کشاورزی معیشتیsubsistent Agriculture 
 تکامل چندین هزار ساله کشاورزی نه تنها منجر به توسعه سیستم های مدرن کشاورزی فشرده (مکانیزه) شده است بلکه انواع سیستم های شگفت اوری را جهت تولید مواد غذایی برای مصرف خانگی یا فروش و مبادله بوجود اورده است.
سیستمهای اخیرالذکر به نام کشاورزی معیشتی معروف است زیرا در این سیستم- ها تاکید اصلی روی مساله خودکفایی در تولید فراوردهای غذایی است.
 کشاورزی معیشتی به دلایل گوناگون شایسته بررسیهای همه جانبه ای است.
اولا عیرغم برجستگی کشاورزی فشرده در کشورهای توسعه یافته بخش عمده ای از جمعیت دنیا هنوز به کشاورزی معیشتی وابسته هستند.
براورد می شود که حدود 60% اراضی کشاورزی جهان در حال حاضر با این روشها زیر کشت می روند.
بنابراین بدیهی است که برای بررسی تولیدات غذایی دنیا بایستی به این سیستم توجه نمود.ثانیا این سیستم ها دارای درجه بالایی از بینش های اکولوژیکی است که طی صدها یا هزاران سال و تحت شرایط معمولا نامساعد بدست آمده اند.
این سیستم ها نهایتا سررشته های مهمی را در زمینه توسعه سیستم های صحیح اکولوژیکی در کشاورزی مدرن برای اغلب مناطق جهان درحال توسعه بدست خواهد آمد.
امروزه بواسطه وجود سیستم های جدید حمل و نقل دسترسی به سیستم های کشاورزی بهشتی جهت بررسی و مطالعه از هرزمان دیگر آسانتر است با افزایش سرسام آور جمعیت بشری و گسترش جوامع صنعتی فرصت مطالعه الگوهای دست نخورده کشاورزی معیشتی به سرعت کاهش می یابد.
 در بررسی و تحقیق پیرامون این سیستمهای بایستی از هر گونه نتیجه گیری متعصبانه اجتناب نمود.
برای مثال نبایستی این سیستم ها را با سیستم های مدرن بعنوان شاخص عدم کارآیی آنها تفسیر کرد و یا نباید این سیستم ها را بخاطر نداشتن مشکلت کشاورزی مکانیزه راه ساده ای برای تولید غذا دانست.
حقیقت این است که کلیه سیستم های کشاورزی دارای مزایا، مشکلات و محدودیت های مخصوص به خود می باشند.
سیستم های موجود کشاورزی معیشتی شامل گله داری، کشت دوره ای و کشت دائمی غیر مکانیزه می باشند.
 
 گله داری Animal husbandry 
 گله داری را می توان سیستم تولید مواد غذایی در میان گروهی از دامداران که زندگی هم یا اکثریت قریب به اتفاق آنها به امرار معاش از طریق فرآورده های دامی نظیر شیر، گوشت، خون و پوست وابسته است تعریف کرد.
در حال حاضر سیستم های گله داری اکثرا به مناطق خشک و نیمه خشک افریقا آسیا و بخشهایی از مناطق سردسیر آسیا اختصاص دارد.
در این سیستم ها حیواناتی مانند گاو، گوسفند، بز ، شتر، گاو تبتی و گوزن نگهداری می شوند.
سیستم های گله داری با اسیستم های کشاورزی قابل تلفیق می باشند و می توان بسیاری از مردم را در رده سیستم های نیمه گله داری به شمار آورد.
 نمی توان با اطمینان رقم دقیق گله داران را بیان کرد زیرا آنها در دور افتاده ترین مناطق دنیا زندگی می کنند.
هر چند گله دارای در آفریقا بعنوان یک سیستم تولید مواد غذایی برای جوامع ساکن در جنوب صحرا دارای اهمیت ویژه ای است ولی این روش در سراسر حاشیه شمال صحرا، خاورمیانه و نواحی نیمه خشک و نقاط مرتفع کوهستانی شرق آسیای مرکزی متداول است.
