد توجه همگان بود .

    همیشه کارهای هنری (تابلوهایش) را به دوستان می بخشید .

    وقتی فقیری از او درخواست کمک می کرد بدون درنگ دست در جیب می کرد و بدون اینکه پول را بشمارد به او پول می داد .
    • منابع مطالعه سهراب
    بخش عمده ای از کتاب های فارسی که سهراب می خواند در کتابخانه خصوصی برادرش , زنده یاد منوچهر سپهری وجود داشت در این کتابخانه نه هزار جلدی , دیوان اشعار و آثار شعرا و عرفا و فلاسفه بزرگ ایران , فرهنگ های لغت و نیز شاهکار های ادبی جهان و کتاب های بسیاری در زمینه های گوناگون دیده می شد که اغلب آنها با نظر و پیشنهاد سهراب جمع آوری و خریداری شده بود .

    کتاب های چندی هم درباره مذاهب و ادیان مختلف جهان و از جمله شرق دور در آن به چشم می خورد .

    سهراب تعدادی از شعر های ژاپنی را از انگلیسی به فارسی و نیز برخی از شعرهایش را به زبان فرانسه برگردانده است .

    شماری از اشعار او هم توسط دوستش آقای دکتر داریوش شایگان با نظر و هم فکری سهراب ترجمه و در پاریس چاپ شده است.
    شعرهای سهراب گذشته از زبانهای انگلیسی , فرانسه ,آلمانی و عربی در سالهای اخیر به زبانهای اسپانیولی ,ترکی و سوئدی هم ترجمه شده است .
    برگردان شعرها به زبان اسپانیولی توسط خانم کلارا جینز (clara janes ) شاعر, نویسنده و مترجم صورت گرفته است به اعتقاد مترجم سروده های سپهری شعر عرفانی ایرانی را به شعر امروز جهان پیوند می دهد برگردان ترکی اشعار به وسیله شیرین مهران خانم ایشیک تا بار گنچر انجام شده است.

    پروفسور بواتاس نیز منظومه صدای پای آب سهراب را به زبان سوئدی برگردانده است.
    برگردان شعرها به زبان اسپانیولی توسط خانم کلارا جینز (clara janes ) شاعر, نویسنده و مترجم صورت گرفته است به اعتقاد مترجم سروده های سپهری شعر عرفانی ایرانی را به شعر امروز جهان پیوند می دهد برگردان ترکی اشعار به وسیله شیرین مهران خانم ایشیک تا بار گنچر انجام شده است.

    پروفسور بواتاس نیز منظومه صدای پای آب سهراب را به زبان سوئدی برگردانده است.

    بیماری و پرواز سهراب سپهری به اثر ـ سرطان خون ـ حالش رو به وخامت می گذاشت .

    وی به همراه خواهرش برای ادامه معالجات به انگلستان رفتند ولی پیشرفت بیماری به حدی بود که هیچ امیدی به بهبودی او نبود .

    در بیمارستان دوستانش به عیادت او می رفتند و روح بلند سهراب هرگز اجازه نمی داد که در مورد بیماریش با کسی سخن بگوید و یا در حضور کسی آن را مطرح کند.

    پشت این دیوار کتیبه ای می تراشند می شنوی ؟

    میان دو لحظه پوچ در آمد و رفتم انگار دری به سردی خاک باز کردم.

    گورستان به زندگی ام تابید بازی های کودکی ام , روی این سنگ سیاه پلاسیدند سنگ ها را می شنوم : ابدیت غم کنار قبر انتظار چه بیهوده است .

    و بالاخره سهراب در ساعت شش بعد از ظهر روز اول اردیبهشت ماه سال 1359 روحش از تنگنای قفس رهایی یافت و به ابدیت پیوست .

    پیکر سهراب در امامزاده سلطان علی مشهد اردهال ( کاشان ) به خاک سپرده شده است .

    این شعر زیبا بر روی سنگ قبر سهراب توسط یکی از دوستانش حک شده است : به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیایید , مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من در کتاب بت های ذهنی و خاطره ازلی درباره یکی از مینیاتور های قرن پانزدهم متعلق به مکتب تبریز آمده است که در این مینیاتور سه رویداد در کنار هم نشان داده شده است .

    یکی صحنه ای است که حضرت موسی با نیزه خود قوزک پای عوج را سوراخ می کند .دیگری صحنه ای است که پیامبر اسلام به پیشواز امام اول رفته است .سومی هم صحنه ای است که مریم مقدس عیسای نوزاد را در بغل گرفته است .

