با آغاز هزاره سوم میلادی جمعیت جهان از مرز 6 میلیارد نفر گذشته است.
چنانچه رشد جمعیت 7/1% در نظر گرفته شود جمعیت جهان در سال 2015 به مرز 8 میلیارد نفر و در نیمه قرن آینده به 11 میلیارد نفر خواهد رسید (پرستار 1376) از این رو در قرن 21 رقابت برای تامین غذا بیشتر از موارد دیگر به چشم می خورد.
میزان غذای مورد نیاز در دو دهۀ آینده به اندازۀ تمام غذای تولید شده در 1000 سال گذشته است در نتیجه کمبود غذا ، قحطی و گرسنگی، بیش از 70 میلیون نفر را تهدید می کند و بالغ بر 3 میلیارد نفر نیز دچار سوء تغذیه خواهند بود.(1993،FAO).
در این راستا با توجه به اهمیت محصولات اساسی گروه غلات ( مانند گندم ، برنج ، ذرت و جو ) که به طور مستقیم و غیر مستقیم عمده ترین بخش مواد غذایی جهان را تشکیل میدهند ، برنامه ریزی لازم در جهت افزایش تولید این محصولات ، غیر قابل اجتناب است .
از سوی دیگر به منظور دستیابی به اهداف والایی چون استقلال و عدالت اجتماعی در برنامه توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور تأمین امنیت غذایی و خودکفایی بخش کشاورزی مورد توجه قرار گرفته و بر محوریت این بخش تأکید شده است ( امیدی،1378).
پس از گندم و برنج ، ذرت مهمترین محصول زراعی است و مورد توجه خاص بوده چرا که موارد استفاده زیادی برای انسان ، دام ، صنعت ، داروسازی ، صنایع غذایی و ...
دارد.
ذرت نیرومندترین گیاه زراعی در جذب و ذخیره سازی انرژی آزاد موجود در زمین است .
به همین دلیل به ذرت لقب سلطان غلات داده شده است.
عملکرد بالا ، تنوع موارد مصرف، تنوع ارقام و هیبریدهای موجود ، خواص مختلف زراعی مطلوب و بهره برداری اقتصادی خوب و سازگاری بالای ذرت با شرایط مختلف آب و هوایی باعث شده سالیانه قسمت اعظمی از اراضی دنیا به کشت این گیاه ارزشمند اختصاص یابد (نورمحمدی و همکاران، 1376) .
سطح زیر کشت و همچنین مصرف ذرت طی سالهای اخیر در اغلب کشورهای جهان بسرعت افزایش یافته و این نسبت از سال 1984 به بعد رشد زیاد تری داشته و در حال حاضر سطح زیر کشت آن بعد از گندم و برنج در مقام سوم می باشد( صلاحی مقدم و رحیمیان مشهدی ،1373).
براساس آمار سازمان خوارو بار کشاورزی (FAO) سطح زیر کشت جهانی ذرت در سال 2000 بالغ بر 130 میلیون هکتار متوسط عملکرد جهانی آن حدود 8/7 تن در هکتار و کل تولید آن 581 میلیون تن بوده است (آقا علیخانی ، 1380).
با توجه به محدودیتهای منابع آب و خاک ، توسعه سطح زیر کشت ذرت در ایران با مشکلات فراوانی روبرو است .
بنابراین بهترین راه قابل قبول برای دستیابی به خود کفایی در تولید ذرت و متعاقب آن نیل به خود کفایی اقتصادی افزایش عملکرد در واحد سطح می باشد، از این رو شناخت عوامل مؤثر افزایش عملکرد، لازم و ضروری به نظر می رسد ( دارخال ،1374 ) .
سیستم های کشاورزی رایج در کنار تولید عملکردهای بالا ، معضلات اقتصادی خاصی ایجاد می کنند.
دستیابی به چنین عملکردهایی مستلزم صرف انرژی زیاد و افزایش نهاده ها در سیستم می باشد .
