جنگ رسانه ای ، جنگ نرم ، مقاله عملیات روانی و جنگ نرم ، ویژه
تحلیل و یادداشت فضای مجازی
جنگ نرم علیه ایران واقعیتی است که همه صاحب نظران به آن اذعان دارند.
اما ابزارهای این جنگ نرم چیست؟
نقش رسانه های ایرانی در این تقابل آشکار چیست؟
شبکه های خارجی فارسی زبان چه نقشی در این فرایند ایفا کرده اند؟
رسانه ملی ایران برای مقابله با این جنگ نرم رسانه ای چه اقداماتی انجام داده است؟
فضای سایبر ایرانی چه جایگاهی در این کارزار رسانه ای و سایبری دارد؟
راهکارها و راهبردهای مقابله با این جنگ در شرایط حاضر چیست؟
جنگ نرم، ایران، فضای مجازی
جنگ نرم، ایران، فضای مجازی
جنگ نرم و عملیات روانی- مقاله حاضر تلاشی تئوریک از سوی محقق است برای پاسخگویی به این سوالات.
وی با تکیه بر تالیفات چند جلدی خود در حوزه جنگ نرم و مقالات متعدد در این حوزه تلاش دارد به تببین مهمترین چالش های این حوزه با توجه به تازه ترین رخدادهای مرتبط با ایران بپردازد.
این مقاله همچنین حاوی پیشنهاداتی راهبردی به منظور تشکیل مرکز ملی جنگ نرم ایران است.
درآمدی بر جنگ نرم
جنگ نرم نوعی چالش و درگیری بین کشورها است که در حوزه سخت افزاری و تسلیحات نظامی قرار نمی گیرد در حوزه محتوا ها، برنامه ها و نرم افزارهایی قرار می گیرد که عمدتاً از جنس رسانه ها است بنا بر این هر گونه تقابل میان کشورها یا گروه هایی که با هم رقابت یا دشمنی دارند و در آن از ابزارهای رسانه ای، ابزارهای سایبری و نرم افزاری یا مغز افزاری استفاده می شود در دنیا به عنوان جنگ نرم یا soft war تلقی می شود در فضای جنگ نرم شما صحبت از موشک واسلحه وتانک، کشتی و هواپیما نمی کنید بلکه صحبت از ماهواره، اینترنت، روزنامه، خبرگزاری، کتاب، فیلم، سینما می کنید طبیعتاً سربازانی هم که در این جنگ نرم دخیل هستند و به سمت هم شلیک می کنند دیگر ژنرال ها، افسرها و نظامی ها نیستند بلکه روزنامه نگارها، سینما گرها، هنرمندان و فعلان امور رسانه ها هستند.
به طور طبیعی شبکه های ماهواره ای اعم از تلویزیونی و رادیویی در چارچوب مباحث جنگ نرم ادامه سلطه نظام کاپیتا لیستی بوده و به دنبال منافع خودشان تامین منافع واهداف خودشان در کشورهای دیگرهستند و هدف اصلی این نوع شبکه ها تاثیر گذاری بر افکار عمومی کشورهای هدف خود و به هم زدن سیستم اطلاع رسانی داخلی کشورهای مورد نظر هست آنها از ابزارهای تکنولوژیکی متعددی برای رسیدن به برنامه ها، اهداف و سناریوهای خود استفاده می کنند، حالا گاهی این می تواند در قالب راه اندازی یک شبکه فرکانسی رادیویی خبری باشد شبیه بی بی سی که از سال ۱۳۳۰ به این طرف چنین هدفی را دنبال می کند یا اینکه پیشرفته ترین تکنولوژی های روز باشد که امروز به صورت مولتی مدیا و چند رسانه ای با استفاده از تکنیک های رادیویی، تلویزیونی و اینترنتی دنبال می شود.
در واقع هدف در طول این سال ها یکی بوده ولی ابزارهای تکنولوژی و نوع رسانه شکل و فرمت رسانه متناسب با شریط روز زمان تغییر و دگرگونی پیدا می کرده است.
در این بستر به خصوص کشورهای غربی از ابزار شبکه های خبری سیاسی یا غیر سیاسی برای نفوذ بر افکار عمومی کشورها به خصوص ایران یا کشورهای اسلامی استفاده کرده اند و به نوعی اینها در طول زمان جاده صاف کن های سیاست های فرهنگی غرب برای این کشورها بودند.
از دهه ۷۰ یک تغییر در رویکرد سیاست کشورهای غربی به خصوص آمریکا در مورد جمهوری اسلامی اتفاق افتاد، یعنی از جنگ سرد به جنگ نرم رویکرد شان را عوض کردند، رویکرد شبکه های خبری در برابر ایران، جنگ نرم بود یعنی ما یک جنگ سخت داشتیم و در کنار آن یک جنگ نرم وجود داشت یعنی حتی قبل از اینکه شبکه های فارسی یا بی بی سی، CNN، اسکای نیوز و فاکس نیوز راه اندازی شوند.