    این سه رویداد در فضاها و زمانهای گوناگون و به ظاهر بی هیچ پیوند منطقی در کنار هم قرار گرفته است اما چشم ظاهر بین را که کنار بگذاریم متوجه می شویم که نشانیدن این سه صحنه کنار هم بهترین گواه بر سه شاخه سنت ابراهیمی است .

    در شعر حافظ هم این گونه مضامین به چشم می خورد .

    تداوم این سنت در شعرو قصه معاصر هم مشهور است از جمله در شعر سپهری .

    به این قسمت از شعر ـ شورم را ـ توجه فرمایید : قرآن بالای سرم بالش من انجیل , بستر من تورات , وزبر پوشم اوستا می بینم خواب بودایی در نیلوفر آب در اینجا چند رویداد در زمان ها وفضای گوناگون , بی هیچ رابطه علی منطقی در کنار هم نشانده شده است و همدمی جادویی تقارن , نامتجانس ها را با هم متجانس کرده است.

    بالای سر و بالش و بستر سه شاخه سنت ابراهیمی یعنی اسلام و یهودیت و مسیحیت را با هم متجانس ساخته و از طریق زبر پوش دین زرتشت هم به این سه شاخه پیوسته است.

    انعکاس یا سایه و یا تصویر این چهار شاخه در خواب من شعری به صورت بودایی تجلی کرده است.

    بودایی که در نیلوفر آب است.

    حال اگر بدانیم که در لحظه تولد بودا گل نیلوفری از از زمین می روید و بودا به درون آن گام می نهد تا به ده جهت فضا خیره شودمی توانیم این جهت ها را در حرکت و فضای بیرونی و درونی شعر ببینیم .

    نیلوفر در شعر های دیگر سهراب در تصویرـ سفال ـ یا ـ سفالینه ـ ممثل می گردد از جمله در نمونه های زیر: نسبم شاید برسد به گیاهی در هند, به سفالینه ای از خاک ـ سیلک ـ (صدای پای آب) دست هایت, ساقه سبز پیامی را می داد به من و سفالینه انس , با نفس هایت آهسته ترک می خورد ـ از روی پلک شب ـ همانطور که در این نمونه ها دیده می شود(سفالینه ) به گیاه یا ساقه سبز یا نیلوفر متقارن است.

    ببینیم (گیاهی در هند) با (سفالینه ای از خاک سیلک) چه مناسبتی دارد ؟

    در اساطیر اقوام آسیایی آمده است که ( چون اهریمن انسان نخستین را کشت, نطفه او بر خاک ریخت زمین آن را در خود نگه داشت و پس از چهل سال گیاهی چون دوشاخه ریباس از آن رویید.

    از این دو شاخه نرینه و مارینه آدمیان به جهان باز آمد) پس (گیاهی در هند ) همان ریباس است و من شعری نسب خود را به آن می رساند .

    طبق گفته رمان گیرشمن روی سفال منقوش به دست آمده از سیلک که تصویر خدایان زروان و اهورامزدا است, نیلوفر هشت پر در قسمت خالی زمینه نقش شده است .

    جالب اینکه طبق نظریه ویل دورانت , اقوام آریایی در ایران و هند نیلوفر را بطن جهان و حامل سریر خداوند می دانسته اند .

    مطابق آن می توانیم بگوییم که (ساقه سبز) در نمونه دوم همان نیلوفری است که بر زمینه خالی سفالینه ی به دست آمده از ویرانه های سیلک منقوش است.از آنچه گفتیم معلوم می شود که هم ریباس جهان بنیاد است و هم نیلوفر .

    پس نیلوفر و ریباس جلوه یگانه دارند .

    جملگی روییدنیها , اعم از درخت, سبزه و علف و گیاه تصاویر مکرر نیلوفر و ریباس است .

    در شعر ـ ندای آغاز ـ با توجه به اینکه ـ ندای آغاز ـ با نام سهراب آغاز و پایان می گیرد , می توانیم بگوییم ـ وسعت بی واژه ـ عبارت از ـ سپهر ـ است که نام خانوادگی سهراب منسوب به آن است : باید امشب چمدانی را که به اندازه پیراهن تنهایی من جا دارد بر دارم و به سمتی بروم که درختان حماسی پیداست رو به آن وسعت بی واژه که همواره مرا می خواند با توجه به شعر می توان گفت که سهراب با سهراب شاهنامه مرتبط شده است .

    اگر چنین باشد ,ـ وسعت بی واژه ـ که با آوای سر کوه مقترن است , بر سمرغ که بر بالای کوه قاف آشیان دارد دلالت می کند.

