فصل اول علت انتخاب موضوع: فضای مسکونی با نیازهای اولیه جهت حفظ شدن از عوارض محیطی، با اسکان در غارها و اجتماع گروهی در آن رخ نمود و بعدها در طول زمان و تحولات تاریخی، هر کجا انسان وجود داشته به هر تقدیر به خلق این فضا اقدام نموده است.
مسکن برای انسان اولیه تنها برای رفع نیاز به سر پناه و ایجاد فضای امن مد نظر قرار گرفت تا اینکه به تدریج کسب آسایش بیشتر و رفع سایر نیازهای فیزیکی و روانی با توجه به پیشرفت انسان در طول تاریخ به عنوان الولویتهای بعدی مطرح گردید.
با تمام تغییراتی که در نحوه زندگی و معیشت ما نسبت به گذشته ایجاد شده، گرچه در شهرهای بزرگ و پر تراکم امروز خانه نقش خوابگاهی یافته است، هنوز این کوچکترین واحد زندگی در شهر کانون گرم زندگی ما انسانها، محل رشد و پرورش کودکان و آسایش بزرگان است.
در جامعه شهری امروز ما، هنوز بیشتر مادران و کودکان روزشان را در خانه شب می کنند و در مجموع علی رغم فعالیت روزانه والدین در خارج از خانه و حضور کودکان در مهدها مدت زمان حضورمان در خانه آنقدر هست که شکل، ابعاد، اندازه شرایط محیطی آن نحوه رفتار و شخصیت فردی، اجتماعیمان اثر بگذارد.
خانه محل زندگی، پرورش کودکان و استراحت، تجدید قوای از دست رفته در طول یک روز کار، فعالیت برای ادامه فعالیت، برای روز دیگر است.
در محیط های نامناسب یا در شرایط نامناسب محیط، انسان زودتر خسته می شود.
استراحت و تجدید قوا به طور کامل صورت نمی گیرد و قوای فکری، جسمی، انسان به مرور تحلیل می رود.
بنابراین طراحی مسکن مناسب که بتوان در آن به آسایش رسید و پاسخگوی تمام ابعاد فیزیکی و روانی وجود انسان باشد اهمیت فراوانی دارد.
لذا مفهوم مسکن در هر زمان و مکان، مطابق نیاز مصرف کننده، تغییر و تحول یافته و با جنبه های وجودی مخاطبان خود امیخته شده است.
از این رو است که می توان گفت مسکن با اهمیت ترین فضای معماری در میان انواع فضاها یا کاربردهای متفاوت با توجه به پیشینه تاریخی و همچنین میزان صرف وقت در طول شبانه روز در آن برای بشر است.
با توجه به اهمیت موضوع و دلایل ذکر شده موضوع مسکن برای طراحی انتخاب گردید.
تعریف مسکن: مسکن از کلمه سکنه ( یعنی ساکن بودن و قرار یافتن) گرفته شده است و به معنای هر چیزی است که انسان به وسیله ان سکونت یابد.
در فرهنگ اسلامی کلماتی از قبیل بیت، منزل و دار نیز بکار رفته است که از لحاظ مفهوم با کلمه مسکن متفاوتند.
بیت مکانی است که در آن بیتوته شود ( شب به روز آورده شود) منزل جای فرود آمدن و وارد شدن می باشد، در حالیکه مسکن مفهوم کلی تری داشته و منظور مکانی است که انسان در آن ساکن بوده و آرامش ومکان محفوظ می باشد تامین مسکن مناسب یکی از مسائل مهم زندگی و معیشت بشر محسوب می گردد.
از طرفی موضوع مسکن در میان موضوعات معماری دقیقا همانی است که شدیدترین پیوندها را با ظرفیترین اشکال با میراث و ویژگی های محیطی، فرهنگی داشته و از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
سنت سکونت ظریفترین عامل در ساخت مسکن و فن معماری محسوب می شود و آن دسته از مسائلی را شامل می شود که تجسم یافته اعتقادات و باورهای انسان در فضای زیست اوست.
به عبارت دیگر اگر به خانواده بنگریم که فضای خانه را براساس آداب و سنن و سلیقه های خود تصاحب می کند، در برخی مکانها گرد می آیند و در جاهای دیگر حضور جمعی ندارد، در می یابیم که چگونه روابط جاری بین افراد بر نحوه استفاده از مجموعه فضاهای خانه سایه می افکند جا به جا شدن افراد در خانه تابع فرهنگی است که در ژرفای اندیشه ها و رسوم دارد و روی به اتفاقاتی که در جامعه می افتند.
در کل می توان گفت که خانه ها معنای مختلفی برای افراد مختلف دارند، اما آنچه برای همه مشترک است مفهوم سرپناه بودن خانه است.
مسکن برای کسی که در آن زندگی می کند معنای بخصوص HOME خانه را پیدا می کند.
مکان بخصوصی که از میان تمام مکان های دنیا متعلق به فرد است.
به خاطر احساس مخصوص هر کس برای خانه اش است که فرد می کوشد خانه اش را به گونه ای بسازد که بر شخصیتش بیافزاید و نیاز زیبایی خواهی او را پاسخگو باشد.
