دانلود تحقیق مولوی-خیام-عطار

Word 113 KB 26003 30
مشخص نشده مشخص نشده مشاهیر و بزرگان
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
کلمات کلیدی: خیام - عطار - مولوی
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • معرفی شخصیت خیام

    خیام نامی است که با نیشابور پیوستگی دیر سالی دارد .

    بگونه ای که گاهی این دو واژه خویشاوند را مترادف می پندارند سیمای واقعی این شخصیت هیاهوزا در فراسوی توده متراکمی از ابرهای ابهام و پرده های افسانه ای زندانی است گر چه تا حدودی تصویر ابوالفتح ( یاابوحفض ) عمر فرزند ابراهیم خیامی به عنوان فیلسوف و ریاضیدان و طبیب و حکیم آشکارتر و شناخته تر است جماعتی در وجود شاعری به نام خیام شک کرده اند و او را موجودی وهمی و خیالی پنداشته اند موجودی که سایه اش بر همه قرون و اعصار گذشته است سخن خیام سرسری و هوایی نیست .

    عصیان اندیشه ای شکافنده و طولانی است که با اسارت قیود و قواعد مسخره زندگی بشری تسلیم نمی شود و حتی همه کاوش های خستگی ناپذیرش از حقیقت و نهایت وجودی خویش آگاه نمی شود .

    زمره آنرا دارد که در ژرفای هراسناک و شکننده و خود شکافی فریاد برآرد و شعله آواز اندوهگین خویش را چراغ زاویه تیره خانه جهل و غفلت کند .اما خام سگالان خشک مغزی که ایمان رکود و انجماد تحیّر می کنند و محراب مناجات را بر معراج خرابات اوج می نهند .اینان به حقیقت ویژگی نهادی و درونی شعر خیام را درک نکرده اند اینان برش اندیشی را نمی شناخته اند .تنها با نگاهی گذرا و سطحی ظاهر الفاظ و اندام بیرونی اشعار وی را آنهم بریده غرض دیده اند .*

     

     

     

     

     

     

     

     

    فرهنگ شاعران زبان پارسی ،عبدالرفیع حقیقت ،جلد اول

     

    زندگینامه خیام

    ابوالفتح عمر بن ابراهیم خیام نیشابوری، فیلسوف و ریاضی دان و منجم و پزشک و شاعر و نویسنده بزرگ ایران در اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم هجری است .ولادتش در نیشابور اتفاق افتاده و در بیرون آن شهر پهلوی امام زاده معروف به محمد محروق به خاک سپرده شده است .

    خیام از طرفداران بزرگ حکمت ابن سینا در عهد خود و پزشک و منجم دربار ملک شاه بوده است .

    در ریاضیات نیز چند اثر معروف دارد که از همه مشهور تر کتابش در جبر و مقابله است .

    تفضیل زندگی خیام مانند احوال همه بزرگان ما مجهول است و آنچه یقین است این است که در سال 467 در سلطنت جلال الدین ملکشاه سلجوقی و وزارت خواجه نظام الدین الملک چون خواسته اند ترتیب تقویم یعنی محاسبه سال و ماه را موافق قواعد نجومی بدرستی معین کنند هیئتی از دانشمندان اهل فن هیئت و نجوم را برای این مقصود برگزیده اند و خیام یکی از آن دانشمندان و گویا بر همه مقدم بوده است .

    به خیام کتابی در نثر پارسی به نام نوروزنامه نسبت داده شده است .

    شهرت خیام در ایّام زندگی و دوران قریب به آن بیشتر در حکمت و طب و نجوم و ریاضی بود و لیکن امروز او را در جهان بیشتر به سبب رباعیات فلسفی لطیفش می شناسند .این رباعیها بسیار ساده و بی آلایش و دور از تصنع و تکلّف و با این حال مقرون به کمال فصاحت و بلاغت معانی عالی استوار است .

    در این اشعار خیام افکار فلسفی خود ر ا غالباً در مطالبی از قبیل تحریک تفکر در برابر اسرار خلقت ، کوتاهی حیات و مصائب آن بیان می کند ،او برای آدمیان بازگشتی که اهل ادیان معتقدند قائل نیست .

    با این همه خیام از انتقادات سخت اجتماعی هم در بعضی از ترانه های خود غافل نماند وعلی الخصوص از حمله بر علمای ریا کار مذهبی باز ننشسته است .

    تعیین شماره واقعی رباعیهای خیام دشوار است چه بر اثر شهرتی که در ترانه های فلسفی او می توان یافت بسیاری از ترانه های دیگر شاعران نیز بدو منسوب شد و از این رو در پاره ای از نسخ عدد آنها به صدها رباعی بالغ گشت لیکن گویا بیش از شصت و شش رباعی را به تحقق می توان از او شمرد و از روی سبک آن شصت و شش رباعی تا حدود 178 رباعی را می توان بحدس قریب به یقین از او دانست .*

    خیام و جوانی

    از اوائل زندگی خیام و جوانی او اطلاع دقیق و صحیحی در دست نیست ولی این نکته روشن است که خیام در کار تحصیل بسیار کوشا بوده از جمله یکی از کتابهای چاپی اوائل قرن 14 ( 1312 ق ) متذکر است که خیام جهت کسب علم از دیر ،زادگاه به دارالعلم نیشابور وارد شد .