این سیستم همچنین مشکلات اکولوژیکی خاصی نظیر کاهش تنوع اکولوژیکی و فرسایش خاک و آلودگی خاک و آب به دنبال خواهد داشت.
پذیرش سیستمهای تلفیقی در تولید محصولات کشاورزی با کاهش نهاده هایی از قبیل کود ، آفت کش ها و عملیات زراعی همراه است که می تواند مشکلات اقتصادی و اکولوژیکی مزبور را کاهش دهد .
به کارگیری چنین سیستمهایی نیازمند شناخت اثرات متقابل طبیعی بین 4 عامل ( کود، آفت کش ، عملیات زراعی و تناوب ) می باشد و علاوه بر این باید چگونگی تاثیر این تاثیرات متقابل بر عملکرد گیاهان زراعی و بازده انرژی در سیستم کشاورزی را مد نظر داشت.
مواردی که به عنوان جایگزین های انرژی های ورودی به سیستم می توان در نظر گرفت عبارتند از :
1) تناوب کشت با لگوم
2) استفاده از موارد آلی در کنار بقایای دامی و گیاهی و مدیریت تلفیقی آفات
3) پیشگشری آفات و بیماری ها
4) کنترل بیولوژیکی و زراعی آفت
5) استفاده از مالچ گیاهی و کنترل مکانیکی علفهای هرز
6) به کارگیری روشهای شخم حفاظتی ( ادوارد 1987 ، ادوارد و همکاران 1989).
با توجه به شرایط اقلیمی هر منطقه و مشخصات ارقام ، یکی از فاکتورهای مهم جهت تولید بیشتر در واحد سطح ، انتخاب تراکم مناسب می باشد.
اکثر غلات در تراکم پایین، سطح برگ و تعداد اعضای زایشی خود را از طریق تولید پنجه افزایش می دهند، اما ذرت که پنجه تولید نمی کند ، نقش تراکم درآن حساس تر می باشد .
دراین گروه از گیاهان در صورتیکه تراکم بکار گرفته شده کم باشد ، از پتانسیل موجود در مزرعه بهره برداری نمی شودو از طرفی افزایش بیش از حد تراکم باعث می شود که گلها عقیم شوندو عملکرد کاهش یابد ( یزدی صمدی و همکاران، 1376).
هدف از تعیین تراکم مناسب آن است که ترکیبی از عوامل محیطی برای حصول حداکثر عملکرد ممکن با کیفیت مطلوب تامین گردد.
تراکم بسته به شرایط محیطی، حاصلخیزی خاک ، ژنوتیپ ، قدرت رشد ، رطوبت ، هدف تولید ( دانه یا علوفه ) ، رقابت با علفهای هرز ، پنجه زنی ، اندازه و حجم بوته ، مقاومت به ورس تاریخ کاشت ، رقابت با گیاه مجاور ،رقابت درون گیاهی و نوع گیاه از نظر اشباع نوری در نواحی مختلف فرق می کند ( کوچکی و سرمدنیا ،1378 ؛ طالبیان ، 1371).
در هر تراکم فواصل بین ردیفهای کاشت در توزیع بوته روی ردیفها مؤثر است بنابراین با کاهش فواصل بین ردیف ،آرایش کاشت ، بوته ها به حالت مربعی نزدیک می شود و بدین ترتیب رقابت میان گیاهان به حداقل می رسد و زمینه افزایش عملکرد دانه فراهم می شود ( گلویل،1966؛ رزمن و کک ،1966؛ استیلکر1964 و دودلی ، 1988).
در ردیفهای باریک میزان تشعشع خالصی که پایین جامعه گیاهی (نفوذ نور) کاهش و میزان انرژی کلی جذب شده توسط پوشش گیاهی افزایش می یابد (دماء ، 1968).
همچنین میزان تهویه هوا و ورود و خروج گازها بهبود می یابد ( فاگریا ،1992 ).