طبق محاسبات و برآوردهای انجام شده تعداد گله دارای آفریقا و آسیا به رقمی حدود 100 میلیون نفر می رسد.
 به طور کلی مجموع سیستم هایی کشاورزی در آفریقا رایج گشته بهترین سیستم شناخته شده می باشند.
این سیستم ها بسته به تاریخ اقوام صفات و شرایط ویژه محیطث اختلاف زیادی دارند.
در جدول (1) نحوه تغییرات کلی هر یک از سیستم های گله داری و شبه گله داری را با توجه به میزان بارندگی در آفریقا نشان می دهد.
در مناطقی که بازندگی کمتر از 200 میلیمتر در سال است سیستم گله داری کامل رونق داشته و معمولا گله داران به پرورش شتر مبادرت می نمایند.
 میزان بارندگی سالیانه mm سیستم غالب حیوانات عمده 
 کمتر از 50 ندرتا استفاده از سیستم گله داری کامل شتر 
 200-50 سیستم گله داری کامل با کوچه های طولانی شتر 
 400-200 سیستم گله داری و شبه گله داری به اضافه تولیدات کشاورزی گاو- بز- گوسفند 
 600-400 سیستم شبه گله داری با تاکید بیشتر بر تولیدات کشاورزی گاو- بز- گوسفند 
 1000-600 سیستم شبه گله دارای اولیه باقیمانده از آداب و رسوم قومی گاو 
 1000 سیستم دامداری دائمی و بندرت سیستم شبه گله داری باقیمانده از آداب و رسوم قومی گاو 
 در مناطقی که بارندگی سالانه بین 200 تا 600 میلیمتر است سیستم های گله داری و شبه گله داری بر اساس پرورش گاو گوسفند و بز معمولاست و بالاخره در مناطقی که بارندگی بیش از 600 میلیمتر در سال دارند بندرت سیستم گله داری مشاهده می شود و سیستم های شبه گله داری به علت سنتهای قومی و نه صرفا جنبه های اقتصادی حفظ شده است.
 در قبیله کارموجنگ از قبایل شمال شرقی اوگاندا سیستم شبه گله داری رایج است و افراد آن در حد محدودی نیز زراع می کنند این قبیله با حدود 60000 نفر جمعیت در زمینی به وسعت 4000 مایل مربع با بارندگی متوسط سالانه 400 تا 1400 میلی متر زندگی می کنند.
این منطقه به واسطه مجاورت با جنوب صحرا تحت تاثیر خشکی آن نیز قرار گرفته است.
 زنان این قبیله در جوامع چند صد نفری اقامت داشته و در اطراف محل سکونت خود به کشاورزی اشتغال دارند و محصولاتی مانند سورگوم، ارزن و ذرت تولید می نمایند.
نتیجه بدست آمده از کر و تلاش آنها با توجه به شرایط بارندگی بسیار متغیر است.
مردان قبیله نیز بخش عمده زندگیشان را صرف نگهداری صدها گاو کوهان دار و تعداد کمی گوسفند و بز می کنند.
با تغییر فصل گله داران تغییر مکان داده و کوچ می کنند.
بدین ترتیب تولید غذای این قبیل بر پایه کشاورزی و پرورش دام متکی می باشد.
غذای مردان در چادرها از طریق شیر و خون تامین می شود.
برای تهیه این غذا از گاوها شیر دوشیده شده و هر سه یا پنج ماه یکبار از آنها خون گرفته می شود.
در محلهای مسکونی زنان جیره غذایی کاملا متفاوت بوده و غذای تعمده آنها آش شوری است که برای تهیه آن از نخود و بعضی مواد دیگر مانند شیر در زمان نزدیکی گاوها و مردان به آنها و انواع خوراکیهای جمع آوری شده از صحرا مانند قارچ عسل و گیاهان مختلف استفاده می شود.
