فرزند آقا سید اسماعیل موسوی معروف به حاج میرآقا خشکنابی در سال 1325 هجری قمری (شهریور ماه 1286 هجری شمسی) در بازارچه میرزا نصراله تبریز واقع در چای کنار چشم به جهان گشود .
در سال 1328 هجری قمری که تبریز آبستن حوادث خونین وقایع مشروطیت بود پدرش او را به روستای قیش قورشاق و خشکناب منتقل نمود .
دوره کودکی استاد در آغوش طبیعت و روستا سپری شد که منظومه حیدر بابا مولود آن خاطرات است.
درسال 1331 هجری قمری پدرش او را جهت ادامه تحصیل به تبریز بازآورد و او د رنزد پدر شروع به فراگیری مقدمات ادبیات عرب نمود و در سال 1332 هجری قمری جهت تحصیل اصول جدید به مدرسه متحده وارد گردید و در همین سال اولین شعر رسمی خود را سرود و سپس به آموختن زبان فرانسه و علوم دینی پرداخته و از فراگیری خوشنویسی نیز دریغ نمی کرد که بعد ها کتابت قرآن ، ثمره همین تجربت می باشد .
در سیزده سالگی اشعار شهریار با تخلص بهجت در مجله ادب به چاپ می رسد .
در بهمن ماه سال 1299 شمسی برای اولین باربه تهران مسافرت کرده و در سال 1300 توسط لقمان الملک جراح در دارالفنون به تحصیل می پردازد .
شهریار در تهران تخلص بهجت را نپسندیده و تخلص شهریار را پس از دو رکعت نماز و تفعل از حافظ می گیرد.
شهریار از بدو ورود به تهران با استاد ابوالحسن صبا آشنا شده و نواختن سه تار و مشق ردیف های سازی موسیقی ایرانی را از او فرا می گیرد .
او همزمان با تحصیل در دارالفنون به ادامه تحصیلات علوم دینی می پرداخت و در مسجد سپهسالار د رحوزه درس شهید سید حسین مدرس حاضر می شد.
د ر سال 1303 وارد مدرسه طب می شود واز این پس زندگی شورانگیز و پرفراز و نسیب او آغاز می شود .
در سال 1313 و زمانی که شهریار در خراسان بود پدرش حاج میر آقا خشکنابی به دیار حق می شتابد .
او سپس در سال 1314 به تهران بازگشته و از این پس آوازه شهرت او از مزارها فراتر می رود .
شهریار شعر فارسی و آذری را با مهارت تمام می سراید و در سالهای 1329 تا 1330 اثر جاودانه خود حیدر بابایه سلام را خلق و برای همیشه به یادگار می گذارد .
منظومه حیدر بابایه سلام تنها در جماهیر شوروی به 90 در صد زبانهای موجود ترجمه و منتشر شده است.
درتیر ماه 1331 مادرش دارفانی را وداع می کند .
در مرداد ماه 1332 به تبریز آمده و با یکی از منسوبین خود به نام عزیزه عمید خالقی ازدواج می کند که حاصل این ازدواج سه فرزند به نام های شهرزاد و مریم و هادی هستند .
در حدود سالهای 1346 شروع به نوشتن قرآن،به خط زیبای نسخ نموده که یک ثلث ان را به اتمام رسانده و دیوان اشعار فارسی استاد نیز چندین بار چاپ و بلافاصله نایاب شده است.
در مدت اقامت درتبریز موفق به خلق اثر ارزنده سهندیه دررمانتیک ترکی می گردد .در سال 1350 مجددا به تهران مسافرت نموده و تجلیل های متعددی از شهریار به عمل می آید .
ولی در سال 1354 داغ دیگری از فوت همسر به دلش می نشیند و د رسال 1357 شهریار با حرکت توفنده ا زانقلاب اسلامی همصدا شده و با اعتقاد راسخ و قلبی مالامال از عشق به امام خمینی (ره) دهه آخر عمر خود را سپری می کند .
دراردیبهشت ماه سال 1363 تجلیل باشکوهی از استاد در تبریز به عمل آمد .
استاد شهریار به لحاظ اشتهار در سرودن اشعار کم نظیر درمدح امیر مومنان و ائمه اطهار علیه السلام به شاعر اهل بیت (ع) شهرت یافته .
او پس از یک دوره بیماری در 27 شهریورماه سال 1367 دار فانی را وداع و د رمقبره الشعرا به خاک سپرده شد.
شهریار
استاد شهریار ضمن اینکه شخص بسیار مهربانی بود و قلب رئوفی داشت مردی متدین و از مسلمانان متعهد و پای بند به اصول دین وانجام فرایض دینی نیز بود و این خصوصیات در اشعاری که سروده کاملاً هویدا ست ودر عین حال ارادت خاصی به حضرت امیرالمؤمنان علی ابن ابیطالب (ع) امام اول شیعیان و خلیفه چهارم اهل سنت داشت ودر نعت حضرت علی (ع) چندین شعر زیبا سروده که با توجه به طولانی بودن هر کدام و زیاد بودن تعداد آنها از ذکرآنها خودداری می شود ؛ علاقه مندان می توانند آنها را دردیوان استاد بیابند .
