از آنچه که امروز از تخت جمشید بر جای مانده می توان تصویر مبهمی از شکوه و عظمت کاخها در ذهن مجسم کرد با این همه می توان به مدد یک نقشه تاریخی که جزئیات معماری ساختمان کاخها در آن آمده باشد و اندکی بهرهگیری از قوه تخیل به اهمیت و بزرگی این کاخها پی برد .
 هم چنین به هنر معماری آن نیز واقف شده که همگی مظهر اقتدار و عظمت تخت جمشید میباشد .
داریوش معماران و هنرمندان را از چهارگوشه فرمانروایی پهناورش گرد آورد تا بامصالح و فنون خاص خود و طرح ریزی و اجرای ایرانی بناهایی بیافریند که تا آنزمان درجهان همتایی نداشتند و از نظر مقیاس و شکوهمندی و نیز ابداع فنون معماری و ظرافت به کمال رسیدهشان در زمره عجایب دوران باستان به شمار میروند.
 
 معرفی تخت جمشید :
 تخت جمشید نام محلی پایتخت داریوش بزرگ است که از لحاظ وسعت ، عظمت و شکوه ، مهمترین مجموعه باستانی هخامنشی در ایران است این مجموعه بینظیر در دامنه کوه رحمت در مقابل جلگه مرودشت و 55 کیلومتری شمال شرقی شیراز قرار دارد .
 یونانیان و به تبع آنها اروپائیان گاهی آنرا « پرسه پلیس » ، « پرسپلیس » باکسر«پ» اول فتح « سین » اول و ضم « پ » دوم ) یا پرسپولیس میخوانند ، اما نام تاریخی ، آن در کتیبههای کاخها ثبت شده پارسه به معنای شهر مردمان پارسی است .
 آثار تاریخی به جا مانده در آن از باشکوهترین مجموعههای تاریخ ایران و جهان است این بنا در زمان داریوش اول از پادشاهان هخامنشی در سال 518 قبل از میلاد به قصد ایجاد پایتختی آئینی در جلکه مرودشت ، بر دامنه کوه مقدس رحمت بنیان نهاده شد و ساخت آن جمعاً حدود 120 سال به طور انجامید .
 مجموعه تخت جمشید به وسعتی حدود 14000 متر مربع و تماماً از سنگ ساخته شده است .
در میان سنگها از هیچ گونه ملاتی استفاده نشد ه اما در بعضی نقاط ، سنگها را با بستهای آهنی به نام دم چلچلهای به هم اتصال دادهاند و از چفت هایی سربی استفاده کردهاند .
 مجموعه تخت جمشید شامل هفت کاخ ( تالار ) ، نقوش برجسته ، پلکانها ؛ ستونها ، دو آرامگاه سنگی است .
جمعاً بیش از سه هزار نقش برجسته در ساختمان نما ومقبره های تخت جمشید وجود دارد که به طرز خارق العادهای هماهنگ می باشند .
 درقسمت بالای تخت جمشید در دامنه کوه رحمت ، دو آرامگاه وجود دارد که آرامگاه اردشیر دوم و اردشیر سوم میباشد .
 تخت جمشید حدود دویست سال محل سکونت شاهان هخامنشی بود تا اینکه در 330 ( پ.م.) اسکندر مقدونی (که ایرانیان او را گجسته ، بنفرین ، پلید و دیو خو نامیدهاند ) آنرا سوزاند .
 تاریخ نگاران در مورد علت این آتش سوزی اتفاق رای ندارند .
عدهای آنرا ناشی از یک حادثه غیر عمدی میدانند ، عدهای دلیلش را جلب خوشنودی و ارضای بوالهوسیهای « طائیس» روسپی مشهور آتنی توسط اسکندر دیو خو ، برخی این اقدام اسکندر را تلافی ویرانی شهر آتن و (معبد آرتیمیس در آن ) بدست خشایارشا میدانند .
 البته نظرات دیگری در این باره شنیده شده است ، به طور مثال برخی بر این باورند که نابودی تخت جمشید به دست اسکندر مقدونی روی نداده و حتی بر این باورند که پای اسکندر مقدونی هیچگاه به این منطقه نرسیده است .
تخت جمشید پایتخت آیینی هخامنشیان :
 پس از معرفی اجمالی بناهای تخت جمشید باید گفت هیچگاه هخامنشیان عادت باستانی کوچ کردن را فراموش نکردند و معمولاً همه ی سال را در یک جا به سر نمیبردند ، بلکه بر حسب اقتضای آب و هوا ، هر فصلی را در یکی از پایتختهای خود سر میکردند .
در فصل سرما ، در بابل و شوش اقامت داشتند و در فصول گرم به همدان میرفتند که هوای لطیف و خنک داشت .
 این شهرها پایتخت به معنی اداری ، سیاسی و اقتصادی بودند .
 اما دو شهر دیگر هم بودند که پایتخت آیینی هخامنشیان به شمار میرفتند .
