دانلود مقاله چین در شاهنامه

Word 148 KB 20142 32
مشخص نشده مشخص نشده جغرافیا - زمین شناسی - شهرشناسی - جهانگردی
قیمت قدیم:۲۴,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • « گسترده‌ترین سرزمین های حوزه‌ی فرمانروایی شهریاران ایران باستن، از سوی خاور تا مرز قلمرو حکمرانی شاهان کهن چین کشیده شده بود.

    ایرانیان و چینیان، روزگاران درازی از باختر تا خاور آسیا را زیر نفوذ و چیرگی‌های خود داشتند.

    در درازنای آن دوران‌ها، تیره‌های قومیِ ساکن سرزمین‌های ایرانی و چینی، پیوسته با یکدیگر در پیوند و داد و ستد بودند.

    آشکار است که چنان همسایگی و رفت و آمد و بده بستانی، اثرهای بسیاری در تمدن و فرهنگ هر دو گروه قومی برجاگذاشته است و می‌توان این اثرها را در زمینه‌های گوناگون بررسید و پژوهید.

    »
    (اسطوره و حماسه ایران – 1383 – ص 23 )
    « چین، هم‌چون ایران، یکی از کهن‌ترین خواستگاه‌های تمدن‌های بشری است که بیش از 3500 سال سابقه تاریخی مکتوب دارد.

    و تعجبآور نیست که فردوسی در مقام راوی تیزبین و موشکاف فرهنگ ایران باستان و شاعری که با بین عمیق و ژرف به روابط تاریخی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی ملت خود با ملل دیگر می‌نگرد، به چین پهناور و با عظمت، توجهی خاص مبذول داشته و به کشف نوعی همبستگی تاریخی و تفاهم دیرین، که ریشه در هزاره‌ها دارد، دست یافته باشد.


    از سخنان فردوسی درباره ایران و چین، چنین برمی‌آید که این دو کشور، علی‌رغم آن‌که در تاریخ طولانی روابط مشترک خویش، گاهی برخوردها و اصطحکاک‌هایی نیز داشته‌اند و در ماجراهایی مانند نبردهای بزرگ ایران و توران و خاقان چین و ...

    درگیر شده‌اند، اما معمولاً روابط فرهنگی و سیاسی و اقتصادی آن‌ها، در بیشتر ادوار، مبتنی بر تفاهم و احترام متقابل بوده است.

    »
    ( منصور رستگا فسایی – فردوسی و هویت‌شناسی ایرانی – 1381 – ص 290 )
    بررسی جامع تأثیر چین و حضور آن در شاهنامه، بسیار وسیع است و « اما باید این نکته را هم متذکر شد که ما ایرانیان تاکنون، آن‌گونه که باید و شاید، به کاوش و پژوهش در این راستا نپرداخته و آگاهی‌های گسترده و فراگیری از ساختار پیوندهای دو مجموعه‌یِ بزرگِ اجتماعی و فرهنگی ایران و چین کهن نداریم.

    »
    ( مترجم جلیل دوستخواه- بنیادهای اسطوره حماسه ایران – 1383 – ص 23 )
    امیداروم که این تحقیق مختصر، خود، بابی باشد برای پژوهش و تحقیق بیشتر خودم در این‌باره در آینده.
    اقوام در شاهنامه :
    « اقوامی که از ایشان در شاهنامه بیش از همه سخن رفته است گذشته از ایرانیان، تورانیان و رومیان و هندوان و چینیان و تازیانند.
    این ملل جمله همسایگان ایرانیان بودند و از قدیم‌الایام با آنان دوستی و دشمنی داشتند و از اینجاست که نام هر یک از آن‌ها، در حماسه‌های ایرانی راه یافت و داستان‌ها از ایشان پدید آمد و از جنگ و صلح ایرانیان با ایشان سخن‌ها رفت ...
    اما چینیان اغلب با تورانیات مشتبه و متحدند و شاه توران با خاقان ترک گاه عنوان خاقان چین می‌یابد.
    روابط ایرانیان با چینیان در عهد پهلوانی زیاد نیست و تنها گاهی خاقان چین با افراسیاب تورانی یاری می‌کند و به جنگ ایرانیان می‌آید و چنان‌که می‌دانیم، رستم، خاقان چین را خم کمند افگند و از پشت پیل به زیر آورد.