جنگ نرم در تمام طول تاریخ وجود داشته و حتی زمانی که ابزارهای تکنولوژیکی مثل رادیو، تلویزیون، ماهواره نبوده اند جنگ نرم در چارچوب جنگ افکار و جنگ روانی وجود داشته است.
ولی چیزی که الان در دنیا مطرح است این است که روش های سخت افزاری یا جنگ های نظامی و سخت، صدمات و پیامد های متعددی را برای کشورهای مهاجم درپی دارد بنابراین آنها سعی کردند با اتخاذ استراتژی جنگ نرم در کنار جنگ های سخت خودشان یا به صورت مستقل و فقط در چارچوب جنگ نرم، به اهداف خود جامه عمل بپوشانند.
طبیعی است که در طول دفاع مقدس ، کشورها و حامیان مهاجم جنگ از ابزارهای رسانه ای خود به این منظور استفاده می کردند البته در تمام دنیا رسانه تعریف و چارچوب خاص خودش را دارد یعنی نمی توان گفت یک رادیویی مثل بی بی سی یا انواع رادیو وتلویزیون های دیگر فقط کارکرد خبری دارند.
نه شما در همان اوج کارکردهای خبری می بینید که کارکرد سرگرم کننده، انتقادی، اطلاع رسانی و کارکردهای دیگر را در کنارش دارند، ولی به طور طبیعی اهداف اصلی و اساسی و پشت پرده اینها همان برهم زدن نظام اطلاع رسانی کشورها و تاثیر گذاری بر افکار عمومی کشورهاست.
افکار عمومی کشورها بر اساس آن چیزی که خودشان می خواهند.
اخیرا یکی از مسولان اجرایی کشور گفته: بی بی سی بعضاً راست هم می گوید باید گفت: اتفاقاً بی بی سی خیلی راست می گوید یعنی ممکن است ۸۰ درصد خبرها را راست بگوید و لابلای اینها ۲۰درصد خبر دروغ هم بگوید و بعد هدفش همان ها باشد به عبارت دیگر اینها در یک فرآیند طبیعی شروع به اطلاع رسانی و پخش برنامه های سرگرم کننده می کنند و هدف اصلی این است که اعتماد مخاطب را به خودشان جلب کنند این اعتماد با بالا رفتن دوز اخبار دروغ یا اخبار کذب یا تهمت یا افترا هیچ وقت به دست نمی آید کما اینکه شما می بینید که شبکه های رادیویی و تلویزیونی هستند که دوز اخبار دروغ و شایعات و جنگ روانی آنها بالا است لذا مورد اعتماد مردم واقع نشده اند و مردم کشور به آنها رویکرد ندارند.
(سلطانی فر، ۱۳۸۷، ص ۱۴۱)
می توان گفت ترکیبی از این ۲-۳ کاربرد یعنی خبر رسانی، اطلاع رسانی، برنامه های سرگرم کننده و سوژه های انتقادی را استفاده می کنند تا هر رسانه ای متناسب با آن وضعیت حرفه ای خودش ترکیبی از اینها یا دوزی از اینها را برای رسیدن به هدفش استفاده می کند.
می توان گفت ترکیبی از این ۲-۳ کاربرد یعنی خبر رسانی، اطلاع رسانی، برنامه های سرگرم کننده و سوژه های انتقادی را استفاده می کنند تا هر رسانه ای متناسب با آن وضعیت حرفه ای خودش ترکیبی از اینها یا دوزی از اینها را برای رسیدن به هدفش استفاده می کند.
بنابراین مقابله با ایران تا یک مقطعی هم جنگ سخت بود هم جنگ نرم اما وجه غالب، جنگ سخت بود و هزینه بر بودن این روند برای کشورهای مهاجم باعث شد که رویکرد قبلی آنها به یک نوع جنگ نرم تغییر کند.
در اواخر دهه ۷۰ یعنی زمان اول راه اندازی شبکه های فارسی زبان ماهواره ای رخدادهای دیگری را شاهد بودیم.
برای اولین بار سال ۷۸ دریافت شبکه های ماهوارهای در ایران اتفاق افتاد.
الان سالها از آن زمان می گذرد تفاوت های جنگ نرم این دو دهه فراوان است.
در بخش اول شبکه هایی به صورت شو راه افتادند و بخش دوم شبکه هایی را شاهد بودیم که به صورت حرفه ای وارد لایه های فرهنگی شدند.
تفاوت این دو نوع شبکه ها را در حوزه جنگ نرم قابل تامل است.
(ضیایی پرور، ۱۳۸۸، ص ۸۰) هر چه قدر زمان می گذرد با رشد تکنولوژی ها با رشد تکنیک های رسانه ای روش های کار این شبکه ها پیچیده تر می شود طبیعتاً لایه های جنگ نرم پیچیده تر کامل تر و شناخت این ها سخت تر می شود در ۲۰ سال پیش این شبکه ها به عنوان شبکه های لس آنجلسی و عمدتاً با پخش شوها و موزیک ویدیو ها کار خود را شروع کردند و هدفشان نیز بیشتر ایجاد سرگرمی و بیان بخشی از دیدگاه های پنهان یا موسیقی های زیر زمینی یا حتی افکار زیر زمینی به جامعه ایران بود، باید گفت که در داخل هم ضعف هایی داشتیم و به نیاز های مخاطب توجه نکردیم و این زمینه فراهم شد تا ناخودآگاه یا خود آگاه این شبکه ها به لایه های اجتماعی نفوذ کنند.
