فرمان های شاهنشاهان هخامنشی
از آثار با فر و شکوه و شگفت آور کشور باستانی ایران کاخ هایی است که شاهنشاهان هخامنشی در پاسارگارد و تخت جمشید از سنگهای گران تراشیده به کرپ بی مانندی بر پا نموده اند.هر یک از این بناهای با شکوه که هوز آثار آن موجب تحیر میگردد دارای کتیبه هایی است که از کارنامه ی شاهان نام آور حکایت می کند.
چون بیشتر این کتیبه ها در خاک پاک فارس مهد تمدن ایرام واقع است و سال هاست که مؤلف زبان پارسی باستان را در دانشکده ادبیات شیراز تدریس می کند.
صدها دانشجو توانسته اند زبان نیکان خود را فرا گیرند و کتیبه هایی را بخوانند و مورد تحقیق و بررسی قرار دهند.
پارسی باستان
پارسی باستان که مورد بحث این تحقیق است زبانی است به خط میخی مخصوص به نام میخی پارسی نوشته شده است و نمونه ی آن در کتیبه های شهریاران هخامنش در عرض 300 سال از زمان سلطنت آریارمن نوه ی هخامنش تا زمان داریوش سوم به کار برده می شود، یعنی از حدود 600 سال پیش از میلاد، هنگامی که این سلسله بر اثر حمله اسکندر مقدونی منقرض شد، در نتیجه خط میخی متروک و مجهور گردید.
این زبان قدیمترین مأخذ و ریشه زبان فارسی کنونی است و همچنین این زبان از شعبات زبانهای متعددی است که از یک سرچشمه قدیمی بنام «هند و اروپایی» گرفته شده است.
پارسی باستان، اوستایی، سنسکریت، یونانی، همه زبانهایی است که چون از یک اصل مشتق شده، در قواعد صرف و نحوی و ترتیب و ترکیب بندی و تلفظ با هم شباهت زیادی دارد.
کتیبه های خط میخی باستان بر لوحه های زرین و سیمین و سنگی یا گلی و در کمر کوه ها و روی ظروف سنگی به نام آریارمن، ارشام، کوروش، داریوش کبیر، خشایارشا، اردشیر اول، اردشیر دوم و اردشیر سوم در ایران و ترکیه و مصر پیدا شده و در موزه های ایران، لندن و پلریس و همچنین برلین گراد به نمایش گذاشته شده است.
مطالب و موضوعات جالب توجهی راجع به وقایع تاریخی، فتوحات جنگی، احداث کاخ هاو نام کشورهایی که شاهان تصرف می کردند و سجایای اخلاقی شهریاران از این کتیبه ها به دست آمده است.
به علاوه از همین کتیبه ها کلمات و اصطلاحات و طرز تشکیل جملات پارسی معلوم و مفهوم می شود و چون اکثر کتیبه ها، علاوه بر متن باستان، ترجمۀ آن به زبان های عیلامی و بابلی منقور شده است، با تطبیق این سه زبان بسیاری از شبهات رفع شده است.
تا اواخر قرن 18 خط میخی به کلی مجهول مانده بود ولی در سال 1802 دانشمند آلمانی به نام گروتفند به یافتن ده علامت خط پارسی باستان موفق گردید و در سال 1837 یکی از افسران انگلیسی به نام راولین سن که مقیم کرمانشاه بوده است، کلیه علامات خط مزبور را کشف کرده، ترجمه ی کامل کتیبه ی بزرگ داریوش کبیر را در بیستون به انجمن آسیایی سلطنتی در لندن تسلیم کرد.
ده سال بعد، پس از یک تجدید نظر (راولین سن) ترجمه ی قطعی آن کتیبه را که از هر حیث معتبر شناخته شد طبع و منتشر نمود.