    اما روابط چینیان و ایرانیان در عهد شاهان ساسانی زیاد و قابل اعتناست.
    (ذبیح‌الله صفا – حماسه سرایی در ایران – 1383 – ص 256 )

    تأثیر اسطوره‌های چین در شاهنامه فردوسی
    « « جهانگیر کورجی کویاجی » که از پژوهشگران پارسی هند است، بیشتر جستارهای او، در زمینه‌ی برابرسازی روایت‌ها و اسطوره‌های شاهنامه فردوسی با اسطوره‌های اقوام دیگر و یا پژوهش‌های وی درباره‌ی خود اسطوره‌های شاهنامه، بارها در ایران، در گسترۀ دید شاهنامه شناسان قرار رگفته است.

    وی جستای دارد در زمینه‌ی برابرسازی پاره‌ای از اسطوره‌های شاهنامه فردوسی با روایت‌های چینی.


    از دید ایشان، فردوسی هنگام سرودن شاهنامۀ خود، بر روایت‌های چینی آگاهی داشته و از آن‌ها سود جسته است.

    »
    ( مهوش واحددوست – نهادینه‌های اساطیری – 1379 – ص 78 )
    « جالب توجه است که در هر افسانه‌ای که معادل چینی داشته باشد، فردوسی یکی، دو بیت، درباره چینی بودن آن می‌آورد »
    ( همان ص 80 )
    « کویاجی در پیوند با اسطوره‌های سکایی و اسطوره‌های ایرانی و اسطوره‌های چینی چنین می‌گویند : میان داستان‌های سکایی محفوظ در شاهنامه، و شماری از داستان‌های چینی، تشابه نزدیکی وجود دارد.

    تعیین اینکه کدام یک از این دو، تحت تأثیر دیگری قرار گرفته است، در زمان حاضر، امکان‌پذیر نیست ...

    نژاد سکایی که طی قرن‌ها بر آسیای مرکزی مستولی بود و تأثیر وسیع و عمیقی بر سرزمین های چین و ایران و هندوستان داشت، دارای شخصیتی ممتاز بود.

    و همانگونه که گنجینۀ داستان‌های ایرانی را غنی ساخت، به همان اندازه، در اساطیر چینی نیز تأثیر به جای نهاد ...

    لوفر (Laufer) بر این نکته تأکید دارد که، در فرهنگ و باورهای چینی، اقوام مختلف سهم به‌سزایی داشتند...
    نژاد سکایی بر اثر اهمیت و نفوذ خود مقامی ویژه داشت ...

    نژاد سکایی با موقعیت جغرافیایی خود، میان چین و ایران، می‌توانست یا داستان‌های خود را در این دو سرزمین ارائه دهد و یا داستان‌های یکی از آن دو را، به دیگری منتقل سازد.

    در هر صورت بین داستان‌های سکایی شاهنامه و چین تشابه‌هایی می‌یابیم.

    »
    (همان – ص 70 )
    « به گواه اسناد تاریخی در قرن هفتم و هشتم پس از میلاد تا قرن دوم بعد از میلاد، ترکان القایی جز در شمال چین و در صحرای گبی در هیچ جای دیگری وجود نداشتند.

    در این دوران تنها سکاهای آریایی از سرزمین‌های روسیه به خاک ماد و آشور و حتی بخش‌های غربی آسیا تا سواحل مدیترانه هجوم می‌آوردند و مادها با آنها می‌جنگیدند، بعدها نیز کوروش و داریوش به دفعات با آنها جنگیدند.

    وانگهی تنها در قرن دوم پس از میلاد بود که ترکان از صحراهای شمال چین به اسیای میانه هجوم آوردند و جنگ‌های حماسی شاهنامه ملهم از دفاع ایرانیان دوران اشکانی در برابر یورش ترکان به مرزهای آن سوی جیحون است.