ولی یکی از زیباترین آنها شعر «علی ای همای رحمت » است که ماجرای سرودن این شعر خواندنی است و گوئی پیام یا الهامی است که به شهریار رسیده و تحت آن پیام ، شهریار این شعر را سروده است که درروزنامه اطلاعات آورده شده .
پس از در گذشت شاعر نام آور ایران مرحوم سید محمد حسین شهریار ، رسانه ای گروهی دوباره این شاعر آذربایجانی مطالب بسیاری نوشتند ، اما آنچه که اینک به لطف خداوند براین قلم جاری میشود تاکنون کسی آن را ننوشته و شاید بیش از چند نفر از چگونگی آن گاه نباشند .
چند روز قبل آقای حاج رضا حداد عادل از قول حجت الاسلام آقای شجاعی واعظ معروف که از معبرین خواب بنام می باشند ، داستانی نقل کردند که برای اطلاع از جزئیات آن ، شخصاً با آقای شجاعی تماس گرفتم ؛ آقای شجاعی اظهار داشتند دو یا سه روز قبل از درگذشت آیت اله نجفی مرعشی باتفاق چند نفر دیگر در خدمتشان بودیم .
مرحوم آیت اله فرمودند شبی توسلی پیدا کردم تا یکی از اولیاء خدارا در خواب ببینم .آن شب در عالم خواب دیدم درزاویه مسجد کوفه نشسته ام و امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام با جمعی حضور دارند .
حضرت فرمودند: شعرای اهل بیت ما را بیاورید .
دیدم چند نفر از شعرای عرب را آورده اند .
حضرت فرمودند: شعرای فارسی زبان را بیاورید آنگاه محتشم و چند تن از شعرای فارسی آمدند .
حضرت فرمودند : شهریار را بیاورید .
شهریار آمد .
حضرت خطاب به شهریار فرمودند شعرت را بخوان : شهریار این شعر را خواند : علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را که به ما سوا فکندی همه سایه هما را دل اگر خدا شناسی همه در رخ علی بین به علی شناختم من به خدا قسم خدا را به خدا که در دو عالم اثر از فنانماند چو علی گرفته باشد سرچشمه بقا را مگر ای سحاب رحمت تو بباری ار نه دوزخ به شرارقهر سوزد همه جان ما سوارا برو ای گدای مسکین در خانه علی زن که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را به جزاز علی که گوید به پسر که قاتل من چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا به جز از علی که آرد پسری ابوالعجائب که علم کند بعالم شهدای کربلا را چو به دوست عهد بندد زمیان پاکبازان چو علی که می تواند که به سر برد وفا را نه خدا نوانمش خواند نه بشر توانمش گفت متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را بدو چشم خونفشانم هله ای نسیم رحمت که زکوی او غباری به من آر، توتیارا به امید آنکه شاید برسد به خاک پایت چه پیامهاسپردم هه سوز دل صبا را چو توئی قضای گردون ، بدعای مستمندان که زجان ما بگردان ره آفت قضا را چه زنم چو نای هر دم زنوای شرق او دم که لسان غیب خوشتر بنوازد این نوارا «همه شب در این امیدم که نسیم صبح گاهی به پیام آشنائی بنوازد آشنا را » زنوای مرغ یا حق بشنو که دردل شب غم دل به دوست گفتن چه خوشست شهریارا حضرت آیت اله مرعشی فرمودند وقتی شعر شهریار تمام شد ، از خواب بیدار چون من شهریاررا ندیده بودم .
فردای آن روز از اطرافیان پرسیدم که شهریار شاعر کیست گفتند شاعری است که در تبریز زندگی می کند حضرت آیت اله فرمودند از جانب من او را دعوت کنید به قم نزد من بیایند .
چند روز بعد شهریار آمد.
دیدم همان کسی است که من اورا در خواب در حضور حضرت امیر علیه السلام دیده ام ؛ از او پرسیدم این شعر علی ای همای رحمت را کی ساخته ای ، شهریار با حالت تعجب از من سئوا ل کرد که شما از کجا خبر دارید که من این شعر را ساخته ام .
چون من این شعر را نه به کسی داده ام ، نه در مورد آن با کسی صحبت کرده ام و از متن آن هیچ کس اطلاعی ندارد .....
مرحوم آیت اله مرعشی به شهریار می گویند چند شب قبل من خواب دیدم که در مسجد کوفه هستم و حضرت علی علیه السلام تشریف دارند .