یکی پاسارگاد که در آنجا آیین و تشریفات تاجگذاری شاهان هخامنشی برگزار میشد و دیگری « پارسه » (تخت جمشید ) که برای پارهای تشریفات از جمله برگزاری جشنها و بویژه جشن نوروز و تبریک سال نو (توسط فرستادگان ملل مختلف امپراتوری ایران به پادشاه ) به کار میآمد و به طور کلی مکانی مقدس و خجسته شمرده میشد.
این دو شهر « زادگاه » « پرورشگاه » و به اصطلاح « گهواره » پارسیان به شمار میرفت که گور بزرگان و نام آوران خود را در آنها قرار میدادند .
البته از این دو به، تخت جمشید یا همان پارسه بیشتر اهمیت داشته.
 مهمترین نامهای تخت جمشید :
 نام اصلی این شهر پارسه بود که از نام قوم پارسی آمده است .
پارسه به همین صورت ، در سنگ نوشته خشایارشا بردرگاه « دروازه ملل » نوشته شده و در لوحههای عیلامی مکشوفه از خزانه و باروی تخت جمشید هم آمده است .
 یونانیان از این شهر آگاهی کمی داشتهاند ، به دلیل این که پایتخت اداری نبوده و در جریانهای سیاسی که مورد نظر یونانیان بوده ، قرار نمیگرفته است .
 علاوه بر این احتمال دارد که به خاطر احترام ملّی و آئینی شهر پارسه ، خارجیان مجاز نبودهاند به این مکانها رفت و آمد کنند و همین عامل باعث گردیده در باب آن آگاهیهای زیادی به دست نیاورند ، آنچنانکه تا پایان دوره قاجار ، سیاحان اروپایی کمتر میتوانستند در باب امام زادههای ایرانی تحقیق کنند .
 نام مشهور تخت جمشید یعنی پرسیه پُلیس ریشه غربی دارد .
در زبان یونانی پرسه پلیس و یا صورت شاعرانه آن پرسیب تولیس لقبی است برای آتنه ، الهه خرد و صنعت و جنگ ، و « ویران کننده شهرها » معنی میدهد .
این لقب را آشیل ، شاعر یونانی سده پنجم ( پ.م.) در چکامه مربوط به پارسیان ، به حالت تجنیس و بازی با الفاظ در مورد « شهر پارسیان » به کار برده است (سوگنامه پارسیان بیت 65) این ترجمه نادرست است .
به صورت سادهترین یعنی پرسه پلیس ، در کتب غربی رایج گشته و از آنجا به مردم امروزی رسیده است.
خود ایرانیان نام « پارسه » را چند قرن پس از برافتادنش فراموش کردند ، چون کتیبهها را دیگر نمیتوانستند بخوانند .
در کتیبههای دوره ساسانی آنرا « صد ستون » نامیدهاند .
البته مقصود از این نام ، تنها کاخ صد ستون نبوده ، بلکه همه بناهای روی صفحه را بدان اسم میشناخته اند .
 در دورههای بعد ،در خاطره مردم فارس « صد ستون » به « چهل ستون » و « چهل منار » تبدیل شد ، و حتی در یکی از اسناد قرن چهارم هزار ستون نامیده شده است .
 اما مهمترین نامی که بعد از اسلام این بدان نام باز شناخته میشده مسجد ( مزگت ) سلیمان بوده است .
 اما مهمترین نامی که بعد از اسلام این بدان نام باز شناخته میشده مسجد ( مزگت ) سلیمان بوده است .
دست کم از اواخر قرن سوم تا اواسط قرن نهم « پارسه » را مسجدی میشناختهاند که توسط سلیمان پیامبر شناخته شده است .
پیامبری که جنیان و دیوان را تحت تسلط داشته و احتمالاً با کمک آنان ساخته شده است و در بعضی اسناد سلیمان را با جمشید پادشاه اسطورهای ایران یکی دانستهاند ، و احتمالاً این هم یکی از عواملی است که به تدریج نام این محل از مسجد سلیمان به تخت ( قصر ) جمشید تغییر پیدا کند .
پس از برافتادن هخامنشیان ، خط و زبان آنها نیز بتدریج نامفهوم شد و تاریخ آنان از یاد ایرانیان برفت .
خاطرهشان با یاد پادشاهان افسانهای پیشدادی و نیمه تاریخی کیانی در هم آمیخت و بنای شکوهمند پارسه را کار جمشید دانستند و کم کم این نام افسانهای را بر آن نهادند .
جمشید پادشاه اسطورهای ایران است که در شاهنامه فردوسی ، ساختن کاخهای با شکوه به او نسبت داده شده است .
کارهای ساختمانی کارهای ساختمانی تخت جمشید به فرمان داریوش بزرگ در حدود 518 پ .م.
آغاز شد .
بخش بزرگی از یک دامنه نامنظم سنگی را مطابق نقشه معماران ، تا ارتفاع معینی که مورد نظرشان بود، تراشیدند و کوتاه و صاف کردند و گودیها را با خاک و تخته سنگهای گران انباشتند .