    ملاحظه شده است ناشران غربی در مقدمه ( رباعیات خیام ) جهت تفهیم نام وی خیام را به TENT  یا MAKER  ، ضمیمه دوز یا چادر دوز معنی و ترجمه کرده اند و اظهار داشته اند چون پدرش و یا خودش به چادر دوزی اشتغال داشته به خیامی مشهور گشته است .

    چنین تفسیر و ترجمه ای به آسانی قابل قبول نیست .درست است که خیام را اصطلاحاً چادر دوز می گویند ولی چنین لازم نمی آید که هر که نامش خیام یا خیامی باشد چادر دوز هم باشد .

    پدرش نیز که نیشابوری بوده مسلماً صاحب کمال و استعداد بوده است و معتقد به تربیت صحیح فرزندش ،چنان که از بذل مال و سعی در واداشتن فرزندش به تحصیل دریغ نورزید .

    بنابراین از چادر دوز ساده بعید می نمود که صاحب چنین فرزندی با چنان فضائل باشد .

    این نکته را فراموش نکنیم که قریحه ، استعداد و نبوغ تا حدی موروثی است توارث سهم به سزایی در پرورش بزرگان و نوابغ دارد .

    از جهتی به عناوینی چون عمر بن خیام بر می خوریم که قابل تأمل است نخست عنوان نامه سنایی است که با عبارت ( به خدمت خواجه حکیم عمر بن خیام … ) عنوان شده ، دیگر رساله ای از امام فخر رازی درباره سوره التین است که به هنگام نقل رباعی معروف دارنده ترکیب طبایع آراست با عنوان ( نظم ابن الخیام ) آغاز می شود .*

     

     

     

     

     

    * زندگی خیام مصطفی باد کوبه ای هزاوه ای

     *تعلیقات چهار مقاله دکتر محمد معین ،جلد دوم

     

    آرامگاه خیام

    آرامگاه خیام ، زیبا ، شاعرانه ، مستحکم و روح پرور در تابعه نیشابور و در طرف شرق باغ مزار امام زاده محمد محروق نیشابوری است .

    سقف آهنی بطوری ترتیب داده شده که علاوه بر استحکام ساختمان ، زیبایی خاصی به آن بخشیده است بین هر کدام از پایه های دهگانه ساختمان مثلثی بزرگ ایجاد شده .

    در کنار آن یک لوزی کشیده ، تشکیل شده است و در هر لوزی بزرگ عناوین و اشعاری بر روی کاشی معرق نوشته شده است .

    سطح لوزی های قدری گودتر از حاشیه است تا بتوانند کاشی زمینه و خطوط نوشته شده را در آن جا سازی کنند و تا اندازه ای از گزند برف و باران محفوظ بماند .

    سبک این بنا مخلوطی از سبک معماری شرق و غرب است و شاید از اندیشه خیام و نکات هندسی ذهن وی الهام گرفته باشد اطراف پایه ها گنبد هرمهایی از سنگ های بزرگ و آب نماهای سنگی که دیواره آنها کاشیکاری شده است .زیبایی پر طرواوتی را در باغ مصفای آرامگاه ایجاد می کند .

    در قسمت غربی آرامگاه مجموعه ای از کتابخانه ، موزه و مهمانخانه وجود دارد که هم اکنون در اختیار سازمان ملی حفاظت آثار باستانی ایران است مساحت زیر بنای این گنبد یکصد و سی متر مربع است .

    در حدود نهصد متر مربع مساحت چندین آب نماو محوطه سازی اطراف می باشد در زیر گنبد بر روی زمین ، سنگی نصب شده و عبارت ذیل روی آن نوشته شده است .

    (( کل شئ هالک الّا و جهد .

    ))

    آرامگاه حکیم ابوالفتح ، عمر بن خیام نیشابوری که پس از هفتاد و چند سال زندگی در سال 517 هجری قمری به رحمت ایزدی پیوسته است .

    کاشی اشعار و مطالب لوزیها و پایه های گنبد تماماً کاشی معرق است و با رنگهای لاجوردی ، زرد ، سیاه ، قهوه ای و سبز تزئین یافته است.*

     

     

    * دمی با خیام ، علی دشتی ، جلد دوم

     

    آثار خیام ( رباعیات )

    شگفت آن که رباعیات اصیل منسوب به او ( خیام ) آنقدر اند که عدد آنها را بین 16 ، 36 ، و 66 انگاشته اند هر چند صدها رباعی به نام او در کتاب ها و مجموعه ها درج است

    با همه جاذبه و لطفی که رباعیات خیامی دارد بی گمان این اشتهار مرهون ترجمه آزاد و هنرمندانه ای است که ادوارد فیتر جدالر شاعر انگلیسی به ذوق و سلیقه خویش از رباعیات خیام کرده و نخستین بار به سال 1859 م .

    بطبع رسیده است و هم این کار سبب نام و اعتبار فیتر جدالر در شعر و ادبیات جهان نیز شده است .

    در حقیقت در مرحله نخست جاذبه و جوهر سعدی و افکار حکیمانه رباعیات خیام بود که پروفسور کاول را بر انگیخته که رونوشتی از رباعیهای او را به خط خود از روی نسخه کتابخانه بادلیان آکسفورد بنویسد و به نزد فیتر جدالر بفرستد .