حضرت فرمودند شعرای فارسی زبان را بگوئید بیایند .
آنها نیز آمدند بعد فرمودند شهریار را بیاورند و شما هم آمدید آنگاه حضرت علی علیه اسلام فرمودند شهریار شعرت را بخوان و شما شعری را که مطلع شعر چنین بود :«علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را» شهریار فوق العاده منقلب می شود و می گوید من فلان شب این شعر را ساخته ام و همانطور که قبلاً عرض کردم تا کنون کسی را درجریان سرودن این شعر قرار نداده ام .
آقای شجاعی اظهار داشت مرحوم آیت اله مرعشی فرمودند وقتی شهریار تاریخ و ساعت سرودن شعر را گفت ، معلوم شد مقارن ساعتی که شهریار آخرین مصرع شعر خود را تمام کرده ، من آن خواب را دیده ام .آقای شجاعی اضافه کردند: حضرت آیت اله مرعشی موضوع خواب را مذکور را علاوه بر من با آقای رحمانی واعظ هم درمیان گذاشته بودند و می توانید با ایشان هم تماس بگیرید ، با آقای رحمانی تماس گرفته شد ، ایشان هم همین را تأیید کردند .
این ماجرا خواب حضرت آیت اله نجفی مرعشی رحمت الله علیه بود .
بنابراین معلوم می شود بعد از ین ملاقات بوده که شهریار این شعر معروف را منتشرکرده است .
آنهائیکه تا سال 57 به نجف اشرف مشرف شده اند ، این شعر را که با خط خوش درداخل قابی بالای ضریح مطهر حضرت علی علیه السلام قرارداشته مشاهده کرده اند .
و من خود آنرادیده ام ولی نمیدانم که به وسیله چه کسی این شعر به آنجا برده شده وچه کسی آنرا بالای ضریح گذاشته است .
انّالله وانّاالیه راجعون شب بیستم آذرماه 1366خورشیدی شهریار در تبریز بیمار می شود و بوسیله فرزندش هادی با اورژانس به بیمارستان امام خمینی تبریز منتقل می گردد و بستری شده تحت معالجه قرار می گیرد .
آقایان دکتر حیدر نژاد طبیب معالج استاد شهریار ودکتر سلطانی و همه پرسنل بیمارستان بیمارستان از جان به مداوای استاد کمر همت می بندد و مدت طولانی قریب سه ماه شهریار بستری و مداوا می شود ودر نوروز سال 1367 از بیمارستان ترخیص و بمنزل دخترش خانم شهرزاد بهجت تبریزی منتقل می گردد ، ولی معالجعه قطعی نبوده و مداوا همچنان در منزل ادامه دارد و پاهای استاد سخت ورم کرده است و این دفعه تحت معالجه آقای دکتر شکاریان قرار داشته اند و شهریار او را “ طبیب عیسی دم “ لقب داده بودند .
بیماری شهریار شدت می یابد و برای معالجه امید بخش در اوایل مردادماه سال 1367 بعد از هشت ماه بیماری (ریوی) به دستور حضرت آیت الله خامنه ای که در آن زمان سمت ریاست جمهوری اسلامی را داشتند ، با هوا پیما به تهران اعزام ودر بیمارستان مهر در اطاق 513 بستری می گردد و معالجات پیگیر آغاز می شود .
پزشک معالج ایشان آقای دکترنبیل متخصص مشهور قلب بودند که در طول مدت معالجه از هیچگونه کوشش فروگذاری نکردند و اغلب شبها نیز در مجاورت اطاق استاد در بیمارستان می ماندند و با منتهای توان برای بهبودی استاد می کوشیدند .
روزهای زوج هفته که از بیمارستان عیادت می شد ، به دیدار استاد شتافته واز ساعت 15تا 17 در محضرایشان بودم ، در تمام مدت بیماری شهریار، برادر ارجمندش آقای مهندس سید رضا خشگنابی استاد دانشگاه علم وصنعت تهران و خواهران استاد بویژه کوچکترین خواهرش خانم آزاده خشگنابی که طبع شعر هم دارند ، اکثراً در حضورشان بودند و بسیاری از دوستان وآشنایان شهریار را دراین روزها در ملاقات شهریار می دیدیم وبا آنان آشنا می شدیم ، حتی رئیس جمهور وقت نیز بعد از ظهری به دیدار ایشان آمدند و از شهریار عیادت نمودند .
استاد شهریار پس از به پایان رسیدن ساعات ملاقات به من اجازه مرخصی از حضورشان نمی دادند و می فرمودند : یکی دوساعت بیشتر در حضورشان نمی دادند و می فرمودند: یکی دوساعت بیشتر در حضورشان مانده و از اشعار صاحبان سخن ، حافظ ، مولوی ، نظامی و سعدی و دیگران برایشان شعر بخوانم ، بویژه بخواندن و گوش