قسمتی از نمای صفحه را از صخره طبیعی تراشیدند و بخشی دیگر را با تخته سنگهای کثیرالاضلاع کوه پیگیری که بدون ملاط بر هم گذاشتند برآوردند و برای آنکه این سنگهای بزرگ بر هم استوار بمانند آنها را با بستهای دم چلچلهای آهنی به هم پیوستند و روی بستها را با سرب پوشانیدند .
این تخته سنگها یا از سنگ آهکی خاکستری رنگی استکه از کوه وتپههای اطراف صفه استخراج می شده ، و یا سنگهای آهکی سیاهی شبیه به مرمر است که از کاخهای مجد آباد در 40 کیلومتری غرب تخت جمشید میآوردند .
خرده سنگها و سنگهای بیمصرف حاصل از تراش و تسطیح صخره را نیز به درون گودها میریختند .
شاید در همین زمان بوده است که آب انبار بزرگ چاه مانندی در سنگ صخره و در دامنه کوه مهر به عمق 24 متر کندند .
پس از چندسال ، صاف کردن صخره طبیعی و پر کردن گودیها به پایان رسید و تخت هموار گشت .
آنگاه شروع به بر آوردن شالوده بناها کردند .
در دامنه آن قسمتی از کوه رحمت که مشرف بر تخت است ، آبراهه هایی کندند و سر این آبراههها را در یک خندق بزرگ و پهن ، که در پشت دیوار شرقی تخت کنده بودند ، گذاشتند تا آب باران کوهستان از راه آن خندق به جویبارهایی در جنوب و شمال صفه راه یابد و وارد محوطه نشود .
بدین گونه خطر ویرانی بناهای روی تخت، به دلیل سیلاب جاری از کوهستان از میان رفت .
اما بعدها که این خندق پر شد، آب باران قسمت اعظم برج و باروی شرقی را کند و به درون محوطه کاخها ریخت .
درهفتاد سال گذشته ،باستان شناسان این خاکها را بیرون ریختند و چهره بناها را دوباره رو شن ساختند.
معرفی کاخها از میان کاخهای تخت جمشید کاخ آپادانا از همه قدیمیتر و با شکوهتر بوده است ساختن این کاخ به دستور داریوش( 521-485 پ.م.) در حدود سال ( 515پ .م.) آغاز شده و سی سال به طول انجامیده است .
این کاخ 3660 متر مربع مساحت دارد تالار اصلی 36 ستونی ( 6×6) و در شرق و غرب و شمال دارای ایوانهای 12 ستونی ( 2× 6) است ، مهمترین نقوش تخت جمشید در پلههای ایوان شرقی که گویا در ابتدا ورودی اصلی کاخ بوده حکاکی شدهاند ارتفاع ستون های آپادانا تقریباً 20 متر و بسیار مستحکم بوده ، به نحوی که تا زمان قاجار هنوز 13 ستون از ستونهایش بر افراشته باقی مانده بود ( چند پله هم که به طرف جلو ساخته شده از این کاخ مانده و بر دیوار پشت پلکان آن که از سنگ می باشد و مزین به حجاریهایی است تصویر چند تن از نمایندگان ممالک تابعه ایران دیده میشود در این کاخ نمایندگان ملل تابعه و بزرگان در جشنهای نوروزی بحضور پذیرفته میشدند .
کاخ تَچَر (کاخ آیینه ) کاخ دیگری که همزمان با آپادانا ساخته شده کاخ داریوش (تَچَر) است که به دلیل آنکه با سنگهای خاص بسیار صیقلی ساخته شده است .
معاصران آنرا تالار آیینه نامیدهاند .
این کاخ دارای 12 ستون ( 3× 4) و ایوانی در جنوب با 8 ستون ( 2×4) است ، و به عنوان سکونتگاه شاه مورد استفاده قرار میگرفته است .
کاخ صد ستون : کاخ مهم دیگر کاخ صد ستون است که ساختن آن توسط خشایارشا ( 486-465 پ.م.) در حدود سال ( 470 پ.م.) آغاز شده و بیست سال به طول انجامیده .
این کاخ با 4700 متر مربع مساحت وسیعترین کاخ تخت جمشید است که ایوانی 16 ستونی ( 2× 8) در شمال دارد ارتفاع ستونهای کاخ 14 متر بوده و ساخت آن در زمان اردشیر اول ( 465-424 پ.م.) پایان یافته است .
کاخ خشایارشا کاخ مرکزی ( تالار شورا ) کاخ اندرونی و حرم سرا و کاخ خزانه از دیگر بناهای مهم تخت جمشید است .
پلکان پلکان ورودی اصلی تخت جمشید که در شمال غربی واقع است .
توسط خشایارشا ساخته شده و جمعاً 111 پله در هر سمت دارد طول هر پله 90/6 متر به عرض 38 سانتیمتر و ارتفاع هر پله 10 سانتیمتر است ،که برای حرکت آسان و محترمانه افراد بسیار مناسب بوده است .
در بالای پلکان « دروازه اصلی » قرار دارد که کتیبهای به سه زبان پارسی باستان ، عیلامی و بابلی