    دیری نگذشت که شرق شناسان و پژوهندگان به تتبع درباره رباعیات خیام و تصحیح متن آنها پرداختند به علاوه رباعیات خیام از روی منظومه فیتر جدالر به زبان های دانمارکی ، فرانسه ، آلمانی ، سوئدی ، ایتالیایی ، لاتینی و یدّی ( زبان یهودیان و اروپای مرکزی ) ترجمه شده و نیز ترجمه های متعدد دیگری به انگلیسی بر اساس شعر فیتر جدالر یا از متن فارسی به زبان های فرانسه ، آلمانی ، عربی ، ایتالیایی ، ترکی ، روسی ، دانمارکی ، سوئدی ، ارمنی ، اسپانیایی ، اسپرانتو ، گالی ، هلندی ، و مجاری صورت گرفته است .

    این همه شهرت و حسن به قول خیام از کیست ؟

    درست است که نفوذ ترجمه زیبا و شاعرانه فیتر جدالر را نباید از نظر دور داشت و شاید به قول یان ریپسکا شعر خیام

    (( در نظر اروپاییان مانند آیینه ای بود که انعکاس درماندگی خود را در آن می دیدند )) اما جوهر اصلی شعر فیتر جدالر رباعیاتی است که از خیام خوانده بود و از آنها الهام گرفته است .

    در رباعیهای خیام نخستین چیزی که جلب توجه می کند ژرفای اندیشه است .

    پیداست حکیمی است که به شعر سخن می گوید و نکته هایی را که در ذهن او جرقه زده است در قالب هایی کوتاه گنجانده است .

    سراینده این ترانه ها قاعدتاً بایست اندیشه گری دورنگر و فیلسوفی صاحب نظر باشد بعلاوه چنان کششی داشته که تأثیر آنرا در شعر کسانی از پیشینیان مانند عطار و سعدی و حافظ و دیگران و نیز در صادق هدایت از معاصران می توان دید .

    پایه اصلی اندیشه خیامی تأمل در راز هستی و نیستی است و سر نوشت انسان : از کجا آمده ایم و به کجا می رویم ؟

    چرا کائنات به وجود آمده اند و چرا از بین می روند ؟

    پرسشی است که قرن هاست فکر بشر را به خود مشغول داشته است .

    پایه اصلی اندیشه خیامی تأمل در راز هستی و نیستی است و سر نوشت انسان : از کجا آمده ایم و به کجا می رویم ؟

    پرسشی است که قرن هاست فکر بشر را به خود مشغول داشته است .

    البته این گونه افکار سابقه دیرین دارد منتهی طرز برخورد و واکنش خیام با مسئله و شیوه بیان و تأثیرات وی دارای حالت و رنگ خاصی است که صفت ویژه رباعیات اوست.

    بنابر این شگفت نیست که دو موضوع مهم پایه اصلی تفکر خیام است : مرگ و زندگی .

    چرا مرگ را مقدم می گوییم ؟

    زیرا اندیشه مرگ بر اکثر اشعار خیام سایه انداخته و بیش از هر چیز مطرح است ( از جمله رباعیات 3 ، 4، 5 ، 9 ، 10 ، 11 ، 13 و 16 ) چندان که پیر پا سگال نیز در مقدمه خود بر ترجمه منظوم رباعیات به زبان فرانسه از (( مرگ )) بعنوان درون مایه و فکر در رباعیات خیامی یاد کرده است .

    طبع حساس و زیبا پسند خیام از جلوه های رنگارنگ و دل انگیز زندگی سبزه و باغ و گلزار و جویبار و ماهتاب و زیبا رویان تأثیر می پذیرد .

    از مشاهده این مظاهر شور و زندگی ، فکر فناپذیری آنها به ذهنش نیش می زند که در پس این همه پوشش و جوشش و نور و نشاط بی کران ، ظلمت و مرگ خواهد بود و سکوت و سکون جاودان .

    از این رو مرگ همیشه در فکر خیام رسوخ دارد و اگر زندگی را مغتنم و دوست داشتنی یابد نیز بدان سبب است که مرگ را در انتظار همگان می بیند .

    آیا بر اثر ترس او از مرگ و نیستی است که همه جا در شعر وی در پس هر جلوه ای از زیبایی شبحی از فرسودگی و ویرانی نیز دیده می شود ؟

    محمد علی فروغی نوشته است (( از سخن خیام بر نمی آید که از مرگ بیم دارد زیرا کسی که از مرگ می ترسد این اندازه اصرار در یاد آوری مرگ نمی ورزد ، بلکه تا حدی خود را منصرف و غافل می سازد .

    )) شاید یکی از موجبات شیفتگی صادق هدایت به ترانه های خیام - که مجموعه ای از آن ترتیب داد و مقدمه ای خواندنی برای آن نوشت و منتشر کرد –همین تذکر دائمی مرگ در رباعیات بود که هدایت نیز خود هرگز از این معنی فارغ نماند و سرانجام به اختیار خود به آغوش مرگ پناه برد .

    می بینید انعکاس مرگ در شعر خیام حاصل تأمل و اندیشه های فلسغی است در زمینه وجود و عدم ، اولی موجود و محسوس و ملموس است و دومی قطعی و اجتناب نا پذیر.

    اکثر رباعیات اصیل خیامی رنگ فلسفی دارد رباعیهای ( 2 و 7 و 14 و 18 و 20 ) اما آنچه از دیر باز پیرامون هستی و نیستی گفته اند و نوشته اند و دیگر مقولات عصری فکر نکته یاب خیام را سیراب نمی کند ، همچنان که دیگر اندیشه وران نیز در این پهنه بی کران به حیرت دچار آورده اند .