خانه، جایی است که نسلها در آن پدید می آیند، رشد می کنند و شکل می گیرند.
خانه به مثابه یک کالبد معماری حاوی ایده ها و ارزشهاست، آنچه که در لحظه آفرینش در آن گنجانده شده باشد از سطوح و دیوارهای ان تشعشع کرده و به کسانی که در فضای آن قرار می گیرند، انتقال می یابد.
این پیامدهای مستمر و حضور ضمیر ناخودآگاه وضعیتی خطیر ایجاد می کنند.
رفتارها، بازتابها و الگوهای زندگی شکل می گیرند و مثابه برداری موثر بر زندگی اجتماعی عمل می کنند.
از سویی دیگر و نظرگاهی متفاوت، بافت مسکونی به دلیل گستردگیش وجه غالب و مشخصه کالبدی و ریخت شهرهاست و به این جهت خانه و چگونگی شگل گیریش و تکثیر و تکرار آن اهمیت و مقیاسی مضاعف پیدا می کند.
به همین دلیل است که گفته می شود تامین زندگی خصوصی بس عاجل و مهم است و آدمیان باید در محل زندگی خود هر جا که باشد خانه، آپارتمان، یا هر دو نوع مسکن دیگر از آن برخوردار شوند.
طراحان فضای زندگی نمی توانند با ایجاد چهار دیواری متوقف شوند.
چند سال پیش، هنگامی که دلیل غالب و اجباری سرپناه و محافظ بود کلبه های کوچک با طرح های ساده مثل خانه های اسکیموها، راه حل خیلی خوبی برای حل سریع مسئله بود.
در عرض قرن ها، تغییراتی کیفی و کمی مسکن چندان چشمگیر نبود تا اوایل قرن بیستم که با بوجود آمدن تمدن ماشینی و کاربرد مصالح مدرنی چون آهن، بتن، شیشه های بزرگ و غیر بنیاد ساختمان از لحاظ فرم با دگرگونی های بسیار بزرگی روبرو شد.
از لحاظ کیفی بوجود آمدن وسائل مدرن نیز بدین امر کمک فراوانی کردند.
و نتیجتا امروزه ما دارای ابزار و وسایلی هستیم که با امکان بهتر کار کردن را می دهد.
در اصل 31 قانون اساسی کشور ما نیز امده است دسترسی به مسکن مناسب حق هر خانواده ایرانی است.
که البته در این اصل دو ویژگی « دسترسی» و « مناسب» باید معنی شود.
برای دسترسی عمدتا نمی توان کلمه مالکیت را قید کرد پس می توانیم به منزل استیجاری نیز توجه نماییم.
مطالعات پیش و بیش از این هم نشان می دهد بسیاری از خانواده ها مسکن مناسب با نیازهای خود ندارد.
پس این دو معنا تاکنون حصول نشده اند و این در حالی است که مسکن به عنوان یک نیاز اولیه انسان به همراه پوشاک و بعد خوراک مطرح است.
این قضیه که دسترسی به مسکن به عنوان یک هدف اجتماعی باید تلقی شود، خود را بیش از حد یک شعار نتواسته بالا بکشد و همه این مسائل در حالی است که ما به هدف دین اسلام نیز ابدا توجهی نکرده ایم.
در مذهب ما مسکن نمی تواند فقط یک سرپناه برای بیتوته و زندگی محسوب شود.
از این رو می توان گفت، مسکن با اهمیت ترین فضای معماری در میان انواع فضاها با کاربری های متفاوت با توجه به پیشینه تاریخی و همچنین صرف وقت در طول شبانه روز در آن برای بشر بوده و است، بنابراین نقش عمده طراحان و معماران در پاسخگویی به این مهم نیاز به تفصیل بیشتر ندارد.
در این جا به تعاریفی از خانه اشاره می کنم: تعریف اول: خانه جایی است که ساکنان آن احساس ناراحتی نکنند، اندرون خانه یا جایی که زن و بچه زندگی می کنند می بایست تنوع زیادی داشته باشد تا خستگی احساس نشود.
( پیرنیا) تعریف دوم: خانه پوششی است که در تطابق با برخی از شرایط رابطه صحیحی را بین محیط خارج و پدیدهای زیستی انسان برقرار می سازد در خانه باید یک فرد یا یک خانواده زندگی کند، یعنی بخوابد، راه برود، دراز بکشد، ببیند و فکر کند.
تعریف سوم: خانه مرکز جهان است برای ساکنانش و برای محله اش شاخص ترین بنا در تحکیم مکان.(مور) تعریف چهارم: خانه در وجه اول یک نهاد است و نه یک سازه و این نهاد برای مقاصد بسیار پیچیده ای به وجود آمده است.
از آنجایی که احداث یک خانه پدیده ای فرهنگی است شکل و سازمان فضایی آن به شدت تحت تاثیر فرهنگی است که بدان تعلق دارد، حتی در آن زمان نیز که خانه برای بشر اولیه به عنوان سرپناه مطرح بود مفهوم عملکرد تنها در فایده صرف یا فضای عملکردی محض خلاصه نمی شد.