در سال 1851 نیز ترجمه ی 112 سطر از متن بابلی کتیبه ی بیستون را به چاپ رسانید و مستشرقین از آن پس با تطبیق متن پارسی باستان با ترجمه های عیلامی و بابلی که در بسیاری از جاها موجود است، توانسته اند مطالبی که با آن دو خط نوشته شده و مفاهیم آن دو زبان را مکشوف سازند.
خط میخی پارسی از چپ به راست، به ترتیبی که در سانسکریت متداول است، نوشته می شود و دارای 36 علامت است؛
حرف میخی برگردان به فارسی حرف میخی برگردان به فارسی
آ نَ
اِ نُ
اُ پَ
کَ فَ
کُ بَ
خَ مَ
گَ مِ
گُ مُ
چَ یَ
جَ رَ
جِ رُ
تَ لَ
تُ وَ
ثَ وِ
ژَ سَ
ذَ شَ
دِ زَ
دُ هَ
تمامی علامت های پارسی باستان به صورت عمودی و افقی نوشته می شده و هفده تا از حروف یک یا دو زاویۀ قائمه داشته اند.
تمامی کلمات توسط یک ممیز از هم جدا می شده اند که به صورت ( ) بوده است.
ولی در بعضی از کتیبه های کوچک این قاعده رعایت نشده است.
از این ممیز در زبان عیلامی و بابلی موجود نمی باشد.
علاوه بر 36 علامت فوق، چند علامت نموداری (Ideogrammes) که هر کدام یک یک اختصار یکی از کلمات بوده و در جایی که کتیبه ای محدود بوده به کار می رفته است؛ به عنوان مثال:
.......(بُومیش): زمین (خشای ثنی یَ): پادشاه (بگ): خدا.
(دهیاوُش): کشور
مخترعین خط میخی پارسی به منظور فصل های مشترک با خط میخی عیلامی بعضی از تلفظ های مشترک چنین نوشته اند.
به عنوان مثال:
در عیلام (کَ) خوانده می شود، ولی در پارسی باستان (بَ)
در عیلام (پَ) خوانده می شود، ولی در پارسی باستان (کَ)
در عیلام (بَ) خوانده می شود، ولی در پارسی باستان (رَ )
در عیلام (سو) خوانده می شود، ولی در پارسی باستان (دَ )
- تلفظ بعضی از کلمات با مراجعه به زبان هند و اروپایی معین می شود.
- تلفظ بعضی از کلمات با مراجعه به زبان هند و اروپایی معین می شود.
اسم ها در صرف و نحو پارسی باستان اسم ها دارای سه نوع، یعنی مذکر، مؤنث و خنثی و سه صیغه مفرد، تثنیه و جمع و هشت حالت زیر می باشد: حالت فاعلی (Nominatif) حالت مفعولی صریح (Accusatif) حالت مفعولی غیر صریح (Genitif) حالت اضافه ملکی (Datif) حالت مفعول عنه (Ablatif) حالت مفعول معه (Instrumental) حالت مفعول فیه (Locatif) حالت ندا (Vocatif) «حالت اسم مفرد از این قرار است:» - حالت فاعلی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ (مَرتی یَ)= مرد - حالت مفعولی صریح ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ(مَرتی یَم) - حالت اضافه ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ (مَرتی یَ ها) - حالت مفعولی غیر صریح - حالت مفعولی عنه - حالت مفعولی معه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ (مَرتی یا) - حالت ندا - حالت مفعولی فیه ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ (هُگمَتانَ ئِییَ)= در همدان «حالت اسم جمع از این قرار است:» - حالت فاعلی ـــــــــــــــــــــــــــــــ (مَرتی یا)= مردان - حالت مفعولی صریح - حالت اضافه ـــــــــــــــــــــــــــــ (مَرتی یا نام) - حالت مفعولی غیر صریح - حالت مفعولی عنه ــــــــــــــــــــــــــــــــــ (مَرتی یَ تُی ییش) - حالت مفعولی معه - حالت مفعولی فیه ــــــــــــــــــــــــــــــ (مادَئی شووا)= در میان مادیان صفات تعداد صفاتی که در کتیبه ها به کار رفته است، به یکصد می رسد.