    در این جریان سیل آسای زندگی و مرگ و که بر همه چیز عالم حاکم است آدمی تاثیر و اختیاری ندارد ( رباعی 7 ) آنان که هستند خود سر گردانند ، باز آمده ای هم نیست که خبری باز گوید ( رباعیهای 6 و 19 ) از این رو زندگی بشر با همه تکاپو و داعیه ها و بلند پروازیها در عرصه اندیشه و عمل در چشم خیام چون ذره ای نا چیز می نماید .

    دریغ از کوتاهی مجال و ضرورت اغتنام وقت و شاد گذراندن لحظات حیات – که در حکمت قدیم نیز مطرح بوده است - اندیشه ای است که در اکثر رباعیات خیام منعکس است اما مظهر این برخورداری از نعمت های حیات ( باده ) است و ( جام ) و دیگر مناسبات آن ،چنان که در شعر رودکی و حافظ نیز نظیر این تفکر را با همین گونه تمثیلات و تعبیرات همراه می بینیم .و حال آنکه اگر کسی بقای روحانی خیام را گذرانده باشد باده خیامی را تلخ و اندوهبار می یابد که چشم انداز بزم او حفره تاریک مرگ است .منتهی خیام گویی می خواهد از زهر این بدبینی با دعوت به برخورداری از نعمت زندگی بکاهد .گرایش ذهن خیام به جدایی و تأمل در آفرینش ،و درنگ در تسلیم به نظریات رایج دلیل ضعف اعتقاد نمی توان بود .

    چه بسا متفکران با ایمان که از کشف حقایق اظهار عجز کرده اند .بعلاوه بی آنکه در صدد اثبات خلوص عقیدت و پرهیزگاری از برای او باشیم ،برخی نوشته های صریح خیام از جمله آغاز همان رساله جبر و مقابله وی نمودار اعتقاد و توکل اوست .

    در هر حال نکته هایی باریک و تأمل انگیز در ترانه های خیام مطرح است که الیزابت الدن کرتیس ، یکی از مترجمان رباعیات خیام به انگلیسی در قرن نوزدهم ،وی را سراینده فریادی بشری انگاشته که هیچ ملتی نظیر آن را نداشته است اما افزون بر درون مایه و محتوای رباعیات بی گمان بیان لطیف و شاعرانه خیام – که یکی از وجوه امتیاز رباعیات او و تشخیص آن هاست – نیز در نفوذ شعرش تاثیر فراوان داشته است .* * تاریخ جهانگشای جوینی ، جعفر شعار ،جلد اول * رباعیات خیام ، محمد علی فروغی فصل دوم 1-نام و القاب 2-پدر و مادر عطار 3-تاریخ ولادت و مدت زندگانی عطار 4-کار عطار 5-معلومات عطار 6-عطار و علوم دینی 7-چند نکته در باره زندگی عطار 8-آثار عطار 9-آرامگاه عطار 10-ابیاتی چند از قصیده عطار به نام خدا (( نام و القاب )) نام وی به اتفاق اکثر مورخین و تذکره نویسان محمد است و این روایتی است درست و مطابق با گفته خود او : آنچه آن را صوفی آن گوید به نام ختم شد آن بر محمد و السّلام من محمد نامم و این شیوه نیز ختم کردم چون محمد ای عزیز ( مصیبت نامه ) لقب او فرید الدین است و در این باب هیچ شک نیست زیرا عوفی وابن الطوفی و تمام کسانی که شرح حالش را نوشته اند این لقب را آورده اند و در پایان نسخه خطی دیوان عطار مکتوب در سنه ششصدو هشتاد و دو این لقب مذکور است .

    شیخ ما در غالب قصائد و غزلیات و سایر آثار خویش از خود به لفظ ( عطار ) نیز یاد می کند و معاصرین و دیگران هم او ر ا بدین عنوان شناخته اند و شهرت این نام به حدی است که نام و عناوین دیگر او را تحت الشعاع قرار داده است و علت شهرتش به این نام این است که او دارو فروش بوده است و طبابت می کرده است .

    (( پدر و مادر عطار )) نام پدر شیخ بنابر مشهور ابراهیم و کنیه اش ابوبکر بوده است و به احتمال زیاد نام جدش اسحاق بوده است چنین به نظر می رسد که پدر شیخ مدتی دراز زیسته و ظاهراً تا هنگامی که عطار اسرار نامه را به نظم در آورده در قید حیات بوده است پدر او میانه سال های پانصد و نود و پنج و ششصد و رخت از جهان فرو بسته است .

    مادرش به هنگام مرگ پدرش و در وقتی که شیخ اسرار نامه را به نظم در آورده هنوز در جهان می زیست و چنان که از گفتار شیخ در خسرو نامه مستفاد می شود و به وقت آنکه عطار سر گرم سرودن آن منظومه بود در گذشت و آن زن اهل معنی بود و مدت بیست سال می رفت که طریق زهد پیش گرفته و خلوت گزیده بود و مایه استطهار و پشت دار شیخ ما بود مادر شیخ دست کم سه سال بعد از پدرش زنده بود و وفات او به سال پانصد و نود و هشت یا ششصد و سه اتفاق افتاده است .