    رستم که خود از نژاد سکاها و ساکن سکستان و یا سبیستان است در این جنگ‌ها، دلاوری‌ها از خود نشان می‌دهد.

    فردوسی در شاهنامه این همه را به نظم آورده است.

    »
    ( سایت اینترنتی : www.azargoshanasp.net )
    همانندچینی داستان‌های شاهنامه :
    1- داستان رستم و سهراب با داستان جنگ لی – چینگ با پسرش نو – چا :
    « در داستان چینی لی جینگ و لی نوجا در نخستین نبرد میان پدر و پسر لی جینگ از پسر خود لی نوجا شکست می‌خورد، و از کارزار می‌گریزد اما از انجا که لی نوجا در افسانه چینی جاودانه است، به ناچار پایانی اندوهبار پیش نمی آید.
    نوجا سه بار با پدر خود می‌جنگد و او را شکست می‌دهد تا آنکه سرانجام لی جینگ او را از روی طلسم بازوبندی که با آن به دنیا آمده است باز می‌شناسد و نوجا نیز در برابر او سرفرود می‌اورد.
    پس از آنکه نوجا در یکی از نبردهایش زخمی می شود، به یاری آموزگار دائوگرای خود، زندگی از دست رفته را باز می‌یابد.
    پارسایان دائوگرای چینی، توانایی زنده کردن مردگان را دارند و نوش‌دارو در اختیار انان است.

    و نوجا پس از یافتن عمر دوباره، به یاری ابزارهای معجزه آسایی که از آموزگار خویش گرفته است پهلوانی نام‌آور می شود.
    در این داستان لی نوجا یکی از دشمنان سرسخت جو وانگ پادشاه چین است که لی جینگ از سوی او به مقابله لی نوجا می‌شتابد.

    اما هنگامی که نوجا دوباره زنده می شود، به منظور برانداختن جو وانگ، با پدر از در آشتی درمی‌آید.
    بسیاری دیگر از داستان‌های مربوط به نزاع پدر و پسر بر همین روال عمومی است که چه با پایان خوش و چه با فرجامی تراژیک، از بن مایه‌ها و جنبه‌هیا عام و کلی مشترک برخوردارند ...

    »
    (محمد مختاری – حماسه در رمز و راز ملی – 1379 – ص 192 )
    که البته زنده‌یاد مینوی با رد شباهت این دو داستان می فرماید :
    « دانشمندی از جمله پارسیان هندوستان به نام کویاجی در ضمن مقایسه داستان‌های ایران قدیم و چین، مدعی شده است که شبیه این داستان را در قصه‌های پهلوانان چین یافته است، اما قصه‌چینی که او سراغ داده است، شباهتی به داستان سهراب و رستم ندارد »
    ( محمد مختاری – حماسه در رمز و راز ملی – 1379 – ص 185 )
    « جنگ پدر و فرزند در روایات چینی فراوان است.

    آیا بعضی از ابیات مربوط به سهراب در شاهنامه، حاکی از آن نیست که فردوسی به طور مبهم از روایت چینی آگاهی داشته است؟

    هنگامی که سهراب، از هجیر اطلاعاتی درباره رستم می‌خواهد، هجیر به او پاسخ می‌دهد که وی قهرمان چینی است.

    البته سهراب که به جنگ سپاه ایران آمده است، هیچیک از پهلوانان ایرانی را نمی‌شناسد و هجیر راهنمای اوست که پهلوانان را با درفش‌هایی که دارند به او بشناساند ولی وقتی نوبت به رستم می‌رسد، هجیر او را پهلوانی چینی معرفی می‌کند.
    بدو گفت کز چینی یکی نامدار به نوّی بیامد بر شهریار
    گمانم که آن چینی، آن پهلو است که هر گونه ساز و سلاحش نو است »
    (مهوش واحددوست– نهادینه‌های اساطیری در شاهنامه فردوسی– 1379– ص 79 )
    2- اکوان دیو :
    « اکوان دیو تقریباً به طور مسلم از منبع چینی اقتباس شده است.

    به طور خلاصه اکوان دیو، شخصی غیر از « روح باد » در اساطیر چین نیست.