گاهی اوقات در زمانی که گله داران در نزدیکی اماکن مسکونی باشند ممکن است از غذاهایی که توسط زنان برای آنها برده می شود استفاده کنند.
در بین این قبیله استفاده از چند نوع غذای دیگر نیز رایج است.
مثلا از میوه های جنگلی استفاده شده و در جشن ها نیز از گوشت استفاده می شود.
بنابر این می توان ملاحظه کرد که سیستم تولید موادغذایی این قبیله به طریق پیچیده ای متاثر از شرایط ویژه محیطی نامساعدی است که نه تنها به بارندگی غیر قابل پیش بینی منطقه مرتبط است بلکه به شرایط متغیر جغرافیایی که باعث ایجاد زمینه های فصلی مناسب برای چرا می شود نیز مرتبط است.
شرایط حاره ای و فقدان تکنولوژی مدرن مانع ذخیره سازی و نگهداری مواد غذایی در سطح وسیع شده است.
حمل و نقل علوفه برای دامها آنگونه که در دامپروریهای مردن معمول است امکان پذیر نمی باشد.
به علاوه بیماریها و خشکسالی خاص منطقه سبب شده است که مردم دنیار به دامداری یا زراعت کاملا وابسته نباشند.
مثال دیگر قبیله کنیائی ساسائی و سامبورا هستند که دارای سیستم گله داری خاص می باشند و عموما زندگیشان را به صورت اردویی و چادر نشینی دوره ای سپریه می کنند.
حیات این قبایل کاملا به رده ها و تولید محصول آنها بستگی دارد.
سیستم های گله دارای مزایا ومعایب بخصوصی دارند و باید خاطر نشان ساخت پرورش این دامها به منظور ارائه به بازارنیست.
زیرا پرورش دام جهت فروش مستلزم شرکت تعداد کمی از افراد در پرورش تعداد زیادی دام می باشد به هر حال در گله داری تعداد کثیری از مردم باتعداد زیادی دام تحت سیستمی منظم و برای تولید غذای روزانه و امرار معاش گردهام آمده اند.
نیاز با تامین منظم غذا عاملی است که موجب شده است که جیره غذایی عمده این دو قبیله شیر و خون باشد.
در این سیستم ها از کلیه فرآوردها های غذایی دامی بهره برداری می شود.
البته اتکا به شیر مشکلات زیادی را بخصوص در مناطق نیمه خشک بوجود آورده است.
اولا برای تولید شیر بایستی اکثریت دام ها ماده باشند.
مصرف شیر مورد نیاز انسان برای گوساله ها نیز ضروری است و این مسئله موجب ضعف کمی رشد و حتی مرگ و میر گوساله ها می شود.
از سوی دیگر اگر وضع مراتع خوب باشد وجود تعداد زیاد دام ماده باعث افزایش سریع تعداد دامها می شود.
اگر چه این موضوع از نظر گله داران مطلوب است ولی اگر خشکسالی حادث شود تعداد دامها از ظرفیت مراتع بیشتر شده و به انهدام مراتع با گرسنگی دامها یا گله داران منجر می گردد.
هر نفر در زندگی روزانه به حدود 2300 کالری انرژی نیاز دارد.
بنابه این یک خانواده پنج یا شش نفره در هر روز 15000 کالری انرژی لازم دارد که اگر جیره را 4/3 شیر و 4/1 گوشت فرض کنیم نیاز روزانه هر خانواده عبارت خواهد بود از 16 لیتر شیر و 5/2 کیلو گوشت.
برای تهیه این غذا هر خانواده بایستی حدود 35 تا 40 گاو داشته باشند.
مساحت مراتع مورد نیاز چنین گله ای به نزولات آسمانی بستگی دارد و در مناطقی که متوسط بارش حدود 750 میلی متر در سال است سطح مرتع مورد نیاز 40 تا 60 هکتار است و اگر بارندگی سالانه به 250 میلیمتر برسد سطح مرتع مورد نیاز 400 هکتار خواهد بود.
