کمال:
کمال از ناحیه خجند ماوراء النهرست که در بدایت عمر خود بتبریز مهاجرت کرد و در خدمت سلطان حسین جلایر (776-784هجری=1374-1382میلادی) تقرب حاصل کرد و در خانقاهی که سلطان برای او ساخته بود بسر می برد تا بسال 792 هجری (=1390میلادی) یا 808 هجری (=1405میلادی) در گذشت. وی از شاعران بزرگ اواخر قرن هشتمست که مخصوصاً در غزلسرایی مهارت داشت و در دیوان او بغزلهای مطبوع زیاد ، که غالباً مقرون بذوق عرفانیست . می توان باز خورد.
 درباره احوالش رجوع شود بمقدمه دیوان کمال الدین مسعود خجندی باهتمام و تصحیح اقای عزیز دلوت ابادی ، تبریز 1337. 
مجمر غم:
بی غمت شاد ماد این دل غم پرور ما
غم خورای دل که بجز غم نبود در خورما
						دردمندیم و خبر می دهد از سردون
						دهن خشک و لب تشنه و چشم تر ما
مفلسانیم که در دولت سودای رخت
حاصل هر دو جهان هیچ نیرزد بر ما
						گر تو در مجمره غم دل ما سوزانی
						همچنان بوی تو یابند زخاکسترما