    به نظر چنین می رسد که دو قرینه در این شعر موید مطلب است .

    یکی اینکه سیر شعر از زمین به زمان (یعنی آسمان است) .

    دیگر اینکه اشاره به فروغ _ مثلأ شاعره ای را دیدم / آنچنان محو تماشای فضا بود که در چشمانش / آسمان تخم گذاشت _ نام خانوادگی او , یعنی فرخزاد را با سهراب و سیمرغ مرتبط و متقرن می سازد .

    دوره شعر سهراب را در سه کتاب یا دفتر نخست دوره سیاه مشق نامید.

    شاعر در این دوره دو قالبها و مضامین نیمایی طبع آزمایی می کند.

    تاثیر شعر بیدل هم بر شعر سپهری انکار ناپذیر است .

    بررسی شعر او نشان می دهد که وی مضامین و اندیشه هایی را از شعر بیدل گرفته است.

    این به قدری شدید است که سپهری در آغاز کار عین تعبیرات و ترکیبات شعر بیدل را به کار می برد و گاهی هم با اندک تغییری می آورد .

    نمونه زیر موید این مطلب است .

    از شعر بیدل: عرض فنای ما نبود جز فنای رنگ خزان رنگ هم از من نمی بالد پر کاهی ریشه های موج من می بیند از رگهای تاک در آب چشمه ادراک روغن فتاده است رگ تخیل سوار گردن نم فسردن متاع دامن از شعر سپهری در این شکست رنگ از هم گسسته رشته هر آهنگ… ( نا گفته نماند عنوان کتاب مرگ رنگ تعبیر دیگری از ـ خزان رنگ ـ است.) نسیم در رگ هر برگ می دود خاموش(دره خاموش) زندگیش در رگهای گیاه بالا می رفت… رگهای گمشده از زندگی گمشده ای پر بود(مرغ افسانه) حس آمیزی و تجربه در شعر سپهری بعدها به صورت دو عامل سبکی در می آیدو احیانا مایه امتیاز شعر او بر دیگران شاعران معاصر می شود.نمونه: و نسیم سبزی تار و پود خفته مرا سوزاند(سفر) باغ سرشار از تراوش های سبز(میوه تاریک) با طنین روشن پایش آیینه فضا شکست تراوش سیاه نگاهش با زمزمه سبز

کلمات کلیدی: سپهری - سهراب - شاعر - نقاش

تحقیق دانش آموزی در مورد دانلود تحقیق سهراب شاعر و نقاش , مقاله دانشجویی با موضوع دانلود تحقیق سهراب شاعر و نقاش , پروژه دانشجویی درباره دانلود تحقیق سهراب شاعر و نقاش

سهراب سپهری نقاش و شاعر، 15 مهرماه سال 1307 در کاشان متولد شد. خود سهراب میگوید : ... مادرم میداند که من روز چهاردهم مهر به دنیا آمده ام. درست سر ساعت 12. مادرم صدای اذان را میشندیده است... (هنوز در سفرم - صفحه 9) پدر سهراب، اسدالله سپهری، کارمند اداره پست و تلگراف کاشان، اهل ذوق و هنر. وقتی سهراب خردسال بود، پدر به بیماری فلج مبتلا شد. ... کوچک بودم که پدرم بیمار شد و تا پایان ...

روشنی گل در برابر تاریخ مرغ قرار گرفته است از همین جا می توان درباره ی سهراب سپهری آغاز سخن کرد.الدار شاعر فرانسوی وضع هنرمندان را به وضع برادران بینای قرون وسطی تشبیه کرده است.اینان مردان بودند که با زنان کور ازدواج کرده بودند.شاعر می گوید هنرمندان - که بینا هستند- همسر همگان کورند.می کوشند برای دیگران چیزهایی را توصیف کنند که آنان نمی بینند یا ندیده اند. اما روشنی گل ،به روشنی ...

سهراب سپهری شاعر و نقاش معاصر ایران در ۱۵ مهر ماه ۱۳۰۷ در کاشان پا به عرصه حیات گذشت و در ۱۳ اردیبهشت ۱۳۵۹ در تهران درگذشت. وی پس از طی تحصیلات شش ساله ابتدایی در دبستان خیام کاشان (۱۳۱۹) و متوسطه در دبیرستان پهلوی کاشان (خرداد ۱۳۲۲) و به پایان رساندن دوره ی دو ساله ی دانشسرای مقدماتی پسران (خرداد ۱۳۲۴)، در آذر ۱۳۲۵ به استخدام اداره ی فرهنگ کاشان در آمد. در شهریور ۱۳۲۷ در ...