اگر میانگین 17 هکتار چراگاه برای هر فرد را در نظر بگیریم، با توجه به تخمین قبلی یعنی وجود 100 میلیون گله دار، سطح مرتع لازم 17 میلیون کیلومتر مربع خواهد بود که 4/11 در صد از خشکیهای کره زمین را در برخواهد گرفت.
کشت دوره ای Slash and bern کشت دوره ای نوع کشاورزی است که در آن قطعه زمینی از علفهای هرز پاک شده در یک دوره نسبتا کوتاه تحت کشت و کار قرار میگیرد.
سپس این زمین رها شده و وکشاورز به منطقه دایگری روی می آورد.
این سیستم در مناطق مختلف به نامهای مختلفی شهرت دارد.
امروزه کشت دوره ای بطور عمده در مناطق گرمسیر به عنوان مهمترین سیستم کشاورزی معیشتی متداول است.
سازمان ملل متحد در سال 1975 تعداد افرادی را که به این سیستم کشاورزی وابسته هستند 200 میلیون نفر برآورد کرده است امروزه به علت رشد جمعیت احتمالا این رقم به حدود 400 میلیون نفر افزایش یافته است.
از دیدگاه تاریخی کشت دوره ای منحصر به مناطق گرمسیر نبوده است.
ظاهرا این سیستم یکی از قدیمی ترین سیستم های کشاورزی اروپا بوده است.
در این منطقه درختان قطعاتی از جنگل قطع شده و چوب آن آتش زده می شود.
سپس به مدت 10 تا 25 سال زیر کشت گندم و جو قرار می گیرد.
در شمال اروپا و در زمینهای شنی پوشیده از جنگلهای کاج و صنوبر تا سالهای اخیر این تکنیک به کار برده می شده است.
در این سیستم جنگل را در سال اول پاک نموده و در سال دوم آتش می زدند و از سال دوم به بعد و به مدت 4 تا 6 سال زیر کشت قرار می گرفته است.
در بخشهایی از شمال روسیه و کشورهای اسکاندیناوی هنوز هم ممکن است این تکنیک به کار گرفته شود.
بهر حال کشت دوره ای هنوز هم در سطح وسیعی از مناطق عمده گرمسیری و نیمه گرمسیری دنیا متداول است.
بنظر می رسد این سیستم ها در چند ناحیه و به شکل مستقل توسعه یافته اند و اختلافات اکولوژیکی زیادی را نشان می دهند.
برای شناخت این نوع کشاورزی این نمونه خاص از آن بررسی شده است.
یکی از محققین اکولوژی کشاورزی یکی از قبایل بومی مالزی به نام تسمباگان را که در کوههای مرکزی شرق گینه جدید زندگی می کنند مفصلا بررسی و تجزیه و تحلیل کرده است.
او اقتصاد کشاورزی این مردم را که شکلی تغییر یافته از کشف دوره ای است دقیقا بررسی کرده است.
این قبیله 204 نفر جمعیت داشته و در منطقه ای جنگلی وسیع و گرمسیر به وسعت تقریبی 3/8 کیلومتر مربع بین ارتفاع 670 تا 1525 متری به کار اشتغال دارند.
این قبیله در منطقه ای به وسعت 405 هکتار کشف دوره ای انجام می دهند ولی در هر زمان تنها در حدود 36 تا 40 هکتار از کل اراضی عمده زیر کشت می رود و 90% بقیه به صورت بوته زارهای آیش و یا به اصطلاح اکولوژیکی در جریان توالی ثانویه به صمت جنگل رها می گردد.
بدین ترتیب تعداد سرانه اراضی زیر کشت 0.2 هکتار می باشد و این قبیله پاک رکدن جنگلهای ثانویه را با چاقوهای سنگین و بزرگی انجام می دهند