به جز چند صفت، بقیه با هجاهای مفتوح ختم می شود و صفات در تمام حالات با اسم هایی که وصف می کند مطابقت دارد.
چند نمونه از صفات: ــــــــــــــــــــــــــــــ (مَرتی یَم: درَوجَنَم)= مرد دروغگویی.
حالت مفعول معه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ (هَدا: کَمنَ ئی بیش: اَس بارَئی بیش)= با سوارانی کم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ (دَهیاوُش: نَ ئی با)= کشور زیبا همان طور که در زبان پارسی باستان اسم هایی وجود دارند که با حرف صدا دار ( ) ختم می شود، صفاتی نیز هستند که با همان حرف تمام می گردند.
مثلاً این در کلمه صفت و موصوف، در حالت مفعولی صریح مفرد بوده بدین طریق نوشته و تلفظ می گردد: ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ (بُومیم: یَ وَدَیتم)= زمین آشفته.
اعداد در کتیبه های میخی باستانی اعداد غالباً به صورت ارقام نوشته می شود و ترتیب به قرار زیر است: یک میخ عمودی علامت یک است( ) و دو میخ بر روی هم علامت دو نفر ( ).
علامت 10 را با یک زاویه قائمه نشان می دهند ( )، که در بسیاری از هجاری ها به کار رفته است.
به همین ترتیب دو زاویۀ قائمه بر روی هم علامت عدد بیست است ( ).
بنابراین فرم ( ) نشان دهندۀ بیست و یک است.
حال علامت ( ) نشان دهندۀ 50 می باشد.
برای نشان دادن صد از علامت ( ) استفاده می کردند.
از اعداد اصلی (Number cardinals) که با حروف نوشته می شود، فقط یک عدد یافت شده؛ ـــــــــــــــــــــــــــــــ (اَئیوَ)= یک از اعداد وضعی (Number ordinals) سه ترکیب دیده شده است: ـــــــــــــــــــــــــــــــ (دُو وی تی یَ)= دومین ـــــــــــــــــــــــــــــــ (شوی تی یَ)= سومین ـــــــــــــــــــــــــــــــ (نَوم)= نهمین ضمایر ضمایر در پارسی باستان دارای اقسام مختلف است، به شرح زیر: ضمایر شخصی منفصل، اشاره، موصولی، که در این قسمت به ضمایر شخصی منفصل پرداخته می شود.
اول شخص مفرد ( )= من را دوم شخص مفرد ( )= تو را سوم شخص مفرد ( )= او را اول شخص جمع ( )= ما دوم شخص جمع ( )= شما سوم شخص جمع ( )= آنها افعال افعال پارسی باستان، علاوه بر دو فعل معلوم (Voix active) و مجهول (Voix passive) که در زبان پارسی امروز نیز موجود است، دارای فصل دیگری بوده که اهل فن آن را فصل وسطی (Voix moyenne) اصطلاح کرده اند و آن قاعدتاً نوعی فعل استکه در آن فاعل و مفعول هر دو بر یک شخص دلالت دارند: مثال: ارشام: ( ) (ئی مام : دهَیاوُم : دارَیامِیی)= «این کشور را دارم» چون ارشام کشور پارس را از پدر خود به ارث برده بود و فعل معلوم «داشتن» را به کار می برد، ولی داریوش کبیر در جایی که کشورهای متعدد تابع امپراطوری ایران نام می برد گفت: ( )= (ئی ما : دَهیارَ : اَدَرئِسیی)= «این کشور را به تصرف خود در آوردم» و فعل وسطی (دَهیاوَ) فوق الذکر داشتن را به معنی جزو دارایی خود ساختن به کار برده است.