    در شاهنامه، اکوان دیو، به صورت گور شگفت انگیزی در لشگر کیخسرو، ظاهر می شود.

    در روایات چینی، فی لین (Feilin) دیو باد، در نزد چینیان به شکل گوزن و به اندازۀ پلنگ است و می تواند باد را هر گونه که بخواهد، به وزش درآورد و دارای دم مار است.

    هنگامی که به صورت پیرمردی درمی‌آید، ردایی زرد بر تن داد و زمانی که شکل کیسه‌ای به خود می‌گیرد که باد از آن بیرون بیاید به رنگ سفید و زرد است.

    همۀ این مشخصات، ضمن توصیف اکوان دیو مورد تأیید فردوسی است.

    وی دوبار دربارۀ رنگ زرد یا طلایی و خط سیاه بدن آن حیوان سخن می‌گوید :
    همان رنگ خورشید داد درست سپهرش به زر آب گویی بشست
    یکی بر کشیده خط از یال اوی مشک سیه، تا به دنبال اوی ...
    ***********
    درخشنده زرین یکی باره بود به چرم اندون زشت پتیاره بود ...
    هرگاه که اکوان دیو در تنگنا قرار می‌گیرد خود را به صورت باد درمی‌آورد.

    اما پیداست که به صورت تندبادی درمی‌آمده که می‌توانسته است قهرمان پیلتنی مانند رستم را از زمین بردارد.

    در اینجا نقطۀ ابهامی دربارۀ یکسانی اکوان دیو با دیوباد وجود ندارد.

    گویی برای تشدید این همسانی است که فردوسی در این داستان کوتاه بارها به باد اشاره می‌کند :
    چهارم بدیدش گرازان به دشت چو باد شمالی برو برگذشت
    چهارم بدیدش گرازان به دشت چو باد شمالی برو برگذشت *********** چو باد از خم خام رستم بجست بخایید رستم همی پشت دست *********** جز اکوان دیو، این نشاید بُدن ببایستش از باد تیغی زدن *********** چو اکوانش از دور خفته بدید یکی باد شد تا به دو در رسید در واقع فردوسی در بیت سوم یکسانی اکوان و باد را مورد تأیید قرار می‌دهد.

    فردوسی به خوبی آگاه است که یک اسطوره چینی را روایت می‌کند و از زبان فیلسوفی چینی مشخصات روانی دیو را آشکار می‌سازد : چنین داد پاسخ که دانای چین یکی داستانی ز دست اندرین » ( همان – ص 80 ) 3- دیو سفید : « داستان دیگری از ستم در دست داریم که ما را به شدت به یاد اساطیر چین باستان می‌اندازد.

    هنگامی که رستم دیو سفید را می‌کشد؛ جگر او را بیرون می‌آورد و نابینایی شاه کاووس و ملتزمانش را بهبود می‌بخشد ؛ فردوسی نمی‌گوید که چرا جگر دیو در بازگرداندن بینایی شخص به کار می رود، هر چند نابینایی بر اثر سحر و جادو، ایجاد شده باشد.

    در این‌جا، باید به متون « تائویی» مراجعه کنیم.

    مبنی بر این عقیدۀ چینیان باستان، که هر یک از معاء و احشاء ششگانۀ انسان، دارای روح یا بخشی از روح آدمی، به نام شن (Shen) است.

    گفته می شد که، شن جگر، لونگ‌ین (Lung-yen) یا « دود اژدها» نام داشته و لقب آن، هان مینگ (Han-ming) بوده است.

    یعنی کسی که نور را در آرواره‌های خود، نگاه می‌دارد.

    این نکته روش رستم را به نظر ما معقول جلوه می‌دهد.

    از آنجا که، جگر دیو سپید روشنی را در خود دارد، نهادن آن بر دیدگان شاه کاووس، طبعاً این نتیجه را داشت که بینایی را به او بازگرداند.

    پس در بعضی موارد، افسانه‌های چینی در فهم افسانه‌های ایرانی به ما کمک می‌کند.

    » ( همان – ص 82 ) 4- افسانه‌های زادن زال و رستم : « در شاهنامه آمده است که زال، پدر رستم، سپیدموی چشم به جهان می‌گشاید.