    (( تاریخ ولادت و مدت زندگانی عطار )) عطار در کدکن متولد شده کدکن از روستاهای بسیار قدیم و کهن سال نیشابور قدیم است که اکنون در تقسیم بندیهای جدید جزء بخشهای تربت حیدریه به شمار می رود و تاریخ ولادت شیخ در حدود سال پانصدو چهل اتفاق افتاده و وفات او چنان که خواهیم گفت به سال 618 و در قتل عام نیشابور به دست یک مغول واقع شده و او نزدیک 80 سال و علی التحقیق 70 سال زندگی کرده و در قرن 6 و آغاز قرن 7 ( قرن دوازده و اوایل قرن سیزده میلادی ) می زیسته است .آنچه از گفته شیخ بر می آید این است که وی عمری دراز کرده است و بعضی ها گویند 114 سال عمر کرده است به طوریکه مویش سپید شده و دندان هایش فرو ریخته و سرانجام طاقت عمل و کار از دست داده است .

    ( کار عطار )) عطار در آغاز جوانی شغل پدری خویش را که عطاری بوده اختیار کرده بود و در داروخانه به شغل طبابت اشتغال داشته است پس کار عطار دارو فروشی و طبابت بوده است چون در آثار مسلم او اشاراتی به این مسئله دارد از جمله در اسرار نامه می گوید : به شهر بخیلی گشت بیمار که نقدش بود صد بدره ز دینار مرا نزد بخیل آورد آن مرد یکی صد ساله را دیدم در آن درد ز بیماری و درد آز خفته چو بی هوشی به بستر باز خفته دلش با مرگ نزدیکی گرفته همه سوئیش تاریکی گرفته وی را دارو فروش کوی محبت باید گفت که نه تنها شیفتگان و دردمندان عشق را درمان می کرده و زخم دلدادگان و عاشقان را مرحم می گذاشته است بلکه رزق حلالش نیز فرا آمده از دست رنجش بوده که در کسوت عطاری و دارو فروشی در نیشابور به سر برده و همان طور هر روز چندین کس را می پذیرفته و بهبودی می داده است .

    (( معلومات عطار )) چنان که از مطالعه آثار عطار بر می آید وی مردی بوده است مطلع از علوم و فنون ادبی و حکمت و کلام و نجوم و محیط بر علوم دینی از تفسیر و روایات و احادیث و فقه و به اقتضای شغل خود بصیر در گیاه شناسی و معرفت خواص ادویه و عقاقیر و آگاهیش از مبادی طب نیز قابل انکار نیست عطار اطلاع زیادی هم از نجوم داشته است و از اثارش بر می آید که به حل اسرار فلک و آگاهی از سیر چرخ ستارگان عشقی داشته است و در ستاره شناسی و نجوم کنجکاو بوده است در مصیبت نامه با استفاده از عقائد منجمین نام هفت سیاره را در شعر می آورد و خیالات شاعرانه را با افکار خداوندان علم نجوم در هم می آمیزد .

    عطار علی رغم بیزاری از فلسفه و نقد فیلسوفان در حکمت طبیعی و الهی نیز قوی بوده است .

    (( عطار و علوم دینی )) نخستین چیزی که از مطالعه آثار عطار محقق می گردد در احاطه و وسعت اطلاع اوست در علوم دینی بخصوص تفسیر قرآن و حدیث و قصص و روایات مذهبی و کتب او مشعون است به مضامینی که از آیات قرآن یا حدیث سر چشمه می گیرد اینگونه مضامین بیشتر در مقدمه و خاتمه های مثنویات او به چشم می خورد .مذهب عطار اینگونه بود : با این که از نظر ظاهر شریعت مذهب سنت و جماعت داشت ولی هیچگونه تعصبی که انسان را از وادی حقیقت دور کند از خود نشان نمی داد و اشعار بسیاری در ذم تعصب و اختلافات ظاهری در آثارش دیده می شود از جمله در منطق الطیر شعری با این مضمون دارد : ای گرفتار تعصب آمده دایماً در بغض و در حب آمده عطار آثار زیادی در توحید و توجه به مبدا و معاد از خود به یادگار گذاشته اما عشق او به مولا علی (ع) از همه مهمتر است .

    عطار سنی مذهب بود اما از اختلافات شیعه و سنی به شدت متنفر می بوده و به وحدت اسلام و مسلمین فکر می کرد و این طرز تفکر اکثریت قریب به اتفاق مسلمانان امروز جهان است .

    (( چند نکته درباره زندگی عطار )) آنچه مسلم است عطار دارای ثرروت و مکنت شخصی بوده و احتیاج به خلق نداشته داشتن داروخانه ای که همه روزه عده کثیری و به قول خودش ( پانصد شخص ) بدان مراجعه کرده و دارو می خریده اند محتاج به چند شاگرد است و دلیل تمکن و وسعت مالی صاحب آن نیز هست خود عطار نیز اعتراف دارد که متمکن است و محتاج کس نیست : به حمد ا… که در این بالغم من به دنیا از همه کس فارغم من ( الهی نامه ) مسافرت عطار به مکه که دولتشاه می گوید مورد تحسین است نکته بعدی در مورد همسر و فرزندان اوست : عطار همسر و فرزندانی داشته است آنها بالطبع در قتل عام مغولان همه کشته شده باشند مگر اینکه احتمالاً فرزندانی از وی یا در مسافرت بوده باشند یا در نقطه ای در اطراف نیشابور که جان سالم بدر برده باشند درباره ی قتل عام فرزندان عطار داستانهایی گفته شده است که جنبه افسانه دارد و همین طور عالی نیشابوری را که مقام و مرتبه ای بلند و وزارت خانه داشته نسبش به عطار نیشابوری می رسد .