نکته: درپارسی باستان چنانکه در فارسی کنونی متداول است، پیشوندهایی در جلوی افعال گذاشته می شود و معنی آنها را تغییر می دهد: ( )= اَتی ، ( )= اوپری ( )= اوپَ ، ( )= نیج و غیره ...
.
به عنوان مثال: حال بعد از صرف و نحو هر چند مختصرخط میخی به لوح ها و کتیبه های مهمی که به جا مانده است با فرم میخی و معنی های آن می پرداریم.
لوح زرین آریارمن (شاهنشاه هخامنشی): تا کنون قدیمی ترین کتیبه ای که از خط میخی باستان به جا مانده است، لوح زرین آریارمن (640 ق-م) جد اعلای داریوش کبیر است، که بر حسب اتفاق در سال 1299 شمسی (مطابق 1920 میلادی) در همدان به دست آمد و متعلق به موزه برلین است.
یازده سطر خط میخی پارسی روی این لوح نقر گردیده است.
هر چند یازدهمین سطر مفقود گردیده، ولی معلوم است که چه عبارتی در آن نوشته شده بود.
در همان سال لوح زرین دیگری، در چهارده سطر به همان خط، به نام ارشام، پسر و جانشین آریارمن در همدان به دست آمد و گویا در مجموعه عتیقه جات آقای مارسل ویدال است.
بعضی از محققین و باستان شناسان معتقدند که این لوح و لوح زرین ارشام و بسیاری از نفایس و اسناد شاهان را کوروش کبیر پس از فتح همدان از فارس به آنجا منتقل کرد تا در خزانه و کاخ سلطنتی آنجا نگهداری کند.
بعضی از دانشمندان در اصالت و اعتبار این لوح تردید کرده و تصور نموده اند که متعلق به زمان اردشیر دوم است و این پادشاه دستور داد تا این دو لوح را به نام پادشاهان سابق درست کنند، زیرا چنانکه کوروش کبیر را از سلطنت خلع کرده بود، برادر کوچک اردشیر دوم، که او نیز اسم کوروش داشت، علیه برادر خود قیام کرد و می خواست او را هم از مقام سلطنت اخراج کند، پس گویا اردشیر دوم برای تأیید و نثبیت حق شاهانه ارشام و آریارمن، که از نیاکان او بود، چنین لوحی به وجود آورد.
ولی به دلایل زیر این نظریه درست ننمود: این دو لوح فقط به زبان پارسی باستان نقر گردیده، در صورتی که لوح زرین و سیمین به نام داریوش کبیر، ترجمه هایی به زبان های عیلامی و بابل هم دارند.
زیرا در زمان او سلطۀ پادشاهان پارسی شامل آن سرزمین ها بود.
پس باید انتظار داشت که لوح های شهریاران قبل از داریوش فاقد چنین ترجمه هایی باشد.
این دو لوح از خوبی سرزمین پارس و مردمان و اسبان آن تعریف می کند و به غیر از داریوش که نوۀ ارشام و نبیرۀ آریارمن بود و واضحاً عبارتی از کتیبه های نیاکان خود نقل می نماید.
هیچ یک از سلاطین بعدی چنین تعریفی نکرده اند، زیرا سرزمین پارس با تمام محاسنش قسمت قلیلی از آن اراضی بود که بعد ها نصیب پادشاه هخامنشی شد.
در هر دو لوح چون کلمه «اورمزدا» در حالت اضافه نوشته می شود و هجای (هـ) را علامت دانستند، چنانکه سراسر کتیبه کبیر در بیستون همان روش بوده است، در صورتی که در اکثر کتیبه های بعدی، و مخصوصاً در کتیبۀ اردشیر دوم چون این کلمه به صورت دو حالت اضافه نوشته شده است که این دلیل خود قدمت این دو لوح را می رساند.
نه در لوح آریارمن و نه در لوح ارشام و نه در کتیبه بیستون، هیچکدام این چهار علامت نموداری (شاه، اهور مزدا، کشور، زمین) استعمال نشده.
ولی