    این رویدادِ شگفت، سام پدر وی را چندان دل‌آزرده می‌سازد که کودک نوزاد را در ابر سرِ راه می‌گذارد.

    و تنها رویکرد و مهرورزی سیمرغ پرندۀ اسطورگی که او را برمی‌گیرد و به آشیانۀ خود می‌برد و با جوجگانش می پرورد، سبب رهایی وی از مرگ می شود.

    در اسطوره‌های چینی، افسانه‌ی بسیار همانند این داستان هست.

    هائوگی (Haouki) نخستین پسر یک خانواده است که به هنگام زادن، پیکری


  • عنوان صفحه


    مقدمه 1
    اقوام در شاهنامه 3
    تأثیر اسطوره های چین در شاهنامه فردوسی 4

    همانندچینی داستان های شاهنامه
    1- داستان رستم و سهراب با داستان جنگ لی چینگ با پسرش نوجا 6
    2- اکوان دیو 8
    3- دیو سفید 10
    4- افسانه های زادن زال و رستم 11
    5- نبرد رستم و فیل سفید 12

    چین شاهنامه و چین امروز 15
    چین در شاهنامه 17
    فغفور ( فرزند خدا) 18
    جاذبه های دیگر چین در شاهنامه 21
    روابط نظامی با چین 23
    ماچین 24
    یأجوج و مأجوج و سد اسکندر 25
    اژدها و سیمرغ 26
    سیمرغ حماسه 28
    تجهیز نیروهای ضد داد در چین 28
    آئین مانوی 29
    منابع 30


کلمات کلیدی: چین - چین در شاهنامه - شاهنامه

تحقیق دانش آموزی در مورد دانلود مقاله چین در شاهنامه, مقاله دانشجویی با موضوع دانلود مقاله چین در شاهنامه, پروژه دانشجویی درباره دانلود مقاله چین در شاهنامه

مقدمه « گسترده‌ترین سرزمین های حوزه‌ی فرمانروایی شهریاران ایران باستن، از سوی خاور تا مرز قلمرو حکمرانی شاهان کهن چین کشیده شده بود. ایرانیان و چینیان، روزگاران درازی از باختر تا خاور آسیا را زیر نفوذ و چیرگی‌های خود داشتند. در درازنای آن دوران‌ها، تیره‌های قومیِ ساکن سرزمین‌های ایرانی و چینی، پیوسته با یکدیگر در پیوند و داد و ستد بودند. آشکار است که چنان همسایگی و رفت و آمد و ...

مقدمه شاهنامه در عین اینکه یک اثر سیاسی – تاریخی است ، جای بالنسبه زیادی به مناسبات زن و مرد ، عروسی ها و عشق بازی ها داده وچندین رمان بزرگ عشقی را نیز در بر گرفته است .منظور از پرداختن به این مسایل چه بوده است ؟ مناسبات زن و مرد رااز چه زاویه ای مطرح کرده است ؟ متاسفانه تا کنون این سؤال ذهن پژوهشگران را به خود مشغول نکرده و داستان های عشقی شاه نامه بیشتر « گریز» های ...

شاهنامه فردوسی که در حدود پنجاه هزار بیت دارد، شامل قسمتهای اساطیری و داستانهای تاریخی و ملی است. این اثر جاویدان بر اثر نفوذ شدیدی که میان طبقات مختلف ایرانیان یافت در همه ادوار تاریخی مورد توجه بود، چنانکه همه شاعران حماسه سرای ایرانی تا عهد اخیر تحت تاثیر آن بوده اند، بدین ترتیب فردوسی را زنده کننده مجدد و بزرگی دیرین ملت ایران و نگاهدارنده زبان، فرهنگ و ادبیات و هنر ایرانی و ...