خود سهراب می گوید : ... مادرم می داند که من روز چهاردهم مهر به دنیا آمده ام. درست سر ساعت 12. مادرم صدای اذان را می شندیده است... سهراب سپهری پانزدهم مهرماه 1307 در کاشان متولد شد .محل تولد سهراب باغ بزرگی در محله دروازه عطا بود. سهراب از محل تولدش چنین می گوید : ... خانه، بزرگ بود. باغ بود و همه جور درخت داشت. برای یادگرفتن، وسعت خوبی بود. خانه ما همسایه صحرا بود . تمام ...

سهراب سپهری نقاش و شاعر، 15 مهرماه سال 1307 در کاشان متولد شد خود سهراب میگوید: مادرم میداند که من روز چهاردهم مهر به دنیا آمده ام. درست سر ساعت 12. مادرم صدای اذان را میشندیده است پدر سهراب، اسدالله سپهری، کارمند اداره پست و تلگراف کاشان، اهل ذوق و هنر. وقتی سهراب خردسال بود، پدر به بیماری فلج مبتلا شد. ... کوچک بودم که پدرم بیمار شد و تا پایان زندگی بیمار ماند. پدرم تلگرافچی ...

شعر اگر هجوم نباشد دفاعی برای مرگ است و توضیحی برای مردن پس لغت مرگ، اسم و مردن، فصل است، شعر دفاع کامل نیست، روز هم نیست، شب هم نیست، تکه‌ای سخت و جاندار از شبانه‌روز است، برای همین شبانه‌روز است که شاعر در نیمه راه تجربه‌ی شاعری دلواپس می‌شود. اگر بپذیریم که هر شعر پنجره‌ای است که شاعر به سوی جهان می‌گشاید و مخاطب را دعوت می‌کند تا از این پنجره به تماشای جهان بنشیند، پس برای ...

سهراب سپهری شاعر و نقاش معاصر ایران در ۱۵ مهر ماه ۱۳۰۷ در کاشان پا به عرصه حیات گذشت و در ۱۳ اردیبهشت ۱۳۵۹ در تهران درگذشت. سهراب سپهری شاعر و نقاش معاصر ایران در ۱۵ مهر ماه ۱۳۰۷ در کاشان پا به عرصه حیات گذشت و در ۱۳ اردیبهشت ۱۳۵۹ در تهران درگذشت. وی پس از طی تحصیلات شش ساله ابتدایی در دبستان خیام کاشان (۱۳۱۹) و متوسطه در دبیرستان پهلوی کاشان (خرداد ۱۳۲۲) و به پایان رساندن دوره ...

خود سهراب می گوید : ... مادرم می داند که من روز چهاردهم مهر به دنیا آمده ام. درست سر ساعت 12. مادرم صدای اذان را می شندیده است... سهراب سپهری پانزدهم مهرماه 1307 در کاشان متولد شد .محل تولد سهراب باغ بزرگی در محله دروازه عطا بود. سهراب از محل تولدش چنین می گوید : ... خانه، بزرگ بود. باغ بود و همه جور درخت داشت. برای یادگرفتن، وسعت خوبی بود. خانه ما همسایه صحرا بود . تمام ...

زندگینامه سهراب سپهری سهراب سپهری شاعر و نقاش کاشانی بود که در ۱۵ مهر ۱۳۰۷ در کاشان متولد شد. او از مهم‌ترین شاعران معاصر ایران است و شعرهایش به زبان‌های بسیاری از جمله انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی و ایتالیایی ترجمه شده است. وی پس از ابتلا به بیماری سرطان خون در بیمارستان پارس تهران درگذشت. سهراب سپهری دورهٔ‌ ابتدایی را در دبستان خیام کاشان (۱۳۱۹) و متوسطه را در دبیرستان پهلوی ...

اشاره:  سپهری در ادب و فرهنگ معاصر ایران یک چهره متفاوت، یک شاعر منزوی و یک نقاش کاملاً گوشه گیر بود. امروز نه تنها درایران که در بسیاری از کشورهای جهان شناخته شده و اشعارش به بسیاری از زبانهای زنده دنیا ترجمه شده است. دلیل گوشه گیری او که البته معاصرین را در شناخت او کنجکاوتر و مشتاق تر می سازد، تعلق او به عصر و زمان است که بخشی از آن، با شبح پر رنگ استبداد و خودکامگی رضا ...

ثبت سفارش