بعضی از محدودیت هایی که شاید به خاطر شرایط سیاسی استراتژیکی ایران قایل شده بودیم باعث شد که برخی از اقشار به سمت این شبکه ها گرایش پیدا کنند و در نهایت آنها موفق شوند مخاطبانی در داخل ایران جذب کنند و برنامه های خودشان را پخش کنند ولی اندک اندک با گذشت زمان و با پیچیده شدن درگیری ها و چالش هایی که میان نظام سلطه با ایران و بسیاری از کشورهای اسلامی به وجود آمد تکنیک ها و روش های نفوذ آنها در ایران تغییر کرد.
بخشی از این تکنیک ها در جنبه های خبری و اطلاع رسانی وجود داشت و سعی کرد سرچشمه ها و سرنخ های اصلی سیستم های اطلاع رسانی کشور را به دست گیرد و برنامه ریزی های متعددی در این راستا انجام شد و هنوز هم این جریان ادامه دارد یعنی شما قطعاً در چند سال آینده شاهد رشد شبکه های بیشتر و متعددتری از این قبیل خواهید بود.
کارکرد سرگرمی رسانه ها در بعد سرگرم کنندگی نیز این شبکه ها به موضوعات مختلفی روی آوردند که مشخصاً در چند سال گذشته شاهد این هستیم که به سمت فیلم و سریال و فیلم های سینمایی و نشان دادن سبک زندگی کشورهای غربی و مردمان غربی در قالب چیزی که ما به عنوان تهاجم فرهنگی می گوییم گرایش پیدا کرده اند.
به عبارت دیگر آنها نوک پیکان خود را در جنگ نرم به جای هدف قرار دادن مستقیم فرهنگ ایرانی و اسلامی یا آموزه ها و تعالیمی که مردم ایران با آن بزرگ شده و خو گرفته بودند به سمت دیگری نشانه گرفتند.
یعنی به جای اینکه که به اینها هجوم بیاورند سبک دیگری از زندگی را که عمدتاً سبک زندگی غربی و به طور مشخص سبک زندگی آمریکایی است در قالب فیلم ها، سریال ها، برنامه ها و شوها و موضوعات مختلف ترویج کرده و به سمت ایران گسیل کردند.
حجم این برنامه ها و تعداد شبکه ها و ساعات پخش اینها بسیار زیاد شد و هم زمان با آن در داخل کشور هم به لحاظ دسترسی به ابزارهای دریافت این شبکه ها تحولاتی در داخل کشور صورت گرفت که در نهایت وضعیتی را که ما الان درآن قرار داریم به وجود آورد که می شود گفت کاملاً در یک فضای جنگ نرم قرار داریم که ابزارهای ماهواره ای و رادیویی وتلویزیونی در کنار ابزارهای سایبری یک جنگ تمام عیار نرم را علیه جمهوری اسلامی ایران شکل داده اند.
تفاوت های جنگ نرم شبکه های کشورهای دهه ۷۰ مانند شبکه های NITV وPARSو IRAN با شبکه های فعلی بسیار ملموس است.
شاید آن موقع بیشتر گردانندگان وتاسیس کنندگان آن شبکه ها بیشتر خود ایرانی ها بودند یعنی مجموعه ای از گروه اپوزیسیون و گروه های فراری یا بعضی از گروه های فرهنگی مخالف نظام که در خارج از کشور هستند اینها شکل دهنده بودند بیشتر هم اهداف سیاسی داخلی را دنبال می کردند و اگر چه در چارچوب اهداف نظام سلطه قرار می گرفتند ولی اینها ابتکارهای شخصی یا گروهی بود که در خارج از کشور در بین فارسی زبان ها صورت گرفته بود، ولی رویکردی که در چند سال گذشته شاهد هستیم یک رویکرد برنامه ریزی شده در چارچوب دیپلماسی عمومی کشورهای سلطه گر می باشد، یعنی برنامه هایی است که بعضاً مصوب کنگره ها و پارلمان های این کشورها است که بودجه های رسمی دارد یعنی مثلا بی بی سی یا VOA بودجه های سالیانه دارند که در آن محل درآمد های اینها را نشان می دهد و روسای جمهور یا نخست وزیران کشورهای متبوعشان موظف به ارایه گزارش رسمی به پارلمان های آنها شده اند .
به طور آشکار می شود گفت شبکه های جدید، بخشی از دیپلماسی عمومی کشورها هستند که یا زیر نظر کنگره یا پارلمان یا وزارت خارجه یا دستگاه دیپلماسی فعالیت می کنند.
ضعف های دیپلماسی عمومی ایران البته دیپلماسی عمومی و دیپلماسی رسانه ای در همه کشورها از جمله در ایران وجود دارد اما در باره دیپلماسی رسانه ای ایران در جنگ نرم باید اذعان