شاهنامه‌ی فردوسی ؛ آیینه‌ی شهریاری در ایران باستان شاهنامه بازتاب‌دهنده‌ی شیوه‌ی و رفتار فرمانروایان در برخورد با مردم است. آن‌چه در این‌جا بدان اشاره شده است، گوشه‌ای از آن راه و روش‌ها و نشانه‌های آن در شاهنامه‌ی فردوسی است.  برخورداری ساختن مردم از دارایی‌های جامعه هنگامی‌ که خشکسالی و قحطی به ایران روی می‌آورد، وزیر بزرگ شاه‌قباد، از قباد راهنمایی می‌خواهد و چاره ...

چهره زن در شاهنامه آمیزه ی مهر و خرد و وفاداری در شاهنامه ی فردوسی نزدیک به ۲۰ زن نقش آفرینی می کنند که البته بیش تر آن ها در دوری پهلوانی می زیند. به درستی می توان گفت که در هیچ کتاب دیگری در ادب کهن پارسی تا بدین پایه زنان خردمند و ستوده وجود ندارند. و هیچ سخن گویی این گونه زنان را نستوده است. (در نوشتهارهای پسین از برخی از این زنان سخن خواهم گفت.) زنان شاهنامه بسیار برتر از ...

شاهنامه فردوسی که در حدود پنجاه هزار بیت دارد، شامل قسمتهای اساطیری و داستانهای تاریخی و ملی است. این اثر جاویدان بر اثر نفوذ شدیدی که میان طبقات مختلف ایرانیان یافت در همه ادوار تاریخی مورد توجه بود، چنانکه همه شاعران حماسه سرای ایرانی تا عهد اخیر تحت تاثیر آن بوده اند، بدین ترتیب فردوسی را زنده کننده مجدد و بزرگی دیرین ملت ایران و نگاهدارنده زبان، فرهنگ و ادبیات و هنر ایرانی و ...

پیشگفتار: هنر ایران به لحاظ قدمت و زیبایی همیشه مورد توجه محققان بوده است. هنر ایرانی هنری اصیل و سنتی است که از دیرباز مورد توجه منتقدان و پژوهشگران قرار گرفته است و در این راستا آثار هنری به جای مانده از جمله نقاشیهای دیواری و سفالها و کاشیها و نقاشیهای مینیاتور که عموماَ برای زینت بخشیدن به نسخ خطی کاربرد داشته است مهمترین نقش را بازی کرده اند و به راحتی اندیشه ها و تفکرات ...

شاهنامه بازتاب‌دهنده‌ی شیوه‌ی و رفتار فرمانروایان در برخورد با مردم است. آن‌چه در این‌جا بدان اشاره شده است، گوشه‌ای از آن راه و روش‌ها و نشانه‌های آن در شاهنامه‌ی فردوسی است. برخورداری ساختن مردم از دارایی‌های جامعه هنگامی‌ که خشکسالی و قحطی به ایران روی می‌آورد، وزیر بزرگ شاه‌قباد، از قباد راهنمایی می‌خواهد و چاره می‌جوید: بدو گفت کان‌کس که مارش گزید/ همی از تنش جان بخواهد ...

هنر ایران در عهد هخامنشیان عمدتا بر پایه ی بزرگداشت مقام پادشاهان این سلسله استوار بوده است. هنر این عصر ترکیبی است از هنر اقوام گوناگونی که تابع پارسیان بوده اند و هخامنشیان با بهره گیری مناسب از این هنرهای مختلف و ریختن کلیه جلوه های هنری اقوام و ملل مختلف در یک قالب به هنر خود اعتلا بخشیده اند. علاوه بر بزرگداشت شاهان، اجرای مناسک و آیین زرتشتی نیز از مظاهر اصلی هنر در این ...

اواخر دوران شاهنشاهی ساسانی از بسیاری جهات قابل توجه است. جامعۀ ایرانی در آن زمان به راستی آکنده از تضادها و چالش های بزرگ بود. ثروت و قدرت بیکران امپراتوری از یک سو مایۀ آزمندی و حسادت کشورهای همسایه بود و از سوی دیگر اختلاف طبقاتی بسیار شدید در درون جامعۀ ایرانی ، نفوذ و قدرت بی حساب موبدان زرتشتی و حضور مکتب های گوناگون فلسفی و باورهای دینی دیگر که خواهان دگرگون کردن جامعۀ به ...

ثبت سفارش