بنابراین با توجه به اهمیت آب در تولید گیاهان زراعی ، بررسی الگوهایی که می توانند در صرفه جویی و کاهش مصرف آب آبیاری و همچنین بالا بردن راندمان آب آبیاری مؤثر باشند، از جمله برای الگوی کاشت دو ردیفه بر روی پشته های عریض حائز اهمیت فراوانی می باشند .
در این الگوی کاشت جوی های آبیاری بطور یک در میان حذف می شوند و در نتیجه در مصرف آب آبیاری بطور چشمگیری صرفه جویی می شود.
همچنین در این رو به دلیل کاهش سطح تبخیر شونده (کاهش تعداد جوی های آبیاری ) تلفات آب آبیاری چه از طریق تبخیر سطحی و چه از طریق نفوذ عمقی آب کاهش می یابد.
اما اینکه آیا این روش با مقدار آب کمتری که در اختیار گیاه قرار می دهد می تواند عملکرد را د رحد مطلوبی نگه دارد یا نه ، بایستی مورد تحقیق و بررسی قرار گیرد (پوریوسف 1380).
یکی دیگر از عوامل مؤثر در افزایش عملکرد، بهره برداری بهینه گیاه از مواد غذایی مورد نیاز می باشد.
گیاه ذرت برای ادامه حیات خود نیازمند عناصر غذایی است.
این عناصر به 2 گروه عمده و اساسی تقسیم شده اند.
دسته اول : عناصر غذایی پر مصرف یا میکروالمنت ها دسته دوم : عناصر غذایی کم مصرف یا میکروالمنت ها در حدود 50% عملکرد ذرت و سایر غلات ، بدون در نظر گرفتن بهبود در کیفیت و ارزش غذایی محصول ، نتیجه کاربرد کودهای معدنی است ، بطوریکه عملکرد پایین محصول در بسیاری از کشورها می توان در درجه اول به فقدان یا کمبود عناصر غذایی مورد نیاز نسبت داد .
عناصر اصلی تغذیه گیاه موادی هستند که برای کامل کردن چرخه زندگی گیاه ضروری می باشند.
بطور کلی هر یک از این عناصر دست کم وظیفه خاصی را بر عهده دارند که عناصر دیگر نمی توانند جایگزین آن شوند.
اگر عناصر اصلی به شکل مناسب در اختیار گیاه قرار گیرد، گیاه توانایی آن را خواهد داشت تا دیگر مواد غذایی مورد نیاز خود را بسازد (حق نیا 1370).
یکی از ماکروالمنیت ها ،نیتروژن می باشد که از جمله مهمترین عناصری است که باید از خاک و کود برای گیاه تأمین شود، چون نیتروژن در قسمتی از تمام ترکیبات پروتئینی ، تمام آنزیمها ، ترکیبات حد فاصل متابولیسمی ، ترکیباتی که در ساخت مواد و انتقال انرژی و حتی در ساختمان DNA موجود است (سالاردینی ، 1363 ) .
افزودن کودهای شیمیایی به خاک اثرات مفید و مضری در بر دارد.
از یک طرف با فراهم کردن مواد غذایی مورد نیاز گیاه عملکرد افزایش می یابد ولی از طرفی دیگر با کاهش پتانسیل اسمزی محلول خاک ، آب و مواد غذایی را برای گیاه دشوار می کند.
پس همانگونه که مصرف به جا و متناسب کودهای شیمیایی برای گیاهان حائز اهمیت می باشد ، مصرف بی رویه کود شیمیایی نه تنها باعث افزایش عملکرد اقتصادی نشده بلکه باعث آلودگی محیط زیست و افزایش هزینه ها و کاهش راندمان تولید می شود .
با استفاده مناسب از کودها ( نوع ، مقدار، زمان و شیوه مصرف ) می توان علاوه بر بهره مندی از مزایا و فواید کودها ، از اثرات سوء آنها بر رشد و نمو گیاه و سلامت محیط زیست به دور ماند.