    عطار مردی گوشه گیر بود بویژه در اواخر عمر عزلت نشین شد گوشه گیری و انزوا طلبی خاصه عرفا نیست بلکه بسیاری از انسانها در سنین پیری چنین تمایلی را در خود احساس می کنند چون دوستان و آشنایان آنان بار سفر بسته و به جایی که باید بروند می روند .

    مرا گویند کو عزلت گرفته در این عزلت خدا را یار دارم سر کس می ندارم چون کنم من مگر من طبع بوتیمار دارم (( آثار عطار )) شیخ ما شعر بسیار گفته به طوریکه جمع اشعار وی را 44590 بیت شماره کرده اند و بدین جهت خود را ( پر گوی ) و ( بسیار گوی ) خوانده است : با دلم گفتم ای بسیار گوی چند گویی تن زن و اسرار گوی ( منطق الطیر ) و به جهت علاقه وافر به شعر و شاعری و گذراندن عمر در نظم کلمات ،شعر را بت و خود را بتپرست شمرده عدد 114 در زندگی عطار نقش زیادی دارد عمر او را 114 سال گویند و 114 کتاب به اندازه 114 سوره قرآن را به وی نسبت داده اند .

    آثار عطار به شرح زیر می باشد که به توضیح مختصری از آنها می پردازیم : 1-الهی نامه 2-اسرار نامه 3-دیوان غزلیات 4-جواهر نامه 5-مختار نامه 6-بلبل نامه 7-منطق الطیر 8-تذکره الاولیا 9-دیوان قصاید و غزلیات 10-شرح القب 11-مصیبت نامه الهی نامه : از مصایب و گرفتاریهای روح به عنوان سالک فکر سخن می گوید و شامل 7000 بیت شعر است که به صورت حکایت و تمثیل بیان می دارد و در بعضی داستانها طنزی ملیح بیان داشته .

    اسرار نامه : شامل 12 مقاله درباره اصول تصوف که به دلیل عمق مطالب و شرح غوامض تصوف ،یکی از امهات کتاب این طایفه به شمار می رود این همان کتابی است که به قول دولتشاه هنگام مهاجرت بهاء الدین ولد پدر مولانا جلال الدین بلخی از خراسان و عبورش از نیشابور ،عطار پسر او که نوجوانی بود هدیه کرد .

    خسرونامه : منظومه ای است شبیه ویس ورامین فخر الدین اسعد گرگانی ،و لیلی و مجنون حکیم نظامی که از ماجرا عشق دو دلداده و داستان عشق دو شاهزاده سخن می گوید .

    منطق الطیر : مقامات طیور چکیده افکار و ایدئولوژی ،عطار می باشد که می توان آن را یک حماسه عرفانی نامید که جوهر تفکر شاعر است .

    بلبل نامه : منظومه کوچکی از عطار است که در نسخ خطی موزه آسیایی پیوسته به کتاب بلبل نامه زیر عنوان در پند دادن فرزندان دلبند خود وجود دارد که نشان می دهد در آن زمان عطار تامل اختیار کرده و صاحب پسری شده .

    دیوان عطار : شامل غزلهای پر سوز و گداز و بسیار لطیف است .

    تذکره الاولیاء : شامل سر گذشت 72 تن از اولیاء و اقطاب و مشایخ بزرگ است که با امام جعفر صادق (ع) آغاز می شود و تنها اثر منثور عطار می باشد که به جای مانده است .

    در مورد اشعار عطار نیز می توان گفت که پیش از قافیه اندیشی و لفظ پردازی و ظاهر سازی به درون آرائی و مفهوم پردازی می پرداخته است که از معانی اشعار وی استخراج کرده اند هر چند عطار در روزگاری می زیسته است که شعر و نثر فارسی در اوج دشواری لفظ و پیچیدگی معنا بوده است با این حال بیان عطار هم در نظم و هم در نثر ساده و طبیعی است .

    (( شهادت عطار )) قدیم ترین ماخذ درباره ی پایان کار عطار روایت ابن الفوطی که دست نوشته ( استشهد علی التتار بنی سابور ) است و طبق آن عطار به مرگ طبیعی نمرده و شربت شهادت نوشیده و محل قتلش شهر نیشابور بوده است .

    ماجرای شهادت عطار را تذکره نویسان و مورخان آن را به صور گوناگون نوشته اند که شهادت وی در سال 618 بوده است گفته اند مغولی در قتل عام نیشابور عطار را اسیر کرده مغول دیگری که از آن جا می گذشت و خورجینی طلا و جواهر غارت شده را همراه داشت به وی گفت : این اسیر کیست ؟

    وی پاسخ داد شیخ عطار است مغول گفت : او را با همین خورجین که یک هزار درهم است عوض می کنی ؟

    عطار به او گفت : مرا نفروش که بیشتر از این می ارزم .مغول دیگری در راه به وی رسید بعد از شناختن عطار ، گفت : اور ا با همین توبره کاه عوض می کنی ؟

    عطار گفت : بفروش که خوش معامله ای است .مغول عصبانی شد و با شمشیر سر عطار را از بدن جدا کرد از این رو عطار در شادیاخ به قتل رسیده نزدیک به مکانی که قبر وی را در آن بنا کرده اند یازدهم تا سیزدهم مهرماه 1374 جنب و جوش عظیمی در نیشابور به وقوع پیوست زیرا هشتصدمین سال شهادت بود که به پیشنهاد محمود اسعدی سر دبیر کیهان فرهنگی ارائه داده شده بود .