وجه سرپناهی خانه به عنوان وظیفه ممکن ضروری و انفعالی مطرح بود و جنبه مثبت مفهوم خانه ایجاد محیطی مطلوب برای زندگی خانواده به مثابه واحد اجتماعی بود.
( راپایورت).
تعریف پنجم: از میان فضا های پیرامون، خانه بلافصل ترین فضای مرتبط با آدمی است.
به طور روزمره از او تاثیر می گیرد و بر او تاثیر می گذارد.
اولین فضایی است که آدمی احساس تعلق فضایی در آن تجربه می کند و مجموعه حواس پنجگانه دائما سرتاسر آن را طی می کند و در مدت کوتاهی بدان خو می گیرند.
خانه تنها مکانی است که اولین تجربه های بی واسطه با فضا در انزوا و جمع در جمع در آن صورت می گیرد و خلوت با خود با همسر، فرزندان با دوست و دیگران و همه و همه بی تعرض غیر در آن ممکن می گردد.
تعریف پنجم: از میان فضاهای پیرامون، خانه بلافصل ترین فضای مرتبط با آدمی است.
( گزارش تحقیقاتی کاربرد اصول معماری خانه های ایرانی در طراحی مسکن معاصر) براساس مطالب ذکر شده در بالا مشخص است که مسکن و خانه مسکونی در معماری اهمیت فراوانی داشته و دارد، و خانه علاوه بر اینکه جزو ملزومات ابتدایی و اولیه زندگی بشر می باشد جزو مهمترین آنها نیز هست و نقش اساسی در زندگی اجتماعی دارد، لوکوربوزیه در مورد وضعیت کنونی اسکان مردم چنین می گوید: انسان ها به شکل نامناسب اسکان داده شده اند و این امر دلیل واقعی و اساسی وضعیت آشفته کنونی است.
همه به خانه هایمان می رویم و دوباره به شهر باز می گردیم و در این رفت و آمد دائمی خانه نقش اساسی در ارتقا حضور آدمی در خانواده ایفا می کند.
ابعاد روانی و اجتماعی مسکن: اجتماع انسان بویژه در عصر کنونی محیطی سرشار از استرس گوناگون است.
یک مسکن مناسب قادر خواهد بود که به انسان آرامش روانی ببخشد و او را از جهت روانی آماده تلاش برای آینده و رویارویی با استرس های بیشمار زندگی قرار دهد.
فقدان مسکن و یا کیفیت نامناسب آن عامل موثری در پیدایش برخی از مشکلات روانی چون اضطراب، افسردگی و ...
بیشمار می آید، بروز این مشکلات در برخی مواقع در نتیجه محرومیت از دارا بودن مسکن مناسب و مستقل شکل می گیرد، انسانی که به دلیل بحران بیرونی بصورت بحران درونی ساختار شخصیتی فرد را در معرض آسیب جدی قرار می دهد.
کارکرد اصلی مسکن علاوه بر نقش آن به عنوان سرپناه، فراهم آوردن شرایط مطلوب برای خانواده به منظور تحقق فعالیت های خانوادگی می باشد، یکی از پیامدهای مثبت این امر ثبات و همبستگی خانواده است.
فقدان مسکن و یا کیفیت نامناسب آن با افزایش میزان بزهکاری، طلاق و از گسیختگی های اجتماعی ارتباط نزدیک داشته، نداشتن مسکن مناسب با پیدایش پدیده های نابهنجار اجتماعی از قبیل کارتن خوابی و آلونگ نشینی ارتباط مستقیمی دارد و این چنین زیستنی، ساختار شخصیتی نابهنجاری به افراد می بخشد.
همه ما همه روز به خانه هایمان می رویم تابتوانیم دوباره فرآیند زندگی را ادامه داده و مجددا به محل کار وفعالیت روز مره خود باز گردیم در این رفت وآمد همیشگی از شهر به خانه و از خانه خانه به شهر خانه نقش اساسی در ارتقاء و حضور آدمی در خانواده و جامعه ایفا می نماید.
فضا و روان بنادر هر عصرنشان از جامعه و نیازهای آن از یکطرف و امکانات تکنولوژیک زمان دارد.
معماری می تواند نشاندهنده پیشرفت یا عقبت ماندگی جامعه باشد.
بنا می تواند سخن از آرزوها و انتظارهای مردم زمانه خود باشد.
فضا یک واقعیت روانشناختی است.
مخصوصا آنجا که با ذهن خود لطیف، ظریف و حساس کودک در ارتباط هستیم.
فضا می تواند مظهر ستم، درد و اسیب شود و رنج روانی را پدید آورد در عین حال، فضا می تواند موجبات جذب، توجه به آسایش و آرامش روانی را پدیدار سازد و این هر دو به دور از ویژگی های فیزیکی فضاست، عقیده ما بر آنست که: خاطرات انباشته در وجدان ناآگاه انسان از فضا معنای خاص بدان می بخشد، زندگی خاص در آن پدید می آورد و موجبات جذب یا دفع را فراهم می سازد.
ویژگی فضا باید با توجه به