تاریخچه و خاستگاه ذرت از هزاران سال پیش ، ذرت به عنوان غذا مورد استفاده انسان ، حیوانات و پرندگان بوده است.
مبدأذرت ابهام آمیز است.
زیرا هیچ گیاه وحشی که ذرت می توانست از آن بوجود آید، پیدا نشده است.
این ابهام به این علت بیشتر می شود که هیچیک از ارقام شناخته شده ذرت نمی توانند بیش از 2 یا 3 نسل جز در زراعت توسط انسان دوام آوردند ، زیرا دانه های ذرت که به بلال چسبیده و با غلافی پوشیده شده اند فاقد هر نوع وسیله پراکندگی هستند .
بدین ترتیب خوشه بلالی که در یک نقطه به زمین می افتد فقط میتواند انبوهی از بوته های ذرت را بوجود آورد که به علت تراکم بسیار زیاد ، بوته ها قادر به تولید بذر زنده نیستند.
اظهار نظرهای متعددی در مورد منشاء آن ابراز شده است و مبدأ آنرا مکزیک ، آمریکا مرکزی و همچنین کشورهای آمریکایی ، پرو ، بولیوی و اکوادور دانسته اند .
طبق نتایج کاوش های باستان شناسی مشخص شده است که حدود 3000 سال قبل از میلاد مسیح این گیاه در پرو وجود داشته است.
همچنین گزارش شده که نوع وحشی آن به نام Anden یا ذرت مکزیکی حدود 5600 سال پیش در این کشور کشت شده است (تاجبخش ،1375).
تا قبل از سال 1492 میلادی (سال کشف آمریکا )ذرت در اروپا ، آفریقا و آسیا ناشناخته بود.
کریستف کلمب و همکاران او در اولین مسافرت تاریخی خود به آمریکا در نوامبر 1492 ، ذرت را در حوالی کوبا مشاهده کرده و آن را رایج ترین گیاه قاره یافتند .
آنها انواعی از ذرت را مشاهده کردند که بوسیله سرخ پوستان قبیله ماهیز کشت می شده و از دانه های آن تغذیه می کردند.
نام این گیاه در حقیقت از نام همین قبیله اقتباس شده است.
ذرت بعد از سفر دوم کریستف کلمب (سال 1994 ) از کوبا به اروپا و افریقای شمالی برده شده و در اواخر قرن 16 وارد آسیا گردید (تاجبخش ، 1375 ).
پس از ورود ذرت به اروپا در جنوب و غرب اروپا (قرن 16 تا 19 میلادی) تا مدتها تصور بر این بود که منشاء این گیاه کشورهای آسیایی است و به همین دلیل آنرا گندم ترکی (Turkish corn) می نامیدند و عقیده داشتند که ذرت از آسیا صغیر یا مصر وارد اروپا شده است.
در سال 1737 لینه ، ذرت را Zea mays نامید.
کلمه Zea لغتی پوبانی است که ریشه آنZein به معنی زندگی است (نورمحمدی و همکاران،1376).
در رابطه با منشاء ذرت و روند تکاملی این گیاه 4 تئوری وجود دارد: ذرت بدون آمیزش با گونه های دیگر مستقیماً از ذرت غلاف دار حاصل شده است.
دانه های ذرت که اکنون بصورت برهنه هستند و روی محور سنبله (چوب بلال) بصورت مجموعه ای قرار دارند قبلاً در داخل غلاف بوده و بصورت پراکنده در روی محور باریک تر و درازتری قرار داشتند (آرنون،1975 ).
مبداء ذرت امروزی تئوزینت است که بوسیله انتخاب و بعضاً هیبریداسیون بین واریته های مختلف تئوزینت و ذرت های اولیه بوجود آمده است.
(گلدس ورتی و فیشر ،1984 ؛ لومیک و کونر ، 1992).
ذرت تئوزینت و تریپ کوم بصورت مستقل از جد مشترک خود بوجود آمده اند و سپس فرمهای اهلی