    (( آرامگاه )) مقبره شیخ فرید الدین عطار در جنوب شرقی نیشابور توسط (( قاضی القضاء یحیی بن ساعد )) ساخته شد بفاصله 5/6 کیاومتری در مسیر جاده نیشابور – مشهد طرف شرق قرار دارد .

    سنگ مزبور که سه متر ارتفاع بیرونی آن است گویند همین اندازه از آن در خاک می باشد و در میان گنبدی که نمای اصلی آن آرامگاه بشمار می رود قرار گرفته است داخل گنبد بطور کمر بندی اشعاری بدین مضمون وجود دارد : خداوندا به فضلت دل قوی باد کسی کز ما کند بر نیکوئی یاد قرین نور باد آن پاک رائی که این گوینده را گوید دعایی گرت در جام دل خونیست برخیز ز چشم خونفشان بر حال ماریز که بعد از ما عزیزان وفادار به حال ما فرو گریند بسیار کنند از دل به سوی ما خطایی دلی از گور مال ناید جوابی بسی خونها بخوردند و برفتند بدرد و غصه زیر خاک رفتند کندن ما نیز خون خوردیم و رفتیم بدرد و غصه زیر خاک خفتیم بسی گفتیم و خاموشی گزیدیم ز گویایی به خاموشی رسیدیم .

    (( عطار - شیخ فرید الدین )) به نام آن که ملکش بی زوال است به وصفش نطق صاحب عقل لالست مفرح نامه جانهاست نامش سر فهرست دیوانهاست نامش ز نامش پر شکر شد کام جانها زیادش پر گهر تیغ زبانها چو ذاتش برتر است از هر چه دانیم چگونه شرح آن کردن توانیم همه نفی جهان اثباتش آمد همه عالم دلیل ذاتش آمد صفاتش ذات و ذاتش چون صفاتش چو نیکو بنگری خود جمله ذاتست محمد مقتدای هر دو عالم محمد مهتدای آل آدم محمد آفتاب آفرینش مه افلاک یعنی چشم بینش محمد صادق القولی امینی جهان را رحمت للعالمینی محمد که آفرینش را نشان اوست سر افرازی که تاج سرکشان اوست محمد بهترین هر دو عالم نظام دین و دنیا فخر آدم هنوز آدم میان آب و گل بود که او شاه جهان و جان و دل بود در آدم بود نوری از وجودش و گر نه کی ملک کردی سجودش چو نورش را ودیعت داشت عالم بیامد تا به عبد ا… ز آدم علی التحقیق تاج سروران اوست علی الحق خواجه پیغمبران اوست

  • فهرست مطالب

     

    عنوان                                                                                                              صفحه

     

    مقدمه                                                                                                   1

    فصل اول

    معرفی شخصیت خیام                                                                     3

    زندگینامه خیام                                                                             4

    خیام و جوانی                                                                                5

    آرامگاه خیام                                                                                 6

    آثار خیام ( رباعیات )                                                                       7

    چکیده ای از رباعیات خیام

    فصل دوم

    نام و القاب عطار                                                                                      12

    پدر و مادر خیام                                                                                       12

    تاریخ ولادت و مدت زندگانی عطار                                                        13

    کار عطار                                                                                               13

    معلومات عطار                                                                               13

    عطار و علوم دینی                                                                                    14

    چند نکته درباره زندگی عطار                                                              14

    آثار عطار                                                                                               15

    آرامگاه عطار                                                                                 17

    ابیاتی چند از قصیده عطار                                                                 19

     

    عنوان                                                                                                              صفحه

     

    فصل سوم

    زندگی مولوی از آغاز تولد وی                                                    21

    نام و لقب مولانا                                                                             22

    ازدواج مولوی                                                                                22

    دوران نوجوانی مولوی در کنار پدر بعد از رحلت پدر                          22

    حالات مولوی                                                                                23

    وضعیت اقتصادی و روابط اجتماعی مولانا                                               23

    آثار مولوی                                                                                             23

    رحلت مولوی                                                                                24

    وصیت نامه مولوی                                                                          25

    خاکسپاری مولوی                                                                                    25

    ابیاتی چند از مولوی                                                                          25

می‌دانید که خیام عنصر خاصی است در ادبیات فارسی، خاصّ از این جهت که هم شاعر است. هم نیست. بیشتر عالم شناخته شده. در زمان خود به این عنوان معروف بوده است. گذشته از آن درست روشن نیست که چه تعداد رباعی گفته و یا اصلاً این رباعی‌های منسوب به او تا چه مقدار به او مربوطند. چنانکه می‌بینیم چند سوال و ابهام در برابر نامش هست. نخست به عنوان عالم یعنی ریاضیدان، متفکر، فیلسوف و کسی که در ...

مولوی جلال الدین محمد بن بهاءالدین محمد بن حسینی خطیبی بکری بلخی معروف به مولوی یا ملای روم یکی از بزرگترین عارفان ایرانی و از بزرگترین شاعران درجه اول ایران بشمار می رود. خانواده وی از خاندانهای محترم بلخ بود و گویا نسبش به ابوبکر خلیفه میرسد و پدرش از سوی مادر دخترزاده سلطان علاءالدین محمد خوارزمشاه بود و به همین جهت به بهاءالدین ولد معروف شد. جلال الدین محمد بن بهاءالدین محمد ...

جلال الدین محمد بن بهاءالدین محمد بن حسینی خطیبی بکری بلخی معروف به مولوی یا ملای روم یکی از بزرگترین عارفان ایرانی و از بزرگترین شاعران درجه اول ایران بشمار می رود. خانواده وی از خاندانهای محترم بلخ بود و گویا نسبش به ابوبکر خلیفه میرسد و پدرش از سوی مادر دخترزاده سلطان علاءالدین محمد خوارزمشاه بود و به همین جهت به بهاءالدین ولد معروف شد. وی در سال 604 هجری در بلخ ولادت یافت. ...

درباره عطارنیشابوری عطار یکی ازشاعران بزرگ ایران درقرن ششم و اوایل قرن هفتم است که تاریخ دقیق تولد اومانند تاریخ تولد بسیاری ازنام آوران ادبیات نامعلوم است. « دولتشاه سمرقندی درتذکره الشعراء تاریخ تولد عطار را روزششم شعبان سال 513 هجری درقریه کدکن می نویسد» (عطار / فریدالدین / مقدمه مصیبت نامه / نورانی وصال / صفحه پنج ) « هدایت تاریخ تولد او را در تذکره ریاض ...

به نام خدا خلاصه تاریخ ایران         زمان میلادی زمان هجری سلسله پادشاه رویدادها پایتخت حدود ٧٢٠ تا ٥٥٠ پیش از میلاد   مادها دیا اکو دیااکو هفت قبیله آریایی را در شهر هگمتانه متحد میکند. هگمتانه فره ورتیش   هوخشتره   آژی دهاگ   ٦٧٥ تا ٣٣٠ قبل از میلاد   هخامنشیان کورش از بین بردن مادها - فتح بابل و دادن اجا ...

مقدمه موضوع مورد تحقی «مهدی اخوان ثالث» (م.امید) بود. شاعری که در عنفوان جوانی یکی از برجستگان ادب فارسی بود. او شاعری نوپرداز بود. ولی به قول خودش «سوار بر مرکب شهر کهن» بود. سبک او سبک خراسانی بود. نسبت به شعر کلاسیک اهمیّت ویژه‌ای قائل بود. آثاری به نظم و نثر از این شاعر به جا مانده است. مثل «زمستان، آخر شاهنامه، از این اوستا ...» و آثاری به نثر مثل کتاب قدمایی قوالب دیگر و ...

خلاصه:هنر واژه‌ای اوستائی،‌صورتهای ذهنی و عینی هنر، بررسی درباره سرچشمه‌های هنر،‌زیبائی و هنر، هنروحقیقت. هنر یک واژه کهن اوستائی است و در زبان فارسی از پیشوند «هو» بمعنی خوب و واژه «نر» بمعنی مردانگی و توانایی پیوند یافته و «هونر» بمعنی «خوب توانی» بکار رفته است. بیش از هزار سال است که پیشینه واژه هنر باین معنی در زبان و شعر فارسی دیده میشود فردوسی گفته: چو پرسند پرسندگان ازهنر ...

بخش عظیمی از ادبیات ثانی فارسی ما ماهیتی «توصیفی» دارد. توصیف هنرمندانه‌ی شاعر از «طبیعت»، «خود» و «جامعه» درون مایه‌های ارزشمندی است که ادبیات ما را عمق و غنا بخشیده است. شاعران بزرگی هم چون رودکی، خرمی، منوچهری و عنصری از دوره‌ی آغازین شعر فارسی توصیف زیبایی‌های طبیعت پیشین تاز و آغازگر بودند. ابتکاران و نوآوری‌های چنین شعرایی در وصف شب، روز، صبح، غروب، باغ و ستان، زمین و ...

عمرخیام یگانه بلبل داستان سرای گلشن شعر وشاعری ایران است, که ترانه های دلپذیر ونغمات شورانگیز او دنیا پسند است. تاکنون هیچ یک از شعرا ونویسندگان وحکما واهل سیاست این سرزمین به اندازه ی او در فراخنای جهان شهرت نیافته اند. خیام تنها متفکر ایرانی است که زنده وپاینده بودن نام وگفته ی او در میان تمام دنیا مسلم است. نه بس در پیش شرق شناسان وعلما وادبای مغرب زمین, بلکه در نزد عامه ی ...

خیام شاعر ترانه هاى خیام؛ اثری از صادق هدایت آنچه که اجمالا اشاره شد نشان می‌دهد که نفوذ فکر، آهنگ دلفریب، نظر موشکاف، وسعت قریحه، زیبائی بیان، صحت منطق، سرشاری تشبیهات ساده بی‌حشو و زوائد و مخصوصاً فلسفه و طرز فکر خیام که به آهنگ‌های گوناگون گویاست و با روح هر کس حرف می‌زند در میان فلاسفه و شعرای خیلی کمیاب مقام ارجمند و جداگانه‌ای برای او احراز می‌کند. رباعی کوچکترین وزن شعری ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول